مرگ نایب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== مقام اول: حکم اِجزا از منوبعنه == | == مقام اول: حکم اِجزا از منوبعنه == | ||
برای به دست آوردن حکم اِجزا یا عدم اِجزای حج منوبعنه، بعد از مرگ | برای به دست آوردن حکم اِجزا یا عدم اِجزای حج منوبعنه، بعد از مرگ [[نایب]]، لازم است به این پرسش پاسخ داده شود که مرگ نایب در چه زمانی روی داده است؟ بیتردید مرگ نایب در هنگام انجام دادن حج یا عمره منوبعنه، سه صورت میتواند داشته باشد: پیش از [[احرام]]؛ بعد از احرام و قبل دخول در [[حرم مکی|حرم]]؛ بعد از احرام و بعد دخول در حرم. هر یک از این موارد باید جداگانه بررسی شود. | ||
=== صورت اول: مرگ نایب پیش از احرام === | === صورت اول: مرگ نایب پیش از احرام === | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
علامة حلّی<ref>علامه حلی، 1412ق، ج13، ص121</ref>، صاحب جواهر<ref>صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص368 و 371</ref>، صاحب عروه<ref>یزدی، 1409ق، ج2، ص323</ref>، آیتالله خویی<ref>خویی، 1418ق، ج27، ص30</ref> و آیتالله طباطبایی قمی<ref>طباطبایی قمی، 1425ق، ج1، ص169</ref> از جمله فقیهانی هستند که به این اصل استناد کردهاند. | علامة حلّی<ref>علامه حلی، 1412ق، ج13، ص121</ref>، صاحب جواهر<ref>صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص368 و 371</ref>، صاحب عروه<ref>یزدی، 1409ق، ج2، ص323</ref>، آیتالله خویی<ref>خویی، 1418ق، ج27، ص30</ref> و آیتالله طباطبایی قمی<ref>طباطبایی قمی، 1425ق، ج1، ص169</ref> از جمله فقیهانی هستند که به این اصل استناد کردهاند. | ||
* '''موثقة عمار ساباطی''': «عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی | * '''موثقة عمار ساباطی''': «عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِالله(ع) فِی رَجُلٍ حَجَّ عَنْ آخَرَ وَ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ، قَالَ: قَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَىاللهوَ لَکِنْ یُوصِی، فَإِنْ قَدَرَ عَلَى رَجُلٍ یَرْکَبُ فِی رَحْلِهِ وَ یَأْکُلُ زَادَهُ، فَعَلَ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص186</ref>. | ||
از آنجا که عمار ساباطی فطحی مذهب بوده است، این حدیث از جهت سند صحیح شمرده نمیشود؛ ولی به دلیل ثقه بودن عمار ساباطی، موثق شمرده میشود. از جهت دلالت، حکم | از آنجا که عمار ساباطی فطحی مذهب بوده است، این حدیث از جهت سند صحیح شمرده نمیشود؛ ولی به دلیل ثقه بودن عمار ساباطی، موثق شمرده میشود. از جهت دلالت، حکم امام(ع) مبنی بر وصیت نایب و انجام دادن حج توسط شخص دیگر، بر عدم اِجزا از منوبعنه دلالت دارد. اگرچه روایت اطلاق دارد و شامل تمام صورتهای مرگ نایب<ref>اعم از قبل میقات و بعد میقات</ref> میگردد، ولی قدر متیقن آن وفات نایب پیش از میقات و محرم شدن وی به نیابت از منوبعنه است. | ||
وحدت حکم مباشر و نایب: همانگونه که مرگ مباشر قبل از احرام، موجب عدم اِجزا از وی است، مرگ نایب نیز چنین است؛ زیرا همانطور که فقها فرمودهاند، نایب قائم مقام منوبعنه است. علاوه بر آن، دربارة مرگ خود حجگزار قبل از دخول حرم، شیخ مفید روایتی را نقل کرده است که بر عدم اِجزا از شخص مباشر دلالت دارد<ref>شیخ مفید، 1413ق، ص445</ref>؛ «قالَ | وحدت حکم مباشر و نایب: همانگونه که مرگ مباشر قبل از احرام، موجب عدم اِجزا از وی است، مرگ نایب نیز چنین است؛ زیرا همانطور که فقها فرمودهاند، نایب قائم مقام منوبعنه است. علاوه بر آن، دربارة مرگ خود حجگزار قبل از دخول حرم، شیخ مفید روایتی را نقل کرده است که بر عدم اِجزا از شخص مباشر دلالت دارد<ref>شیخ مفید، 1413ق، ص445</ref>؛ «قالَ الصَّادِقُ(ع) مَنْ خَرَجَ حَاجّاً فَمَاتَ فِی الطَّرِیقِ، فَإِنَّهُ إِنْ کَانَ مَاتَ فِی الْحَرَمِ فَقَدْ سَقَطَتْ عَنْهُ الْحَجَّةُ، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَ دُخُولِ الْحَرَمِ لَمْ یَسْقُطْ عَنْهُ الْحَجُّ، وَ لْیَقْضِ عَنْهُ وَلِیُّهُ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص69</ref>. | ||
این حدیث به دلیل مرسل بودن سندش، صحیح شمرده نمیشود. با این حال، برخی از فقها؛ از جمله صاحب جواهر<ref>صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص371</ref> و شیخ انصاری<ref>شیخ انصاری، 1425ق، ص65</ref> به آن استناد کردهاند؛ زیرا همانگونه که علامة حلّی فرموده است، روایات شیخ مفید؛ اعم از مسند و مرسل، مورد قبول است؛ «و هذا الشیخ ثقة تقبل مراسیله کما تقبل مسنده»<ref>علامه حلی، 1413ق، ج4، ص43</ref>. | این حدیث به دلیل مرسل بودن سندش، صحیح شمرده نمیشود. با این حال، برخی از فقها؛ از جمله صاحب جواهر<ref>صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص371</ref> و شیخ انصاری<ref>شیخ انصاری، 1425ق، ص65</ref> به آن استناد کردهاند؛ زیرا همانگونه که علامة حلّی فرموده است، روایات شیخ مفید؛ اعم از مسند و مرسل، مورد قبول است؛ «و هذا الشیخ ثقة تقبل مراسیله کما تقبل مسنده»<ref>علامه حلی، 1413ق، ج4، ص43</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
به نظر میآید در این مسئله تردیدی نباشد و همانگونه که فقهای عظام فرمودهاند، با مرگ نایب پیش از احرام، حج وی ناتمام میماند و نمیتواند از منوبعنه مجزی باشد و ذمة وی را برِیء کند. لیکن ادلهای که برای این گفتار بیان شد، تنها در کلام برخی از فقها آمده است، نه همة آنان. | به نظر میآید در این مسئله تردیدی نباشد و همانگونه که فقهای عظام فرمودهاند، با مرگ نایب پیش از احرام، حج وی ناتمام میماند و نمیتواند از منوبعنه مجزی باشد و ذمة وی را برِیء کند. لیکن ادلهای که برای این گفتار بیان شد، تنها در کلام برخی از فقها آمده است، نه همة آنان. | ||
به هر حال، مهمترین ادلة این گفتار همان دو مورد نخست است؛ یعنی «اصالة الاشتغال» و «موثقة عمار ساباطی». اما دو دلیل دیگر؛ «وحدت حکم مباشر و نایب» و «اجماع» نمیتوانند دلیل مستقلی باشند؛ هرچند میتوانند مؤید بقیه ادله قرار گیرند؛ زیرا مرسلة شیخ مفید، علاوه بر ارسال، مشکل دلالی نیز دارد؛ چراکه هرچند نایب وظیفه دارد حج منوبعنه را انجام دهد، ولی وظایف وی با وظایف منوبعنه تلازمی ندارد. بدین جهت حکمیکه در مرسلة شیخ مفید آمده است، به قرینة کلام | به هر حال، مهمترین ادلة این گفتار همان دو مورد نخست است؛ یعنی «اصالة الاشتغال» و «موثقة عمار ساباطی». اما دو دلیل دیگر؛ «وحدت حکم مباشر و نایب» و «اجماع» نمیتوانند دلیل مستقلی باشند؛ هرچند میتوانند مؤید بقیه ادله قرار گیرند؛ زیرا مرسلة شیخ مفید، علاوه بر ارسال، مشکل دلالی نیز دارد؛ چراکه هرچند نایب وظیفه دارد حج منوبعنه را انجام دهد، ولی وظایف وی با وظایف منوبعنه تلازمی ندارد. بدین جهت حکمیکه در مرسلة شیخ مفید آمده است، به قرینة کلام امام(ع) که فرمود: «وَ لْیَقْضِ عَنْهُ وَلِیُّهُ»، مخصوص خود فرد است، نه نایب وی. آیتالله خویی<ref>خویی، 1418ق، ج27، ص27</ref> و آیتالله فاضل لنکرانی<ref>فاضل لنکرانی، 1418ق، ج2، ص51</ref> نیز به همین اشکال اشاره کردهاند. | ||
اما اجماع که در کلام صاحب جواهر آمده، زمانی حجت است که کاشف از قول معصوم باشد. چنین اجماعی بسیار کم است. لذا در این مسئله که به کشف قول معصوم از این اجماع یقین نداریم، اجماع نمیتواند دلیلی مستقل باشد؛ هرچند میتواند مؤید این قول باشد و آن را قویتر کند. | اما اجماع که در کلام صاحب جواهر آمده، زمانی حجت است که کاشف از قول معصوم باشد. چنین اجماعی بسیار کم است. لذا در این مسئله که به کشف قول معصوم از این اجماع یقین نداریم، اجماع نمیتواند دلیلی مستقل باشد؛ هرچند میتواند مؤید این قول باشد و آن را قویتر کند. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
«عَنْ إِسْحَاقَبن عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَمُوتُ فَیُوصِی بِحَجَّةٍ فَیُعْطَى رَجُلٌ دَرَاهِمَ یَحُجُّ بِهَا عَنْهُ، فَیَمُوتُ قَبْلَ أَنْ یَحُجَّ ثُمَّ أُعْطِیَ الدَّرَاهِمُ غَیْرَهُ ؟ فَقَالَ: إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ أَوْ بِمَکَّةَ قَبْلَ أَنْ یَقْضِیَ مَنَاسِکَهُ فَإِنَّهُ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ. قُلْتُ: فَإِنِ ابْتُلِیَ بِشَیْءٍ یُفْسِدُ عَلَیْهِ حَجَّهُ حَتَّى یَصِیرَ عَلَیْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ، أَ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: لِأَنَّ الْأَجِیرَ ضَامِنٌ لِلْحَجِّ؟ قَالَ: نَعَمْ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص185</ref>. | «عَنْ إِسْحَاقَبن عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَمُوتُ فَیُوصِی بِحَجَّةٍ فَیُعْطَى رَجُلٌ دَرَاهِمَ یَحُجُّ بِهَا عَنْهُ، فَیَمُوتُ قَبْلَ أَنْ یَحُجَّ ثُمَّ أُعْطِیَ الدَّرَاهِمُ غَیْرَهُ ؟ فَقَالَ: إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ أَوْ بِمَکَّةَ قَبْلَ أَنْ یَقْضِیَ مَنَاسِکَهُ فَإِنَّهُ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ. قُلْتُ: فَإِنِ ابْتُلِیَ بِشَیْءٍ یُفْسِدُ عَلَیْهِ حَجَّهُ حَتَّى یَصِیرَ عَلَیْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ، أَ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: لِأَنَّ الْأَجِیرَ ضَامِنٌ لِلْحَجِّ؟ قَالَ: نَعَمْ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص185</ref>. | ||
این حدیث از جهت سند، به دلیل اینکه اسحاق بن عمار نام | این حدیث از جهت سند، به دلیل اینکه اسحاق بن عمار نام امام(ع) را مشخص نکرده، صحیح شمرده نمیشود. لیکن چون وی روایات خود را تنها از امام(ع) نقل میکند، این روایت موثق است. اما از جهت دلالت، جملة «إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ... فَإِنَّهُ یُجْزِئُ عَنِ الْأَوَّلِ» بر اِجزا از منوبعنه دلالت دارد؛ زیرا «طریق» هم قبل از احرام و هم بعد از احرام را شامل میشود. | ||
* مرسله حسین بن عثمان: | * مرسله حسین بن عثمان: | ||
«... عَنِ الْحُسَیْنِبن عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی | «... عَنِ الْحُسَیْنِبن عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِالله(ع) فِی رَجُلٍ أَعْطَى رَجُلًا مَا یَحُجُّهُ فَحَدَثَ بِالرَّجُلِ حَدَثٌ؟ فَقَالَ: إِنْ کَانَ خَرَجَ فَأَصَابَهُ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ، فَقَدْ اِجزاتْ عَنِ الْأَوَّلِ وَ إِلَّا فَلَا»<ref>همان، 1409ق، ج11، ص186</ref>. | ||
مَا یَحُجُّهُ فَحَدَثَ بِالرَّجُلِ حَدَثٌ؟ فَقَالَ: إِنْ کَانَ خَرَجَ فَأَصَابَهُ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ، | |||
فَقَدْ اِجزاتْ عَنِ الْأَوَّلِ وَ إِلَّا فَلَا»<ref>همان، 1409ق، ج11، ص186</ref>. | |||
این حدیث نیز مرسل است و صحیح شمرده نمیشود. دربارة وجه استدلال به این حدیث، محقق نراقی فرموده است: «وجه الاستدلال: أنّها دلّت على الاِجزاء فی الطریق مطلقا، خرج عنها قبل الاحرام بالإجماع، و بقی الباقی»<ref>نراقی، 1415ق، ج11، ص1123</ref>. | این حدیث نیز مرسل است و صحیح شمرده نمیشود. دربارة وجه استدلال به این حدیث، محقق نراقی فرموده است: «وجه الاستدلال: أنّها دلّت على الاِجزاء فی الطریق مطلقا، خرج عنها قبل الاحرام بالإجماع، و بقی الباقی»<ref>نراقی، 1415ق، ج11، ص1123</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۵۸: | ||
* مرسله ابن ابیحمزه و حسین بن یحیی: | * مرسله ابن ابیحمزه و حسین بن یحیی: | ||
«عَنِ ابْنِ أَبِی حَمْزَةَ وَ الْحُسَیْنِبن یَحْیَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی | «عَنِ ابْنِ أَبِی حَمْزَةَ وَ الْحُسَیْنِبن یَحْیَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِالله(ع) فِی رَجُلٍ أَعْطَى رَجُلًا مَالًا یَحُجُّ عَنْهُ فَمَاتَ، قَالَ: فَإِنْ مَاتَ فِی مَنْزِلِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْرُجَ فَلَا یُجْزِی عَنْهُ، وَ إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ فَقَدْ اِجزا عَنْهُ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص186</ref> | ||
این حدیث نیز مرسل است. وجه استدلال به آن نیز اینگونه است که جملة «إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ» اطلاق دارد؛ یعنی قبل از احرام و بعد از احرام را شامل میشود. | این حدیث نیز مرسل است. وجه استدلال به آن نیز اینگونه است که جملة «إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ» اطلاق دارد؛ یعنی قبل از احرام و بعد از احرام را شامل میشود. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۰: | ||
=== صورت سوم: مرگ نایب بعد از احرام و دخول حرم === | === صورت سوم: مرگ نایب بعد از احرام و دخول حرم === | ||
این صورت در جایی است که نایب در میقات محرم شود و با احرام وارد حرم گردد، ولی بعد از دخول حرم مرگ وی فرارسد؛ | این صورت در جایی است که نایب در میقات محرم شود و با احرام وارد حرم گردد، ولی بعد از دخول حرم مرگ وی فرارسد؛ اعم از اینکه وارد مسجدالحرام شده و طواف و سایر اعمال را آغاز کرده باشد و اینکه شروع به عمل نکرده باشد و یا اینکه اصلاً وارد شهر مکه نشده باشد، بلکه پیش از رسیدن به مکه در بین راه، ولی در منطقه حرم وفات یافته باشد. | ||
و طواف و سایر اعمال را آغاز کرده باشد و اینکه شروع به عمل نکرده باشد و یا اینکه اصلاً وارد شهر مکه نشده باشد، بلکه پیش از رسیدن به مکه در بین راه، ولی در منطقه حرم وفات یافته باشد. | |||
فقهای عظام شیعه اختلافی ندارند که در این صورت ـ بر خلاف صورت اول ـ اعمال نایب تمامشده تلقی میشود و از منوبعنه مجزی است و ذمة وی را بریء میکند<ref>شیخ مفید، 1413ق، ص443 ؛ شیخ طوسی، 1400ق، ص278 ؛ محقق حلی، 1408ق، ج1، ص207 ؛ علامه حلی، 1413ق، ج4، ص43 ؛ صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص366 ؛ یزدی، 1409ق، ج2، ص323 ؛ امام خمینی، 1407ق، ج1، ص336 ؛ خویی، 1418ق، ج27، ص27 ؛ سبحانی تبریزی، 1424ق، ج2، ص62</ref>. | فقهای عظام شیعه اختلافی ندارند که در این صورت ـ بر خلاف صورت اول ـ اعمال نایب تمامشده تلقی میشود و از منوبعنه مجزی است و ذمة وی را بریء میکند<ref>شیخ مفید، 1413ق، ص443 ؛ شیخ طوسی، 1400ق، ص278 ؛ محقق حلی، 1408ق، ج1، ص207 ؛ علامه حلی، 1413ق، ج4، ص43 ؛ صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص366 ؛ یزدی، 1409ق، ج2، ص323 ؛ امام خمینی، 1407ق، ج1، ص336 ؛ خویی، 1418ق، ج27، ص27 ؛ سبحانی تبریزی، 1424ق، ج2، ص62</ref>. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۰: | ||
* موثقه اسحاق بن عمار: | * موثقه اسحاق بن عمار: | ||
«عَنْ إِسْحَاقَبن عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَمُوتُ فَیُوصِی بِحَجَّةٍ فَیُعْطَى رَجُلٌ دَرَاهِمَ یَحُجُّ بِهَا عَنْهُ، فَیَمُوتُ قَبْلَ أَنْ یَحُجَّ ثُمَّ أُعْطِیَ الدَّرَاهِمُ غَیْرَهُ ؟ فَقَالَ: إِنْ مَاتَ | «عَنْ إِسْحَاقَبن عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَمُوتُ فَیُوصِی بِحَجَّةٍ فَیُعْطَى رَجُلٌ دَرَاهِمَ یَحُجُّ بِهَا عَنْهُ، فَیَمُوتُ قَبْلَ أَنْ یَحُجَّ ثُمَّ أُعْطِیَ الدَّرَاهِمُ غَیْرَهُ ؟ فَقَالَ: إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ أَوْ بِمَکَّةَ قَبْلَ أَنْ یَقْضِـیَ مَنَاسِکَهُ فَإِنَّهُ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ. قُلْتُ: فَإِنِ ابْتُلِیَ بِشَیْءٍ یُفْسِدُ عَلَیْهِ حَجَّهُ حَتَّی یَصِیرَ عَلَیْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ، أَ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: لِأَنَّ الْأَجِیرَ ضَامِنٌ لِلْحَجِّ ؟ قَالَ: نَعَمْ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص185</ref> | ||
فِی الطَّرِیقِ أَوْ بِمَکَّةَ قَبْلَ أَنْ یَقْضِـیَ مَنَاسِکَهُ فَإِنَّهُ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ. قُلْتُ: فَإِنِ ابْتُلِیَ | |||
بِشَیْءٍ یُفْسِدُ عَلَیْهِ حَجَّهُ حَتَّی یَصِیرَ عَلَیْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ، أَ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: لِأَنَّ الْأَجِیرَ ضَامِنٌ لِلْحَجِّ ؟ قَالَ: نَعَمْ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص185</ref> | |||
بررسی سندی این حدیث در صوَر قبلی گذشت. اما وجه دلالت موثقه، این است که جملة «إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ أَوْ بِمَکَّةَ ... فَإِنَّهُ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ» دلالت دارد بر اینکه اگر نایب در بین راه یا در مکه بمیرد و نتواند سایر اعمال حج را انجام دهد، حج وی تمامشده تلقی میشود و از منوبعنه مجزی است و چیزی بر عهدة نایب باقی نمیماند. قدر متیقن وفات در طریق، بعد از دخول در حرم است. | بررسی سندی این حدیث در صوَر قبلی گذشت. اما وجه دلالت موثقه، این است که جملة «إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ أَوْ بِمَکَّةَ ... فَإِنَّهُ یُجْزِی عَنِ الْأَوَّلِ» دلالت دارد بر اینکه اگر نایب در بین راه یا در مکه بمیرد و نتواند سایر اعمال حج را انجام دهد، حج وی تمامشده تلقی میشود و از منوبعنه مجزی است و چیزی بر عهدة نایب باقی نمیماند. قدر متیقن وفات در طریق، بعد از دخول در حرم است. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۰۶: | ||
* مرسله شیخ مفید: | * مرسله شیخ مفید: | ||
«قَالَ | «قَالَ الصَّادِقُ(ع) مَنْ خَرَجَ حَاجّاً فَمَاتَ فِی الطَّرِیقِ، فَإِنَّهُ إِنْ کَانَ مَاتَ فِی الْحَرَمِ فَقَدْ سَقَطَتْ عَنْهُ الْحَجَّةُ، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَ دُخُولِ الْحَرَمِ لَمْ یَسْقُطْ عَنْهُ الْحَجُّ، وَ لْیَقْضِ عَنْهُ وَلِیُّهُ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص69</ref>. | ||
فَقَدْ سَقَطَتْ عَنْهُ الْحَجَّةُ، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَ دُخُولِ الْحَرَمِ لَمْ یَسْقُطْ عَنْهُ الْحَجُّ، وَ لْیَقْضِ عَنْهُ وَلِیُّهُ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص69</ref>. | |||
این حدیث، از جهت سندی مرسل است؛ ولیکن این ضعف سند با عمل مشهور فقها به مضمون آن جبران میگردد. از جهت دلالی نیز حدیث دربارة حج مباشری است؛ ولی قبل از دخول حرم و بعد از دخول حرم را به روشنی تبیین نموده است. | این حدیث، از جهت سندی مرسل است؛ ولیکن این ضعف سند با عمل مشهور فقها به مضمون آن جبران میگردد. از جهت دلالی نیز حدیث دربارة حج مباشری است؛ ولی قبل از دخول حرم و بعد از دخول حرم را به روشنی تبیین نموده است. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۱۲: | ||
* مرسلة حسین بن عثمان: | * مرسلة حسین بن عثمان: | ||
«عَنِ الْحُسَیْنِبن عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی | «عَنِ الْحُسَیْنِبن عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِالله(ع) فِی رَجُلٍ أَعْطَى رَجُلًا مَا یَحُجُّهُ فَحَدَثَ بِالرَّجُلِ حَدَثٌ؟ فَقَالَ: إِنْ کَانَ خَرَجَ فَأَصَابَهُ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ، فَقَدْ اِجزاتْ عَنِ الْأَوَّلِ وَ إِلَّا فَلَا»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص186</ref>. | ||
* مرسله ابن ابیحمزه و حسین بن یحیی: | * مرسله ابن ابیحمزه و حسین بن یحیی: | ||
«عَنِ ابْنِ أَبِی حَمْزَةَ وَ الْحُسَیْنِبن یَحْیَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی | «عَنِ ابْنِ أَبِی حَمْزَةَ وَ الْحُسَیْنِبن یَحْیَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِالله(ع) فِی رَجُلٍ أَعْطَى رَجُلًا مَالًا یَحُجُّ عَنْهُ فَمَاتَ، قَالَ: فَإِنْ مَاتَ فِی مَنْزِلِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْرُجَ فَلَا یُجْزِیَ عَنْهُ، وَ إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ فَقَدْ اِجزا عَنْهُ»<ref>همانجا</ref>. | ||
أَعْطَى رَجُلًا مَالًا یَحُجُّ عَنْهُ فَمَاتَ، قَالَ: فَإِنْ مَاتَ فِی مَنْزِلِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْرُجَ فَلَا یُجْزِیَ عَنْهُ، | |||
وَ إِنْ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ فَقَدْ اِجزا عَنْهُ»<ref>همانجا</ref>. | |||
این دو حدیث، از جهت سند مشکل ارسال دارند و از جهت دلالت، گرچه هر دو دربارة حج نیابتی هستند، نسبت به قبل از دخول حرم و بعد از دخول حرم اطلاق دارند. | این دو حدیث، از جهت سند مشکل ارسال دارند و از جهت دلالت، گرچه هر دو دربارة حج نیابتی هستند، نسبت به قبل از دخول حرم و بعد از دخول حرم اطلاق دارند. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۲۲: | ||
* صحیحه ضُریس: | * صحیحه ضُریس: | ||
«عَنْ ضُرَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ8 قَالَ: فِی رَجُلٍ خَرَجَ حَاجّاً حَجةالاسْلَامِ فَمَاتَ | «عَنْ ضُرَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ8 قَالَ: فِی رَجُلٍ خَرَجَ حَاجّاً حَجةالاسْلَامِ فَمَاتَ فِی الطَّرِیقِ، فَقَالَ: إِنْ مَاتَ فِی الْحَرَمِ فَقَدْ اِجزاتْ عَنْهُ حَجةالاسْلَامِ، وَ إِنْ مَاتَ دُونَ الْحَرَمِ فَلْیَقْضِ عَنْهُ وَلِیُّهُ حَجةالاسْلَامِ»<ref>همان، 1409ق، ج11، ص68</ref> | ||
فِی الطَّرِیقِ، فَقَالَ: إِنْ مَاتَ فِی الْحَرَمِ فَقَدْ اِجزاتْ عَنْهُ حَجةالاسْلَامِ، وَ إِنْ مَاتَ | |||
دُونَ الْحَرَمِ فَلْیَقْضِ عَنْهُ وَلِیُّهُ حَجةالاسْلَامِ»<ref>همان، 1409ق، ج11، ص68</ref> | |||
* صحیحه بُرید عِجلی: | * صحیحه بُرید عِجلی: | ||
«عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ8 عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ حَاجّاً، وَ مَعَهُ جَمَلٌ لَهُ | «عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ8 عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ حَاجّاً، وَ مَعَهُ جَمَلٌ لَهُ وَ نَفَقَةٌ وَ زَادٌ فَمَاتَ فِی الطَّرِیقِ، قَالَ: إِنْ کَانَ صَرُورَةً ثُمَّ مَاتَ فِی الْحَرَمِ، فَقَدْ اِجزا عَنْهُ حَجةالاسْلَامِ، وَ إِنْ کَانَ مَاتَ وَ هُوَ صَرُورَةٌ قَبْلَ أَنْ یُحْرِمَ، جُعِلَ جَمَلُهُ وَ زَادُهُ وَ نَفَقَتُهُ وَ مَا مَعَهُ فِی حَجّةالاسْلَامِ، فَإِنْ فَضَلَ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ فَهُوَ لِلْوَرَثَةِ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ دَیْنٌ. قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَتِ الْحَجَّةُ تَطَوُّعاً، ثُمَّ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ قَبْلَ أَنْ یُحْرِمَ، لِمَنْ یَکُونُ جَمَلُهُ وَ نَفَقَتُهُ، وَ مَا مَعَهُ؟ قَالَ: یَکُونُ جَمِیعُ مَا مَعَهُ وَ مَا تَرَکَ لِلْوَرَثَةِ، إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَلَیْهِ دَیْنٌ فَیُقْضَى عَنهُ، أَوْ یَکُونَ أَوْصَى بِوَصِیَّةٍ فَیُنْفَذَ ذَلِکَ لِمَنْ أَوْصَى لَهُ، وَ یُجْعَلَ ذَلِکَ مِنْ ثُلُثِهِ»<ref>همانجا</ref>. | ||
وَ نَفَقَةٌ وَ زَادٌ فَمَاتَ فِی الطَّرِیقِ، قَالَ: إِنْ کَانَ صَرُورَةً ثُمَّ مَاتَ فِی الْحَرَمِ، فَقَدْ اِجزا عَنْهُ حَجةالاسْلَامِ، وَ إِنْ کَانَ مَاتَ وَ هُوَ صَرُورَةٌ قَبْلَ أَنْ یُحْرِمَ، جُعِلَ جَمَلُهُ وَ زَادُهُ وَ نَفَقَتُهُ | |||
وَ مَا مَعَهُ فِی حَجّةالاسْلَامِ، فَإِنْ فَضَلَ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ فَهُوَ لِلْوَرَثَةِ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ | |||
دَیْنٌ. قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَتِ الْحَجَّةُ تَطَوُّعاً، ثُمَّ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ قَبْلَ أَنْ یُحْرِمَ، لِمَنْ یَکُونُ جَمَلُهُ وَ نَفَقَتُهُ، وَ مَا مَعَهُ؟ قَالَ: یَکُونُ جَمِیعُ مَا مَعَهُ وَ مَا تَرَکَ لِلْوَرَثَةِ، إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَلَیْهِ دَیْنٌ فَیُقْضَى عَنهُ، أَوْ یَکُونَ أَوْصَى بِوَصِیَّةٍ فَیُنْفَذَ ذَلِکَ لِمَنْ أَوْصَى لَهُ، وَ یُجْعَلَ ذَلِکَ | |||
مِنْ ثُلُثِهِ»<ref>همانجا</ref>. | |||
این دو حدیث، از جهت سند صحیح و بلااشکالاند و از جهت دلالت، گرچه قبل از دخول حرم و بعد از دخول حرم را به روشنی بیان کردهاند، در خصوص حج مباشری هستند. | این دو حدیث، از جهت سند صحیح و بلااشکالاند و از جهت دلالت، گرچه قبل از دخول حرم و بعد از دخول حرم را به روشنی بیان کردهاند، در خصوص حج مباشری هستند. | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۳۶: | ||
* '''سوم''': فقهایی چون آیتالله خویی که معتقدند تقیید موثقة اسحاق بن عمار با مرسلة شیخ مفید، امکانپذیر نیست؛ زیرا مرسله، هم از جهت سند و هم از جهت دلالت ضعف دارد: از جهت سند، مرسل است و از جهت دلالت، به قرینة ذیل مرسله، در خصوص حج مباشری است. اگر ضعف سندی آن، با عمل مشهور به مضمون آن جبران گردد، ضعف دلالی آن با عمل مشهور جبران نمیشود. پس دلیل اصلی این قول، تنها موثقة ابن عمار است که گرچه اطلاق دارد، ولی قدر متیقن آن وفات نایب بعد از احرام و دخول حرم است. در این صورت مجزی از منوبعنه خواهد بود<ref>خویی، 1418ق، ج27، ص27</ref>. | * '''سوم''': فقهایی چون آیتالله خویی که معتقدند تقیید موثقة اسحاق بن عمار با مرسلة شیخ مفید، امکانپذیر نیست؛ زیرا مرسله، هم از جهت سند و هم از جهت دلالت ضعف دارد: از جهت سند، مرسل است و از جهت دلالت، به قرینة ذیل مرسله، در خصوص حج مباشری است. اگر ضعف سندی آن، با عمل مشهور به مضمون آن جبران گردد، ضعف دلالی آن با عمل مشهور جبران نمیشود. پس دلیل اصلی این قول، تنها موثقة ابن عمار است که گرچه اطلاق دارد، ولی قدر متیقن آن وفات نایب بعد از احرام و دخول حرم است. در این صورت مجزی از منوبعنه خواهد بود<ref>خویی، 1418ق، ج27، ص27</ref>. | ||
به نظر میرسد حکم این صورت، همانگونه که فقهای عظام فرمودهاند، اِجزا از منوبعنه و برائت ذمة وی است و با مرگ نایب، چیزی بر عهدة وی باقی نمیماند. مهمترین دلیل این قول، موثقة اسحاق بن عمار است. گرچه این حدیث، مضمر است و نام | به نظر میرسد حکم این صورت، همانگونه که فقهای عظام فرمودهاند، اِجزا از منوبعنه و برائت ذمة وی است و با مرگ نایب، چیزی بر عهدة وی باقی نمیماند. مهمترین دلیل این قول، موثقة اسحاق بن عمار است. گرچه این حدیث، مضمر است و نام امام(ع) در آن به صراحت ذکر نشده و از جهت دلالت نیز اطلاق دارد، ولیکن در مجموع بر مطلوب دلالت دارد و دلالتش تام است؛ زیرا مشکل اضمار آن با اعتماد روات و فقها به صحت انتساب شخص بزرگی چون اسحاقبن عمار به معصوم(ع) ، رفع میشود | ||
و بیتردید قابل استناد خواهد بود. اما اطلاق آن نیز با در نظر گرفتن قدر متیقن وفات در طریق، که دخول در حرم باشد، بلااشکال خواهد بود. در واقع | و بیتردید قابل استناد خواهد بود. اما اطلاق آن نیز با در نظر گرفتن قدر متیقن وفات در طریق، که دخول در حرم باشد، بلااشکال خواهد بود. در واقع امام(ع) میخواهد بفرماید اگر نایب در مکه یا در بین راه، پیش از رسیدن به مکه وفات کند، از منوبعنه مجزی است و قدر متیقن آن، وفات نایب بعد از محرم شدن و دخول در حرم است. | ||
اما بقیة احادیث، همانگونه که صاحب عروه فرمودهاند، دلیل مستقلی برای مانحنفیه نیستند؛ زیرا مرسلة حسین بن عثمان و مرسلة حسین بن یحیی، گرچه از جهت دلالت اطلاق دارند، مانند موثقة اسحاق بن عمار، قدر متیقن آنها وفات در حرم است. اما از جهت سند، اشکال ارسال دارند و بدین جهت میتوانند مؤید موثقة اسحاق بن عمار باشند. اما مرسلة شیخ مفید و همچنین دو صحیحة یادشده، چون در خصوص حج مباشری هستند، تسرّی آنها به حج نیابتی نیازمند دلیل است و چنین دلیلی در دست نیست. بدین جهت نمیتوانند | اما بقیة احادیث، همانگونه که صاحب عروه فرمودهاند، دلیل مستقلی برای مانحنفیه نیستند؛ زیرا مرسلة حسین بن عثمان و مرسلة حسین بن یحیی، گرچه از جهت دلالت اطلاق دارند، مانند موثقة اسحاق بن عمار، قدر متیقن آنها وفات در حرم است. اما از جهت سند، اشکال ارسال دارند و بدین جهت میتوانند مؤید موثقة اسحاق بن عمار باشند. اما مرسلة شیخ مفید و همچنین دو صحیحة یادشده، چون در خصوص حج مباشری هستند، تسرّی آنها به حج نیابتی نیازمند دلیل است و چنین دلیلی در دست نیست. بدین جهت نمیتوانند | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۶۰: | ||
به نظر میآید حق با صاحب عروه باشد که میفرماید: بین انواع حج و همچنین نحوة انجام دادن آنها تفاوتی نیست؛ زیرا مهمترین دلیل اِجزا که موثقة اسحاق بن عمار بود، از جهت حَجةالاسلام و حج نذری اطلاق دارد. همچنین مرسلة حسین بن عثمان | به نظر میآید حق با صاحب عروه باشد که میفرماید: بین انواع حج و همچنین نحوة انجام دادن آنها تفاوتی نیست؛ زیرا مهمترین دلیل اِجزا که موثقة اسحاق بن عمار بود، از جهت حَجةالاسلام و حج نذری اطلاق دارد. همچنین مرسلة حسین بن عثمان | ||
و مرسلة حسین بن یحیی که مؤید موثقة اسحاق بن عمارند، از این جهت اطلاق دارند. ولی از جهت تبرعی بودن، میتوان الغای خصوصیت کرد و گفت در آن سه حدیث، گرچه سؤال از | و مرسلة حسین بن یحیی که مؤید موثقة اسحاق بن عمارند، از این جهت اطلاق دارند. ولی از جهت تبرعی بودن، میتوان الغای خصوصیت کرد و گفت در آن سه حدیث، گرچه سؤال از امام(ع) دربارة حج استیجاری بوده است، پاسخ امام(ع) مطلق است | ||
و نیابت غیر استیجاری را نیز شامل میشود. | و نیابت غیر استیجاری را نیز شامل میشود. | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۲۳: | ||
دلیل این گفتار، موثقة عمار ساباطی است: | دلیل این گفتار، موثقة عمار ساباطی است: | ||
«عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی | «عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِالله(ع) فِی رَجُلٍ حَجَّ عَنْ آخَرَ وَ مَاتَ فِی الطَّرِیقِ، قَالَ: قَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَىالله وَ لَکِنْ یُوصِی، فَإِنْ قَدَرَ عَلَى رَجُلٍ یَرْکَبُ فِی رَحْلِهِ وَ یَأْکُلُ زَادَهُ، فَعَلَ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج11، ص186</ref>. | ||
وجه استدلال به موثقة عماد این است که جملة «وَ لَکِنْ یُوصِی، فَإِنْ قَدَرَ عَلَى رَجُلٍ...»، اولاً اطلاق دارد و شامل قبل از احرام و بعد از احرام میگردد وثانیاً معلوم میشود که آن حضرت، هزینههایی را که نایب تا زمان وفاتش متحمل شده، از اجرت دانسته و دستور داده است باقیمانده را صَرف ادامة اعمال کند؛ و الا | وجه استدلال به موثقة عماد این است که جملة «وَ لَکِنْ یُوصِی، فَإِنْ قَدَرَ عَلَى رَجُلٍ...»، اولاً اطلاق دارد و شامل قبل از احرام و بعد از احرام میگردد وثانیاً معلوم میشود که آن حضرت، هزینههایی را که نایب تا زمان وفاتش متحمل شده، از اجرت دانسته و دستور داده است باقیمانده را صَرف ادامة اعمال کند؛ و الا امام(ع) میفرمود تمام اجرت را برگرداند. | ||
شاید اشکال شود که مورد روایت در جایی است که خود نایب بخواهد کارسازی کند و با وصیت خود، توسط شخص دیگری اعمال را به پایان برساند. ولی جایی را که اعمال ناتمام بماند و منوبعنه بخواهد بار دیگر استنابه کند، شامل نمیشود. پاسخ این است که همین که | شاید اشکال شود که مورد روایت در جایی است که خود نایب بخواهد کارسازی کند و با وصیت خود، توسط شخص دیگری اعمال را به پایان برساند. ولی جایی را که اعمال ناتمام بماند و منوبعنه بخواهد بار دیگر استنابه کند، شامل نمیشود. پاسخ این است که همین که امام(ع) در مورد اجرت کارهای گذشته نفرمود از نایب به منوبعنه برگردانده شود، میتوان فهمید برگرداندن آنها لازم و واجب نبوده است. | ||
== نتیجه == | == نتیجه == | ||
خط ۲۷۴: | خط ۲۴۶: | ||
اما منظر دوم، که بحث استحقاق یا عدم استحقاق نایب نسبت به اجرت نیابت است، میتوان آن را به سه حالت تصور کرد: | اما منظر دوم، که بحث استحقاق یا عدم استحقاق نایب نسبت به اجرت نیابت است، میتوان آن را به سه حالت تصور کرد: | ||
* نیابت نایب برای تفریغ ذمه منوبعنه باشد؛ | |||
* نیابت وی برای خصوص اعمال و مناسک حج باشد؛ بهگونهای که مقدمات خارج از اعمال و افعال حج، مطلقاً داخل در آن نباشند؛ | |||
* در خصوص اعمال و افعال حج باشد، ولیکن مقدمات خارج از اعمال و افعال نیز، یا به نحو جزئیت و یا به نحو مقدمیت، داخل در آن باشند. | |||
فقهای متقدم شیعه به تفصیل مزبور نظر نداشته و در حکم مسئله به دو دسته تقسیم شدهاند: دستهای احرام را ملاک قرار داده و فرمودهاند: | فقهای متقدم شیعه به تفصیل مزبور نظر نداشته و در حکم مسئله به دو دسته تقسیم شدهاند: دستهای احرام را ملاک قرار داده و فرمودهاند: | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۶۰: | ||
اما فقهای متأخر، در تفصیل مزبور، قول به تفریغ ذمه را انتخاب نکردهاند؛ بلکه انگیزة عقد نیابت را انجام دادن اعمال و مناسک حج دانسته و آنان نیز خود به دو دسته تقسیم شدهاند: | اما فقهای متأخر، در تفصیل مزبور، قول به تفریغ ذمه را انتخاب نکردهاند؛ بلکه انگیزة عقد نیابت را انجام دادن اعمال و مناسک حج دانسته و آنان نیز خود به دو دسته تقسیم شدهاند: | ||
دستة اول معتقدند که نایب به اندازه اعمالی که انجام داده، مستحق اجرت است و نسبت به باقیماندة اعمال، باید اجرت برگردانده شود. بلی، اگر طی مسافت و هزینههای جانبی قبل از احرام، به نحو جزئیت در اجاره مدخلیتی داشته باشد به گونهای که خود مشی و امثال آن در اجاره مطلوب باشند، در آن صورت نایب مستحق اجرت آنها میباشد. ولی اگر چنین مدخلیتی<ref>جزئیت</ref> در اجاره وجود نداشته باشد، نایب استحقاق آنها را نخواهد داشت؛ اگرچه به وصف مقدمیت، مدخلیتی داشته باشد. | * دستة اول معتقدند که نایب به اندازه اعمالی که انجام داده، مستحق اجرت است و نسبت به باقیماندة اعمال، باید اجرت برگردانده شود. بلی، اگر طی مسافت و هزینههای جانبی قبل از احرام، به نحو جزئیت در اجاره مدخلیتی داشته باشد به گونهای که خود مشی و امثال آن در اجاره مطلوب باشند، در آن صورت نایب مستحق اجرت آنها میباشد. ولی اگر چنین مدخلیتی<ref>جزئیت</ref> در اجاره وجود نداشته باشد، نایب استحقاق آنها را نخواهد داشت؛ اگرچه به وصف مقدمیت، مدخلیتی داشته باشد. | ||
* دسته دوم، همین گفتار را اختیار کرده، ولی فرمودهاند که مشی و امثال آن، در جزئیت به نحو مقدمیت و تبعیت دخالت دارند؛ اعم از اینکه در عقد اجاره به آنها تصریح شده باشد یا عقد نسبت به آنها مطلق باشد. | |||
دسته دوم، همین گفتار را اختیار کرده، ولی فرمودهاند که مشی و امثال آن، در جزئیت به نحو مقدمیت و تبعیت دخالت دارند؛ اعم از اینکه در عقد اجاره به آنها تصریح شده باشد یا عقد نسبت به آنها مطلق باشد. | |||
ولی حق این است که اجرتِ طی راه و هزینههای جانبیِ آن که نایب پیش از احرام متحمل میشود، از باب مقدمیت و تبعیت در اجاره داخل است؛ اگرچه در عقد شرط نشده باشد؛ زیرا تحقق واجب بر این مقدمات مترتب است. ازاینرو، اگر نایب قبل از دخول حرم و حتی قبل از احرام وفات کند، مستحق اجرت هزینهها تا آنجا خواهد بود و بقیة اجرت باید به منوبعنه برگردانده شود. همچنین است اگر وی بعد از دخول در حرم و پیش از اتمام اعمال وفات کند، در آن صورت نیز اجرت باید تقسیط گردد. | ولی حق این است که اجرتِ طی راه و هزینههای جانبیِ آن که نایب پیش از احرام متحمل میشود، از باب مقدمیت و تبعیت در اجاره داخل است؛ اگرچه در عقد شرط نشده باشد؛ زیرا تحقق واجب بر این مقدمات مترتب است. ازاینرو، اگر نایب قبل از دخول حرم و حتی قبل از احرام وفات کند، مستحق اجرت هزینهها تا آنجا خواهد بود و بقیة اجرت باید به منوبعنه برگردانده شود. همچنین است اگر وی بعد از دخول در حرم و پیش از اتمام اعمال وفات کند، در آن صورت نیز اجرت باید تقسیط گردد. |