پرش به محتوا

استلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۶۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
==مفهوم شناسی==
==مفهوم شناسی==


 
واژه استلام از ریشه س ل م برگرفته از سلام به معنا درود<ref>النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».</ref> یا سِسلام به معنای سنگ است.<ref>لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».</ref> بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به حجرالاسود است.<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».</ref> شماری از واژه‌شناسان، استلام را از ریشه لأم به معنای سپر و زره یا سِلاح<ref>غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص327؛ لسان العرب، ج12، ص297، «سلم»؛ نك: رسائل المرتضی، ج3، ص275.</ref> و یا به معنای اجتماع<ref>لسان العرب، ج12، ص532-533؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «لام».</ref> دانسته‌اند.استلام، لمس كردن حجرالاسود یا دیگر اجزا و اركان كعبه<ref>الشرح الكبیر، ج2، ص42؛ مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الثمر الدانی، ص366، 368.</ref> است. شماری از فقیهان بوسیدن را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمرده‌اند؛<ref>رسائل المرتضی، ج3، ص275؛ البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> اما بیشتر فقیهان امامی<ref>الاقتصاد، ص303؛ كشف الرموز، ج1، ص375؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ مدارك الاحكام، ج8، ص160.</ref> و اهل سنت<ref>الام، ج2، ص186؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ المجموع، ج8، ص31.</ref> بوسیدن را جزء آن ندانسته‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص31؛ مستند الشیعه، ج12، ص63-64.</ref> عطف واژه «تقبیل» (بوسیدن) به استلام در متون و روایات آداب استلام همین دیدگاه را تأیید می‌كند. شماری دیگر استلام حجر را رساندن دست به آن یا بوسیدن آن تعریف كرده‌اند.<ref>جواهر الكلام، ج19، ص346.</ref>
استلام، لمس كردن حجرالاسود٭ یا دیگر اجزا و اركان كعبه٭[6]است. (تصویر شماره 5) شماری از فقیهان بوسیدن را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمرده‌اند[7]؛ اما بیشتر فقیهان امامی[8]و اهل سنت[9]بوسیدن را جزء آن ندانسته‌اند.[10]عطف واژه «تقبیل٭» (بوسیدن) به استلام در متون و روایات آداب استلام (← ادامه مقاله) همین دیدگاه را تأیید می‌كند. شماری دیگر استلام حجر را رساندن دست به آن یا بوسیدن آن تعریف كرده‌اند.[11]
==پیشینه روایی==
==پیشینه روایی==
بر پایه برخی روایت‌ها[12]، حضرت آدم(ع) پس از هبوط به زمین، از وحشت تنهایی به خداوند شكایت كرد. خداوند برای زدودن هراس و دلتنگی وی و یادآوری عهد و میثاق آدم در جهان ذر پیش از هبوط او به زمین[13]، حجرالاسود را به صورت یاقوت همراه جبرئیل از بهشت به زمین فرستاد. آدم(ع) چون حجر را دید و شناخت، پیمان خود را با خداوند درباره اقرار به ربوبیت خدا، ولایت و اطاعت معصومان[14]به یاد آورد. شتابان به سوی حجر آمد و خود را بر آن افكند و آن را در برگرفت و بوسید و 40 روز گریست، در حالی‌كه از خطای خود توبه نموده، از نقض میثاق خویش پشیمان بود.[15]از این رو، استلام و بوسیدن حجر سنت شد. بر پایه روایات دیگر، جبرئیل مأمور شد مناسك حج را به آدم، ابراهیم و اسماعیل بیاموزد.[16]وی هنگام آموزش مناسك حج، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.[17]از آن پس، استلام حجر از سنت‌های حج ابراهیمی شد و پیروان دین ابراهیم(ع) حجر را استلام ‌كردند. از برخی روایت‌ها برمی‌آید كه استلام حجرالاسود در روزگار جاهلیت نیز رواج داشته است.[18]
بر پایه برخی روایت‌ها،<ref>نگاه کنید به علل الشرایع، ج2، ص425-427.</ref> حضرت آدم(ع) پس از هبوط به زمین، از وحشت تنهایی به خداوند شكایت كرد. خداوند برای زدودن هراس و دلتنگی وی و یادآوری عهد و میثاق آدم در جهان ذر پیش از هبوط او به زمین،<ref>نگاه کنید به الكافی، ج1، ص413، 426، 438؛ ج2، ص9-12.</ref> حجرالاسود را به صورت یاقوت همراه جبرئیل از بهشت به زمین فرستاد. آدم(ع) چون حجر را دید و شناخت، پیمان خود را با خداوند درباره اقرار به ربوبیت خدا، ولایت و اطاعت معصومان<ref>الكافی، ج1، ص132؛ التهذیب، ج3، ص145.</ref> به یاد آورد. شتابان به سوی حجر آمد و خود را بر آن افكند و آن را در برگرفت و بوسید و 40 روز گریست، در حالی‌كه از خطای خود توبه نموده، از نقض میثاق خویش پشیمان بود.<ref>علل الشرایع، ج2، ص425-426؛ مختصر بصائر الدرجات، ص220.</ref> از این رو، استلام و بوسیدن حجر سنت شد. بر پایه روایات دیگر، جبرئیل مأمور شد مناسك حج را به آدم، ابراهیم و اسماعیل بیاموزد.<ref>الكافی، ج4، ص191، 203.</ref> وی هنگام آموزش مناسك حج، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.<ref>علل الشرایع، ج2، ص586.</ref> از آن پس، استلام حجر از سنت‌های حج ابراهیمی شد و پیروان دین ابراهیم(ع) حجر را استلام ‌كردند. از برخی روایت‌ها برمی‌آید كه استلام حجرالاسود در روزگار جاهلیت نیز رواج داشته است.<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص201؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص192.</ref>


== استلام در سیره معصومان و بزرگان دین==
== استلام در سیره معصومان و بزرگان دین==
در منابع روایی امامیان[19]و اهل سنت[20]گزارش‌هایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره رسول خدا(ص)، امامان شیعه و صحابه در طواف‌های فریضه یا نافله آمده است. (تصویر شماره 6) بر پایه حدیث‌هایی در منابع شیعی و اهل سنت، رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.[21](← ادامه مقاله، چگونگی استلام)
در منابع روایی امامیان<ref>الكافی، ج4، ص404-405؛ التهذیب، ج5، ص106، 455.</ref> و اهل سنت<ref>[صحیح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.</ref> گزارش‌هایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره رسول خدا(ص)، امامان شیعه و صحابه در طواف‌های فریضه یا نافله آمده است. بر پایه حدیث‌هایی در منابع شیعی و اهل سنت، رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافی، ج4، ص429.</ref>
فقیهان امامی[22]و اهل سنت[23]به پشتوانه روایات[24]، خواندن دعاهایی را هنگام استلام حجرالاسود سفارش كرده‌اند كه بیشتر در بر دارنده یاد خدا، حمد و سپاس الهی، صلوات بر پیامبر و خاندان آن حضرت، اعلان دوری و بیزاری از شیطان و نمادهای آن هستند. همچنین فقیهان امامی[25]، شافعی[26]و حنبلی[27]به پشتوانه روایات[28]، برای استلام سه ركن یمانی، شامی و غربی نیز دعاهایی را با مضامینی چون سلام و صلوات بر پیامبر و خاندان او و درخواست قبولی اعمال حج و توبه یاد كرده‌اند.
 
در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمت‌هایی یاد شده است[31]؛ از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت حضرت علی(ع)[32]، آمرزش گناهان با استلام حجر[33]و این‌كه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند[34]یا پیامبر گرامی(ص)[35]است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل[36]و یكی از درهای بهشت[37]و باب توبه[38]و استلام آن مایه استجابت دعا[39]، آمرزش گناهان[40]و به منزله دست دادن با خدا[41]شمرده شده است.
فقیهان امامی<ref>الهدایه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref> و اهل سنت<ref>المجموع، ج8، ص30؛ المغنی، ج3، ص384؛ الشرح الكبیر، ج3، ص384.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>الام، ج2، ص186؛ الكافی، ج4، ص403.</ref> خواندن دعاهایی را هنگام استلام حجرالاسود سفارش كرده‌اند كه بیشتر در بر دارنده یاد خدا، حمد و سپاس الهی، صلوات بر پیامبر و خاندان آن حضرت، اعلان دوری و بیزاری از شیطان و نمادهای آن هستند. همچنین فقیهان امامی،<ref>المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنیة النزوع، ص173-174.</ref> شافعی<ref>المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبین، ج2، ص338.</ref> و حنبلی<ref>المغنی، ج3، ص396.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص409؛ كتاب الدعاء، ص269؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص532 .</ref> برای استلام سه ركن یمانی، شامی و غربی نیز دعاهایی را با مضامینی چون سلام و صلوات بر پیامبر و خاندان او و درخواست قبولی اعمال حج و توبه یاد كرده‌اند.
به تصریح شماری از فقیهان امامی، بر پایه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص404.</ref> بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.</ref> در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمت‌هایی یاد شده است؛<ref>نگاه کنید به رسائل المرتضی، ج3، ص276.</ref> از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت حضرت علی(ع)،<ref>الكافی، ج4، ص185-186.</ref> آمرزش گناهان با استلام حجر<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و این‌كه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند<ref>علل الشرایع، ج2، ص426.</ref> یا پیامبر گرامی(ص)<ref>علل الشرایع، ج2، ص427.</ref> است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> و یكی از درهای بهشت<ref>الكافی، ج4، ص409.</ref> و باب توبه<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص39.</ref> و استلام آن مایه استجابت دعا،<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> آمرزش گناهان<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و به منزله دست دادن با خدا<ref>علل الشرایع، ج2، ص424.</ref> شمرده شده است.


==احكام فقهی استلام==
==احكام فقهی استلام==
خط ۲۵: خط ۲۵:


#'''چگونگی استلام''':
#'''چگونگی استلام''':
به تصریح شماری از فقیهان امامی، بر پایه روایات[29]، بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.[30] فقیهان شافعی[67]، حنبلی[68]، شماری از فقیهان پیشین حنفی[69]و بیشتر فقیهان امامی[70]حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانسته‌اند. فقیهان متأخر حنفی[71]و اندكی از فقیهان امامی[72]استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانسته‌اند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كرده‌اند.[73]اندكی از فقیهان امامی[74]چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانسته‌اند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیث‌ها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»[75]، به معنای بهترین‌گونه استلام یا موردی خاص است.[76]در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت می‌گیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.[77]
فقیهان شافعی[67]، حنبلی[68]، شماری از فقیهان پیشین حنفی[69]و بیشتر فقیهان امامی[70]حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانسته‌اند. فقیهان متأخر حنفی[71]و اندكی از فقیهان امامی[72]استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانسته‌اند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كرده‌اند.[73]اندكی از فقیهان امامی[74]چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانسته‌اند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیث‌ها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»[75]، به معنای بهترین‌گونه استلام یا موردی خاص است.[76]در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت می‌گیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.[77]
برخی شافعیان[78]و حنفیان[79]به پشتوانه روایات[80]، سه بار بوسیدن و قرار دادن‌گونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی[81]ـ بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانسته‌اند. مفاد این حدیث‌ها، سجده كردن پیامبر(ص) یا كسانی دیگر بر حجرالاسود است. در میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن‌گونه و پیشانی را بر حجرالاسود بدعت خوانده و به پشتوانه نبود روایت‌های معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.[82]
برخی شافعیان[78]و حنفیان[79]به پشتوانه روایات[80]، سه بار بوسیدن و قرار دادن‌گونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی[81]ـ بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانسته‌اند. مفاد این حدیث‌ها، سجده كردن پیامبر(ص) یا كسانی دیگر بر حجرالاسود است. در میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن‌گونه و پیشانی را بر حجرالاسود بدعت خوانده و به پشتوانه نبود روایت‌های معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.[82]


۱۵٬۶۱۴

ویرایش