ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
ایران از بزرگ‌ترین کشورهای اسلامی است و مردم آن در طول تاریخ اسلام، بسیاری از جمعیت حج‌گزار را تشکیل داده‌اند و روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنان با [[حرمین]] در تحولات [[مکه]] و [[مدینه]] تأثیر فراوان داشته است. اکنون هر سال نزدیک به صد هزار تن از این کشور برای [[حج]] به حرمین سفر می‌کنند.
ایران از بزرگ‌ترین کشورهای اسلامی است و مردم آن در طول تاریخ اسلام، بسیاری از جمعیت حج‌گزار را تشکیل داده‌اند و روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنان با [[حرمین]] در تحولات [[مکه]] و [[مدینه]] تأثیر فراوان داشته است. اکنون هر سال نزدیک به صد هزار تن از این کشور برای [[حج]] به حرمین سفر می‌کنند.


== روابط سیاسی ایران و حرمین و تأثیر آن بر حج‌گزاری ایرانیان ==
==روابط سیاسی ایران و حرمین و تأثیر آن بر حج‌گزاری ایرانیان==
ایران و حجاز روابط سیاسی دیرینه‌ای با هم داشته‌اند که شکل آن از تأثیرگذاری مستقیم حکومت‌های ایرانی در سرنوشت سیاسی [[مکه]] و [[مدینه]] در یک دوره تا قطع رابطه سیاسی میان دو سرزمین در دوره‌ای دیگر، متغیر بوده است. روابط سیاسی پادشاهان و حکومت‌های ایرانی با حکومت‌های [[حجاز]]، در کنار اوضاع سیاسی درونی ایران، از عوامل تأثیرگذار بر تاریخ حج‌گزاری ایرانیان بوده و گاه به رونق حج‌گزاری ایرانیان و گاه به توقف آن انجامیده است.
ایران و حجاز روابط سیاسی دیرینه‌ای با هم داشته‌اند که شکل آن از تأثیرگذاری مستقیم حکومت‌های ایرانی در سرنوشت سیاسی [[مکه]] و [[مدینه]] در یک دوره تا قطع رابطه سیاسی میان دو سرزمین در دوره‌ای دیگر، متغیر بوده است. روابط سیاسی پادشاهان و حکومت‌های ایرانی با حکومت‌های [[حجاز]]، در کنار اوضاع سیاسی درونی ایران، از عوامل تأثیرگذار بر تاریخ حج‌گزاری ایرانیان بوده و گاه به رونق حج‌گزاری ایرانیان و گاه به توقف آن انجامیده است.


=== پیش از اسلام ===
===پیش از اسلام===
روابط ایران و [[جزیرةالعرب]] در دوران باستان، پیشینه‌ای دیرینه دارد. درباره این روابط در دوران حکومت هخامنشیان (۷۰۰–۳۳۰ق. م) و اشکانیان (۲۵۰ق. م. -۲۲۰م) آگاهی چندان در دست نیست؛ اما درباره روابط ساسانیان (۲۲۴–۶۵۰م) با عرب‌ها گزارش‌های تاریخی فراوان بر جای مانده است. ساسانیان در برخی از نقاط شبه جزیره عربی، نفوذ سیاسی فراوان داشتند. سواحل جنوب [[خلیج فارس]]، شامل [[بحرین]] و [[عمان]]، در دوران ساسانیان بخشی از سرزمین زیر سلطه ساسانیان به شمار می‌رفت و مرزبان ایرانی داشت.<ref>فتوح البلدان، ص85؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ج1، ص159، 173.</ref> منابع تاریخی از حضور مرزبان‌های ایرانی در شماری دیگر از نقاط شبه جزیره مانند کنده و حضرموت نیز خبر می‌دهند.<ref>فتوح البلدان، ص292؛ تاریخ سنی الملوک، ص108؛ معجم البلدان، ج3، ص266؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ج1، ص157.</ref> بخشی از راه‌های بازرگانان ایرانی مانند راهی که عمان را به [[یمن]] پیوند می‌داد، از درون شبه جزیره می‌گذشت و ایرانیان برای حفظ امنیت این راه‌ها با قبایل عرب مناسباتی برقرار می‌کردند و برخی از این قبایل که از حمایت ایران برخوردار بودند، مراقبت از راه‌ها را در برابر تجاوز دیگر قبایل بر عهده داشتند.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران، ج1، ص176-177؛ راه‌های نفوذ فارسی، ص214.</ref>
روابط ایران و [[جزیرةالعرب]] در دوران باستان، پیشینه‌ای دیرینه دارد. درباره این روابط در دوران حکومت هخامنشیان (۷۰۰–۳۳۰ق. م) و اشکانیان (۲۵۰ق. م. -۲۲۰م) آگاهی چندان در دست نیست؛ اما درباره روابط ساسانیان (۲۲۴–۶۵۰م) با عرب‌ها گزارش‌های تاریخی فراوان بر جای مانده است. ساسانیان در برخی از نقاط شبه جزیره عربی، نفوذ سیاسی فراوان داشتند. سواحل جنوب [[خلیج فارس]]، شامل [[بحرین]] و [[عمان]]، در دوران ساسانیان بخشی از سرزمین زیر سلطه ساسانیان به شمار می‌رفت و مرزبان ایرانی داشت.<ref>فتوح البلدان، ص85؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ج1، ص159، 173.</ref> منابع تاریخی از حضور مرزبان‌های ایرانی در شماری دیگر از نقاط شبه جزیره مانند کنده و حضرموت نیز خبر می‌دهند.<ref>فتوح البلدان، ص292؛ تاریخ سنی الملوک، ص108؛ معجم البلدان، ج3، ص266؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ج1، ص157.</ref> بخشی از راه‌های بازرگانان ایرانی مانند راهی که عمان را به [[یمن]] پیوند می‌داد، از درون شبه جزیره می‌گذشت و ایرانیان برای حفظ امنیت این راه‌ها با قبایل عرب مناسباتی برقرار می‌کردند و برخی از این قبایل که از حمایت ایران برخوردار بودند، مراقبت از راه‌ها را در برابر تجاوز دیگر قبایل بر عهده داشتند.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران، ج1، ص176-177؛ راه‌های نفوذ فارسی، ص214.</ref>
نفوذ سیاسی و نظامی ایرانیان در شبه جزیره، با تصرف یمن در دوران خسرو انوشیروان (۵۳۱–۵۷۹م) به اوج رسید.<ref>الاخبار الطوال، ص64؛ تاریخ طبری، ج2، ص105.</ref> بر پایه روایت‌های موجود در منابع ادبی و تاریخی، روابط ایران و یمن را شاید بتوان تا دوران‌های بسیار قدیم‌تر از آن نیز عقب برد.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران، ج3، ص89-111.</ref> از هنگام تصرف یمن به سال ۵۷۰م. تا ورود [[اسلام]] به یمن، ایرانیان بر یمن حکومت داشتند و پس از پذیرش اسلام، از سوی پیامبر بر آن ناحیه ابقا شدند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص656-657؛ تاریخ ایرانیان و عرب‌ها، ص248-253؛ ایران در زمان ساسانیان، ص495.</ref>
نفوذ سیاسی و نظامی ایرانیان در شبه جزیره، با تصرف یمن در دوران خسرو انوشیروان (۵۳۱–۵۷۹م) به اوج رسید.<ref>الاخبار الطوال، ص64؛ تاریخ طبری، ج2، ص105.</ref> بر پایه روایت‌های موجود در منابع ادبی و تاریخی، روابط ایران و یمن را شاید بتوان تا دوران‌های بسیار قدیم‌تر از آن نیز عقب برد.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران، ج3، ص89-111.</ref> از هنگام تصرف یمن به سال ۵۷۰م. تا ورود [[اسلام]] به یمن، ایرانیان بر یمن حکومت داشتند و پس از پذیرش اسلام، از سوی پیامبر بر آن ناحیه ابقا شدند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص656-657؛ تاریخ ایرانیان و عرب‌ها، ص248-253؛ ایران در زمان ساسانیان، ص495.</ref>
خط ۱۸: خط ۱۸:
درباره رابطه ایران و ایرانیان با حج و [[کعبه]] در دوران باستان، جز گزارش [[مسعودی]] در [[مروج الذهب]] درباره حج‌گزاری ایرانیان در دوران پادشاهان ساسانی، خبری دیگر در دست نیست. به گفته مسعودی، ایرانیان که خود را از نسل ابراهیم می‌دانستند، به کعبه احترام می‌نهادند و به [[طواف]] آن می‌پرداختند. به گفته او، دو آهوی زرین که در سال‌های پیش از اسلام به دست [[عبدالمطلب]] در محل [[چاه زمزم]] یافت شد، هدایای ساسان پسر بابک، جد ساسانیان، به کعبه بود. مسعودی برای توجیه این ادعا، به ناتوانی قبایل عرب برای فراهم آوردن چنان هدایای گرانب‌هایی اشاره کرده است.<ref>مروج الذهب، ج1، ص265-266؛ معجم البلدان، ج3، ص148.</ref> وی همچنین نام‌گذاری چاه زمزم را به زمزمه ایرانیان در هنگام [[زیارت کعبه]] بر سر این چاه نسبت داده و گویا به برخی مناسک مذهبی ایرانیان باستان نظر داشته و در تأیید سخن خود، پاره‌ای از شعرهای دوران جاهلی را گزارش کرده است.<ref>مروج الذهب، ج1، ص265؛ البدء و التاریخ، ج4، ص83؛ معجم البلدان، ج3، ص148.</ref>
درباره رابطه ایران و ایرانیان با حج و [[کعبه]] در دوران باستان، جز گزارش [[مسعودی]] در [[مروج الذهب]] درباره حج‌گزاری ایرانیان در دوران پادشاهان ساسانی، خبری دیگر در دست نیست. به گفته مسعودی، ایرانیان که خود را از نسل ابراهیم می‌دانستند، به کعبه احترام می‌نهادند و به [[طواف]] آن می‌پرداختند. به گفته او، دو آهوی زرین که در سال‌های پیش از اسلام به دست [[عبدالمطلب]] در محل [[چاه زمزم]] یافت شد، هدایای ساسان پسر بابک، جد ساسانیان، به کعبه بود. مسعودی برای توجیه این ادعا، به ناتوانی قبایل عرب برای فراهم آوردن چنان هدایای گرانب‌هایی اشاره کرده است.<ref>مروج الذهب، ج1، ص265-266؛ معجم البلدان، ج3، ص148.</ref> وی همچنین نام‌گذاری چاه زمزم را به زمزمه ایرانیان در هنگام [[زیارت کعبه]] بر سر این چاه نسبت داده و گویا به برخی مناسک مذهبی ایرانیان باستان نظر داشته و در تأیید سخن خود، پاره‌ای از شعرهای دوران جاهلی را گزارش کرده است.<ref>مروج الذهب، ج1، ص265؛ البدء و التاریخ، ج4، ص83؛ معجم البلدان، ج3، ص148.</ref>


=== از ورود اسلام تا حمله مغول ===
===از ورود اسلام تا حمله مغول===
پیشینه حضور ایرانیان در عرصه قدرت سیاسی در حرمین، به دوران خلافت عباسیان (۱۳۲–۶۵۶ق) بازمی‌گردد. هم‌زمان با حضور ایرانیان در بسیاری از مناصب مهم در دوران خلافت عباسیان، نام آنان در مناصب حکومتی در حجاز و ریاست امور مربوط به حج نیز دیده می‌شود.
پیشینه حضور ایرانیان در عرصه قدرت سیاسی در حرمین، به دوران خلافت عباسیان (۱۳۲–۶۵۶ق) بازمی‌گردد. هم‌زمان با حضور ایرانیان در بسیاری از مناصب مهم در دوران خلافت عباسیان، نام آنان در مناصب حکومتی در حجاز و ریاست امور مربوط به حج نیز دیده می‌شود.
هیثم بن معاویه عتکی (م. ۱۵۶ق) که منابع تاریخی او را از مردم [[خراسان]] دانسته‌اند، نخستین ایرانی است که به سال ۱۴۱ق. به امارت مکه و [[طائف]] منصوب شد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص511؛ الکامل، ج5، ص507.</ref>
هیثم بن معاویه عتکی (م. ۱۵۶ق) که منابع تاریخی او را از مردم [[خراسان]] دانسته‌اند، نخستین ایرانی است که به سال ۱۴۱ق. به امارت مکه و [[طائف]] منصوب شد.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص511؛ الکامل، ج5، ص507.</ref>
خط ۲۷: خط ۲۷:
به سال ۲۶۹ق؛ که سپاه احمد ابن‌طولون، حاکم مصر (۲۵۴–۲۷۰ق) به مکه حمله کرد، ۲۳۰ تن از سواران نظامی عمرو بن لیث در مکه حضور داشتند و هارون بن محمد، حاکم مکه، با یاری آنان و حاجیان ایرانی توانست بر لشکر ابن‌طولون پیروز شود.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص652-653.</ref> چنین برمی‌آید که این گروه از نظامیان به سرپرستی نماینده‌ای از سوی عمرو بن لیث صفاری در مکه حضور داشتند. نویسنده تاریخ سیستان، به حضور این نماینده تصریح کرده و از خوانده شدن خطبه برای عمرو و نصب پرچم او در سمت راست منبر هنگام [[موسم حج]] خبر داده است.<ref>تاریخ سیستان، ص238-239.</ref> قدرت و نفوذ صفاریان بر مکه به دلیل بالا گرفتن دشمنی خلیفه معتمد عباسی (حک: ۲۵۶–۲۷۹ق) با عمرو، دوام چندان نداشت و به سال ۲۷۱ق. با برکناری او از حکومت خراسان به پایان رسید.<ref>تاریخ طبری، ج10، ص7؛ الکامل، ج7، ص413-414.</ref>
به سال ۲۶۹ق؛ که سپاه احمد ابن‌طولون، حاکم مصر (۲۵۴–۲۷۰ق) به مکه حمله کرد، ۲۳۰ تن از سواران نظامی عمرو بن لیث در مکه حضور داشتند و هارون بن محمد، حاکم مکه، با یاری آنان و حاجیان ایرانی توانست بر لشکر ابن‌طولون پیروز شود.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص652-653.</ref> چنین برمی‌آید که این گروه از نظامیان به سرپرستی نماینده‌ای از سوی عمرو بن لیث صفاری در مکه حضور داشتند. نویسنده تاریخ سیستان، به حضور این نماینده تصریح کرده و از خوانده شدن خطبه برای عمرو و نصب پرچم او در سمت راست منبر هنگام [[موسم حج]] خبر داده است.<ref>تاریخ سیستان، ص238-239.</ref> قدرت و نفوذ صفاریان بر مکه به دلیل بالا گرفتن دشمنی خلیفه معتمد عباسی (حک: ۲۵۶–۲۷۹ق) با عمرو، دوام چندان نداشت و به سال ۲۷۱ق. با برکناری او از حکومت خراسان به پایان رسید.<ref>تاریخ طبری، ج10، ص7؛ الکامل، ج7، ص413-414.</ref>


==== دوران آل بویه ====
====دوران آل بویه====
حضور ایرانیان در تاریخ تحولات سیاسی منطقه حجاز، با غلبه دولت شیعی آل‌بویه (۳۲۰–۴۵۴ق) بر بغداد بیشتر شد. در سال‌های پیش از حکومت آل‌بویه، مکه و مدینه زیر سلطه امیران دولت اخشیدی مصر (۳۲۳–۳۵۸ق) بود. بر پایه برخی گزارش‌های تاریخی در همان سال ورود معزالدوله به بغداد (۳۳۴ق) در مکه به نام مطیع خلیفه عباسی و معزالدوله خطبه خوانده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص129؛ اتحاف الوری، ج2، ص392؛ تاریخ مکه، ص173-176.</ref> ذکر نام خلیفه یا سلطان بر منبر و در خطبه‌های مکه، نشان سلطه او بر مکه و از عوامل مشروعیت خلفا و حکمرانان بود.<ref>تاریخ مکه، ص194.</ref> از آن پس رقابتی سخت برای سلطه بر حرمین، میان دو دولت آل بویه و اخشیدیان درگرفت. این رقابت به نبرد میان کاروان حج عراق و کاروان حج مصر در مکه و موسم سال‌های ۳۴۲ و ۳۴۳ و ۳۴۸ق. انجامید که با پیروزی کاروان عراقی و خوانده شدن خطبه به نام خلیفه عباسی و معزالدوله بویهی پایان یافت.<ref>تجارب الامم، ج6، ص195؛ الکامل، ج8، ص506، 509؛ اتحاف الوری، ج2، ص398؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص129.</ref> این‌گونه درگیری‌ها موجب تعطیلی حج نمی‌شد؛ اما از آن‌جا که معمولاً در موسم حج صورت می‌گرفت، باعث آزار حاجیان بود.
حضور ایرانیان در تاریخ تحولات سیاسی منطقه حجاز، با غلبه دولت شیعی آل‌بویه (۳۲۰–۴۵۴ق) بر بغداد بیشتر شد. در سال‌های پیش از حکومت آل‌بویه، مکه و مدینه زیر سلطه امیران دولت اخشیدی مصر (۳۲۳–۳۵۸ق) بود. بر پایه برخی گزارش‌های تاریخی در همان سال ورود معزالدوله به بغداد (۳۳۴ق) در مکه به نام مطیع خلیفه عباسی و معزالدوله خطبه خوانده شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج4، ص129؛ اتحاف الوری، ج2، ص392؛ تاریخ مکه، ص173-176.</ref> ذکر نام خلیفه یا سلطان بر منبر و در خطبه‌های مکه، نشان سلطه او بر مکه و از عوامل مشروعیت خلفا و حکمرانان بود.<ref>تاریخ مکه، ص194.</ref> از آن پس رقابتی سخت برای سلطه بر حرمین، میان دو دولت آل بویه و اخشیدیان درگرفت. این رقابت به نبرد میان کاروان حج عراق و کاروان حج مصر در مکه و موسم سال‌های ۳۴۲ و ۳۴۳ و ۳۴۸ق. انجامید که با پیروزی کاروان عراقی و خوانده شدن خطبه به نام خلیفه عباسی و معزالدوله بویهی پایان یافت.<ref>تجارب الامم، ج6، ص195؛ الکامل، ج8، ص506، 509؛ اتحاف الوری، ج2، ص398؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص129.</ref> این‌گونه درگیری‌ها موجب تعطیلی حج نمی‌شد؛ اما از آن‌جا که معمولاً در موسم حج صورت می‌گرفت، باعث آزار حاجیان بود.
بعد از سرنگونی اخشیدیان به دست دولت فاطمیان مصر (۲۹۷–۵۶۷ق) به سال ۳۵۸ق. مکه و مدینه عرصه رویارویی حکومت آل‌بویه با دولت فاطمی مصر بود. در این دوران، سلطه فاطمیان و آل‌بویه به صورت پیاپی بر این دو شهر برقرار می‌شد. در سال ۳۵۸ق. امارت اشراف حسنی بر مکه پایه نهاده شد. اشراف حسنی هر چند در امارت خود بر مکه مستقل بودند، سلطه یکی از خلفای فاطمی یا حکمرانان بغداد را می‌پذیرفتند و به نام ایشان خطبه می‌خواندند و در عوض چشم به کمک‌های مالی و حمایت‌های نظامی آنان داشتند.<ref>التنافس السلجوقی، ص13، 33.</ref>
بعد از سرنگونی اخشیدیان به دست دولت فاطمیان مصر (۲۹۷–۵۶۷ق) به سال ۳۵۸ق. مکه و مدینه عرصه رویارویی حکومت آل‌بویه با دولت فاطمی مصر بود. در این دوران، سلطه فاطمیان و آل‌بویه به صورت پیاپی بر این دو شهر برقرار می‌شد. در سال ۳۵۸ق. امارت اشراف حسنی بر مکه پایه نهاده شد. اشراف حسنی هر چند در امارت خود بر مکه مستقل بودند، سلطه یکی از خلفای فاطمی یا حکمرانان بغداد را می‌پذیرفتند و به نام ایشان خطبه می‌خواندند و در عوض چشم به کمک‌های مالی و حمایت‌های نظامی آنان داشتند.<ref>التنافس السلجوقی، ص13، 33.</ref>
خط ۳۴: خط ۳۴:
در نیمه اول سده پنجم ق. حرکت کاروان حج عراق جز در برخی سال‌ها متوقف شد. گزارش توقف حرکت کاروان از سال ۴۰۷ق. در منابع یاد شده که تا سال ۴۵۷ق. ادامه داشته است. در بسیاری از سال‌ها، کاروان حج عراق به دلیل تأخیر اهل خراسان (ایرانیان) از حرکت به سوی مکه بازمانده است.<ref>الکامل، ج9، ص325، 356، 363، 370، 432؛ اتحاف الوری، ج2، ص444-457.</ref> این گفته بدین معنا است که حاجیان ایرانی در این سال‌ها به حج نمی‌رفته‌اند و محمل عراق که منتظر ورود حاجیان ایرانی بوده، به دلیل گذشت زمان، از حج بازمی‌مانده است. درباره این‌که چرا کاروان حج خراسانی تأخیر داشته، آگاهی دقیق در دست نیست. در سال‌های پایانی سده چهارم ق. با تضعیف آل‌بویه، هجوم قبایل راهزن عرب در راه حج بالا گرفت و گاهی همین مایه تعطیلی حج کاروان عراق بود.<ref>نک: اتحاف الوری، ج2، ص428-433؛ تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج1، ص185.</ref> اما تعطیلی حج ایرانیان بیشتر مربوط به مسائل درونی و گویا درگیری پادشاهان محلی با یکدیگر بوده است. در اوایل سده پنجم ق. در حالی که به دلیل اختلاف‌های خاندان آل‌بویه در شهرهای مرکزی و غربی ایران آتش نبرد میان برادران و عموزادگان بویهی شعله‌ور بود، در شرق ایران، محمود غزنوی مشغول کشورگشایی در [[هند]] و دست‌اندازی به سرزمین‌های زیر سلطه آل‌بویه بود.<ref>تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج1، ص202-212.</ref> از دهه سوم سده پنجم ق. هجوم سلجوقیان به ایران، به عوامل ناامنی اوضاع درونی ایران افزوده شد.
در نیمه اول سده پنجم ق. حرکت کاروان حج عراق جز در برخی سال‌ها متوقف شد. گزارش توقف حرکت کاروان از سال ۴۰۷ق. در منابع یاد شده که تا سال ۴۵۷ق. ادامه داشته است. در بسیاری از سال‌ها، کاروان حج عراق به دلیل تأخیر اهل خراسان (ایرانیان) از حرکت به سوی مکه بازمانده است.<ref>الکامل، ج9، ص325، 356، 363، 370، 432؛ اتحاف الوری، ج2، ص444-457.</ref> این گفته بدین معنا است که حاجیان ایرانی در این سال‌ها به حج نمی‌رفته‌اند و محمل عراق که منتظر ورود حاجیان ایرانی بوده، به دلیل گذشت زمان، از حج بازمی‌مانده است. درباره این‌که چرا کاروان حج خراسانی تأخیر داشته، آگاهی دقیق در دست نیست. در سال‌های پایانی سده چهارم ق. با تضعیف آل‌بویه، هجوم قبایل راهزن عرب در راه حج بالا گرفت و گاهی همین مایه تعطیلی حج کاروان عراق بود.<ref>نک: اتحاف الوری، ج2، ص428-433؛ تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج1، ص185.</ref> اما تعطیلی حج ایرانیان بیشتر مربوط به مسائل درونی و گویا درگیری پادشاهان محلی با یکدیگر بوده است. در اوایل سده پنجم ق. در حالی که به دلیل اختلاف‌های خاندان آل‌بویه در شهرهای مرکزی و غربی ایران آتش نبرد میان برادران و عموزادگان بویهی شعله‌ور بود، در شرق ایران، محمود غزنوی مشغول کشورگشایی در [[هند]] و دست‌اندازی به سرزمین‌های زیر سلطه آل‌بویه بود.<ref>تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج1، ص202-212.</ref> از دهه سوم سده پنجم ق. هجوم سلجوقیان به ایران، به عوامل ناامنی اوضاع درونی ایران افزوده شد.


==== دوران سلجوقیان ====
====دوران سلجوقیان====
سلجوقیان (حک: ۴۳۱–۵۹۰ق): با تصرف بغداد به دست طغرل سلجوقی (۴۳۱–۴۵۵ق) به سال ۴۴۷ق. آل‌بویه جای خود را در کشمکش با فاطمیان بر سر نفوذ در [[مکه]] و [[مدینه]]، به حکومت سلجوقیان دادند. سلجوقیان سنی مذهب که خلافت عباسیان را به رسمیت می‌شناختند، خوانده شدن نام خلیفه فاطمی در خطبه مکه و مدینه را برنمی‌تافتند. طغرل، نخستین سلطان سلجوقی، در نامه‌ای که برای خلیفه نوشت، انگیزه ورودش به [[بغداد]] را بازگشایی راه حج، خدمت به [[قبر نبی]] (ص) و حمله به مصر و برانداختن حکومت فاطمیان مصر اعلام کرد. مفاد همین نامه، سیاست دولت سلجوقیان در طول سال‌های حکومت در برابر مکه و مدینه را بازمی‌نماید.
سلجوقیان (حک: ۴۳۱–۵۹۰ق): با تصرف بغداد به دست طغرل سلجوقی (۴۳۱–۴۵۵ق) به سال ۴۴۷ق. آل‌بویه جای خود را در کشمکش با فاطمیان بر سر نفوذ در [[مکه]] و [[مدینه]]، به حکومت سلجوقیان دادند. سلجوقیان سنی مذهب که خلافت عباسیان را به رسمیت می‌شناختند، خوانده شدن نام خلیفه فاطمی در خطبه مکه و مدینه را برنمی‌تافتند. طغرل، نخستین سلطان سلجوقی، در نامه‌ای که برای خلیفه نوشت، انگیزه ورودش به [[بغداد]] را بازگشایی راه حج، خدمت به [[قبر نبی]] (ص) و حمله به مصر و برانداختن حکومت فاطمیان مصر اعلام کرد. مفاد همین نامه، سیاست دولت سلجوقیان در طول سال‌های حکومت در برابر مکه و مدینه را بازمی‌نماید.
خود طغرل فرصتی برای اجرای این برنامه‌ها نیافت؛ اما ستیز جانشینان او با خلافت فاطمی، در عرصه مبارزه برای سلطه بر حجاز ادامه یافت.<ref>تاریخ دولة آل سلجوق، ص19؛ الکامل، ج9، ص609؛ التنافس السلجوقی، ص26-30.</ref>
خود طغرل فرصتی برای اجرای این برنامه‌ها نیافت؛ اما ستیز جانشینان او با خلافت فاطمی، در عرصه مبارزه برای سلطه بر حجاز ادامه یافت.<ref>تاریخ دولة آل سلجوق، ص19؛ الکامل، ج9، ص609؛ التنافس السلجوقی، ص26-30.</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:
گزارش‌های موجود از حج‌گزاری ایرانیان در سال‌های پیش از حمله مغول، مربوط به سال ۶۰۹ق؛ و هنگام قدرت یافتن سلطان محمد خوارزمشاه (حک: ۵۹۶–۶۱۷ق) در ایران است. در این سال، خلیفه الناصر در کاروان حج پرچم و محمل جلال‌الدین اسماعیلی (حک: حدود ۶۰۹–۶۵۳ق) ملقب به تازه مسلمان را که رهبر اسماعیلیان در الموت بود، اما به [[مذهب اهل سنت]] درآمد و با خلیفه دوستی کرد، بر پرچم خوارزمشاه پیش انداخت و محمد خوارزمشاه از این پیش‌آمد بسیار ناخرسند شد. یکی از بهانه‌های لشکرکشی بزرگ محمد خوارزمشاه به بغداد برای نبرد با خلیفه، همین رخداد بود.<ref>تاریخ جهانگشای جوینی، ج2، ص96؛ جامع التواریخ، ص171، 173.</ref> از این گزارش می‌توان دریافت که در این سال‌ها راه‌اندازی محمل عراقی به دست خلیفه بوده و از قلمرو زیر سلطه محمد خوارزمشاه نیز کاروان و محملی به حج فرستاده می‌شده است.
گزارش‌های موجود از حج‌گزاری ایرانیان در سال‌های پیش از حمله مغول، مربوط به سال ۶۰۹ق؛ و هنگام قدرت یافتن سلطان محمد خوارزمشاه (حک: ۵۹۶–۶۱۷ق) در ایران است. در این سال، خلیفه الناصر در کاروان حج پرچم و محمل جلال‌الدین اسماعیلی (حک: حدود ۶۰۹–۶۵۳ق) ملقب به تازه مسلمان را که رهبر اسماعیلیان در الموت بود، اما به [[مذهب اهل سنت]] درآمد و با خلیفه دوستی کرد، بر پرچم خوارزمشاه پیش انداخت و محمد خوارزمشاه از این پیش‌آمد بسیار ناخرسند شد. یکی از بهانه‌های لشکرکشی بزرگ محمد خوارزمشاه به بغداد برای نبرد با خلیفه، همین رخداد بود.<ref>تاریخ جهانگشای جوینی، ج2، ص96؛ جامع التواریخ، ص171، 173.</ref> از این گزارش می‌توان دریافت که در این سال‌ها راه‌اندازی محمل عراقی به دست خلیفه بوده و از قلمرو زیر سلطه محمد خوارزمشاه نیز کاروان و محملی به حج فرستاده می‌شده است.


=== حمله مغول و دوران ایلخانان ===
===حمله مغول و دوران ایلخانان===
با آغاز حمله مغول به شرق ایران (۶۱۶ق) گزارش‌هایی از قطع حرکت کاروان حاجیان از شهرهای ایران در سال‌های ۶۱۷ و ۶۱۸ق. در دست است.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص31-32؛ تاریخ مغول در ایران، ص28؛ تاریخ مغول، ص25.</ref> با نفوذ مغول‌ها به مناطق ایران و آغاز هجوم آنان به بغداد، کاروان حج عراق نیز از رفتن به حج بازماند.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص51-52، 55.</ref> آن‌گاه که به سال ۶۳۴ق. مغول‌ها قصد حمله به بغداد کردند، خلیفه عباسی از دانشوران فتوای قطع حج به دلیل اولویت نبرد با مغول را گرفت.<ref>البدایة و النهایه، ج13، ص145؛ اتحاف الوری، ج3، ص52.</ref> پس از هفت سال، با سرد شدن آتش نبردها، حرکت کاروان عراق به سال ۶۴۰ق. از سر گرفته شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص59.</ref> از این‌که حضور ایرانیان در این سال‌ها در کاروان حج عراقی چه‌اندازه بوده، آگاهی دقیق در دست نیست. به گزارش منابع تاریخ مکه، در دو دهه پایانی خلافت عباسی، در چندین سال، کاروان حج از عراق حرکت نکرد که عامل اصلی آن، نبردهای پراکنده با مغولان بود.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص403-404.</ref>
با آغاز حمله مغول به شرق ایران (۶۱۶ق) گزارش‌هایی از قطع حرکت کاروان حاجیان از شهرهای ایران در سال‌های ۶۱۷ و ۶۱۸ق. در دست است.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص31-32؛ تاریخ مغول در ایران، ص28؛ تاریخ مغول، ص25.</ref> با نفوذ مغول‌ها به مناطق ایران و آغاز هجوم آنان به بغداد، کاروان حج عراق نیز از رفتن به حج بازماند.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص51-52، 55.</ref> آن‌گاه که به سال ۶۳۴ق. مغول‌ها قصد حمله به بغداد کردند، خلیفه عباسی از دانشوران فتوای قطع حج به دلیل اولویت نبرد با مغول را گرفت.<ref>البدایة و النهایه، ج13، ص145؛ اتحاف الوری، ج3، ص52.</ref> پس از هفت سال، با سرد شدن آتش نبردها، حرکت کاروان عراق به سال ۶۴۰ق. از سر گرفته شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص59.</ref> از این‌که حضور ایرانیان در این سال‌ها در کاروان حج عراقی چه‌اندازه بوده، آگاهی دقیق در دست نیست. به گزارش منابع تاریخ مکه، در دو دهه پایانی خلافت عباسی، در چندین سال، کاروان حج از عراق حرکت نکرد که عامل اصلی آن، نبردهای پراکنده با مغولان بود.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص403-404.</ref>
هنگامی که مغول‌ها بغداد را به سال ۶۵۶ق. تصرف کردند، حرکت کاروان حج از بغداد برای ده سال متوقف شد. گزارش نخستین سفر حج از عراق پس از این سال به۶۶۶ق. یا ۶۶۷ق. مربوط است که اباقا خان مغول به بغداد آمد و عطا ملک جوینی با گوشزد کردن اهمیت حج، توانست فرمانی برای بازگشایی راه حج از او بگیرد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص92؛ شفاء الغرام، ج2، ص404؛ دین و دولت در ایران عهد مغول، ج2، ص399-400.</ref> از این‌که پس از آن، فرستادن کاروان حج به‌طور منظم ادامه داشته یا نه، گزارشی در دست نیست.<ref>نک: اتحاف الوری، ج3، ص99-120.</ref> فرمانروایان نخست ایلخان مسلمان نبودند و به حج توجهی نداشتند. با این حال، گزارش‌هایی از سفر حج ایرانیان در دوران ایلخانان غیر مسلمان نیز در دست است. برای نمونه، در دوران ارغون (حک: ۶۸۳–۶۹۰ق) به سال ۶۸۸ق. کاروان بزرگی از حاجیان ایرانی از عراق به حج رفت که بسیاری از دانشوران و بزرگان ایران نیز در آن حضور داشتند.<ref>العقد الثمین، ج1، ص192؛ اتحاف الوری، ج3، ص119-120؛ تحریر تاریخ وصاف، ص135.</ref>
هنگامی که مغول‌ها بغداد را به سال ۶۵۶ق. تصرف کردند، حرکت کاروان حج از بغداد برای ده سال متوقف شد. گزارش نخستین سفر حج از عراق پس از این سال به۶۶۶ق. یا ۶۶۷ق. مربوط است که اباقا خان مغول به بغداد آمد و عطا ملک جوینی با گوشزد کردن اهمیت حج، توانست فرمانی برای بازگشایی راه حج از او بگیرد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص92؛ شفاء الغرام، ج2، ص404؛ دین و دولت در ایران عهد مغول، ج2، ص399-400.</ref> از این‌که پس از آن، فرستادن کاروان حج به‌طور منظم ادامه داشته یا نه، گزارشی در دست نیست.<ref>نک: اتحاف الوری، ج3، ص99-120.</ref> فرمانروایان نخست ایلخان مسلمان نبودند و به حج توجهی نداشتند. با این حال، گزارش‌هایی از سفر حج ایرانیان در دوران ایلخانان غیر مسلمان نیز در دست است. برای نمونه، در دوران ارغون (حک: ۶۸۳–۶۹۰ق) به سال ۶۸۸ق. کاروان بزرگی از حاجیان ایرانی از عراق به حج رفت که بسیاری از دانشوران و بزرگان ایران نیز در آن حضور داشتند.<ref>العقد الثمین، ج1، ص192؛ اتحاف الوری، ج3، ص119-120؛ تحریر تاریخ وصاف، ص135.</ref>
خط ۵۳: خط ۵۳:
از آن‌جا که رابطه سیاسی ابوسعید با ممالیک مصر خوب بود، کاروان حج عراق مورد حمایت مصریان نیز قرار می‌گرفت. هنگامی که به سال ۷۲۰ق. کاروان حاجیان با اموال بسیار راهی حج بود، مورد تعرض اعراب بادیه‌نشین قرار گرفت؛ اما این قبایل به احترام یا از بیم سلطان مصر که حامی کاروان ایران بود، به ایشان صدمه‌ای نزدند.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص171.</ref> در همین سال، سلطان مصر برای امیران مغول شرکت‌کننده در حج هدایایی فرستاد و نام ابوسعید پس از سلطان مصر در خطبه مکه خوانده شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص171.</ref>
از آن‌جا که رابطه سیاسی ابوسعید با ممالیک مصر خوب بود، کاروان حج عراق مورد حمایت مصریان نیز قرار می‌گرفت. هنگامی که به سال ۷۲۰ق. کاروان حاجیان با اموال بسیار راهی حج بود، مورد تعرض اعراب بادیه‌نشین قرار گرفت؛ اما این قبایل به احترام یا از بیم سلطان مصر که حامی کاروان ایران بود، به ایشان صدمه‌ای نزدند.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص171.</ref> در همین سال، سلطان مصر برای امیران مغول شرکت‌کننده در حج هدایایی فرستاد و نام ابوسعید پس از سلطان مصر در خطبه مکه خوانده شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص171.</ref>


=== دوران فترت پس از ایلخانان ===
===دوران فترت پس از ایلخانان===
با مرگ ابوسعید ایلخان (سال۷۳۶ق) حرکت کاروان حج عراق متوقف شد و پس از۱۱ سال، به سال ۷۴۸ق. محمل عراق دیگر بار به حج رفت. از این سال، حج ایرانیان دوره‌های چند ساله تعطیلی را تجربه کرد که بیش از هر چیز برآمده از ناپایداری سیاسی در ایران به دلیل اختلاف حکومت‌های محلی با یکدیگر و درگیری‌های دامنه‌دار جانشینان پس از مرگ حاکم پیشین بود.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص417.</ref>
با مرگ ابوسعید ایلخان (سال۷۳۶ق) حرکت کاروان حج عراق متوقف شد و پس از۱۱ سال، به سال ۷۴۸ق. محمل عراق دیگر بار به حج رفت. از این سال، حج ایرانیان دوره‌های چند ساله تعطیلی را تجربه کرد که بیش از هر چیز برآمده از ناپایداری سیاسی در ایران به دلیل اختلاف حکومت‌های محلی با یکدیگر و درگیری‌های دامنه‌دار جانشینان پس از مرگ حاکم پیشین بود.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص417.</ref>
از سال ۷۴۰ق. حدود یک سده عراق به دست آل‌جلایر (حک: ۷۴۰–۸۳۶ق) افتاد. در این دوران، تجهیز کاروان عراق بر عهده حکومت آل‌جلایر بود. حرکت کاروان عراق در این دوران منظم نبود و درگیری آل‌جلایر با همسایگان و نیز مشکلات داخلی، حج را به تعطیلی می‌کشاند. برای نمونه، از سال ۷۹۵ق. حرکت محمل عراق چند سال قطع شد که گویا به دلیل حمله تیمور به ایران بود.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص390؛ درر الفوائد المنظمه، ص315؛ درباره حکومت آل جلایر، نک: تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجار، ص594-601.</ref> مرگ احمد بن اویس (۸۱۳ق) نیز باعث تعطیلی چند ساله حج شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص482.</ref>
از سال ۷۴۰ق. حدود یک سده عراق به دست آل‌جلایر (حک: ۷۴۰–۸۳۶ق) افتاد. در این دوران، تجهیز کاروان عراق بر عهده حکومت آل‌جلایر بود. حرکت کاروان عراق در این دوران منظم نبود و درگیری آل‌جلایر با همسایگان و نیز مشکلات داخلی، حج را به تعطیلی می‌کشاند. برای نمونه، از سال ۷۹۵ق. حرکت محمل عراق چند سال قطع شد که گویا به دلیل حمله تیمور به ایران بود.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص390؛ درر الفوائد المنظمه، ص315؛ درباره حکومت آل جلایر، نک: تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجار، ص594-601.</ref> مرگ احمد بن اویس (۸۱۳ق) نیز باعث تعطیلی چند ساله حج شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص482.</ref>
خط ۶۳: خط ۶۳:
کاروانی دیگر که در این دوران از ایران به حج راهی می‌شد، کاروان حاجیان شیرازی بود. نخستین گزارش از حضور این کاروان مربوط به سال ۷۵۸ق. در دوران حکومت آل‌مظفر (حک: ۷۱۳–۷۹۵ق) در [[شیراز]] و مناطق مرکزی ایران است.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص272؛ درر الفوائد المنظمه، ص310؛ درباره حکومت آل مظفر، نک: تاریخ ایران کمبریج، دوره تیموریان، ص21-26.</ref> از این‌که حاجیان چه مناطقی از ایران با کاروان شیراز همراه می‌شدند و حرکت این کاروان تا چه زمانی ادامه داشته، آگاهی در دست نیست. گزارش حضور این کاروان در سال‌های۷۵۷، ۷۸۴، ۸۱۳، ۸۱۵ق. در منابع آمده است. مسیر حرکت این کاروان از راه [[احساء]] و [[قطیف]] بود.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص272، 491، 500.</ref>
کاروانی دیگر که در این دوران از ایران به حج راهی می‌شد، کاروان حاجیان شیرازی بود. نخستین گزارش از حضور این کاروان مربوط به سال ۷۵۸ق. در دوران حکومت آل‌مظفر (حک: ۷۱۳–۷۹۵ق) در [[شیراز]] و مناطق مرکزی ایران است.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص272؛ درر الفوائد المنظمه، ص310؛ درباره حکومت آل مظفر، نک: تاریخ ایران کمبریج، دوره تیموریان، ص21-26.</ref> از این‌که حاجیان چه مناطقی از ایران با کاروان شیراز همراه می‌شدند و حرکت این کاروان تا چه زمانی ادامه داشته، آگاهی در دست نیست. گزارش حضور این کاروان در سال‌های۷۵۷، ۷۸۴، ۸۱۳، ۸۱۵ق. در منابع آمده است. مسیر حرکت این کاروان از راه [[احساء]] و [[قطیف]] بود.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص272، 491، 500.</ref>


=== دوران صفویه ===
===دوران صفویه===
در دوران صفویه، اختلاف‌های سیاسی ایران و عثمانی، در حج‌گزاری ایرانیان اثر فراوان داشت. مسیر حج ایرانیان از سرزمین‌های زیر نظر دولت عثمانی می‌گذشت و سفر آنان به قلمرو دشمن، به ویژه هنگامی که آتش نبرد میان دو دولت برافروخته بود، با موانع و مشکلاتی روبه‌رو می‌شد. گزارش‌ها حاکی از تعطیلی حج به دلیل‌های سیاسی در برخی سال‌ها بوده است؛ از جمله به سال۱۰۴۷ق؛ که نبرد صفوی با عثمانی جریان داشت، ایرانیان به فرمان سلطان عثمانی مراد چهارم (حک: ۱۰۳۲–۱۰۴۹ق) از مکه اخراج و برای چند سال از حج‌گزاری بازداشته شدند.<ref>منائح الکرم، ج4، ص181-182.</ref> [[شاه عباس صفوی]] (حک: ۹۹۵–۱۰۳۸ق) که حج‌گزاری ایرانیان را عامل سرازیر شدن پول بسیار به کشور دشمن می‌دید، سفر حج را مدتی ممنوع کرد.<ref>سفرنامه کروسینسکی، ص25؛ تاریخ منتظم ناصری، ج2، ص1037.</ref> جز این موارد، گزارش‌های مشخصی درباره قطع شدن حج ایرانیان در دوران صفویه در دست نیست. دولت عثمانی برای حفظ وجهه دینی خود به عنوان [[خادم حرمین]]، از ممنوع کردن حج ایرانیان پرهیز می‌کرد. اما با توجه به روابط ایران و عثمانی در این دوران، می‌توان حدس زد که حج‌گزاری ایرانیان در زمانی که دو دولت در نبرد بوده‌اند، متوقف یا سخت محدود بوده است. توقف حج ایرانیان و مشکلات آن‌ها را از نامه‌های دو دولت عثمانی و صفوی می‌توان دریافت. در این نامه‌ها به مشکلات حج ایرانیان و بسته بودن راه آنان اشاره و رسیدن به صلح برای آسایش حاجیان ضروری دانسته شده است.<ref>اسناد و مکاتبات سیاسی ایران از سال 1038 تا 1105، ص29؛ شاه طهماسب صفوی، ص203-237؛ نک: از شیخ صفی تا شاه صفی، ص213.</ref> هنگامی که دولت ایران و عثمانی در صلح به سر می‌بردند، حج‌گزاری ایرانیان با آزادی و گستردگی بیشتر انجام می‌شده است. گزارش‌هایی از سفر پر شمار ایرانیان در برخی سال‌ها و نیز سفر افراد، به ویژه بزرگان دولت صفوی ودانشوران شیعی و سکونت شماری از آنان در مکه و مدینه، در دوران صفویه در دست است.<ref>منائح الکرم، ج5، ص256، 265؛ وقایع السنین، ص553؛ صفویه در عرصه دین، ج2، ص844-850؛ خلاصة التواریخ، ج1، ص313، 440، 811؛ تذکرة تحفه سامی، ص33.</ref>
در دوران صفویه، اختلاف‌های سیاسی ایران و عثمانی، در حج‌گزاری ایرانیان اثر فراوان داشت. مسیر حج ایرانیان از سرزمین‌های زیر نظر دولت عثمانی می‌گذشت و سفر آنان به قلمرو دشمن، به ویژه هنگامی که آتش نبرد میان دو دولت برافروخته بود، با موانع و مشکلاتی روبه‌رو می‌شد. گزارش‌ها حاکی از تعطیلی حج به دلیل‌های سیاسی در برخی سال‌ها بوده است؛ از جمله به سال۱۰۴۷ق؛ که نبرد صفوی با عثمانی جریان داشت، ایرانیان به فرمان سلطان عثمانی مراد چهارم (حک: ۱۰۳۲–۱۰۴۹ق) از مکه اخراج و برای چند سال از حج‌گزاری بازداشته شدند.<ref>منائح الکرم، ج4، ص181-182.</ref> [[شاه عباس صفوی]] (حک: ۹۹۵–۱۰۳۸ق) که حج‌گزاری ایرانیان را عامل سرازیر شدن پول بسیار به کشور دشمن می‌دید، سفر حج را مدتی ممنوع کرد.<ref>سفرنامه کروسینسکی، ص25؛ تاریخ منتظم ناصری، ج2، ص1037.</ref> جز این موارد، گزارش‌های مشخصی درباره قطع شدن حج ایرانیان در دوران صفویه در دست نیست. دولت عثمانی برای حفظ وجهه دینی خود به عنوان [[خادم حرمین]]، از ممنوع کردن حج ایرانیان پرهیز می‌کرد. اما با توجه به روابط ایران و عثمانی در این دوران، می‌توان حدس زد که حج‌گزاری ایرانیان در زمانی که دو دولت در نبرد بوده‌اند، متوقف یا سخت محدود بوده است. توقف حج ایرانیان و مشکلات آن‌ها را از نامه‌های دو دولت عثمانی و صفوی می‌توان دریافت. در این نامه‌ها به مشکلات حج ایرانیان و بسته بودن راه آنان اشاره و رسیدن به صلح برای آسایش حاجیان ضروری دانسته شده است.<ref>اسناد و مکاتبات سیاسی ایران از سال 1038 تا 1105، ص29؛ شاه طهماسب صفوی، ص203-237؛ نک: از شیخ صفی تا شاه صفی، ص213.</ref> هنگامی که دولت ایران و عثمانی در صلح به سر می‌بردند، حج‌گزاری ایرانیان با آزادی و گستردگی بیشتر انجام می‌شده است. گزارش‌هایی از سفر پر شمار ایرانیان در برخی سال‌ها و نیز سفر افراد، به ویژه بزرگان دولت صفوی ودانشوران شیعی و سکونت شماری از آنان در مکه و مدینه، در دوران صفویه در دست است.<ref>منائح الکرم، ج5، ص256، 265؛ وقایع السنین، ص553؛ صفویه در عرصه دین، ج2، ص844-850؛ خلاصة التواریخ، ج1، ص313، 440، 811؛ تذکرة تحفه سامی، ص33.</ref>
درباره رابطه دولت صفوی با حاکمان مکه نیز گزارش‌های گونه‌گون در دست است. خبر اعلان جشن و پایکوبی شریف مکه به مناسبت پیروزی سلطان عثمانی بر شاه تهماسب صفوی (۹۴۱ و ۹۴۲ق) در منابع آمده است.<ref>نیل المنی، ج2، ص582، 609.</ref> اما گزارش‌هایی نیز در زمینه ارتباط خوب دولت صفوی با اشراف مکه یافت می‌شود. نامه‌ای که شاه عباس دوم (حک: ۱۰۵۲–۱۰۷۷ق) به شریف مکه نوشته و در آن به بهبود روابط خود با اشراف مکه اشاره کرده، نشانه‌ای از این روابط است.<ref>مقالات تاریخی، دفتر11، ص70-71.</ref> نیز گزارش پذیرایی شایان توجه شریف مکه از بزرگان حکومت صفوی حاضر در کاروان حج ایرانی در سال ۱۱۱۱ق. بدبینی و ناخرسندی شماری از تاریخ‌نگاران سنی را برانگیخته است.<ref>منائح الکرم، ج5، ص255-256.</ref>
درباره رابطه دولت صفوی با حاکمان مکه نیز گزارش‌های گونه‌گون در دست است. خبر اعلان جشن و پایکوبی شریف مکه به مناسبت پیروزی سلطان عثمانی بر شاه تهماسب صفوی (۹۴۱ و ۹۴۲ق) در منابع آمده است.<ref>نیل المنی، ج2، ص582، 609.</ref> اما گزارش‌هایی نیز در زمینه ارتباط خوب دولت صفوی با اشراف مکه یافت می‌شود. نامه‌ای که شاه عباس دوم (حک: ۱۰۵۲–۱۰۷۷ق) به شریف مکه نوشته و در آن به بهبود روابط خود با اشراف مکه اشاره کرده، نشانه‌ای از این روابط است.<ref>مقالات تاریخی، دفتر11، ص70-71.</ref> نیز گزارش پذیرایی شایان توجه شریف مکه از بزرگان حکومت صفوی حاضر در کاروان حج ایرانی در سال ۱۱۱۱ق. بدبینی و ناخرسندی شماری از تاریخ‌نگاران سنی را برانگیخته است.<ref>منائح الکرم، ج5، ص255-256.</ref>
خط ۶۹: خط ۶۹:
احساسات ضد ایرانی در میان مردم و دانشوران حجاز در آن دوران بیشتر بود و چنان‌که خواهیم دید، همین به کشته شدن برخی ایرانیان در مکه انجامید. نویسندگان کتاب‌های تاریخ مکه نیز در این دوران از این‌گونه احساسات دور نماندند و در آثار خود، اشارات فراوان به نبردهای دولت عثمانی با ایرانیان کردند و داستان‌های دروغین درباره صفویان نقل نمودند و به شایعات ضد ایرانی و احساسات ضد شیعی دامن زدند.<ref>نک: الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص277-281.</ref> در همین فضای ضد صفوی بود که میر ویس افغانی در اواخر دوران صفویان توانست از دانشوران مکه بر ضد صفویان شیعه فتوا بگیرد و به حمله خود به اصفهان مشروعیت بخشد.<ref>جهانگشای نادری، ص447-448؛ تاریخ منتظم ناصری، ج2، ص1048؛ انقراض سلسله صفویه، ص76.</ref>
احساسات ضد ایرانی در میان مردم و دانشوران حجاز در آن دوران بیشتر بود و چنان‌که خواهیم دید، همین به کشته شدن برخی ایرانیان در مکه انجامید. نویسندگان کتاب‌های تاریخ مکه نیز در این دوران از این‌گونه احساسات دور نماندند و در آثار خود، اشارات فراوان به نبردهای دولت عثمانی با ایرانیان کردند و داستان‌های دروغین درباره صفویان نقل نمودند و به شایعات ضد ایرانی و احساسات ضد شیعی دامن زدند.<ref>نک: الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص277-281.</ref> در همین فضای ضد صفوی بود که میر ویس افغانی در اواخر دوران صفویان توانست از دانشوران مکه بر ضد صفویان شیعه فتوا بگیرد و به حمله خود به اصفهان مشروعیت بخشد.<ref>جهانگشای نادری، ص447-448؛ تاریخ منتظم ناصری، ج2، ص1048؛ انقراض سلسله صفویه، ص76.</ref>


=== دوران افشاریه ===
===دوران افشاریه===
دوران افشاریه (حک: ۱۱۴۸–۱۲۱۸ق) بیشتر به دلیل مذاکره نادرشاه (حک: ۱۱۴۸–۱۱۶۰ق) با حکمرانان عثمانی برای به رسمیت شناختن [[مذهب جعفری]] و برگزاری نماز شیعیان در [[مسجدالحرام]]، در تاریخ حج‌گزاری ایرانیان شهرت دارد. در مذاکرات صلح میان دو دولت، برقراری صلح از سوی نادرشاه وابسته به پذیرش شرایطی از سوی عثمانی بود. وی افزون بر درخواست پذیرش مذهب شیعه به عنوان مذهب پنجم، از سلطان عثمانی خواست یکی از ارکان مسجدالحرام به نماز شیعیان و به نام [[امام جعفر صادق(ع)]] اختصاص یابد. درخواست دیگر نادر شاه، تعیین امیرالحاج برای حاجیان ایرانی بود تا از آن پس ایرانیان نیز در کاروان شام امیرالحاجی ویژه خود داشته باشند.<ref>تاریخ جهانگشای نادری، ص350؛ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران دوره افشاریه، ص89، 93، 148؛ ایران در زمان نادر شاه، ص332.</ref>
دوران افشاریه (حک: ۱۱۴۸–۱۲۱۸ق) بیشتر به دلیل مذاکره نادرشاه (حک: ۱۱۴۸–۱۱۶۰ق) با حکمرانان عثمانی برای به رسمیت شناختن [[مذهب جعفری]] و برگزاری نماز شیعیان در [[مسجدالحرام]]، در تاریخ حج‌گزاری ایرانیان شهرت دارد. در مذاکرات صلح میان دو دولت، برقراری صلح از سوی نادرشاه وابسته به پذیرش شرایطی از سوی عثمانی بود. وی افزون بر درخواست پذیرش مذهب شیعه به عنوان مذهب پنجم، از سلطان عثمانی خواست یکی از ارکان مسجدالحرام به نماز شیعیان و به نام [[امام جعفر صادق(ع)]] اختصاص یابد. درخواست دیگر نادر شاه، تعیین امیرالحاج برای حاجیان ایرانی بود تا از آن پس ایرانیان نیز در کاروان شام امیرالحاجی ویژه خود داشته باشند.<ref>تاریخ جهانگشای نادری، ص350؛ اسناد و مکاتبات تاریخی ایران دوره افشاریه، ص89، 93، 148؛ ایران در زمان نادر شاه، ص332.</ref>
دولت عثمانی از برآوردن این درخواست‌ها سرباز زد و تعیین امیرالحاج ایرانی را تنها در راه [[نجف]] پذیرفت.<ref>تاریخ جهانگشای نادری، ص397.</ref> این مذاکرات چند بار دیگر نیز تکرار شد و سرانجام بی‌نتیجه ماند. در عهدنامه‌ای که میان دو دولت به سال ۱۱۵۹ق. بسته شد، بر حفظ سلامت و امنیت حاجیان ایرانی، خواه در راه بغداد و خواه در راه شام، تأکید گشت.<ref>تاریخ جهانگشای نادری، ص496، 530؛ عالم‌آرای نادری، ج3، ص885-887.</ref>
دولت عثمانی از برآوردن این درخواست‌ها سرباز زد و تعیین امیرالحاج ایرانی را تنها در راه [[نجف]] پذیرفت.<ref>تاریخ جهانگشای نادری، ص397.</ref> این مذاکرات چند بار دیگر نیز تکرار شد و سرانجام بی‌نتیجه ماند. در عهدنامه‌ای که میان دو دولت به سال ۱۱۵۹ق. بسته شد، بر حفظ سلامت و امنیت حاجیان ایرانی، خواه در راه بغداد و خواه در راه شام، تأکید گشت.<ref>تاریخ جهانگشای نادری، ص496، 530؛ عالم‌آرای نادری، ج3، ص885-887.</ref>


=== دوران قاجار ===
===دوران قاجار===
اختلاف‌های سیاسی و مذهبی میان ایران و عثمانی در دوران قاجاریه نیز کم و بیش ادامه یافت. این اختلاف‌ها جز در سال‌های آغازین استقرار قاجاریه، باعث محدودیت حج ایرانیان نشد.<ref>مقالات تاریخی، دفتر8، ص180.</ref> در مذاکرات دولت قاجار با دولت عثمانی، موضوع حج ایرانیان یاد شده بود. ازجمله در برخی عهدنامه‌هایی که در دوران فتحعلی شاه میان دو دولت بسته شد، تأمین امنیت حاجیان، رفتار مناسب و نگرفتن مالیات راه از حاجیان ایرانی، از سوی مقام‌های عثمانی تعهد گشت.<ref>تاریخ منتظم ناصری، ج3، ص1560-1561، 1682؛ درباره جنگ‌های ایران و عثمانی در دوران قاجار، نک: ایران در دوره سلطنت قاجار، ص105-114.</ref>
اختلاف‌های سیاسی و مذهبی میان ایران و عثمانی در دوران قاجاریه نیز کم و بیش ادامه یافت. این اختلاف‌ها جز در سال‌های آغازین استقرار قاجاریه، باعث محدودیت حج ایرانیان نشد.<ref>مقالات تاریخی، دفتر8، ص180.</ref> در مذاکرات دولت قاجار با دولت عثمانی، موضوع حج ایرانیان یاد شده بود. ازجمله در برخی عهدنامه‌هایی که در دوران فتحعلی شاه میان دو دولت بسته شد، تأمین امنیت حاجیان، رفتار مناسب و نگرفتن مالیات راه از حاجیان ایرانی، از سوی مقام‌های عثمانی تعهد گشت.<ref>تاریخ منتظم ناصری، ج3، ص1560-1561، 1682؛ درباره جنگ‌های ایران و عثمانی در دوران قاجار، نک: ایران در دوره سلطنت قاجار، ص105-114.</ref>
از مواردی که در دوران قاجار به تعطیلی و اختلال در حج انجامید و دولت ایران را به واکنش واداشت، ظهور حکومت وهابی [[آل‌سعود]] در [[نجد]] و تصرف شهرهای طائف و مکه و مدینه به سال ۱۲۱۷ق. بود که به تعطیلی حج از کشورهای اسلامی ازجمله ایران انجامید.<ref>تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص221؛ تاریخ مکه، ص495.</ref>
از مواردی که در دوران قاجار به تعطیلی و اختلال در حج انجامید و دولت ایران را به واکنش واداشت، ظهور حکومت وهابی [[آل‌سعود]] در [[نجد]] و تصرف شهرهای طائف و مکه و مدینه به سال ۱۲۱۷ق. بود که به تعطیلی حج از کشورهای اسلامی ازجمله ایران انجامید.<ref>تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص221؛ تاریخ مکه، ص495.</ref>
خط ۷۹: خط ۷۹:
عنصر دیگر در روابط سیاسی ایران و حجاز، وجود اشراف مکه بود که هر چند زیر فرمان دولت عثمانی قرار داشتند، بر مکه و مدینه به‌طور مستقل حکومت می‌کردند. در دوران قاجار، روابط اشراف مکه با ایرانیان خوب بود. برخی سفرنامه‌های قاجاری از احترام اشراف مکه به بزرگان ایرانی که به حج می‌رفتند، گزارش داده‌اند.<ref>سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص200؛ پنجاه سفرنامه، ج7، ص294، 299.</ref> شرفای مکه از خاندان سادات بودند و از لحاظ مذهبی نزدیکی‌هایی با ایرانیان داشتند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص297.</ref> نیز از جنبه سیاسی و مالی، به حفظ و گسترش روابط با ایرانیان دلبسته بودند. به همین دلیل، معمولاً گزارش‌هایی که از برخورد شرفای مکه با ایرانیان در دست است، از احترام آنان به ایرانیان حکایت دارد. ایرانیان همچنین در زمان برگزاری حج از امکانات ویژهای برخوردار بودند. مثلاً کنسول ایران در جده افزون بر حضور در [[منا]] و [[عرفات]]، پرچم ایران را بر چادر خود برمی‌افراشت و مانند دولت عثمانی و مصر، حق برگزاری آتش‌بازی در عرفات را داشت.<ref>میقات حج، ش48، ص25-28، «چند نامه از کارپرداز جده.</ref>
عنصر دیگر در روابط سیاسی ایران و حجاز، وجود اشراف مکه بود که هر چند زیر فرمان دولت عثمانی قرار داشتند، بر مکه و مدینه به‌طور مستقل حکومت می‌کردند. در دوران قاجار، روابط اشراف مکه با ایرانیان خوب بود. برخی سفرنامه‌های قاجاری از احترام اشراف مکه به بزرگان ایرانی که به حج می‌رفتند، گزارش داده‌اند.<ref>سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص200؛ پنجاه سفرنامه، ج7، ص294، 299.</ref> شرفای مکه از خاندان سادات بودند و از لحاظ مذهبی نزدیکی‌هایی با ایرانیان داشتند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص297.</ref> نیز از جنبه سیاسی و مالی، به حفظ و گسترش روابط با ایرانیان دلبسته بودند. به همین دلیل، معمولاً گزارش‌هایی که از برخورد شرفای مکه با ایرانیان در دست است، از احترام آنان به ایرانیان حکایت دارد. ایرانیان همچنین در زمان برگزاری حج از امکانات ویژهای برخوردار بودند. مثلاً کنسول ایران در جده افزون بر حضور در [[منا]] و [[عرفات]]، پرچم ایران را بر چادر خود برمی‌افراشت و مانند دولت عثمانی و مصر، حق برگزاری آتش‌بازی در عرفات را داشت.<ref>میقات حج، ش48، ص25-28، «چند نامه از کارپرداز جده.</ref>


=== دوران پهلوی ===
===دوران پهلوی===
در سال‌های پایانی دولت قاجار، به دلیل وقوع جنگ جهانی اول (۱۹۱۴–۱۹۱۸م. /۱۳۳۳–۱۳۳۶ق) و درگیر شدن خاورمیانه در این نبردها، به ویژه گسترش دامنه نبرد به عراق، حج‌گزاری ایرانیان و دیگر کشورهای منطقه به مدت پنج سال قطع شد. تنها به سال ۱۳۳۴ق. انگلیسی‌ها که در آن هنگام کنترل عراق را به دست گرفته بودند، برای فراهم کردن امکان حج اعلان آمادگی کردند و گروهی از ایرانیان نیز به حج رفتند.<ref>خاطرات سفر مکه، ص49.</ref> اما باز شدن راه حج چندان دیری نپایید و مرحله جدیدی از تعطیلی در حج ایرانیان با تصرف حجاز به دست آل‌سعود آغاز شد.
در سال‌های پایانی دولت قاجار، به دلیل وقوع جنگ جهانی اول (۱۹۱۴–۱۹۱۸م. /۱۳۳۳–۱۳۳۶ق) و درگیر شدن خاورمیانه در این نبردها، به ویژه گسترش دامنه نبرد به عراق، حج‌گزاری ایرانیان و دیگر کشورهای منطقه به مدت پنج سال قطع شد. تنها به سال ۱۳۳۴ق. انگلیسی‌ها که در آن هنگام کنترل عراق را به دست گرفته بودند، برای فراهم کردن امکان حج اعلان آمادگی کردند و گروهی از ایرانیان نیز به حج رفتند.<ref>خاطرات سفر مکه، ص49.</ref> اما باز شدن راه حج چندان دیری نپایید و مرحله جدیدی از تعطیلی در حج ایرانیان با تصرف حجاز به دست آل‌سعود آغاز شد.
تصرف مکه و مدینه به دست عبدالعزیز سعودی (۱۳۴۴ق) و تشکیل پادشاهی [[حجاز]] و نجد در حجاز با شکل‌گیری سلطنت پهلوی و آغاز پادشاهی [[رضا پهلوی]] در ایران (۱۳۴۴ق. /۱۳۰۴ش) هم‌زمان بود.<ref>سلسله‌های اسلامی جدید، ص231، 543.</ref> با حاکمیت آل‌سعود در حجاز و ناآرامی اوضاع آن دیار و پخش خبر ویران‌سازی مکان‌های مقدس در مکه و مدینه، بسیاری از کشورهای مسلمان سفر حج شهروندان خود را ممنوع کردند.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص60.</ref> دولت ایران نیز به سال ۱۳۰۴ش. سفر حج ایرانیان به مکه و مدینه را ممنوع کرد و کنسولگری‌های خود در کشورهای عراق، [[سوریه]] و مصر را مأمور پیش‌گیری از سفر ایرانیان به مکه نمود.<ref>روابط سیاسی ایران و عربستان، ص54.</ref> دولت ایران همچنین در این سال ویران‌سازی بقاع متبرکه بقیع را رسماً محکوم کرد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص67.</ref> با تصویب مجلس شورای ملی به سال ۱۳۰۵ش. کمیسیونی از نمایندگان مجلس با نام کمیسیون حرمین شریفین تشکیل شد تا با همکاری دولت به بررسی اوضاع حرمین و تعیین تکلیف در این زمینه بپردازد.<ref>اطلاعات، سال اول، ش44؛ تخریب و بازسازی بقیع، ص63.</ref> در ۱۴ شهریور ۱۳۰۴ش. دولت تعطیل عمومی اعلان کرد و مردم تهران در محکومیت ویران‌سازی قبور بقیع راهپیمایی کردند.<ref>مجله خواندنی‌ها، سال4، ش27، ص15-17، «تظاهرات مردم تهران.</ref><ref>با من به خانه خدا بیایید، ص109-114.</ref>
تصرف مکه و مدینه به دست عبدالعزیز سعودی (۱۳۴۴ق) و تشکیل پادشاهی [[حجاز]] و نجد در حجاز با شکل‌گیری سلطنت پهلوی و آغاز پادشاهی [[رضا پهلوی]] در ایران (۱۳۴۴ق. /۱۳۰۴ش) هم‌زمان بود.<ref>سلسله‌های اسلامی جدید، ص231، 543.</ref> با حاکمیت آل‌سعود در حجاز و ناآرامی اوضاع آن دیار و پخش خبر ویران‌سازی مکان‌های مقدس در مکه و مدینه، بسیاری از کشورهای مسلمان سفر حج شهروندان خود را ممنوع کردند.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص60.</ref> دولت ایران نیز به سال ۱۳۰۴ش. سفر حج ایرانیان به مکه و مدینه را ممنوع کرد و کنسولگری‌های خود در کشورهای عراق، [[سوریه]] و مصر را مأمور پیش‌گیری از سفر ایرانیان به مکه نمود.<ref>روابط سیاسی ایران و عربستان، ص54.</ref> دولت ایران همچنین در این سال ویران‌سازی بقاع متبرکه بقیع را رسماً محکوم کرد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص67.</ref> با تصویب مجلس شورای ملی به سال ۱۳۰۵ش. کمیسیونی از نمایندگان مجلس با نام کمیسیون حرمین شریفین تشکیل شد تا با همکاری دولت به بررسی اوضاع حرمین و تعیین تکلیف در این زمینه بپردازد.<ref>اطلاعات، سال اول، ش44؛ تخریب و بازسازی بقیع، ص63.</ref> در ۱۴ شهریور ۱۳۰۴ش. دولت تعطیل عمومی اعلان کرد و مردم تهران در محکومیت ویران‌سازی قبور بقیع راهپیمایی کردند.<ref>مجله خواندنی‌ها، سال4، ش27، ص15-17، «تظاهرات مردم تهران.</ref><ref>با من به خانه خدا بیایید، ص109-114.</ref>
خط ۸۹: خط ۸۹:
تعطیلی حج تا سال ۱۳۲۷ش. ادامه یافت و در پی نامه عبدالعزیز سعودی، روابط ایران و عربستان از سر گرفته شد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص39، «مقدمه»، 130-131.</ref> سپس روابط سیاسی ایران و عربستان رو به بهبود رفت و مسائل سیاسی دخالتی در امور حج ایرانیان نداشت.
تعطیلی حج تا سال ۱۳۲۷ش. ادامه یافت و در پی نامه عبدالعزیز سعودی، روابط ایران و عربستان از سر گرفته شد.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، ص39، «مقدمه»، 130-131.</ref> سپس روابط سیاسی ایران و عربستان رو به بهبود رفت و مسائل سیاسی دخالتی در امور حج ایرانیان نداشت.


=== انقلاب اسلامی ===
===انقلاب اسلامی===
حج‌گزاری ایرانیان پس از انقلاب، بیش از هر چیز زیر تأثیر روابط سیاسی پر نوسان ایران و عربستان قرار گرفت. در همان سال‌های نخست انقلاب اسلامی ایران، با این‌که دو دولت موضع دشمنانه آشکاری در برابر هم نداشتند،<ref>مروری بر روابط ایران و عربستان، ص21-22.</ref> تنش‌هایی میان حاجیان و مسؤولان حج ایرانی با پلیس عربستان ایجاد می‌شد.<ref>خاطرات حج، ص97.</ref>
حج‌گزاری ایرانیان پس از انقلاب، بیش از هر چیز زیر تأثیر روابط سیاسی پر نوسان ایران و عربستان قرار گرفت. در همان سال‌های نخست انقلاب اسلامی ایران، با این‌که دو دولت موضع دشمنانه آشکاری در برابر هم نداشتند،<ref>مروری بر روابط ایران و عربستان، ص21-22.</ref> تنش‌هایی میان حاجیان و مسؤولان حج ایرانی با پلیس عربستان ایجاد می‌شد.<ref>خاطرات حج، ص97.</ref>
اختلاف‌های سیاسی ایران و عربستان در دوران جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، به دلیل حمایت عربستان از [[عراق]] بیشتر شد.<ref>مروری بر روابط ایران و عربستان، ص31-32.</ref> اوج اختلاف دو کشور که به سال ۱۳۶۶ش. به قطع روابط سیاسی آن دو به مدت سه سال انجامید، به دلیل برگزاری مراسم برائت از مشرکین از جانب حاجیان ایرانی در موسم حج بود. مراسم برائت از [[مشرکین]]، راهپیمایی حاجیان ایرانی نزدیک ساختمان بعثه ایران در مکه بود که به فرمان امام خمینی از سال ۱۳۵۸ش. برگزار می‌شد. حاجیان شرکت‌کننده در این مراسم، با سر دادن شعار بر ضد دولت‌های [[آمریکا]] و [[اسرائیل]]، از کارهای آن‌ها اعلان بیزاری می‌کردند.<ref>گل‌واژه‌های حج و عمره، ص111.</ref>
اختلاف‌های سیاسی ایران و عربستان در دوران جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، به دلیل حمایت عربستان از [[عراق]] بیشتر شد.<ref>مروری بر روابط ایران و عربستان، ص31-32.</ref> اوج اختلاف دو کشور که به سال ۱۳۶۶ش. به قطع روابط سیاسی آن دو به مدت سه سال انجامید، به دلیل برگزاری مراسم برائت از مشرکین از جانب حاجیان ایرانی در موسم حج بود. مراسم برائت از [[مشرکین]]، راهپیمایی حاجیان ایرانی نزدیک ساختمان بعثه ایران در مکه بود که به فرمان امام خمینی از سال ۱۳۵۸ش. برگزار می‌شد. حاجیان شرکت‌کننده در این مراسم، با سر دادن شعار بر ضد دولت‌های [[آمریکا]] و [[اسرائیل]]، از کارهای آن‌ها اعلان بیزاری می‌کردند.<ref>گل‌واژه‌های حج و عمره، ص111.</ref>
خط ۹۶: خط ۹۶:
حج ایرانیان پس از انقلاب اسلامی ابعاد سیاسی تازه‌ای یافته است. مردم و مسؤولان جمهوری اسلامی ایران از موسم حج و همایش [[مسلمانان]] جهان، برای تبلیغ آرمان‌های انقلاب اسلامی در میان مسلمانان بهره می‌برند و به این منظور روابطی پویا با حاجیان و مسؤولان حج دیگر کشورهای اسلامی برقرار می‌سازند و به برگزاری نشست‌ها و همایش‌های گوناگون درباره مسائل روز جهان اسلام می‌پردازند.<ref>نک: سیمای حج، ص66؛ با کاروان ابراهیم، ص71؛ با کاروان عشق، ص245؛ با کاروان صفا، ص368، 383، 397.</ref>
حج ایرانیان پس از انقلاب اسلامی ابعاد سیاسی تازه‌ای یافته است. مردم و مسؤولان جمهوری اسلامی ایران از موسم حج و همایش [[مسلمانان]] جهان، برای تبلیغ آرمان‌های انقلاب اسلامی در میان مسلمانان بهره می‌برند و به این منظور روابطی پویا با حاجیان و مسؤولان حج دیگر کشورهای اسلامی برقرار می‌سازند و به برگزاری نشست‌ها و همایش‌های گوناگون درباره مسائل روز جهان اسلام می‌پردازند.<ref>نک: سیمای حج، ص66؛ با کاروان ابراهیم، ص71؛ با کاروان عشق، ص245؛ با کاروان صفا، ص368، 383، 397.</ref>


== راه‌های حج ایرانیان ==
==راه‌های حج ایرانیان==
راه حج حاجیان ایرانی در طول تاریخ تغییرهای بسیار به خود دیده است. عوامل سیاسی و بسته شدن مرزها به دلیل نبرد میان حکومت‌ها، قدرت یافتن راهزنان، عوامل طبیعی و آب و هوا، و نیز پیشرفت فناوری حمل و نقل از عوامل تغییر و تحول در راه‌های حج ایرانیان بوده است.
راه حج حاجیان ایرانی در طول تاریخ تغییرهای بسیار به خود دیده است. عوامل سیاسی و بسته شدن مرزها به دلیل نبرد میان حکومت‌ها، قدرت یافتن راهزنان، عوامل طبیعی و آب و هوا، و نیز پیشرفت فناوری حمل و نقل از عوامل تغییر و تحول در راه‌های حج ایرانیان بوده است.


=== راه عراق ===
===راه عراق===
کهن‌ترین و مهم‌ترین راه حج ایرانیان، راه عراق بود. در سده‌های نخستین اسلامی که ایران زیر نظر خلافت اسلامی و والیان عراق اداره می‌شد، مسافران مکه از نقاط گوناگون ایران به سوی شهرهای عراق راهی می‌شدند و از آن‌جا همراه کاروان عراق به سوی حجاز می‌رفتند. محل اجتماع ایرانیان در دوران حکومت امویان، شهر [[کوفه]] بود. پس از قدرت یافتن عباسیان و تأسیس شهر بغداد، کاروان عراقی از این شهر راهی مکه می‌شد.<ref>راه حج، ص12.</ref>
کهن‌ترین و مهم‌ترین راه حج ایرانیان، راه عراق بود. در سده‌های نخستین اسلامی که ایران زیر نظر خلافت اسلامی و والیان عراق اداره می‌شد، مسافران مکه از نقاط گوناگون ایران به سوی شهرهای عراق راهی می‌شدند و از آن‌جا همراه کاروان عراق به سوی حجاز می‌رفتند. محل اجتماع ایرانیان در دوران حکومت امویان، شهر [[کوفه]] بود. پس از قدرت یافتن عباسیان و تأسیس شهر بغداد، کاروان عراقی از این شهر راهی مکه می‌شد.<ref>راه حج، ص12.</ref>
مسافران کاروان عراق در این راه که در طول تاریخ با عناوینی مانند [[درب زبیده]]، راه کوفه، راه نجد و راه جبل شناخته شده،<ref>نک: الکامل، ج8، ص147؛ درب زبیده، ص65؛ نک: فارسنامه ناصری، ج1، ص710؛ سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص171.</ref> از بغداد به کوفه و از آن‌جا به جنوب عراق می‌رفتند و با عبور از صحرای نفود و نجد و گذر از منازلی مانند قادسیه، عذیب، مغیثه، زباله، ثعلبیه، فید، حاجر و معدن النقره به حجاز می‌رسیدند و به مدینه یا مکه می‌رفتند.<ref>المناسک، ص269-356؛ المسالک و الممالک، ص125-127؛ البلدان، ص150؛ رحلة ابن جبیر، ص162-163.</ref> راه دیگر که از عراق به مکه می‌رفت، راه [[بصره]] بود که از بصره آغاز می‌شد و در معدن النقره به راه کوفه می‌پیوست.<ref>المسالک و الممالک، ص146-147؛ احسن التقاسیم، ج1، ص361؛ الخراج، ص84؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص232.</ref>
مسافران کاروان عراق در این راه که در طول تاریخ با عناوینی مانند [[درب زبیده]]، راه کوفه، راه نجد و راه جبل شناخته شده،<ref>نک: الکامل، ج8، ص147؛ درب زبیده، ص65؛ نک: فارسنامه ناصری، ج1، ص710؛ سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص171.</ref> از بغداد به کوفه و از آن‌جا به جنوب عراق می‌رفتند و با عبور از صحرای نفود و نجد و گذر از منازلی مانند قادسیه، عذیب، مغیثه، زباله، ثعلبیه، فید، حاجر و معدن النقره به حجاز می‌رسیدند و به مدینه یا مکه می‌رفتند.<ref>المناسک، ص269-356؛ المسالک و الممالک، ص125-127؛ البلدان، ص150؛ رحلة ابن جبیر، ص162-163.</ref> راه دیگر که از عراق به مکه می‌رفت، راه [[بصره]] بود که از بصره آغاز می‌شد و در معدن النقره به راه کوفه می‌پیوست.<ref>المسالک و الممالک، ص146-147؛ احسن التقاسیم، ج1، ص361؛ الخراج، ص84؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص232.</ref>
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
به دلیل این گونه مشکلات، راه جبل بدترین راه حج شناخته می‌شد و سفرنامه‌های حج دوران قاجاری لبریز از شرح مشکلات راه جبل است تا آن‌جا که برخی سفرنامه‌ها مانند «تیر اجل در صدمات راه جبل» اصولاً برای تذکر سختی‌های این راه و منع حاجیان از انتخاب این راه نوشته شده‌اند.<ref>مقالات تاریخی، دفتر9، ص16.</ref> این وضعیت باعث شد که بعضی از دانشوران و شاهان قاجار، سفر از راه جبل را گاهی ممنوع کنند.<ref>سفرنامه مکه معظمه، ص158.</ref> در این زمان‌ها، امیر جبل که به درآمد سفر حاجیان نیاز داشت، به‌طور موقت خدماتی بهتر به حاجیان ارائه می‌نمود و برای لغو ممنوعیت با دولت ایران مذاکره می‌کرد.
به دلیل این گونه مشکلات، راه جبل بدترین راه حج شناخته می‌شد و سفرنامه‌های حج دوران قاجاری لبریز از شرح مشکلات راه جبل است تا آن‌جا که برخی سفرنامه‌ها مانند «تیر اجل در صدمات راه جبل» اصولاً برای تذکر سختی‌های این راه و منع حاجیان از انتخاب این راه نوشته شده‌اند.<ref>مقالات تاریخی، دفتر9، ص16.</ref> این وضعیت باعث شد که بعضی از دانشوران و شاهان قاجار، سفر از راه جبل را گاهی ممنوع کنند.<ref>سفرنامه مکه معظمه، ص158.</ref> در این زمان‌ها، امیر جبل که به درآمد سفر حاجیان نیاز داشت، به‌طور موقت خدماتی بهتر به حاجیان ارائه می‌نمود و برای لغو ممنوعیت با دولت ایران مذاکره می‌کرد.


=== راه احساء ===
===راه احساء===
از دیگر راه‌های حاجیان ایرانی که از صحراهای شبه جزیره می‌گذشت، راه [[احساء]] یا لحساء بود. احساء یا لحساء، سرزمینی در جنوب غرب [[خلیج فارس]] و نام قدیم آن بحرین بود.<ref>احسن التقاسیم، ص93؛ معجم البلدان، ج1، ص112؛ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی، ج1، ص234.</ref> حاجیان ایرانی برای گذر از راه احساء معمولاً با عبور از عرض خلیج فارس، نخست به بحرین می‌رفتند و سپس با عبور از [[یمامه]] به حجاز می‌رسیدند. این راه از دیرباز مورد استفاده ایرانیان بوده است. ناصر خسرو هنگام بازگشت به ایران از مکه، به سال ۴۴۳ق. از این راه بهره برد. او از مکه به یمامه و سپس به احساء رفت و از آن‌جا به بصره و آبادان و سرزمین‌های ایران سفر کرد.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص147-152.</ref> [[ابن‌بطوطه]] نیز به سال ۷۳۲ق. از راه احساء به [[مکه]] رفت. او از بندر سیراف و با عبور از عرض خلیج فارس، به بحرین سفر کرد و از آن‌جا به احساء و یمامه و مکه رسید.<ref>رحلة ابن بطوطه، ج2، ص151-154.</ref> سفر از راه خلیج فارس به بحرین و احساء در دوران صفویه رونقی بیشتر یافت و مورد استفاده برخی دانشوران شیعه ایرانی قرار گرفت.<ref>نک: تاریخ و سفرنامه حزین، ص243؛ تاریخ عالم‌آرای عباسی، ج1، ص156.</ref>
از دیگر راه‌های حاجیان ایرانی که از صحراهای شبه جزیره می‌گذشت، راه [[احساء]] یا لحساء بود. احساء یا لحساء، سرزمینی در جنوب غرب [[خلیج فارس]] و نام قدیم آن بحرین بود.<ref>احسن التقاسیم، ص93؛ معجم البلدان، ج1، ص112؛ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی، ج1، ص234.</ref> حاجیان ایرانی برای گذر از راه احساء معمولاً با عبور از عرض خلیج فارس، نخست به بحرین می‌رفتند و سپس با عبور از [[یمامه]] به حجاز می‌رسیدند. این راه از دیرباز مورد استفاده ایرانیان بوده است. ناصر خسرو هنگام بازگشت به ایران از مکه، به سال ۴۴۳ق. از این راه بهره برد. او از مکه به یمامه و سپس به احساء رفت و از آن‌جا به بصره و آبادان و سرزمین‌های ایران سفر کرد.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص147-152.</ref> [[ابن‌بطوطه]] نیز به سال ۷۳۲ق. از راه احساء به [[مکه]] رفت. او از بندر سیراف و با عبور از عرض خلیج فارس، به بحرین سفر کرد و از آن‌جا به احساء و یمامه و مکه رسید.<ref>رحلة ابن بطوطه، ج2، ص151-154.</ref> سفر از راه خلیج فارس به بحرین و احساء در دوران صفویه رونقی بیشتر یافت و مورد استفاده برخی دانشوران شیعه ایرانی قرار گرفت.<ref>نک: تاریخ و سفرنامه حزین، ص243؛ تاریخ عالم‌آرای عباسی، ج1، ص156.</ref>


=== راه شام ===
===راه شام===
این راه از شهرهای شام آغاز می‌شد و با گذشتن از سرزمین‌های [[سوریه]] و اردن امروزی و منازلی چون بصری، کرک، معان، عقبه، ذات حج، و تبوک به مدینه و مکه می‌رسید.<ref>درباره راه شام، نک: الحقیقة و المجاز، ج3، ص387-411.</ref> این راه معمولاً مسیر اصلی ایرانیان نبود؛ اما در برخی دوره‌ها بیشتر مورد استفاده ایرانیان قرار می‌گرفت. تا پیش از دوران صفویه، این راه یا از سوی افرادی که می‌خواستند در مسیر حج از [[بیت‌المقدس]] یا مصر دیدن کنند، استفاده می‌شد یا هنگامی که راه عراق به دلیل خطر هجوم راهزنان بسته بود.
این راه از شهرهای شام آغاز می‌شد و با گذشتن از سرزمین‌های [[سوریه]] و اردن امروزی و منازلی چون بصری، کرک، معان، عقبه، ذات حج، و تبوک به مدینه و مکه می‌رسید.<ref>درباره راه شام، نک: الحقیقة و المجاز، ج3، ص387-411.</ref> این راه معمولاً مسیر اصلی ایرانیان نبود؛ اما در برخی دوره‌ها بیشتر مورد استفاده ایرانیان قرار می‌گرفت. تا پیش از دوران صفویه، این راه یا از سوی افرادی که می‌خواستند در مسیر حج از [[بیت‌المقدس]] یا مصر دیدن کنند، استفاده می‌شد یا هنگامی که راه عراق به دلیل خطر هجوم راهزنان بسته بود.
با قدرت یافتن حکومت عثمانی در عراق و آناتولی و شبه جزیره، راه عراق اهمیت خود را از دست داد و راه شام به عنوان مسیر اصلی حج از سوی دولت عثمانی مورد توجه قرار گرفت. از این دوران، معمولاً ایرانیان از دو راه به شام می‌رفتند. راه معمول، [[عراق]] و [[بغداد]] و سپس [[کرکوک]]، [[موصل]] و عرفه به [[حلب]] و [[دمشق]] بود. راه دیگر، شمال ایران و نخجوان و اردوباد و آناتولی و حلب و دمشق بود. نویسنده یک سفرنامه به جای مانده از دوران صفوی، از سفر کاروان رسمی یا بخشی از کاروان رسمی حاجیان ایرانی که با گروهی از تفنگداران حمایت می‌شده‌اند، از این راه خبر داده است. این مسیر افزون بر این‌که کوهستانی و بسیار خطرناک و دشوار بود، در معرض حمله راهزنان نیز قرار داشت و دانسته نیست که چرا ایرانیان از این راه استفاده می‌کردند.<ref>سفرنامه منظوم حج، ص41-62؛ بیان واقع، ص130-135؛ مقالات تاریخی، دفتر8، ص194-196؛ تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص173-176.</ref>
با قدرت یافتن حکومت عثمانی در عراق و آناتولی و شبه جزیره، راه عراق اهمیت خود را از دست داد و راه شام به عنوان مسیر اصلی حج از سوی دولت عثمانی مورد توجه قرار گرفت. از این دوران، معمولاً ایرانیان از دو راه به شام می‌رفتند. راه معمول، [[عراق]] و [[بغداد]] و سپس [[کرکوک]]، [[موصل]] و عرفه به [[حلب]] و [[دمشق]] بود. راه دیگر، شمال ایران و نخجوان و اردوباد و آناتولی و حلب و دمشق بود. نویسنده یک سفرنامه به جای مانده از دوران صفوی، از سفر کاروان رسمی یا بخشی از کاروان رسمی حاجیان ایرانی که با گروهی از تفنگداران حمایت می‌شده‌اند، از این راه خبر داده است. این مسیر افزون بر این‌که کوهستانی و بسیار خطرناک و دشوار بود، در معرض حمله راهزنان نیز قرار داشت و دانسته نیست که چرا ایرانیان از این راه استفاده می‌کردند.<ref>سفرنامه منظوم حج، ص41-62؛ بیان واقع، ص130-135؛ مقالات تاریخی، دفتر8، ص194-196؛ تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص173-176.</ref>
راه شام برای مسافر ایرانی بسیار طولانی‌تر از راه عراق بود. با آن‌که این راه با سربازان عثمانی محافظت می‌شد، همچنان احتمال حمله راهزنان وجود داشت. قسمتی از راه نیز از بیابان‌های خشک عبور می‌کرد. افزون بر این‌ها، به دلیل اختلاف عثمانی با حکومت‌های ایران، مسافر ایرانی دچار برخی مشکلات نیز بود؛ از جمله آن‌که ناچار بود مالیات بیشتر بپردازد.<ref>عالم‌آرای نادری، ج3، ص887؛ اسناد و مکاتبات سیاسی ایران از 1105 تا 1135، ص174؛ بیان واقع، ص150- 151.</ref>
راه شام برای مسافر ایرانی بسیار طولانی‌تر از راه عراق بود. با آن‌که این راه با سربازان عثمانی محافظت می‌شد، همچنان احتمال حمله راهزنان وجود داشت. قسمتی از راه نیز از بیابان‌های خشک عبور می‌کرد. افزون بر این‌ها، به دلیل اختلاف عثمانی با حکومت‌های ایران، مسافر ایرانی دچار برخی مشکلات نیز بود؛ از جمله آن‌که ناچار بود مالیات بیشتر بپردازد.<ref>عالم‌آرای نادری، ج3، ص887؛ اسناد و مکاتبات سیاسی ایران از 1105 تا 1135، ص174؛ بیان واقع، ص150- 151.</ref>


=== راه دریایی جنوب ایران ===
===راه دریایی جنوب ایران===
راه دریایی جنوب ایران نیز از راه‌های قدیم بود که از دوران صفویه و در پی رواج کشتیرانی اروپاییان در اقیانوس هند، رونقی بیشتر یافت. برای عبور از این راه، حاجیان در بنادر جنوبی ایران مانند بندر کنگ و [[بوشهر]] به کشتی می‌نشستند و با گذر از خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند و جنوب شبه جزیره عربی، وارد دریای سرخ می‌شدند و به بندر جده می‌رفتند.<ref>تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص192-194؛ مقالات تاریخی، دفتر8، ص183؛ وقایع السنین، ص557؛ تاریخ و سفرنامه حزین، ص241.</ref>
راه دریایی جنوب ایران نیز از راه‌های قدیم بود که از دوران صفویه و در پی رواج کشتیرانی اروپاییان در اقیانوس هند، رونقی بیشتر یافت. برای عبور از این راه، حاجیان در بنادر جنوبی ایران مانند بندر کنگ و [[بوشهر]] به کشتی می‌نشستند و با گذر از خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند و جنوب شبه جزیره عربی، وارد دریای سرخ می‌شدند و به بندر جده می‌رفتند.<ref>تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص192-194؛ مقالات تاریخی، دفتر8، ص183؛ وقایع السنین، ص557؛ تاریخ و سفرنامه حزین، ص241.</ref>
بهره‌وری از این راه در دوران قاجار بیشتر شد. در این دوران، افزون بر بهره‌وری از بنادر جنوب ایران، برخی از حاجیان نخست به عتبات می‌رفتند و پس از زیارت عتبات، از بصره به قصد جده سوار کشتی می‌شدند.<ref>نک: شرح زندگانی من، ج2، ص80؛ فارسنامه ناصری، ج1، ص27؛ روزنامه سفر حج، ص45-62.</ref> راهی دیگر که در اوایل دوران پهلوی استفاده می‌شد، مسیر زمینی از ایران به [[بمبئی]] و از آن‌جا با کشتی به سوی جده بود.<ref>میقات حج، ش54، ص1492، «حج‌گزاری در سال‌های آغازین انقلاب.</ref> سفر دریایی در این دوران معمولاً با کشتی‌های اروپایی موجود در خلیج فارس انجام می‌شد و حاجیان بهره‌وری از کشتی‌های خارجی را که از لحاظ امکانات مناسب‌تر بودند، سفارش می‌کردند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج1، ص596؛ سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی، ص66، 77؛ نک: خاطرات سفر مکه، ص62.</ref> کشتی‌هایی که حاجیان را جابه‌جا می‌کردند، معمولاً شلوغ بودند و همین باعث ناراحتی زائران می‌شد. مسافران برای انتخاب جای مناسب در کشتی و نیز از نظر بهداشتی بسیار در تنگنا بودند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج2، ص476-479؛ ج8، ص30؛ ج4، ص420.</ref> راه طولانی دریایی که بیشتر با بیم از طوفان و غرق شدن می‌گذشت، برای حاجی دشوار بود.<ref>روزنامه سفر حج، ص57.</ref> در دوران قاجار، برخی ایرانیان از جمله پسر حاجی زین‌العابدین بازرگان شیرازی با خرید کشتی به حمل و نقل ایرانیان در این مسیر پرداختند.<ref>حدیث قافله‌ها، ص101.</ref> کشتی ایرانی دیگر که در منابع این دوره از آن یاد شده، احمدی خوانده می‌شد که به سال ۱۳۱۹ق. فعال بوده است.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص255.</ref>
بهره‌وری از این راه در دوران قاجار بیشتر شد. در این دوران، افزون بر بهره‌وری از بنادر جنوب ایران، برخی از حاجیان نخست به عتبات می‌رفتند و پس از زیارت عتبات، از بصره به قصد جده سوار کشتی می‌شدند.<ref>نک: شرح زندگانی من، ج2، ص80؛ فارسنامه ناصری، ج1، ص27؛ روزنامه سفر حج، ص45-62.</ref> راهی دیگر که در اوایل دوران پهلوی استفاده می‌شد، مسیر زمینی از ایران به [[بمبئی]] و از آن‌جا با کشتی به سوی جده بود.<ref>میقات حج، ش54، ص1492، «حج‌گزاری در سال‌های آغازین انقلاب.</ref> سفر دریایی در این دوران معمولاً با کشتی‌های اروپایی موجود در خلیج فارس انجام می‌شد و حاجیان بهره‌وری از کشتی‌های خارجی را که از لحاظ امکانات مناسب‌تر بودند، سفارش می‌کردند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج1، ص596؛ سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی، ص66، 77؛ نک: خاطرات سفر مکه، ص62.</ref> کشتی‌هایی که حاجیان را جابه‌جا می‌کردند، معمولاً شلوغ بودند و همین باعث ناراحتی زائران می‌شد. مسافران برای انتخاب جای مناسب در کشتی و نیز از نظر بهداشتی بسیار در تنگنا بودند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج2، ص476-479؛ ج8، ص30؛ ج4، ص420.</ref> راه طولانی دریایی که بیشتر با بیم از طوفان و غرق شدن می‌گذشت، برای حاجی دشوار بود.<ref>روزنامه سفر حج، ص57.</ref> در دوران قاجار، برخی ایرانیان از جمله پسر حاجی زین‌العابدین بازرگان شیرازی با خرید کشتی به حمل و نقل ایرانیان در این مسیر پرداختند.<ref>حدیث قافله‌ها، ص101.</ref> کشتی ایرانی دیگر که در منابع این دوره از آن یاد شده، احمدی خوانده می‌شد که به سال ۱۳۱۹ق. فعال بوده است.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص255.</ref>


=== راه استانبول ===
===راه استانبول===
راه دیگر که تنها از دوران قاجاریه استفاده می‌شد، راه [[استانبول]] بود. ایرانیانی که این مسیر را انتخاب می‌کردند، معمولاً از شهرهای نیمه شمالی کشور به سوی انزلی راهی می‌شدند. در انزلی با کشتی به باکو می‌رفتند و از باکو به سوی باتوم یا یکی از دیگر بنادر دریای سیاه می‌رفتند. مسافرت در این مسیر پس از احداث راه‌آهن باکو تا باتوم بسیار رونق گرفت و مورد استفاده ایرانیان به ویژه ثروتمندان بود. مسافران معمولاً از باتوم با کشتی به استانبول می‌رفتند و از استانبول با کشتی به [[اسکندریه]] در مصر رهسپار می‌شدند و سپس در خاک مصر به بندر سوئز می‌رسیدند و با کشتی به سوی جده راهی می‌گشتند. کسانی که قصد داشتند نخست به [[مدینه]] بروند، در ینبع؛ و آنان که نخست به مکه می‌رفتند، در جده پیاده می‌شدند.<ref>سفرنامه فرهاد میرزا، ص19-127؛ سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص57-158؛ سفرنامه امین الدوله، ص58-156؛ پنجاه سفرنامه، ج6، ص18؛ ج7، ص200.</ref>
راه دیگر که تنها از دوران قاجاریه استفاده می‌شد، راه [[استانبول]] بود. ایرانیانی که این مسیر را انتخاب می‌کردند، معمولاً از شهرهای نیمه شمالی کشور به سوی انزلی راهی می‌شدند. در انزلی با کشتی به باکو می‌رفتند و از باکو به سوی باتوم یا یکی از دیگر بنادر دریای سیاه می‌رفتند. مسافرت در این مسیر پس از احداث راه‌آهن باکو تا باتوم بسیار رونق گرفت و مورد استفاده ایرانیان به ویژه ثروتمندان بود. مسافران معمولاً از باتوم با کشتی به استانبول می‌رفتند و از استانبول با کشتی به [[اسکندریه]] در مصر رهسپار می‌شدند و سپس در خاک مصر به بندر سوئز می‌رسیدند و با کشتی به سوی جده راهی می‌گشتند. کسانی که قصد داشتند نخست به [[مدینه]] بروند، در ینبع؛ و آنان که نخست به مکه می‌رفتند، در جده پیاده می‌شدند.<ref>سفرنامه فرهاد میرزا، ص19-127؛ سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص57-158؛ سفرنامه امین الدوله، ص58-156؛ پنجاه سفرنامه، ج6، ص18؛ ج7، ص200.</ref>
احرام حاجیانی که با کشتی به جده می‌رفتند، همسو با میقات، درون کشتی انجام می‌شد. این حاجیان نیز مانند آن‌ها که از جنوب ایران به دریای سرخ می‌آمدند، با مشکل کمبود آب در کشتی برای غسل و [[احرام]] رویارو بودند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص251؛ سفرنامه فرهاد میرزا، ص164.</ref>
احرام حاجیانی که با کشتی به جده می‌رفتند، همسو با میقات، درون کشتی انجام می‌شد. این حاجیان نیز مانند آن‌ها که از جنوب ایران به دریای سرخ می‌آمدند، با مشکل کمبود آب در کشتی برای غسل و [[احرام]] رویارو بودند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص251؛ سفرنامه فرهاد میرزا، ص164.</ref>
مسافر راه استانبول با عبور از شهرهای امپراتوری روسیه و دولت عثمانی، با بخشی از پیشرفت‌های فنی به ویژه در امر حمل و نقل آشنا می‌شد و برخی از جلوه‌های تمدن جدید غرب را تجربه می‌کرد. سفرنامه‌های این دوران شامل وصف پیشرفت تکنولوژیک، وضع اجتماعی و اقتصادی، سیمای شهرهای قفقاز و استانبول، و بیان تجربه‌های حاجیان از شرکت در مکان‌ها و اجتماعاتی مانند تئاتر، پارک و تالار کنسرت است. در حقیقت، بخشی از تجربه آشنایی ایرانیان با مظاهر تمدن غرب، حاصل همین سفرها بوده است.<ref>سفرنامه میرزا داود وزیر وظایف، ص77-78؛ سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص112-113؛ پنجاه سفرنامه، ج7، ص194، 197، 204-209.</ref>
مسافر راه استانبول با عبور از شهرهای امپراتوری روسیه و دولت عثمانی، با بخشی از پیشرفت‌های فنی به ویژه در امر حمل و نقل آشنا می‌شد و برخی از جلوه‌های تمدن جدید غرب را تجربه می‌کرد. سفرنامه‌های این دوران شامل وصف پیشرفت تکنولوژیک، وضع اجتماعی و اقتصادی، سیمای شهرهای قفقاز و استانبول، و بیان تجربه‌های حاجیان از شرکت در مکان‌ها و اجتماعاتی مانند تئاتر، پارک و تالار کنسرت است. در حقیقت، بخشی از تجربه آشنایی ایرانیان با مظاهر تمدن غرب، حاصل همین سفرها بوده است.<ref>سفرنامه میرزا داود وزیر وظایف، ص77-78؛ سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص112-113؛ پنجاه سفرنامه، ج7، ص194، 197، 204-209.</ref>


=== راه دریایی از بیروت ===
===راه دریایی از بیروت===
در دوران معاصر و پیش از رواج هواپیما، برای سفر به حج، راه دریایی بیروت مورد استفاده حاجیان ایرانی قرار می‌گرفت. در این مسیر، حاجیان ایرانی نخست از راه زمینی و با اتومبیل و قطار به عراق سفر و سپس بیروت سفر می‌کردند و با کشتی‌های اروپایی به جده راهی می‌شدند. بهره‌وری از راه دریایی بیروت تا مدت‌ها ادامه داشت و در دوران پهلوی اول، از راه‌های اصلی حاجیان ایرانی بود. در سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم، سفیر ایران در جده برای حمل و نقل حاجیان ایرانی از بیروت به جده و بر عکس، با یک شرکت فرانسوی قراردادی امضا کرد.<ref>روابط سیاسی ایران و عربستان، ص71.</ref> به سال ۱۳۲۷ش؛ که پس از جنگ جهانی دوم نخستین بار حج ایرانیان به‌طور رسمی انجام شد، حدود دو هزار تن از جمعیت چهارده هزار نفری حاجیان ایرانی، از این راه به حج رفتند.<ref>میقات حج، ش51، ص170، 185، «خاطرات سرپرست حجاج در سفر سال 1327ش.».</ref>
در دوران معاصر و پیش از رواج هواپیما، برای سفر به حج، راه دریایی بیروت مورد استفاده حاجیان ایرانی قرار می‌گرفت. در این مسیر، حاجیان ایرانی نخست از راه زمینی و با اتومبیل و قطار به عراق سفر و سپس بیروت سفر می‌کردند و با کشتی‌های اروپایی به جده راهی می‌شدند. بهره‌وری از راه دریایی بیروت تا مدت‌ها ادامه داشت و در دوران پهلوی اول، از راه‌های اصلی حاجیان ایرانی بود. در سال‌های پیش از جنگ جهانی دوم، سفیر ایران در جده برای حمل و نقل حاجیان ایرانی از بیروت به جده و بر عکس، با یک شرکت فرانسوی قراردادی امضا کرد.<ref>روابط سیاسی ایران و عربستان، ص71.</ref> به سال ۱۳۲۷ش؛ که پس از جنگ جهانی دوم نخستین بار حج ایرانیان به‌طور رسمی انجام شد، حدود دو هزار تن از جمعیت چهارده هزار نفری حاجیان ایرانی، از این راه به حج رفتند.<ref>میقات حج، ش51، ص170، 185، «خاطرات سرپرست حجاج در سفر سال 1327ش.».</ref>


=== راه هوایی ===
===راه هوایی===
از سال ۱۳۲۸ش. راه هوایی به راه‌های حج ایرانیان افزوده شد. در سال‌های آغازین، مسیر هوایی میان ایران تا جده به‌طور مستقیم وجود نداشت و حاجیان یا از راه زمینی یا با هواپیما از [[تهران]] به بغداد، بصره، بیروت یا شهرهای [[اردن]] و سوریه می‌رفتند و از فرودگاه این شهرها راهی جده می‌شدند.<ref>مجله خاطرات وحید، ش7، اردیبهشت1351، ص38، «مقدمات عزیمت به مکه.</ref><ref>خاطرات زیارت خانه خدا، ص35، 39؛ خاطرات سفر حج، ص12؛ به سوی خدا می‌رویم، ص105، 113؛ سفرنامه حج و راهنمای حاج، ص9.</ref> در سال ۱۳۲۷ش. حدود ۶۰۰ تن از ایرانیان با هواپیما به مکه رفتند.<ref>میقات حج، ش51، ص170، 185.</ref> راه هوایی به تدریج رونق گرفت و پس از چندی پرواز مستقیم از ایران به جده برقرار و این راه به مسیر اصلی حج ایرانیان تبدیل شد و حج‌گزاری از راه زمینی ممنوع گشت. امروز نیز سفر حج ایرانیان تنها از راه هواپیما و با پروازهای مستقیم از ایران به شهرهای عربستان صورت می‌گیرد.
از سال ۱۳۲۸ش. راه هوایی به راه‌های حج ایرانیان افزوده شد. در سال‌های آغازین، مسیر هوایی میان ایران تا جده به‌طور مستقیم وجود نداشت و حاجیان یا از راه زمینی یا با هواپیما از [[تهران]] به بغداد، بصره، بیروت یا شهرهای [[اردن]] و سوریه می‌رفتند و از فرودگاه این شهرها راهی جده می‌شدند.<ref>مجله خاطرات وحید، ش7، اردیبهشت1351، ص38، «مقدمات عزیمت به مکه.</ref><ref>خاطرات زیارت خانه خدا، ص35، 39؛ خاطرات سفر حج، ص12؛ به سوی خدا می‌رویم، ص105، 113؛ سفرنامه حج و راهنمای حاج، ص9.</ref> در سال ۱۳۲۷ش. حدود ۶۰۰ تن از ایرانیان با هواپیما به مکه رفتند.<ref>میقات حج، ش51، ص170، 185.</ref> راه هوایی به تدریج رونق گرفت و پس از چندی پرواز مستقیم از ایران به جده برقرار و این راه به مسیر اصلی حج ایرانیان تبدیل شد و حج‌گزاری از راه زمینی ممنوع گشت. امروز نیز سفر حج ایرانیان تنها از راه هواپیما و با پروازهای مستقیم از ایران به شهرهای عربستان صورت می‌گیرد.


== مشکلات مذهبی ایرانیان در حج ==
==مشکلات مذهبی ایرانیان در حج==
بخشی از دشواری‌های حج ایرانیان از مسائل مربوط به راه حج و دشواری‌های حاصل از اوضاع سیاسی، در بخش‌های پیشین این مقاله گذشت. این‌گونه مشکلات اختصاص به ایرانیان نداشت و مسلمانان دیگر سرزمین‌ها نیز با چنین دشواری‌هایی روبه‌رو بودند. مشکل ویژه ایرانیان، مشکلات مذهبی بود که پس از فراگیری مذهب تشیع در پی تشکیل دولت صفوی در سده دهم ق. پیش روی آنان قرار گرفت. از این دوران، اختلاف‌های مذهبی مردم ایران با حاکمان عثمانی و مردم حجاز در موارد بسیار به آزار و حتی کشتار ایرانیان می‌انجامید. معمولاً آنچه بیشتر به این اختلاف‌ها دامن می‌زد، دشمنی سیاسی میان حکومت ایران و عثمانی بود.<ref>نک: صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج2، ص827-828.</ref>
بخشی از دشواری‌های حج ایرانیان از مسائل مربوط به راه حج و دشواری‌های حاصل از اوضاع سیاسی، در بخش‌های پیشین این مقاله گذشت. این‌گونه مشکلات اختصاص به ایرانیان نداشت و مسلمانان دیگر سرزمین‌ها نیز با چنین دشواری‌هایی روبه‌رو بودند. مشکل ویژه ایرانیان، مشکلات مذهبی بود که پس از فراگیری مذهب تشیع در پی تشکیل دولت صفوی در سده دهم ق. پیش روی آنان قرار گرفت. از این دوران، اختلاف‌های مذهبی مردم ایران با حاکمان عثمانی و مردم حجاز در موارد بسیار به آزار و حتی کشتار ایرانیان می‌انجامید. معمولاً آنچه بیشتر به این اختلاف‌ها دامن می‌زد، دشمنی سیاسی میان حکومت ایران و عثمانی بود.<ref>نک: صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج2، ص827-828.</ref>
میزان تعصبات دینی در حجاز به‌اندازه‌ای بود که شایعاتی همچون اعتقاد شیعیان به نجس کردن [[کعبه]] در میان مردم رواج یافته بود.<ref>تاریخ مکه، ص422.</ref> این اتهام چند بار دستاویز کشتار شیعیان قرار گرفت. برای نمونه، به سال ۱۰۸۸ق. پیدا شدن آلودگی همانند نجاست بر دیوار کعبه، بهانه‌ای به دست متعصبان داد تا برخی شیعیان حاضر در [[مسجدالحرام]] را به گونه‌ای دردناک با سنگ و چوب بکشند.<ref>منائح الکرم، ج4، ص488.</ref> در این رخداد، یکی از دانشوران ایرانی مجاور مکه به نام محمد مؤمن استرآبادی نیز کشته شد.<ref>وقایع السنین، ص534؛ خلاصة الاثر، ج3، ص432-433؛ صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج2، ص839.</ref> از دیگر دانشوران ایرانی که در این دوران کشته شدند، زین‌العابدین فرزند نورالدین بود.<ref>ریاض العلماء، ج2، ص399.</ref> یک بار نیز یکی از دانشوران ایرانی‌تبار ساکن مکه به جرم دفاع از تشیع در مجلس درس، با این‌که قاضی حکم به برائت او داده بود، به دست متعصبان به قتل رسید.<ref>نیل المنی، ج2، ص763-764.</ref> به سال ۱۱۴۳ق؛ که شیعیان ایرانی دیرتر از موسم به مکه رسیدند و ناچار شدند تا سال آینده در مکه بمانند، برخی مردم مکه با همکاری نیروهای نظامی به بهانه آلوده‌ساختن حرم بر آنان شوریدند و آن‌ها را از شهر بیرون راندند.<ref>تاریخ مکه، ص422.</ref>
میزان تعصبات دینی در حجاز به‌اندازه‌ای بود که شایعاتی همچون اعتقاد شیعیان به نجس کردن [[کعبه]] در میان مردم رواج یافته بود.<ref>تاریخ مکه، ص422.</ref> این اتهام چند بار دستاویز کشتار شیعیان قرار گرفت. برای نمونه، به سال ۱۰۸۸ق. پیدا شدن آلودگی همانند نجاست بر دیوار کعبه، بهانه‌ای به دست متعصبان داد تا برخی شیعیان حاضر در [[مسجدالحرام]] را به گونه‌ای دردناک با سنگ و چوب بکشند.<ref>منائح الکرم، ج4، ص488.</ref> در این رخداد، یکی از دانشوران ایرانی مجاور مکه به نام محمد مؤمن استرآبادی نیز کشته شد.<ref>وقایع السنین، ص534؛ خلاصة الاثر، ج3، ص432-433؛ صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج2، ص839.</ref> از دیگر دانشوران ایرانی که در این دوران کشته شدند، زین‌العابدین فرزند نورالدین بود.<ref>ریاض العلماء، ج2، ص399.</ref> یک بار نیز یکی از دانشوران ایرانی‌تبار ساکن مکه به جرم دفاع از تشیع در مجلس درس، با این‌که قاضی حکم به برائت او داده بود، به دست متعصبان به قتل رسید.<ref>نیل المنی، ج2، ص763-764.</ref> به سال ۱۱۴۳ق؛ که شیعیان ایرانی دیرتر از موسم به مکه رسیدند و ناچار شدند تا سال آینده در مکه بمانند، برخی مردم مکه با همکاری نیروهای نظامی به بهانه آلوده‌ساختن حرم بر آنان شوریدند و آن‌ها را از شهر بیرون راندند.<ref>تاریخ مکه، ص422.</ref>
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
این مشکلات معمولاً وجود داشت؛ اما گاه نیز در سفرنامه‌های ایرانی دوران قاجار از آسایش ایرانیان در انجام اعمال مذهبی بدون نیاز به تقیه به ویژه در مکه سخن رفته است. یکی از عوامل رفتار بهتر مکیان، حمایت شریف مکه از شیعیان و به ویژه ایرانیان بود. چنان‌که پیشتر اشاره شد، شرفای مکه در برابر ایرانیان رفتاری احترام‌آمیز داشتند و برای جلب نظر بزرگانی که به حج می‌آمدند، با شیعیان خوش‌رفتاری می‌کردند.<ref>سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص237؛ پنجاه سفرنامه، ج1، ص625-626؛ ج7، ص294؛ سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی، ص148.</ref>
این مشکلات معمولاً وجود داشت؛ اما گاه نیز در سفرنامه‌های ایرانی دوران قاجار از آسایش ایرانیان در انجام اعمال مذهبی بدون نیاز به تقیه به ویژه در مکه سخن رفته است. یکی از عوامل رفتار بهتر مکیان، حمایت شریف مکه از شیعیان و به ویژه ایرانیان بود. چنان‌که پیشتر اشاره شد، شرفای مکه در برابر ایرانیان رفتاری احترام‌آمیز داشتند و برای جلب نظر بزرگانی که به حج می‌آمدند، با شیعیان خوش‌رفتاری می‌کردند.<ref>سفرنامه میرزا محمد حسین فراهانی، ص237؛ پنجاه سفرنامه، ج1، ص625-626؛ ج7، ص294؛ سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی، ص148.</ref>


=== اختلافات در دوران پهلوی ===
===اختلافات در دوران پهلوی===
در دوران پهلوی نیز اختلاف مذهبی وهابیان با ایرانی‌ها برای حاجیان ایرانی مشکل‌ساز بود. در عصر پهلوی اول، در پی بهبود روابط ایران و عربستان به سال ۱۳۰۸ش. گزارش‌هایی از بدرفتاری مأموران حکومت سعودی با حاجیان ایرانی به ایران ارسال می‌شد. حتی به سال ۱۳۰۹ش. کمیسیونی در ایران برای بررسی شکایات حاجیان در این زمینه تشکیل گشت.<ref>روابط سیاسی ایران و عربستان، ص69-70.</ref> بدترین این رخدادها چنان‌که دیدیم، به قتل یکی از حاجیان ایرانی به بهانه آلودن مسجدالحرام به سال ۱۳۲۲ش؛ و قطع رابطه سیاسی و تعطیلی چند ساله حج ایرانیان انجامید. به سال ۱۳۲۷ش؛ که حاجیان ایرانی پس از چند سال دیگر بار به حج رفتند، مأموران سعودی باز هم دو تن از ایرانیان را به اتهام اهانت به مسجدالحرام دستگیر کردند که با دخالت امیرالحاج ایران آزاد شدند.<ref>مجله خواندنی‌ها، سال9، ش3، ص2؛ ش4، ص8.</ref> برخوردهای مذهبی با ایرانیان در سال‌های دیگر نیز ادامه یافت؛ از جمله به سال ۱۳۴۰ش. میان حاجیان ایرانی و خادمان مسجد نبوی برخوردی صورت گرفت که به دستگیری ۳۶ تن از حاجیان انجامید.<ref>با من به خانه خدا بیایید، ص217-218.</ref>
در دوران پهلوی نیز اختلاف مذهبی وهابیان با ایرانی‌ها برای حاجیان ایرانی مشکل‌ساز بود. در عصر پهلوی اول، در پی بهبود روابط ایران و عربستان به سال ۱۳۰۸ش. گزارش‌هایی از بدرفتاری مأموران حکومت سعودی با حاجیان ایرانی به ایران ارسال می‌شد. حتی به سال ۱۳۰۹ش. کمیسیونی در ایران برای بررسی شکایات حاجیان در این زمینه تشکیل گشت.<ref>روابط سیاسی ایران و عربستان، ص69-70.</ref> بدترین این رخدادها چنان‌که دیدیم، به قتل یکی از حاجیان ایرانی به بهانه آلودن مسجدالحرام به سال ۱۳۲۲ش؛ و قطع رابطه سیاسی و تعطیلی چند ساله حج ایرانیان انجامید. به سال ۱۳۲۷ش؛ که حاجیان ایرانی پس از چند سال دیگر بار به حج رفتند، مأموران سعودی باز هم دو تن از ایرانیان را به اتهام اهانت به مسجدالحرام دستگیر کردند که با دخالت امیرالحاج ایران آزاد شدند.<ref>مجله خواندنی‌ها، سال9، ش3، ص2؛ ش4، ص8.</ref> برخوردهای مذهبی با ایرانیان در سال‌های دیگر نیز ادامه یافت؛ از جمله به سال ۱۳۴۰ش. میان حاجیان ایرانی و خادمان مسجد نبوی برخوردی صورت گرفت که به دستگیری ۳۶ تن از حاجیان انجامید.<ref>با من به خانه خدا بیایید، ص217-218.</ref>
از دوران پهلوی، دانشوران مذهبی ایران و مسؤولان برگزاری حج کوشیدند تا با آموزش از میزان برخوردهای ایرانیان با متعصبان حجاز بکاهند. از سال ۱۳۲۷ش. مسؤولان حج با تهیه جزوات و مذاکره با روحانیانی که در میان حاجیان بودند، سفارش کردند تا حاجیان از کارهای تحریک‌کننده خودداری ورزند. در این سال‌ها، کارهایی مانند استفاده حاجیان از مهر در نماز و بوسیدن ضریح [[مسجد پیامبر]] و خواندن زیارت برای قبور [[بقیع]]، مورد اختلاف بود. در صورت بوسیدن دیوارها، خادمان حرمین حاجی را به باد کتک می‌گرفتند. حاجیان ایرانی نمی‌توانستند بلند اذان بگویند و در محل اقامت خود در مدینه این موضوع را رعایت می‌کردند. آنان معمولاً برای زیارت بقیع نیز محدودیت داشتند و باید در وقت مشخص از قبور دیدن می‌کردند.
از دوران پهلوی، دانشوران مذهبی ایران و مسؤولان برگزاری حج کوشیدند تا با آموزش از میزان برخوردهای ایرانیان با متعصبان حجاز بکاهند. از سال ۱۳۲۷ش. مسؤولان حج با تهیه جزوات و مذاکره با روحانیانی که در میان حاجیان بودند، سفارش کردند تا حاجیان از کارهای تحریک‌کننده خودداری ورزند. در این سال‌ها، کارهایی مانند استفاده حاجیان از مهر در نماز و بوسیدن ضریح [[مسجد پیامبر]] و خواندن زیارت برای قبور [[بقیع]]، مورد اختلاف بود. در صورت بوسیدن دیوارها، خادمان حرمین حاجی را به باد کتک می‌گرفتند. حاجیان ایرانی نمی‌توانستند بلند اذان بگویند و در محل اقامت خود در مدینه این موضوع را رعایت می‌کردند. آنان معمولاً برای زیارت بقیع نیز محدودیت داشتند و باید در وقت مشخص از قبور دیدن می‌کردند.
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
پس از انقلاب اسلامی تلاش مسؤولان ایرانی برای کاستن از اختلاف‌های حاجیان ایرانی و مسؤولان عربستان ادامه داشته است. بخشی از این تلاش‌ها از راه ارتباط‌های دیپلماتیک صورت گرفته و بخشی نیز با آموزش حاجیان ایرانی برای پرهیز از کارهای مورد اختلاف میان [[شیعه]] و [[سنی]] انجام شده است. عالمان شیعه با صدور فتواهایی کوشیده‌اند تا از مشکلات حاجیان ایرانی بکاهند. از مسائل یاد شده در فقه امروز شیعی، لزوم تقیه مداراتی برای پیش‌گیری از درگیری میان ایرانیان و شرطه عربستان در [[موسم حج]] است. قبول نظر دولت عربستان در مسئله رؤیت هلال، تأکید بر استحباب شرکت در نماز جماعت در مساجد عربستان، درستی نماز در صورت استفاده نکردن از مهر، و حتی تحریم اعمالی که موجب وهن شیعیان و بروز اختلاف شود، از فتواهایی است که مراجع تقلید شیعه در این زمینه صادر کرده‌اند.<ref>میقات حج، ش30، ص151-175، «تقیه مداراتی.</ref>
پس از انقلاب اسلامی تلاش مسؤولان ایرانی برای کاستن از اختلاف‌های حاجیان ایرانی و مسؤولان عربستان ادامه داشته است. بخشی از این تلاش‌ها از راه ارتباط‌های دیپلماتیک صورت گرفته و بخشی نیز با آموزش حاجیان ایرانی برای پرهیز از کارهای مورد اختلاف میان [[شیعه]] و [[سنی]] انجام شده است. عالمان شیعه با صدور فتواهایی کوشیده‌اند تا از مشکلات حاجیان ایرانی بکاهند. از مسائل یاد شده در فقه امروز شیعی، لزوم تقیه مداراتی برای پیش‌گیری از درگیری میان ایرانیان و شرطه عربستان در [[موسم حج]] است. قبول نظر دولت عربستان در مسئله رؤیت هلال، تأکید بر استحباب شرکت در نماز جماعت در مساجد عربستان، درستی نماز در صورت استفاده نکردن از مهر، و حتی تحریم اعمالی که موجب وهن شیعیان و بروز اختلاف شود، از فتواهایی است که مراجع تقلید شیعه در این زمینه صادر کرده‌اند.<ref>میقات حج، ش30، ص151-175، «تقیه مداراتی.</ref>


== حج‌گزاری ایرانیان ==
==حج‌گزاری ایرانیان==
حج‌گزاری ایرانیان در دوران مختلف، شیوه‌ها و آداب خاصی داشته است.
حج‌گزاری ایرانیان در دوران مختلف، شیوه‌ها و آداب خاصی داشته است.


=== سازمان‌دهی حج در گذشته ===
===سازمان‌دهی حج در گذشته===
سفر حج ایرانیان تا پیش از رواج وسایل حمل و نقل جدید، در قالب کاروان‌های محلی صورت می‌گرفت. در این کاروان‌ها، معمولاً شماری از اهالی یک شهر و روستا گرد می‌آمدند و به راهنمایی یک ساربان و قافله‌دار که به آن «حمله‌دار» گفته می‌شد، به سوی سرزمین حجاز راهی می‌شدند. حمله‌داران کسانی بودند که به سازمان‌دهی کاروان‌های حج در شهرهای ایران می‌پرداختند و راهنمایی حاجیان، تهیه محل اسکان، فراهم نمودن مرکب، و مذاکره و ارتباط با امیران و حاکمان محلی را در برابر پولی که از حاجیان می‌گرفتند، بر عهده داشتند.<ref>نک: مقالات تاریخی، دفتر9، ص16-17؛ لغت‌نامه، ج6، ص8084، «حمل‌دار.</ref> گاه نیز یک کاروان حج تنها از برخی دوستان و بستگان و با اسباب سفر محدود تشکیل می‌شد.<ref>نک: حیات یحیی، ج1، ص68.</ref>
سفر حج ایرانیان تا پیش از رواج وسایل حمل و نقل جدید، در قالب کاروان‌های محلی صورت می‌گرفت. در این کاروان‌ها، معمولاً شماری از اهالی یک شهر و روستا گرد می‌آمدند و به راهنمایی یک ساربان و قافله‌دار که به آن «حمله‌دار» گفته می‌شد، به سوی سرزمین حجاز راهی می‌شدند. حمله‌داران کسانی بودند که به سازمان‌دهی کاروان‌های حج در شهرهای ایران می‌پرداختند و راهنمایی حاجیان، تهیه محل اسکان، فراهم نمودن مرکب، و مذاکره و ارتباط با امیران و حاکمان محلی را در برابر پولی که از حاجیان می‌گرفتند، بر عهده داشتند.<ref>نک: مقالات تاریخی، دفتر9، ص16-17؛ لغت‌نامه، ج6، ص8084، «حمل‌دار.</ref> گاه نیز یک کاروان حج تنها از برخی دوستان و بستگان و با اسباب سفر محدود تشکیل می‌شد.<ref>نک: حیات یحیی، ج1، ص68.</ref>
مرکب اصلی سفر در کاروان حج به ویژه در صحراهای شبه جزیره عربی شتر بود. کاروانیان معمولاً شتر را از شترداران (جمّال‌ها) اجاره می‌کردند. کسانی که پولی بیشتر داشتند، بر کجاوه می‌نشستند. معمولاً هر فرد یک شتر برای آب و یک شتر برای بار کرایه می‌کرد. برخی حاجیان نیز به صورت پیاده و بدون شتر سفر می‌نمودند؛ چنان‌که در سفرنامه‌های دوران قاجار آمده است. افزون بر کاروان‌دار و شتردار، عکام‌ها که خدمت‌گزاران حاجیان بودند، آنان را در برابر گرفتن پولی همراهی می‌کردند و برخی کارها را از جمله گذاردن بار بر شتر، گردآوری هیزم برای آتش، گرفتن افسار شتر، گردآوری آب در منازل سفر، پختن نان و… بر عهده داشتند.<ref>روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج2، ص1509؛ سفرنامه فرهاد میرزا، ص160؛ حدیث قافله‌ها، ص202؛ به سوی‌ام القری، ص241، 279؛ پنجاه سفرنامه، ج5، ص436.</ref>
مرکب اصلی سفر در کاروان حج به ویژه در صحراهای شبه جزیره عربی شتر بود. کاروانیان معمولاً شتر را از شترداران (جمّال‌ها) اجاره می‌کردند. کسانی که پولی بیشتر داشتند، بر کجاوه می‌نشستند. معمولاً هر فرد یک شتر برای آب و یک شتر برای بار کرایه می‌کرد. برخی حاجیان نیز به صورت پیاده و بدون شتر سفر می‌نمودند؛ چنان‌که در سفرنامه‌های دوران قاجار آمده است. افزون بر کاروان‌دار و شتردار، عکام‌ها که خدمت‌گزاران حاجیان بودند، آنان را در برابر گرفتن پولی همراهی می‌کردند و برخی کارها را از جمله گذاردن بار بر شتر، گردآوری هیزم برای آتش، گرفتن افسار شتر، گردآوری آب در منازل سفر، پختن نان و… بر عهده داشتند.<ref>روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج2، ص1509؛ سفرنامه فرهاد میرزا، ص160؛ حدیث قافله‌ها، ص202؛ به سوی‌ام القری، ص241، 279؛ پنجاه سفرنامه، ج5، ص436.</ref>
خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
در دوران قاجار، کنسولگری ایران در جده افتتاح شد. با این‌که کنسول ایران در سامان‌دهی حاجیان ایرانی نقش داشته و برخی سفرنامه‌ها از خدمات این کنسولگری در حمایت از ایرانیان شیعه خبر داده‌اند،<ref>حدیث قافله‌ها، ص110.</ref> بیشتر سفرنامه‌های قاجاری از رفتار کنسولگری با شهروندان ایرانی، به ویژه دریافت پول از حاجیان به بهانه‌های گوناگون، شکایت کرده‌اند. در آغاز ورود مسافر، کنسولگری گذرنامه او را می‌گرفت و در پی دریافت مبلغی بازپس می‌داد.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص263-264؛ ج5، ص403، 406.</ref> بخشی از کرایه حمل و نقل که حاجیان به شترداران می‌دادند، سهم کنسولگری بود<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص263-264.</ref> و کنسول با حمالان و شترداران و کاروان‌داران برای گرفتن پول بیشتر از حاجی همدست بود.<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص410-411.</ref> کنسولگری اموال حاجیان متوفی را تصرف می‌کرد و برای صدور اجازه دفن متوفی پول اضافه می‌گرفت، به نوشته برخی، با گرفتن رشوه از کاروان‌داران، هنگام اختلاف میان حاجی و کاروان‌دار، به سود کاروان‌دار رای می‌داد<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص291.</ref> و حتی گاه با دزدان همدستی داشت.<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص409.</ref> کنسولگری در مکه نیز از مردم پول می‌گرفت و گاهی اجازه حرکت از مکه را به حاجیان نمی‌داد.<ref>سفرنامه میرزا داود میروظایف، ص140.</ref> کنسول ایران به سبب دریافت پول، جان حاجیان را به خطر می‌انداخت. برای نمونه، در سالی که افشار ارومی در حج حضور داشت، با این‌که راه جبل از سوی دولت ایران ممنوع شده بود، نایب کنسول ایران با گرفتن مبلغی کلان از امیر جبل، اجازه عبور ایرانیان از جبل را داد و حمله‌داران با تبلیغ و تشویق، مردم را از این راه حرکت دادند.<ref>سفرنامه مکه معظمه، ص158.</ref>
در دوران قاجار، کنسولگری ایران در جده افتتاح شد. با این‌که کنسول ایران در سامان‌دهی حاجیان ایرانی نقش داشته و برخی سفرنامه‌ها از خدمات این کنسولگری در حمایت از ایرانیان شیعه خبر داده‌اند،<ref>حدیث قافله‌ها، ص110.</ref> بیشتر سفرنامه‌های قاجاری از رفتار کنسولگری با شهروندان ایرانی، به ویژه دریافت پول از حاجیان به بهانه‌های گوناگون، شکایت کرده‌اند. در آغاز ورود مسافر، کنسولگری گذرنامه او را می‌گرفت و در پی دریافت مبلغی بازپس می‌داد.<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص263-264؛ ج5، ص403، 406.</ref> بخشی از کرایه حمل و نقل که حاجیان به شترداران می‌دادند، سهم کنسولگری بود<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص263-264.</ref> و کنسول با حمالان و شترداران و کاروان‌داران برای گرفتن پول بیشتر از حاجی همدست بود.<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص410-411.</ref> کنسولگری اموال حاجیان متوفی را تصرف می‌کرد و برای صدور اجازه دفن متوفی پول اضافه می‌گرفت، به نوشته برخی، با گرفتن رشوه از کاروان‌داران، هنگام اختلاف میان حاجی و کاروان‌دار، به سود کاروان‌دار رای می‌داد<ref>پنجاه سفرنامه، ج7، ص291.</ref> و حتی گاه با دزدان همدستی داشت.<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص409.</ref> کنسولگری در مکه نیز از مردم پول می‌گرفت و گاهی اجازه حرکت از مکه را به حاجیان نمی‌داد.<ref>سفرنامه میرزا داود میروظایف، ص140.</ref> کنسول ایران به سبب دریافت پول، جان حاجیان را به خطر می‌انداخت. برای نمونه، در سالی که افشار ارومی در حج حضور داشت، با این‌که راه جبل از سوی دولت ایران ممنوع شده بود، نایب کنسول ایران با گرفتن مبلغی کلان از امیر جبل، اجازه عبور ایرانیان از جبل را داد و حمله‌داران با تبلیغ و تشویق، مردم را از این راه حرکت دادند.<ref>سفرنامه مکه معظمه، ص158.</ref>


=== سامان‌دهی حج در دوران معاصر ===
===سامان‌دهی حج در دوران معاصر===
تا سال‌های نخست پس از بازگشایی حج به سال ۱۳۲۷ش. دخالت دولت در امور حج محدود به صدور [[گذرنامه]] برای حاجیان و پی‌گیری امور حاجیان به دست [[کنسولگری ایران]] در جده بود. از سال ۱۳۲۷ش. نخستین بار هیاتی برای سرپرستی حاجیان ایرانی تشکیل شد و یک امیرالحاج برای حاجیان ایرانی انتخاب شد که برای انجام امور حاجیان همراه آنان به مکه و مدینه می‌رفت.<ref>مجله وحید، ش 6، ص18، «کشته شدن ابوطالب یزدی و بقیه موارد.</ref>
تا سال‌های نخست پس از بازگشایی حج به سال ۱۳۲۷ش. دخالت دولت در امور حج محدود به صدور [[گذرنامه]] برای حاجیان و پی‌گیری امور حاجیان به دست [[کنسولگری ایران]] در جده بود. از سال ۱۳۲۷ش. نخستین بار هیاتی برای سرپرستی حاجیان ایرانی تشکیل شد و یک امیرالحاج برای حاجیان ایرانی انتخاب شد که برای انجام امور حاجیان همراه آنان به مکه و مدینه می‌رفت.<ref>مجله وحید، ش 6، ص18، «کشته شدن ابوطالب یزدی و بقیه موارد.</ref>
روند سامان‌دهی حاجیان در دوره پهلوی دوم چنین بود که خواستار حج با حضور در کمیسیونی که هر سال دو ماه از ۲۵ [[رمضان]] تا ۲۱ شوال فعالیت می‌کرد، گواهی سلامت جسمی و استطاعت مالی می‌گرفت. سپس از شهربانی تقاضای گذرنامه می‌کرد. افراد این کمیسیون که در [[تهران]] و برخی شهرستان‌های بزرگ تشکیل می‌شد، معمولاً چند تن از مسؤولان ادارات مانند رئیس بهداری و رئیس بانک ملی و دو تن از معتمدان محلی بودند و زیر نظر فرماندار کار می‌کردند. این کمیسیون در هر سال راه‌های حج آن سال و بهای بلیت‌های وسایل نقلیه را تعیین می‌کرد.<ref>روزنامه رسمی کشور، مصوبه هیئت وزیران مورخه 28/1/ 1333.</ref> خواستار حج پس از تقاضای گذرنامه باید در یکی از کاروان‌های حج ثبت نام می‌کرد. البته در این سال‌ها امکان سفر فردی به حج نیز وجود داشت.<ref>با من به خانه خدا بیایید، ص79؛ خاطرات سفر مکه، ص202-203.</ref> این کاروان‌ها در واقع موسسات موقتی بودند که به دست حمله‌داران قدیم و آشنایان به امور حج اداره می‌شدند. آن‌ها بلیت هواپیما را فراهم می‌کردند و در مدینه و مکه، وظیفه اسکان و حمل و نقل و آماده‌سازی غذای حاجیان را بر عهده داشتند. خدمات هر یک از کاروان‌ها متفاوت بود و بخشی از مشکلات حج مربوط به خدمات نامناسب برخی از همین کاروان‌ها بود. گاه آن‌ها برای سود بیشتر، بیش از اندازه حاجی با خود می‌بردند؛ در حالی که امکانات مناسب برای پذیرایی از ایشان را نداشتند.<ref>با من به خانه خدا بیایید، ص82؛ میقات حج، ش48، ص186، «مصاحبه با آیت‌الله محمد علی فیض.</ref><ref>کارنامه حج1351، ص10-11.</ref>
روند سامان‌دهی حاجیان در دوره پهلوی دوم چنین بود که خواستار حج با حضور در کمیسیونی که هر سال دو ماه از ۲۵ [[رمضان]] تا ۲۱ شوال فعالیت می‌کرد، گواهی سلامت جسمی و استطاعت مالی می‌گرفت. سپس از شهربانی تقاضای گذرنامه می‌کرد. افراد این کمیسیون که در [[تهران]] و برخی شهرستان‌های بزرگ تشکیل می‌شد، معمولاً چند تن از مسؤولان ادارات مانند رئیس بهداری و رئیس بانک ملی و دو تن از معتمدان محلی بودند و زیر نظر فرماندار کار می‌کردند. این کمیسیون در هر سال راه‌های حج آن سال و بهای بلیت‌های وسایل نقلیه را تعیین می‌کرد.<ref>روزنامه رسمی کشور، مصوبه هیئت وزیران مورخه 28/1/ 1333.</ref> خواستار حج پس از تقاضای گذرنامه باید در یکی از کاروان‌های حج ثبت نام می‌کرد. البته در این سال‌ها امکان سفر فردی به حج نیز وجود داشت.<ref>با من به خانه خدا بیایید، ص79؛ خاطرات سفر مکه، ص202-203.</ref> این کاروان‌ها در واقع موسسات موقتی بودند که به دست حمله‌داران قدیم و آشنایان به امور حج اداره می‌شدند. آن‌ها بلیت هواپیما را فراهم می‌کردند و در مدینه و مکه، وظیفه اسکان و حمل و نقل و آماده‌سازی غذای حاجیان را بر عهده داشتند. خدمات هر یک از کاروان‌ها متفاوت بود و بخشی از مشکلات حج مربوط به خدمات نامناسب برخی از همین کاروان‌ها بود. گاه آن‌ها برای سود بیشتر، بیش از اندازه حاجی با خود می‌بردند؛ در حالی که امکانات مناسب برای پذیرایی از ایشان را نداشتند.<ref>با من به خانه خدا بیایید، ص82؛ میقات حج، ش48، ص186، «مصاحبه با آیت‌الله محمد علی فیض.</ref><ref>کارنامه حج1351، ص10-11.</ref>
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
نبود امکانات حمل و نقل مناسب برای حاجیان ایرانی در عربستان به ویژه در راه مدینه و مکه که در زمان [[احرام]] نباید زیر سقف باشند، مشکل دیگر حاجیان بود. در سال‌های نخستین حج ایرانیان در دوران پهلوی دوم، مسافران ایرانی به دلیل کافی نبودن اتوبوس‌های بدون سقف، ناچار بودند از کامیون‌های باری استفاده کنند که از لحاظ ایمنی بسیار خطرناک بود و چند بار به کشته شدن حاجیان انجامید.<ref>با من به خانه بیایید، ص365-366، 378.</ref>
نبود امکانات حمل و نقل مناسب برای حاجیان ایرانی در عربستان به ویژه در راه مدینه و مکه که در زمان [[احرام]] نباید زیر سقف باشند، مشکل دیگر حاجیان بود. در سال‌های نخستین حج ایرانیان در دوران پهلوی دوم، مسافران ایرانی به دلیل کافی نبودن اتوبوس‌های بدون سقف، ناچار بودند از کامیون‌های باری استفاده کنند که از لحاظ ایمنی بسیار خطرناک بود و چند بار به کشته شدن حاجیان انجامید.<ref>با من به خانه بیایید، ص365-366، 378.</ref>


=== سازمان اوقاف و امور خیریه ===
===سازمان اوقاف و امور خیریه===
از سال ۱۳۵۱ش. تحولی اساسی در حج‌گزاری ایرانیان رخ داد که به بهبود وضعیت حاجیان ایرانی و ایجاد نظم و ترتیب در امر حج‌گزاری انجامید. در این سال، وظیفه سامان‌دهی حاجیان و انجام امور حج به سازمان اوقاف محول شد.<ref>کارنامه حج 1351، ص5؛ کارنامه حج 1352، ص14-15.</ref> بر پایه قانونی که تصویب شد، [[شورای عالی حج]] در محل سازمان اوقاف و به ریاست رئیس این سازمان به کار پرداخت.<ref>کارنامه حج 1352، ص15.</ref> به سال ۱۳۵۱ش. کاروانداران حج به عنوان مباشر زیر نظر سازمان اوقاف درآمدند و تعهدهای کاروان‌ها درباره خوراک و مسکن زیر نظر سازمان قرار گرفت.<ref>کارنامه حج 1351، ص23-26، 72-77؛ کارنامه حج 1352، ص20.</ref> از سال ۱۳۵۲ش. خود [[سازمان حج]] به تشکیل کاروان‌های حج پرداخت و کاروان‌داران قدیم را به عنوان کارمند سازمان استخدام کرد.<ref>کارنامه حج1352، ص60-61.</ref> با این تغییر، امور حج ایرانیان کاملاً دولتی شد و به شکل متمرکز انجام گرفت. خواستاران حج با مراجعه به مساجد تعیین شده در هر یک از روستاها و شهرها، برای انجام حج ثبت نام می‌کردند و با رفتن به بانک وجوه لازم را می‌پرداختند. گرفتن گذرنامه و بلیت مسافرت بر عهده سازمان اوقاف بود که حاجیان را در کاروان‌ها تقسیم‌بندی و مسکن و غذای آنان را در حرمین فراهم می‌کرد. معاینات پزشکی پیش از حج نیز با برنامه‌ریزی سازمان اوقاف انجام می‌شد و محل و هنگام حضور فرد برای این معاینات با نامه به آگاهی او می‌رسید تا از گرد آمدن افراد در مراکز بهداشتی پیش‌گیری شود.
از سال ۱۳۵۱ش. تحولی اساسی در حج‌گزاری ایرانیان رخ داد که به بهبود وضعیت حاجیان ایرانی و ایجاد نظم و ترتیب در امر حج‌گزاری انجامید. در این سال، وظیفه سامان‌دهی حاجیان و انجام امور حج به سازمان اوقاف محول شد.<ref>کارنامه حج 1351، ص5؛ کارنامه حج 1352، ص14-15.</ref> بر پایه قانونی که تصویب شد، [[شورای عالی حج]] در محل سازمان اوقاف و به ریاست رئیس این سازمان به کار پرداخت.<ref>کارنامه حج 1352، ص15.</ref> به سال ۱۳۵۱ش. کاروانداران حج به عنوان مباشر زیر نظر سازمان اوقاف درآمدند و تعهدهای کاروان‌ها درباره خوراک و مسکن زیر نظر سازمان قرار گرفت.<ref>کارنامه حج 1351، ص23-26، 72-77؛ کارنامه حج 1352، ص20.</ref> از سال ۱۳۵۲ش. خود [[سازمان حج]] به تشکیل کاروان‌های حج پرداخت و کاروان‌داران قدیم را به عنوان کارمند سازمان استخدام کرد.<ref>کارنامه حج1352، ص60-61.</ref> با این تغییر، امور حج ایرانیان کاملاً دولتی شد و به شکل متمرکز انجام گرفت. خواستاران حج با مراجعه به مساجد تعیین شده در هر یک از روستاها و شهرها، برای انجام حج ثبت نام می‌کردند و با رفتن به بانک وجوه لازم را می‌پرداختند. گرفتن گذرنامه و بلیت مسافرت بر عهده سازمان اوقاف بود که حاجیان را در کاروان‌ها تقسیم‌بندی و مسکن و غذای آنان را در حرمین فراهم می‌کرد. معاینات پزشکی پیش از حج نیز با برنامه‌ریزی سازمان اوقاف انجام می‌شد و محل و هنگام حضور فرد برای این معاینات با نامه به آگاهی او می‌رسید تا از گرد آمدن افراد در مراکز بهداشتی پیش‌گیری شود.


==== شمار حاجیان ایرانی در دوره پهلوی ====
====شمار حاجیان ایرانی در دوره پهلوی====
شمار حاجیان ایرانی در برخی سال‌های دوره پهلوی<ref>کارنامه حج1352، ص159.</ref>
شمار حاجیان ایرانی در برخی سال‌های دوره پهلوی<ref>کارنامه حج1352، ص159.</ref>
سال شمار حاجیان (هزار نفر)
سال شمار حاجیان (هزار نفر)
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
۱۳۵۱ش. ۴۳
۱۳۵۱ش. ۴۳


=== سازمان حج و زیارت ===
===سازمان حج و زیارت===
با وقوع انقلاب اسلامی به سال ۱۳۵۷ش. تغییرهایی در سامان‌دهی امور حج رخ داد. سازمان حج که پیش از انقلاب اسلامی بخشی از سازمان اوقاف بود، به سال ۱۳۵۸ش. از این سازمان جدا شد و به‌طور مستقل زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کار خود ادامه داد. در سال ۱۳۶۳ش. این سازمان بار دیگر در تشکیلات سازمان اوقاف و امور خیریه ادغام شد و به سال ۱۳۷۰ش. دیگر بار از آن جدا گشت و تا امروز با نام [[سازمان حج و زیارت]] زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کار خود ادامه می‌دهد.<ref>مدیران و عوامل خدماتی، ص14-15.</ref>
با وقوع انقلاب اسلامی به سال ۱۳۵۷ش. تغییرهایی در سامان‌دهی امور حج رخ داد. سازمان حج که پیش از انقلاب اسلامی بخشی از سازمان اوقاف بود، به سال ۱۳۵۸ش. از این سازمان جدا شد و به‌طور مستقل زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کار خود ادامه داد. در سال ۱۳۶۳ش. این سازمان بار دیگر در تشکیلات سازمان اوقاف و امور خیریه ادغام شد و به سال ۱۳۷۰ش. دیگر بار از آن جدا گشت و تا امروز با نام [[سازمان حج و زیارت]] زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کار خود ادامه می‌دهد.<ref>مدیران و عوامل خدماتی، ص14-15.</ref>
امروزه در ایران با اعلام مقام‌های سازمان، داوطلبان سفر حج در بانک‌ها ثبت نام می‌کنند. به دلیل بسیار بودن شمار خواستاران حج در ایران، مدت انتظار برای اعزام تا چند سال ممکن است طول بکشد.<ref>با کاروان صفا، ص337-338.</ref> فراهم‌سازی همه مقدمات حج بر عهده سازمان حج و زیارت است.<ref>همراه با حج 1381، ص10؛ میقات حج، ش20، ص172-173، «حج و زیارت، انتقال تشکیلات مدیریتی، خط مشی‌ها و وظایف.</ref> حاجیان در کاروان‌هایی که به‌طور متمرکز زیر نظر سازمان اداره می‌شوند، تقسیم‌بندی می‌گردند. مدیران کاروان‌ها با آزمون‌هایی انتخاب و در سازمان حج آموزش داده می‌شوند.<ref>با کاروان صفا، ص340.</ref> تهیه و تعیین محل اسکان حاجیان ایرانی در حرمین و برنامه‌ریزی زمان حضور ایرانیان در هر یک از شهرهای مکه و مدینه، بر عهده سازمان است. همچنین با همکاری مسؤولان حج عربستان، پروازها و حمل و نقل حاجیان ایرانی در عربستان برنامه‌ریزی می‌شود.<ref>نک: با کاروان صفا، ص348؛ حج 25، ص101؛ همراه زائران حج تمتع2، ص79-80.</ref> تهیه غذا به صورت متمرکز در مکه و مدینه صورت می‌گیرد و میان کاروان‌ها توزیع می‌گردد.<ref>حج 27، ص43.</ref> در ایام حج، هیئت پزشکی که زیر نظر سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران و با هماهنگی سازمان حج تلاش می‌کند، خدمات پزشکی کاملی به حاجیان ارائه می‌نماید. هر یک از کاروان‌ها را یک پزشک همراهی می‌کند. در مکه و مدینه، بیمارستان‌های ویژه ایرانیان تأسیس می‌گردد و در ایام تشریق نیز بیمارستان صحرایی در عرفات و [[منی]] بر پا می‌شود.<ref>با کاروان صفا در سال 82، ص181-182، 215، 321؛ حج 28، ص118، 165؛ با کاروان عشق، ص331-342.</ref>
امروزه در ایران با اعلام مقام‌های سازمان، داوطلبان سفر حج در بانک‌ها ثبت نام می‌کنند. به دلیل بسیار بودن شمار خواستاران حج در ایران، مدت انتظار برای اعزام تا چند سال ممکن است طول بکشد.<ref>با کاروان صفا، ص337-338.</ref> فراهم‌سازی همه مقدمات حج بر عهده سازمان حج و زیارت است.<ref>همراه با حج 1381، ص10؛ میقات حج، ش20، ص172-173، «حج و زیارت، انتقال تشکیلات مدیریتی، خط مشی‌ها و وظایف.</ref> حاجیان در کاروان‌هایی که به‌طور متمرکز زیر نظر سازمان اداره می‌شوند، تقسیم‌بندی می‌گردند. مدیران کاروان‌ها با آزمون‌هایی انتخاب و در سازمان حج آموزش داده می‌شوند.<ref>با کاروان صفا، ص340.</ref> تهیه و تعیین محل اسکان حاجیان ایرانی در حرمین و برنامه‌ریزی زمان حضور ایرانیان در هر یک از شهرهای مکه و مدینه، بر عهده سازمان است. همچنین با همکاری مسؤولان حج عربستان، پروازها و حمل و نقل حاجیان ایرانی در عربستان برنامه‌ریزی می‌شود.<ref>نک: با کاروان صفا، ص348؛ حج 25، ص101؛ همراه زائران حج تمتع2، ص79-80.</ref> تهیه غذا به صورت متمرکز در مکه و مدینه صورت می‌گیرد و میان کاروان‌ها توزیع می‌گردد.<ref>حج 27، ص43.</ref> در ایام حج، هیئت پزشکی که زیر نظر سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران و با هماهنگی سازمان حج تلاش می‌کند، خدمات پزشکی کاملی به حاجیان ارائه می‌نماید. هر یک از کاروان‌ها را یک پزشک همراهی می‌کند. در مکه و مدینه، بیمارستان‌های ویژه ایرانیان تأسیس می‌گردد و در ایام تشریق نیز بیمارستان صحرایی در عرفات و [[منی]] بر پا می‌شود.<ref>با کاروان صفا در سال 82، ص181-182، 215، 321؛ حج 28، ص118، 165؛ با کاروان عشق، ص331-342.</ref>
در ایران، سامان‌دهی خواستاران عمره مفرده و اعزام آنان با همکاری شرکت‌های خصوصی زیر نظر سازمان حج و زیارت انجام می‌شود. برای [[عمره]] نیز خواستاران در فراخوان‌های عمومی در بانک‌ها ثبت نام می‌کنند و با تأخیری چند ساله به حج می‌روند. شمار خواستاران سفر عمره در ایران بسیار فراوان است و به سال ۱۳۹۱ش. شمار عمره‌گزاران ایرانی به بیش از ۷۰۰/۰۰ تن در سال رسیده است.<ref>http://www.hajnews.ir/View. aspx?/L6/u33UyWArk/tjUmAeH sDQ3B4OzIlOY7OD9UOOG5rwDBNgYcVcnQ=.</ref>
در ایران، سامان‌دهی خواستاران عمره مفرده و اعزام آنان با همکاری شرکت‌های خصوصی زیر نظر سازمان حج و زیارت انجام می‌شود. برای [[عمره]] نیز خواستاران در فراخوان‌های عمومی در بانک‌ها ثبت نام می‌کنند و با تأخیری چند ساله به حج می‌روند. شمار خواستاران سفر عمره در ایران بسیار فراوان است و به سال ۱۳۹۱ش. شمار عمره‌گزاران ایرانی به بیش از ۷۰۰/۰۰ تن در سال رسیده است.<ref>http://www.hajnews.ir/View. aspx?/L6/u33UyWArk/tjUmAeH sDQ3B4OzIlOY7OD9UOOG5rwDBNgYcVcnQ=.</ref>


==== شمار حاجیان ایرانی پس از انقلاب اسلامی ====
====شمار حاجیان ایرانی پس از انقلاب اسلامی====
شمار حاجیان ایرانی در برخی سال‌های پس از انقلاب اسلامی
شمار حاجیان ایرانی در برخی سال‌های پس از انقلاب اسلامی
سال تعداد حاجیان (هزار نفر)
سال تعداد حاجیان (هزار نفر)
خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
۱۳۸۹ش. 94471<ref>ره‌یافتگان، ص32.</ref>
۱۳۸۹ش. 94471<ref>ره‌یافتگان، ص32.</ref>


=== بعثه حج جمهوری اسلامی ===
===بعثه حج جمهوری اسلامی===
بعثه حج سازمانی دیگر است که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی و با ریاست امیرالحاج ایران که نماینده رهبری در میان حاجیان ایرانی است، اداره می‌شود. مسؤولیت اصلی این سازمان، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری در زمینه امور مذهبی و فرهنگی و آموزش حاجیان ایرانی در طول سفر حج و سامان‌دهی و انجام برنامه‌های مطالعاتی و تحقیقاتی و تبلیغی مربوط به امور حج و حرمین شریفین در ایران است.<ref>همراه با حج 1381، ص11.</ref> بعثه حج همچنین بر حسن اجرای مراسم حج به دست سازمان حج و زیارت و فراهم‌سازی آسایش حاجیان نظارت دارد.<ref>حج 27، ص112.</ref>
بعثه حج سازمانی دیگر است که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی و با ریاست امیرالحاج ایران که نماینده رهبری در میان حاجیان ایرانی است، اداره می‌شود. مسؤولیت اصلی این سازمان، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری در زمینه امور مذهبی و فرهنگی و آموزش حاجیان ایرانی در طول سفر حج و سامان‌دهی و انجام برنامه‌های مطالعاتی و تحقیقاتی و تبلیغی مربوط به امور حج و حرمین شریفین در ایران است.<ref>همراه با حج 1381، ص11.</ref> بعثه حج همچنین بر حسن اجرای مراسم حج به دست سازمان حج و زیارت و فراهم‌سازی آسایش حاجیان نظارت دارد.<ref>حج 27، ص112.</ref>
انتخاب، آموزش و سامان‌دهی روحانیان کاروان‌ها از مهم‌ترین وظایف این سازمان است. در هر کاروان حج ایرانی، دست‌کم یک روحانی برای تعلیم امور حج و مدیریت و اجرای برنامه‌های فرهنگی حضور دارد.<ref>همراه با حج 1381، ص11؛ با کاروان ابراهیم در حج 71، ص28-31؛ حج 26، ص363.</ref> آموزش حاجیان پیش از سفر و در حین آن، وظیفه دیگر این سازمان است. هر سال پیش از آغاز موسم حج، جلسات آموزشی برگزار می‌شود و افراد یک کاروان با جمع شدن کنار هم، افزون بر آموزش مناسک حج، با مسائل جاری سفر حج آشنا می‌شوند.<ref>حج 26، ص412.</ref> علاوه بر تشکیل کلاس‌ها و حضور روحانی در هر کاروان، کتاب‌ها، کتابچه‌ها، و نرم‌افزارهای آموزشی به همت مرکز تحقیقات حج تهیه می‌شود که همه مسائل مورد نیاز حاجیان ایرانی در آن‌ها تشریح می‌شود. بعثه همچنین با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در تهیه برنامه‌های آموزشی درباره حج همکاری دارد.<ref>با کاروان ابراهیم در حج 71، ص26-27؛ با کاروان صفا در سال 82، ص53؛ حج 26، ص414؛ حج 28، ص59-61.</ref>
انتخاب، آموزش و سامان‌دهی روحانیان کاروان‌ها از مهم‌ترین وظایف این سازمان است. در هر کاروان حج ایرانی، دست‌کم یک روحانی برای تعلیم امور حج و مدیریت و اجرای برنامه‌های فرهنگی حضور دارد.<ref>همراه با حج 1381، ص11؛ با کاروان ابراهیم در حج 71، ص28-31؛ حج 26، ص363.</ref> آموزش حاجیان پیش از سفر و در حین آن، وظیفه دیگر این سازمان است. هر سال پیش از آغاز موسم حج، جلسات آموزشی برگزار می‌شود و افراد یک کاروان با جمع شدن کنار هم، افزون بر آموزش مناسک حج، با مسائل جاری سفر حج آشنا می‌شوند.<ref>حج 26، ص412.</ref> علاوه بر تشکیل کلاس‌ها و حضور روحانی در هر کاروان، کتاب‌ها، کتابچه‌ها، و نرم‌افزارهای آموزشی به همت مرکز تحقیقات حج تهیه می‌شود که همه مسائل مورد نیاز حاجیان ایرانی در آن‌ها تشریح می‌شود. بعثه همچنین با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در تهیه برنامه‌های آموزشی درباره حج همکاری دارد.<ref>با کاروان ابراهیم در حج 71، ص26-27؛ با کاروان صفا در سال 82، ص53؛ حج 26، ص414؛ حج 28، ص59-61.</ref>
خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:
افزون بر بعثه رهبری جمهوری اسلامی، بعثه دیگر مراجع تقلید ایرانی نیز در موسم حج در مکه و مدینه بر پا می‌شوند و به مقلدان خود خدمات مذهبی ارائه می‌کنند. هر سال تقریباً ۱۷ بعثه از سوی عالمان ایرانی به حج می‌روند.<ref>حج 25، ص547-548؛ حج 28، ص348.</ref>
افزون بر بعثه رهبری جمهوری اسلامی، بعثه دیگر مراجع تقلید ایرانی نیز در موسم حج در مکه و مدینه بر پا می‌شوند و به مقلدان خود خدمات مذهبی ارائه می‌کنند. هر سال تقریباً ۱۷ بعثه از سوی عالمان ایرانی به حج می‌روند.<ref>حج 25، ص547-548؛ حج 28، ص348.</ref>


== آداب و رسوم حج ایرانیان ==
==آداب و رسوم حج ایرانیان==
سفر حج نزد ایرانیان از اهمیت فراوان برخوردار بوده و حاجیان پس از بازگشت از مکه، در جامعه از احترام فراوان بهره داشته و مورد اعتماد مردم و بازرگانان بوده‌اند.<ref>سفرنامه کازاما، ص113.</ref> امروزه نیز اشتیاق فراوان ایرانیان به حج‌گزاری باعث شده که خواستاران [[حج و عمره]] در هر نوبت ثبت نام به میلیون‌ها تن برسد و امکان حج‌گزاری و سفر عمره تنها پس از چند سال برای ثبت نام کنندگان فراهم شود.
سفر حج نزد ایرانیان از اهمیت فراوان برخوردار بوده و حاجیان پس از بازگشت از مکه، در جامعه از احترام فراوان بهره داشته و مورد اعتماد مردم و بازرگانان بوده‌اند.<ref>سفرنامه کازاما، ص113.</ref> امروزه نیز اشتیاق فراوان ایرانیان به حج‌گزاری باعث شده که خواستاران [[حج و عمره]] در هر نوبت ثبت نام به میلیون‌ها تن برسد و امکان حج‌گزاری و سفر عمره تنها پس از چند سال برای ثبت نام کنندگان فراهم شود.
در زمان‌های پیشین، با وجود احترام و اهمیتی که ایرانیان برای سفر حج باور داشتند، شاید مهم‌ترین ویژگی این سفر در ذهن ایرانیان، دوری و دشواری راه بود. دشواری راه حج در ادبیات فارسی بازتابی گسترده یافته و این سفر را به نمادی برای تحمل دشواری در راه رسیدن به معشوق تبدیل کرده است. برخی از این سروده‌ها حالت ضرب‌المثل گرفته‌اند؛ همچون: «جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط/ که خارهای مغیلان حریر می‌آید» و «چون عشق حرم باشد، سهل است بیابان‌ها».<ref>فرهنگ امثال سخن، ج1، ص273، 328.</ref>
در زمان‌های پیشین، با وجود احترام و اهمیتی که ایرانیان برای سفر حج باور داشتند، شاید مهم‌ترین ویژگی این سفر در ذهن ایرانیان، دوری و دشواری راه بود. دشواری راه حج در ادبیات فارسی بازتابی گسترده یافته و این سفر را به نمادی برای تحمل دشواری در راه رسیدن به معشوق تبدیل کرده است. برخی از این سروده‌ها حالت ضرب‌المثل گرفته‌اند؛ همچون: «جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط/ که خارهای مغیلان حریر می‌آید» و «چون عشق حرم باشد، سهل است بیابان‌ها».<ref>فرهنگ امثال سخن، ج1، ص273، 328.</ref>
خط ۲۳۶: خط ۲۳۶:
حاجی پس از بازگشت از حج، بستگان و آشنایان را به یک مهمانی دعوت کرده، به آنان ولیمه می‌دهد. حاجیان ایرانی معمولاً به آوردن سوغاتی از سفر مکه پایبندی دارند. این سوغاتی‌ها شامل هدیه‌های مذهبی مانند [[آب زمزم]] و نیز دیگر سوغاتی‌هایی است که از بازار مکه و مدینه خریداری می‌شود و برای یادبود به افراد دور و نزدیک فامیل داده می‌شود.<ref>‌ای قوم به حج رفته، ص11، 18-21؛ آداب سفر حج، ص227؛ زمزم، ص108؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص176.</ref>
حاجی پس از بازگشت از حج، بستگان و آشنایان را به یک مهمانی دعوت کرده، به آنان ولیمه می‌دهد. حاجیان ایرانی معمولاً به آوردن سوغاتی از سفر مکه پایبندی دارند. این سوغاتی‌ها شامل هدیه‌های مذهبی مانند [[آب زمزم]] و نیز دیگر سوغاتی‌هایی است که از بازار مکه و مدینه خریداری می‌شود و برای یادبود به افراد دور و نزدیک فامیل داده می‌شود.<ref>‌ای قوم به حج رفته، ص11، 18-21؛ آداب سفر حج، ص227؛ زمزم، ص108؛ سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، ص176.</ref>


=== ویژگی‌های ایرانیان در حج ===
===ویژگی‌های ایرانیان در حج===
درباره ویژگی‌های ایرانیان در حج و رفتارهای خاص آن‌ها، به چند موضوع می‌توان اشاره کرد. کهن‌ترین منبعی که درباره آداب و رفتار ایرانیان در حج سخن گفته، سفرنامه ابن‌جبیر است که از شور و شوق ایرانیان برای زیارت کعبه خبر داده که در سال حضور او بسیار پرشمار بوده‌اند. با ورود ایرانیان به مکه، دیگر امکان ورود به درون خانه خدا برای ابن‌جبیر پیش نیامده و ازدحام ایرانیان به‌اندازه‌ای بوده که تلف‌شدن حاجیان زیر دست و پا احتمال فراوان داشته است. او همچنین از تعویض پوشش چوبین روی سنگ مقام با پوشش آهنین به مناسبت ورود حاجیان ایرانی و از بیم نابود شدن سنگ به دلیل ازدحام ایرانیان برای لمس آن گزارش می‌دهد. سبقت جستن برای روشن کردن شمع در مکه و مدینه، از آدابی بوده که به احترام مکه و مدینه رواج داشته و به گفته ابن‌جبیر، ایرانیان در آن سال‌ها، در انجام این کار از دیگران پیشی می‌گرفته‌اند. به گفته او، [[مسجدالحرام]] در مدت اقامت ایرانیان شب‌ها کاملاً روشن بود؛ زیرا هر یک از ایرانیان شمع و مشعلی در دست داشت و حتی برخی شمع‌ها به قدری بزرگ بود که آن را روی دوش حمل می‌کردند.<ref>رحلة ابن جبیر، ص107-108، 128-129، 139، 141.</ref> پنج سده پس از ابن‌جبیر، نویسنده‌ای روسی که در آستانه سده بیستم م. (۱۸۹۸م) به حج رفته، حاجیان ایرانی را از نظر ابراز احساسات فراوان هنگام انجام اعمال حج، ممتاز دانسته و به سر و صدای حاجیان ایرانی، گریه‌های آنان و همچنین رفتار آنان در بوسیدن و لمس کردن در و دیوار مسجدالحرام اشاره کرده است.<ref>الرحلة السریه، ص124، 297.</ref>
درباره ویژگی‌های ایرانیان در حج و رفتارهای خاص آن‌ها، به چند موضوع می‌توان اشاره کرد. کهن‌ترین منبعی که درباره آداب و رفتار ایرانیان در حج سخن گفته، سفرنامه ابن‌جبیر است که از شور و شوق ایرانیان برای زیارت کعبه خبر داده که در سال حضور او بسیار پرشمار بوده‌اند. با ورود ایرانیان به مکه، دیگر امکان ورود به درون خانه خدا برای ابن‌جبیر پیش نیامده و ازدحام ایرانیان به‌اندازه‌ای بوده که تلف‌شدن حاجیان زیر دست و پا احتمال فراوان داشته است. او همچنین از تعویض پوشش چوبین روی سنگ مقام با پوشش آهنین به مناسبت ورود حاجیان ایرانی و از بیم نابود شدن سنگ به دلیل ازدحام ایرانیان برای لمس آن گزارش می‌دهد. سبقت جستن برای روشن کردن شمع در مکه و مدینه، از آدابی بوده که به احترام مکه و مدینه رواج داشته و به گفته ابن‌جبیر، ایرانیان در آن سال‌ها، در انجام این کار از دیگران پیشی می‌گرفته‌اند. به گفته او، [[مسجدالحرام]] در مدت اقامت ایرانیان شب‌ها کاملاً روشن بود؛ زیرا هر یک از ایرانیان شمع و مشعلی در دست داشت و حتی برخی شمع‌ها به قدری بزرگ بود که آن را روی دوش حمل می‌کردند.<ref>رحلة ابن جبیر، ص107-108، 128-129، 139، 141.</ref> پنج سده پس از ابن‌جبیر، نویسنده‌ای روسی که در آستانه سده بیستم م. (۱۸۹۸م) به حج رفته، حاجیان ایرانی را از نظر ابراز احساسات فراوان هنگام انجام اعمال حج، ممتاز دانسته و به سر و صدای حاجیان ایرانی، گریه‌های آنان و همچنین رفتار آنان در بوسیدن و لمس کردن در و دیوار مسجدالحرام اشاره کرده است.<ref>الرحلة السریه، ص124، 297.</ref>
پس از دوران صفویه، حضور ایرانیان به دلیل تفاوت مذهب با دیگر مسلمانان، جلوه‌هایی ویژه یافت. سفرنامه‌نویسان از آداب ویژه ایرانیان در حرمین سخن گفته‌اند. مهم‌ترین این آداب، پایبندی ایرانیان به زیارت قبور امامان در بقیع بوده است. مشکلاتی که حاجیان ایرانی در این زمینه داشتند، در بخش‌های دیگر این مقاله به میان آمده است. امروزه نیز رفتار ایرانیان در پایبندی و دلبستگی به زیارت بقیع در مدینه، آنان را از دیگر حاجیان متمایز می‌کند؛ هر چند به دلیل مخالفت پلیس عربستان، ایرانیان امکان بوسیدن مکان‌ها و خواندن زیارت برای قبور یا نماز گزاردن در بقیع را ندارند. برگزاری مراسم دعای کمیل که دو شب جمعه در مدینه در جوار بقیع با حضور زائران ایرانی به صورت رسمی برگزار می‌شود، از ویژگی‌های زیارت آنان در [[موسم حج]] است.<ref>نک: با کاروان ابراهیم، ص146-147؛ با کاروان عشق، ص297-298؛ حج25، ص63.</ref>
پس از دوران صفویه، حضور ایرانیان به دلیل تفاوت مذهب با دیگر مسلمانان، جلوه‌هایی ویژه یافت. سفرنامه‌نویسان از آداب ویژه ایرانیان در حرمین سخن گفته‌اند. مهم‌ترین این آداب، پایبندی ایرانیان به زیارت قبور امامان در بقیع بوده است. مشکلاتی که حاجیان ایرانی در این زمینه داشتند، در بخش‌های دیگر این مقاله به میان آمده است. امروزه نیز رفتار ایرانیان در پایبندی و دلبستگی به زیارت بقیع در مدینه، آنان را از دیگر حاجیان متمایز می‌کند؛ هر چند به دلیل مخالفت پلیس عربستان، ایرانیان امکان بوسیدن مکان‌ها و خواندن زیارت برای قبور یا نماز گزاردن در بقیع را ندارند. برگزاری مراسم دعای کمیل که دو شب جمعه در مدینه در جوار بقیع با حضور زائران ایرانی به صورت رسمی برگزار می‌شود، از ویژگی‌های زیارت آنان در [[موسم حج]] است.<ref>نک: با کاروان ابراهیم، ص146-147؛ با کاروان عشق، ص297-298؛ حج25، ص63.</ref>
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
ایرانیان همچنین در موسم حج ارتباطی ویژه با اقلیت شیعیان ساکن در مدینه که نخاوله خوانده می‌شوند، برقرار می‌کردند و امروزه نیز این ارتباط برقرار است. ایرانیان از دوران قاجار افزون بر دیدار با نخاوله، در خانه آنان در مدینه ساکن می‌شدند و از آن‌جا که این گروه از طبقه فقیر مدینه بودند، ایرانیان به روش‌های گوناگون به آنان یاری مالی می‌رساندند.<ref>سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی، ص147-148؛ پنجاه سفرنامه، ج4، ص154؛ ج5، ص482؛ سفرنامه میرزا داود میروظایف، ص157.</ref>
ایرانیان همچنین در موسم حج ارتباطی ویژه با اقلیت شیعیان ساکن در مدینه که نخاوله خوانده می‌شوند، برقرار می‌کردند و امروزه نیز این ارتباط برقرار است. ایرانیان از دوران قاجار افزون بر دیدار با نخاوله، در خانه آنان در مدینه ساکن می‌شدند و از آن‌جا که این گروه از طبقه فقیر مدینه بودند، ایرانیان به روش‌های گوناگون به آنان یاری مالی می‌رساندند.<ref>سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی، ص147-148؛ پنجاه سفرنامه، ج4، ص154؛ ج5، ص482؛ سفرنامه میرزا داود میروظایف، ص157.</ref>


== ایرانیان و آبادانی حرمین ==
==ایرانیان و آبادانی حرمین==
خدمت به حرمین به ویژه ساخت بناهای دارای سود همگانی و بازسازی بناهای مقدس حرمین، همواره مورد توجه پادشاهان و مردم ایران بوده است. کهن‌ترین گزارش‌ها از ارسال هدایا به دست حاکمان ایران پس از اسلام، مربوط به حج‌گزاری طاهر بن عبدالله بن طاهر (م. ۲۴۸ق) و اهدای قفلی زرین به [[کعبه]] از سوی او است که از هزار مثقال طلا ساخته شده بود. محمد بن عبدالله بن طاهر از دیگر اعضای خاندان طاهریان که به سال ۲۴۶ق. امیرالحاج بود، نیز در این سال اموالی فراوان میان مردم مکه و مدینه انفاق کرد.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص221؛ اتحاف الوری، ج2، ص290، 325.</ref>
خدمت به حرمین به ویژه ساخت بناهای دارای سود همگانی و بازسازی بناهای مقدس حرمین، همواره مورد توجه پادشاهان و مردم ایران بوده است. کهن‌ترین گزارش‌ها از ارسال هدایا به دست حاکمان ایران پس از اسلام، مربوط به حج‌گزاری طاهر بن عبدالله بن طاهر (م. ۲۴۸ق) و اهدای قفلی زرین به [[کعبه]] از سوی او است که از هزار مثقال طلا ساخته شده بود. محمد بن عبدالله بن طاهر از دیگر اعضای خاندان طاهریان که به سال ۲۴۶ق. امیرالحاج بود، نیز در این سال اموالی فراوان میان مردم مکه و مدینه انفاق کرد.<ref>تاریخ طبری، ج9، ص221؛ اتحاف الوری، ج2، ص290، 325.</ref>
گزارش دیگر که از اهتمام شاهان ایرانی در خدمت به حرمین در دست است، مربوط به هدایایی است که نوح بن منصور سامانی (حک: ۳۶۵–۳۸۷ق) هر سال به دست وزیرش احمد خوارزمی به حرمین می‌فرستاد.<ref>ترجمه تاریخ یمینی، ص36.</ref> از میان حکمرانان آل‌بویه، نام عضدالدوله به دلیل خدماتش در آبادانی راه‌های حج، بازسازی چاه‌های آب در مسیر حاجیان، یاری به مجاوران مکه و مدینه، فراهم ساختن جامه کعبه که از دیبای شوشتر بود و در این شهر بافته می‌شد، و نیز ساختن دیواری برای مدینه با هدف پیشگیری از حمله راهزنان در تاریخ حرمین ثبت شده است.<ref>تجارب الامم، ج6، ص457؛ احسن التقاسیم، ص254؛ وفاء الوفاء، ج3، ص106؛ مآثر الملوک، ص117.</ref>
گزارش دیگر که از اهتمام شاهان ایرانی در خدمت به حرمین در دست است، مربوط به هدایایی است که نوح بن منصور سامانی (حک: ۳۶۵–۳۸۷ق) هر سال به دست وزیرش احمد خوارزمی به حرمین می‌فرستاد.<ref>ترجمه تاریخ یمینی، ص36.</ref> از میان حکمرانان آل‌بویه، نام عضدالدوله به دلیل خدماتش در آبادانی راه‌های حج، بازسازی چاه‌های آب در مسیر حاجیان، یاری به مجاوران مکه و مدینه، فراهم ساختن جامه کعبه که از دیبای شوشتر بود و در این شهر بافته می‌شد، و نیز ساختن دیواری برای مدینه با هدف پیشگیری از حمله راهزنان در تاریخ حرمین ثبت شده است.<ref>تجارب الامم، ج6، ص457؛ احسن التقاسیم، ص254؛ وفاء الوفاء، ج3، ص106؛ مآثر الملوک، ص117.</ref>


=== هدایای پادشاهان غزنوی ===
===هدایای پادشاهان غزنوی===
درباره هدایای پادشاهان غزنوی (۳۶۶–۵۸۲ق) به حرمین، منابع از تهیه جامه‌ای برای کعبه به فرمان [[محمود غزنوی]] (۳۸۸–۴۲۱ق) گزارش می‌دهند که بعدها در دوران سلجوقیان به دستور خواجه نظام‌الملک طوسی و به دست ابونصر استرآبادی به سال ۴۶۶ق. به مکه برده و بر [[دیوار کعبه]] نصب شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص476.</ref> ابراهیم بن مسعود بن محمود بن سبکتکین (م. ۴۸۱ق) از دیگر شاهان غزنوی است که هر سال قرآنی به خط خود می‌نوشت و برای مکه وقف می‌کرد و همراه هدایای دیگر به مکه می‌فرستاد.<ref>الکامل، ج10، ص167.</ref>
درباره هدایای پادشاهان غزنوی (۳۶۶–۵۸۲ق) به حرمین، منابع از تهیه جامه‌ای برای کعبه به فرمان [[محمود غزنوی]] (۳۸۸–۴۲۱ق) گزارش می‌دهند که بعدها در دوران سلجوقیان به دستور خواجه نظام‌الملک طوسی و به دست ابونصر استرآبادی به سال ۴۶۶ق. به مکه برده و بر [[دیوار کعبه]] نصب شد.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص476.</ref> ابراهیم بن مسعود بن محمود بن سبکتکین (م. ۴۸۱ق) از دیگر شاهان غزنوی است که هر سال قرآنی به خط خود می‌نوشت و برای مکه وقف می‌کرد و همراه هدایای دیگر به مکه می‌فرستاد.<ref>الکامل، ج10، ص167.</ref>
در میان پادشاهان سلجوقی نیز نام ملکشاه (۴۶۵–۴۸۵ق) فرزند آلب‌ارسلان به دلیل توجه فراوان به حج شهرت دارد. او به ساختمان مناره‌ها و چاه‌ها در راه مکه پرداخت و مالیات بر کاروانیان حج را برانداخت.<ref>تاریخ دولة آل سلجوق، ص228؛ الکامل، ج10، ص213؛ سلجوقنامه، ص32.</ref>
در میان پادشاهان سلجوقی نیز نام ملکشاه (۴۶۵–۴۸۵ق) فرزند آلب‌ارسلان به دلیل توجه فراوان به حج شهرت دارد. او به ساختمان مناره‌ها و چاه‌ها در راه مکه پرداخت و مالیات بر کاروانیان حج را برانداخت.<ref>تاریخ دولة آل سلجوق، ص228؛ الکامل، ج10، ص213؛ سلجوقنامه، ص32.</ref>
ایلخانان نیز پس از قبول اسلام به حج اهمیت فراوان می‌دادند. چنان‌که پیشتر گذشت، در دوران احمد تکودار، حاصل موقوفات حرمین در ایران گردآوری و به مکه فرستاده شد و غازان خان نیز جامه‌ای برای کعبه فراهم کرد و اموالی فراوان برای انفاق در مکه به حج فرستاد. ابوسعید ایلخان نیز همراه کاروانیان اموال بسیار برای انفاق در مکه راهی می‌کرد. امیران و وزیران ابوسعید نیز در توجه به حج با او شریک بودند. به سال ۷۱۸ق. علیشاه وزیر ابوسعید که به تازگی جای خواجه رشیدالدین را گرفته بود، دو قفل زرین آراسته با گوهرها و سنگ‌های قیمتی برای نصب بر در کعبه همراه کاروان فرستاد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص160-161.</ref> از آن مهم‌تر، کار بازان بود که به نیابت از چوپان، امیر مقتدر ایلخانی، به ساختن نهری برای رساندن آب به مکه پرداخت که بعدها به نهر بازان شناخته شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص182؛ روضة الصفا، ج5، ص4381؛ العقد الثمین، ج1، ص126.</ref> ساختن مدرسه‌ای در مدینه که به نام او مدرسه چوپانیه/ جوبانیه خوانده می‌شد، از دیگر کارهای عمرانی چوپان در حرمین است. جسد وی را پس از مرگ برای دفن همراه کاروان حج به سال ۷۲۸ق. به مدینه فرستادند.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص213؛ روضة الصفا، ج5، ص4380-4381؛ وفاء الوفاء، ج3، ص26.</ref>
ایلخانان نیز پس از قبول اسلام به حج اهمیت فراوان می‌دادند. چنان‌که پیشتر گذشت، در دوران احمد تکودار، حاصل موقوفات حرمین در ایران گردآوری و به مکه فرستاده شد و غازان خان نیز جامه‌ای برای کعبه فراهم کرد و اموالی فراوان برای انفاق در مکه به حج فرستاد. ابوسعید ایلخان نیز همراه کاروانیان اموال بسیار برای انفاق در مکه راهی می‌کرد. امیران و وزیران ابوسعید نیز در توجه به حج با او شریک بودند. به سال ۷۱۸ق. علیشاه وزیر ابوسعید که به تازگی جای خواجه رشیدالدین را گرفته بود، دو قفل زرین آراسته با گوهرها و سنگ‌های قیمتی برای نصب بر در کعبه همراه کاروان فرستاد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص160-161.</ref> از آن مهم‌تر، کار بازان بود که به نیابت از چوپان، امیر مقتدر ایلخانی، به ساختن نهری برای رساندن آب به مکه پرداخت که بعدها به نهر بازان شناخته شد.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص182؛ روضة الصفا، ج5، ص4381؛ العقد الثمین، ج1، ص126.</ref> ساختن مدرسه‌ای در مدینه که به نام او مدرسه چوپانیه/ جوبانیه خوانده می‌شد، از دیگر کارهای عمرانی چوپان در حرمین است. جسد وی را پس از مرگ برای دفن همراه کاروان حج به سال ۷۲۸ق. به مدینه فرستادند.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص213؛ روضة الصفا، ج5، ص4380-4381؛ وفاء الوفاء، ج3، ص26.</ref>


=== موقوفات آل‌مظفر ===
===موقوفات آل‌مظفر===
نام سلسله آل مظفر نیز به دلیل موقوفات شاه شجاع (حک: ۷۵۹–۷۶۵ق) در تاریخ حرمین ماندگار شده است. شاه شجاع در مکه کاروانسرایی ساخت و کتاب‌هایی را برای آن وقف کرد.<ref>العقد الثمین، ج5، ص3-4؛ تاریخ آل مظفر، ص96.</ref> مسؤول کارهای شاه شجاع در مکه، محمد بن اسحق شیرازی بود که از دانشوران دوران خود به شمار می‌رفت و در دانش طب دستی توانمند داشت و ۳۰ سال در مکه مجاور بود و به اخلاق نیکو شهرت داشت.<ref>العقد الثمین، ج1، ص409-410.</ref>
نام سلسله آل مظفر نیز به دلیل موقوفات شاه شجاع (حک: ۷۵۹–۷۶۵ق) در تاریخ حرمین ماندگار شده است. شاه شجاع در مکه کاروانسرایی ساخت و کتاب‌هایی را برای آن وقف کرد.<ref>العقد الثمین، ج5، ص3-4؛ تاریخ آل مظفر، ص96.</ref> مسؤول کارهای شاه شجاع در مکه، محمد بن اسحق شیرازی بود که از دانشوران دوران خود به شمار می‌رفت و در دانش طب دستی توانمند داشت و ۳۰ سال در مکه مجاور بود و به اخلاق نیکو شهرت داشت.<ref>العقد الثمین، ج1، ص409-410.</ref>


=== هدیه شاهرخ تیموری ===
===هدیه شاهرخ تیموری===
از میان هدایای پادشاهان ایرانی به حرمین، جامه‌ای که شاهرخ تیموری در سال ۸۴۸ق. به مکه فرستاد، در تاریخ بازتاب فراوان داشته است. این جامه که در [[یزد]] بافته شده بود، به دست هیاتی از بزرگان دولت تیموری به مصر فرستاده شد و سپس آن را به مکه بردند و بر کعبه آویختند. تهیه پوشش کعبه به‌طور سنتی بر عهده مصریان بود و این افتخاری به شمار می‌رفت که مصریان نمی‌خواستند از دست بدهند. شاهرخ تیموری به ملک‌الاشرف برسبای نامه نوشت تا اجازه فرستادن جامه کعبه را بگیرد. اما ملک‌الاشرف (حک: ۸۲۵–۸۴۲ق) در پاسخ، تهیه جامه کعبه را ویژه مصریان دانست. با مرگ ملک‌الاشرف به سال ۸۴۱ق؛ و نشستن الملک الظاهر (حک: ۸۴۲–۸۵۷ق) به جای او، روابط حکومت مصر با شاهرخ تیموری بهبود یافت و اجازه نصب پرده کعبه به شاهرخ داده شد.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص632؛ جامع مفیدی، ج3، ص156؛ النجوم الزاهره، ج15، ص52، 364-365.</ref>
از میان هدایای پادشاهان ایرانی به حرمین، جامه‌ای که شاهرخ تیموری در سال ۸۴۸ق. به مکه فرستاد، در تاریخ بازتاب فراوان داشته است. این جامه که در [[یزد]] بافته شده بود، به دست هیاتی از بزرگان دولت تیموری به مصر فرستاده شد و سپس آن را به مکه بردند و بر کعبه آویختند. تهیه پوشش کعبه به‌طور سنتی بر عهده مصریان بود و این افتخاری به شمار می‌رفت که مصریان نمی‌خواستند از دست بدهند. شاهرخ تیموری به ملک‌الاشرف برسبای نامه نوشت تا اجازه فرستادن جامه کعبه را بگیرد. اما ملک‌الاشرف (حک: ۸۲۵–۸۴۲ق) در پاسخ، تهیه جامه کعبه را ویژه مصریان دانست. با مرگ ملک‌الاشرف به سال ۸۴۱ق؛ و نشستن الملک الظاهر (حک: ۸۴۲–۸۵۷ق) به جای او، روابط حکومت مصر با شاهرخ تیموری بهبود یافت و اجازه نصب پرده کعبه به شاهرخ داده شد.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص632؛ جامع مفیدی، ج3، ص156؛ النجوم الزاهره، ج15، ص52، 364-365.</ref>


=== هدایای پادشاهان صفوی ===
===هدایای پادشاهان صفوی===
از موقوفه‌ای که در دوران شاه عباس صفوی برای سادات مدینه وقف شد، پیش از این سخن گفتیم. از دیگر هدایای پادشاهان صفوی به حرمین، باید از یک شمامه (گوی مرکب از مواد خوشبوکننده) یاد کرد که سلطان حسین صفوی به سال ۱۱۱۹ق. برای نصب در [[حجره پیامبر]] به مدینه فرستاد. این شمامه ارزش بسیار فراوان داشت و با طلا و الماس و یاقوت تزیین شده بود؛ اما به دلیل سهل‌انگاری خادمان حرم، از میان رفت.<ref>منائح الکرم، ج5، ص433-434.</ref>
از موقوفه‌ای که در دوران شاه عباس صفوی برای سادات مدینه وقف شد، پیش از این سخن گفتیم. از دیگر هدایای پادشاهان صفوی به حرمین، باید از یک شمامه (گوی مرکب از مواد خوشبوکننده) یاد کرد که سلطان حسین صفوی به سال ۱۱۱۹ق. برای نصب در [[حجره پیامبر]] به مدینه فرستاد. این شمامه ارزش بسیار فراوان داشت و با طلا و الماس و یاقوت تزیین شده بود؛ اما به دلیل سهل‌انگاری خادمان حرم، از میان رفت.<ref>منائح الکرم، ج5، ص433-434.</ref>


=== هدایای شاهان قاجار ===
===هدایای شاهان قاجار===
گزارش‌هایی درباره هدایای شاهان قاجار در زمینه امور حج و حرمین نیز در دست است که از جمله آن‌ها، یاری مظفرالدین شاه (حک: ۱۳۱۳–۱۳۲۴ق) به راه‌آهن حجاز است. دولت عثمانی برای ساخت راه‌آهن حجاز که [[دمشق]] را به مدینه متصل می‌کرد، از حکومت‌های کشورهای اسلامی یاری مالی خواست و شاه ایران ۵۰ هزار لیره عثمانی برای انجام این طرح یاری کرد.<ref>تاریخ مکه، ص579؛ التاریخ الشامل، ج3، ص13.</ref>
گزارش‌هایی درباره هدایای شاهان قاجار در زمینه امور حج و حرمین نیز در دست است که از جمله آن‌ها، یاری مظفرالدین شاه (حک: ۱۳۱۳–۱۳۲۴ق) به راه‌آهن حجاز است. دولت عثمانی برای ساخت راه‌آهن حجاز که [[دمشق]] را به مدینه متصل می‌کرد، از حکومت‌های کشورهای اسلامی یاری مالی خواست و شاه ایران ۵۰ هزار لیره عثمانی برای انجام این طرح یاری کرد.<ref>تاریخ مکه، ص579؛ التاریخ الشامل، ج3، ص13.</ref>


=== در دوران پهلوی ===
===در دوران پهلوی===
در دوران پهلوی، پیشنهادی از سوی مسؤولان دولت ایران برای ساختن سایبانی در بقیع برای زائران به مسؤولان عربستان ارائه شد که به دلیل مخالفت دولت سعودی به نتیجه نرسید. به سال ۱۳۷۸ش. نیز پیشنهادی مشابه از مسؤولان جمهوری اسلامی ایران برای ساختن سایه‌بان و سنگفرش کردن قبرستان با هزینه دولت ایران به مسؤولان سعودی ارائه شد که بی‌پاسخ ماند.<ref>میقات حج، ش46، ص166-167، «تخریب بقیع به روایت اسناد.</ref><ref>ش30، ص70، «مصاحبه با آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی.</ref> افزون بر این‌ها، معمولاً هر سال از گلاب ایران برای شستشوی کعبه استفاده می‌کنند.<ref>حج25، ص45؛ گل‌واژه‌های حج و عمره، ص462.</ref>
در دوران پهلوی، پیشنهادی از سوی مسؤولان دولت ایران برای ساختن سایبانی در بقیع برای زائران به مسؤولان عربستان ارائه شد که به دلیل مخالفت دولت سعودی به نتیجه نرسید. به سال ۱۳۷۸ش. نیز پیشنهادی مشابه از مسؤولان جمهوری اسلامی ایران برای ساختن سایه‌بان و سنگفرش کردن قبرستان با هزینه دولت ایران به مسؤولان سعودی ارائه شد که بی‌پاسخ ماند.<ref>میقات حج، ش46، ص166-167، «تخریب بقیع به روایت اسناد.</ref><ref>ش30، ص70، «مصاحبه با آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی.</ref> افزون بر این‌ها، معمولاً هر سال از گلاب ایران برای شستشوی کعبه استفاده می‌کنند.<ref>حج25، ص45؛ گل‌واژه‌های حج و عمره، ص462.</ref>


=== خدمت بازرگانان و ثروتمندان ===
===خدمت بازرگانان و ثروتمندان===
خدمت به حرمین، اختصاص به شاهان نداشت. افزون بر پادشاهان، نام بسیاری از بازرگانان و ثروتمندان ایرانی نیز به دلیل خدمت به اهل حرمین یا ساخت بناهای عمومی یا بازسازی برخی بناهای مقدس حرمین، در تاریخ ثبت شده است. ابراهیم بن محمد بن علی، معروف به ابونصر فارسی استرآبادی (م. ۴۶۶ق) از افرادی است که به دلیل فراوانی تلاش‌های خیرخواهانه‌اش در مکه و مدینه، به لقب مغیث‌الحرمین نامبردار شد. علی بن محمد بن علی، برادر ابونصر، نیز در این کارها با او همکاری داشته است. برخی او را فرستاده آلب‌ارسلان شاه سلجوقی به شمار آورده‌اند. پرداخت سی هزار دینار به حاکم مکه که برای بازسازی بخش‌هایی از مسجدالحرام و بازسازی نهر زبیده هزینه شد، بازسازی [[مسجد هلیجه]]، تهیه [[جامه کعبه]]، نقره‌کاری [[ناودان کعبه]]، و بخشش فراوان به فقیران مکه و مدینه از خدمات او به حرمین است.<ref>العقد الثمین، ج3، ص261-262؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص256-257.</ref>
خدمت به حرمین، اختصاص به شاهان نداشت. افزون بر پادشاهان، نام بسیاری از بازرگانان و ثروتمندان ایرانی نیز به دلیل خدمت به اهل حرمین یا ساخت بناهای عمومی یا بازسازی برخی بناهای مقدس حرمین، در تاریخ ثبت شده است. ابراهیم بن محمد بن علی، معروف به ابونصر فارسی استرآبادی (م. ۴۶۶ق) از افرادی است که به دلیل فراوانی تلاش‌های خیرخواهانه‌اش در مکه و مدینه، به لقب مغیث‌الحرمین نامبردار شد. علی بن محمد بن علی، برادر ابونصر، نیز در این کارها با او همکاری داشته است. برخی او را فرستاده آلب‌ارسلان شاه سلجوقی به شمار آورده‌اند. پرداخت سی هزار دینار به حاکم مکه که برای بازسازی بخش‌هایی از مسجدالحرام و بازسازی نهر زبیده هزینه شد، بازسازی [[مسجد هلیجه]]، تهیه [[جامه کعبه]]، نقره‌کاری [[ناودان کعبه]]، و بخشش فراوان به فقیران مکه و مدینه از خدمات او به حرمین است.<ref>العقد الثمین، ج3، ص261-262؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص256-257.</ref>
ابراهیم بن حسین فارسی، معروف به رامشت (م. ۵۳۴ق) از دیگر بازرگانان و ثروتمندان ایرانی ساکن مکه است که به دلیل کارهای عمرانی‌اش در مکه و مدینه، از شهرت فراوان برخوردار است. کاروانسرایی که او به سال ۵۲۹ق. در مکه ساخت و برای صوفیان و فقیران وقف کرد، سده‌ها به نام کاروانسرای رامشت خوانده می‌شد. به سال ۵۳۲ق. هنگامی که جامه کعبه از سوی خلیفه عباسی به مکه نرسید، رامشت فارسی با پول خود جامه‌ای برای کعبه فراهم کرد که هجده هزار دینار ارزش داشت. او همچنین ناودانی برای کعبه و حطیمی برای امام حنبلیان ساخت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص504-505؛ شفاء الغرام، ج1، ص609؛ العقد الثمین، ج4، ص385-386.</ref>
ابراهیم بن حسین فارسی، معروف به رامشت (م. ۵۳۴ق) از دیگر بازرگانان و ثروتمندان ایرانی ساکن مکه است که به دلیل کارهای عمرانی‌اش در مکه و مدینه، از شهرت فراوان برخوردار است. کاروانسرایی که او به سال ۵۲۹ق. در مکه ساخت و برای صوفیان و فقیران وقف کرد، سده‌ها به نام کاروانسرای رامشت خوانده می‌شد. به سال ۵۳۲ق. هنگامی که جامه کعبه از سوی خلیفه عباسی به مکه نرسید، رامشت فارسی با پول خود جامه‌ای برای کعبه فراهم کرد که هجده هزار دینار ارزش داشت. او همچنین ناودانی برای کعبه و حطیمی برای امام حنبلیان ساخت.<ref>اتحاف الوری، ج2، ص504-505؛ شفاء الغرام، ج1، ص609؛ العقد الثمین، ج4، ص385-386.</ref>
خط ۲۷۴: خط ۲۷۴:
گزارشی که ابن‌جبیر از بازسازی [[چاه زمزم]] به دست یک ایرانی ناشناس ارائه می‌کند، نشان می‌دهد که نام همه ایرانیانی که در بازسازی حرمین شریفین نقش داشته‌اند، در منابع تاریخی ثبت نشده است.<ref>رحلة ابن جبیر، ص93-94.</ref>
گزارشی که ابن‌جبیر از بازسازی [[چاه زمزم]] به دست یک ایرانی ناشناس ارائه می‌کند، نشان می‌دهد که نام همه ایرانیانی که در بازسازی حرمین شریفین نقش داشته‌اند، در منابع تاریخی ثبت نشده است.<ref>رحلة ابن جبیر، ص93-94.</ref>


=== در دوران معاصر ===
===در دوران معاصر===
در دوران معاصر نیز شماری از ایرانیان در کارهای مربوط به آبادانی حرمین نقش داشته‌اند. از آن جمله باید از محمد کمال‌پور، مهندس ایرانی، که در ۱۳۴۴ش. به ریاض رفت و در راه‌اندازی سازمان نقشه‌برداری عربستان و تهیه نخستین نقشه هوایی از شهر مکه نقش داشت و نیز محمدعلی شهرستانی (زاده۱۳۱۱ش) مهندس عمران که طرح‌هایی برای اجرا در [[صحرای عرفات]] داد، نام برد.
در دوران معاصر نیز شماری از ایرانیان در کارهای مربوط به آبادانی حرمین نقش داشته‌اند. از آن جمله باید از محمد کمال‌پور، مهندس ایرانی، که در ۱۳۴۴ش. به ریاض رفت و در راه‌اندازی سازمان نقشه‌برداری عربستان و تهیه نخستین نقشه هوایی از شهر مکه نقش داشت و نیز محمدعلی شهرستانی (زاده۱۳۱۱ش) مهندس عمران که طرح‌هایی برای اجرا در [[صحرای عرفات]] داد، نام برد.


== نگاشته‌های ایرانیان درباره حج و حرمین ==
==نگاشته‌های ایرانیان درباره حج و حرمین==
از همان سده‌های نخستین اسلامی، ایرانیان نیروی فکری پویا و کارآمدی برای پیشرفت علوم اسلامی فراهم آوردند. ایرانیان در نگارش آثار ماندگار در موضوع حج و حرمین به [[زبان عربی]] و فارسی در حوزه تاریخ و جغرافیای حرمین، فقه حج و ادبیات منظوم و منثور با موضوع حرمین و حج نقشی ارزنده ایفا کردند.
از همان سده‌های نخستین اسلامی، ایرانیان نیروی فکری پویا و کارآمدی برای پیشرفت علوم اسلامی فراهم آوردند. ایرانیان در نگارش آثار ماندگار در موضوع حج و حرمین به [[زبان عربی]] و فارسی در حوزه تاریخ و جغرافیای حرمین، فقه حج و ادبیات منظوم و منثور با موضوع حرمین و حج نقشی ارزنده ایفا کردند.
ایرانیان در نگارش آثار در حوزه جغرافیای سرزمین‌های اسلامی، پیشگام بودند. در آثار جغرافیایی دانشوران مسلمان، افزون بر این‌که راه‌های مسافرتی از مسیرهای حج معرفی می‌شد، بخشی از کتاب به شناخت شهرهای [[مکه]] و [[مدینه]] و دیگر نقاط شبه جزیره اختصاص داشت. از نخستین کتاب‌هایی که در زمینه جغرافیای عمومی جهان اسلام نگاشته شده و بخش عمده‌ای از آن اختصاص به شناسایی راه‌های مکه دارد، [[المسالک و الممالک]] نوشته [[ابن‌خردادبه]]، جغرافی‌نگار مشهور ایرانی، است.<ref>المسالک و الممالک، ص125-150؛ تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص120.</ref> احمد بن عمر بن رسته، دیگر جغرافیدانی است که در کتاب خود با عنوان [[الاعلاق النفیسه]] که در حدود سال ۲۹۰ق. نگاشته است، افزون بر این‌که به تاریخ بنای کعبه و جغرافیای مکه و مدینه پرداخته، راه‌های مکه را نیز معرفی کرده است.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص129-130؛ الاعلاق النفیسه، ص24-73.</ref> بحث از جغرافیای حرمین و راه‌های آن در دیگر آثار جغرافیایی ایرانیان مسلمان از جمله [[البلدان]] ابن فقیه همدانی و المسالک و الممالک [[ابراهیم بن محمد استخری]] یافت می‌شود.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص128؛ المسالک و الممالک، ص15-18؛ البلدان، ابن فقیه، ص74-85.</ref>
ایرانیان در نگارش آثار در حوزه جغرافیای سرزمین‌های اسلامی، پیشگام بودند. در آثار جغرافیایی دانشوران مسلمان، افزون بر این‌که راه‌های مسافرتی از مسیرهای حج معرفی می‌شد، بخشی از کتاب به شناخت شهرهای [[مکه]] و [[مدینه]] و دیگر نقاط شبه جزیره اختصاص داشت. از نخستین کتاب‌هایی که در زمینه جغرافیای عمومی جهان اسلام نگاشته شده و بخش عمده‌ای از آن اختصاص به شناسایی راه‌های مکه دارد، [[المسالک و الممالک]] نوشته [[ابن‌خردادبه]]، جغرافی‌نگار مشهور ایرانی، است.<ref>المسالک و الممالک، ص125-150؛ تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص120.</ref> احمد بن عمر بن رسته، دیگر جغرافیدانی است که در کتاب خود با عنوان [[الاعلاق النفیسه]] که در حدود سال ۲۹۰ق. نگاشته است، افزون بر این‌که به تاریخ بنای کعبه و جغرافیای مکه و مدینه پرداخته، راه‌های مکه را نیز معرفی کرده است.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص129-130؛ الاعلاق النفیسه، ص24-73.</ref> بحث از جغرافیای حرمین و راه‌های آن در دیگر آثار جغرافیایی ایرانیان مسلمان از جمله [[البلدان]] ابن فقیه همدانی و المسالک و الممالک [[ابراهیم بن محمد استخری]] یافت می‌شود.<ref>تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص128؛ المسالک و الممالک، ص15-18؛ البلدان، ابن فقیه، ص74-85.</ref>
ایرانیان در نگارش کتاب‌هایی با موضوع ویژه جغرافیا و تاریخ محلی مکه و مدینه نیز جایگاهی برجسته داشته‌اند. یکی از کهن‌ترین آثار در جغرافیای [[حجاز]] و شناسایی راه‌ها و معالم مکه و مدینه، نوشته ابواسحق حربی (زاده ۱۹۸ق. در مرو) است که با عنوان کتاب المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیره به چاپ رسیده است.<ref>المناسک، ص16و 281 به بعد.</ref> از دیگر آثاری که در تاریخ محلی حجاز به دست ایرانیان نگاشته شده، باید از این آثار یاد کرد: تاریخ مکه یا اخبار مکه نوشته عبدالرحمن بن ابوحاتم رازی،<ref>الاعلان بالتوبیخ، ص281.</ref> [[زبدة الاعمال و خلاصة الافعال]] نوشته [[سعدالله بن عمر اسفراینی]] (م. ۷۸۶ق)،<ref>الاعلان بالتوبیخ، ص281؛ معجم ما الف عن مکه، ص46-47.</ref> [[مهیج الغرام الی البلد الحرام و اثارة الحجون الی زیارة الحجون]] در تاریخ و فضائل مکه و کتاب [[المغانم المطابه]] در تاریخ مدینه، هر سه نوشته [[محمد بن یعقوب شیرازی فیروزآبادی]] (۷۲۹–۸۱۷ق)،<ref>الاعلان بالتوبیخ، ص282؛ معجم ما الف عن مکه، ص179؛ التاریخ و المورخون، ص90، 95.</ref> [[الایجاز فی اخطار الحجاز]] نوشته [[عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی]] (۵۵۷–۶۲۳ق)،<ref>کشف الظنون، ج1، ص210.</ref> [[المرور بین العلمین فی مفاخرة الحرمین]] نوشته [[علی بن محمد زرندی]] (۷۷۶ق)،<ref>معجم ما الف عن مکه، ص110.</ref> تاریخ فی حوادث مکه نوشته [[عبدالملک بن جمال‌الدین عصامی اسفرایینی]] مشهور به ملا عصام (۱۰۳۷)، [[تحدید الاماکن الشریفة فی مکة و بیان مساحتها]] نوشته [[باقر بن غلام علی تستری]] (۱۳۲۷ق).<ref>معجم ما الف عن مکه، ص68.</ref>
ایرانیان در نگارش کتاب‌هایی با موضوع ویژه جغرافیا و تاریخ محلی مکه و مدینه نیز جایگاهی برجسته داشته‌اند. یکی از کهن‌ترین آثار در جغرافیای [[حجاز]] و شناسایی راه‌ها و معالم مکه و مدینه، نوشته ابواسحق حربی (زاده ۱۹۸ق. در مرو) است که با عنوان کتاب المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیره به چاپ رسیده است.<ref>المناسک، ص16و 281 به بعد.</ref> از دیگر آثاری که در تاریخ محلی [[حجاز]] به دست ایرانیان نگاشته شده، باید از این آثار یاد کرد: تاریخ مکه یا اخبار مکه نوشته عبدالرحمن بن ابوحاتم رازی،<ref>الاعلان بالتوبیخ، ص281.</ref> [[زبدة الاعمال و خلاصة الافعال]] نوشته [[سعدالله بن عمر اسفراینی]] (م. ۷۸۶ق)،<ref>الاعلان بالتوبیخ، ص281؛ معجم ما الف عن مکه، ص46-47.</ref> [[مهیج الغرام الی البلد الحرام و اثارة الحجون الی زیارة الحجون]] در تاریخ و فضائل مکه و کتاب [[المغانم المطابه]] در تاریخ مدینه، هر سه نوشته [[محمد بن یعقوب شیرازی فیروزآبادی]] (۷۲۹–۸۱۷ق)،<ref>الاعلان بالتوبیخ، ص282؛ معجم ما الف عن مکه، ص179؛ التاریخ و المورخون، ص90، 95.</ref> [[الایجاز فی اخطار الحجاز]] نوشته [[عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی]] (۵۵۷–۶۲۳ق)،<ref>کشف الظنون، ج1، ص210.</ref> [[المرور بین العلمین فی مفاخرة الحرمین]] نوشته [[علی بن محمد زرندی]] (۷۷۶ق)،<ref>معجم ما الف عن مکه، ص110.</ref> تاریخ فی حوادث مکه نوشته [[عبدالملک بن جمال‌الدین عصامی اسفرایینی]] مشهور به ملا عصام (۱۰۳۷)، [[تحدید الاماکن الشریفة فی مکة و بیان مساحتها]] نوشته [[باقر بن غلام علی تستری]] (۱۳۲۷ق).<ref>معجم ما الف عن مکه، ص68.</ref> در ادبیات منظوم و منثور فارسی نیز موضوعات مربوط به حج و حرمین جایگاهی مهم دارد. در قلمرو نثر فارسی، سفرنامه ناصر خسرو که نمونه درخشانی از نثر فارسی در سده پنجم ق. به شمار می‌رود، کهن‌ترین سفرنامه حج در زبان فارسی است. ناصر خسرو در این سفرنامه، گزارشی از سفر خود به حج در سال‌های ۴۳۷ تا ۴۴۴ق. ارائه کرده و آگاهی‌هایی فراوان از جغرافیای مکه و مدینه و راه‌های حج در اختیار خواننده قرار داده است.<ref>نک: سفرنامه ناصر خسرو.</ref>
در ادبیات منظوم و منثور فارسی نیز موضوعات مربوط به حج و حرمین جایگاهی مهم دارد. در قلمرو نثر فارسی، سفرنامه ناصر خسرو که نمونه درخشانی از نثر فارسی در سده پنجم ق. به شمار می‌رود، کهن‌ترین سفرنامه حج در زبان فارسی است. ناصر خسرو در این سفرنامه، گزارشی از سفر خود به حج در سال‌های ۴۳۷ تا ۴۴۴ق. ارائه کرده و آگاهی‌هایی فراوان از جغرافیای مکه و مدینه و راه‌های حج در اختیار خواننده قرار داده است.<ref>نک: سفرنامه ناصر خسرو.</ref>
 
===سفرنامه‌های حج===
سفرنامه‌نویسی به نثر فارسی در سده‌های پسین چندان رونقی نداشت. تنها سفرنامه‌های حج منثور که در این دوران به فارسی نگاشته شده، کتابی است از ابوالاشرف یزدی (م. ۷۶۲ق) با عنوان حجازیه و سفرنامه‌ای دیگر با عنوان [[بیان واقع]] نوشته عبدالکریم کشمیری که هر چند قرار بوده سفرنامه حج باشد، بخشی عمده از آن، تاریخ رویدادهای دوران سلطنت نادر شاه افشار است.<ref>بیان واقع، ص5-114؛ معجم ما کتب فی الحج، ص126.</ref>


=== سفرنامه‌های حج ===
سفرنامه‌نویسی به نثر فارسی در سده‌های پسین چندان رونقی نداشت. تنها سفرنامه‌های حج منثور که در این دوران به فارسی نگاشته شده، کتابی است از ابوالاشرف یزدی (م. ۷۶۲ق) با عنوان حجازیه و سفرنامه‌ای دیگر با عنوان بیان واقع نوشته [[عبدالکریم کشمیری]] که هر چند قرار بوده سفرنامه حج باشد، بخشی عمده از آن، تاریخ رویدادهای دوران سلطنت نادر شاه افشار است.<ref>بیان واقع، ص5-114؛ معجم ما کتب فی الحج، ص126.</ref>
این سفرنامه‌ها تنها گزارش‌های سفر حج در نثر فارسی تا دوران قاجاریه نیست. گزارش‌های پر شمار کوتاه از سفر بزرگان حکومت و دانشمندان و نام‌آوران در میانه کتاب‌های گوناگون تاریخی و ادبی و تذکره‌ها نگاشته شده است. کتاب‌های شرح حال دانشوران به ویژه صوفیان نیز از سفر حج بسیاری از صوفیان و برخی عوالم عرفانی آنان در این سفر گزارش می‌دهد. نیز بسیاری از نویسندگان گزارشی مختصر از سفر حج خود را در کتاب‌های خود نگاشته‌اند.<ref>نک: وقایع السنین، ص552-558؛ تذکره صفویه کرمان، ص469، 476؛ احیاء الملوک، ص477.</ref>
این سفرنامه‌ها تنها گزارش‌های سفر حج در نثر فارسی تا دوران قاجاریه نیست. گزارش‌های پر شمار کوتاه از سفر بزرگان حکومت و دانشمندان و نام‌آوران در میانه کتاب‌های گوناگون تاریخی و ادبی و تذکره‌ها نگاشته شده است. کتاب‌های شرح حال دانشوران به ویژه صوفیان نیز از سفر حج بسیاری از صوفیان و برخی عوالم عرفانی آنان در این سفر گزارش می‌دهد. نیز بسیاری از نویسندگان گزارشی مختصر از سفر حج خود را در کتاب‌های خود نگاشته‌اند.<ref>نک: وقایع السنین، ص552-558؛ تذکره صفویه کرمان، ص469، 476؛ احیاء الملوک، ص477.</ref>
دوران اوج رونق سفرنامه‌نویسی در ادبیات فارسی در سده‌های دوازدهم و سیزدهم ق. هم‌زمان با حکومت قاجاریه بود. افزایش سفرهای ایرانیان به دیگر نقاط جهان و تاثیرپذیری از شیوه مرسوم سفرنامه‌نویسی در غرب، از عوامل رشد سفرنامه‌نگاری در ایران به شمار می‌رود. سفر حج از انگیزه‌های مهم طبقه‌ای از اهل قلم و اشراف قاجاری برای نوشتن سفرنامه بود. از این‌رو، ده‌ها سفرنامه حج قاجاری از آن دوران در دست است که افزون بر آگاهی‌های فراوان درباره شیوه حج‌گزاری ایرانیان، بخشی از تاریخ ایران و حرمین را در دوران قاجاریه بازتاب بخشیده‌اند.<ref>نک: پنجاه سفرنامه؛ نک: چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص173.</ref> از مهم‌ترین این سفرنامه‌ها باید به [[سفرنامه فرهاد میرزا]]، امین‌الدوله، میرزا علی‌خان اعتماد السلطنه، [[تذکرة الطریق]] نوشته [[میرزا داود میر وظایف]]، حسام‌السلطنه، محمد حسین فراهانی، و نایب‌الصدر شیرازی اشاره کرد.
دوران اوج رونق سفرنامه‌نویسی در ادبیات فارسی در سده‌های دوازدهم و سیزدهم ق. هم‌زمان با حکومت قاجاریه بود. افزایش سفرهای ایرانیان به دیگر نقاط جهان و تاثیرپذیری از شیوه مرسوم سفرنامه‌نویسی در غرب، از عوامل رشد سفرنامه‌نگاری در ایران به شمار می‌رود. سفر حج از انگیزه‌های مهم طبقه‌ای از اهل قلم و اشراف قاجاری برای نوشتن سفرنامه بود. از این‌رو، ده‌ها سفرنامه حج قاجاری از آن دوران در دست است که افزون بر آگاهی‌های فراوان درباره شیوه حج‌گزاری ایرانیان، بخشی از تاریخ ایران و حرمین را در دوران قاجاریه بازتاب بخشیده‌اند.<ref>نک: پنجاه سفرنامه؛ نک: چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص173.</ref> از مهم‌ترین این سفرنامه‌ها باید به [[سفرنامه فرهاد میرزا]]، امین‌الدوله، میرزا علی‌خان اعتماد السلطنه، [[تذکرة الطریق]] نوشته [[میرزا داود میر وظایف]]، حسام‌السلطنه، محمد حسین فراهانی، و نایب‌الصدر شیرازی اشاره کرد.


=== حج‌نامه‌های ادبی ===
===حج‌نامه‌های ادبی===
بزرگداشت حج و حرمین در قلمرو ادبیات منظوم فارسی نیز جایگاهی بلند داشته است. افزون بر سروده‌های بسیاری که به وصف و مدح حرمین اختصاص یافته و در آثار بیشتر شاعران پارسی‌گوی دیده می‌شود، حج‌نامه‌های منظوم نیز از شاعران باقی مانده است.<ref>نک: حج در ادب فارسی، ص201-248.</ref> سنایی و خاقانی دو تن از شاعرانی هستند که بزرگداشت حج و حرمین در آثارشان جایگاهی ممتاز یافته است. سنایی در قصاید خود گزارش‌هایی از سفر حج که سرآغاز تحول معنوی وی نیز بوده، ارائه کرده است. خاقانی شروانی نیز افزون بر قصاید بسیار در مدح مکه و مدینه، منظومه‌ای با نام [[تحفة العراقین]] در شرح سفرش به حج (۵۶۹ق) از خود باقی نهاده است.<ref>نک: دیوان سنایی؛ تحفة العراقین، ص81-176؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج2، ص776-779؛ ج3، ص555.</ref>
بزرگداشت حج و حرمین در قلمرو ادبیات منظوم فارسی نیز جایگاهی بلند داشته است. افزون بر سروده‌های بسیاری که به وصف و مدح حرمین اختصاص یافته و در آثار بیشتر شاعران پارسی‌گوی دیده می‌شود، حج‌نامه‌های منظوم نیز از شاعران باقی مانده است.<ref>نک: حج در ادب فارسی، ص201-248.</ref> سنایی و خاقانی دو تن از شاعرانی هستند که بزرگداشت حج و حرمین در آثارشان جایگاهی ممتاز یافته است. سنایی در قصاید خود گزارش‌هایی از سفر حج که سرآغاز تحول معنوی وی نیز بوده، ارائه کرده است. خاقانی شروانی نیز افزون بر قصاید بسیار در مدح مکه و مدینه، منظومه‌ای با نام [[تحفة العراقین]] در شرح سفرش به حج (۵۶۹ق) از خود باقی نهاده است.<ref>نک: دیوان سنایی؛ تحفة العراقین، ص81-176؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج2، ص776-779؛ ج3، ص555.</ref>
از دیگر حج‌نامه‌های منظوم ادب فارسی، باید به [[منظومه فتوح‌الحرمین]] نوشته [[محیی‌الدین لاری]] (م۹۳۳ق) اشاره کرد که در آن، افزون بر دریافت‌های عرفانی خود، به معرفی مشاهد و معالم حرمین پرداخته و نیز [[سفرنامه منظوم حسین ابیوردی]]، شاعر سده دهم ق؛ و از دبیران دربار تیموری و شیبانیان ازبک، که در آن به شرح سفر حج خود با کاوان شام پرداخته و همچنین سفرنامه سروده یکی از زنان درباری دوران صفوی که شامل شرحی مفصل و دقیق از سفر کاروانیان است.<ref>نک: مثنوی فتوح الحرمین؛ سفرنامه منظوم حج، ص25-81، 85-90.</ref>
از دیگر حج‌نامه‌های منظوم ادب فارسی، باید به [[منظومه فتوح‌الحرمین]] نوشته [[محیی‌الدین لاری]] (م۹۳۳ق) اشاره کرد که در آن، افزون بر دریافت‌های عرفانی خود، به معرفی مشاهد و معالم حرمین پرداخته و نیز [[سفرنامه منظوم حسین ابیوردی]]، شاعر سده دهم ق؛ و از دبیران دربار تیموری و شیبانیان ازبک، که در آن به شرح سفر حج خود با کاوان شام پرداخته و همچنین سفرنامه سروده یکی از زنان درباری دوران صفوی که شامل شرحی مفصل و دقیق از سفر کاروانیان است.<ref>نک: مثنوی فتوح الحرمین؛ سفرنامه منظوم حج، ص25-81، 85-90.</ref>
خط ۲۹۶: خط ۲۹۸:
اسرار و معارف عرفانی حج و شرح فلسفه و اهداف معرفتی و اخلاقی و اجتماعی اعمال و مناسک حج، عرصه گسترده دیگری است که نویسندگان ایرانی آثاری فراوان در زمینه آن آفریده‌اند. از مشهورترین این آثار می‌توان از کتاب‌های [[آیت‌الله عبدالله جوادی آملی]] یاد کرد.<ref>کتابشناسی حج و زیارت، ص273-330.</ref>
اسرار و معارف عرفانی حج و شرح فلسفه و اهداف معرفتی و اخلاقی و اجتماعی اعمال و مناسک حج، عرصه گسترده دیگری است که نویسندگان ایرانی آثاری فراوان در زمینه آن آفریده‌اند. از مشهورترین این آثار می‌توان از کتاب‌های [[آیت‌الله عبدالله جوادی آملی]] یاد کرد.<ref>کتابشناسی حج و زیارت، ص273-330.</ref>


== مجاورت ایرانیان در مکه و مدینه ==
==مجاورت ایرانیان در مکه و مدینه==
علاقه به زندگی در جوار حرم الهی و اعتقاد به فضیلت آن، انگیزه مهم ایرانیان برای مهاجرت به حرمین و ساکن شدن در مکه و مدینه بوده است. این باور که مدفون شدگان در حرمین، بی‌حساب به بهشت می‌روند، حتی در میان عامه مردم رواج داشته است.<ref>کتاب کوچه، ج5، ص1886.</ref> انگیزه سفر به حرمین برای دانشوران که امید بهره بردن از محیط علمی مکه و مدینه را داشتند، دو چندان بود. سفر حج بخشی از زندگی بیشتر علما، فقیهان و متصوفه ایرانی بوده است. مجاورت ایرانیان در حرمین، مختص دانشوران نبود. بسیاری از مردم عادی و نیز بازرگانان و ثروتمندان در مکه و مدینه ساکن می‌شدند یا بارها به آن‌جا سفر می‌کردند. چنان‌که دیدیم، گروهی از همین بازرگانان و ثروتمندان و حتی دانشورانی که توانایی مالی داشتند، با مشارکت در ساختن بناهای سودمند برای همگان یا بازسازی بخش‌هایی از حرمین، در آبادانی مکه و مدینه نقش داشتند.
علاقه به زندگی در جوار حرم الهی و اعتقاد به فضیلت آن، انگیزه مهم ایرانیان برای مهاجرت به حرمین و ساکن شدن در مکه و مدینه بوده است. این باور که مدفون شدگان در حرمین، بی‌حساب به بهشت می‌روند، حتی در میان عامه مردم رواج داشته است.<ref>کتاب کوچه، ج5، ص1886.</ref> انگیزه سفر به حرمین برای دانشوران که امید بهره بردن از محیط علمی مکه و مدینه را داشتند، دو چندان بود. سفر حج بخشی از زندگی بیشتر علما، فقیهان و متصوفه ایرانی بوده است. مجاورت ایرانیان در حرمین، مختص دانشوران نبود. بسیاری از مردم عادی و نیز بازرگانان و ثروتمندان در مکه و مدینه ساکن می‌شدند یا بارها به آن‌جا سفر می‌کردند. چنان‌که دیدیم، گروهی از همین بازرگانان و ثروتمندان و حتی دانشورانی که توانایی مالی داشتند، با مشارکت در ساختن بناهای سودمند برای همگان یا بازسازی بخش‌هایی از حرمین، در آبادانی مکه و مدینه نقش داشتند.
سفر دانشوران ایران به مکه و مدینه از نخستین سده‌های اسلامی رواج داشت. بسیاری از طالبان علوم دینی بخشی از زندگی خود را در مکه و مدینه می‌گذراندند یا بارها به این شهرها سفر می‌کردند. برخی نیز در این شهرها ساکن می‌شدند و برای همیشه در آن می‌ماندند.
سفر دانشوران ایران به مکه و مدینه از نخستین سده‌های اسلامی رواج داشت. بسیاری از طالبان علوم دینی بخشی از زندگی خود را در مکه و مدینه می‌گذراندند یا بارها به این شهرها سفر می‌کردند. برخی نیز در این شهرها ساکن می‌شدند و برای همیشه در آن می‌ماندند.


=== سده‌های هفتم تا نهم ق ===
===سده‌های هفتم تا نهم ق===
سفر دانشوران از سراسر سرزمین‌های اسلامی به مکه و مدینه رونق فراوان داشت. پس از حمله مغول و تصرف بغداد، شهرهای مکه و مدینه از مراکز علمی جهان اسلام بود و بسیاری از دانشوران را به سوی خود می‌کشاند. در این دوران، شرح‌حال‌نامه‌های مهم و مفصلی از اهالی مکه و مدینه مانند [[العقد الثمین و التحفة اللطیفه]] نگاشته شد که نام بسیاری از این دانشوران در آن‌ها ثبت شده است. بسیاری از دانشوران ایرانی مجاور حرمین، جایگاهی بلند در عرصه علمی حرمین یافتند و به مناصبی مهم در مکه و مدینه رسیدند.
سفر دانشوران از سراسر سرزمین‌های اسلامی به مکه و مدینه رونق فراوان داشت. پس از حمله مغول و تصرف بغداد، شهرهای مکه و مدینه از مراکز علمی جهان اسلام بود و بسیاری از دانشوران را به سوی خود می‌کشاند. در این دوران، شرح‌حال‌نامه‌های مهم و مفصلی از اهالی مکه و مدینه مانند [[العقد الثمین و التحفة اللطیفه]] نگاشته شد که نام بسیاری از این دانشوران در آن‌ها ثبت شده است. بسیاری از دانشوران ایرانی مجاور حرمین، جایگاهی بلند در عرصه علمی حرمین یافتند و به مناصبی مهم در مکه و مدینه رسیدند.
گاه فرزندان یکی از دانشوران ایرانی ساکن در مکه و مدینه، راه پدر را ادامه می‌دادند و به این ترتیب یک خاندان ایرانی برای چند سده در عرصه علمی یا اجتماعی مکه و مدینه شهرت می‌یافت. مشهورترین این خاندان‌ها در مکه، خاندان طبری بود. خاندان طبری از سده هفتم ق. در مکه شهرتی فراوان یافت. دانشورانی بزرگ از این خاندان، افزون بر نگاشتن کتاب‌های فراوان، عهده‌دار مناصب مهم مذهبی مانند قضاوت شدند. احمد بن عبدالله بن محمد، معروف به [[محب‌الدین طبری]] (۶۱۵–۶۹۴ق) نخستین فردی است که از نظر علمی شهرت فراوان یافت. او کتاب‌های بسیار در تفسیر، حدیث، [[قرآن]]، تاریخ، اعلام و فضائل مکه نگاشت. فرزندش محمد بن احمد بن عبدالله، معروف به [[جمال‌الدین طبری]] (۶۳۶–۶۹۵ق) نیز افزون بر تدریس و تعلیم در مکه و نگارش کتابی در تاریخ آن، به منصب قضاوت این شهر رسید.<ref>العقد الثمین، ج1، ص294؛ ج3، ص61؛ التاریخ و المورخون، ص53-58.</ref> بسیاری از زنان خاندان طبری نیز از نظر علمی منزلتی برجسته یافتند.<ref>العقد الثمین، ج8، ص223-224، 234.</ref>
گاه فرزندان یکی از دانشوران ایرانی ساکن در مکه و مدینه، راه پدر را ادامه می‌دادند و به این ترتیب یک خاندان ایرانی برای چند سده در عرصه علمی یا اجتماعی مکه و مدینه شهرت می‌یافت. مشهورترین این خاندان‌ها در مکه، خاندان طبری بود. خاندان طبری از سده هفتم ق. در مکه شهرتی فراوان یافت. دانشورانی بزرگ از این خاندان، افزون بر نگاشتن کتاب‌های فراوان، عهده‌دار مناصب مهم مذهبی مانند قضاوت شدند. احمد بن عبدالله بن محمد، معروف به [[محب‌الدین طبری]] (۶۱۵–۶۹۴ق) نخستین فردی است که از نظر علمی شهرت فراوان یافت. او کتاب‌های بسیار در تفسیر، حدیث، [[قرآن]]، تاریخ، اعلام و فضائل مکه نگاشت. فرزندش محمد بن احمد بن عبدالله، معروف به [[جمال‌الدین طبری]] (۶۳۶–۶۹۵ق) نیز افزون بر تدریس و تعلیم در مکه و نگارش کتابی در تاریخ آن، به منصب قضاوت این شهر رسید.<ref>العقد الثمین، ج1، ص294؛ ج3، ص61؛ التاریخ و المورخون، ص53-58.</ref> بسیاری از زنان خاندان طبری نیز از نظر علمی منزلتی برجسته یافتند.<ref>العقد الثمین، ج8، ص223-224، 234.</ref>


=== از سده هشتم ق ===
===از سده هشتم ق===
خاندان زرندی در مدینه از شهرت فراوان برخوردار گشت. آنان فرزندان عزالدین یوسف بن حسن زرندی بودند.<ref>نصیحة المشاور، ص111-114.</ref> یکی از فرزندان وی، نورالدین علی بود که قضاوت و حسبه مدینه را بر عهده داشت.<ref>نصیحة المشاور، ص114؛ التحفة اللطیفه، ج5، ص194.</ref> منصب قضاوت در خاندان علی بن یوسف ماندگار شد. فتح‌الدین محمد پسر علی بن یوسف، یوسف پسر فتح‌الدین، محمد بن عبدالوهاب بن علی بن یوسف<ref>التحفة اللطیفه، ج6، ص332-333.</ref> و پس از او فرزندان [[محمد بن عبدالوهاب]] یکی پس از دیگری قضاوت حنفیان مدینه را عهده‌دار بودند.<ref>الدر الکمین، ج2، ص751؛ ج1، ص392.</ref> جالب این‌که اعضای این خاندان ارتباطشان را با زادگاهشان حفظ کردند و گاه به ایران سفر می‌نمودند.
خاندان زرندی در مدینه از شهرت فراوان برخوردار گشت. آنان فرزندان عزالدین یوسف بن حسن زرندی بودند.<ref>نصیحة المشاور، ص111-114.</ref> یکی از فرزندان وی، نورالدین علی بود که قضاوت و حسبه مدینه را بر عهده داشت.<ref>نصیحة المشاور، ص114؛ التحفة اللطیفه، ج5، ص194.</ref> منصب قضاوت در خاندان علی بن یوسف ماندگار شد. فتح‌الدین محمد پسر علی بن یوسف، یوسف پسر فتح‌الدین، محمد بن عبدالوهاب بن علی بن یوسف<ref>التحفة اللطیفه، ج6، ص332-333.</ref> و پس از او فرزندان [[محمد بن عبدالوهاب]] یکی پس از دیگری قضاوت حنفیان مدینه را عهده‌دار بودند.<ref>الدر الکمین، ج2، ص751؛ ج1، ص392.</ref> جالب این‌که اعضای این خاندان ارتباطشان را با زادگاهشان حفظ کردند و گاه به ایران سفر می‌نمودند.
خاندان شوشتری، دیگر خاندان ایرانی بود که به احمد بن عثمان بن عبدالغنی (م. ۷۳۷ق) نسب می‌رساند که فردی صوفی و زاهد بود. خاندان کازرونی از دیگر خاندان‌های ایرانی، به محمد بن روزبه منسوب بود و در دوران محمد بن احمد، یعنی نوه او که قاضی شافعیان بود، به شهرت رسید.<ref>التحفة اللطیفه، ج6، ص23-28، 150؛ نصیحة المشاور، ص121.</ref>
خاندان شوشتری، دیگر خاندان ایرانی بود که به احمد بن عثمان بن عبدالغنی (م. ۷۳۷ق) نسب می‌رساند که فردی صوفی و زاهد بود. خاندان کازرونی از دیگر خاندان‌های ایرانی، به محمد بن روزبه منسوب بود و در دوران محمد بن احمد، یعنی نوه او که قاضی شافعیان بود، به شهرت رسید.<ref>التحفة اللطیفه، ج6، ص23-28، 150؛ نصیحة المشاور، ص121.</ref>
خط ۳۱۳: خط ۳۱۵:
سفر ایرانیان به مکه و مدینه حتی پس از روی کار آمدن دولت صفویه در ایران ادامه داشت. با این‌که بدرفتاری مردم حجاز با ایرانیان شیعی جان آنان را به خطر می‌انداخت، بسیاری از دانشوران شیعی ایرانی سال‌ها در مکه ساکن گشتند و برخی از ایشان در فتنه‌های برخاسته از تعصب دینی کشته شدند.<ref>میقات حج، ش4، ص27، «حجاج شیعی در دوره صفویه.</ref> از این افراد، می‌توان اینان را نام برد: [[سیدحسین حسینی خلخالی]]، شمس‌الدین [[حسین بن محمد شیرازی]]، [[حسین بن محمدعلی خراسانی]]، [[زین‌العابدین بن نورالدین بن مقصود کاشی]]، [[محمد مؤمن استرآبادی]]، [[معین‌الدین عبدکی استرآبادی]]، [[زین‌الدین بن محمد]] (م. ۱۰۷۴ق)،<ref>الذریعه، ج9، ق2، ص410؛ ج4، ص19؛ ج1، ص196، 252؛ ج7، ص56؛ امل الآمل، ج2، ص166.</ref> علی بن نظام الدین احمد بن میر محمد معصوم حسینی دشتکی (۱۰۵۲–۱۱۲۰ق).<ref>الذریعه، ج9، ق3، ص754.</ref>
سفر ایرانیان به مکه و مدینه حتی پس از روی کار آمدن دولت صفویه در ایران ادامه داشت. با این‌که بدرفتاری مردم حجاز با ایرانیان شیعی جان آنان را به خطر می‌انداخت، بسیاری از دانشوران شیعی ایرانی سال‌ها در مکه ساکن گشتند و برخی از ایشان در فتنه‌های برخاسته از تعصب دینی کشته شدند.<ref>میقات حج، ش4، ص27، «حجاج شیعی در دوره صفویه.</ref> از این افراد، می‌توان اینان را نام برد: [[سیدحسین حسینی خلخالی]]، شمس‌الدین [[حسین بن محمد شیرازی]]، [[حسین بن محمدعلی خراسانی]]، [[زین‌العابدین بن نورالدین بن مقصود کاشی]]، [[محمد مؤمن استرآبادی]]، [[معین‌الدین عبدکی استرآبادی]]، [[زین‌الدین بن محمد]] (م. ۱۰۷۴ق)،<ref>الذریعه، ج9، ق2، ص410؛ ج4، ص19؛ ج1، ص196، 252؛ ج7، ص56؛ امل الآمل، ج2، ص166.</ref> علی بن نظام الدین احمد بن میر محمد معصوم حسینی دشتکی (۱۰۵۲–۱۱۲۰ق).<ref>الذریعه، ج9، ق3، ص754.</ref>


== پیوند به بیرون ==
==پیوند به بیرون==
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/193707/ایران?q= ایران؛ علومی، محمدعلی، مجله ادبیات داستانی، تابستان و پاییز ۱۳۷۸ - شماره ۵۱ (۶ صفحه - از ۱۸۰ تا ۱۸۵)]
[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/193707/ایران?q= ایران؛ علومی، محمدعلی، مجله ادبیات داستانی، تابستان و پاییز ۱۳۷۸ - شماره ۵۱ (۶ صفحه - از ۱۸۰ تا ۱۸۵)]


خط ۳۲۰: خط ۳۲۲:
[http://rasekhoon.net/article/show/128311/آشنایی-با-کشور-ایران/ آشنایی با کشور ایران؛سایت راسخون]
[http://rasekhoon.net/article/show/128311/آشنایی-با-کشور-ایران/ آشنایی با کشور ایران؛سایت راسخون]


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
۱۵٬۶۱۴

ویرایش