پرش به محتوا

اقطاعات پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مارس ۲۰۲۱
جز
بهبود شناسه و اصلاح عبارتها
جز (بهبود شناسه و اصلاح عبارتها)
خط ۱: خط ۱:
حضرت محمد(ص) به بستگان، افرادی از سربازان و مجاهدان در راه [[خدا]]، نمایندگان گروه‌های تازه مسلمان، مهاجران و نیز کسانی که از آن حضرت درخواست می‌کرده‌اند، اقطاعاتی داشت. انگیزه یا هدف این اقطاعات، اشتغال و رفع فقر و نیز جلب نظر مخالفان و پاداش به مجاهدان بود. اقطاعات پیامبر از منابع انفال یا فیء به شکل تملیک یا استفاده از منافع انجام میشد.   
حضرت محمد(ص) به بستگان، سربازان و مجاهدان، نمایندگان گروه‌های تازه مسلمان، مهاجران و نیز کسانی که از آن حضرت درخواست می‌کردند، اقطاعاتی داشت. انگیزه یا هدف این اقطاعات، اشتغال و رفع فقر و نیز جلب نظر مخالفان و پاداش به مجاهدان بود. اقطاعات پیامبر از منابع [[انفال]] یا [[فیء]] به شکل [[تملیک]] یا استفاده از منافع آن انجام میشد. رسول خدا پس از تشکیل حکومت در [[مدینه]] و در پی ورود [[مهاجران]] به این شهر و نیز دریافت [[غنیمت|غنایم]] و زمین از نبرد با قبایل اطراف بخصوص [[یهودیان]]، اقطاعاتی داد. او [[فدک]] را به [[فاطمه زهرا]]، چند چاه و قطعه زمین به علی ابن ابیطالب، [[زبیر بن عوام]]، [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و مهاجران دیگر داد. اقطاعات بعدی پیامبر شامل توزیع زمین اطراف [[مسجد مدینه]] به صحابه مشهور و تقسیم زمین‌های یهودیان [[خیبر]] بود. او  هم‌چنین محصولات خرما، گندم و جو خیبر را بین همسران، نزدیکان و صحابه بعنوان [[اقطاع طعمه]] پخش نمود. ابوبکر و [[عمر بن خطاب]]، پس از پیامبر، برخی از اقطاعاتش را از دریافت کنندگان، پس گرفتند.   


== انگیزه و هدف ==
== انگیزه و هدف ==
هدف از اقطاعات پیامبر(ص) شکوفایی اقتصادی، اشتغال‌زایی، فقرزدایی و حل مشکلات معیشتی جامعه مسلمانان بوده است. اقطاع پیامبر به اقوامی از جُهینه، این هدف اقتصادی را آشکارا نشان می‌دهد.<ref>سنن ابی داود، ج2، ص49؛ السنن الکبری، ج6، ص149؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص523.</ref> گاه نیز اقطاع برای تالیف قلوب، استوار کردن بنیان‌های حکومت اسلامی، و پاداش دادن به تلاشگران و مجاهدان بوده است.<ref>مکاتیب الرسول، ج3، ص536.</ref> از آن‌جا که هدف از اقطاعات نبوی، تولید کار و ثروت و بهبود وضع معیشتی مردم بوده است، هرگاه افراد دارای مال و مکنت و توان احیای زمین از پیامبر تقاضای اقطاع می‌کردند، ایشان می‌پذیرفت.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص360-363؛ کنز العمال، ج3، ص918.</ref> برخی بر این باورند که دور کردن قبایل یهودی از پیرامون [[مدینه]] و اعطای زمین‌های آن‌ها به [[مهاجران]]، موجب برقراری نظام مالکیت فردی جدیدی در [[اسلام]] شد.<ref>حجاز در صدر اسلام، ص342-348.</ref>  
هدف از اقطاعات پیامبر(ص) شکوفایی اقتصادی، اشتغال‌زایی، فقرزدایی و حل مشکلات معیشتی جامعه مسلمانان عنوان شده است. اقطاع پیامبر به اقوامی از جُهینه، این هدف اقتصادی را آشکارا نشان می‌دهد.<ref>سنن ابی داود، ج2، ص49؛ السنن الکبری، ج6، ص149؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص523.</ref> گاه نیز اقطاع برای تالیف قلوب، استوار کردن بنیان‌های حکومت اسلامی، و پاداش به مجاهدان بوده است.<ref>مکاتیب الرسول، ج3، ص536.</ref> از آن‌جا که هدف از اقطاعات نبوی، تولید کار و ثروت و بهبود وضع معیشتی مردم بوده، هرگاه افراد دارای مال و مکنت و توان احیای زمین از پیامبر تقاضای اقطاع می‌کردند، ایشان می‌پذیرفت.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص360-363؛ کنز العمال، ج3، ص918.</ref> برخی بر این باورند که دور کردن قبایل یهودی از پیرامون [[مدینه]] و اعطای زمین‌های آن‌ها به [[مهاجران]]، موجب برقراری نظام مالکیت فردی جدیدی در [[اسلام]] شد.<ref>حجاز در صدر اسلام، ص342-348.</ref>  


اقطاعات نبوی به افرادی از سربازان و مجاهدان در راه [[خدا]]، نمایندگان گروه‌های تازه مسلمان، مهاجران و [[ذوی‌القربی]] و نیز کسانی که از آن حضرت درخواست می‌کرده‌اند، اعطا شده است. بیش از 30 مورد از اقطاعات پیامبر(ص) مکتوب بوده و نام کاتب آن نیز مشخص است.<ref>نک: مکاتیب الرسول، ج3، ص654.</ref> نامه‌های پیامبر در این زمینه، کوتاه و شامل وضعیت اقطاع و ضرورت رعایت آن بوده و از چند کلمه تجاوز نمی‌کرده است.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص359، 363؛ حجاز در صدر اسلام، ص259-260.</ref> در اقطاع‌نامه‌ای که پیامبر به [[بلال بن حارث]] داد، بر رعایت شرایط اقطاع تاکید گشته است.<ref>مسند احمد، ج1، ص306؛ المبسوط، طوسی، ج3، ص268؛ السرائر، ج1، ص479.</ref> همچنین در اقطاع‌نامه وفد [[بنی‌عقیل]]، بر این نکته پافشاری شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص302؛ البدایة و النهایه، ج5، ص90.</ref>
اقطاعات نبوی به افرادی از سربازان و مجاهدان در راه [[خدا]]، نمایندگان گروه‌های تازه مسلمان، مهاجران و [[ذوی‌القربی]] و نیز کسانی که از آن حضرت درخواست می‌کرده‌اند، اعطا شد. بیش از 30 مورد از اقطاعات پیامبر(ص) مکتوب بوده و نام کاتب آن نیز مشخص است.<ref>نک: مکاتیب الرسول، ج3، ص654.</ref> نامه‌های پیامبر در این زمینه، کوتاه و شامل وضعیت اقطاع و ضرورت رعایت آن بوده و چند کلمه بیشتر نبود.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص359، 363؛ حجاز در صدر اسلام، ص259-260.</ref> در اقطاع‌نامه‌ای که پیامبر به [[بلال بن حارث]] داد، بر رعایت شرایط اقطاع تاکید گشته است.<ref>مسند احمد، ج1، ص306؛ المبسوط، طوسی، ج3، ص268؛ السرائر، ج1، ص479.</ref> همچنین در اقطاع‌نامه وفد [[بنی‌عقیل]]، بر این نکته پافشاری شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص302؛ البدایة و النهایه، ج5، ص90.</ref>


==اقطاع فیء یا انفال==
==اقطاع فیء یا انفال==
بخشی از اقطاعات پیامبر، از [[فیء]] یا [[انفال]] بود. مقصود از انفال، هر زمینی است که بدون نبرد فتح شود و نیز هر زمینی که اهل آن بدون نبرد رها کنند که فقیهان آن را فیء نامیده‌اند.<ref>المقنعه، ص275، 279؛ المعتبر، ج1، ص633؛ مجمع البحرین، ج4، ص355، «نفل.</ref> اراضی موات، زمین‌ها و اموال کسی که وارث ندارد، جنگل‌ها، دریاها، دشت‌ها، معادن و نیز اموال و املاکی که پادشاهان برای خود برگزیده‌اند<ref>المقنعه، ص278؛ الاقتصاد، ص284؛ غنیة النزوع، ص204.</ref> و غصبی نیست، در شمار فیء هستند.<ref>غنیة النزوع، ص204؛ الاقتصاد، ص284.</ref>بر پایه آیه 1 [[سوره انفال]]: {{قلم رنگ|سبز|یَسئَلُونَکَ عَنِ الاَنفالِ قُلِ الاَنفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُول....}} مالکیت انفال در اختیار خداوند و پیامبر(ص) و امام(ع) است.<ref>الام، ج7، ص354؛ المقنعه، ص278.</ref> آیه 6-7 [[سوره حشر]]: {{قلم رنگ|سبز|وَمَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنهُمْ.... مَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ ِمِن اَهلِ القُری...}} بر این نکته دلالت دارد. {{یادداشت|در منابع شیعه و اهل سنت میان فیء و انفال تفاوت نهاده‌اند، با این توضیح که جاهایی که مسلمانان برای فتح آن جنگیده‌اند و نیز آن چه فتح می‌شود، خواه با نبرد و خواه با امان دادن، غنیمت و از انفال است، مانند دژهای خیبر. اما فیء به آن بخش از سرزمین‌های مشرکان گفته می‌شود که بدون درگیری به دست آید، مانند اموالی که مشرکان به سبب ناچاری و ترس از مسلمانان رها می‌کنند. شباهت انفال و فیء در این است که هر دو از متعلقات خمس‌ هستند و نیز کسانی که خمس به آنان تعلق می‌گیرد و نامشان در آیه غنیمت و آیه فیء آمده است، یکسانند. بر پایه برخی روایت‌های شیعه، فیء و انفال همسانند و فرقی میانشان نیست. از امام صادق(ع) روایت شده که فیء و انفال هر زمینی است که یا برای فتح آن خونی ریخته نشده یا بر آن صلح شده یا کافران به دست خود تسلیم کرده‌اند و نیز زمین‌های غیرآباد و دشت‌ها که همه این‌ها از آن رسول خدا است. آن‌چه بر اثر فتوحات در اختیار پیامبر قرار می‌گرفته یا دیگران به ایشان هِبه می‌کرده‌اند، مانند هفت باغی که مُخَیرِیق پس از اسلام آوردن به پیامبر بخشید و نیز زمین‌هایی که انصار در مدینه به آن حضرت بخشیدند، از جمله مکان بازار مدینه از املاک ایشان به شمار می‌رود.}}از این‌رو، پیامبر در اقطاع این‌گونه زمین‌ها به دیگران، اشکالی نمی‌دیده؛ زیرا این زمین‌ها در ملکیت ایشان بوده‌اند.{{یادداشت|۲=|بخش‌های موات و معادن غیرآباد، سرزمین‌هایی که اهل آن به اسلام گرویده‌اند و همچنان ساکنان آن‌جا بوده‌اند، در حکم زمین‌های موات است و به پیامبر(ص) تعلق دارد. نیز زمین‌های آبادی که در سرزمین‌های اسلام است و صاحب معین ندارد، از آنِ امام است. بر پایه برخی منابع، صوافی یا خالصه‌های پیامبر سه مورد بوده است: اموال و زمین‌های بنی‌نضیر، خیبر، و فدک.}}  
بخشی از اقطاعات پیامبر، از [[فیء]] یا [[انفال]] بود. مقصود از انفال، هر زمینی است که بدون نبرد فتح شود و نیز هر زمینی که اهل آن بدون نبرد رها کنند که فقیهان آن را فیء نامیده‌اند.<ref>المقنعه، ص275، 279؛ المعتبر، ج1، ص633؛ مجمع البحرین، ج4، ص355، «نفل.</ref> اراضی موات، زمین‌ها و اموال کسی که وارث ندارد، جنگل‌ها، دریاها، دشت‌ها، معادن و نیز اموال و املاکی که پادشاهان برای خود برگزیده‌اند<ref>المقنعه، ص278؛ الاقتصاد، ص284؛ غنیة النزوع، ص204.</ref> و غصبی نیست، شامل فیء هستند.<ref>غنیة النزوع، ص204؛ الاقتصاد، ص284.</ref>بر پایه آیه 1 [[سوره انفال]]: {{قلم رنگ|سبز|یَسئَلُونَکَ عَنِ الاَنفالِ قُلِ الاَنفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُول....}} مالکیت انفال در اختیار خداوند و پیامبر(ص) و امام(ع) است.<ref>الام، ج7، ص354؛ المقنعه، ص278.</ref> آیه 6-7 [[سوره حشر]]: {{قلم رنگ|سبز|وَمَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنهُمْ.... مَا اَفَاءَ اللهُ عَلَی رَسُولِهِ ِمِن اَهلِ القُری...}} بر این نکته دلالت دارد. {{یادداشت|در منابع شیعه و اهل سنت میان فیء و انفال تفاوت نهاده‌اند، با این توضیح که جاهایی که مسلمانان برای فتح آن جنگیده‌اند و نیز آن چه فتح می‌شود، خواه با نبرد و خواه با امان دادن، غنیمت و از انفال است، مانند دژهای خیبر. اما فیء به آن بخش از سرزمین‌های مشرکان گفته می‌شود که بدون درگیری به دست آید، مانند اموالی که مشرکان به سبب ناچاری و ترس از مسلمانان رها می‌کنند. شباهت انفال و فیء در این است که هر دو از متعلقات خمس‌ هستند و نیز کسانی که خمس به آنان تعلق می‌گیرد و نامشان در آیه غنیمت و آیه فیء آمده است، یکسانند. بر پایه برخی روایت‌های شیعه، فیء و انفال همسانند و فرقی میانشان نیست. از امام صادق(ع) روایت شده که فیء و انفال هر زمینی است که یا برای فتح آن خونی ریخته نشده یا بر آن صلح شده یا کافران به دست خود تسلیم کرده‌اند و نیز زمین‌های غیرآباد و دشت‌ها که همه این‌ها از آن رسول خدا است. آن‌چه بر اثر فتوحات در اختیار پیامبر قرار می‌گرفته یا دیگران به ایشان هِبه می‌کرده‌اند، مانند هفت باغی که مُخَیرِیق پس از اسلام آوردن به پیامبر بخشید و نیز زمین‌هایی که انصار در مدینه به آن حضرت بخشیدند، از جمله مکان بازار مدینه از املاک ایشان به شمار می‌رود.}}از این‌رو، پیامبر در اقطاع این‌گونه زمین‌ها به دیگران، اشکالی نمی‌دید؛ زیرا این زمین‌ها در ملکیتش بودند.{{یادداشت|۲=|بخش‌های موات و معادن غیرآباد، سرزمین‌هایی که اهل آن به اسلام گرویده‌اند و همچنان ساکنان آن‌جا بوده‌اند، در حکم زمین‌های موات است و به پیامبر(ص) تعلق دارد. نیز زمین‌های آبادی که در سرزمین‌های اسلام است و صاحب معین ندارد، از آنِ امام است. بر پایه برخی منابع، صوافی یا خالصه‌های پیامبر سه مورد بوده است: اموال و زمین‌های بنی‌نضیر، خیبر، و فدک.}}  
===اقطاعات به بستگان===
===اقطاعات به بستگان===
از اقطاعات پیامبر به ذوی‌القربی، اعطای فدک به [[حضرت فاطمه(س)]] است که در پی نزول آیه 26 [[سوره اسراء]] {{قلم رنگ|سبز|وَ آتِ ذَا القُربی‏ حَقَّهُ...}} انجام پذیرفت.<ref>الکافی، ج1، ص543؛ الدر المنثور، ج4، ص177؛ الغدیر، ج2، ص275.</ref> {{یادداشت|۳=|فدک ناحیه‌ای است در پیرامون مدینه که از آن‌جا تا مدینه دو یا سه روز راه فاصله است.}}مردم روستای فدک پس از شنیدن خبر پیروزی پیامبر بر اهل خیبر از او خواستند که بدون لشکرکشی با آن‌ها مصالحه کند، بدین‌گونه که نیمی از فدک و محصولات و اموالشان از آن او باشد. پیامبر این درخواست را پذیرفت<ref>فتوح البلدان، ص38-39.</ref>{{یادداشت|۴=|و بدین ترتیب، فدک که بدون لشکرکشی فتح شد، بر پایه آیه وَ ما اَفاءَ اللهُ عَلی‏ رَسُولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ وَ لا رِکابٍ (حشر: 6) خالصه رسول خدا است. زُهری بر پایه این آیه، فدک و دیگر قُرای عربی را از آن رسول خدا دانسته است.}}
از اقطاعات پیامبر به ذوی‌القربی، اعطای [[فدک]] به دخترش، [[حضرت فاطمه(س)]] بود که پس از خواندن آیه 26 [[سوره اسراء]] {{قلم رنگ|سبز|وَ آتِ ذَا القُربی‏ حَقَّهُ...}} انجام پذیرفت.<ref>الکافی، ج1، ص543؛ الدر المنثور، ج4، ص177؛ الغدیر، ج2، ص275.</ref> {{یادداشت|۳=|فدک ناحیه‌ای است در پیرامون مدینه که از آن‌جا تا مدینه دو یا سه روز راه فاصله است.}}مردم روستای فدک پس از شنیدن خبر پیروزی پیامبر بر اهل خیبر، از او خواستند که بدون لشکرکشی با آن‌ها مصالحه کند، بدین‌گونه که نیمی از فدک و محصولات و اموالشان از آن او باشد. پیامبر این درخواست را پذیرفت<ref>فتوح البلدان، ص38-39.</ref>{{یادداشت|۴=|و بدین ترتیب، فدک که بدون لشکرکشی فتح شد، بر پایه آیه وَ ما اَفاءَ اللهُ عَلی‏ رَسُولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ وَ لا رِکابٍ (حشر: 6) خالصه رسول خدا است. زُهری بر پایه این آیه، فدک و دیگر قُرای عربی را از آن رسول خدا دانسته است.}}


پیامبر(ص) چهار زمین [[فقیرین]] (بنی نضیر)، [[چاه قیس]] و [[چاه شجره]] را به علی(ع) اقطاع کرد.<ref>فتوح البلدان، ص23؛ وفاء الوفاء، ج4، ص128.</ref> {{یادداشت|۷=|فقیرین نام دو ناحیه نزدیک مدینه است. گویا این زمین‌ها از زمین‌های بنی‌نضیر بوده است. پس از پیمان‌شکنی بنی‌نضیر و توطئه آنان برای قتل پیامبر(ص)، ایشان 10 روز به بنی‌نضیر مهلت داد تا سرزمین خود را ترک کنند. اما آنان به تحریک منافقان به فرمان پیامبر بها ندادند. پیامبر(ص) به سال سوم یا چهارم ق. در ماه ربیع‌الاول بنی‌نضیر را 15 روز محاصره کرد و آنان را ناچار ساخت قلعه را رها کنند و به خیبر و شام کوچ نمایند. آیه 2 سوره حشر هُوَ الَّذِی اَخرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن اَهلِ الکِتَابِ مِن دِیَارِهِم... بر همین ماجرا دلالت دارد. زمین بنی‌نضیر نخستین زمینی بوده که رسول خدا فتح کرد}}همچنین از اقطاعات پیامبر(ص) به علی(ع) زمین [[ینبع|یَنبُع]] است<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص220-221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> که حدود چهار روز از مدینه فاصله دارد.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص166.</ref> حضرت آن را در [[غزوه ذوالعشیره]] به علی(ع) داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221.</ref> بر پایه شماری از منابع، عمر نیز در ینبع زمینی به علی(ع) اقطاع کرد و سپس علی(ع) زمینی را که کنار آن بود، نیز خرید و مشغول حفر چاه شد. برخی گزارش کرده‌اند که علی(ع) ینبع را از [[عبدالرحمن بن سعد انصاری]] خرید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220؛ الاصابه، ج5، ص441؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> می‌توان پذیرفت که بخشی از آن خریداری شده و بخشی نیز به دست پیامبر(ص) به ایشان اقطاع شده باشد. همچنین ایشان از اموال بنی‌نضیر هزینه‌های سالانه خانواده خود را پرداخت می‌کرد.<ref>نیل الاوطار، ج8، ص230؛ فقه السنه، ج2، ص676.</ref> او همچنین  پس از ساختن مسجد در مدینه، دو قطعه زمین کنار آن به [[حضرت حمزه|حمزه]]، و علی<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> و چند صحابه دیگر داد.
پیامبر(ص) چهار زمین [[فقیرین]] (بنی نضیر)، [[چاه قیس]] و [[چاه شجره]] را به علی(ع) اقطاع کرد.<ref>فتوح البلدان، ص23؛ وفاء الوفاء، ج4، ص128.</ref> {{یادداشت|۷=|فقیرین نام دو ناحیه نزدیک مدینه است. گویا این زمین‌ها از زمین‌های بنی‌نضیر بوده است. پس از پیمان‌شکنی بنی‌نضیر و توطئه آنان برای قتل پیامبر(ص)، ایشان 10 روز به بنی‌نضیر مهلت داد تا سرزمین خود را ترک کنند. اما آنان به تحریک منافقان به فرمان پیامبر بها ندادند. پیامبر(ص) به سال سوم یا چهارم ق. در ماه ربیع‌الاول بنی‌نضیر را 15 روز محاصره کرد و آنان را ناچار ساخت قلعه را رها کنند و به خیبر و شام کوچ نمایند. آیه 2 سوره حشر هُوَ الَّذِی اَخرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن اَهلِ الکِتَابِ مِن دِیَارِهِم... بر همین ماجرا دلالت دارد. زمین بنی‌نضیر نخستین زمینی بوده که رسول خدا فتح کرد}}همچنین از اقطاعات پیامبر(ص) به علی(ع) زمین [[ینبع|یَنبُع]] است<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص220-221؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> که حدود چهار روز از مدینه فاصله دارد.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص166.</ref> حضرت آن را در [[غزوه ذوالعشیره]] به علی(ع) داد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص221.</ref> بر پایه شماری از منابع، عمر نیز در ینبع زمینی به علی(ع) اقطاع کرد و سپس علی(ع) زمینی را که کنار آن بود، نیز خرید و مشغول حفر چاه شد. برخی گزارش کرده‌اند که علی(ع) ینبع را از [[عبدالرحمن بن سعد انصاری]] خرید.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص219-220؛ الاصابه، ج5، ص441؛ وفاء الوفاء، ج4، ص166.</ref> می‌توان پذیرفت که بخشی از آن خریداری شده و بخشی نیز به دست پیامبر(ص) به ایشان اقطاع شده باشد. همچنین ایشان از اموال بنی‌نضیر هزینه‌های سالانه خانواده خود را پرداخت می‌کرد.<ref>نیل الاوطار، ج8، ص230؛ فقه السنه، ج2، ص676.</ref> او همچنین  پس از ساختن مسجد در مدینه، دو قطعه زمین کنار آن به [[حضرت حمزه|حمزه]]، و علی<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> و چند صحابه دیگر داد.


[[زبیر بن عوام]] چندین زمین به شکل اقطاع از پیامبر(ص) دریافت نمود: زمین موات نقیع که به‌اندازه دویدن اسبی با یک نفس بوده است. زبیر پس از آن‌که اسبش از نفس افتاد و ایستاد، شلاق اسبش را به جلو پرت کرد و آن مقدار را نیز از پیامبر درخواست کرد و ایشان نیز تقاضای او را پذیرفت.<ref>المجموع، ج15، ص230.</ref> {{یادداشت|۵=|نَقیع که میان مدینه و مکه است و سه مرحله تا مدینه فاصله دارد.}}قسمت بالا و پایین شُواق از زمین‌های خیبر نیز به زبیر بن عوام اقطاع شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص458.</ref> {{یادداشت|۶=|خیبر منطقه‌ای در فاصله 250 میلی شمال مدینه است. خیبر به منزله مخزن طعام، روغن و گوشت حجاز بوده و غله آن به 4000 وَسق می‌رسیده است. چون خیبر به دست علی(ع) با شمشیر فتح شد، خمس آن به رسول خدا رسید که از جمله آن، همه دژ کَتیبه است. کتیبه یکی از هفت دژ خیبر بوده است که گویا بیشتر اقطاع طُعمه از آن بوده است.}}پیامبر یک ملک موات را به [[سلیط|سُلَیط]]، از انصار داد و او آن را احیا کرد و پس از احیا به پیامبر بازگرداند و به زبیر داده شد.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص330.</ref> در شماری از منابع، از اقطاع زمینی از زمین‌های بنی‌نضیر به زبیر که دارای نخل بوده، یاد شده است.<ref>الطبقات، ج3، ص104؛ سنن ابی داود، ج2، ص49.</ref>
[[زبیر بن عوام]]، پسر عمه پیامبر، چندین زمین به شکل اقطاع از او دریافت نمود: زمین موات نقیع که به‌اندازه دویدن اسبی با یک نفس بوده است. زبیر پس از آن‌که اسبش از نفس افتاد و ایستاد، شلاق اسبش را به جلو پرت کرد و آن مقدار را نیز از پیامبر درخواست کرد و ایشان نیز تقاضای او را پذیرفت.<ref>المجموع، ج15، ص230.</ref> {{یادداشت|۵=|نَقیع که میان مدینه و مکه است و سه مرحله تا مدینه فاصله دارد.}}قسمت بالا و پایین شُواق از زمین‌های خیبر نیز به زبیر بن عوام اقطاع شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص458.</ref> {{یادداشت|۶=|خیبر منطقه‌ای در فاصله 250 میلی شمال مدینه است. خیبر به منزله مخزن طعام، روغن و گوشت حجاز بوده و غله آن به 4000 وَسق می‌رسیده است. چون خیبر به دست علی(ع) با شمشیر فتح شد، خمس آن به رسول خدا رسید که از جمله آن، همه دژ کَتیبه است. کتیبه یکی از هفت دژ خیبر بوده است که گویا بیشتر اقطاع طُعمه از آن بوده است.}}پیامبر یک ملک موات را به [[سلیط|سُلَیط]]، از انصار داد و او آن را احیا کرد و پس از احیا به پیامبر بازگرداند و به زبیر داده شد.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص330.</ref> در شماری از منابع، از اقطاع زمینی از زمین‌ها و نخلهای بنی‌نضیر به زبیر یاد شده است.<ref>الطبقات، ج3، ص104؛ سنن ابی داود، ج2، ص49.</ref>
===اقطاع به اصحاب===
===اقطاع به اصحاب===
پیامبر(ص) پس از ورود به مدینه<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> قطعه زمین مواتی را به نام [[الدور]] (اسم مکانی در مدینه)<ref>کفایة الاحکام، ج2، ص557.</ref> که شاید بعدها به این نام مشهور شد و پشت خانه‌ها و نخلستان‌های انصار قرار داشت<ref>الام، ج4، ص51؛ مختصر المزنی، ص130.</ref> برای خانه‌سازی در اختیار برخی از افراد همچون [[عبدالله بن مسعود]]، [[عتبة بن مسعود]]، [[مقداد]]، زبیر بن عوام، ابوبکر، [[عثمان]] و شماری دیگر قرار داد. زمینهای بنی نضیر نیز نخستین خالصه (صافیه) پیامبر بود<ref>فتوح البلدان، ص27؛ الارشاد، ج1، ص93.</ref> که میان مهاجرانی که زندگی سختی داشتند و نیز دو تن از نیازمندان انصار اقطاع شد. افزون بر زمین یاد شده، پیامبر زمین‌هایی را در بخش‌های آباد و مناطق مسکونی در اختیار انصار قرار داد.<ref>مسالک الافهام، ج12، ص418؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص352-353.</ref> او در اقطاع زمین برای خانه‌سازی از زمین‌های موات استفاده می‌کرد.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> مواردی که از زمین‌های آباد و مسکونی استفاده کرده‌اند، زمین‌هایی بوده که به نحوی در اختیار ایشان قرار گرفته، مانند آن چه انصار در نقاط مسکونی به ایشان بخشیده‌اند.<ref>معجم البلدان، ج5، ص86؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> شافعی و شماری دیگر گفته‌اند که مقصود از اقطاع دُور به دست پیامبر(ص) واگذاری خانه‌های انصار به مهاجران برای سکونت است<ref>فتح الباری، ج5، ص36؛ عون المعبود، ج8، ص232.</ref> که با رضایت انصار بوده است.<ref>نیل الاوطار، ج6، ص56.</ref> اما با توجه به احادیث، اقطاع و تملیک زمین برای این کار و خانه‌سازی بوده است.<ref>جواهر الکلام، ج38، ص55.</ref>
پیامبر(ص) پس از ورود به مدینه<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> قطعه زمین مواتی را به نام [[الدور]] (اسم مکانی در مدینه)<ref>کفایة الاحکام، ج2، ص557.</ref> که شاید بعدها به این نام مشهور شد و پشت خانه‌ها و نخلستان‌های انصار قرار داشت<ref>الام، ج4، ص51؛ مختصر المزنی، ص130.</ref> برای خانه‌سازی در اختیار [[عبدالله بن مسعود]]، [[عتبة بن مسعود]]، [[مقداد]]، زبیر بن عوام، ابوبکر، [[عثمان]] و شماری دیگر قرار داد. زمینهای بنی نضیر نیز نخستین خالصه (صافیه) پیامبر بود<ref>فتوح البلدان، ص27؛ الارشاد، ج1، ص93.</ref> که میان مهاجرانی که زندگی سختی داشتند و نیز دو تن از نیازمندان انصار اقطاع شد. افزون بر زمین یاد شده، پیامبر زمین‌هایی را در بخش‌های آباد و مناطق مسکونی در اختیار انصار قرار داد.<ref>مسالک الافهام، ج12، ص418؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص352-353.</ref> او در اقطاع زمین برای خانه‌سازی از زمین‌های موات استفاده می‌کرد.<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-351.</ref> مواردی که از زمین‌های آباد و مسکونی استفاده کرده‌اند، زمین‌هایی بوده که به نحوی در اختیار ایشان قرار گرفته، مانند آن چه انصار در نقاط مسکونی به ایشان بخشیده‌اند.<ref>معجم البلدان، ج5، ص86؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص350.</ref> شافعی و شماری دیگر گفته‌اند که مقصود از اقطاع دُور به دست پیامبر(ص) واگذاری خانه‌های انصار به مهاجران برای سکونت است<ref>فتح الباری، ج5، ص36؛ عون المعبود، ج8، ص232.</ref> که با رضایت انصار بوده است.<ref>نیل الاوطار، ج6، ص56.</ref> اما با توجه به احادیث، اقطاع و تملیک زمین برای این کار و خانه‌سازی بوده است.<ref>جواهر الکلام، ج38، ص55.</ref>


اعطای معادن و زمین‌های منطقه قَبَلیه به [[بلال بن حارث مزنی|بلال بن حارث مُزَنی]] شامل دشت‌ها و ارتفاعات و زمین‌های قابل کشت آن و نیز اعطای عقیق و نخل به همو، از اقطاعات گسترده نبوی است.<ref>المبسوط، ج3، ص268؛ المجموع، ج15، ص232؛ وفاء الوفاء، ج4، ص131.</ref> وادی عقیق در جنوب مدینه قرار دارد.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص45.</ref> شافعی گفته است که اقطاع بلال از ناحیه فُرع بوده است و از آن معادن تا امروز غیر از زکات<ref>الموطّا، ج1، ص248-249؛ الطبقات، ج1، ص272؛ المجموع، ج6، ص75.</ref> چیزی دیگر گرفته نشده است.
اعطای معادن و زمین‌های منطقه قَبَلیه به [[بلال بن حارث مزنی|بلال بن حارث مُزَنی]] شامل دشت‌ها و ارتفاعات و زمین‌های قابل کشت آن و نیز اعطای عقیق و نخل به همو، از اقطاعات گسترده نبوی است.<ref>المبسوط، ج3، ص268؛ المجموع، ج15، ص232؛ وفاء الوفاء، ج4، ص131.</ref> وادی عقیق در جنوب مدینه قرار دارد.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص45.</ref> شافعی گفته است که اقطاع بلال از ناحیه فُرع بوده است و از آن معادن تا امروز غیر از زکات<ref>الموطّا، ج1، ص248-249؛ الطبقات، ج1، ص272؛ المجموع، ج6، ص75.</ref> چیزی دیگر گرفته نشده است.
خط ۲۱: خط ۲۱:
پیامبر [[چاه حجر|چاه حِجر]] را به [[ابوبکر]]، [[چاه جرم|چاه جَرم]] را به عمر، [[سواله|سُواله]] را به [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[ضراطه]] را به[[صهیب بن سنان]]، و [[بویله|بُویله]] را به زبیر بن عوام و [[سلمة بن عبدالاسد]] اقطاع کرد. نیز به [[سهل بن حنیف]] و [[ابودجانه]] از انصار، دارایی‌ای را که به مال [[ابن‌خراشه]] شهرت داشت، اعطا نمود.<ref>الطبقات، ج2، ص58.</ref>   
پیامبر [[چاه حجر|چاه حِجر]] را به [[ابوبکر]]، [[چاه جرم|چاه جَرم]] را به عمر، [[سواله|سُواله]] را به [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[ضراطه]] را به[[صهیب بن سنان]]، و [[بویله|بُویله]] را به زبیر بن عوام و [[سلمة بن عبدالاسد]] اقطاع کرد. نیز به [[سهل بن حنیف]] و [[ابودجانه]] از انصار، دارایی‌ای را که به مال [[ابن‌خراشه]] شهرت داشت، اعطا نمود.<ref>الطبقات، ج2، ص58.</ref>   


رسول خدا پس از بنای مسجد، منازل خود را کنار مسجد بنا کرد و زمین‌هایی نیز به اصحاب داد تا پیرامون مسجد خانه بسازند. او چند قطعه زمین پشت [[مسجد بنی‌زهره]] و نیز عبدالرحمن بن عوف و عبدالله و عتبه فرزندان مسعود و همچنین زبیر بن عوام زمینی گسترده کنار منازل [[بنی‌غنم]] و شرق منازل [[بنی‌زریق|بنی‌زُریق]] که به [[بقیع]] زبیر مشهور بوده، اعطا کرد. به طلحه، ابوبکر، عثمان، [[خالد بن ولید]]، عمار بدین‌سان، یاسر، [[عمرو بن حریث]]<ref>السنن الکبری، ج6، ص145؛ نیل الاوطار، ج6، ص56؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص350-356.</ref> و نیز شماری فراوان از اصحاب<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-356.</ref> زمین‌هایی برای خانه‌سازی اقطاع شد. از دیگر اقطاعات پیامبر(ص) از زمین‌های خیبر، اعطای شواق و اَذام/ اُذام (جایی در وادی تهامه یا وادی مشهوری در مکه) به گروهی از [[قبیله بنی‌سلیم]] به نمایندگی [[حرام بن عبد عوف]] یا شاخه‌‌ای از بنی‌سلیم به نام [[حرام بن سمال|حرام]] بن [[سمال بن عوف]]<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص434-435.</ref> و اعطای [[جفر]] در ناحیه ضَریه از مناطق مدینه به [[هوذة بن نبیشه السملی]]<ref>الطبقات، ج1، ص273؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص441-443.</ref> و نیز اعطای عقیق یمامه که از آن [[بنی‌عقیل]] بوده و روستاها و نخل‌های فراوان داشته، به نمایندگان وَفْد بنی‌عقیل بود. این اقطاع مشروط به اقامه نماز و دادن زکات و اطاعت‌پذیری اقطاع گیرندگان بوده است.<ref>الطبقات، ج1، ص302؛ البدایة و النهایه، ج5، ص105؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص502-504.</ref>
رسول خدا پس از بنای [[مسجد مدینه]]، منازل خود را کنار مسجد بنا کرد و زمین‌هایی به اصحاب داد تا پیرامون مسجد خانه بسازند. او چند قطعه زمین پشت [[مسجد بنی‌زهره]] و نیز عبدالرحمن بن عوف و عبدالله و عتبه فرزندان مسعود و همچنین زبیر بن عوام زمینی گسترده کنار منازل [[بنی‌غنم]] و شرق منازل [[بنی‌زریق|بنی‌زُریق]] که به [[بقیع]] زبیر مشهور بوده، اعطا کرد. به طلحه، ابوبکر، عثمان، [[خالد بن ولید]]، عمار بن یاسر، [[عمرو بن حریث]]<ref>السنن الکبری، ج6، ص145؛ نیل الاوطار، ج6، ص56؛ مکاتیب الرسول، ج1، ص350-356.</ref> و نیز شماری از اصحاب<ref>مکاتیب الرسول، ج1، ص350-356.</ref> زمین‌هایی برای خانه‌سازی اقطاع شد.
 
=== اقطاعات خارج از مدینه ===
[[پیامبر(ص)]] در دیگر سرزمین‌های [[حجاز]] از جمله در [[مکه]] نیز اقطاعاتی داشت؛ مانند اقطاع زمین به‌اندازه پرتاب دو تیر و یک سنگ در [[رهاط|رُهاط]] (ناحیه‌ای در فاصله سه شب از مکه) به راشد بن عبد رب السلمی<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ البدایة و النهایه، ج5، ص365؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص436-438.</ref> و اقطاع محدب یا مَحدث/مُحدث (محلی میان مکه و [[عسفان|عُسفان]] یا [[طائف]]) به [[عبدالله وقاص]] و فرزندان قمامه از قبیله سلمی<ref>مکاتیب الرسول، ج3، ص443.</ref> و نیز اقطاع زمین ذات الحباطی به [[سلمة بن مالک سلمی]]<ref>الطبقات، ج2، ص34؛ اسد الغابه، ج2، ص339؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص446.</ref> و اعطای رحیح/ رخیخ/ رجیج (در طریق مکه و [[بصره]]) به [[سعیر بن عداء|سُعیر بن عَداء]].<ref>الطبقات، ج1، ص282؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص460.</ref>
 
از دیگر اقطاعات پیامبر(ص) از زمین‌های خیبر، اعطای شواق و اَذام/ اُذام (جایی در وادی تهامه یا وادی مشهوری در مکه) به گروهی از [[قبیله بنی‌سلیم]] به نمایندگی [[حرام بن عبد عوف]] یا شاخه‌‌ای از بنی‌سلیم به نام [[حرام بن سمال|حرام]] بن [[سمال بن عوف]]<ref>الطبقات، ج1، ص274؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص434-435.</ref> و اعطای [[جفر]] در ناحیه ضَریه از مناطق مدینه به [[هوذة بن نبیشه السملی]]<ref>الطبقات، ج1، ص273؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص441-443.</ref> و نیز اعطای عقیق یمامه که از آن [[بنی‌عقیل]] بوده و روستاها و نخل‌های فراوان داشته، به نمایندگان وَفْد بنی‌عقیل بود. این اقطاع مشروط به اقامه نماز و دادن زکات و اطاعت‌پذیری اقطاع گیرندگان بوده است.<ref>الطبقات، ج1، ص302؛ البدایة و النهایه، ج5، ص105؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص502-504.</ref>
==اقطاع طعمه==
==اقطاع طعمه==
پس از [[فتح خیبر]]، رسول خدا(ص) از محصولات و عوائد آن شامل خرما و جو، به همسران خود و ابوبکر و دیگران اعطا کرد.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص282-283.</ref> بر پایه روایات، به هر یک از همسران خود 100 وَسَق (وسق: 60 صاع<ref>فتوح البلدان، ص64؛ مجمع البحرین، ج4، ص500، «وسق.</ref> خرما و 20 وَسَق جو در هر سال اعطا نمود.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص178؛ المنتقی، ص166.</ref> در شماری از منابع، این مقدار را 80 وسق خرما و 20 وسق جو یاد کرده‌اند.<ref>فتوح البلدان، ص34.</ref> به گزارش شماری از منابع، رسول خدا(ص) خیبر را به 36 سهم تقسیم کرد<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص181؛ المبسوط، ج8، ص133.</ref> و 18 سهم آن را میان مسلمانان قسمت نمود. هر سهم آن را به 100 تن از آنان داد و سهم خود ایشان نیز مانند یکی از آنان بود. 18 سهم دیگر نیز برای مخارج گروه‌ها و کسانی که به دیدار ایشان می‌آمدند، قرار داد.<ref>فتوح البلدان، ص35.</ref> برای این سهام، نوشته ثابتی<ref>فتوح البلدان، ص37.</ref> نگاشت که نام شماری فراوان از افراد و مقدار وَسَقی که به آنان اعطا شده، در آن آمده است؛ از جمله ابوبکر، [[عقیل بن ابی‌طالب]]، [[بنی‌جعفر بن ابی‌طالب]]، [[ربیعة بن حارث]]، و [[ابوسفیان بن حارث]].<ref>المغازی، ج2، ص694.</ref> نیز ایشان از گندم خیبر مقدار 180 وسق به همسرانش، 85 وسق به حضرت فاطمه(س)، 40 وسق به [[اسامة بن زید]]، 15 وسق به [[مقداد بن اسود]] و پنج وسق به [[ام ‌رمیثه|اُم ‌رمیثه]] اعطا کرد.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص813.</ref> نیز 100 وسق به حضرت علی اعطا شده است.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص811.</ref> به [[حمنه بنت جحش|حمنه بنت جَحْش]] خواهر زینب همسر پیامبر(ص) که در نبرد اُحد به تشنه‌ها آب می‌داد و مجروحان نبرد را مداوا می‌کرد، 30 وسق<ref>الطبقات، ج8، ص241؛ السیرة النبویه، ج3، ص812.</ref> و به اُم الزبیر<ref>الطبقات، ج8، ص47؛ الاصابه، ج4، ص394.</ref> و [[امیمه بنت عبدالمطلب|اَمیمه بنت عبدالمطلب]]<ref>الطبقات، ج8، ص46؛ الاصابه، ج8، ص34.</ref> 40 وسق اعطا شد. همچنین از طعمه‌های پیامبر(ص) به یهود بنی‌نضیر، مقدار 10 وسق گندم و 10 وسق جو در هنگام درو آن و نیز 50 وسق خرما در هنگام برداشت آن در هر سال بوده است.<ref>الطبقات، ج1، ص279؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص255.</ref>  
پس از [[فتح خیبر]]، رسول خدا(ص) از محصولات و عوائد آن شامل خرما و جو، به همسران خود و ابوبکر و دیگران اعطا کرد.<ref>امتاع الاسماع، ج9، ص282-283.</ref> بر پایه روایات، به هر یک از همسران خود 100 وَسَق (وسق: 60 صاع<ref>فتوح البلدان، ص64؛ مجمع البحرین، ج4، ص500، «وسق.</ref> خرما و 20 وَسَق جو در هر سال اعطا نمود.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص178؛ المنتقی، ص166.</ref> در شماری از منابع، این مقدار را 80 وسق خرما و 20 وسق جو یاد کرده‌اند.<ref>فتوح البلدان، ص34.</ref> به گزارش شماری از منابع، رسول خدا(ص) خیبر را به 36 سهم تقسیم کرد<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص181؛ المبسوط، ج8، ص133.</ref> و 18 سهم آن را میان مسلمانان قسمت نمود. هر سهم آن را به 100 تن از آنان داد و سهم خود ایشان نیز مانند یکی از آنان بود. 18 سهم دیگر نیز برای مخارج گروه‌ها و کسانی که به دیدار ایشان می‌آمدند، قرار داد.<ref>فتوح البلدان، ص35.</ref>  
 
ابوبکر، [[عقیل بن ابی‌طالب]]، [[بنی‌جعفر بن ابی‌طالب|‌جعفر بن ابی‌طالب]]، [[ربیعة بن حارث]]، و [[ابوسفیان بن حارث]] از دریافت کنندگان این  اقطاع بودند.<ref>المغازی، ج2، ص694.</ref> نیز پیامبر از گندم خیبر مقدار 180 وسق به همسرانش، 85 وسق به حضرت فاطمه(س)، 40 وسق به [[اسامة بن زید]]، 15 وسق به [[مقداد بن اسود]] و پنج وسق به [[ام ‌رمیثه|اُم ‌رمیثه]] اعطا کرد.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص813.</ref> 100 وسق به حضرت علی اعطا شده است.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص811.</ref> به [[حمنه بنت جحش|حمنه بنت جَحْش]]، خواهر زینب، همسر پیامبر(ص) که در نبرد اُحد به تشنه‌ها آب می‌داد و مجروحان نبرد را مداوا می‌کرد، 30 وسق<ref>الطبقات، ج8، ص241؛ السیرة النبویه، ج3، ص812.</ref> و به اُم الزبیر<ref>الطبقات، ج8، ص47؛ الاصابه، ج4، ص394.</ref> و [[امیمه بنت عبدالمطلب|اَمیمه بنت عبدالمطلب]]<ref>الطبقات، ج8، ص46؛ الاصابه، ج8، ص34.</ref> 40 وسق اعطا شد. همچنین از طعمه‌های پیامبر(ص) به یهود بنی‌نضیر، مقدار 10 وسق گندم و 10 وسق جو در هنگام درو آن و نیز 50 وسق خرما در هنگام برداشت آن در هر سال بوده است.<ref>الطبقات، ج1، ص279؛ مکاتیب الرسول، ج3، ص255.</ref>  


== اقدامات خلیفه دوم و سوم ==
== اقدامات خلیفه دوم و سوم ==
۱۰۱

ویرایش