پرش به محتوا

آثار پیامبر در سوریه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''آثار پيامبر در سوریه'''، اصطلاحي است که بر متعلقات باقي‌مانده از پيامبر اسلام(ص) و اشياي منتسب به ايشان اطلاق مي‌گردد. آثاري همچون تار موي سر و صورت، قدمگاه‌، لباس‌ و نعلين که در سوریه جای داشته است.
'''آثار پيامبر در سوریه'''، اصطلاحي است که بر متعلقات باقي‌مانده از پيامبر اسلام(ص) و اشياي منتسب به ايشان اطلاق مي‌گردد. آثاري همچون تار موي سر و صورت، قدمگاه‌، لباس‌ و نعلين که در سوریه جای داشته است.


آثار شاخص بجا مانده در سوریه عمدتا در شهرهای بصری: اثر نشستن شتر پیامبر، لاذقیه: تارموی پیامبر در مسجد مغربی، دمشق: قدمگاه پیامبر در مسجد قدم، تارمو پیامبر در خانقاه سعدیه، حلب: قدمگاه پیامبر در مسجد کریمیه، اثر دست پیامبر در مسجد بانقوسا، آثار پیامبر در مسجد جامع وجود دارد.
آثار شاخص بجا مانده در [[سوریه]] عمدتا در شهرهای بصری: اثر نشستن شتر پیامبر، لاذقیه: تارموی پیامبر در [[مسجد مغربی]]، دمشق: قدمگاه پیامبر در [[مسجدقدم]]، تارمو پیامبر در [[خانقاه سعدیه]]، حلب: قدمگاه پیامبر در [[مسجد کریمیه]]، اثر دست پیامبر در [[مسجد بانقوسا]]، آثار پیامبر در [[مسجد جامع حلب|مسجد جامع]] وجود دارد.


علاوه بر این آثار، اماکنی در سوریه منسوب پیامبر هستند که خواب پیامبر در آنها دیده شده است. از جمله، غار اصحاب کهف دمشق، مشهد قرنبیا حلب، مسجد جامع حلب، مسجد اطروش، پنجره پیامبر.
علاوه بر این آثار، اماکنی در سوریه منسوب به پیامبر هستند که خواب پیامبر در آنها دیده شده است. از جمله، [[غار اصحاب کهف]] دمشق، [[مشهد قرنبیا]] حلب، مسجد جامع حلب، [[مسجد اطروش]]، پنجره پیامبر.


افزون براین آثار و اماکنی منسوب به پیامبر در سوریه وجود داشته که امروزه از میان رفته‌است. مانند نعلین پیامبر در مسجد دماغیه و دارالحدیث اشرفیه.
افزون براین آثار و اماکنی منسوب به پیامبر در سوریه وجود داشته که امروزه از میان رفته‌است. مانند نعلین پیامبر در مسجد دماغیه و دارالحدیث اشرفیه.
خط ۱۱: خط ۱۱:
آثار پيامبر(ص)، در جايگاه‌هاي ويژه‌اي در بناهاي مذهبي مهم از قبيل مساجد جامع، خانقاه‌ها و زيارتگاه‌هاي برخي شهرهاي بزرگ جهان اسلام به ويژه در مناطق تحت نفوذ پادشاهان عثماني، نگهداري مي‌شده و براي مسلمانان تقدّس خاصي داشته است.
آثار پيامبر(ص)، در جايگاه‌هاي ويژه‌اي در بناهاي مذهبي مهم از قبيل مساجد جامع، خانقاه‌ها و زيارتگاه‌هاي برخي شهرهاي بزرگ جهان اسلام به ويژه در مناطق تحت نفوذ پادشاهان عثماني، نگهداري مي‌شده و براي مسلمانان تقدّس خاصي داشته است.


در منابع تاريخي، اطلاعاتي درباره تار موهاي منتسب به پيامبر اسلام ارائه شده که در دوره مملوکي، در تعدادي از شهرهاي جهان اسلام، زيارتگاه و مورد توجه مردم بوده است. اين مسئله در دوره عثماني، چشمگير بوده است؛ به طوري که برخي پادشاهان عثماني، تعدادي از تارهاي موي پيامبر(ص) را در اختيار داشتند که به ديگران هديه مي‌دادند.  همچنين تعدادي از مشايخ تصوّف و خاندان‌هاي سادات در جهان اهل‌سنت، تار موهايي در اختيار دارند که براي صحت انتساب آنها به پيامبر(ص)، اسناد و شجره‌نامه‌هايي ارائه مي‌دهند تا ثابت کنند اين آثار از زمان پيامبر(ص) ميان مشايخ و اجداد آنان دست به دست گشته تا به آنها رسيده است.  تار موي موجود در زاويه سعديه دمشق  از آن جمله است.
در منابع تاريخي، اطلاعاتي درباره تار موهاي منتسب به پيامبر اسلام ارائه شده که در [[دوره مملوکي]]، در تعدادي از شهرهاي جهان اسلام، زيارتگاه و مورد توجه مردم بوده است. اين مسئله در [[دوره عثماني]]، چشمگير بوده است؛ به طوري که برخي پادشاهان عثماني، تعدادي از تارهاي موي پيامبر(ص) را در اختيار داشتند که به ديگران هديه مي‌دادند.  همچنين تعدادي از مشايخ تصوّف و خاندان‌هاي سادات در جهان اهل‌سنت، تار موهايي در اختيار دارند که براي صحت انتساب آنها به پيامبر(ص)، اسناد و شجره‌نامه‌هايي ارائه مي‌دهند تا ثابت کنند اين آثار از زمان پيامبر(ص) ميان مشايخ و اجداد آنان دست به دست گشته تا به آنها رسيده است.  


==آثار پیامبر در بصری==
==آثار پیامبر در بصری==
خط ۲۰: خط ۲۰:
اين مسجد در شمال شرقي شهر «بُصري» (بُصري الشام) قرار دارد. اين شهر در استان درعا، در فاصله 40 کيلومتري شرق شهر درعا و 140 کيلومتري جنوب شهر دمشق واقع است. اين منطقه در گذشته به «حوران» شهرت داشته است.
اين مسجد در شمال شرقي شهر «بُصري» (بُصري الشام) قرار دارد. اين شهر در استان درعا، در فاصله 40 کيلومتري شرق شهر درعا و 140 کيلومتري جنوب شهر دمشق واقع است. اين منطقه در گذشته به «حوران» شهرت داشته است.


درباره سبب پيدايش اين مسجد، دو قول ذکر شده است: براساس يک قول، اين مسجد در محل نشستن شتر حامل نخستين نسخه قرآن، که در زمان عثمان به سوريه ارسال گرديد، ساخته شده است.<ref>بصري عاصمة الانباط، خليل مقداد، ص 224؛ سورية ارض الحضارة والجمال، علي حسن موسي، ص111؛ سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، سيرغي ميدفيدکو و ديميتري سيبيوف، ص 125.</ref>[1] اما بنابر قول ديگر که منابع قديمي‌تر نيز آن را تأييد مي‌کند، اين مسجد به سبب ورود پيامبر اسلام به بصري يا به مناسبت نشستن شتر آن حضرت در اين مکان، ساخته شده است.<ref>الاشارات إلی معرفة الزيارات، علي‌ بن‌ ابي‌بکر الهروي، ص 17 ،رحلة ابن‌بطوطة، محمد بن عبدالله المغربي (ابن بطوطة)، ص 111.</ref>
درباره سبب پيدايش اين مسجد، دو قول ذکر شده است: براساس يک قول، اين مسجد در محل نشستن شتر حامل نخستين نسخه [[قرآن]]، که در زمان عثمان به سوريه ارسال گرديد، ساخته شده است.<ref>بصري عاصمة الانباط، خليل مقداد، ص 224؛ سورية ارض الحضارة والجمال، علي حسن موسي، ص111؛ سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، سيرغي ميدفيدکو و ديميتري سيبيوف، ص 125.</ref>  اما بنابر قول ديگر که منابع قديمي‌تر نيز آن را تأييد مي‌کند، اين مسجد به سبب ورود [[پيامبر اسلام]] به بصري يا به مناسبت نشستن شتر آن حضرت در اين مکان، ساخته شده است.<ref>الاشارات إلی معرفة الزيارات، علي‌ بن‌ ابي‌بکر الهروي، ص 17 ،رحلة ابن‌بطوطة، محمد بن عبدالله المغربي (ابن بطوطة)، ص 111.</ref>


محرابي در ضلع جنوبي  حجره غربی مسجد وجود دارد که در ديوار سمت چپ آن، کتيبه‌اي به خط کوفي وجود دارد که در آن عبارت «مسجد رسول‌الله»  ديده مي‌شود. کف زمين، جلوي محراب، قطعه سنگ مربعي وجود دارد که روي آن فرورفتگي‌هايي ديده مي‌شود که برخي آنها را اثر زانوي شتر پيامبر(ص) هنگام نشستن دانسته‌اند.  
محرابي در ضلع جنوبي  حجره غربی مسجد وجود دارد که در ديوار سمت چپ آن، کتيبه‌اي به خط کوفي وجود دارد که در آن عبارت «مسجد رسول‌الله»  ديده مي‌شود. کف زمين، جلوي محراب، قطعه سنگ مربعي وجود دارد که روي آن فرورفتگي‌هايي ديده مي‌شود که برخي آنها را اثر زانوي شتر پيامبر(ص) هنگام نشستن دانسته‌اند.  
خط ۴۰: خط ۴۰:


[[پرونده:مسجد قدم.png|File.png|270px|thumb|left|قدمگاه پیامبر در مسجد جامع قدم]]
[[پرونده:مسجد قدم.png|File.png|270px|thumb|left|قدمگاه پیامبر در مسجد جامع قدم]]
محله «قَدَم» در حومه جنوبي دمشق، در اصل يکي از روستاهاي «غوطه» دمشق<ref>معجم البلدان، ج 4، ص 219.</ref>بوده که امروزه به محله‌اي در حومه جنوبي شهر تبديل شده است. وجه تسميه آن، وجود چند جاي پاي سنگي در آن بوده است. هنوز يکي از اين جاي پاها در جامع کبير ( مسجد جامع) محله قدم باقي‌مانده است که امروزه قدمگاه حضرت محمد(ص) دانسته مي‌شود.
محله «قَدَم» در حومه جنوبي دمشق، در اصل يکي از روستاهاي «غوطه» دمشق<ref>معجم البلدان، ج 4، ص 219.</ref>بوده که امروزه به محله‌اي در حومه جنوبي شهر تبديل شده است. وجه تسميه آن، وجود چند جاي پاي سنگي در آن بوده است. هنوز يکي از اين جاي پاها در جامع کبير ( مسجد جامع) محله قدم باقي‌مانده است که امروزه قدمگاه [[حضرت محمد(ص)]] دانسته مي‌شود.


براساس يک باور محلي، پيامبر(ص) در سفر بازرگاني خود به شام، به اين نقطه رسيد و جاي پايش بر سنگ باقي‌ماند. اما از اين نقطه فراتر نرفت و وارد دمشق نشد.<ref>سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، ص 125.</ref>
براساس يک باور محلي، پيامبر(ص) در سفر بازرگاني خود به شام، به اين نقطه رسيد و جاي پايش بر سنگ باقي‌ماند. اما از اين نقطه فراتر نرفت و وارد دمشق نشد.<ref>سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، ص 125.</ref>
خط ۴۶: خط ۴۶:
ابن‌جبير، در اين مکان به نُه جاي پا اشاره کرده و آن‌ها را منتسب به حضرت موسي(ص) دانسته است.<ref>رحلة ابن‌جبير، محمد بن احمد الاندلسي (ابن‌جبير)، صص 218 - 219.</ref> علي بن ابي‌بکر هروي از اين مکان با نام «مشهد اقدام» (زيارتگاه قدمگاه‌ها) نام برده و آنها را متعلق به پيامبران، بدون اشاره به نام آنان،ذکر کرده‌است.<ref>الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 13</ref>
ابن‌جبير، در اين مکان به نُه جاي پا اشاره کرده و آن‌ها را منتسب به حضرت موسي(ص) دانسته است.<ref>رحلة ابن‌جبير، محمد بن احمد الاندلسي (ابن‌جبير)، صص 218 - 219.</ref> علي بن ابي‌بکر هروي از اين مکان با نام «مشهد اقدام» (زيارتگاه قدمگاه‌ها) نام برده و آنها را متعلق به پيامبران، بدون اشاره به نام آنان،ذکر کرده‌است.<ref>الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 13</ref>


از ميان نُه جاي پايي كه ابن‌جبير به آن اشاره كرده، امروزه تنها يك يا دو جاي پا باقي مانده است. در دوره عثماني يكي از جاي پاهاي موجود در اين روستا، به دستور سلطان عبدالحميد اول به استانبول انتقال يافت و بعداً در مقبره وي در اين شهر قرار داده شد.<ref>آثار الرسول في جناح الامانات المقدسة في متحف قصر طوب قابي بإسطنبول، اَيدين حلمی، ص 124.</ref>
از ميان نُه جاي پايي كه [[ابن جبیر|ابن‌جبير]] به آن اشاره كرده، امروزه تنها يك يا دو جاي پا باقي مانده است. در دوره عثماني يكي از جاي پاهاي موجود در اين روستا، به دستور [[سلطان عبدالحميد اول]] به [[استانبول]] انتقال يافت و بعداً در مقبره وي در اين شهر قرار داده شد.<ref>آثار الرسول في جناح الامانات المقدسة في متحف قصر طوب قابي بإسطنبول، اَيدين حلمی، ص 124.</ref>


در گذشته سنگ قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در کنار پنجره‌اي در ميان محراب و منبر در منبع جنوبي شبستان مسجد قرار داشت.<ref>«ذيل ثمار المقاصد»، ص 245.</ref> اما پس از توسعة اخير مسجد، اين سنگ به اتاقک مخصوصي، خارج از ساختمان مسجد به سمت شمال شرقي آن انتقال يافته است.  
در گذشته سنگ قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در کنار پنجره‌اي در ميان محراب و منبر در منبع جنوبي شبستان مسجد قرار داشت.<ref>«ذيل ثمار المقاصد»، ص 245.</ref> اما پس از توسعة اخير مسجد، اين سنگ به اتاقک مخصوصي، خارج از ساختمان مسجد به سمت شمال شرقي آن انتقال يافته است.  
خط ۵۳: خط ۵۳:
[[پرونده:خانقاه سعدیه دمشق.png|File.png|270px|thumb|left|خانقاه سعدیه دمشق]]
[[پرونده:خانقاه سعدیه دمشق.png|File.png|270px|thumb|left|خانقاه سعدیه دمشق]]


در زاويه (خانقاه) سعديه، واقع در محله قيمريه، در بافت تاريخي شهر دمشق، يک تار موي منسوب به پيامبر اکرم9 نگهداري مي‌شود. زاويه سعديه، از خانقاه‌هاي طريقت سعديه[1] در دمشق است و نزد پيروان اين طريق، به مقام (جايگاه) توحيد شهرت دارد.  
در زاويه (خانقاه) سعديه، واقع در محله قيمريه، در بافت تاريخي شهر دمشق، يک تار موي منسوب به پيامبر اکرم نگهداري مي‌شود. زاويه سعديه، از خانقاه‌هاي طريقت سعديه در دمشق است و نزد پيروان اين طريق، به مقام (جايگاه) توحيد شهرت دارد.  


اين خانقاه در اصل خانه مسکوني يکي از مشايخ طريقت سعديه به نام «محمد سعدالدين‌بن‌محمد امين سعدي» بوده است. او در سال 1282ه‍ .ق خانه خود را وقف مسجد شيخ سعدالدين جباوي که در جوار خانقاه قرار دارد، نمود و سپس آن را به خانقاه تبديل، و در سال 1284ه‍ . ق بازسازي کرد. همچنين در سال 1311ه‍ .ق، فرزند او شيخ ابراهيم سعدي، با دستور سلطان عبدالحميد دوم عثماني، آن را دوباره بازسازي کرد.<ref>الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 157</ref>[2]
اين خانقاه در اصل خانه مسکوني يکي از مشايخ طريقت سعديه به نام «محمد سعدالدين‌بن‌محمد امين سعدي» بوده است. او در سال 1282ه‍ .ق خانه خود را وقف مسجد شيخ سعدالدين جباوي که در جوار خانقاه قرار دارد، نمود و سپس آن را به خانقاه تبديل، و در سال 1284ه‍ . ق بازسازي کرد. همچنين در سال 1311ه‍ .ق، فرزند او شيخ ابراهيم سعدي، با دستور سلطان عبدالحميد دوم عثماني، آن را دوباره بازسازي کرد.<ref>الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 157</ref>


درباره چگونگي رسيدن تار موي منتسب به پيامبر اسلام(ص) به اين خانقاه، دو روايت وجود دارد: طبق يک روايت، اين تار مو هديه­‌اي از سوي سلطان عبدالحميد به خانقاه طريقت سعديه بوده است. اما طبق روايت دوم، شيخ ابراهيم سعدي اين تار مو را از پدرش شيخ محمد سعدالدين، و او نيز از پدرش محمدامين و او نيز از اجدادش دريافت کرده است.<ref>الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 160-162.</ref>[3]
درباره چگونگي رسيدن تار موي منتسب به پيامبر اسلام(ص) به اين خانقاه، دو روايت وجود دارد: طبق يک روايت، اين تار مو هديه­‌اي از سوي سلطان عبدالحميد به خانقاه طريقت سعديه بوده است. اما طبق روايت دوم، شيخ ابراهيم سعدي اين تار مو را از پدرش شيخ محمد سعدالدين، و او نيز از پدرش محمدامين و او نيز از اجدادش دريافت کرده است.<ref>الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 160-162.</ref>  


درباره اوقات و چگونگي زيارت تار مو آمده است که صوفيان خاندان سعديه، مراسم خود را در شب‌هاي جمعه هر هفته، از ابتداي ماه ربيع‌الاول تا پايان ماه رمضان هر سال برگزار مي‌کنند. پس از قرائت اوراد شيخ سعدالدين جباوي، تلاوت قرآن کريم، مداحي پيامبر(ص) و ذکر و تسبيح و خطبه و دعا، جلسه خود را با تبرک به تار موي پيامبر به پايان مي‌برند.<ref>الطريقة السعدية في بلاد الشام، ج 2، صص 159و160.</ref>
درباره اوقات و چگونگي زيارت تار مو آمده است که صوفيان خاندان سعديه، مراسم خود را در شب‌هاي جمعه هر هفته، از ابتداي ماه ربيع‌الاول تا پايان ماه رمضان هر سال برگزار مي‌کنند. پس از قرائت اوراد شيخ سعدالدين جباوي، تلاوت قرآن کريم، مداحي پيامبر(ص) و ذکر و تسبيح و خطبه و دعا، جلسه خود را با تبرک به تار موي پيامبر به پايان مي‌برند.<ref>الطريقة السعدية في بلاد الشام، ج 2، صص 159و160.</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
[[پرونده:غار اصحاب کهف.png|File.png|270px|thumb|left|غار اصحاب کهف]]
[[پرونده:غار اصحاب کهف.png|File.png|270px|thumb|left|غار اصحاب کهف]]


از جمله زيارتگاه‌هاي مرتبط با پيامبر اسلام(ص) در شهر دمشق، غاري است که در گذشته «کهف جبريل» (غار جبرئيل) نام داشته است. اما امروزه به غار اصحاب کهف شهرت يافته است.
از جمله زيارتگاه‌هاي مرتبط با پيامبر اسلام(ص) در شهر [[دمشق]]، غاري است که در گذشته «کهف جبريل» (غار جبرئيل) نام داشته است. اما امروزه به غار اصحاب کهف شهرت يافته است.


به گفته ابن‌عساکر، يکي از علماي دمشق به نام «ابوالفرج محمدبن‌عبدالله» ملقب به ابن‌معلم (متوفاي412 ه‍ .ق) در نيمه دوم قرن چهارم هجري اين زيارتگاه را براساس خواب‌ بنا کرده است. در ضمن، تاريخ آغاز ساخت آن سال 370 ه‍ .ق بوده است. <ref>تاريخ مدينة دمشق، ج 2، ص 337.</ref>
به گفته ابن‌عساکر، يکي از علماي دمشق به نام «ابوالفرج محمدبن‌عبدالله» ملقب به [[ابن معلم|ابن‌معلم]] (متوفاي412 ه‍ .ق) در نيمه دوم قرن چهارم هجري اين زيارتگاه را براساس خواب‌ بنا کرده است. در ضمن، تاريخ آغاز ساخت آن سال 370 ه‍ .ق بوده است. <ref>تاريخ مدينة دمشق، ج 2، ص 337.</ref>


درباره ابن‌معلم گفته‌اند که وي شيخي عابد، صالح و مستجاب‌الدعوه بوده است. او در سال 412 ه‍ .ق درگذشت و در اين غار دفن شد.<ref>تاريخ مدينة دمشق، ج 53، صص 321 - 323.</ref>
درباره ابن‌معلم گفته‌اند که وي شيخي عابد، صالح و مستجاب‌الدعوه بوده است. او در سال 412 ه‍ .ق درگذشت و در اين غار دفن شد.<ref>تاريخ مدينة دمشق، ج 53، صص 321 - 323.</ref>
خط ۸۱: خط ۸۱:
مسجد جامع شهر حلب، معروف به جامع كبير يا مسجد اُموي حلب، در مركز بافت قديمي اين شهر قرار دارد و از نخستين مساجد وسيع و بزرگ اسلامي به شمار مي‌آيد.
مسجد جامع شهر حلب، معروف به جامع كبير يا مسجد اُموي حلب، در مركز بافت قديمي اين شهر قرار دارد و از نخستين مساجد وسيع و بزرگ اسلامي به شمار مي‌آيد.


تا چندي پيش آثاري منسوب به پيامبر اسلام(ص) در داخل مقصوره واقع در شبستان مسجد و كنار مزار منسوب به زكرياي پيامبر(ع) نگهداري مي‌شد كه شامل سه تار مو و قطعه‌اي از يك دندان منسوب به رسول خدا(ص) بود و داخل استوانه‌هاي شيشه‌اي، در معرض ديد زائران قرار داشت.  اين آثار در زمان جنگ داخلي اخير سوريه به سرقت رفت.<ref>آثار پیامبر و زیارتگاه های اهل بیت در سوریه، ص 42</ref>
تا چندي پيش آثاري منسوب به پيامبر اسلام(ص) در داخل مقصوره واقع در شبستان مسجد و كنار مزار منسوب به [[زكرياي پيامبر(ع)]] نگهداري مي‌شد كه شامل سه تار مو و قطعه‌اي از يك دندان منسوب به رسول خدا(ص) بود و داخل استوانه‌هاي شيشه‌اي، در معرض ديد زائران قرار داشت.  اين آثار در زمان جنگ داخلي اخير سوريه به سرقت رفت.<ref>آثار پیامبر و زیارتگاه های اهل بیت در سوریه، ص 42</ref>


از اين آثار، دو تار مو، از دو نقطه ديگر حلب، يعني مسجد و مدرسه حلويه، و مسجد حاج موسي، به اين مکان منتقل شده بود و تار موي سوم نيز از زمان نامشخصي در همين مسجد نگهداري مي‌شد. «محمد ابوالوفاي رفاعي» (1179-1264 ه‍ .ق)، در اشعار خود آداب و اوقات زيارت تار موی پيامبر(ص)  در مسجد جامع حلب را نخستين جمعه ماه رجب، 27 رجب، 15 شعبان، 27 رمضان (يعني شب قدر نزد اهل‌سنت) و شب ولادت پيامبر يعني 12 ربيع‌الاول (نزد اهل‌سنت) برشمرده‌است.<ref>المشرق، «اولياء حلب في منظومة الشيخ وفاء»، فردينان توتل اليسوعي، السنة الثامنة والثلاثون (1940م.)، تشرين الأول و کانون الأول، صص 406 - 408.</ref>
از اين آثار، دو تار مو، از دو نقطه ديگر حلب، يعني مسجد و مدرسه حلويه، و مسجد حاج موسي، به اين مکان منتقل شده بود و تار موي سوم نيز از زمان نامشخصي در همين مسجد نگهداري مي‌شد. «محمد ابوالوفاي رفاعي» (1179-1264 ه‍ .ق)، در اشعار خود آداب و اوقات زيارت تار موی پيامبر(ص)  در مسجد جامع حلب را نخستين جمعه ماه رجب، 27 رجب، 15 شعبان، 27 رمضان (يعني شب قدر نزد اهل‌سنت) و شب ولادت پيامبر يعني 12 ربيع‌الاول (نزد اهل‌سنت) برشمرده‌است.<ref>المشرق، «اولياء حلب في منظومة الشيخ وفاء»، فردينان توتل اليسوعي، السنة الثامنة والثلاثون (1940م.)، تشرين الأول و کانون الأول، صص 406 - 408.</ref>
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
[[پرونده: قدگاه پیامبر در کریمیه.png|File.png|270px|thumb|left|قدمگاه پیامبر در مسجد کریمیه]]
[[پرونده: قدگاه پیامبر در کریمیه.png|File.png|270px|thumb|left|قدمگاه پیامبر در مسجد کریمیه]]


مسجد کريميه، در محله «باب قِنَّسرين» که از محلّه‌هاي تاريخي حلب است، قرار دارد نام اين مسجد در گذشته «مسجد مُحَصّب» بوده‌است.  
مسجد کريميه، در محله «باب قِنَّسرين» که از محلّه‌هاي تاريخي حلب است، قرار دارد نام اين مسجد در گذشته «[[مسجد کریمیه|مسجد مُحَصّب]]» بوده‌است.  


در شبستان مسجد، سنگ زرد‌رنگي وجود دارد که در آن جاي پايي منسوب به حضرت محمد(ص) به چشم مي‌خورد. براساس داستان رايج مردمي، اين سنگ را براي نخستين بار، شيخ عبدالکريم خوافي در اين مسجد قرار داد.<ref>اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج 5، ص 288.</ref>  
در شبستان مسجد، سنگ زرد‌رنگي وجود دارد که در آن جاي پايي منسوب به حضرت محمد(ص) به چشم مي‌خورد. براساس داستان رايج مردمي، اين سنگ را براي نخستين بار، شيخ عبدالکريم خوافي در اين مسجد قرار داد.<ref>اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج 5، ص 288.</ref>  
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:


==اماکن رؤيت پيامبر(ص)==
==اماکن رؤيت پيامبر(ص)==
افزون ‌بر «کهف جبرئيل» و «مشهد قرنبيا»، مکان‌هاي ديگري در کشور سوريه وجود داشته است که گفته‌اند در آن‌ها حضرت محمد(ص) رؤيت شده است:
افزون ‌بر «[[کهف جبرئيل]]» و «مشهد قرنبيا»، مکان‌هاي ديگري در کشور سوريه وجود داشته است که گفته‌اند در آن‌ها حضرت محمد(ص) رؤيت شده است:


* '''مسجد اطروش'''، محمد ابوالوفاي رفاعي در منظومه خود، به این مسجد اشاره کرده‌است. مسجد اطروش در شرق قلعه حلب، در فاصله حدود 200 متر از برج ورودي آن واقع است. بناي اين مسجد در سال 801 ه‍ .ق به دست «امير آقبغا جمالي» ملقّب به «اطروش» (متوفاي 806 ه‍ .ق) آغاز شد. <ref>العمارة العربية الإسلامية: خصائصها وآثارها في سورية، عبدالقادر الريحاوي، ص 212.</ref>
* '''مسجد اطروش'''، محمد ابوالوفاي رفاعي در منظومه خود، به این مسجد اشاره کرده‌است. مسجد اطروش در شرق قلعه حلب، در فاصله حدود 200 متر از برج ورودي آن واقع است. بناي اين مسجد در سال 801 ه‍ .ق به دست «امير آقبغا جمالي» ملقّب به «اطروش» (متوفاي 806 ه‍ .ق) آغاز شد. <ref>العمارة العربية الإسلامية: خصائصها وآثارها في سورية، عبدالقادر الريحاوي، ص 212.</ref>