مسجد النبی: تفاوت میان نسخهها
←ستونها
(←منابع) |
|||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
به علاوه در انتهاى ديوار شمالىِ ضريح پيامبر(ص) محراب تهجّد قرار دارد كه رسولخدا(ص) در برخى از شبها نماز شب را در آنجا اقامه مىكردند. روزگارى محرابى هم در پشت «دكّة الآغاوات» كه امروزه به خطا «صُفّه» ناميده مىشود و نام آن سكّوى خواجههاست وجود داشته است. | به علاوه در انتهاى ديوار شمالىِ ضريح پيامبر(ص) محراب تهجّد قرار دارد كه رسولخدا(ص) در برخى از شبها نماز شب را در آنجا اقامه مىكردند. روزگارى محرابى هم در پشت «دكّة الآغاوات» كه امروزه به خطا «صُفّه» ناميده مىشود و نام آن سكّوى خواجههاست وجود داشته است. | ||
=== ستونها | === حدیقة الزهراء === | ||
در گذشته، در زاويه شرقى حياتِ اول مسجد، چندين درخت نخل بوده است. ابنجبير در قرن ششم هجرى از پانزده عدد نخل در صحن مسجد ياد كرده است. بعدها يك درخت سدر و نيز درختى به نام حمره در كنار نخلها كاشته شده است. گويا بعدها به دليل نزديكى آن به محراب تهجّد و خانه حضرت زهرا(س) آن را «حديقةالزهراء» مىناميدهاند. تصوير اين درختان در عكسهاى قديمى برجاى مانده است. | |||
نام مبارك دوازده امام، همراه نام عشرة مبشّره (به گمان اهلسنت) و اسامى چهار امام مذهب اهل سنت بر اطراف ديوار حيات اول و دوم به خطى زيبا نوشته شده است. در ميان آنها نام امام زمان(عج) به صورت محمد المهدى آمده و به گونهاى نوشته شده كه از دور «حىّ»؛ يعنى زنده خوانده مىشود. گفتهاند كه اخيرا در تركيب آن دست برده شده است تا «حى» خوانده نشود. اين كتيبهها از روزگار عثمانى است و در سفرنامههاى دوره قاجارى ياد شده است<ref>تاريخ المدينة المنوره، ج ٢، ص ۴٨۶</ref> در گذشته، در كشور عثمانى و بسيارى از نقاط ديگر دنياى اسلام، اهل سنت، دوازده امام را در كنار خلفاى نخست و ائمه مذاهب چهارگانه دوست مىداشتهاند و به همين دليل نامشان را در اين بزرگترين مسجد دنياى اسلام آوردهاند. | |||
===== صُفّه ===== | |||
زمانى كه مسلمانان مكه و نواحى اطراف به دستور رسول خدا(ص) به مدينه هجرت كردند، آشكار بود كه شهر امكان پذيرايى از تمامى آنان را ندارد. انصار با ايثار و گذشت، گروه بسيارى از آنان را به خانههاى خود بردند و برخى، دارايى خود را با آنان تقسيم كردند، اما برخى از مهاجران، همچنان بدون سرپناه باقى ماندند. چندى طول كشيد تا مسكن و مأوايى بيابند و كارى را پيشه خود سازند و درآمدى به دست آورند. | |||
طلحه انصارى مىگويد: هر مهاجرى كه وارد مدينه مىشد، اگر رفيقى داشت، بر او وارد مىشد و اگر كسى را نداشت، در صفّه منزل مىگزيد. من خود در صفّه اقامت كردم وپيامبر(ص) روزانه براى ما قدرى خرما مىفرستاد. <sup>١</sup> | |||
به هر روى، اين دسته از مهاجران فقير در قسمتى از مسجد كه براى آنان در نظر گرفته شده بود، اسكان داده شدند. اين محل، سقفى داشت تا آنان از تابش خورشيد در امان باشند و بتوانند در سايه آن بياسايند. برخى از آنان شام را ميهمان انصار بودند، اما براى خواب به محل صفّه مىآمدند. در بيشتر موارد، مىبايست به اندك خوراكى كه رسول خدا(ص) براى آنان مىفرستاد و بيش از آن در اختيار آن حضرت نبود، قناعت مىكردند. يكبار، يكى از آنان گفت كه از بس خرما به ما داده شد، شكممان آتش گرفت! | |||
== گنبد سبز == | |||
در سال ۶٧٨ سلطان قلاوون مملوكى، گنبدى روى مرقد مطهّر بنا كرد، در حالى كه تا پيش از آن، تنها، ديوار اين قسمت، قدرى از ديوار بخشهاى مسجد بالاتر بود. قبّه قلاوون، در پايين روى ستونهاى مربّعى قرار گرفته اما بخش فوقانى آن به صورت هشت ضلعى درآمده است. | |||
كارهاى ساختمانىِ چندى در سال ٨۵٣ و ٨٧٨ و ٨٨١ براى سنگفرش كردن كف حجره، بناى مجدّد آن و نيز تعمير گنبد صورت گرفت كه در آتش سوزى سال ٨٨۶ آسيب زيادى به مقصوره و گنبد رسيد، اما حجره شريفه، يعنى محدوده مرقد آسيبى نديد. به دنبال آن در سال ٨٨٧ سلطان قايْتباى گنبد را كه در اثر آتش سوزى در مسجد آسيب ديده بود، از نو بنا كرد. چند سال بعد باز گنبد تجديد شد. | |||
در سال ١٢٣٣ در روزگار سلطان محمود عثمانى، نيز گنبد بازسازى شد و تا آن زمان رنگ آن كبود بود. در روزگار سلطان عبدالحميد عثمانى گنبد روى مرقد را به رنگ سبز كردند و از اين زمان به بعد، به «قُبّة الخضراء» شهرت يافت.<ref>تعمير و توسعه مسجد شريف نبوى، صص ۶٩ - ٧٠</ref> طبق رسم، هر چند سال رنگى روى رنگ پيشين مىكشيدند. جالب آن كه در پايين گنبد، سوراخى باز كردهاند كه ميان قبر و آسمان حائلى مانند سقف نباشد. داستان اين محفظه از اين قرار است كه وقتى در مدينه باران نيامد، مردم در اين باره از عايشه استمداد كردند. او گفت كه متوجه قبر پيامبر شويد؛ همسر پيامبر(ص) ، به خلاف كسانى كه به تبرّك و توسّل اعتقادى ندارند و براى قبر ارزشى قائل نيستند، مردم را به قبر آن حضرت هدايت كرد. از زمانى كه گنبد روى مرقد كشيده شد، اين محفظه را در ادامه آن سنت باقى گذاشتند تا در وقت كم بارانى، آن را بگشايند و از خداوند طلب باران كنند.<ref>بنگريد: نزهة الناظرين، ص ١٩٣</ref> | |||
== ستونها == | |||
سقف مسجد بر ستونهايى قرار داشت كه، علاوه بر نگهدارى از سقف، مورد استفاده رسول خدا(ص) و اصحاب نيز بود. از هر ستونى خاطره ويژهاى باقى مانده كه سبب شده است تا جنبه تبرّك و تقدّس به خود گيرد و با گرفتن نامهاى خاص، در تاريخ جاودان بماند. هربار كه مسجد بازسازى مىشد، محل اين ستونها تغييرى نمىكرد، جز اينكه ستونهاى قديمى جاى خود را به ستونهاى جديد مىداد. طبعاً با توسعه مسجد، ستونهاى جديدى نيز اضافه مىشد؛ به طورى كه اكنون مسجد نزديك به ٢١٠۴ ستون دارد. | سقف مسجد بر ستونهايى قرار داشت كه، علاوه بر نگهدارى از سقف، مورد استفاده رسول خدا(ص) و اصحاب نيز بود. از هر ستونى خاطره ويژهاى باقى مانده كه سبب شده است تا جنبه تبرّك و تقدّس به خود گيرد و با گرفتن نامهاى خاص، در تاريخ جاودان بماند. هربار كه مسجد بازسازى مىشد، محل اين ستونها تغييرى نمىكرد، جز اينكه ستونهاى قديمى جاى خود را به ستونهاى جديد مىداد. طبعاً با توسعه مسجد، ستونهاى جديدى نيز اضافه مىشد؛ به طورى كه اكنون مسجد نزديك به ٢١٠۴ ستون دارد. | ||
ستونهايى كه در محل قديمى مسجد، در قسمت جنوبى آن قرار داشته، اكنون با رنگ متفاوت از بقيه ستونها متمايز مىشود. همانگونه كه اشاره شد، هر يك از اين ستونها يادگار خاطره ويژهاى است كه درباره برخى از آنها توضيحاتى مىآوريم: | ستونهايى كه در محل قديمى مسجد، در قسمت جنوبى آن قرار داشته، اكنون با رنگ متفاوت از بقيه ستونها متمايز مىشود. همانگونه كه اشاره شد، هر يك از اين ستونها يادگار خاطره ويژهاى است كه درباره برخى از آنها توضيحاتى مىآوريم: | ||
=== استوانه حَرَس === | |||
يكى از ستونهاى متبرّك مسجد، ستون حرس يا محرّس است. نامگذارى آن به حرس، از آنروست كه امام على(ع) در كنار اين ستون مىنشستند و از پيامبر(ص) نگاهبانى مىكردند. نوشتهاند كه پس از نزول آيه ( وَ اللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّٰاسِ ... )<ref>مائده: ۶٧</ref> ديگر امام به نگاهبانى از رسولخدا(ص) نپرداخت؛ چرا كه خداوند خود حفاظت از جان رسول خدا(ص) را عهدهدار شد. | يكى از ستونهاى متبرّك مسجد، ستون حرس يا محرّس است. نامگذارى آن به حرس، از آنروست كه امام على(ع) در كنار اين ستون مىنشستند و از پيامبر(ص) نگاهبانى مىكردند. نوشتهاند كه پس از نزول آيه ( وَ اللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّٰاسِ ... )<ref>مائده: ۶٧</ref> ديگر امام به نگاهبانى از رسولخدا(ص) نپرداخت؛ چرا كه خداوند خود حفاظت از جان رسول خدا(ص) را عهدهدار شد. | ||
خط ۸۸: | خط ۱۰۷: | ||
همچنين نوشتهاند كه اين ستون، محل اقامه نماز امام على(ع) بوده است. | همچنين نوشتهاند كه اين ستون، محل اقامه نماز امام على(ع) بوده است. | ||
=== استوانه توبه === | |||
به روايت ابن اسحاق و ديگر منابع كهن،<ref>السيرة النبويه، ابن هشام، ج ١، ص ۴٣٢، ۵۴۴</ref> ستون توبه يادآور خاطرهاى است درباره يكى از اصحاب رسول خدا(ص) به نام بشير بن عبدالمنذر انصارى مشهور به ابولبابه. زمانى كه در سال پنجم هجرت، احزاب مشرك به مدينه يورش آوردند و در شمال مدينه با خندق روبرو شدند، به فكر اتحاد با يهوديان بنىقريظه افتادند كه در قسمت جنوبى مدينه ساكن بودند و مىتوانستند با گشودن دروازههايشان، احزاب را به مدينه راه دهند. يهود بنىقريظه با رسول خدا(ص) پيمان داشتند و به رغم اين پيمان، با مشركان همراهى كردند. پس از خاتمه حمله احزاب، رسول خدا(ص) به سراغ بنىقريظه رفت و آنان را در حصار گرفت. | به روايت ابن اسحاق و ديگر منابع كهن،<ref>السيرة النبويه، ابن هشام، ج ١، ص ۴٣٢، ۵۴۴</ref> ستون توبه يادآور خاطرهاى است درباره يكى از اصحاب رسول خدا(ص) به نام بشير بن عبدالمنذر انصارى مشهور به ابولبابه. زمانى كه در سال پنجم هجرت، احزاب مشرك به مدينه يورش آوردند و در شمال مدينه با خندق روبرو شدند، به فكر اتحاد با يهوديان بنىقريظه افتادند كه در قسمت جنوبى مدينه ساكن بودند و مىتوانستند با گشودن دروازههايشان، احزاب را به مدينه راه دهند. يهود بنىقريظه با رسول خدا(ص) پيمان داشتند و به رغم اين پيمان، با مشركان همراهى كردند. پس از خاتمه حمله احزاب، رسول خدا(ص) به سراغ بنىقريظه رفت و آنان را در حصار گرفت. | ||
ابولبابه از طرف رسول خدا(ص) نزد بنىقريظه رفت تا با آنان سخن بگويد. وى از روى بىتوجهى به اشاره، به آنان گفت: چون نقض عهد كردهاند، مرگ در انتظار آنهاست. اين سخن مىتوانست بنىقريظه را به دفاعى سخت در برابر مسلمانان وادار كند. ابولبابه كه خود متوجه خطاى خويش شده بود، از قلعه بنىقريظه خارج شد و مستقيم به سوى مسجد رفت و خود را به يكى از ستونها بست و شروع به گريه و زارى كرد و نماز خواند. | ابولبابه از طرف رسول خدا(ص) نزد بنىقريظه رفت تا با آنان سخن بگويد. وى از روى بىتوجهى به اشاره، به آنان گفت: چون نقض عهد كردهاند، مرگ در انتظار آنهاست. اين سخن مىتوانست بنىقريظه را به دفاعى سخت در برابر مسلمانان وادار كند. ابولبابه كه خود متوجه خطاى خويش شده بود، از قلعه بنىقريظه خارج شد و مستقيم به سوى مسجد رفت و خود را به يكى از ستونها بست و شروع به گريه و زارى كرد و نماز خواند. | ||
=== استوانه وفود === | |||
يكى از كارهاى جارى رسول خدا(ص) ، ملاقات با سران قبايل براى آشنا ساختن آنان با اسلام و يا مذاكرات سياسى بود. آن حضرت محلى را در مسجد به اين امر اختصاص داده بود و هميشه در همان مكان، هيأتها را به حضور مىپذيرفت. محلاينملاقاتها در كنار ستونى از ستونهاى مسجد بود كه بعدها به نام «اسطوانةالوفود» معروف شد و اكنون نيز همين نام را دارد. «وفد» به معناى هيأت نمايندگى و «وفود» جمع آن است. بنا به گفته منابع، به اين ستون «مجلسالقلاده» نيز مىگفتند، زيرا بزرگان صحابه در كنار آن نشسته و به گفتگو مىپرداختند، و اين بخاطر شرافت كسانى بود كه در آنجا حاضر مىشدند.<ref>تحقيق النصره، ص ۶٠، التعريف، ۶١</ref> | يكى از كارهاى جارى رسول خدا(ص) ، ملاقات با سران قبايل براى آشنا ساختن آنان با اسلام و يا مذاكرات سياسى بود. آن حضرت محلى را در مسجد به اين امر اختصاص داده بود و هميشه در همان مكان، هيأتها را به حضور مىپذيرفت. محلاينملاقاتها در كنار ستونى از ستونهاى مسجد بود كه بعدها به نام «اسطوانةالوفود» معروف شد و اكنون نيز همين نام را دارد. «وفد» به معناى هيأت نمايندگى و «وفود» جمع آن است. بنا به گفته منابع، به اين ستون «مجلسالقلاده» نيز مىگفتند، زيرا بزرگان صحابه در كنار آن نشسته و به گفتگو مىپرداختند، و اين بخاطر شرافت كسانى بود كه در آنجا حاضر مىشدند.<ref>تحقيق النصره، ص ۶٠، التعريف، ۶١</ref> | ||
=== استوانه سرير === | |||
يكى ديگر از ستونهاى مسجد، محلى بود كه رسول خدا(ص) ايام اعتكاف را در آنجا بسر مىبرد. اصحاب در آنجا برگهايى از درخت خرما پهن مىكردند تا رسول خدا(ص) روى آن استراحت كند. اين محل در كنار اسطوانةالسرير قرار داشته، به عنوان جايى كه تختخواب رسول خدا(ص) بوده، شناخته شده است. «سرير» به معناى تخت است. | يكى ديگر از ستونهاى مسجد، محلى بود كه رسول خدا(ص) ايام اعتكاف را در آنجا بسر مىبرد. اصحاب در آنجا برگهايى از درخت خرما پهن مىكردند تا رسول خدا(ص) روى آن استراحت كند. اين محل در كنار اسطوانةالسرير قرار داشته، به عنوان جايى كه تختخواب رسول خدا(ص) بوده، شناخته شده است. «سرير» به معناى تخت است. | ||
=== استوانه قرعه، عايشه، مهاجرين === | |||
براى اين ستون، سه نام ياد كردهاند. نام «قرعه» از آنروست كه عايشه نقل كرد كه پيامبر(ص) فرمود، در كنار اين ستون، زمينى است كه اگر مردم اهميت آن را مىشناختند براى نماز خواندن ميان خود قرعه مىانداختند. همچنين نام گذارى آن به «عايشه» از آن روست كه وى اين حديث را روايت كرده وفضيلت آن را گوشزد كرد. پس از آن به دليل اجتماع مهاجران در كنار آن، آن را استوانه «مهاجرين» ناميدند. بيشتر اين نقلها را سمهودى در وفاء الوفاء آورده است. | براى اين ستون، سه نام ياد كردهاند. نام «قرعه» از آنروست كه عايشه نقل كرد كه پيامبر(ص) فرمود، در كنار اين ستون، زمينى است كه اگر مردم اهميت آن را مىشناختند براى نماز خواندن ميان خود قرعه مىانداختند. همچنين نام گذارى آن به «عايشه» از آن روست كه وى اين حديث را روايت كرده وفضيلت آن را گوشزد كرد. پس از آن به دليل اجتماع مهاجران در كنار آن، آن را استوانه «مهاجرين» ناميدند. بيشتر اين نقلها را سمهودى در وفاء الوفاء آورده است. | ||
=== استوانه حنانه === | |||
پيشتر گفتيمكه رسول خدا(ص) در آغاز و زمانى كه هنوز منبر ساخته نشده بود، بر تنه درخت خرمايى تكيه مىكرد و خطبه مىخواند. نوشتهاند، زمانى كه براى آن حضرت منبر ساخته شد و براى ايراد سخن روى منبر قرار گرفت، از اين درخت نالهاى شبيه ناله شتر مادهاى كه از بچّه خود جدا شود، برخاست كه به همين دليل به ستونى كه در محل آن بنا شد، حنانه مىگويند. پيامبر(ص) دستور داد تا آن درخت را در همانجا دفن كردند. محل اين ستون در غرب محراب است. | پيشتر گفتيمكه رسول خدا(ص) در آغاز و زمانى كه هنوز منبر ساخته نشده بود، بر تنه درخت خرمايى تكيه مىكرد و خطبه مىخواند. نوشتهاند، زمانى كه براى آن حضرت منبر ساخته شد و براى ايراد سخن روى منبر قرار گرفت، از اين درخت نالهاى شبيه ناله شتر مادهاى كه از بچّه خود جدا شود، برخاست كه به همين دليل به ستونى كه در محل آن بنا شد، حنانه مىگويند. پيامبر(ص) دستور داد تا آن درخت را در همانجا دفن كردند. محل اين ستون در غرب محراب است. | ||
=== استوانه مُربّعه القبر يا مقام جبرئيل === | |||
اين محل بدان جهت به عنوان «مقام جبرئيل» شناخته شده كه ملك مقرّب از آنجا بررسول خدا(ص) وارد مىشد و خدمت آن حضرت مىرسيد. اينجا درِ ورودى خانه حضرت فاطمه زهرا(س) نيز بوده است.<ref>وفاء الوفا، ج ٢، ص ۴۵٠؛ المسجد النبوى عبر التاريخ، ص ۵۵</ref> | اين محل بدان جهت به عنوان «مقام جبرئيل» شناخته شده كه ملك مقرّب از آنجا بررسول خدا(ص) وارد مىشد و خدمت آن حضرت مىرسيد. اينجا درِ ورودى خانه حضرت فاطمه زهرا(س) نيز بوده است.<ref>وفاء الوفا، ج ٢، ص ۴۵٠؛ المسجد النبوى عبر التاريخ، ص ۵۵</ref> | ||
=== اسطوانه التهجد === | |||
گذشت كه انتهاى ديوار غربى ضريح رسول خدا(ص) ، در نقطهاى كه به ديوار شمالى مىرسد، باب خانه فاطمه زهرا(س) و ستون مربعةالقبر يا مقام جبرئيل است. در ادامه ديوار شمالى به سمت شرق، و در انتهاى ديوار شمالى خانه فاطمه زهرا(س) ، محراب تهجد قرار دارد. كسى كه در اين محراب بايستد، سمت چپ او باب جبرئيل و سمت راست او مقام جبرييل است. | گذشت كه انتهاى ديوار غربى ضريح رسول خدا(ص) ، در نقطهاى كه به ديوار شمالى مىرسد، باب خانه فاطمه زهرا(س) و ستون مربعةالقبر يا مقام جبرئيل است. در ادامه ديوار شمالى به سمت شرق، و در انتهاى ديوار شمالى خانه فاطمه زهرا(س) ، محراب تهجد قرار دارد. كسى كه در اين محراب بايستد، سمت چپ او باب جبرئيل و سمت راست او مقام جبرييل است. | ||
اين نقطه، در زمان پيامبر، خارج از مسجد بوده و به اين ترتيب روشن مىشود كه حضرت رسول(ص) نماز شب را در اينجا مىخوانده و به همين دليل به محراب تهجّد شهرت يافته است. | اين نقطه، در زمان پيامبر، خارج از مسجد بوده و به اين ترتيب روشن مىشود كه حضرت رسول(ص) نماز شب را در اينجا مىخوانده و به همين دليل به محراب تهجّد شهرت يافته است. | ||
=== استوانه مُخَلَّقه === | |||
استوانهاى است نزديك مصلاى رسول خدا كه بعدها به دليل آن كه مصحف در كنار آن بوده است، به آن «اسطوانه نزديك مصحف» هم گفته مىشد. اما اين كه چرا مخلقه ناميده شد، از آن روست كه خَلوق به معناى عطر است و مُخَلّقه به معناى معطّر، و بعدها به دليل آن كه روى اين ستون عود مىنهادند و بوى آن فضاى مسجد را معطّر مىكرد، به آن مخلقه گفتند. گفتهاند، اين رسم (و طبعا نام هم) از زمان مهدى عباسى و توسط همسر او خيزران باب شد و از آن پس ادامه يافت و در حال حاضر، نامش روى اين ستون نوشته شده است. به روايت بخارى سلمةبن اكوع، صحابى پيامبر(ص) به دليل اعتقادش به تبرّك، هميشه در كنار اين ستون نماز مىگزارد؛ و مىگفت: پيامبر(ص) را در كنار اين ستون، در حال نماز ديده است. مالك بن انس نيز مىگفت: بهترين جاى خواندن نماز نافله اينجاست؛ و البته نماز واجب، بهترين جايش صف اول است. اين روايات در منابع اصلى اهل سنت، باور نسل نخست صحابه را به تبرّك نشان مىدهد. | استوانهاى است نزديك مصلاى رسول خدا كه بعدها به دليل آن كه مصحف در كنار آن بوده است، به آن «اسطوانه نزديك مصحف» هم گفته مىشد. اما اين كه چرا مخلقه ناميده شد، از آن روست كه خَلوق به معناى عطر است و مُخَلّقه به معناى معطّر، و بعدها به دليل آن كه روى اين ستون عود مىنهادند و بوى آن فضاى مسجد را معطّر مىكرد، به آن مخلقه گفتند. گفتهاند، اين رسم (و طبعا نام هم) از زمان مهدى عباسى و توسط همسر او خيزران باب شد و از آن پس ادامه يافت و در حال حاضر، نامش روى اين ستون نوشته شده است. به روايت بخارى سلمةبن اكوع، صحابى پيامبر(ص) به دليل اعتقادش به تبرّك، هميشه در كنار اين ستون نماز مىگزارد؛ و مىگفت: پيامبر(ص) را در كنار اين ستون، در حال نماز ديده است. مالك بن انس نيز مىگفت: بهترين جاى خواندن نماز نافله اينجاست؛ و البته نماز واجب، بهترين جايش صف اول است. اين روايات در منابع اصلى اهل سنت، باور نسل نخست صحابه را به تبرّك نشان مىدهد. | ||
== درها == | == درها == |