←خاندانهای حکومتگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==خاندانهای حکومتگر== | ==خاندانهای حکومتگر== | ||
در مدت دراز حکومت اشراف بر | در مدت دراز حکومت اشراف بر [[آخر الزمان|مکه]]، خاندانها و شاخههایی از آنان پیاپی به حکمرانی رسیدند که در برخی منابع، طبقهبندی شده و با هویت مستقل و متمایز از یکدیگر معرفی شدهاند. مشهورترین نمونههای این خاندانها چنین هستند: | ||
===آل جعفر=== | ===آل جعفر=== | ||
آغازگر حکومت اشراف بر مکه، جعفر بن محمد بن حسن بن محمد بن موسی بن عبدالله بن موسی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب (۳۵۷/۳۵۸ق) است.<ref>. اتعاظ الحنفاء، ج1، ص225؛ تاریخ مکه، ص245.</ref> بر پایه گزارشی دیگر، وی در فاصله سالهای ۳۵۶–۳۶۰ق. در دوران رقابت میان عباسیان و | آغازگر حکومت اشراف بر مکه، جعفر بن محمد بن حسن بن محمد بن موسی بن عبدالله بن موسی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب (۳۵۷/۳۵۸ق) است.<ref>. اتعاظ الحنفاء، ج1، ص225؛ تاریخ مکه، ص245.</ref> بر پایه گزارشی دیگر، وی در فاصله سالهای ۳۵۶–۳۶۰ق. در دوران رقابت میان [[بنیعباس|عباسیان]] و [[فاطمیان]]، حکمرانی مکه را به دست گرفت<ref>. منائح الکرم، ج2، ص211-212؛ تاریخ مکه، ص246.</ref> و از بیم عباسیان خود را به المعز لله فاطمی نزدیک ساخت. المعز لله، در نامهای ولایت جعفر بر مکه را تأیید کرد و بدینگونه حکومت اشراف در مکه آغاز شد.<ref>. افادة الانام، ج3، ص75-76.</ref> خبری دیگر نشان میدهد که او پس از مرگ کافور اخشیدی (۳۵۶ق) از حاکمان مصر و پیش از فتح مصر به دست فاطمیان، مکه را از سیطره اخشیدیان، حاکمان مصر و شام، آزاد ساخت و حکمرانی آن شهر را در دست گرفت.<ref>. شفاء الغرام، ج2، ص139.</ref> ولی از دیگر گزارشها برمیآید که جعفر پس از برچیده شدن دولت اخشیدیان در سال ۳۵۸ق. به دست جوهر، غلام معزّ فاطمی، به ولایت مکه رسید و به نام خلیفه فاطمی خطبه خواند.<ref>. منائح الکرم، ج2، ص213.</ref> | ||
پس از جعفر، پسرش عیسی حکومت مکه را از سال ۳۶۶ تا ۳۸۴ق. در دست داشت. به دنبال او برادرش ابوالفتوح حسن بن جعفر حسنی (۳۸۴ق) حاکم شد. او با از میان بردن حکومت بنیمهنا حسینی به سال ۳۹۰ق. به مدت ۲۳ سال بر حجاز حکم راند.<ref>. نک: شفاء الغرام، ج2، ص194؛ العقد الثمین، ج4، ص69؛ غایة المرام، ج1، ص480.</ref> وی که به شجاعت، قدرت بدنی و عدالتگستری شهره بود، پس از ۴۳ سال حکومت در مکه<ref>. تاریخ مکه، ص251-254.</ref> به سال ۴۳۰ق. درگذشت و پسرش شکر بن حسن، ملقب به تاج المعالی، به حکومت رسید و به سال ۴۵۳ق. درگذشت. بدین ترتیب، حکومت آل جعفر به منزله طبقه نخست اشراف<ref>. منائح الکرم، ج2، ص213؛ امراء مکه، ص128.</ref> حدود یک سده (۳۵۸–۴۵۳ق) ادامه یافت. چون شکر پسری نداشت، حکومت مکه به بردهاش رسید و اشراف که حکمرانی او را برنمیتافتند، ضدّ او برخاستند و شریف محمد بن ابیالفاتک عبدالرحمن بن جعفر سلیمانی حکمرانی مکه را تا ۴۵۵ق. عهدهدار شد.<ref>. تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132؛ خلاصة الکلام، ص18.</ref> از سلیمانیان به منزله طبقه دوم اشراف و نیز موسویون به دلیل انتسابشان به موسی الجون یاد میشود.<ref>. منائح الکرم، ج2، ص225؛ تاریخ مکه، ص255.</ref> | پس از جعفر، پسرش عیسی حکومت مکه را از سال ۳۶۶ تا ۳۸۴ق. در دست داشت. به دنبال او برادرش ابوالفتوح حسن بن جعفر حسنی (۳۸۴ق) حاکم شد. او با از میان بردن حکومت بنیمهنا حسینی به سال ۳۹۰ق. به مدت ۲۳ سال بر حجاز حکم راند.<ref>. نک: شفاء الغرام، ج2، ص194؛ العقد الثمین، ج4، ص69؛ غایة المرام، ج1، ص480.</ref> وی که به شجاعت، قدرت بدنی و عدالتگستری شهره بود، پس از ۴۳ سال حکومت در مکه<ref>. تاریخ مکه، ص251-254.</ref> به سال ۴۳۰ق. درگذشت و پسرش شکر بن حسن، ملقب به تاج المعالی، به حکومت رسید و به سال ۴۵۳ق. درگذشت. بدین ترتیب، حکومت آل جعفر به منزله طبقه نخست اشراف<ref>. منائح الکرم، ج2، ص213؛ امراء مکه، ص128.</ref> حدود یک سده (۳۵۸–۴۵۳ق) ادامه یافت. چون شکر پسری نداشت، حکومت مکه به بردهاش رسید و اشراف که حکمرانی او را برنمیتافتند، ضدّ او برخاستند و شریف محمد بن ابیالفاتک عبدالرحمن بن جعفر سلیمانی حکمرانی مکه را تا ۴۵۵ق. عهدهدار شد.<ref>. تاریخ ابن خلدون، ج4، ص132؛ خلاصة الکلام، ص18.</ref> از سلیمانیان به منزله طبقه دوم اشراف و نیز موسویون به دلیل انتسابشان به موسی الجون یاد میشود.<ref>. منائح الکرم، ج2، ص225؛ تاریخ مکه، ص255.</ref> | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
یکی از عوامل اندک شدن روابط اشراف حسنی با صفویان، نفوذ گسترده عثمانی در حجاز و پیشگیری آنان از نفوذ دشمن خود، صفویه، در حرمین و رقابت با آنها بود. در موسم ۱۰۴۳ق. عثمانیها به شریف مکه ابلاغ کردند که از ورود حاجیان ایرانی به مکه پیشگیری کند. شاید علت این اقدام، بازپسگیری بغداد از عثمانی، به دست صفویه باشد تا از این راه فشاری بر ایران وارد شود.<ref>. خلاصة الکلام، ص75؛ تاریخ مکه، ص444.</ref> همین بدرفتاری با حاجیان ایرانی در زمان دولتهای پس از صفویه نیز وجود داشت. نادر شاه افشار (حک: ۱۱۴۸–۱۱۶۴ق) از آغاز حکومت خویش، در ساماندهی این اوضاع آشفته کوشید و بر آن بود تا نظر دولت عثمانی را جلب کند؛ اما توفیق نیافت. (← افشاریان) از نامهنگاری متقابل نادر و شریف مکه نیز یاد شده است.<ref>. اشراف الحجاز، ص58.</ref> در دوران قاجار، گزارشهایی از دیدار برخی ایرانیان با شریف مکه در دست است. برخی حاجیان انگشتر فیروزه و قالی به شریف مکه هدیه میدادهاند.<ref>. سفرنامه میرزا علی خان، ص207.</ref> به سال ۸۷۷ق. به نام اوزون حسن خطبه خوانده شد که با واکنش سخت قایتبای روبهرو شد.<ref>. حکومت ترکمنهای آق قویونلو، ص156.</ref> | یکی از عوامل اندک شدن روابط اشراف حسنی با صفویان، نفوذ گسترده عثمانی در حجاز و پیشگیری آنان از نفوذ دشمن خود، صفویه، در حرمین و رقابت با آنها بود. در موسم ۱۰۴۳ق. عثمانیها به شریف مکه ابلاغ کردند که از ورود حاجیان ایرانی به مکه پیشگیری کند. شاید علت این اقدام، بازپسگیری بغداد از عثمانی، به دست صفویه باشد تا از این راه فشاری بر ایران وارد شود.<ref>. خلاصة الکلام، ص75؛ تاریخ مکه، ص444.</ref> همین بدرفتاری با حاجیان ایرانی در زمان دولتهای پس از صفویه نیز وجود داشت. نادر شاه افشار (حک: ۱۱۴۸–۱۱۶۴ق) از آغاز حکومت خویش، در ساماندهی این اوضاع آشفته کوشید و بر آن بود تا نظر دولت عثمانی را جلب کند؛ اما توفیق نیافت. (← افشاریان) از نامهنگاری متقابل نادر و شریف مکه نیز یاد شده است.<ref>. اشراف الحجاز، ص58.</ref> در دوران قاجار، گزارشهایی از دیدار برخی ایرانیان با شریف مکه در دست است. برخی حاجیان انگشتر فیروزه و قالی به شریف مکه هدیه میدادهاند.<ref>. سفرنامه میرزا علی خان، ص207.</ref> به سال ۸۷۷ق. به نام اوزون حسن خطبه خوانده شد که با واکنش سخت قایتبای روبهرو شد.<ref>. حکومت ترکمنهای آق قویونلو، ص156.</ref> | ||
===با آل سعود === | ===با آل سعود=== | ||
تحولات درونی عثمانی همچون نهضت تجددخواهی و انجامیدن آن به نهضت ترکان جوان موسوم به جمعیة الشباب العثمانیین به رهبری مدحت پاشا و نیز استقلالطلبی اقوام گوناگون مانند اعراب، در سرزمینهای زیر سلطه عثمانی، در وضع حرمین شریفین اثرگذار بود و زمینه قوت گرفتن سلفیان به رهبری محمد بن عبدالوهاب و روی کار آمدن آل سعود را در پی داشت. (← آل سعود) | تحولات درونی عثمانی همچون نهضت تجددخواهی و انجامیدن آن به نهضت ترکان جوان موسوم به جمعیة الشباب العثمانیین به رهبری مدحت پاشا و نیز استقلالطلبی اقوام گوناگون مانند اعراب، در سرزمینهای زیر سلطه عثمانی، در وضع حرمین شریفین اثرگذار بود و زمینه قوت گرفتن سلفیان به رهبری محمد بن عبدالوهاب و روی کار آمدن آل سعود را در پی داشت. (← آل سعود) | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۰۹: | ||
در دوره دوم حکومت آل سعود (۱۲۲۸–۱۳۰۹ق) که در پی بازگشت ابراهیم پاشا به مصر، به دست عبدالله بن محمد بن سعود آغاز شد و به دست آل رشید خاتمه یافت، حجاز از تعرض آل سعود مصون ماند؛ زیرا آنان بیشتر در جهت خلیج فارس به گسترش قلمرو خود پرداختند.<ref>. تاریخ نجد، ص74-106.</ref> در دوره سوم حکومت آل سعود که از سال ۱۳۱۹ق. آغاز شد،<ref>. جزیرة العرب، ص238.</ref> شریف حسین به سال ۱۳۲۶ق. به عنوان شریف مکه روی کار آمد<ref>. جزیرة العرب، ص150.</ref> و پس از مدتی خود را پادشاه عرب نامید و در نهم شعبان ۱۳۳۴ق. استقلال پادشاهی حجاز را اعلان کرد. او به سال ۱۳۳۸ق. از حج نجدیان جلوگیری کرد.<ref>. الاسلام و الوثنیه، ص112.</ref> این مسائل مایه اختلاف میان او و ملک عبدالعزیز شد. (← آل سعود) در این میان، انگلیس نیز به این اختلافها دامن میزد؛ زیرا برای این کشور، حجاز از دید اقتصادی و به ویژه سیاسی اهمیتی بسیار داشت و نیز با نجد روابطی نزدیکی برقرار کرده بود. از این رو، برای تأمین منافع دو سویه خود، تلاش میکرد.<ref>. تاریخ الحجاز، ص309.</ref> | در دوره دوم حکومت آل سعود (۱۲۲۸–۱۳۰۹ق) که در پی بازگشت ابراهیم پاشا به مصر، به دست عبدالله بن محمد بن سعود آغاز شد و به دست آل رشید خاتمه یافت، حجاز از تعرض آل سعود مصون ماند؛ زیرا آنان بیشتر در جهت خلیج فارس به گسترش قلمرو خود پرداختند.<ref>. تاریخ نجد، ص74-106.</ref> در دوره سوم حکومت آل سعود که از سال ۱۳۱۹ق. آغاز شد،<ref>. جزیرة العرب، ص238.</ref> شریف حسین به سال ۱۳۲۶ق. به عنوان شریف مکه روی کار آمد<ref>. جزیرة العرب، ص150.</ref> و پس از مدتی خود را پادشاه عرب نامید و در نهم شعبان ۱۳۳۴ق. استقلال پادشاهی حجاز را اعلان کرد. او به سال ۱۳۳۸ق. از حج نجدیان جلوگیری کرد.<ref>. الاسلام و الوثنیه، ص112.</ref> این مسائل مایه اختلاف میان او و ملک عبدالعزیز شد. (← آل سعود) در این میان، انگلیس نیز به این اختلافها دامن میزد؛ زیرا برای این کشور، حجاز از دید اقتصادی و به ویژه سیاسی اهمیتی بسیار داشت و نیز با نجد روابطی نزدیکی برقرار کرده بود. از این رو، برای تأمین منافع دو سویه خود، تلاش میکرد.<ref>. تاریخ الحجاز، ص309.</ref> | ||
== فروپاشی == | ==فروپاشی== | ||
سرانجام در ذیقعده ۱۳۴۳ق. در جلسهای با حضور پادشاه نجد، دانشوران وهابی و سران قبایل، صلاحیت شریف حسین برای حکومت بر حجاز رد و با حمله آل سعود به حجاز موافقت شد.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> در همین سال، ملک عبدالعزیز پس از پیروزی بر شریف حسین وارد مکه شد<ref>. جزیرة العرب، ص264.</ref> و به سال ۱۳۴۴ق. خود را پادشاه حجاز نامید و از مردم بیعت گرفت.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> او به سال ۱۳۵۱ق. پس از ادغام دو پادشاهی نجد و حجاز، پادشاهی عربستان سعودی را تأسیس کرد و بدین ترتیب، حکومت اشراف بر مکه پس از حدود ۱۰ سده به پایان رسید. | سرانجام در ذیقعده ۱۳۴۳ق. در جلسهای با حضور پادشاه نجد، دانشوران وهابی و سران قبایل، صلاحیت شریف حسین برای حکومت بر حجاز رد و با حمله آل سعود به حجاز موافقت شد.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> در همین سال، ملک عبدالعزیز پس از پیروزی بر شریف حسین وارد مکه شد<ref>. جزیرة العرب، ص264.</ref> و به سال ۱۳۴۴ق. خود را پادشاه حجاز نامید و از مردم بیعت گرفت.<ref>. تاریخ مکه، ص723.</ref> او به سال ۱۳۵۱ق. پس از ادغام دو پادشاهی نجد و حجاز، پادشاهی عربستان سعودی را تأسیس کرد و بدین ترتیب، حکومت اشراف بر مکه پس از حدود ۱۰ سده به پایان رسید. | ||