|
|
خط ۸: |
خط ۸: |
|
| |
|
| در تعریف دارالاسلام، میان فقیهان و حقوقدانان مسلمان اختلاف نظر وجود دارد.<ref>عمید زنجانی، 1366ش، ج3، ص215.</ref> به باور [[شیخ طوسی]]، فقیه شعیه، دارالاسلام جایی است که احکام و مقررات اسلامی میان مردم آنجا جاری است.<ref>طوسی، 1388ق، ج3، ص343</ref> برخی از فقیهان شیعه، قیدهای دیگری نیز مانند نبودن کافران حربی در آن سرزمین را بر آن افزودهاند.<ref>علامه حلی، 1419ق، ج17، ص350 ؛ شهید اول، 1414ق، ج3، ص78</ref> | | در تعریف دارالاسلام، میان فقیهان و حقوقدانان مسلمان اختلاف نظر وجود دارد.<ref>عمید زنجانی، 1366ش، ج3، ص215.</ref> به باور [[شیخ طوسی]]، فقیه شعیه، دارالاسلام جایی است که احکام و مقررات اسلامی میان مردم آنجا جاری است.<ref>طوسی، 1388ق، ج3، ص343</ref> برخی از فقیهان شیعه، قیدهای دیگری نیز مانند نبودن کافران حربی در آن سرزمین را بر آن افزودهاند.<ref>علامه حلی، 1419ق، ج17، ص350 ؛ شهید اول، 1414ق، ج3، ص78</ref> |
| == ورود کفار به مساجد مسلمانان == | | == احکام == |
| نظر فقهای شیعه درباره ورود کفار به دیگر مساجد اسلامی، همان نظری است که درباره مسجدالحرام بیان کردهاند. آنان در حقیقت، حکم جایز نبودن ورود کفار به مسجدالحرام را به دیگر مساجد نیز تسری دادهاند. بنابراین، رأی مشهور میان فقیهان شیعه این است که کفار نمیتوانند به هیچ یک از مساجد مسلمانان وارد شوند.
| | به فتوای مشهور فقیهان شیعه، کافران نمیتوانند به هیچ یک از مساجد مسلمانان وارد شوند. استدلال آنان به قرآن،<ref>طوسی، 1407ق، ج1، ص518</ref> احادیث<ref>بحرانى، 1405، ج7، ص279</ref> و اجماع<ref>شهید ثانی، 1414ق، ج3، ص80؛ محقق حلی، 1408ق، ج1، ص332؛ نجفی، 1366ش، ج21، ص287.</ref> است. |
|
| |
|
| ==== استناد به آیه ====
| | درباره ورود کافران به حرم امامان(ع) روایت خاصی نرسیده و در متون فقهى نیز در این باره بحث مستقلی مطرح نشده است. فقیهان یا از حکم آن سخن نگفتهاند، یا اینکه فقط هنگام بیان ممنوع بودن ورود کافران به محدوده [[حرم مکی|حرم مکه]]، به حرم امامان(ع) نیز اشارهای کردهاند؛ بدون آنکه به بحث استدلالی آن بپردازند؛ زیرا به باور آن، بحث از ورود کافران به اماکن مقدس؛ حرم مکه و مسجدالحرام و دیگر مساجد، ما را از بحث درباره ورود کافران به حرم امامان(ع) بینیاز میکند؛ زیرا حکم این مکان نیز همانند حکم آن مکانهای مقدس است. ازاینرو، دلیلها را نیز همان دلیلها برشمردهاند. |
| شیخ طوسی برای تسرّی دادن حکم مسجدالحرام به سایر مساجد، اینگونه استدلال کرده است: «فحکم علیهم بالنجاسه. و إذا ثبتت نجاستهم فلا یجوز أن یدخلوا شیئاً من المساجد، لأنّه لا خلاف فی أن المساجد یجب أن تجنب النجاسات»<ref>طوسی، 1407ق، ج1، ص518</ref>.
| |
|
| |
|
| بنابراین، ایشان با استناد به همان آیه {إِنَّمَا الْمُشْـرِکُونَ نَجَسٌ...} نخست کفار اهل کتاب را نجس دانسته و سپس نتیجه گرفته است که ورود آنان به هیچ مسجدی جایز نیست؛ زیرا تمام مساجد در اینکه باید از نجاست به دور باشند، مثل هماند. دیگر فقیهان نیز از همین روشِ استناد به آیه و تنقیح مناط و الغاى خصوصیت از مسجدالحرام، استفاده کرده و به عدم جواز ورود کافران به دیگر مساجد فتوا دادهاند.
| | صاحب جواهر، فقیه شیعه، نهتنها حرم امامان، بلکه شهرهایی را نیز که امامان در آنها دفن شدهاند را همانند شهر مکه شمرده و برای ورود کافران به آن شهرها احتمال حرمت داده است.<ref>نجفی، 1366ش، ج21، ص 289</ref> |
|
| |
|
| پاسخ
| | بر اساس برخی روایات، شهر کوفه، حرم علی(ع) شمرده شده و دارای حرمتی همانند حرمت حرم مکه، و کربلا، اعظم مکانهای روی زمین معرفی شده است.<ref>حر عاملی، 1403ق، ج3، ص524؛ نوری، 1408ق، ج10، ص325 ؛ ابن قولویه، 1375، ص264؛ طوسی، 1414ق، ص672.</ref> |
|
| |
|
| در بحث پیشین روشن شد که با استناد به این آیه، نجاست تمام کفار اثبات نمیشود و نهایت دلالت آیه این است که کفار ِمشرک<ref>بتپرست</ref> نجساند. همچنین آرای فقیهان را در طهارت کفار اهل کتاب دیدیم. افزون بر اینکه نباید مسجدالحرام و دیگر مساجد را در تمام احکام، یکسان دانست و این نیز روشن است که الغاى خصوصیت از مسجدالحرام و در نتیجه، سرایت دادن حکم عدم جواز ورود، به دیگر مساجد، بدون دلیل، و استدلالی ناتمام است.
| | از همین رو، برخی فقیهان از طریق اولویت، برای کربلا نیز حکمی برابر با مکه قائل شدهاند. با توجه به چنین حکمی برای کوفه و کربلا و نبود فرق میان مشاهد مشرف امامان(ع) در احکام فقهی، نظریۀ احتمال الحاق تمام آنها به حرم مکه شکل گرفته است. ولی صاحب جواهر، به دلیل اینکه در طول تاریخ، کافران وارد شهر مدینه میشدند، از این احتمال اعراض کرده و طبق نظر مشهور فقیهان، فقط [[صحن]] و [[رواق]] حرم امامان(ع) را به حرم مکه ملحق دانسته است. |
|
| |
|
| ==== استناد به احادیث ====
| | آقا ضیاء عراقی، دیگر فقیه شعیه، حرم حضرت فاطمه(س) را نیز مانند دیگر حرم امامان(ع) دانسته و ورود کافران به آن را جایز ندانسته است.<ref>عراقی، 1414ق، ج4، ص376</ref> |
| از دیدگاه روایی، روایت قابل استنادی برای این موضوع نداریم. از همینرو، در کتابهای فقهی برای این مسئله به حدیثی استدلال نشده است. تنها در کتاب ''حدائق''، دو حدیث نقل شده که تقریباً مشابه هم است:
| |
|
| |
|
| «روى الراوندی بسنده عن موسى بن جعفر عن آبائه: قال: «قال رسول الله(ص) لَیَمْنَعَنَّ أَحَدُکُمْ مَسَاجِدَکُمْ یَهُودَکُمْ وَ نَصَارَاکُمْ وَ صِبْیَانَکُمْ، أَوْ لَیَمْسَخَنَّ الله تَعَالَى قِرَدَهً وَ خَنَازِیرَ رُکَّعاً سُجَّداً…»<ref>بحرانى، 1405، ج7، ص279</ref>. در نقل ''دعائم الاسلام'' نیز مضمون همین است.
| | == فرصتها == |
| | | به باور برخی، ورود غیر مسلمانان در حرم امامان(ع)، فرصتهایی ایجاد کرده و امتیازاتی دارد. برخی از آنها چنین است: |
| اما دو روایت یاد شده، هم از نظر سند و هم از نظر دلالت ضعیف است. در ضعف سند آنها، همین بس که در هیچ کتاب فقهى مورد استناد هیچ فقیهی واقع نشده است. دلالت آن نیز دارای اشکال است؛ زیرا ورود بچه مسلمان به مسجد، حرام نیست. بلکه در نهایت کراهت دارد. البته اگر عنوان قوىتری وجود داشته باشد<ref>مانند تعلیم و تعلّم و یادگیرى مسائل عبادى</ref>، ورود آنان نه تنها مکروه نیست، بلکه مستحب نیز خواهد بود.
| |
| | |
| ==== استناد به اجماع ====
| |
| در کلام برخی فقیهان برای اثبات عدم جواز ورود کافران به مساجد، به اجماع نیز استناد شده است. البته این اجماع، با تعبیرهاى گوناگونى در سخنان فقها آمده و تنها در ''مسالک''، به اجماع تصریح شده است<ref>شهید ثانی، 1414ق، ج3، ص80</ref>. محقق حلّى با تعبیر «عندنا» آورده است: «فلا یجوز أن یدخلوا المسجد الحرام إجماعاً، و لا غیره من المساجد عندنا»<ref>محقق حلی، 1408ق، ج1، ص332</ref>، و صاحب جواهر در شرح این جمله نوشته است: «از این عبارت، استفاده مىشودکه عدم جواز ورود کفار به مسجدالحرام، مورد اتفاق همه فقهاى اسلام ـ شیعه و عامه ـ است و جایز نبودن ورود آنان به دیگر مساجد، تنها مورد اجماع فقهاى شیعه است؛ چنانکه در کتاب ''منتهى'' این حکم به مذهب اهل بیت نسبت داده شده است.»<ref>نجفی، 1366ش، ج21، ص287</ref>.
| |
| | |
| اما این اجماع نیز با اشکال روبهروست زیرا:
| |
| | |
| اولاً: به نظر میرسد نخستین بار شیخ طوسى این مسئله را در کتابهاى استدلالى خود مطرح کرده است و دیگران به پیروى از ایشان به اجمال و تفصیل به موضوع پرداختهاند. از همینرو، وی نه در کتاب ''خلاف'' و نه در ''مبسوط'' به اجماع تمسک نکرده است؛ با آنکه روش ایشان، به ویژه در کتاب ''خلاف''، این است که در برابر فقیهان اهل سنت، همانند آنان، به اجماع تمسک مىجوید. بنابراین، چگونه میتوان برای مسئلهای که میان قدما مطرح نبوده، ادعاى اجماع کرد؟!
| |
| | |
| ثانیاً: به فرض وجود چنین اجماعى، احتمال دارد مدرک آن همان آیه یا حدیث مزبور باشدکه در این صورت، اجماع مذکور، محتملالمدرک است واعتبارى نخواهد داشت.
| |
| | |
| حاصل آنکه مهمترین دلیل بر حرام بودن ورود کفار به مساجد، آیه شریفه و اجماع بود که دیدیم چگونه مورد خدشهاند. بنابراین، نبود دلیل بر عدم جواز ورود، خود دلیلی است بر جایز بودن ورود کفار به مساجد؛ زیرا مقتضاى اصل اولیه، جواز ورود همگان به مسجدهاست، الاّ ما خرج بالدّلیل، و چنین دلیلی در کار نیست.
| |
| | |
| == بررسی تسرّی حکم مساجد به حرم امامان ==
| |
| آیا حرم امامان(ع) ، در حکم عدم جواز ورود، به مساجد ملحق مىشود یا خیر؟ در پاسخ باید گفت: اگر بخواهیم حرم امامان(ع) را از نظر احکام، همانند مساجد در نظر بگیریم، باز هم حکم عدم جواز ورود کفار به حرمها به دست نمیآید؛ زیرا:
| |
| | |
| اولاً: بر اساس تحقیقی که انجام شد، حکم عدم جواز ورود حتی نسبت به خود مساجد نیز اثبات نشد و ممنوعیتی به دست نیامد؛ چراکه دلیل قانع کنندهای برای آن نیافتیم و همین نبود دلیل، کافى است تا حکم به جواز شود؛ زیرا جایز بودن منطبق با اصل است.
| |
| | |
| ثانیاً: همانند دانستن، مورد تردید و مناقشه است؛ زیرا فقها در تسرّی دادن حکم حرمت ورود شخص جنب، از مساجد به حرم امامان(ع) اختلاف و تردید دارند؛ آن هم به این دلیل که چون این حکم برای مسجد است، شاید عنوان مسجد، موضوعیت داشته باشد و نتوان غیر مسجد را با مسجد همانند کرد. در این صورت چگونه میتوان بدون هیچ دلیل فقاهتی، حرم امامان(ع) را، در حکم حرمت ورود کفار، همانند مساجد دانست؟
| |
| | |
| === ورود کافران به حرم امامان ===
| |
| در خصوص حکم ورود غیر مسلمانان به حرم امامان(ع) نص خاصی نرسیده و در متون فقهى نیز در این باره بحث مستقلی مطرح نشده است. فقیهان هم یا اصلاً از حکم آن سخن نگفتهاند یا اینکه فقط هنگام بیان ممنوع بودن ورود کافران به محدوده حرم مکه<ref>منطقهاى با فاصلههاى مختلف تا مسجدالحرام</ref>، به حرم امامان(ع) نیز اشارهای کردهاند؛ بدون آنکه به بحث منقح و مستدلی بپردازند؛ زیرا به باور آن، بحث از ورود کفار به اماکن مقدس؛ حرم مکه و مسجدالحرام و دیگر مساجد ما را از بحث درباره ورود کفار به حرم امامان(ع) بینیاز میکند؛ زیرا حکم این مکان نیز همانند حکم آن مکانهای مقدس است. ازاینرو، دلیلها را نیز همان دلیلها برشمردهاند.
| |
| | |
| حکم ورود کفار به مسجدالحرام و مساجد مسلمانان بررسی شد؛ اما چون برخی عدم جواز ورود کفار به حرم امامان(ع) را به دلیل جایز نبودن ورود آنان به حرم مکه دانستهاند، حکم در این مورد را نیز به بحث و بررسی میگذاریم.
| |
| | |
| == ورود کافران به حرم مکه ==
| |
| بیشتر فقیهان حکم ورود کفار به منطقه «حرم مکه» را جداگانه بیان نکرده و تنها از حرمت ورود کفار به «مسجدالحرام» سخن گفتهاند؛ چراکه آن دو را دارای حکمی یکسان دانستهاند؛ یعنی همان گونه که مشهور میان فقها عدم جواز ورود کفار به مسجدالحرام است، درباره ورود به محدودۀ حرم مکه نیز بر همان رأیاند. صاحب جواهر در این مسئله ادعای اجماع نیز کرده است: «لا أجد خلافاً فیه بینهم معلّلا له بأنه المراد من المسجد الحرام فی الآیه...»<ref>نجفی، 1366ش، ج21، ص288</ref>. چنانکه ملاحظه میشود، صاحب جواهر این مسئله را مورد اتفاق و اجماع دانسته و دلیل آن را نیز چنین بیان کرده است که مقصود از مسجدالحرام در آیه، همان منطقه حرم است. سپس چند شاهد برای آن آورده است<ref>همانجا</ref>.
| |
| | |
| پیشتر درباره دلالت این آیه بر حرام بودن ورود کفار به مسجدالحرام بحث شد و دیدیم که دلالت آن قابل خدشه است. لذا بحث و بررسی آن را وامیگذاریم. اما اجماعیکه ایشان ادعا کرده، همانند موارد پیشین قابل استناد نیست؛ زیرا احتمال دارد مدرک آن همین آیه باشد. اما روایاتیکه در این مسئله داریم، افزون بر ضعف سندی و نبود شرایط حجیت در آنها، دلالتشان نیز مورد مناقشه است؛ برای نمونه در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «لَایَدْخُلُ أَهْلُ الذِّمَّهِ الْحَرَمَ وَلَا دَارَ الْهِجْرَهِ وَیُخْرَجُونَ مِنْهَا»<ref>نوری، 1408ق، ج11، ص102؛ ابن حیون، 1383ق، ج1، ص381</ref>، در دلالت این روایت ابهام وجود دارد؛ زیرا:
| |
| | |
| اولاً: روشن نیست مقصود از لفظ حرم، تنها محدوده مسجدالحرام است یا همه آنچه را در باب حج، حرم<ref>در مقابل حِلّ</ref> شناخته مىشود، در بر مىگیرد.
| |
| | |
| ثانیاً: در این روایت آمده است که کفار نباید وارد دارالهجره<ref>مدینه</ref> شوند؛ ولی در طول تاریخ اسلام، چه در زمان پیامبر(ص) و چه بعدها، کفار به مدینه میآمدند و حتی در مسجدالنبی با پیامبر(ص) ، خلفا و امامان(ع) دیدار، و با ایشان گفتوگو میکردند. دیدارهاى پیامبر با غیر مسلمانان، چه براى آشنا کردن آنان با اسلام و چه براى بستن پیمان، بخشى از کار روزانه آن حضرت بود و مرکز این دیدارها مسجدالنبى بود. شمار این دیدارها در سال نهم هجرت چنان افزایش یافت که آن را سال وفود<ref>هیئتهاى نمایندگى</ref> نامیدند و اسطوانهالوفود<ref>ستون نمایندگان</ref> که هماکنون نام یکى از ستونهاى داخل مسجدالنبى است، اشاره به جایگاه خاص این دیدارها در داخل مسجد پیامبر(ص) اشاره دارد.
| |
| | |
| برخی فقها، که خواستهاند با استناد به آیه: {إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ} بر نظر خود مبنی بر جایز نبودن ورود کافران به مساجد پای بفشارند. اصل وجود این سیره را در زمان پیامبر(ص) پذیرفتهاند، اما بر آناند که این روش تا پیش از نزول آیه شریفه بوده است و پس از آن، کافران از ورود به مسجد باز داشته شدهاند. از همینرو، ما در اینجا فقط به نمونههایی که از سال دهم هجرت و پس از نزول آیه واقع شده است، اشاره میکنیم: | |
| | |
| * به نقل علمای شیعه و عامه، مهمترین هیئتى که در سال دهم هجرت به مدینه آمد و در مسجدالنبى به محضر پیامبر(ص) رسید، هیئت نمایندگى نصاراى نجران بوده است که شصت تن از علما و شخصیتهاى مسیحیان نجران در آن حضور داشتهاند. جریان مباهله، که در منابع تاریخى و روایى با تفصیل آمده است، در همین دیدار اتفاق میافتد<ref>ابن سعد، 1410ق، ج1، ص375 ؛ سبحانى، بیتا، ج2، ص431</ref>.
| |
| * در تاریخ ابن اثیر از سیزده هیئت نمایندگى نام برده شده است که در سال دهم هجرت به مدینه آمده و به حضور پیامبر(ص) شرفیاب شدهاند<ref>ابن سعد، 1410ق، ج1، ص364</ref>.
| |
| | |
| پس از رحلت پیامبر(ص) نیز آمدن غیر مسلمانان به مدینه ادامه داشت و افراد یا گروههاى مختلف، به انگیزههاى گوناگون، به مسجد پیامبر(ص) وارد مىشدند و از خلیفه وقت پرسشهایى مىکردند که به گواهى تاریخ، در بیشتر این موارد، خلیفه از على(ع) مىخواست که به پرسشها پاسخ دهد. علامه مجلسی در کتاب ''بحار الانوار'' در بخش احتجاجهاى على(ع) این احتجاجها را در چند باب قرار داده است: باب احتجاج با یهودیان، باب احتجاج با مسیحیان و...<ref>مجلسی، 1403ق، ج1، ص10 و ج9، صص60 ـ 11</ref>.
| |
| | |
| این سیره در زمان امامان معصوم: نیز ادامه داشته است؛ مانند احتجاجها
| |
| | |
| و گفتوگوهاى علمى امام صادق(ع) و اصحاب آن حضرت با غیر مسلمانی چون ابن ابیالعوجا در مسجدالنبی<ref>همان، 1403ق، ج1، ص209</ref>.
| |
| | |
| از این موارد به خوبى معلوم مىشود که ورود کافران و ملحدانى چون ابن ابىالعوجا به مسجدالنبى عادى بوده و هیچگاه امام(ع) نفرمودهاند این احتجاجها باید در بیرون مسجد انجام شود.
| |
| | |
| بنابراین، روایت یاد شده و روایات مشابه آن، که مضمون آنها جایز نبودن ورود کفار به حرم مکه و مدینه است، قابل استناد نیستند و اگر نتوان در این مسئله به شهرت استناد کرد ـ که نمیتوان ـ دلیل معتبر دیگرى بر عدم جواز یافت نمىشود؛ افزون بر اینکه برخى از فقها، ورود کفار به محدوده حرم مکه را، با اجازه حاکم، جایز دانستهاند<ref>نجفی، 1366ش، ج21، ص288</ref>.
| |
| | |
| == انطباق حکم حرم مکه با حرم امامان ==
| |
| صاحب جواهر به دنبال نظریه حرام بودن ورود کافران به منطقه حرم مىنویسد: «و یحتمل إلحاق حرم الأئمّه: بذلک فضلاً عن الحضرات المشرفه بل و الصحن، و لکن السیره على دخولهم بلدانهم»<ref>همان، 1366ش، ج21، ص 289</ref>.
| |
| | |
| همانگونه که مشاهده میکنید، صاحب جواهر نهتنها حرم امامان<ref>صحنها و رواقها</ref>، بلکه شهرهایی را نیز که ائمه در آنها دفن شدهاند، همانند شهر مکه شمرده و برای ورود کفار به آن شهرها احتمال حرمت داده است. در اینجا به منظور روشن شدن منشأ این نظرِ احتمالی، به چند روایت در اینباره اشاره میکنیم:
| |
| | |
| * وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ خَالِدٍ الْقَلَانِسِیِّ عَنِ الصَّادِقِ(ع) قَالَ: «مَکَّهُ حَرَمُ اللَّهِ وَ حَرَمُ رَسُولِهِ وَ حَرَمُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ـ الصَّلَاهُ فِیهَا بِمِائَهِ أَلْفِ صَلَاهٍ ـ وَ الدِّرْهَمُ فِیهَا بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ ـ وَ الْمَدِینَهُ حَرَمُ اللَّهِ وَ حَرَمُ رَسُولِهِ ـ وَ حَرَمُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الصَّلَاهُ فِیهَا بِعَشَرَهِ آلَافِ صَلَاهٍ وَ الدِّرْهَمُ فِیهَا بِعَشَرَهِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ الْکُوفَهُ حَرَمُ الله وَ حَرَمُ رَسُولِهِ ـ وَ حَرَمُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الصَّلَاهُ فِیهَا ـ بِأَلْفِ صَلَاهٍ وَ سَکَتَ عَنِ الدِّرْهَمِ»<ref>حر عاملی، 1403ق، ج3، ص524</ref>.
| |
| * عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ8 عَنْ عَمَّتِهِ زَیْنَبَ عَنْ أُمِّ أَیْمَنَ عَنْ رَسُولِ الله(ص) فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ قَالَ: «قَالَ جَبْرَائِیلُ وَ إِنَّ سِبْطَکَ هَذَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى الْحُسَیْنِ(ع) مَقْتُولٌ فِی عِصَابَهٍ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ وَ أَهْلِ بَیْتِکَ وَ أَخْیَارٍ مِنْ أُمَّتِکَ بِضِفَّهِ الْفُرَاتِ بِأَرْضٍ تُدْعَى کَرْبَلَاءَ... وَ هِیَ أَطْهَرُ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ أَعْظَمُهَا حُرْمَهً وَ إِنَّهَا لَمِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّهِ...» <ref>نوری، 1408ق، ج10، ص325 ؛ ابن قولویه، 1375، ص264</ref>.
| |
| * عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْمَدَائِنِیِّ، قَالَ: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله8 یَقُولُ: مَکَّهُ حَرَمُ إِبْرَاهِیمَ(ع) ، وَالْمَدِینَهُ حَرَمُ مُحَمَّدٍ8، وَ الْکُوفَهُ حَرَمُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)، إِنَّ عَلِیّاً(ع) حَرَّمَ مِنَ الْکُوفَهِ مَا حَرَّمَ إِبْرَاهِیمُ مِنْ مَکَّهَ، وَ مَا حَرَّمَ مُحَمَّدٌ(ص) مِنَ الْمَدِینَهِ»<ref>طوسی، 1414ق، ص672</ref>.
| |
| | |
| همانگونه که مشاهده میکنید در این احادیث شهر کوفه، حرم علی(ع) شمرده شده و دارای حرمتی همانند حرم مکه و کربلا، اعظم مکانهای روی زمین معرفی شده است.
| |
| | |
| از همینرو، بعضی فقیهان از طریق اولویت، برای کربلا نیز حکمی برابر با مکه قائل شدهاند. با توجه به چنین حکمی برای کوفه و کربلا و نبود فرق میان مشاهد مشرف امامان(ع) در احکام فقهی، نظریۀ احتمال الحاق تمام آنها به حرم مکه شکل گرفته است. اما صاحب جواهر به دلیل اینکه در طول تاریخ، کفار وارد شهر مدینه میشدند، از این احتمال اعراض کرده و طبق نظر مشهور فقها، فقط صحن و رواق ائمه را به حرم مکه ملحق دانسته است.
| |
| | |
| یکی دیگر از فقیهانی که در مباحث فقهی در اینباره سخن به میان آورده، مرحوم آقا ضیاء عراقى است. ایشان در کتاب ''شرح تبصره'' پس از نقل همین روایت ''دعائم الاسلام'' مبنى بر جایز نبودن ورود کفار به منطقه حرم، مىنویسد: «و تنقیح المناط یقتضـی إلحاق حرم النبی(ص) و بقیه الأئمه، بل و المشاهد المعظّمه، و حرم الزهراء ـ سلام الله علیها ـ ...»<ref>عراقی، 1414ق، ج4، ص376</ref>.
| |
| | |
| حال باید دید «احتمال الحاق»<ref>نظر صاحب جواهر</ref> و «مقتضای تنقیح مناط»<ref>رأی آقا ضیاء عراقی</ref> میتواند وجه مستدلی داشته باشد؟ به نظر میرسد این آرا، نهتنها توجیهی ندارد، بلکه از چند جهت مورد خدشه است:
| |
| | |
| * برای منطقه حرم مکه احکام خاص و ویژگیهایی در فقه هست که هر مسلمانی وقتی وارد آن منطقه شود، موظف به رعایت آنهاست؛ مانند جایز نبودن ورود بدون احرام، حرمت صید، تعقیب نشدن مجرمی که به آنجا رفته تا هنگامی که در آن محدوده باشد، حرمت کندن درخت و... از این احکام اختصاصی معلوم میشود که این منطقه، منحصر به فرد است و مشابهی ندارد. با وجود این تمایز اساسی، آیا مىتوان این ویژگیها را نادیده گرفت و به راحتی با کشف تشابه و ملاکی احتمالى، حرم امامان(ع) را به حرم مکه ملحق کرد و احکامیکه مخصوص این محدوده مقرر شده، به آنها نیز تسرّی داد؟ همانگونه که پیشتر دیدیم، فقها در الحاق حرم امامان(ع) به مساجد، و در تسرّی دادن حرمت ورود جنب به آنها تردید کردهاند<ref>حکیم، 1411ق، ج3، ص49</ref>؛ به این دلیل که این حکم مخصوص مساجد است و شاید عنوان مسجد، خصوصیتی داشته باشد که نتوان این حکم را به غیر مسجد تسرّی داد. وقتی در الحاق حرم امامان(ع) به مساجد تردید باشد ـ در حالی که همانندى حرم امامان(ع) با مساجد بیشتر است تا حرم مکه و امکان تنقیح مناط و مشترک بودن ملاک حکم در این دو روشنتر به نظر میرسد ـ چگونه مىتوان حرم امامان(ع) را به حرم مکه، که سرزمینى با احکام و آیینهاى ویژه است، ملحق کرد؟ شاید به همین دلیل است که صاحب جواهر نیز از تعبیر «احتمال»؛<ref>یحتمل إلحاق...</ref> استفاده کرده است.
| |
| * به یقین فقیهانی که حرم امامان(ع) را همانند حرم مکه دانستهاند، منظورشان این نیست که در همه احکام، همانند یکدیگرند. هیچ فقیهی چنین چیزی نگفته است. بلکه منظورشان فقط اشتراک پیدا کردن در یک حکم و تسرّی دادن آن حکم<ref>جایز نبودن ورود کافران</ref> است.
| |
| | |
| حال باید دید آیا حکم عدم جواز ورود کافر به حرم مکه، همه اقسام کفار، حتی کفار غیر مشرک مانند اهل کتاب، را شامل میشود یا مختص به مشرکان بتپرست است؟ با توجه به اینکه دلیل عمده و اصلی این حکم، آیۀ {...إِنَّمَا الْمُشْـرِکُونَ نَجَسٌ...} است، زمانی ورود کفار اهل کتاب به این محدوده جایز نخواهد بود که:
| |
| | |
| اولاً؛ ثابت شود آنان نیز جزو مشرکاناند. در حالی که در مباحث گذشته دانستیم که چنین چیزی ثابت نمیشود.
| |
| | |
| ثانیاً؛ بگوییم مقصود از مسجدالحرام در این آیه، تمام محدوده حرم است.
| |
| | |
| در حالیکه این موضوع نیز در میان فقها جای بحث و گفتوگو است. بنابراین، نه همانند دانستن حرم امامان(ع) به حرم مکه دلیلی دارد، و نه حکم عدم جواز ورود کفار غیر مشرک به حرم مکه قطعی و مستدل است.
| |
| | |
| از بررسیهای گذشته مشخص شد که نمیتوان حکم هیچ یک از مسجدالحرام، دیگر مساجد و حرم مکه را به حرم امامان(ع) تسرّی داد و به عدم جواز ورود حکم کرد. لذا این مکانها بر اصل جوازِ ورود باقی میماند. همچنین متعرض نشدن فقها به این مسئله،
| |
| | |
| با وجود مورد ابتلا بودن آن، احتمال جایز بودن ورود کافران به این مکانها را تقویت میکند. افزونبر اینکه میتوان گفت چون حکمی درباره این موضوع از سوی شرع به ما نرسیده و امروزه مبتلابه است، باید این مورد را از موارد شبهه حکمیه بدوى دانست که مجرای اصل برائت شرعى و عقلى است و در نتیجه، وارد شدن کافران غیر مشرک به اینگونه مکانها منعی نخواهد داشت.
| |
| | |
| البته بدون شک، این مطلب، بدان معنا نیست که هر غیر مسلمانی، بدون قاعده و برنامه، بتواند وارد این اماکن شود. بلکه باید ورودشان با انگیزه درست و هدفدار باشد و دست کم با انگیزههاى عقلایى، مانند مشاهدۀ آثار و تمدن اسلامى برجاى مانده در آن اماکن صورت گیرد. افزون بر اینکه ما مکانهایی مانند مساجد و حرم امامان(ع) را، افزونبر مرکز راز و نیاز و عبادت، پایگاه پیامرسانی و نمایشگاه فرهنگ و هنر و تمدن اسلامى نیز میدانیم. بنابراین، اگر جهانگرد غیر مسلمانی به این مکانها قدم گذارد، چه بسا جویاى حقیقت و خواستار آشنایى با اسلام و تمدن اصیل آن بشود و شاهد تحقق مضمون این آیه شریفه باشیم که<ref>فَبَشِّرْ عِبٰادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ</ref><ref>زمر : 18</ref>، با این همه، حفظ شئون این مکانهای مقدس نیز لازم است؛ به این معنا که وارد شوندگان باید از نظر پوشش و رفتار بهگونهاى باشند که بىاحترامى به این اماکن و هتک حرمت آنها محسوب نشود که در این صورت، بىگمان جایز نخواهد بود.
| |
| | |
| از آنچه درباره حرم امامان(ع) گفته شد، حکم ورود غیر مسلمان به حرمها و زیارتگاههای امامزادگان نیز روشن میشود و نیازی به بحث جداگانه نیست.
| |
| | |
| == چگونگیهای حضور غیر مسلمان در حرم امامان ==
| |
| در پایان نکاتی را بیان میکنیم که از یک سو ابعاد و زوایای موضوع بحث، شفافیت بیشتری پیدا کند و از سوی دیگر، دغدغههایی را که ممکن است این نوع بحثها برای بعضی از متدینان به وجود آورد، فرو بکاهد.
| |
| | |
| === فرصت حضور غیر مسلمانان در حرم امامان ===
| |
| در حال حاضر بخش درخور توجهى از مکانهای تاریخی و جاذبههاى جهان اسلام، به ویژه ایران را مکانهاى مقدسی مانند مساجد، حرمها و زیارتگاهها تشکیل مىدهد. این مکانهاى مقدس، صرف نظر از قداست و معنویتى که دارد، نمایشگاهى از هنر و نمادى از تمدن و فرهنگ اسلام و مسلمانان است. هنرمندان بىنام و نشان از سر عشق
| |
| | |
| و ایمان کوشیدهاند تا بهترین تصور و اندیشهای را که از زیبایى متدینانه داشتهاند، در پیکره این بناهاى مقدس جلوهگر سازند. این جاذبههاى هنرى و فرهنگى مىتواند خیل عظیم گردشگرانى را که اغلب غیر مسلماناند به این اماکن بکشاند. حضور این گردشگران، بهویژه با توجه به فضاى اسلامى حاکم بر آنها، فرصت بهرهوریهاى فرهنگى ـ معنوى را برای ما فراهم میسازد. چگونگى بهرهگیرى از این فرصت به برنامهریزى ما بستگی دارد تا بتوانیم ضمن معرفى آثار فرهنگى و تاریخى اسلام، سخن حق و پیامهاى حیاتبخش اسلام را نیز به گوش انسانهایى که با پاى خود به چنین فضایی آمدهاند، برسانیم.
| |
| | |
| غیر مسلمانانیکه قصد دارند وارد حرم امامان(ع) شوند، چه بسا انگیزه عقلایى و شرعپسند دارند؛ مانند جستوجوى حق و آشنایى با معارف اسلامى یا تحقیق در آثار و بناهاى اسلامى؛ یعنی آنها انسانهایی هستند که آمادگی بیشتری برای شنیدن اینگونه مسائل را دارند و چه بسا جواز حضورشان در این اماکن، به حقپذیری و استبصار آنان بینجامد. افزونبر اینکه این حضور مىتواند بسیارى از انحرافها، تهمتها و کجفهمیهایی را که جاهلانه یا مغرضانه درباره اسلام و شیعه رواج مییابد، از ذهنها بزداید. همچنین این حضور، میتواند در خنثى کردن اسلامهراسی مؤثر باشد و به پاک کردن چهره خشن و ضد انسانیای که فرقهها و گروهکهایی مانند القاعده، طالبان، داعش و... از اسلام ارائه میکنند، کمک کند. بدون شک دستیابی به این اهداف دینی با استفاده از فرصت گردشگری، پیوند زیادی با حل مسئله جواز ورود غیر مسلمان به اماکن مذهبی دارد.
| |
|
| |
|
| === حرم امامان؛ بستر ابلاغ دین === | | === حرم امامان؛ بستر ابلاغ دین === |
| بشر امروز از فروافتادن در تنگناى فرهنگ مادیت و از دست دادنِ هویت معنوى خویش خسته شده و در ژرفاى فطرت خود در جستوجوى فرهنگی نجاتبخش است؛ فرهنگیکه بتواند انسان بودن او را در مسیر زندگی تفسیر کند. به همین سبب شاهد نهضت دینخواهی و معنویتجویی بشر در این روزگاریم. در چنین فضایى، ارتباط یافتن با دورافتادگان از فرهنگ انسانساز و نجاتبخش اسلامی، و توجه به صنعت جهانگردى و پذیرش گردشگران غیر مسلمان، شیوهای پسندیده براى اعلام و ابلاغِ دین، و آشنا کردن آنان با آموزههاى اسلام است.
| | به باور برخی، پذیریش جهانگردان غیر مسلمان در حرم امامان، بستری برای ابلاغ دین است. به باور آنان |
|
| |
|
| صنعت توریسم را نباید با اتخاذ سیاست تساهل و تسامح در برخورد با جریانهاى فرهنگی غیر دینى هممعنا دانست. بلکه این صنعت، زمینه و بستر دادوستدهاى فرهنگى و گفتوگوى فکرى و اعتقادى و به تعبیر قرآن، «جدال أحسن» را به گونه عملى، فراهم مىآورد و بىگمان در این میان، فرهنگ و باورى پایدار مىماند که غنىتر و انسانىتر باشد. اسلام با توجه به غناى فرهنگی و معرفتی، و موافق بودنش با فطرت انسانی، در طول تاریخ خود، در همین بسترها رشد و گسترش یافته است. | | صنعت توریسم را نباید با اتخاذ سیاست تساهل و تسامح در برخورد با جریانهاى فرهنگی غیر دینى هممعنا دانست. بلکه این صنعت، زمینه و بستر دادوستدهاى فرهنگى و گفتوگوى فکرى و اعتقادى و به تعبیر قرآن، «جدال أحسن» را به گونه عملى، فراهم مىآورد و بىگمان در این میان، فرهنگ و باورى پایدار مىماند که غنىتر و انسانىتر باشد. اسلام با توجه به غناى فرهنگی و معرفتی، و موافق بودنش با فطرت انسانی، در طول تاریخ خود، در همین بسترها رشد و گسترش یافته است. |