استلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۴۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۰
خط ۵: خط ۵:
استلام در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] گزارش شده و در روایات مستحب شمرده شده است. استلام حجرالاسود به معنای یادآوری پیمان خدا بر توحید، نبوت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع) شمرده شده و آمرزش گناهان از آثار آن دانسته شده است. از آثار استلام رکن یمانی نیز آمرزش گناهان و استجابت دعا معرفی شده است.
استلام در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] گزارش شده و در روایات مستحب شمرده شده است. استلام حجرالاسود به معنای یادآوری پیمان خدا بر توحید، نبوت پیامبر(ص) و ولایت امام علی(ع) شمرده شده و آمرزش گناهان از آثار آن دانسته شده است. از آثار استلام رکن یمانی نیز آمرزش گناهان و استجابت دعا معرفی شده است.


==مفهوم شناسی==
==واژه شناسی==


واژه استلام از ریشه «س ل م»، برگرفته از سَلام به معنای درود<ref>النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».</ref> یا سِلام به معنای سنگ است.<ref>لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».</ref> بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به [[حجرالاسود]] است.<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».</ref> شماری از واژه‌شناسان، استلام را از ریشه «ل أ م»، به معنای سپر و زره یا سِلاح<ref>غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص327؛ لسان العرب، ج12، ص297، «سلم»؛ نك: رسائل المرتضی، ج3، ص275.</ref> و یا به معنای اجتماع<ref>لسان العرب، ج12، ص532-533؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «لام».</ref> دانسته‌اند.  
واژه استلام از ریشه «س ل م»، برگرفته از سَلام به معنای درود<ref>النهایه، ج2، ص395؛ لسان العرب، ج12، ص297-298؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «سلم».</ref> یا سِلام به معنای سنگ است.<ref>لسان العرب، ج12، ص297- 298؛ النهایه، ج2، ص395، «سلم».</ref> بر پایه احتمال دوم، استلام در متون دینی به معنای «مسّ سِلام» یعنی رساندن دست و بدن به [[حجرالاسود]] است.<ref>ترتیب اصلاح المنطق، ص30؛ غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج12، ص298، «سلم».</ref> شماری از واژه‌شناسان، استلام را از ریشه «ل أ م»، به معنای سپر و زره یا سِلاح<ref>غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص327؛ لسان العرب، ج12، ص297، «سلم»؛ نك: رسائل المرتضی، ج3، ص275.</ref> و یا به معنای اجتماع<ref>لسان العرب، ج12، ص532-533؛ مجمع البحرین، ج6، ص90، «لام».</ref> دانسته‌اند.  


استلام، در اصطلاح فقه، لمس كردن حجرالاسود یا دیگر اجزا و [[اركان كعبه]]<ref>الشرح الكبیر، ج2، ص42؛ مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الثمر الدانی، ص366، 368.</ref> است.  شماری از فقیهان، بوسیدن را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمرده‌اند؛<ref>رسائل المرتضی، ج3، ص275؛ البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> ولی بیشتر فقیهان [[شیعه]]<ref>الاقتصاد، ص303؛ كشف الرموز، ج1، ص375؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ مدارك الاحكام، ج8، ص160.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>الام، ج2، ص186؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ المجموع، ج8، ص31.</ref> بوسیدن را جزء آن ندانسته‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص31؛ مستند الشیعه، ج12، ص63-64.</ref> عطف واژه «[[تقبیل]]» به استلام در متون و روایات آداب استلام ، همین دیدگاه را تأیید می‌كند. شماری دیگر استلام حجر را رساندن دست به آن یا بوسیدن آن تعریف كرده‌اند.<ref>جواهر الكلام، ج19، ص346.</ref>
استلام، در اصطلاح فقه، لمس كردن حجرالاسود یا دیگر اجزا و [[اركان كعبه]]<ref>الشرح الكبیر، ج2، ص42؛ مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الثمر الدانی، ص366، 368.</ref> است.  شماری از فقیهان، بوسیدن را جزء مفهوم اصطلاحی استلام شمرده‌اند؛<ref>رسائل المرتضی، ج3، ص275؛ البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> ولی بیشتر فقیهان [[شیعه]]<ref>الاقتصاد، ص303؛ كشف الرموز، ج1، ص375؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ مدارك الاحكام، ج8، ص160.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>الام، ج2، ص186؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ المجموع، ج8، ص31.</ref> بوسیدن را جزء آن ندانسته‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص31؛ مستند الشیعه، ج12، ص63-64.</ref> عطف واژه «[[تقبیل]]» به استلام در متون و روایات آداب استلام ، همین دیدگاه را تأیید می‌كند. شماری دیگر استلام حجر را رساندن دست به آن یا بوسیدن آن تعریف كرده‌اند.<ref>جواهر الكلام، ج19، ص346.</ref>
==پیشینه روایی==
==پیشینه استلام در روایات دینی==
بر پایه برخی روایت‌ها،<ref>نگاه کنید به علل الشرایع، ج2، ص425-427.</ref> [[حضرت آدم(ع)]] پس از هبوط به زمین، از وحشت تنهایی به خداوند شكایت كرد. خداوند برای زدودن هراس و دلتنگی وی و یادآوری عهد آدم در عالم ذر پیش از هبوط او به زمین،<ref>نگاه کنید به الكافی، ج1، ص413، 426، 438؛ ج2، ص9-12.</ref> [[حجرالاسود]] را به صورت یاقوت همراه [[جبرئیل]] از بهشت به زمین فرستاد. آدم(ع) چون حجر را دید و شناخت، پیمان خود را با خداوند درباره اقرار به ربوبیت خدا، ولایت و اطاعت [[معصومان(ع)]]<ref>الكافی، ج1، ص132؛ التهذیب، ج3، ص145.</ref> به یاد آورد. شتابان به سوی حجر آمد و خود را بر آن افكند و آن را در برگرفت و بوسید و 40 روز گریست، در حالی‌كه از خطای خود توبه نموده، از نقض میثاق خویش پشیمان بود.<ref>علل الشرایع، ج2، ص425-426؛ مختصر بصائر الدرجات، ص220.</ref> از این رو، استلام و بوسیدن حجر سنت شد.  
بر پایه برخی روایت‌ها،<ref>نگاه کنید به علل الشرایع، ج2، ص425-427.</ref> [[حضرت آدم(ع)]] پس از هبوط به زمین، از وحشت تنهایی به خداوند شكایت كرد، خداوند [[حجرالاسود]] را به صورت یاقوت همراه [[جبرئیل]] از بهشت به زمین فرستاد. آدم(ع) چون حجر را دید و شناخت، خود را بر آن افكند و آن را در برگرفت و بوسید و 40 روز گریست، از این رو، استلام و بوسیدن حجر سنت شد.  


بر پایه روایات دیگر، جبرئیل مأمور شد مناسك [[حج]] را به آدم، [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل]] بیاموزد.<ref>الكافی، ج4، ص191، 203.</ref> وی هنگام آموزش مناسك حج، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.<ref>علل الشرایع، ج2، ص586.</ref> از آن پس، استلام حجر از سنت‌های [[حج ابراهیمی]] شد و پیروان دین ابراهیم(ع) حجر را استلام ‌كردند. از برخی روایت‌ها برمی‌آید كه استلام حجرالاسود در روزگار [[جاهلیت]] نیز رواج داشته است.<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص201؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص192.</ref>
بر پایه روایات دیگر، جبرئیل مأمور شد مناسك [[حج]] را به آدم، [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل]] بیاموزد.<ref>الكافی، ج4، ص191، 203.</ref> وی هنگام آموزش مناسك حج، آنان را نزد حجرالاسود آورد و گفت كه بر آن دست بمالند.<ref>علل الشرایع، ج2، ص586.</ref>از برخی روایت‌ها برمی‌آید كه استلام حجرالاسود در روزگار [[جاهلیت]] نیز رواج داشته است.<ref>تأویل مختلف الحدیث، ص201؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص192.</ref>


== در سیره معصومان(ع)==
=== در سیره معصومان(ع)===
در منابع روایی شیعیان<ref>الكافی، ج4، ص404-405؛ التهذیب، ج5، ص106، 455.</ref> و اهل سنت<ref>[صحیح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.</ref> گزارش‌هایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] در [[طواف|طواف‌های]] فریضه یا نافله آمده است. بر پایه حدیث‌هایی در منابع شیعه و اهل سنت، رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافی، ج4، ص429.</ref>
در منابع روایی شیعیان<ref>الكافی، ج4، ص404-405؛ التهذیب، ج5، ص106، 455.</ref> و اهل سنت<ref>[صحیح مسلم، ج4، ص66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175؛ المستدرك، ج1، ص454.</ref> گزارش‌هایی از استلام حجر و ركن یمانی در سیره [[رسول خدا(ص)]]، [[امامان شیعه]] و [[صحابه]] در [[طواف|طواف‌های]] فریضه یا نافله آمده است. بنابر روایاتی رسول خدا(ص) حجرالاسود را سواره با عصای خویش استلام كرد و سپس عصا را بوسید.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص67-68؛ الكافی، ج4، ص429.</ref>


فقیهان شیعه<ref>الهدایه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref> و اهل سنت<ref>المجموع، ج8، ص30؛ المغنی، ج3، ص384؛ الشرح الكبیر، ج3، ص384.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>الام، ج2، ص186؛ الكافی، ج4، ص403.</ref> خواندن دعاهایی را هنگام استلام حجرالاسود سفارش كرده‌اند كه بیشتر در بر دارنده یاد خدا، حمد و سپاس الهی، صلوات بر پیامبر و خاندان وی، اعلان دوری و بیزاری از شیطان و نمادهای آن هستند.
==حکم فقهی استلام ==


همچنین فقیهان شیعه،<ref>المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنیة النزوع، ص173-174.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبین، ج2، ص338.</ref> و [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص396.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص409؛ كتاب الدعاء، ص269؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص532 .</ref> برای استلام سه ركن یمانی، شامی و غربی نیز دعاهایی را با مضامینی مانند سلام و صلوات بر پیامبر و خاندان او و درخواست قبولی اعمال حج و [[توبه]] یاد كرده‌اند
=== نظر شیعه ===
فقیهان شیعه به پشتوانه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص403-404.</ref> بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام [[طواف]]<ref>الهدایه، ص224؛ مستند الشیعه، ج12، ص67؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> و خواه موارد دیگر از جمله هنگام ورود به [[مسجدالحرام]]<ref>مستند الشیعه، ج12، ص62-63؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> تأكید كرده‌اند. استلام و بوسیدن ركن یمانی نیز در فقه شیعه مستحب مؤكد به شمار می‌رود.<ref>الانتصار، ص256؛ الاقتصاد، ص303؛ منتهی المطلب، ج2، ص69.</ref> در طواف، استلام حجرالاسود و ركن یمانی پیش از آغاز آن، در هر دور و نیز پایان آن مستحب شمرده شده است.<ref>الاقتصاد، ص303؛ جواهر الكلام، ج19، ص357-360؛ كتاب الحج، ج5، ص488.</ref> در بیشتر منابع فقهی شیعیان، بر استحباب بوسیدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكید شده است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ مدارك الاحكام، ج8، ص127؛ مستند الشیعه، ج12، ص63، 159.</ref>


در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمت‌هایی یاد شده است؛<ref>نگاه کنید به رسائل المرتضی، ج3، ص276.</ref> از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت [[امام علی(ع)]]،<ref>الكافی، ج4، ص185-186.</ref> آمرزش گناهان با استلام حجر<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و این‌كه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند<ref>علل الشرایع، ج2، ص426.</ref> یا پیامبر گرامی(ص)<ref>علل الشرایع، ج2، ص427.</ref> است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> و یكی از درهای بهشت<ref>الكافی، ج4، ص409.</ref> و باب توبه<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص39.</ref> و استلام آن مایه استجابت دعا،<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> آمرزش گناهان<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و به منزله دست دادن با خدا<ref>علل الشرایع، ج2، ص424.</ref> شمرده شده است.
=== نظر اهل سنت ===
فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز، به پشتوانه روایات،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص161-162؛ صحیح مسلم، ج4، ص65-66؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص981-982.</ref> استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمرده‌اند.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص363-364؛ المغنی، ج3، ص383-384، 393-394؛ المجموع، ج8، ص34-35.</ref> تنها از [[ابوحنیفه]] گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.<ref>المغنی، ج3، ص394؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref>  


==احكام ==
=== استلام رکن شامی و غربی ===
همه فقیهان شیعه، مگر ابن جنید اسكافی،<ref>نگاه کنید به مختلف الشیعه، ج4، ص194.</ref> استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی‌ را باور دارند.<ref>الحدائق، ج16، ص132؛ ریاض المسائل، ج7، ص47.</ref> فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را مستحب نشمرده‌اند.<ref>الام، ج2، ص187-188؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ مواهب الجلیل، ج4، ص158.</ref>


=== استحباب ===
=== استلام پس از طواف ===
فقیهان شیعه به پشتوانه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص403-404.</ref> بر استحباب استلام حجرالاسود، خواه هنگام [[طواف]]<ref>الهدایه، ص224؛ مستند الشیعه، ج12، ص67؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> و خواه موارد دیگر از جمله هنگام ورود به [[مسجدالحرام]]<ref>مستند الشیعه، ج12، ص62-63؛ جواهر الكلام، ج19، ص342.</ref> تأكید كرده‌اند. استلام و بوسیدن ركن یمانی نیز در فقه شیعه مستحب مؤكد به شمار می‌رود.<ref>الانتصار، ص256؛ الاقتصاد، ص303؛ منتهی المطلب، ج2، ص69.</ref> در برخی منابع شیعه، بر استلام حجرالاسود بیش از استلام ركن یمانی تأكید شده است.<ref>مصباح المتهجد، ص681؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص356.</ref> در میان فقیهان شیعه گویا تنها سلار دیلمی (م.448ق) بوسیدن حجرالاسود و استلام ركن یمانی را برای حج‌گزار واجب دانسته است.<ref>المراسم، ص105؛ نگاه کنید به الدروس، ج1، ص398.</ref> در طواف، استلام حجرالاسود و ركن یمانی پیش از آغاز آن، در هر دور و نیز پایان آن مستحب شمرده شده است.<ref>الاقتصاد، ص303؛ جواهر الكلام، ج19، ص357-360؛ كتاب الحج، ج5، ص488.</ref> در بیشتر منابع فقهی شیعیان، بر پایه حدیث‌های یاد شده، بر استحباب بوسیدن حجرالاسود همراه استلام آن تأكید شده است.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ مدارك الاحكام، ج8، ص127؛ مستند الشیعه، ج12، ص63، 159.</ref>
مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص304؛ الوسیله، ص175؛ جواهر الكلام، ج19، ص411.</ref> و اهل سنت،<ref>[الموطأ، ج1، ص366؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص12؛ المجموع، ج8، ص67.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>سنن النسائی، ج5، ص228-229؛ الكافی، ج4، ص430؛ التهذیب، ج5، ص144.</ref> استلام آن پس از طواف و نیز [[نماز طواف]] و پیش از [[سعی]] میان [[صفا و مروه]] است. همچنین در پاره‌ای از منابع فقهی شیعه و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.<ref>الرسائل العشر، ص231؛ كشاف القناع، ج2، ص595؛ كتاب الحج، ج5، ص511.</ref>


فقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز، به پشتوانه روایات،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص161-162؛ صحیح مسلم، ج4، ص65-66؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص981-982.</ref> استلام حجرالاسود و بوسیدن آن و نیز استلام ركن یمانی بدون بوسیدن را پیش از آغاز طواف و در هر هفت دور آن و هنگام ورود به مسجدالحرام مستحب شمرده‌اند.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص363-364؛ المغنی، ج3، ص383-384، 393-394؛ المجموع، ج8، ص34-35.</ref> تنها از [[ابوحنیفه]] گزارش شده كه استلام ركن یمانی را مستحب یا سنت ندانسته است.<ref>المغنی، ج3، ص394؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> برخی از [[مذهب مالکی|مالكیان]] در دور اول طواف، استلام حجرالاسود را مستحب به شمار نمی‌آورند.<ref>الثمر الدانی، ص368.</ref> [[ماهب شافعی|شافعیان]] استلام حجرالاسود و ركن یمانی را در همه دورهای طواف مستحب شمرده‌اند و بر استحباب استلام در دورهای فرد، به ویژه در وضع سخت، تأكید كرده‌اند.<ref>الام، ج2، ص187؛ المجموع، ج8، ص35.</ref> فقیهان شافعی،<ref>المجموع، ج8، ص33؛ فتح الوهاب، ج1، ص245.</ref> حنفی<ref>البحر الرائق، ج2، ص573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> و شماری از فقیهان مالكی<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص152.</ref> اشاره دارند كه بوسیدن حجر باید بدون صدا باشد. آنان بوسیدن با صدا را مكروه می‌دانند.
== چگونگی استلام ==
 
همه فقیهان شیعه، مگر ابن جنید اسكافی،<ref>نگاه کنید به مختلف الشیعه، ج4، ص194.</ref> استحباب استلام دو ركن دیگر كعبه یعنی شامی و غربی‌ را باور دارند.<ref>الحدائق، ج16، ص132؛ ریاض المسائل، ج7، ص47.</ref> پشتوانه آن‌ها روایتی حكایت‌گر سیره [[امام صادق(ع)]] در استلام همه [[اركان كعبه]] و نیز حدیثی از [[امام رضا(ع)]] است كه بر استحباب استلام همه اركان، از جمله دو ركن شامی و غربی، دلالت دارد.<ref>الكافی، ج4، ص408؛ الاستبصار، ج2، ص216.</ref> فقیهان اهل سنت استلام دو ركن شامی و غربی را به پشتوانه روایت‌هایی كه پیامبر(ص) دو ركن شامی و غربی را استلام نمی‌كرده است،<ref>مسند احمد، ج2، ص115؛ صحیح مسلم، ج4، ص65-66؛ سنن الترمذی، ج2، ص174-175.</ref> مستحب نشمرده‌اند.<ref>الام، ج2، ص187-188؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ مواهب الجلیل، ج4، ص158.</ref>
 
مورد دیگر استحباب استلام حجرالاسود، به باور فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص304؛ الوسیله، ص175؛ جواهر الكلام، ج19، ص411.</ref> و اهل سنت،<ref>[الموطأ، ج1، ص366؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص12؛ المجموع، ج8، ص67.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>سنن النسائی، ج5، ص228-229؛ الكافی، ج4، ص430؛ التهذیب، ج5، ص144.</ref> استلام آن پس از طواف و نیز [[نماز طواف]] و پیش از [[سعی]] میان [[صفا و مروه]] است. همچنین در پاره‌ای از منابع فقهی شیعه و اهل سنت، به استحباب استلام حجر در زمان گزاردن طواف وداع یا پس از آن تصریح شده است.<ref>الرسائل العشر، ص231؛ كشاف القناع، ج2، ص595؛ كتاب الحج، ج5، ص511.</ref>


=== چگونگی ===
==== لمس کردن و در بر گرفتن ====
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، بر پایه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص404.</ref> بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.</ref>  
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، بر پایه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص404.</ref> بهترین شیوه استلام ركن یمانی و حجرالاسود، در بر گرفتن و لمس كردن آن دو است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مدارك الاحكام، ج8، ص161.</ref>


==== دست کشیدن و بوسیدن ====
فقیهان شافعی،<ref>المجموع، ج8، ص33-34؛ مغنی المحتاج، ج1، ص487.</ref> حنبلی،<ref>المغنی، ج3، ص393-394؛ كشاف القناع، ج2، ص555.</ref> شماری از فقیهان پیشین حنفی<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2، ص146.</ref> و بیشتر فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص303؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ جواهر الكلام، ج19، ص346.</ref> حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانسته‌اند. فقیهان متأخر حنفی<ref>البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> و اندكی از فقیهان شیعه<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref> استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانسته‌اند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كرده‌اند.<ref>فتح العزیز، ج7، ص316؛ مواهب الجلیل، ج4، ص152؛ الثمر الدانی، ص366.</ref>  
فقیهان شافعی،<ref>المجموع، ج8، ص33-34؛ مغنی المحتاج، ج1، ص487.</ref> حنبلی،<ref>المغنی، ج3، ص393-394؛ كشاف القناع، ج2، ص555.</ref> شماری از فقیهان پیشین حنفی<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص49؛ بدائع الصنائع، ج2، ص146.</ref> و بیشتر فقیهان شیعه<ref>الاقتصاد، ص303؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ جواهر الكلام، ج19، ص346.</ref> حقیقت استلام حجرالاسود را دست كشیدن به آن دانسته‌اند. فقیهان متأخر حنفی<ref>البحر الرائق، ج2، ص572؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> و اندكی از فقیهان شیعه<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref> استلام حجر را دست كشیدن به آن و بوسیدن آن دانسته‌اند. فقیهان مالكی و شماری از شافعیان، استلام حجرالاسود را بوسیدن آن و در صورت ناممكن بودن این كار، دست كشیدن به آن تعریف كرده‌اند.<ref>فتح العزیز، ج7، ص316؛ مواهب الجلیل، ج4، ص152؛ الثمر الدانی، ص366.</ref>  


اندكی از فقیهان شیعه<ref>الدروس، ج1، ص398؛ جواهر الكلام، ج19، ص346-347.</ref> چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانسته‌اند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیث‌ها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»،<ref>الكافی، ج4، ص404.</ref> به معنای بهترین‌گونه استلام یا موردی خاص است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الحدائق، ج16، ص118.</ref> در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت می‌گیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص393-395؛ المجموع، ج8، ص58.</ref>
در دیدگاه شماری از فقیهان اهل سنت، استلام ركن یمانی با دست كشیدن به ركن و سپس بوسیدنِ دست صورت می‌گیرد. شماری دیگر به جای بوسیدن دست، استحباب دست نهادن بر دهان را پس از استلام، باور دارند.<ref>المغنی، ج3، ص393-395؛ المجموع، ج8، ص58.</ref>


==== سه بار بوسیدن و سجده ====
برخی شافعیان<ref>المجموع، ج8، ص33، 35؛ مغنی المحتاج، ج1، ص488.</ref> و حنفیان<ref>البحر الرائق، ج2، ص572-573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>السنن الكبری، ج5، ص75.</ref> سه بار بوسیدن و قرار دادن‌گونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی ـ<ref>نگاه کنید به صحیح ابن خزیمه، ج4، ص213؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص51-52.</ref> بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانسته‌اند. مفاد این حدیث‌ها، سجده كردن پیامبر(ص) یا كسانی دیگر بر حجرالاسود است. در میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن گونه و پیشانی را بر حجرالاسود [[بدعت]] خوانده و به پشتوانه نبود روایت‌های معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص397؛ نك: المجموع، ج8، ص57؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref>
برخی شافعیان<ref>المجموع، ج8، ص33، 35؛ مغنی المحتاج، ج1، ص488.</ref> و حنفیان<ref>البحر الرائق، ج2، ص572-573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>السنن الكبری، ج5، ص75.</ref> سه بار بوسیدن و قرار دادن‌گونه و پیشانی ـ یا سجود، به تعبیر منابع روایی ـ<ref>نگاه کنید به صحیح ابن خزیمه، ج4، ص213؛ معرفة السنن و الآثار، ج4، ص51-52.</ref> بر حجرالاسود هنگام استلام را مستحب دانسته‌اند. مفاد این حدیث‌ها، سجده كردن پیامبر(ص) یا كسانی دیگر بر حجرالاسود است. در میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، استحباب سجده بر حجرالاسود از شافعی و احمد حنبل گزارش شده است. مالك بن انس گذاشتن گونه و پیشانی را بر حجرالاسود [[بدعت]] خوانده و به پشتوانه نبود روایت‌های معتبر در این زمینه، آن را روا ندانسته است.<ref>المدونة الكبری، ج1، ص397؛ نك: المجموع، ج8، ص57؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص543.</ref>


===احکام فرعی===
==== چسباندن شکم ====
اندكی از فقیهان شیعه<ref>الدروس، ج1، ص398؛ جواهر الكلام، ج19، ص346-347.</ref> چسباندن شكم به حجر را مفهوم اصلی استلام شمرده و در حالت اضطرار، كشیدن دست را جایگزین آن دانسته‌اند. شماری دیگر بر آنند كه تعبیر برگرفته از حدیث‌ها كه «استلام ركن، چسباندن شكم به آن است»،<ref>الكافی، ج4، ص404.</ref> به معنای بهترین‌گونه استلام یا موردی خاص است.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100؛ الحدائق، ج16، ص118.</ref>
 
== احکام فرعی ==
برخی از احکام فرعی استلام چنین است:‌
برخی از احکام فرعی استلام چنین است:‌
* فقیهان شیعه<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص256؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ الدروس، ج1، ص398.</ref> و اهل سنت<ref>المدونة الكبری، ج1، ص396-397؛ المغنی، ج3، ص395؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548-549.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص161-163؛ سنن الترمذی، ج2، ص177؛ الكافی، ج4، ص405.</ref> در صورت فراوانی جمعیت و دشواری یا ممكن نبودن استلام، به جایگزینی روش‌های دیگر باور دارند؛ همچون: استلام با عصا یا هر چیز همانند آن، اشاره كردن به حجرالاسود، اشاره كردن به آن همراه بوسیدن دست، استقبال ركن حجرالاسود، و تكبیر یا تهلیل.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100-101.</ref>
* فقیهان شیعه<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص256؛ تحریر الاحكام، ج1، ص583؛ الدروس، ج1، ص398.</ref> و اهل سنت<ref>المدونة الكبری، ج1، ص396-397؛ المغنی، ج3، ص395؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548-549.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص161-163؛ سنن الترمذی، ج2، ص177؛ الكافی، ج4، ص405.</ref> در صورت فراوانی جمعیت و دشواری یا ممكن نبودن استلام، به جایگزینی روش‌های دیگر باور دارند؛ همچون: استلام با عصا یا هر چیز همانند آن، اشاره كردن به حجرالاسود، اشاره كردن به آن همراه بوسیدن دست، استقبال ركن حجرالاسود، و تكبیر یا تهلیل.<ref>مجمع الفائده، ج7، ص100-101.</ref>
خط ۵۳: خط ۵۷:
* فقیهان شیعه به پشتوانه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص410-411، 530.</ref> استلام [[مستجار|مُسْتَجار]]  را به شكل چسباندن شكم به آن ركن و گذاشتن گونه بر آن، همراه [[دعا|دعا كردن]] در آن‌جا پس از اتمام [[طواف]] یا در شوط پایانی طواف، مستحب دانسته‌اند.<ref>الرسائل العشر، ص231؛ تحریر الاحكام، ج1، ص584؛ جامع المقاصد، ج3، ص272.</ref> فقیهان اهل سنت نیز به پشتوانه روایات،<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص987؛ سنن ابی داود، ج1، ص423؛ السنن الكبری، ج5، ص92-93.</ref> دعا كردن در [[ملتزم|مُلْتَزَم]] (میان حجرالاسود و دَرِِ كعبه) و چسباندن بدن به آن را مستحب شمرده‌اند.<ref>المغنی، ج3، ص490؛ المجموع، ج8، ص258؛ البحر الرائق، ج2، ص616-617.</ref>
* فقیهان شیعه به پشتوانه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص410-411، 530.</ref> استلام [[مستجار|مُسْتَجار]]  را به شكل چسباندن شكم به آن ركن و گذاشتن گونه بر آن، همراه [[دعا|دعا كردن]] در آن‌جا پس از اتمام [[طواف]] یا در شوط پایانی طواف، مستحب دانسته‌اند.<ref>الرسائل العشر، ص231؛ تحریر الاحكام، ج1، ص584؛ جامع المقاصد، ج3، ص272.</ref> فقیهان اهل سنت نیز به پشتوانه روایات،<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص987؛ سنن ابی داود، ج1، ص423؛ السنن الكبری، ج5، ص92-93.</ref> دعا كردن در [[ملتزم|مُلْتَزَم]] (میان حجرالاسود و دَرِِ كعبه) و چسباندن بدن به آن را مستحب شمرده‌اند.<ref>المغنی، ج3، ص490؛ المجموع، ج8، ص258؛ البحر الرائق، ج2، ص616-617.</ref>
* در فقه شیعه<ref>نگاه کنید به كتاب الحج، ج4، ص345.</ref> و اهل سنت<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104؛ مغنی المحتاج، ج1، ص486.</ref> این مسئله مطرح بوده كه آیا با دست كشیدن به حجرالاسود، طوافِ حج‌گزار به سبب ورود به محوطه داخلی خانه خدا، یعنی فضای بالای شاذروان، باطل می‌شود یا نه؟ شماری از فقیهان اهل سنت تصریح كرده‌اند كه حج‌گزار برای استلام حجرالاسود هنگام طواف، باید نخست روبه‌روی حجرالاسود بایستد و پس از استلام و بوسیدن آن، به جای خود بازگردد و طواف را ادامه دهد تا طواف وی باطل نشود.<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104.</ref>
* در فقه شیعه<ref>نگاه کنید به كتاب الحج، ج4، ص345.</ref> و اهل سنت<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104؛ مغنی المحتاج، ج1، ص486.</ref> این مسئله مطرح بوده كه آیا با دست كشیدن به حجرالاسود، طوافِ حج‌گزار به سبب ورود به محوطه داخلی خانه خدا، یعنی فضای بالای شاذروان، باطل می‌شود یا نه؟ شماری از فقیهان اهل سنت تصریح كرده‌اند كه حج‌گزار برای استلام حجرالاسود هنگام طواف، باید نخست روبه‌روی حجرالاسود بایستد و پس از استلام و بوسیدن آن، به جای خود بازگردد و طواف را ادامه دهد تا طواف وی باطل نشود.<ref>المجموع، ج8، ص24؛ مواهب الجلیل، ج4، ص104.</ref>
== دعاهای هنگام استلام ==
فقیهان شیعه<ref>الهدایه، ص225؛ الدروس، ج1، ص398؛ مستند الشیعه، ج12، ص63.</ref> و اهل سنت<ref>المجموع، ج8، ص30؛ المغنی، ج3، ص384؛ الشرح الكبیر، ج3، ص384.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>الام، ج2، ص186؛ الكافی، ج4، ص403.</ref> خواندن دعاهایی را هنگام استلام حجرالاسود سفارش كرده‌اند كه بیشتر در بر دارنده یاد خدا، حمد و سپاس الهی، صلوات بر پیامبر و خاندان وی، اعلان دوری و بیزاری از شیطان و نمادهای آن هستند.
همچنین فقیهان شیعه،<ref>المقنعه، ص403؛ المهذب، ج1، ص235-237؛ غنیة النزوع، ص173-174.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج8، ص37؛ اعانة الطالبین، ج2، ص338.</ref> و [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص396.</ref> به پشتوانه روایات،<ref>الكافی، ج4، ص409؛ كتاب الدعاء، ص269؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص532 .</ref> برای استلام سه ركن یمانی، شامی و غربی نیز دعاهایی را با مضامینی مانند سلام و صلوات بر پیامبر و خاندان او و درخواست قبولی اعمال حج و [[توبه]] یاد كرده‌اند
== حکمت و آثار معنوی استلام ==
در روایات، برای استلام حجر و استحباب آن، اوصاف و حكمت‌هایی یاد شده است؛<ref>نگاه کنید به رسائل المرتضی، ج3، ص276.</ref> از جمله یادآوری پیمان الهی بر توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت [[امام علی(ع)]]،<ref>الكافی، ج4، ص185-186.</ref> آمرزش گناهان با استلام حجر<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و این‌كه استلام حجر به منزله بیعت با خداوند<ref>علل الشرایع، ج2، ص426.</ref> یا پیامبر گرامی(ص)<ref>علل الشرایع، ج2، ص427.</ref> است. همچنین در روایات، ركن یمانی، جایگاه حضور جبرئیل<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> و یكی از درهای بهشت<ref>الكافی، ج4، ص409.</ref> و باب توبه<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص39.</ref> و استلام آن مایه استجابت دعا،<ref>الكافی، ج4، ص408.</ref> آمرزش گناهان<ref>مسند احمد، ج2، ص89.</ref> و به منزله دست دادن با خدا<ref>علل الشرایع، ج2، ص424.</ref> شمرده شده است.


==پانویس==
==پانویس==