بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==احكام فقهی استلام== | ==احكام فقهی استلام== | ||
=== استحباب استلام === | |||
فقیهان امامی به پشتوانه روایات[42]، بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام طواف[43]و خواه موارد دیگر از جمله هنگام ورود به مسجدالحرام[44]تأكید كردهاند. استلام و بوسیدن ركن یمانی نیز در فقه امامی مستحب مؤكد به شمار میرود.[45]در برخی منابع امامی، بر استلام حجرالاسود بیش از استلام ركن یمانی تأكید شده است.[46]در میان فقیهان امامی گویا تنها سلار دیلمی (م.448ق.) بوسیدن حجرالاسود و استلام ركن یمانی را برای حجگزار واجب دانسته است.[47]در طواف، استلام حجرالاسود و ركن یمانی پیش از آغاز آن، در هر دور و نیز پایان آن مستحب شمرده شده است.[48]در بیشتر منابع فقهی امامیان، بر پایه حدیثهای یاد شده، بر استحباب بوسیدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكید شده است.[49] | |||
فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز به پشتوانه روایات[50]، استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمردهاند.[51]تنها از ابوحنیفه گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.[52]برخی از مالكیان در دور اول طواف، استلام حجرالاسود را مستحب به شمار نمیآورند.[53]شافعیان استلام حجرالاسود و ركن یمانی را در همه دورهای طواف مستحب شمردهاند و بر استحباب استلام در دورهای فرد، به ویژه در وضع سخت، تأكید كردهاند.[54]فقیهان شافعی[55]، حنفی[56]و شماری از فقیهان مالكی[57]اشاره دارند كه بوسیدن حجر باید بدون صدا باشد. آنان بوسیدن با صدا را مكروه میدانند. | فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز به پشتوانه روایات[50]، استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمردهاند.[51]تنها از ابوحنیفه گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.[52]برخی از مالكیان در دور اول طواف، استلام حجرالاسود را مستحب به شمار نمیآورند.[53]شافعیان استلام حجرالاسود و ركن یمانی را در همه دورهای طواف مستحب شمردهاند و بر استحباب استلام در دورهای فرد، به ویژه در وضع سخت، تأكید كردهاند.[54]فقیهان شافعی[55]، حنفی[56]و شماری از فقیهان مالكی[57]اشاره دارند كه بوسیدن حجر باید بدون صدا باشد. آنان بوسیدن با صدا را مكروه میدانند. | ||
همه فقیهان امامی، مگر ابن جنید اسكافی[58]، استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی را باور دارند.[59]پشتوانه آنها روایتی حكایتگر سیره امام صادق(ع) در استلام همه اركان كعبه و نیز حدیثی از امام رضا(ع) است كه بر استحباب استلام همه اركان، از جمله دو ركن شامی و غربی، دلالت دارد.[60]فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را به پشتوانه روایتهایی كه پیامبر گرامی(ص) دو ركن شامی و غربی را استلام نمیكرده است[61]، مستحب نشمردهاند.[62] | همه فقیهان امامی، مگر ابن جنید اسكافی[58]، استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی را باور دارند.[59]پشتوانه آنها روایتی حكایتگر سیره امام صادق(ع) در استلام همه اركان كعبه و نیز حدیثی از امام رضا(ع) است كه بر استحباب استلام همه اركان، از جمله دو ركن شامی و غربی، دلالت دارد.[60]فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را به پشتوانه روایتهایی كه پیامبر گرامی(ص) دو ركن شامی و غربی را استلام نمیكرده است[61]، مستحب نشمردهاند.[62] | ||
مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان امامی[63]و اهل سنت[64]، به پشتوانه روایات[65]، استلام آن پس از طواف و نیز نماز طواف و پیش از سعی میان صفا و مروه است. همچنین در پارهای از منابع فقهی امامی و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.[66] | مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان امامی[63]و اهل سنت[64]، به پشتوانه روایات[65]، استلام آن پس از طواف و نیز نماز طواف و پیش از سعی میان صفا و مروه است. همچنین در پارهای از منابع فقهی امامی و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.[66] | ||
=== '''چگونگی استلام''' === | |||
فقیهان شافعی[67]، حنبلی[68]، شماری از فقیهان پیشین حنفی[69]و بیشتر فقیهان امامی[70]حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانستهاند. فقیهان متأخر حنفی[71]و اندكی از فقیهان امامی[72]استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانستهاند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كردهاند.[73]اندكی از فقیهان امامی[74]چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانستهاند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیثها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»[75]، به معنای بهترینگونه استلام یا موردی خاص است.[76]در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت میگیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.[77] | فقیهان شافعی[67]، حنبلی[68]، شماری از فقیهان پیشین حنفی[69]و بیشتر فقیهان امامی[70]حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانستهاند. فقیهان متأخر حنفی[71]و اندكی از فقیهان امامی[72]استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانستهاند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كردهاند.[73]اندكی از فقیهان امامی[74]چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانستهاند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیثها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»[75]، به معنای بهترینگونه استلام یا موردی خاص است.[76]در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت میگیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.[77] | ||
برخی شافعیان[78]و حنفیان[79]به پشتوانه روایات[80]، سه بار بوسیدن و قرار دادنگونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی[81]ـ بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانستهاند. مفاد این حدیثها، سجده كردن پیامبر(ص) یا كسانی دیگر بر حجرالاسود است. در میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتنگونه و پیشانی را بر حجرالاسود بدعت خوانده و به پشتوانه نبود روایتهای معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.[82] | برخی شافعیان[78]و حنفیان[79]به پشتوانه روایات[80]، سه بار بوسیدن و قرار دادنگونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی[81]ـ بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانستهاند. مفاد این حدیثها، سجده كردن پیامبر(ص) یا كسانی دیگر بر حجرالاسود است. در میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتنگونه و پیشانی را بر حجرالاسود بدعت خوانده و به پشتوانه نبود روایتهای معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.[82] |