Automoderated users، دیوانسالاران، checkuser، ناظمان (CommentStreams)، developer، Moderators، مدیران
۹٬۹۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مذهب) |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
امیران اشراف حسینی، گرایشهای [[شیعه|شیعی]] داشتند. مهمترین و رایجترین نشانه آن، ذکر «حی علی خیرالعمل» در [[اذان و اقامه|اذان]] در برخی از دورهها بود. در میان آنها، پیروان فاطمیان اسماعیلی، [[زیدیه|زیدیان]] [[یمن]] و امامیان به چشم میخوردند. با توجه به حاکم بودن اشراف به عنوان سادات اصیل حسینی، وجود نمادهای مذهب شیعه در مدینه طبیعی به نظر میرسید. در دوران [[فاطمیان]] و [[ایوبیان]]، مردم مدینه به لحاظ گرایش مذهبی، شیعه امامی بودند و میان امیران مدینه از بنیمهنا از نوادگان [[امام حسین(ع)]] و فاطمیان روابط دوستانه برقرار بود. فاطمیان، به ویژه در دوران خلافت الحاکم، برای رواج عقاید شیعی همانند برپایی مراسم جشن تولد [[حضرت محمد(ص)]]، جشن [[غدیر]] و عزاداری روز عاشورا در مدینه بسیار کوشیدند.<ref>. نک: التاریخ الشامل، ج2، ص146.</ref> تلاشهای آنان را در کنار کوشش دانشوران شیعه [[عراق|عراقی]] در گسترش تشیع نمیتوان نادیده گرفت.<ref>. اطلس شیعه، ص415.</ref> به گزارش ابن فرحون، رواج تشیع امامی در مدینه با حمایتهای آل مهنا و آل سنان از دانشوران شیعه صورت گرفت.<ref>. تاریخ المدینه، ص195؛ المدینة المنوره، ص196-197.</ref> حسن بن علی بن سنان، ملقب به عزیز از قاضیان امامیه در مدینه بود.<ref>. التحفة اللطیفه، ج1، ص279.</ref> | امیران اشراف حسینی، گرایشهای [[شیعه|شیعی]] داشتند. مهمترین و رایجترین نشانه آن، ذکر «حی علی خیرالعمل» در [[اذان و اقامه|اذان]] شهر مدینه در برخی از دورهها بود. در میان آنها، پیروان فاطمیان اسماعیلی، [[زیدیه|زیدیان]] [[یمن]] و امامیان به چشم میخوردند. با توجه به حاکم بودن اشراف به عنوان سادات اصیل حسینی، وجود نمادهای مذهب شیعه در مدینه طبیعی به نظر میرسید. در دوران [[فاطمیان]] و [[ایوبیان]]، مردم مدینه به لحاظ گرایش مذهبی، شیعه امامی بودند و میان امیران مدینه از بنیمهنا از نوادگان [[امام حسین(ع)]] و فاطمیان روابط دوستانه برقرار بود. فاطمیان، به ویژه در دوران خلافت الحاکم، برای رواج عقاید شیعی همانند برپایی مراسم جشن تولد [[حضرت محمد(ص)]]، جشن [[غدیر]] و عزاداری روز عاشورا در مدینه بسیار کوشیدند.<ref>. نک: التاریخ الشامل، ج2، ص146.</ref> تلاشهای آنان را در کنار کوشش دانشوران شیعه [[عراق|عراقی]] در گسترش تشیع نمیتوان نادیده گرفت.<ref>. اطلس شیعه، ص415.</ref> به گزارش ابن فرحون، رواج تشیع امامی در مدینه با حمایتهای آل مهنا و آل سنان از دانشوران شیعه صورت گرفت.<ref>. تاریخ المدینه، ص195؛ المدینة المنوره، ص196-197.</ref> حسن بن علی بن سنان، ملقب به عزیز از قاضیان امامیه در مدینه بود.<ref>. التحفة اللطیفه، ج1، ص279.</ref> | ||
از سده ششم قمری تسلط شیعیان بر مدینه رو به گسترش نهاد. در نیمه دوم سده هشتم قمری، برخی امیران مدینه در تشیع خود بسیار استوار بودند. شریف مانع بن علی بن مسعود، که در سالهای ۷۵۳–۷۵۹ق. امیر مدینه بود، سخت در تشیع خود استوار بود و همین سبب شد به دست مخالفان کشته شود.<ref>. اطلس شیعه، ص416.</ref> درباره ثابت بن نعیر بن جماز (م. ۸۱۱ق)، که در حوالی سال ۷۸۹ق. به بعد حاکم مدینه بود، گفتهاند که در تشیع تعصب داشت.<ref>. الضوء اللامع، ج3، ص50.</ref> قلقشندی در سال ۷۹۹ق. با اشاره به تغییراتی که در حکمرانی مدینه رخ داد، از تسلط بنیعطیه و [[بنیجماز]] از سادات حسینی، بر آن شهر سخن گفته و این دو خاندان را بر مذهب امامیه دانسته که به امامت دوازده امام باور دارند. وی تأکید میکند که بر خلاف مدینه، حکمرانی [[مکه]] در دست [[زیدیه]] است.<ref>. صبح الاعشی، ج4، ص306.</ref> ابن خلدون نیز، حاکمان مکه را زیدی و حکمرانان مدینه را رافضی دانسته است.<ref>. تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16.</ref> در حکمرانی جماز بن منصور، امامیه نمود داشتند و احکام و قضایا در دست آنان بود.<ref>. المغانم المطابه، ج3، ص1189.</ref> با این همه، برخی از امیران مدینه، مانند زهیر بن سلیمان بن جماز<ref>. التحفة اللطیفه، ج1، ص360.</ref> (حک: ۸۶۵–۸۷۴ق) و فارس بن شامان بن زهیر، مخالف شیعیان خوانده شدهاند. | از سده ششم قمری تسلط شیعیان بر مدینه رو به گسترش نهاد. در نیمه دوم سده هشتم قمری، برخی امیران مدینه در تشیع خود بسیار استوار بودند. شریف مانع بن علی بن مسعود، که در سالهای ۷۵۳–۷۵۹ق. امیر مدینه بود، سخت در تشیع خود استوار بود و همین سبب شد به دست مخالفان کشته شود.<ref>. اطلس شیعه، ص416.</ref> درباره ثابت بن نعیر بن جماز (م. ۸۱۱ق)، که در حوالی سال ۷۸۹ق. به بعد حاکم مدینه بود، گفتهاند که در تشیع تعصب داشت.<ref>. الضوء اللامع، ج3، ص50.</ref> قلقشندی در سال ۷۹۹ق. با اشاره به تغییراتی که در حکمرانی مدینه رخ داد، از تسلط بنیعطیه و [[بنیجماز]] از سادات حسینی، بر آن شهر سخن گفته و این دو خاندان را بر مذهب امامیه دانسته که به امامت دوازده امام باور دارند. وی تأکید میکند که بر خلاف مدینه، حکمرانی [[مکه]] در دست [[زیدیه]] است.<ref>. صبح الاعشی، ج4، ص306.</ref> ابن خلدون نیز، حاکمان مکه را زیدی و حکمرانان مدینه را رافضی دانسته است.<ref>. تاریخ ابن خلدون، ج4، ص16.</ref> در حکمرانی جماز بن منصور، امامیه نمود داشتند و احکام و قضایا در دست آنان بود.<ref>. المغانم المطابه، ج3، ص1189.</ref> با این همه، برخی از امیران مدینه، مانند زهیر بن سلیمان بن جماز<ref>. التحفة اللطیفه، ج1، ص360.</ref> (حک: ۸۶۵–۸۷۴ق) و فارس بن شامان بن زهیر، مخالف شیعیان خوانده شدهاند. |
ویرایش