پرش به محتوا

غزوه احزاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۷
خط ۲۳: خط ۲۳:


==حفر خندق==
==حفر خندق==
[[پیامبر(ص)]] از طریق مردانی از [[خزاعه]]، از هم‌پیمانان [[بنی‌هاشم]]، به برنامه دشمن پی برد، مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> سرانجام پیشنهاد سلمان درباره حفر خندق که از روش‌های پدافندی رایج در ایران بود<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص۱۰۹.</ref>، پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی پیامبر۹ بوده است؛ چنان‌که از پاسخ نامه ایشان به ابوسفیان برمی‌آید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر۹ به شناسایی محل حفر خندق پرداخت و منطقه عوالی در شمال مدینه را که فراخ و زراعی و مهم‌ترین نقطه آسیب‌پذیر شهر بود، مناسب‌ترین مکان برای حفر خندق دانست. در شمال غربی مدینه میان کوه سلع و پایین سنگلاخ وَبْره (حَرّه غربی) و در شمال شرقی شهر میان کوه سلع و سنگلاخ واقِم (حرّه شرقی) مناطقی نفوذپذیر قرار داشتند<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹.</ref>؛ اما دیگر نواحی مدینه در آن زمان با نخلستان‌ها، بناهای به هم ‌پیوسته، حرّه‌ها و کوه عسیر احاطه شده بود و ورود مهاجمان از آن نواحی دشوار بود.<ref>پیامبر و آیین نبرد، ص۳۸۱.</ref> پیامبر خندق را از حصار شیخین، از سمت محله بنیحارثه تا مَذاد، خط‌کشی کرد. سپس مهاجران از ناحیه راتج تا کوه ذُباب، انصار از ناحیه ذُباب تا جبل بنی‌عبید، طایفه بنیعبدالاشهل اوس از ناحیه راتج تا پشت مسجد در پشت کوه سلع، و بنی‌دینار خزرج از ناحیه جُرْبا تا محل خانه ابن ابی‌الجَنوب به حفر آن پرداختند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص‌۵۶۷-۵۶۸.</ref> امروزه باید مسیر این خندق را از نزدیک مسجد المستراح در شارع سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر مساجد سبعه در شارع السیح پی‌گرفت. حی (محله) الخندق در کنار کوه سلع در همین مسیر قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> (تصویر شماره ۱۹)
[[پیامبر(ص)]] از طریق مردانی از [[خزاعه]]، از هم‌پیمانان [[بنی‌هاشم]]، به برنامه دشمن پی برد. وی مسلمانان را در زمینه مکان و شیوه رویارویی با دشمن به مشورت فراخواند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۶۳۱-۶۳۲.</ref> سرانجام پیشنهاد [[سلمان فارسی]] درباره حفر خندق که از روش‌های پدافندی رایج در [[ایران]] بود،<ref>الروض الانف، ج۶، ص۳۰۶؛ البدایة و النهایه، ج‌۴، ص۱۰۹.</ref> پذیرفته شد.<ref>المغازی، ج‌۲، ص۴۴۵.</ref> برخی بر آنند که پیشنهاد حفر خندق از سوی خود پیامبر(ص) بوده است؛ چنان‌که از پاسخ نامه ایشان به [[ابوسفیان]] برمی‌آید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.</ref> سپس پیامبر(ص) به شناسایی محل حفر خندق پرداخت و منطقه [[عوالی]] در شمال [[مدینه]] را که فراخ و زراعی و مهم‌ترین نقطه آسیب‌پذیر شهر بود، مناسب‌ترین مکان برای حفر خندق دانست. در شمال غربی مدینه میان کوه [[سلع|سَلع]] و پایین سنگلاخ وَبْره (حَرّه غربی) و در شمال شرقی شهر میان کوه سلع و سنگلاخ واقِم (حرّه شرقی) مناطقی نفوذپذیر قرار داشتند؛<ref>المعالم الاثیره، ص۱۰۹.</ref> اما دیگر نواحی مدینه در آن زمان با نخلستان‌ها، بناهای به هم ‌پیوسته، حرّه‌ها و [[کوه عسیر]] احاطه شده بود و ورود مهاجمان از آن نواحی دشوار بود.<ref>پیامبر و آیین نبرد، ص۳۸۱.</ref><br />
پیامبر خندق را از [[حصار شیخین]]، از سمت [[محله بنی‌حارثه]] تا [[مداد|مَذاد]]، خط‌کشی کرد. سپس [[مهاجران]] از ناحیه [[راتج]] تا [[کوه ذباب|کوه ذُباب]]، [[انصار]] از ناحیه ذُباب تا [[جبل بنی‌عبید]]، طایفه [[بنی‌عبدالاشهل]] [[اوس]] از ناحیه راتج تا پشت مسجد در پشت کوه سلع، و [[بنی‌دینار]] [[خزرج]] از ناحیه [[جربا|جُرْبا]] تا محل خانه [[ابن ابی‌الجنوب|ابن ابی‌الجَنوب]] به حفر آن پرداختند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ تاریخ طبری، ج۲، ص‌۵۶۷-۵۶۸.</ref> امروزه باید مسیر این خندق را از نزدیک [[مسجد المستراح]] در شارع سیدالشهداء تا کوه سلع در برابر [[مساجد سبعه]] در شارع السیح پی‌گرفت. [[حی الخندق]] (محله خندق) در کنار کوه سلع در همین مسیر قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> (تصویر شماره ۱۹)


پیامبر۹ در آغاز حفر ‌خندق، مسلمانان را به کوشش فراخواند و به آنان وعده داد که اگر پایداری ورزند، پیروز می‌شوند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> خود ایشان نیز برای ترغیب مسلمانان، با ‌تمام توان در حفر خندق تلاش کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۹؛ سبل الهدی، ج۴، ص۳۶۵.</ref> مؤمنان تا آن‌گاه که پیامبر از کار دست نمی‌کشید، کار می‌کردند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.</ref> و جز به ضرورت و با اجازه ایشان محل کار را ترک نمی‌گفتند.<ref>جامع البیان، ج‌۱۸، ص۱۳۴؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۹.</ref> برخی مفسران نزول آیه۱۸۷ بقرهرا مربوط به هنگامی می‌دانند که یکی از اصحاب پس از یک روز روزه‌داری و مشارکت در حفر خندق، آن‌گاه که برای افطار به منزل رفت، از فرط خستگی خوابید و چون بیدار شد، به رسم روزه‌داری دیگر اجازه خوردن غذا نداشت. از این رو، آن‌گاه که فردای آن روز به حفر خندق مشغول شد، در حال کار از هوش رفت.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۸۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۱۰۶؛ المیزان، ج۲، ص۴۹-۵۱.</ref> خداوند در این آیه، خوردن و آشامیدن را پیش از طلوع فجر جایز شمرد: {وَکلُوا وَاشرَبُوا حَتَّی یتَبَینَ لَکمُ الخَیطُ الأبیضُ مِنَ الخَیطِ الأسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیلِ...}.
[[پیامبر(ص)]] در آغاز حفر ‌خندق، [[مسلمان|مسلمانان]] را به کوشش فراخواند و به آنان وعده داد که اگر پایداری ورزند، پیروز می‌شوند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۴.</ref> خود ایشان نیز برای ترغیب مسلمانان، با ‌تمام توان در حفر خندق تلاش کرد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۹؛ سبل الهدی، ج۴، ص۳۶۵.</ref> مؤمنان تا آن‌گاه که پیامبر از کار دست نمی‌کشید، کار می‌کردند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.</ref> و جز به ضرورت و با اجازه ایشان محل کار را ترک نمی‌گفتند.<ref>جامع البیان، ج‌۱۸، ص۱۳۴؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۴۰۹.</ref> برخی [[تفسیر|مفسران]] نزول [[آیه]] ۱۸۷ [[سوره بقره]] را مربوط به هنگامی می‌دانند که یکی از [[صحابه|اصحاب]] پس از یک روز [[روزه|روزه‌داری]] و مشارکت در حفر خندق، آن‌گاه که برای [[افطار]] به منزل رفت، از فرط خستگی خوابید و چون بیدار شد، به رسم روزه‌داری دیگر اجازه خوردن غذا نداشت. از این رو، فردای آن روز که به حفر خندق مشغول شد، در حال کار از هوش رفت.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۸۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۱۰۶؛ المیزان، ج۲، ص۴۹-۵۱.</ref> خداوند در این آیه، خوردن و آشامیدن را پیش از طلوع فجر جایز شمرد: {{قلم رنگ|سبز|وَکلُوا وَاشرَبُوا حَتَّی یتَبَینَ لَکمُ الخَیطُ الأبیضُ مِنَ الخَیطِ الأسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیلِ}}.


در همین حال، دسته‌ای از منافقان، به رغم دستور پیامبر۹، با سستی و کندی کار می‌کردند و گاه بدون اجازه ایشان، پنهانی نزد خانواده خویش می‌رفتند. مفسران نزول آیات ۶۳-۶۴ نور/۲۴ را در شأن اینان دانسته‌اند: {اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللهِ ورَسولِهِ واِذا کانوا مَعَهُ عَلی اَمر جامِع لَم‌یذهَبوا...... قَد یعلَمُ اللهُ الَّذینَ یتَسَلَّلونَ مِنکم لِواذًا...}. خداوند در این آیات، مؤمنان تلاشگر در حفر خندق را همان کسانی دانسته که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و منافقان را از بلا و عذاب دردناک بیم داده است.
دسته‌ای از [[منافق|منافقان]]، به رغم دستور پیامبر(ص)، با سستی و کندی کار می‌کردند و گاه بدون اجازه ایشان، پنهانی نزد خانواده خویش می‌رفتند. مفسران نزول آیات ۶۳ و ۶۴ [[سوره نور]] را در شأن اینان دانسته‌اند: {{قلم رنگ|سبز|اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللهِ ورَسولِهِ واِذا کانوا مَعَهُ عَلی اَمر جامِع لَم‌یذهَبوا...... قَد یعلَمُ اللهُ الَّذینَ یتَسَلَّلونَ مِنکم لِواذًا...}}. خداوند در این آیات، مؤمنان تلاشگر در حفر خندق را همان کسانی دانسته که به خدا و پیامبرش [[ایمان]] دارند و منافقان را از بلا و عذاب دردناک بیم داده است.


پیامبر هنگام حفر خندق، مسلمانان از هرگونه حرکت تنش‌زا پرهیز می‌داد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۷.</ref> مثلاً انصار گفتند: «نحن الذین بایعوا محمداً علی الجهاد ما بقینا أَبداً». پیامبر در پاسخ به آنان فرمود: «لا‌خیر إلّا خیرالآخره، فبارک فی الأنصار والمهاجره».<ref>البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> هنگام حفر خندق، مسلمانان با صخره‌ای روبه‌رو شدند که شکستن آن دشوار بود. سلمان نزد پیامبر رفت تا چاره‌ای بیندیشد. به گزارش حذیفة بن یمان، رسول خدا۹ با سه ضربه کلنگ، سنگ را شکست و هر بار نوری به سه جهت درخشید و مسلمانان تکبیر گفتند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۶۲-۶۳؛ المغازی، ج۲، ص۴۵۰؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۹.</ref> سلمان از ایشان درباره آن نورها پرسید. وی با خبر دادن از قصرها و سرزمین‌های ایران، روم و یمن، مسلمانان را به فتح آن‌ها بشارت داد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۰؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۳۹۹-۴۰۰.</ref> بیهقی نمونه‌هایی از پیشگویی‌های گوناگون پیامبر هنگام حفر خندق را یاد کرده ‌است.<ref>دلائل النبوه، ص۴۱۵-۴۲۱.</ref>
پیامبر هنگام حفر خندق، [[مسلمان|مسلمانان]] را از هرگونه حرکت تنش‌زا پرهیز می‌داد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۷.</ref> مثلاً هنگامی که [[انصار]] گفتند: «نحن الذین بایعوا محمداً علی الجهاد ما بقینا أَبداً». پیامبر(ص) در پاسخ به آنان فرمود: «لا‌خیر إلّا خیرالآخره، فبارک فی الأنصار والمهاجره».<ref>البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> هنگام حفر خندق، مسلمانان با صخره‌ای روبه‌رو شدند که شکستن آن دشوار بود. [[سلمان]] نزد پیامبر رفت تا چاره‌ای بیندیشد. به گزارش [[حذیفة بن یمان|حُذَیفة بن یمان]]، پیامبرص) با سه ضربه کلنگ، سنگ را شکست و هر بار نوری به سه جهت درخشید و مسلمانان [[تکبیر]] گفتند.<ref>الطبقات، ج۴، ص۶۲-۶۳؛ المغازی، ج۲، ص۴۵۰؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج۲، ص۲۱۹.</ref> سلمان از ایشان درباره آن نورها پرسید. وی با خبر دادن از قصرها و سرزمین‌های [[ایران]]، [[روم]] و [[یمن]]، مسلمانان را به فتح آن‌ها بشارت داد.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۰؛ دلائل النبوه، ج۳، ص۳۹۹-۴۰۰.</ref> [[بیهقی]] نمونه‌هایی از پیشگویی‌های گوناگون پیامبر(ص) هنگام حفر خندق را یاد کرده ‌است.<ref>دلائل النبوه، ص۴۱۵-۴۲۱.</ref>


سرانجام حفر خندق با تلاش شبانه‌روزی مسلمانان در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> از طول، عرض و عمق خندق گزارشی دقیق در دست نیست. واقدی عمق آن را به‌اندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاه‌هایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به زبیر بن عوام سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم ذی‌قعده کنار خندق مستقر شدند. شمار رزمندگان مسلمان را ۳۰۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> و به گزارشی۷۰۰ نفر<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> دانسته‌اند. پیامبر۹ پرچم مهاجران را به ‌دست زید ‌بن حارثه و پرچم انصار را به‌ دست سعد بن عباده داد و عبدالله ‌بن ام ‌مکتوم را به جای خویش در مدینه گماشت<ref>المنتظم، ج‌۲، ص۲۲۹.</ref> و سپس به ‌سوی خندق رفت. سه ‌تن از همسران پیامبر۹ به نوبت در کنار خندق بودند و دیگر همسرانش همانند زنان و فرزندان مسلمانان در کوشک‌ها و برج‌های استوار مدینه همچون کوشک بنیحارثه، برج مُسیر در محله بنیزریق، و برج فارع ساکن شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۰-۴۵۴.</ref> پیامبر۹ خیمه‌گاه خویش را بر فراز کوه ذُباب در شرق کوه سلع برپا کرد و آن‌جا نماز می‌گزارد و بر کارها نظارت می‌کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد حاجیان از احترام برخوردار شد و قرن‌ها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینه‌شناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها «مسجد الرایه» خوانده شد. این مسجد اکنون در شارع سلطانه (ابوبکر) بر دامنه کوه الرایه در سمت راست کسی است که رو به شمال قرار گیرد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>
سرانجام حفر خندق با تلاش شبانه‌روزی مسلمانان در شش روز به پایان رسید.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶، ۴۵۴؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱.</ref> از طول، عرض و عمق خندق گزارشی دقیق در دست نیست. [[واقدی]] عمق آن را به‌اندازه قامت یک انسان دانسته است.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۴۶.</ref> پس از حفر خندق، گذرگاه‌هایی برای آن نهادند و بر هر یک نگهبانانی گماشتند و فرماندهی آنان را به [[زبیر بن عوام]] سپردند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> مسلمانان در هشتم [[ذی‌قعده]] کنار خندق مستقر شدند. شمار رزمندگان مسلمان را ۳۰۰۰<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۰؛ الطبقات، ج۲، ص۵۱؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶.</ref> و به گزارشی۷۰۰ نفر<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref> دانسته‌اند. [[پیامبر(ص)]] پرچم [[مهاجران]] را به ‌دست [[زید ‌بن حارثه]] و پرچم [[انصار]] را به‌ دست [[سعد بن عباده]] داد و [[عبدالله ‌بن ام ‌مکتوم]] را به جای خویش در [[مدینه]] گماشت<ref>المنتظم، ج‌۲، ص۲۲۹.</ref> و سپس به ‌سوی خندق رفت. سه ‌تن از [[همسران پیامبر(ص)]] به نوبت در کنار خندق بودند و دیگر همسرانش همانند زنان و فرزندان مسلمانان در کوشک‌ها و برج‌های استوار مدینه همچون [[کوشک بنی‌حارثه]]، برج مُسیر در [[محله بنی‌زریق]]، و [[برج فارع]] ساکن شدند.<ref>المغازی، ج۲، ص۴۵۰-۴۵۴.</ref> پیامبر(ص) خیمه‌گاه خویش را بر فراز [[کوه ذباب|کوه ذُباب]] در شرق [[کوه سلع|کوه سَلع]] برپا کرد و آن‌جا [[نماز]] می‌گزارد و بر کارها نظارت می‌کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۶۲.</ref> از این رو، این کوه نزد [[حاجی|حاجیان]] از احترام برخوردار شد و قرن‌ها پیش مسجدی به نام ذُباب بر آن بنا نهادند<ref>مدینه‌شناسی، ص۱۵۹.</ref> که بعدها «[[مسجد الرایه]]» خوانده شد. این مسجد اکنون در [[شارع سلطانه]] ([[ابوبکر]]) بر دامنه [[کوه الرایه]] در سمت راست کسی است که رو به شمال قرار دارد.<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>


==شرایط دو سپاه==
==شرایط دو سپاه==
۱٬۷۸۰

ویرایش