پرش به محتوا

اقطاعات پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
بخشی از اقطاعات پیامبر، از [[فیء]] یا [[انفال]] بود. مقصود از انفال، هر زمینی است که بدون نبرد فتح شود و نیز هر زمینی که اهل آن بدون نبرد رها کنند که فقیهان آن را فیء نامیده‌اند.<ref>المقنعه، ص275، 279؛ المعتبر، ج1، ص633؛ مجمع البحرین، ج4، ص355، «نفل.</ref> اراضی موات، زمین‌ها و اموال کسی که وارث ندارد، جنگل‌ها، دریاها، دشت‌ها، معادن و نیز اموال و املاکی که پادشاهان برای خود برگزیده‌اند<ref>المقنعه، ص278؛ الاقتصاد، ص284؛ غنیة النزوع، ص204.</ref> و غصبی نیست، در شمار فیء هستند.<ref>غنیة النزوع، ص204؛ الاقتصاد، ص284.</ref>بر پایه آیه 1 [[سوره انفال]]: {{قلم رنگ|سبز|یَسئَلُونَکَ عَنِ الاَنفالِ قُلِ الاَنفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُول....}} مالکیت انفال در اختیار خداوند و پیامبر(ص) و امام(ع) است.<ref>الام، ج7، ص354؛ المقنعه، ص278.</ref> آیه 6-7 [[سوره حشر]]: {{قلم رنگ|سبز|وَمَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنهُمْ.... مَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ ِمِن اَهلِ القُری...}} بر این نکته دلالت دارد. {{یادداشت|در منابع شیعه و اهل سنت میان فیء و انفال تفاوت نهاده‌اند، با این توضیح که جاهایی که مسلمانان برای فتح آن جنگیده‌اند و نیز آن چه فتح می‌شود، خواه با نبرد و خواه با امان دادن، غنیمت و از انفال است، مانند دژهای خیبر. اما فیء به آن بخش از سرزمین‌های مشرکان گفته می‌شود که بدون درگیری به دست آید، مانند اموالی که مشرکان به سبب ناچاری و ترس از مسلمانان رها می‌کنند. شباهت انفال و فیء در این است که هر دو از متعلقات خمس‌ هستند و نیز کسانی که خمس به آنان تعلق می‌گیرد و نامشان در آیه غنیمت و آیه فیء آمده است، یکسانند. بر پایه برخی روایت‌های شیعه، فیء و انفال همسانند و فرقی میانشان نیست. از امام صادق(ع) روایت شده که فیء و انفال هر زمینی است که یا برای فتح آن خونی ریخته نشده یا بر آن صلح شده یا کافران به دست خود تسلیم کرده‌اند و نیز زمین‌های غیرآباد و دشت‌ها که همه این‌ها از آن رسول خدا است. آن‌چه بر اثر فتوحات در اختیار پیامبر قرار می‌گرفته یا دیگران به ایشان هِبه می‌کرده‌اند، مانند هفت باغی که مُخَیرِیق پس از اسلام آوردن به پیامبر بخشید و نیز زمین‌هایی که انصار در مدینه به آن حضرت بخشیدند، از جمله مکان بازار مدینه از املاک ایشان به شمار می‌رود.}}از این‌رو، پیامبر در اقطاع این‌گونه زمین‌ها به دیگران، اشکالی نمی‌دیده؛ زیرا این زمین‌ها در ملکیت ایشان بوده‌اند. {{یادداشت|۲=بخش‌های موات و معادن غیرآباد سرزمین‌هایی که اهل آن به اسلام گرویده‌اند و همچنان ساکنان آن‌جا بوده‌اند، در حکم زمین‌های موات است و به پیامبر(ص) تعلق دارد. نیز زمین‌های آبادی که در سرزمین‌های اسلام است و صاحب معین ندارد، از آنِ امام است. بر پایه برخی منابع، صوافی یا خالصه‌های پیامبر سه مورد بوده است: اموال و زمین‌های بنی‌نضیر، خیبر، و فدک.}}  
بخشی از اقطاعات پیامبر، از [[فیء]] یا [[انفال]] بود. مقصود از انفال، هر زمینی است که بدون نبرد فتح شود و نیز هر زمینی که اهل آن بدون نبرد رها کنند که فقیهان آن را فیء نامیده‌اند.<ref>المقنعه، ص275، 279؛ المعتبر، ج1، ص633؛ مجمع البحرین، ج4، ص355، «نفل.</ref> اراضی موات، زمین‌ها و اموال کسی که وارث ندارد، جنگل‌ها، دریاها، دشت‌ها، معادن و نیز اموال و املاکی که پادشاهان برای خود برگزیده‌اند<ref>المقنعه، ص278؛ الاقتصاد، ص284؛ غنیة النزوع، ص204.</ref> و غصبی نیست، در شمار فیء هستند.<ref>غنیة النزوع، ص204؛ الاقتصاد، ص284.</ref>بر پایه آیه 1 [[سوره انفال]]: {{قلم رنگ|سبز|یَسئَلُونَکَ عَنِ الاَنفالِ قُلِ الاَنفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُول....}} مالکیت انفال در اختیار خداوند و پیامبر(ص) و امام(ع) است.<ref>الام، ج7، ص354؛ المقنعه، ص278.</ref> آیه 6-7 [[سوره حشر]]: {{قلم رنگ|سبز|وَمَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنهُمْ.... مَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ ِمِن اَهلِ القُری...}} بر این نکته دلالت دارد. {{یادداشت|در منابع شیعه و اهل سنت میان فیء و انفال تفاوت نهاده‌اند، با این توضیح که جاهایی که مسلمانان برای فتح آن جنگیده‌اند و نیز آن چه فتح می‌شود، خواه با نبرد و خواه با امان دادن، غنیمت و از انفال است، مانند دژهای خیبر. اما فیء به آن بخش از سرزمین‌های مشرکان گفته می‌شود که بدون درگیری به دست آید، مانند اموالی که مشرکان به سبب ناچاری و ترس از مسلمانان رها می‌کنند. شباهت انفال و فیء در این است که هر دو از متعلقات خمس‌ هستند و نیز کسانی که خمس به آنان تعلق می‌گیرد و نامشان در آیه غنیمت و آیه فیء آمده است، یکسانند. بر پایه برخی روایت‌های شیعه، فیء و انفال همسانند و فرقی میانشان نیست. از امام صادق(ع) روایت شده که فیء و انفال هر زمینی است که یا برای فتح آن خونی ریخته نشده یا بر آن صلح شده یا کافران به دست خود تسلیم کرده‌اند و نیز زمین‌های غیرآباد و دشت‌ها که همه این‌ها از آن رسول خدا است. آن‌چه بر اثر فتوحات در اختیار پیامبر قرار می‌گرفته یا دیگران به ایشان هِبه می‌کرده‌اند، مانند هفت باغی که مُخَیرِیق پس از اسلام آوردن به پیامبر بخشید و نیز زمین‌هایی که انصار در مدینه به آن حضرت بخشیدند، از جمله مکان بازار مدینه از املاک ایشان به شمار می‌رود.}}از این‌رو، پیامبر در اقطاع این‌گونه زمین‌ها به دیگران، اشکالی نمی‌دیده؛ زیرا این زمین‌ها در ملکیت ایشان بوده‌اند. {{یادداشت|۲=بخش‌های موات و معادن غیرآباد سرزمین‌هایی که اهل آن به اسلام گرویده‌اند و همچنان ساکنان آن‌جا بوده‌اند، در حکم زمین‌های موات است و به پیامبر(ص) تعلق دارد. نیز زمین‌های آبادی که در سرزمین‌های اسلام است و صاحب معین ندارد، از آنِ امام است. بر پایه برخی منابع، صوافی یا خالصه‌های پیامبر سه مورد بوده است: اموال و زمین‌های بنی‌نضیر، خیبر، و فدک.}}  
===اقطاعات به بستگان===
===اقطاعات به بستگان===
از اقطاعات پیامبر به ذوی‌القربی، اعطای فدک به [[حضرت فاطمه(س)]] است که در پی نزول آیه 26 [[سوره اسراء]] {{قلم رنگ|سبز|وَ آتِ ذَا القُربی‏ حَقَّهُ...}} انجام پذیرفت.<ref>الکافی، ج1، ص543؛ الدر المنثور، ج4، ص177؛ الغدیر، ج2، ص275.</ref> {{یادداشت|۳=فدک ناحیه‌ای است در پیرامون مدینه که از آن‌جا تا مدینه دو یا سه روز راه فاصله است.}}مردم روستای فدک پس از شنیدن خبر پیروزی پیامبر بر اهل خیبر از او خواستند که بدون لشکرکشی با آن‌ها مصالحه کند، بدین‌گونه که نیمی از فدک و محصولات و اموالشان از آن او باشد. پیامبر این درخواست را پذیرفت<ref>فتوح البلدان، ص38-39.</ref> {{یادداشت|۴=و بدین ترتیب، فدک که بدون لشکرکشی فتح شد، بر پایه آیه وَ ما اَفاءَ اللهُ عَلی‏ رَسُولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ وَ لا رِکابٍ (حشر: 6) خالصه رسول خدا است. زُهری بر پایه این آیه، فدک و دیگر قُرای عربی را از آن رسول خدا دانسته است.}}
از اقطاعات پیامبر به ذوی‌القربی، اعطای فدک به [[حضرت فاطمه(س)]] است که در پی نزول آیه 26 [[سوره اسراء]] {{قلم رنگ|سبز|وَ آتِ ذَا القُربی‏ حَقَّهُ...}} انجام پذیرفت.<ref>الکافی، ج1، ص543؛ الدر المنثور، ج4، ص177؛ الغدیر، ج2، ص275.</ref> {{یادداشت|۳=|فدک ناحیه‌ای است در پیرامون مدینه که از آن‌جا تا مدینه دو یا سه روز راه فاصله است.}}مردم روستای فدک پس از شنیدن خبر پیروزی پیامبر بر اهل خیبر از او خواستند که بدون لشکرکشی با آن‌ها مصالحه کند، بدین‌گونه که نیمی از فدک و محصولات و اموالشان از آن او باشد. پیامبر این درخواست را پذیرفت<ref>فتوح البلدان، ص38-39.</ref> {{یادداشت|۴=و بدین ترتیب، فدک که بدون لشکرکشی فتح شد، بر پایه آیه وَ ما اَفاءَ اللهُ عَلی‏ رَسُولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ وَ لا رِکابٍ (حشر: 6) خالصه رسول خدا است. زُهری بر پایه این آیه، فدک و دیگر قُرای عربی را از آن رسول خدا دانسته است.}}


پیامبر(ص) چهار زمین [[فقیرین]] (بنی نضیر)، [[چاه قیس]] و [[چاه شجره]] را به علی(ع) اقطاع کرد.<ref>فتوح البلدان، ص23؛ وفاء الوفاء، ج4، ص128.</ref> {{یادداشت|۷=فقیرین نام دو ناحیه نزدیک مدینه است. گویا این زمین‌ها از زمین‌های بنی‌نضیر بوده است. پس از پیمان‌شکنی بنی‌نضیر و توطئه آنان برای قتل پیامبر(ص)، ایشان 10 روز به بنی‌نضیر مهلت داد تا سرزمین خود را ترک کنند. اما آنان به تحریک منافقان به فرمان پیامبر بها ندادند. پیامبر(ص) به سال سوم یا چهارم ق. در ماه ربیع‌الاول بنی‌نضیر را 15 روز محاصره کرد و آنان را ناچار ساخت قلعه را رها کنند و به خیبر و شام کوچ نمایند. آیه 2 سوره حشر هُوَ الَّذِی اَخرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن اَهلِ الکِتَابِ مِن دِیَارِهِم... بر همین ماجرا دلالت دارد. زمین بنی‌نضیر نخستین زمینی بوده که رسول خدا فتح کرد}}همچنین از اقطاعات پیامبر(ص) به علی(ع) زمین [[ینبع|یَنبُع]] است<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص220-221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> که حدود چهار روز از مدینه فاصله دارد.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص166.</ref> حضرت آن را در [[غزوه ذوالعشیره]] به علی(ع) داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221.</ref> بر پایه شماری از منابع، عمر نیز در ینبع زمینی به علی(ع) اقطاع کرد و سپس علی(ع) زمینی را که کنار آن بود، نیز خرید و مشغول حفر چاه شد. برخی گزارش کرده‌اند که علی(ع) ینبع را از [[عبدالرحمن بن سعد انصاری]] خرید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220؛ الاصابه، ج5، ص441؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> می‌توان پذیرفت که بخشی از آن خریداری شده و بخشی نیز به دست پیامبر(ص) به ایشان اقطاع شده باشد. همچنین ایشان از اموال بنی‌نضیر هزینه‌های سالانه خانواده خود را پرداخت می‌کرد.<ref>نیل الاوطار، ج8، ص230؛ فقه السنه، ج2، ص676.</ref> او همچنین  پس از ساختن مسجد در مدینه، دو قطعه زمین کنار آن به [[حضرت حمزه|حمزه]]، و علی<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> و چند صحابه دیگر داد.
پیامبر(ص) چهار زمین [[فقیرین]] (بنی نضیر)، [[چاه قیس]] و [[چاه شجره]] را به علی(ع) اقطاع کرد.<ref>فتوح البلدان، ص23؛ وفاء الوفاء، ج4، ص128.</ref> {{یادداشت|۷=|۲=فقیرین نام دو ناحیه نزدیک مدینه است. گویا این زمین‌ها از زمین‌های بنی‌نضیر بوده است. پس از پیمان‌شکنی بنی‌نضیر و توطئه آنان برای قتل پیامبر(ص)، ایشان 10 روز به بنی‌نضیر مهلت داد تا سرزمین خود را ترک کنند. اما آنان به تحریک منافقان به فرمان پیامبر بها ندادند. پیامبر(ص) به سال سوم یا چهارم ق. در ماه ربیع‌الاول بنی‌نضیر را 15 روز محاصره کرد و آنان را ناچار ساخت قلعه را رها کنند و به خیبر و شام کوچ نمایند. آیه 2 سوره حشر هُوَ الَّذِی اَخرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن اَهلِ الکِتَابِ مِن دِیَارِهِم... بر همین ماجرا دلالت دارد. زمین بنی‌نضیر نخستین زمینی بوده که رسول خدا فتح کرد}}همچنین از اقطاعات پیامبر(ص) به علی(ع) زمین [[ینبع|یَنبُع]] است<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص220-221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> که حدود چهار روز از مدینه فاصله دارد.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص166.</ref> حضرت آن را در [[غزوه ذوالعشیره]] به علی(ع) داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221.</ref> بر پایه شماری از منابع، عمر نیز در ینبع زمینی به علی(ع) اقطاع کرد و سپس علی(ع) زمینی را که کنار آن بود، نیز خرید و مشغول حفر چاه شد. برخی گزارش کرده‌اند که علی(ع) ینبع را از [[عبدالرحمن بن سعد انصاری]] خرید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220؛ الاصابه، ج5، ص441؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> می‌توان پذیرفت که بخشی از آن خریداری شده و بخشی نیز به دست پیامبر(ص) به ایشان اقطاع شده باشد. همچنین ایشان از اموال بنی‌نضیر هزینه‌های سالانه خانواده خود را پرداخت می‌کرد.<ref>نیل الاوطار، ج8، ص230؛ فقه السنه، ج2، ص676.</ref> او همچنین  پس از ساختن مسجد در مدینه، دو قطعه زمین کنار آن به [[حضرت حمزه|حمزه]]، و علی<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> و چند صحابه دیگر داد.


[[زبیر بن عوام]] چندین زمین به شکل اقطاع از پیامبر(ص) دریافت نمود: زمین موات نقیع که به‌اندازه دویدن اسبی با یک نفس بوده است. زبیر پس از آن‌که اسبش از نفس افتاد و ایستاد، شلاق اسبش را به جلو پرت کرد و آن مقدار را نیز از پیامبر درخواست کرد و ایشان نیز تقاضای او را پذیرفت.<ref>المجموع، ج15، ص230.</ref> {{یادداشت|۵=نَقیع که میان مدینه و مکه است و سه مرحله تا مدینه فاصله دارد.}}قسمت بالا و پایین شُواق از زمین‌های خیبر نیز به زبیر بن عوام اقطاع شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص458.</ref> {{یادداشت|۶=خیبر منطقه‌ای در فاصله 250 میلی شمال مدینه است. خیبر به منزله مخزن طعام، روغن و گوشت حجاز بوده و غله آن به 4000 وَسق می‌رسیده است. چون خیبر به دست علی(ع) با شمشیر فتح شد، خمس آن به رسول خدا رسید که از جمله آن، همه دژ کَتیبه است. کتیبه یکی از هفت دژ خیبر بوده است که گویا بیشتر اقطاع طُعمه از آن بوده است.}}پیامبر یک ملک موات را به [[سلیط|سُلَیط]]، از انصار داد و او آن را احیا کرد و پس از احیا به پیامبر بازگرداند و ایشان آن را به زبیر بخشید.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص330.</ref> در شماری از منابع، از اقطاع زمینی از زمین‌های بنی‌نضیر به زبیر که دارای نخل بوده، یاد شده است.<ref>الطبقات، ج3، ص104؛ سنن ابی داود، ج2، ص49.</ref>
[[زبیر بن عوام]] چندین زمین به شکل اقطاع از پیامبر(ص) دریافت نمود: زمین موات نقیع که به‌اندازه دویدن اسبی با یک نفس بوده است. زبیر پس از آن‌که اسبش از نفس افتاد و ایستاد، شلاق اسبش را به جلو پرت کرد و آن مقدار را نیز از پیامبر درخواست کرد و ایشان نیز تقاضای او را پذیرفت.<ref>المجموع، ج15، ص230.</ref> {{یادداشت|۵=|نَقیع که میان مدینه و مکه است و سه مرحله تا مدینه فاصله دارد.}}قسمت بالا و پایین شُواق از زمین‌های خیبر نیز به زبیر بن عوام اقطاع شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص458.</ref> {{یادداشت|۶=|خیبر منطقه‌ای در فاصله 250 میلی شمال مدینه است. خیبر به منزله مخزن طعام، روغن و گوشت حجاز بوده و غله آن به 4000 وَسق می‌رسیده است. چون خیبر به دست علی(ع) با شمشیر فتح شد، خمس آن به رسول خدا رسید که از جمله آن، همه دژ کَتیبه است. کتیبه یکی از هفت دژ خیبر بوده است که گویا بیشتر اقطاع طُعمه از آن بوده است.}}پیامبر یک ملک موات را به [[سلیط|سُلَیط]]، از انصار داد و او آن را احیا کرد و پس از احیا به پیامبر بازگرداند و به زبیر داده شد.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص330.</ref> در شماری از منابع، از اقطاع زمینی از زمین‌های بنی‌نضیر به زبیر که دارای نخل بوده، یاد شده است.<ref>الطبقات، ج3، ص104؛ سنن ابی داود، ج2، ص49.</ref>
===اقطاع به اصحاب===
===اقطاع به اصحاب===
پیامبر(ص) پس از ورود به مدینه<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> قطعه زمین مواتی را به نام [[الدور]] (اسم مکانی در مدینه)<ref>کفایة الاحکام، ج2، ص557.</ref> که شاید بعدها به این نام مشهور شد و پشت خانه‌ها و نخلستان‌های انصار قرار داشت<ref>الام، ج4، ص51؛ مختصر المزنی، ص130.</ref> برای خانه‌سازی در اختیار برخی از افراد همچون [[عبدالله بن مسعود]]، [[عتبة بن مسعود]]، [[مقداد]]، زبیر بن عوام، ابوبکر، [[عثمان]] و شماری دیگر قرار داد. زمینهای بنی نضیر نیز نخستین خالصه (صافیه) پیامبر بود<ref>فتوح البلدان، ص27؛ الارشاد، ج1، ص93.</ref> که میان مهاجرانی که زندگی سختی داشتند و نیز دو تن از نیازمندان انصار اقطاع شد. افزون بر زمین یاد شده، پیامبر زمین‌هایی را در بخش‌های آباد و مناطق مسکونی در اختیار انصار قرار داد.<ref>مسالک الافهام، ج12، ص418؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص352-353.</ref> او در اقطاع زمین برای خانه‌سازی از زمین‌های موات استفاده می‌کرد.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> مواردی که از زمین‌های آباد و مسکونی استفاده کرده‌اند، زمین‌هایی بوده که به نحوی در اختیار ایشان قرار گرفته، مانند آن چه انصار در نقاط مسکونی به ایشان بخشیده‌اند.<ref>معجم البلدان، ج5، ص86؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> شافعی و شماری دیگر گفته‌اند که مقصود از اقطاع دُور به دست پیامبر(ص) واگذاری خانه‌های انصار به مهاجران برای سکونت است<ref>فتح الباری، ج5، ص36؛ عون المعبود، ج8، ص232.</ref> که با رضایت انصار بوده است.<ref>نیل الاوطار، ج6، ص56.</ref> اما با توجه به احادیث، اقطاع و تملیک زمین برای این کار و خانه‌سازی بوده است.<ref>جواهر الکلام، ج38، ص55.</ref>
پیامبر(ص) پس از ورود به مدینه<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> قطعه زمین مواتی را به نام [[الدور]] (اسم مکانی در مدینه)<ref>کفایة الاحکام، ج2، ص557.</ref> که شاید بعدها به این نام مشهور شد و پشت خانه‌ها و نخلستان‌های انصار قرار داشت<ref>الام، ج4، ص51؛ مختصر المزنی، ص130.</ref> برای خانه‌سازی در اختیار برخی از افراد همچون [[عبدالله بن مسعود]]، [[عتبة بن مسعود]]، [[مقداد]]، زبیر بن عوام، ابوبکر، [[عثمان]] و شماری دیگر قرار داد. زمینهای بنی نضیر نیز نخستین خالصه (صافیه) پیامبر بود<ref>فتوح البلدان، ص27؛ الارشاد، ج1، ص93.</ref> که میان مهاجرانی که زندگی سختی داشتند و نیز دو تن از نیازمندان انصار اقطاع شد. افزون بر زمین یاد شده، پیامبر زمین‌هایی را در بخش‌های آباد و مناطق مسکونی در اختیار انصار قرار داد.<ref>مسالک الافهام، ج12، ص418؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص352-353.</ref> او در اقطاع زمین برای خانه‌سازی از زمین‌های موات استفاده می‌کرد.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> مواردی که از زمین‌های آباد و مسکونی استفاده کرده‌اند، زمین‌هایی بوده که به نحوی در اختیار ایشان قرار گرفته، مانند آن چه انصار در نقاط مسکونی به ایشان بخشیده‌اند.<ref>معجم البلدان، ج5، ص86؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> شافعی و شماری دیگر گفته‌اند که مقصود از اقطاع دُور به دست پیامبر(ص) واگذاری خانه‌های انصار به مهاجران برای سکونت است<ref>فتح الباری، ج5، ص36؛ عون المعبود، ج8، ص232.</ref> که با رضایت انصار بوده است.<ref>نیل الاوطار، ج6، ص56.</ref> اما با توجه به احادیث، اقطاع و تملیک زمین برای این کار و خانه‌سازی بوده است.<ref>جواهر الکلام، ج38، ص55.</ref>
۱۰۱

ویرایش