اشراف حسنی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''اشراف حَسنی'''، امیران [[مکه]] از نسل [[امام حسن(ع)]] از نیمه دوم سده چهارم قمری تا تسلط [[آل سعود]] هستند. | '''اشراف حَسنی'''، امیران [[مکه]] از نسل [[امام حسن(ع)]] از نیمه دوم سده چهارم قمری تا تسلط [[آل سعود]] هستند. | ||
==واژه== | ==واژه شریف== | ||
واژگان «اشراف» و «شرفا»، جمع «شریف» به معنای برتر، والانسب و بلند مرتبه است و به رؤسا و افراد با نفوذ هر قوم نیز گفته میشود.<ref>. لسان العرب، ج9، ص169، 171، «شرف».</ref> در اصطلاح، لقب شریف، برای منسوبان به [[معصومان(ع)]] به کار میرود.<ref>. اشراف مکه، ص25.</ref> به نوشته برخی، شریف تنها درباره نسل [[امام علی(ع)]] از فرزندانش [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] به کار میرود و دیگر فرزندان ایشان، به جای شریف، علوی نامیده میشوند.<ref>. طرفة الاصحاب، ص93.</ref> | واژگان «اشراف» و «شرفا»، جمع «شریف» به معنای برتر، والانسب و بلند مرتبه است و به رؤسا و افراد با نفوذ هر قوم نیز گفته میشود.<ref>. لسان العرب، ج9، ص169، 171، «شرف».</ref> در اصطلاح، لقب شریف، برای منسوبان به [[معصومان(ع)]] به کار میرود.<ref>. اشراف مکه، ص25.</ref> به نوشته برخی، شریف تنها درباره نسل [[امام علی(ع)]] از فرزندانش [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] به کار میرود و دیگر فرزندان ایشان، به جای شریف، علوی نامیده میشوند.<ref>. طرفة الاصحاب، ص93.</ref> | ||
==تاریخچه کاربرد واژه== | ==تاریخچه کاربرد واژه== | ||
=== در دوره عباسیان === | ===در دوره عباسیان=== | ||
پیش از کاربرد خاص «شریف» برای سادات حسنی و حسینی، در دوران [[بنیعباس|عباسیان]] (حک: ۱۳۲–۶۵۶ق) این لقب برای آل ابیطالب<ref group="یادداشت">فرزندان [[امام علی(ع)]].</ref> و آل عباس<ref group="یادداشت">فرزندان عباس بن عبدالمطلب.</ref> به کار میرفت.<ref>. اشراف مکه، ص25؛ موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref><ref group="یادداشت">مؤید آن، گزارشی است که لقب هر عباسی در [[بغداد]] و نیز هر علوی در [[مصر]] را شریف دانسته است.</ref><ref>. کشاف القناع، ج4، ص288.</ref> | پیش از کاربرد خاص «شریف» برای سادات حسنی و حسینی، در دوران [[بنیعباس|عباسیان]] (حک: ۱۳۲–۶۵۶ق) این لقب برای آل ابیطالب<ref group="یادداشت">فرزندان [[امام علی(ع)]].</ref> و آل عباس<ref group="یادداشت">فرزندان عباس بن عبدالمطلب.</ref> به کار میرفت.<ref>. اشراف مکه، ص25؛ موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref><ref group="یادداشت">مؤید آن، گزارشی است که لقب هر عباسی در [[بغداد]] و نیز هر علوی در [[مصر]] را شریف دانسته است.</ref><ref>. کشاف القناع، ج4، ص288.</ref> | ||
=== در دوره فاطمیان === | ===در دوره فاطمیان=== | ||
پس از روی کار آمدن [[فاطمیان]] در [[مصر]]، به سال ۳۵۸ق،<ref>. الکامل، ج8، ص590.</ref> آنان لقب شریف را تنها برای نسل [[امام حسن(ع)|امام حسن]] و [[امام حسین(ع)]] به کار بردند.<ref>. الحاوی للفتاوی، ج2، ص39.</ref> ایشان با سپردن حکمرانی [[مکه]] به بزرگ اشراف حسنی، جعفر بن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش [[ابوالفتوح|حسن بن جعفر]]<ref>. غایة المرام، ص483.</ref> نسل امام حسن(ع) را با عنوان شریف در مکه روی کار آوردند که با لقب اشراف شناخته شدند. نیز همین لقب برای حسینیان که حکمرانی [[مدینه]] را بر عهده داشتند، به کار رفت.<ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> کاربرد خاص لقب شریف در سده چهارم قمری برای تبار حسنین(ع)، در روزگار فاطمی صورت گرفته است.<ref>. تاریخ مکه، ص274.</ref> شاید این اقدام فاطمیان جنبه سیاسی داشته و در برابر تلاش عباسیان برای نفی نسب بردن فاطمیان به [[حضرت فاطمه(س)]] انجام شده است.<ref group="یادداشت">البته پیش از فاطمیان نیز بهگونه محدود، لقب شریف درباره برخی سادات حسنی و حسینی به کار رفته بود؛ چنانکه معاذ بن داود بن محمد حسنی نخستین کسی دانسته شده که به سال ۲۹۵ق. به شریف ملقب شده است.</ref><ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> | پس از روی کار آمدن [[فاطمیان]] در [[مصر]]، به سال ۳۵۸ق،<ref>. الکامل، ج8، ص590.</ref> آنان لقب شریف را تنها برای نسل [[امام حسن(ع)|امام حسن]] و [[امام حسین(ع)]] به کار بردند.<ref>. الحاوی للفتاوی، ج2، ص39.</ref> ایشان با سپردن حکمرانی [[مکه]] به بزرگ اشراف حسنی، جعفر بن محمد بن حسن، و پس از او به فرزندش [[ابوالفتوح|حسن بن جعفر]]<ref>. غایة المرام، ص483.</ref> نسل امام حسن(ع) را با عنوان شریف در مکه روی کار آوردند که با لقب اشراف شناخته شدند. نیز همین لقب برای حسینیان که حکمرانی [[مدینه]] را بر عهده داشتند، به کار رفت.<ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> کاربرد خاص لقب شریف در سده چهارم قمری برای تبار حسنین(ع)، در روزگار فاطمی صورت گرفته است.<ref>. تاریخ مکه، ص274.</ref> شاید این اقدام فاطمیان جنبه سیاسی داشته و در برابر تلاش عباسیان برای نفی نسب بردن فاطمیان به [[حضرت فاطمه(س)]] انجام شده است.<ref group="یادداشت">البته پیش از فاطمیان نیز بهگونه محدود، لقب شریف درباره برخی سادات حسنی و حسینی به کار رفته بود؛ چنانکه معاذ بن داود بن محمد حسنی نخستین کسی دانسته شده که به سال ۲۹۵ق. به شریف ملقب شده است.</ref><ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> | ||
=== در دوره ممالیک === | ===در دوره ممالیک=== | ||
در دوران ممالیک (حک: ۶۴۸–۹۲۳ق) ملک اشرف مملوکی به سال ۶۹۶ق.<ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> این لقب را به نسل [[امام علی(ع)]] از حضرت فاطمه(س) محدود کرد.<ref>. طرفة الاصحاب، ص105-110.</ref> ملک اشرف همچنین برای بازشناسی اشراف از دیگران و رعایت حرمت آنان، فرمان داد تا نشانی سبز رنگ بر سر داشته باشند.<ref>. اشراف مکه، ص26.</ref> به باور قلقشندی (م. ۸۲۱ق) که در دوران ممالیک میزیست، اشراف، لقبی ویژه فرزندان [[حضرت فاطمه(س)]] بوده است.<ref>. صبح الاعشی، ج6، ص17.</ref> | در دوران ممالیک (حک: ۶۴۸–۹۲۳ق) ملک اشرف مملوکی به سال ۶۹۶ق.<ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> این لقب را به نسل [[امام علی(ع)]] از حضرت فاطمه(س) محدود کرد.<ref>. طرفة الاصحاب، ص105-110.</ref> ملک اشرف همچنین برای بازشناسی اشراف از دیگران و رعایت حرمت آنان، فرمان داد تا نشانی سبز رنگ بر سر داشته باشند.<ref>. اشراف مکه، ص26.</ref> به باور قلقشندی (م. ۸۲۱ق) که در دوران ممالیک میزیست، اشراف، لقبی ویژه فرزندان [[حضرت فاطمه(س)]] بوده است.<ref>. صبح الاعشی، ج6، ص17.</ref> | ||
=== تفاوت در کاربرد واژگان شریف و سیّد === | ===تفاوت در کاربرد واژگان شریف و سیّد=== | ||
برخی، لقب شریف را تنها برای سادات حسنی حاکم بر مکه به کار میبردند. از این رو، چنین پنداشته شد که شرافت، ویژه آنها است. به گزارش قاضی مکی لبنی (م. ۱۳۴۰ق)، بسیاری از مردم گمان دارند که «اشراف» خاص فرزندان امام حسن(ع) و «سیّد» ویژه فرزندان امام حسین(ع) است؛ ولی با توجه به کاربرد این عنوان برای هردو، نمیتوان این را قاعده دانست. نیز برخی باور دارند که در [[حجاز]]، اصطلاح «شریف» بر حسنی و «سیّد» بر حسینی برای تمییز میان آنها اطلاق میشود.<ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص589.</ref> ولی کسانی مانند ایوب صبری پاشا، این سخن را نپذیرفتهاند.<ref>. مرآة جزیرة العرب، ج1، ص79.</ref> | برخی، لقب شریف را تنها برای سادات حسنی حاکم بر مکه به کار میبردند. از این رو، چنین پنداشته شد که شرافت، ویژه آنها است. به گزارش قاضی مکی لبنی (م. ۱۳۴۰ق)، بسیاری از مردم گمان دارند که «اشراف» خاص فرزندان امام حسن(ع) و «سیّد» ویژه فرزندان امام حسین(ع) است؛ ولی با توجه به کاربرد این عنوان برای هردو، نمیتوان این را قاعده دانست. نیز برخی باور دارند که در [[حجاز]]، اصطلاح «شریف» بر حسنی و «سیّد» بر حسینی برای تمییز میان آنها اطلاق میشود.<ref>. موسوعة مکة المکرمه، ج2، ص589.</ref> ولی کسانی مانند ایوب صبری پاشا، این سخن را نپذیرفتهاند.<ref>. مرآة جزیرة العرب، ج1، ص79.</ref> | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
یکی از عوامل اندک شدن روابط اشراف حسنی با صفویان، نفوذ گسترده عثمانی در حجاز و پیشگیری آنان از نفوذ دشمن خود، صفویه، در حرمین و رقابت با آنها بود. در موسم ۱۰۴۳ق. عثمانیها به شریف مکه ابلاغ کردند که از ورود حاجیان ایرانی به مکه پیشگیری کند. شاید علت این اقدام، بازپسگیری بغداد از عثمانی، به دست صفویه باشد تا از این راه فشاری بر ایران وارد شود.<ref>. خلاصة الکلام، ص75؛ تاریخ مکه، ص444.</ref> همین بدرفتاری با حاجیان ایرانی در زمان دولتهای پس از صفویه نیز وجود داشت. نادر شاه افشار (حک: ۱۱۴۸–۱۱۶۴ق) از آغاز حکومت خویش، در ساماندهی این اوضاع آشفته کوشید و بر آن بود تا نظر دولت عثمانی را جلب کند؛ اما توفیق نیافت. (← افشاریان) از نامهنگاری متقابل نادر و شریف مکه نیز یاد شده است.<ref>. اشراف الحجاز، ص58.</ref> در دوران قاجار، گزارشهایی از دیدار برخی ایرانیان با شریف مکه در دست است. برخی حاجیان انگشتر فیروزه و قالی به شریف مکه هدیه میدادهاند.<ref>. سفرنامه میرزا علی خان، ص207.</ref> به سال ۸۷۷ق. به نام اوزون حسن خطبه خوانده شد که با واکنش سخت قایتبای روبهرو شد.<ref>. حکومت ترکمنهای آق قویونلو، ص156.</ref> | یکی از عوامل اندک شدن روابط اشراف حسنی با صفویان، نفوذ گسترده عثمانی در حجاز و پیشگیری آنان از نفوذ دشمن خود، صفویه، در حرمین و رقابت با آنها بود. در موسم ۱۰۴۳ق. عثمانیها به شریف مکه ابلاغ کردند که از ورود حاجیان ایرانی به مکه پیشگیری کند. شاید علت این اقدام، بازپسگیری بغداد از عثمانی، به دست صفویه باشد تا از این راه فشاری بر ایران وارد شود.<ref>. خلاصة الکلام، ص75؛ تاریخ مکه، ص444.</ref> همین بدرفتاری با حاجیان ایرانی در زمان دولتهای پس از صفویه نیز وجود داشت. نادر شاه افشار (حک: ۱۱۴۸–۱۱۶۴ق) از آغاز حکومت خویش، در ساماندهی این اوضاع آشفته کوشید و بر آن بود تا نظر دولت عثمانی را جلب کند؛ اما توفیق نیافت. (← افشاریان) از نامهنگاری متقابل نادر و شریف مکه نیز یاد شده است.<ref>. اشراف الحجاز، ص58.</ref> در دوران قاجار، گزارشهایی از دیدار برخی ایرانیان با شریف مکه در دست است. برخی حاجیان انگشتر فیروزه و قالی به شریف مکه هدیه میدادهاند.<ref>. سفرنامه میرزا علی خان، ص207.</ref> به سال ۸۷۷ق. به نام اوزون حسن خطبه خوانده شد که با واکنش سخت قایتبای روبهرو شد.<ref>. حکومت ترکمنهای آق قویونلو، ص156.</ref> | ||
===با آل سعود | ===با آل سعود === | ||
تحولات درونی عثمانی همچون نهضت تجددخواهی و انجامیدن آن به نهضت ترکان جوان موسوم به جمعیة الشباب العثمانیین به رهبری مدحت پاشا و نیز استقلالطلبی اقوام گوناگون مانند اعراب، در سرزمینهای زیر سلطه عثمانی، در وضع حرمین شریفین اثرگذار بود و زمینه قوت گرفتن سلفیان به رهبری محمد بن عبدالوهاب و روی کار آمدن آل سعود را در پی داشت. (← آل سعود) | تحولات درونی عثمانی همچون نهضت تجددخواهی و انجامیدن آن به نهضت ترکان جوان موسوم به جمعیة الشباب العثمانیین به رهبری مدحت پاشا و نیز استقلالطلبی اقوام گوناگون مانند اعراب، در سرزمینهای زیر سلطه عثمانی، در وضع حرمین شریفین اثرگذار بود و زمینه قوت گرفتن سلفیان به رهبری محمد بن عبدالوهاب و روی کار آمدن آل سعود را در پی داشت. (← آل سعود) | ||
میان اشراف و آل سعود حاکم بر نجد، در دوره نخست حکومت سعودیان (۱۱۳۹–۱۲۲۸ق) نبردهایی رخ داد.<ref>. تاریخ نجد، ص74.</ref> به سال ۱۲۱۸ و ۱۲۲۰ق. مکه و مدینه تصرف شد و آرامگاهها و بارگاههای بسیار ویران شدند.<ref>. عنوان المجد، ج1، ص234، 243-244.</ref> شریف غالب از سوی سعود دوم برکنار و برادرش عبدالمعین برای امیری مکه برگزیده شد.<ref>. جزیرة العرب، ص220.</ref> با سقوط آل سعود به سال ۱۲۲۸ق. به دست ابراهیم پاشا، شریف غالب به مکه بازگشت و حجاز از سلطه آل سعود رها شد<ref>. تاریخ نجد، ص74.</ref> و ویرانیهای وهابیان تا اندازهای بازسازی گشت.<ref>. بقیع، ص77.</ref> | میان اشراف و آل سعود حاکم بر نجد، در دوره نخست حکومت سعودیان (۱۱۳۹–۱۲۲۸ق) نبردهایی رخ داد.<ref>. تاریخ نجد، ص74.</ref> به سال ۱۲۱۸ و ۱۲۲۰ق. مکه و مدینه تصرف شد و آرامگاهها و بارگاههای بسیار ویران شدند.<ref>. عنوان المجد، ج1، ص234، 243-244.</ref> شریف غالب از سوی سعود دوم برکنار و برادرش عبدالمعین برای امیری مکه برگزیده شد.<ref>. جزیرة العرب، ص220.</ref> با سقوط آل سعود به سال ۱۲۲۸ق. به دست ابراهیم پاشا، شریف غالب به مکه بازگشت و حجاز از سلطه آل سعود رها شد<ref>. تاریخ نجد، ص74.</ref> و ویرانیهای وهابیان تا اندازهای بازسازی گشت.<ref>. بقیع، ص77.</ref> | ||
در دوره دوم حکومت آل سعود (۱۲۲۸–۱۳۰۹ق) که در پی بازگشت ابراهیم پاشا به مصر، به دست عبدالله بن محمد بن سعود آغاز شد و به دست آل رشید خاتمه یافت، حجاز از تعرض آل سعود مصون ماند؛ زیرا آنان بیشتر در جهت خلیج فارس به گسترش قلمرو خود پرداختند.<ref>. تاریخ نجد، ص74-106.</ref> در دوره سوم حکومت آل سعود که از سال ۱۳۱۹ق. آغاز شد،<ref>. جزیرة العرب، ص238.</ref> شریف حسین به سال ۱۳۲۶ق. به عنوان شریف مکه روی کار آمد<ref>. جزیرة العرب، ص150.</ref> و پس از مدتی خود را پادشاه عرب نامید و در نهم شعبان ۱۳۳۴ق. استقلال پادشاهی حجاز را اعلان کرد. او به سال ۱۳۳۸ق. از حج نجدیان جلوگیری کرد.<ref>. الاسلام و الوثنیه، ص112.</ref> این مسائل مایه اختلاف میان او و ملک عبدالعزیز شد. (← آل سعود) در این میان، انگلیس نیز به این اختلافها دامن میزد؛ زیرا برای این کشور، حجاز از دید اقتصادی و به ویژه سیاسی اهمیتی بسیار داشت و نیز با نجد روابطی نزدیکی برقرار کرده بود. از این رو، برای تأمین منافع دو سویه خود، تلاش میکرد.<ref>. تاریخ الحجاز، ص309.</ref> سرانجام در ذیقعده ۱۳۴۳ق. در جلسهای با حضور پادشاه نجد، دانشوران وهابی و سران قبایل، صلاحیت شریف حسین برای حکومت بر حجاز رد و با حمله آل سعود به حجاز موافقت شد.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> در همین سال، ملک عبدالعزیز پس از پیروزی بر شریف حسین وارد مکه شد<ref>. جزیرة العرب، ص264.</ref> و به سال ۱۳۴۴ق. خود را پادشاه حجاز نامید و از مردم بیعت گرفت.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> او به سال ۱۳۵۱ق. پس از ادغام دو پادشاهی نجد و حجاز، پادشاهی عربستان سعودی را تأسیس کرد و بدین ترتیب، حکومت اشراف بر مکه پس از حدود ۱۰ سده به پایان رسید. | در دوره دوم حکومت آل سعود (۱۲۲۸–۱۳۰۹ق) که در پی بازگشت ابراهیم پاشا به مصر، به دست عبدالله بن محمد بن سعود آغاز شد و به دست آل رشید خاتمه یافت، حجاز از تعرض آل سعود مصون ماند؛ زیرا آنان بیشتر در جهت خلیج فارس به گسترش قلمرو خود پرداختند.<ref>. تاریخ نجد، ص74-106.</ref> در دوره سوم حکومت آل سعود که از سال ۱۳۱۹ق. آغاز شد،<ref>. جزیرة العرب، ص238.</ref> شریف حسین به سال ۱۳۲۶ق. به عنوان شریف مکه روی کار آمد<ref>. جزیرة العرب، ص150.</ref> و پس از مدتی خود را پادشاه عرب نامید و در نهم شعبان ۱۳۳۴ق. استقلال پادشاهی حجاز را اعلان کرد. او به سال ۱۳۳۸ق. از حج نجدیان جلوگیری کرد.<ref>. الاسلام و الوثنیه، ص112.</ref> این مسائل مایه اختلاف میان او و ملک عبدالعزیز شد. (← آل سعود) در این میان، انگلیس نیز به این اختلافها دامن میزد؛ زیرا برای این کشور، حجاز از دید اقتصادی و به ویژه سیاسی اهمیتی بسیار داشت و نیز با نجد روابطی نزدیکی برقرار کرده بود. از این رو، برای تأمین منافع دو سویه خود، تلاش میکرد.<ref>. تاریخ الحجاز، ص309.</ref> | ||
== فروپاشی == | |||
سرانجام در ذیقعده ۱۳۴۳ق. در جلسهای با حضور پادشاه نجد، دانشوران وهابی و سران قبایل، صلاحیت شریف حسین برای حکومت بر حجاز رد و با حمله آل سعود به حجاز موافقت شد.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> در همین سال، ملک عبدالعزیز پس از پیروزی بر شریف حسین وارد مکه شد<ref>. جزیرة العرب، ص264.</ref> و به سال ۱۳۴۴ق. خود را پادشاه حجاز نامید و از مردم بیعت گرفت.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> او به سال ۱۳۵۱ق. پس از ادغام دو پادشاهی نجد و حجاز، پادشاهی عربستان سعودی را تأسیس کرد و بدین ترتیب، حکومت اشراف بر مکه پس از حدود ۱۰ سده به پایان رسید. | |||
==اوضاع علمی و فرهنگی مکه در دوران اشراف== | ==اوضاع علمی و فرهنگی مکه در دوران اشراف== |