اطعام در حج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اطعام در حج'''، غذا دادن به | '''اطعام در حج'''، غذا دادن به نیازمندان از راه [[قربانی]] [[حج]] یا از راه[[کفاره|کفارات]] آن است. | ||
==واژه== | ==واژه== | ||
واژه «اطعام»، مصدر از ریشه «ط، ع، م» به معنای طعام دادن<ref>. الصحاح، ج5، ص1975؛ المصباح، ص372؛ تاج العروس، ج8، ص378، «طعم».</ref> و سیر کردن<ref>. نک: لسان العرب، ج12، ص363-364؛ تاج العروس، ج17، ص440، «طعم».</ref> است. در عرف، | واژه «اطعام»، مصدر از ریشه «ط، ع، م» به معنای طعام دادن<ref>. الصحاح، ج5، ص1975؛ المصباح، ص372؛ تاج العروس، ج8، ص378، «طعم».</ref> و سیر کردن<ref>. نک: لسان العرب، ج12، ص363-364؛ تاج العروس، ج17، ص440، «طعم».</ref> است. در عرف، «طعام» به هر خوراک و خوردنی گفته میشود.<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج3، ص410؛ لسان العرب، ج12، ص363؛ المصباح، ج2، ص373، «طعم».</ref> در کاربرد مردم [[حجاز]]، مقصود از طعام، بیشتر گندم بوده است.<ref>. المصباح، ج2، ص373؛ لسان العرب، ج12، ص364، «طعم».</ref> گاه به مواد غذایی مانند خرما<ref>. مفردات، ص304؛ النهایه، ابن اثیر، ج3، ص126، «طعم».</ref> و جو نیز طعام میگفتند.<ref>. العین، ج2، ص25؛ مفردات، ص304، «طعم».</ref> | ||
با توجه به آیاتی در قرآن<ref name=":0" group="یادداشت">{{آیه|وَ أَطعِمُوا القانِعَ وَ المُعتَرَّ | با توجه به آیاتی در قرآن<ref name=":0" group="یادداشت">{{آیه|وَ أَطعِمُوا القانِعَ وَ المُعتَرَّ}} و {{آیه|أَطعِمُوا البائِسَ الفَقِیر}}.</ref><ref name=":0">سوره حج(۲۲)، آیههای ۲۸ و ۳۶.</ref> و کاربردهای فقهی اطعام، این واژه در فقه به معنای سیر کردن، خوراندن یا تملیک غذای سیرکننده به دیگری که بیشتر فقیر است، بهکار میرود.<ref>. اصول السرخسی، ج2، ص158؛ مستند العروه، ج1، ص367؛ مدارک تحریر الوسیله، ج2، ص193.</ref> | ||
}} و {{آیه|أَطعِمُوا البائِسَ الفَقِیر | |||
}}.</ref><ref name=":0">سوره حج(۲۲)، آیههای ۲۸ و ۳۶.</ref> و کاربردهای فقهی اطعام، این واژه در فقه به معنای سیر کردن، خوراندن یا تملیک غذای سیرکننده به دیگری که | |||
==اطعام در قرآن== | ==اطعام در قرآن== | ||
بر پایه آیه {{آیه|هوَ یُطعِمُ وَ لاَ یُطعَمُ}}<ref>سوره انعام(۶)، آیه ۱۴.</ref> و آیه {{آیه|وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ}}<ref>سوره شعراء(۲۶)، سوره ۷۹.</ref> خداوند | بر پایه آیه {{آیه|هوَ یُطعِمُ وَ لاَ یُطعَمُ}}<ref>سوره انعام(۶)، آیه ۱۴.</ref> و آیه {{آیه|وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ}}<ref>سوره شعراء(۲۶)، سوره ۷۹.</ref> خداوند طعامدهنده است. در برخی آیات،<ref name=":0" group="یادداشت" /><ref name=":0" /> اطعام گوشت [[قربانی]] [[حج]] به نیازمندان سفارش شده است. خداوند اطعام [[امام علی(ع)]] و [[حضرت فاطمه(س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] به مسکین، یتیم و اسیر را ستوده است.<ref group="یادداشت">{{آیه|وَ یُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً | ||
}}</ref><ref>سوره انسان(۸)، آیه ۷۶.</ref><ref>. التبیان، ج10، ص211؛ کشف الاسرار، ج10، ص319-321؛ روح المعانی، ج15، ص174.</ref> | }}</ref><ref>سوره انسان(۸)، آیه ۷۶.</ref><ref>. التبیان، ج10، ص211؛ کشف الاسرار، ج10، ص319-321؛ روح المعانی، ج15، ص174.</ref> | ||
آیات بسیار،<ref group="یادداشت">از جمله در سوره الحاقه (۶۹)، آیه ۳۴ و سوره ماعون(۱۰۷)، آیه ۳.</ref> از جمله ویژگیهای دوزخیان و منکران قیامت را، خودداری از اطعام مساکین<ref group="یادداشت">وَ لَم نَکُ نُطعِمُ المِسکِین</ref> و تشویق نکردن دیگران به اطعام مساکین<ref group="یادداشت">که خود بر اطعام توانایی نداشتند.</ref><ref>. مجمع البیان، ج10، ص834.</ref> دانسته است.<ref group="یادداشت">{{آیه|وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکِین}}</ref><ref>سوره مدّثر(۷۴)، آیه ۴۴.</ref> همچنین در منابع روایی، بر فضیلت و اهمیت اطعام بسیار تأکید شده است.<ref>. الکافی، ج2، ص200-204؛ ج4، ص50-52؛ ثواب الاعمال، ص135-136؛ المستدرک، ج4، ص129، 278.</ref> بر پایه منابع فقهی، اطعام در مواردی واجب و گاه مستحب شمرده شده است. | |||
}}</ref><ref>سوره مدّثر(۷۴)، آیه ۴۴. | |||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
بر پایه روایات، پیشینه اطعام در حج به زمان [[حضرت اسماعیل(ع)]] بازمیگردد. پس از | بر پایه روایات، پیشینه اطعام در حج به زمان [[حضرت اسماعیل(ع)]] بازمیگردد. او پس از کامل کردن بنای [[کعبه]]، پرده و سقفی از چوب برای آن ساخت و قبیلههای پیرامون در برابر این تلاش، هدیهها و [[قربانی|قربانی]]<nowiki/>هایی در [[ایام الحج|موسم حج]] همراه خود آوردند. به اسماعیل وحی شد تا شتران را قربانی کند و با گوشت آنها به زائران خانه خدا طعام دهد.<ref>. الکافی، ج4، ص204-205؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص233.</ref> این سنت، در فرزندان و نوادگان اسماعیل نیز ادامه یافت و آنها مکانهایی را برای پختن غذا فراهم کردند.<ref>. السیرة النبویه، ج1، ص111-113.</ref> | ||
گزارش شده که [[تبع اسعد حمیری|تُبّع]]، حاکم [[یمن]]، پس از پوشاندن | گزارش شده که [[تبع اسعد حمیری|تُبّع]] (زنده در 430م)، حاکم [[یمن]]، پس از پوشاندن کعبه، به اطعام مردم پرداخت.<ref>. المعارف، ص635.</ref> نام «مطابخ» که بر شعب ابن عامر، یکی از درههای [[مکه]]، اطلاق شده، از همان دوران مانده است.<ref>. المصنف، ج5، ص153-154؛ تاریخ طبری، ج1، ص631.</ref> | ||
در دوران قُصیّ بن کلاب، جدّ چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، اطعام حاجیان دوباره رونق گرفت. قریش هر ساله پولی برای همین کار به قصی میدادند.<ref>. اخبار مکه، ج1، ص110؛ المنمق، ص189-190؛ تاریخ طبری، ج2، ص260.</ref> این ضیافت، «[[رفادت]]» خوانده میشد.<ref>. تاریخ طبری، ج2، ص260.</ref> پس از وی، پسرش عبد مناف عهدهدار این کار شد<ref>. اخبار مکه، ج1، ص111؛ المنمق، ص32-33، 190.</ref> و پس از او، هاشم فرزند عبد مناف، سقّایی و پذیرایی حاجیان را بر عهده گرفت.<ref group="یادداشت">در منابع گزارش شده که هنگام خشکسالی و قحطی در مکه، هاشم پس از تهیه آرد و نان، با آبگوشت از مردم پذیرایی کرد. از این رو، او که نامش عمرو بود، هاشم لقب یافت. یعنی کسی که نان یا طعام خشک را برای خوراک خرد کند.</ref><ref>. السیرة النبویه، ج1، ص136؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص241-242؛ العین، ج3، ص405؛ الصحاح، ج5، ص2058؛ معجم مقاییس اللغه، ج6، ص53، «هشم».</ref> از سعد بن عباده و پدرش نیز به منزله افرادی یاد شده که پیش و پس از اسلام، به اطعام اهتمام داشتهاند.<ref>. رجال کشی، ص111.</ref> | در دوران قُصیّ بن کلاب، جدّ چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، اطعام حاجیان دوباره رونق گرفت. قریش هر ساله پولی برای همین کار به قصی میدادند.<ref>. اخبار مکه، ج1، ص110؛ المنمق، ص189-190؛ تاریخ طبری، ج2، ص260.</ref> این ضیافت، «[[رفادت]]» خوانده میشد.<ref>. تاریخ طبری، ج2، ص260.</ref> پس از وی، پسرش عبد مناف عهدهدار این کار شد<ref>. اخبار مکه، ج1، ص111؛ المنمق، ص32-33، 190.</ref> و پس از او، هاشم فرزند عبد مناف، سقّایی و پذیرایی حاجیان را بر عهده گرفت.<ref group="یادداشت">در منابع گزارش شده که هنگام خشکسالی و قحطی در مکه، هاشم پس از تهیه آرد و نان، با آبگوشت از مردم پذیرایی کرد. از این رو، او که نامش عمرو بود، هاشم لقب یافت. یعنی کسی که نان یا طعام خشک را برای خوراک خرد کند.</ref><ref>. السیرة النبویه، ج1، ص136؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص241-242؛ العین، ج3، ص405؛ الصحاح، ج5، ص2058؛ معجم مقاییس اللغه، ج6، ص53، «هشم».</ref> از سعد بن عباده و پدرش نیز به منزله افرادی یاد شده که پیش و پس از اسلام، به اطعام اهتمام داشتهاند.<ref>. رجال کشی، ص111.</ref> | ||
در میان پادشاهان، سلطان قایتبای، از حکمرانان [[مصر]]، در پی بازگشت از [[حج]] در سال ۸۸۴ق. جایهایی را خرید و وقف [[حرمین]] کرد و از منافع آنها حبوبات فراوان مانند گندم و جو به مصرف مردم [[مدینه]] رساند.<ref>. الطبقات، ج3، ص613؛ الاستیعاب، ج2، ص595.</ref> سلطان سلیم اول، حاکم [[دولت عثمانی|عثمانی]] | در میان پادشاهان، سلطان قایتبای، از حکمرانان [[مصر]]، در پی بازگشت از [[حج]] در سال ۸۸۴ق. جایهایی را خرید و وقف [[حرمین]] کرد و از منافع آنها حبوبات فراوان مانند گندم و جو به مصرف مردم [[مدینه]] رساند.<ref>. الطبقات، ج3، ص613؛ الاستیعاب، ج2، ص595.</ref> سلطان سلیم اول، حاکم [[دولت عثمانی|عثمانی]] را نخستین کسی دانستهاند که در سال ۹۲۴ق. «صدقه حبوبات» را برای اطعام مردم مکه و [[مدینه]] مرسوم کرد. او مقدار بسیاری گندم نیز برای مردم مکه و مدینه فرستاد.<ref group="یادداشت">که بیشتر آن میان مردم مکه و باقیمانده آن میان مردم مدینه، جز بازرگانان و بازاریان و نظامیان توزیع شد.</ref><ref>. اتحاف فضلاء الزمن، ج1، ص364-365؛ مرآة الحرمین، ج2، ص309-310.</ref> | ||
==احکام== | ==احکام== | ||
در منابع فقهی، در مباحث روزه،<ref>. السرائر، ج1، ص378؛ فتح العزیز، ج6، ص445-446.</ref> [[حج]]،<ref>. السرائر، ج1، ص565؛ فتح العزیز، ج8، ص80؛ الدروس، ج1، ص355-356.</ref> نذر،<ref>. فقه الرضا، ص270؛ بدائع الصنائع، ج5، ص87.</ref> نکاح،<ref>. الروضة البهیه، ج5، ص93، 469.</ref> قسَم،<ref>. فقه الرضا، ص270؛ المقنعه، ص556؛ المجموع، ج18، ص117-118.</ref> | در منابع فقهی، در مباحث روزه،<ref>. السرائر، ج1، ص378؛ فتح العزیز، ج6، ص445-446.</ref> [[حج]]،<ref>. السرائر، ج1، ص565؛ فتح العزیز، ج8، ص80؛ الدروس، ج1، ص355-356.</ref> نذر،<ref>. فقه الرضا، ص270؛ بدائع الصنائع، ج5، ص87.</ref> نکاح،<ref>. الروضة البهیه، ج5، ص93، 469.</ref> قسَم،<ref>. فقه الرضا، ص270؛ المقنعه، ص556؛ المجموع، ج18، ص117-118.</ref> [[کفاره|کفارات]]،<ref>. السرائر، ج3، ص69-70؛ الدروس، ج2، ص177، 186؛ البحر الرائق، ج4، ص170.</ref> ظِهار،<ref>. المبسوط، طوسی، ج5، ص144، 158؛ المجموع، ج17، ص367؛ البحر الرائق، ج4، ص157.</ref> حدود و دیات<ref>. مسائل علی بن جعفر، ص292؛ المجموع، ج19، ص189.</ref> به اطعام توجه شده است. در مبحث حج، اطعام گوشت [[قربانی]] و نیز طعام دادن به مساکین به عنوان کفاره و [[ولیمه]] دادن برای حج مطرح شده است. | ||
===اطعام گوشت قربانی=== | ===اطعام گوشت قربانی=== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۱: | ||
====اطعامشونده==== | ====اطعامشونده==== | ||
در دو آیه پیشگفته، اطعام به سه دسته افراد «بائس فقیر»، «قانع» و «معترّ» در حج سفارش شده است. مقصود از بائس فقیر، فرد مستمند است. بر این پایه، کسی که اطعام میشود باید فقیر باشد.<ref>. فتح الوهاب، ج2، ص329؛ مدارک الاحکام، ج8، ص44.</ref> درباره مقصود از قانع و معترّ اختلاف نظر وجود دارد. شماری از فقیهان شیعه<ref>. مستند الشیعه، ج12، ص337؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297.</ref> به پشتوانه برخی روایات<ref>. الکافی، ج4، ص500؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص493؛ التهذیب، طوسی، ج5، ص223.</ref> و دیدگاههای لغتشناسان<ref>. العین، ج1، ص170؛ الصحاح، ج3، ص1273-1274؛ مفردات، ص413، «قنع».</ref> مقصود از قانع را قناعتپیشه دانستهاند که به آنچه به او داده میشود، خشنود و راضی است. به باور آنها، معترّ کسی است که بدون درخواست طعام، از دیگران انتظار اطعام دارد. بر پایه این تفسیر، | در دو آیه پیشگفته، اطعام به سه دسته افراد «بائس فقیر»، «قانع» و «معترّ» در حج سفارش شده است. مقصود از بائس فقیر، فرد مستمند است. بر این پایه، کسی که اطعام میشود باید فقیر باشد.<ref>. فتح الوهاب، ج2، ص329؛ مدارک الاحکام، ج8، ص44.</ref> | ||
}}،<ref>سوره حج(۲۲)، آیه ۳۶.</ref> اعطای بخشی از قربانی به دیگران است.<ref>. کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص238؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297؛ دروس تمهیدیه، ج1، ص200-201.</ref> در برابر، | |||
درباره مقصود از قانع و معترّ اختلاف نظر وجود دارد. شماری از فقیهان شیعه<ref>. مستند الشیعه، ج12، ص337؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297.</ref> به پشتوانه برخی روایات<ref>. الکافی، ج4، ص500؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص493؛ التهذیب، طوسی، ج5، ص223.</ref> و دیدگاههای لغتشناسان<ref>. العین، ج1، ص170؛ الصحاح، ج3، ص1273-1274؛ مفردات، ص413، «قنع».</ref> مقصود از قانع را قناعتپیشه دانستهاند که به آنچه به او داده میشود، خشنود و راضی است. به باور آنها، معترّ کسی است که بدون درخواست طعام، از دیگران انتظار اطعام دارد. بر پایه این تفسیر، فقرِ اطعامشونده شرط نیست و مقصود از اطعام در آیه {{آیه|وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ}}،<ref>سوره حج(۲۲)، آیه ۳۶.</ref> اعطای بخشی از قربانی به دیگران است.<ref>. کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص238؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297؛ دروس تمهیدیه، ج1، ص200-201.</ref> در برابر، برخی، مقصود از قانع را فقیر<ref>. الموطأ، ج2، ص497؛ مغنی المحتاج، ص290.</ref> یا آن را از مصداقهای فقیران دانستهاند.<ref>. کتاب الحج، خوئی، ج5، ص297؛ تیسیر الکریم، ص538.</ref> | |||
برخی مفسران، قانع را درخواستکننده و شماری دیگر، قانع را خویشتندار و معترّ را درخواستکننده تفسیر کردهاند.<ref>. نک: جامع البیان، ج17، ص220-224؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج8، ص2495؛ الدر المنثور، ج4، ص362-363.</ref> بر این پایه، شماری از فقیهان، اطعام یک سوم یا نصف قربانی را به فقیران و یک سوم دیگر را به دیگران مستحب و شماری دیگر آن را واجب شمردهاند.<ref>. الخلاف، ج6، ص62-63؛ المجموع، ج8، ص413؛ مجمع الفائده، ج7، ص286-287.</ref> | برخی مفسران، قانع را درخواستکننده و شماری دیگر، قانع را خویشتندار و معترّ را درخواستکننده تفسیر کردهاند.<ref>. نک: جامع البیان، ج17، ص220-224؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج8، ص2495؛ الدر المنثور، ج4، ص362-363.</ref> بر این پایه، شماری از فقیهان، اطعام یک سوم یا نصف قربانی را به فقیران و یک سوم دیگر را به دیگران مستحب و شماری دیگر آن را واجب شمردهاند.<ref>. الخلاف، ج6، ص62-63؛ المجموع، ج8، ص413؛ مجمع الفائده، ج7، ص286-287.</ref> | ||
====اگر فقیر یافت نشد==== | ====اگر فقیر یافت نشد==== | ||
بر پایه باور به وجوب، شماری از فقیهان شیعه، به لزوم یافتن فقیر برای اطعام در صورت امکان، تصریح کردهاند. به باور آنان،<ref>. صراط النجاة، ج2، ص261-262.</ref> اگر اطعام فقیر از گوشت قربانی ممکن نباشد، حجگزار باید از جانب فقیر در تملک ثلث قربانی وکیل شود تا ضامن نباشد. | بر پایه باور به وجوب، شماری از فقیهان شیعه، به لزوم یافتن فقیر برای اطعام در صورت امکان، تصریح کردهاند. به باور آنان،<ref>. صراط النجاة، ج2، ص261-262.</ref> اگر اطعام فقیر از گوشت قربانی ممکن نباشد، حجگزار باید از جانب فقیر در تملک ثلث قربانی وکیل شود تا ضامن نباشد. برخی، به این استناد که چنین کاری اطعام فقیر شمرده نمیشود، وجوب اطعام فقیر از قربانی حج را وابسته به یافتن فقیر در [[منا]] شمرده و اطعام را در غیر این فرض واجب ندانستهاند.<ref>. مناسک الحج، حائری، ص121؛ تعالیق مبسوطه، ج10، ص562.</ref> | ||
شماری دیگر، به پشتوانه آیات یاد شده و حدیثی نبوی(ص)<ref group="یادداشت"> | شماری دیگر، به پشتوانه آیات یاد شده و حدیثی [[حضرت محمد(ص)|نبوی(ص)]]<ref group="یادداشت">در این حدیث، حکمت قربانی در [[عید قربان]] سیر شدن نیازمندان با گوشت دانسته شده است.</ref><ref>. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص200.</ref> ذبح و اطعام را دو واجب ارتباطی شمردهاند. یعنی شرط وجوب قربانی، اطعام است و تنها ذبحی که اطعام را در پی داشته باشد، واجب شمرده میشود. از این رو، اگر اطعام نیازمندان از گوشت قربانی ممکن نباشد، ذبح در منا ساقط میشود. البته به احتیاط، لازم است که در [[ذیحجه]] در هر مکانی ذبح را انجام دهد یا با کسی وعده کند که در روز دهم ذیحجه پیش از بقیه اعمال، از جانب او قربانی کند.<ref>. حکم الاضحیة فی عصرنا، ص44-45.</ref> | ||
===اطعام به منزله کفاره=== | ===اطعام به منزله کفاره=== | ||
{{اصلی|کفاره}} | {{اصلی|کفاره}} | ||
کفاره ارتکاب برخی از محرمات [[احرام]]، اطعام است که گاه بهگونه تعیینی و گاه به شکل تخییری است و مهمترین موارد آنها | کفاره ارتکاب برخی از محرمات [[احرام]]، اطعام است که گاه بهگونه تعیینی و گاه به شکل تخییری است و مهمترین موارد آنها چنین است: | ||
====موارد اطعام==== | ====موارد اطعام==== | ||
* '''صید | *'''صید''' | ||
اطعام، یکی از مواردی است که به منزله کفاره صید در حرم یا در حال احرام از آن یاد شده است. | |||
فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>. الموطأ، ج1، ص355-356؛ المدونة الکبری، ج1، ص433-434؛ الشرح الکبیر، ج2، ص80.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص84-85.</ref> بدون تفاوت نهادن میان انواع حیوانات، مقدار اطعام را برابر با ارزش حیوان صید شده دانستهاند. به باور فقیهان [[شیعه]]،<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص339.</ref> [[شافعی]]<ref>. المجموع، ج7، ص427.</ref> و [[حنبلی]]<ref>. المغنی، ج3، ص544.</ref> اگر حیوان شکار شده در میان چارپایان همانند داشته باشد، مانند شترمرغ که همانند شتر است، به میزان ارزش حیوانِ همانند،<ref group="یادداشت">در | فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>. الموطأ، ج1، ص355-356؛ المدونة الکبری، ج1، ص433-434؛ الشرح الکبیر، ج2، ص80.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص84-85.</ref> بدون تفاوت نهادن میان انواع حیوانات، مقدار اطعام را برابر با ارزش حیوان صید شده دانستهاند. به باور فقیهان [[شیعه]]،<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص339.</ref> [[شافعی]]<ref>. المجموع، ج7، ص427.</ref> و [[حنبلی]]<ref>. المغنی، ج3، ص544.</ref> اگر حیوان شکار شده در میان چارپایان همانند داشته باشد، مانند شترمرغ که همانند شتر است، به میزان ارزش حیوانِ همانند،<ref group="یادداشت">برای نمونه، در مثال پیشگفته به میزان شتر.</ref> اطعام میشود. در غیر این صورت، معیار اطعام، ارزش حیوان صید شده است. به باور فقیهان شیعه، این اطعام در صید حیوانات همانندِ شتر، باید ۶۰ مسکین؛ در حیوانات همانند گاو، ۳۰ مسکین؛ و در حیوانات همانند گوسفند، ۱۰مسکین را شامل شود. اطعام بیش از این اندازه لازم نیست و حتی اگر با مبلغ یاد شده، نتوان به این تعداد مسکین طعام داد، تکمیل آن ضرورت ندارد.<ref>. المبسوط، طوسی، ج1، ص339-340؛ السرائر، ج1، ص556-557؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص318.</ref> | ||
شماری از فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص557؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص403؛ فقه القرآن، ج1، ص312.</ref> و بسیاری از فقیهان اهل سنت<ref>. الحاوی الکبیر، ج4، ص299؛ المبسوط، سرخسی، ج4, ص83-84؛ بدایة المجتهد، ج1، ص287.</ref> بر پایه قرآن<ref>سوره مائده(۵)، آیه ۹۵.</ref> کفاره صید را از نوع واجب تخییری دانسته، و احرامگزار را از از آغاز، میان سه گزینه «قربانی کردن حیوان همانند»، «اطعام» و «گرفتن روزه» مخیر دانستهاند. در برابر، بیشتر فقیهان شیعه<ref>. الانتصار، ص251؛ تحریر الاحکام، ج2، ص54؛ کتاب الحج، خوئی، ج4, ص21-22.</ref> و برخی از اهل سنت<ref>. نک: المحلی، ج8، ص69؛ المغنی، ج3, ص543؛ التفسیر الکبیر، ج12, ص94-95.</ref> این کفاره را ترتیبی میدانند و تنها در صورت ناتوانی از قربانی کردن حیوان همانند، اطعام را کفاره صید شمردهاند. | شماری از فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص557؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص403؛ فقه القرآن، ج1، ص312.</ref> و بسیاری از فقیهان اهل سنت<ref>. الحاوی الکبیر، ج4، ص299؛ المبسوط، سرخسی، ج4, ص83-84؛ بدایة المجتهد، ج1، ص287.</ref> بر پایه قرآن<ref>سوره مائده(۵)، آیه ۹۵.</ref> کفاره صید را از نوع واجب تخییری دانسته، و احرامگزار را از از آغاز، میان سه گزینه «قربانی کردن حیوان همانند»، «اطعام» و «گرفتن روزه» مخیر دانستهاند. در برابر، بیشتر فقیهان شیعه<ref>. الانتصار، ص251؛ تحریر الاحکام، ج2، ص54؛ کتاب الحج، خوئی، ج4, ص21-22.</ref> و برخی از اهل سنت<ref>. نک: المحلی، ج8، ص69؛ المغنی، ج3, ص543؛ التفسیر الکبیر، ج12, ص94-95.</ref> این کفاره را ترتیبی میدانند و تنها در صورت ناتوانی از قربانی کردن حیوان همانند، اطعام را کفاره صید شمردهاند. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۰: | ||
وزن طعامی که کفاره داده میشود، در فقه شیعه،<ref>. تحفة الفقهاء، ج2، ص341؛ جواهر الکلام، ج20, ص194.</ref> مالکی<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص468؛ الشرح الکبیر، ج2, ص80.</ref> و شافعی<ref>. المجموع، ج17, ص379-380.</ref> یک مدّ برابر با۷۵۰ گرم و در فقه حنفی<ref>. البحر الرائق، ج3, ص54-55.</ref> برای گندم دو مدّ و برای جو یک صاع برابر با سه کیلوگرم، معین شده است. فقیهان حنبلی نیز، برای گندم یک مدّ و در غیر آن دو مدّ را وزن طعام دانستهاند.<ref>. المغنی، ج3, ص544.</ref> افزون بر این، در فقه شیعه<ref>. فقه الامام الصادق، ج2, ص173.</ref> و مالکی<ref>. المدونة الکبری، ج1، ص463.</ref> اطعام دو مدّ نیز مطرح است. | وزن طعامی که کفاره داده میشود، در فقه شیعه،<ref>. تحفة الفقهاء، ج2، ص341؛ جواهر الکلام، ج20, ص194.</ref> مالکی<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص468؛ الشرح الکبیر، ج2, ص80.</ref> و شافعی<ref>. المجموع، ج17, ص379-380.</ref> یک مدّ برابر با۷۵۰ گرم و در فقه حنفی<ref>. البحر الرائق، ج3, ص54-55.</ref> برای گندم دو مدّ و برای جو یک صاع برابر با سه کیلوگرم، معین شده است. فقیهان حنبلی نیز، برای گندم یک مدّ و در غیر آن دو مدّ را وزن طعام دانستهاند.<ref>. المغنی، ج3, ص544.</ref> افزون بر این، در فقه شیعه<ref>. فقه الامام الصادق، ج2, ص173.</ref> و مالکی<ref>. المدونة الکبری، ج1، ص463.</ref> اطعام دو مدّ نیز مطرح است. | ||
* '''ازاله مو:''' | *'''ازاله مو:''' | ||
کفاره ازاله موی سر به سبب بیماری و آزار دیدن از حشرات، «ذبح گوسفند» یا «اطعام شش فقیر» یا «گرفتن سه روز روزه» بهگونه تخییری است.<ref>. المقنعه، ص571؛ المجموع، ج7, ص367-368؛ المغنی، ج3, ص520.</ref> البته [[شیخ طوسی]] در برخی آثار خود، به کفاره اطعام ۱۰ فقیر تمایل نشان داده است.<ref>. النهایه، طوسی، ص233.</ref> شماری از فقیهان شیعه نیز، اطعام ۱۰ فقیر<ref group="یادداشت">یک مدّ طعام برای هر نفر.</ref> و اطعام شش فقیر<ref name=":1" group="یادداشت">دو مدّ طعام برای هر نفر.</ref> را واجب دانستهاند.<ref>. المقنع، ص239؛ تذکرة الفقهاء، ج8, ص16؛ جواهر الکلام، ج20, ص408-409.</ref> همچنین به باور فقیهان شیعه، ازاله مو از زیر یک بغل، موجب کفاره اطعام سه مسکین است.<ref>. المختصر النافع، ص108؛ کفایة الاحکام، ج1, ص327.</ref> به باور برخی، کفاره ازاله موی ریش نیز دادن یک مشت طعام است.<ref>. المقنع، ص239؛ ریاض المسائل، ج7, ص416.</ref> | کفاره ازاله موی سر به سبب بیماری و آزار دیدن از حشرات، «ذبح گوسفند» یا «اطعام شش فقیر» یا «گرفتن سه روز روزه» بهگونه تخییری است.<ref>. المقنعه، ص571؛ المجموع، ج7, ص367-368؛ المغنی، ج3, ص520.</ref> البته [[شیخ طوسی]] در برخی آثار خود، به کفاره اطعام ۱۰ فقیر تمایل نشان داده است.<ref>. النهایه، طوسی، ص233.</ref> شماری از فقیهان شیعه نیز، اطعام ۱۰ فقیر<ref group="یادداشت">یک مدّ طعام برای هر نفر.</ref> و اطعام شش فقیر<ref name=":1" group="یادداشت">دو مدّ طعام برای هر نفر.</ref> را واجب دانستهاند.<ref>. المقنع، ص239؛ تذکرة الفقهاء، ج8, ص16؛ جواهر الکلام، ج20, ص408-409.</ref> همچنین به باور فقیهان شیعه، ازاله مو از زیر یک بغل، موجب کفاره اطعام سه مسکین است.<ref>. المختصر النافع، ص108؛ کفایة الاحکام، ج1, ص327.</ref> به باور برخی، کفاره ازاله موی ریش نیز دادن یک مشت طعام است.<ref>. المقنع، ص239؛ ریاض المسائل، ج7, ص416.</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۶: | ||
شافعیان به کفاره اطعام سه صاع برای شش فقیر<ref name=":1" group="یادداشت" /> باور دارند.<ref>. الحاوی الکبیر، ج4, ص231.</ref> البته ازاله چند تار مو، به باور شافعیان و حنبلیان<ref>. نک: المغنی، ج3, ص524-525.</ref> کفارهای برابر با یک مد طعام و به باور مالک<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص430.</ref> اندکی طعام است. | شافعیان به کفاره اطعام سه صاع برای شش فقیر<ref name=":1" group="یادداشت" /> باور دارند.<ref>. الحاوی الکبیر، ج4, ص231.</ref> البته ازاله چند تار مو، به باور شافعیان و حنبلیان<ref>. نک: المغنی، ج3, ص524-525.</ref> کفارهای برابر با یک مد طعام و به باور مالک<ref>. المدونة الکبری، ج1, ص430.</ref> اندکی طعام است. | ||
* '''ناخن گرفتن:''' | *'''ناخن گرفتن:''' | ||
کفاره گرفتن هر ناخن در صورت ضرورت، در دیدگاه فقیهان شیعه، یک مشت طعام است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7, ص355.</ref> مالکیان نیز، کفاره گرفتن کمتر از سه ناخن را دادن اندکی طعام؛ و شافعیان و حنبلیان، دادن یک مدّ طعام برای هر ناخن دانستهاند؛ ولی حنفیان کفاره گرفتن کمتر از پنج ناخن را دادن صدقه برابر با نیم صاع گندم برای هر ناخن میدانند.<ref>. المغنی، ج3, ص525-526؛ الفقه الاسلامی، ج3, ص2300-2302.</ref> | کفاره گرفتن هر ناخن در صورت ضرورت، در دیدگاه فقیهان شیعه، یک مشت طعام است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7, ص355.</ref> مالکیان نیز، کفاره گرفتن کمتر از سه ناخن را دادن اندکی طعام؛ و شافعیان و حنبلیان، دادن یک مدّ طعام برای هر ناخن دانستهاند؛ ولی حنفیان کفاره گرفتن کمتر از پنج ناخن را دادن صدقه برابر با نیم صاع گندم برای هر ناخن میدانند.<ref>. المغنی، ج3, ص525-526؛ الفقه الاسلامی، ج3, ص2300-2302.</ref> | ||
* '''دیگر موارد:''' | *'''دیگر موارد:''' | ||
در شماری دیگر از محرمات [[احرام]] نیز، گاه کفاره اطعام وجود دارد؛ از جمله [[استظلال|زیر سایه رفتن]] در فرض اضطرار،<ref>. نک: الدروس، ج1, ص378.</ref> [[پوشاندن سر]]،<ref>. الانصاف، ج3, ص507.</ref> پوشیدن لباس دوخته،<ref>. الانصاف، ج3, ص507.</ref> برخی [[التذاذ جنسی|کامیابیهای جنسی]]،<ref>. المجموع، ج7, ص291.</ref> کشتن ملخ و زنبور<ref>. تحفة الفقهاء، ج1, ص420؛ جواهر الکلام، ج20, ص248؛ کفایة الاحکام، ج1، ص316.</ref> و دور کردن شپش از بدن.<ref>. التهذیب، تبریزی، ج2, ص305؛ مناسک الحج، وحید، ص105؛ مناسک الحج، تبریزی، ص124.</ref> | در شماری دیگر از محرمات [[احرام]] نیز، گاه کفاره اطعام وجود دارد؛ از جمله [[استظلال|زیر سایه رفتن]] در فرض اضطرار،<ref>. نک: الدروس، ج1, ص378.</ref> [[پوشاندن سر]]،<ref>. الانصاف، ج3, ص507.</ref> پوشیدن لباس دوخته،<ref>. الانصاف، ج3, ص507.</ref> برخی [[التذاذ جنسی|کامیابیهای جنسی]]،<ref>. المجموع، ج7, ص291.</ref> کشتن ملخ و زنبور<ref>. تحفة الفقهاء، ج1, ص420؛ جواهر الکلام، ج20, ص248؛ کفایة الاحکام، ج1، ص316.</ref> و دور کردن شپش از بدن.<ref>. التهذیب، تبریزی، ج2, ص305؛ مناسک الحج، وحید، ص105؛ مناسک الحج، تبریزی، ص124.</ref> |