پرش به محتوا

رابغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
رابغ، ميقات مصريان
رابغ، ميقات مصريان
==موقعیت مکانی==
==موقعیت مکانی==
رابغ از ريشه (ربغ) و به معناي فراواني نعمت است. <ref>الصحاح، ج4، ص 1318، تاج العروس، ج 12، ص 19</ref> در منابع کهن از آن با عنوان بطن رابغ ياد شده است.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص 347، تاریخ الطبری، ج2، ص 402</ref>  اين شهر در ساحل درياي سرخ و در 155 کيلومتري شمال جده و در مسير بين مدينه و مکه قرار دارد. با وجود فاصله 212 کيلومتري با مکه از توابع آن حساب مي‌شود. <ref>التاریخ القویم، ج3، ح، 436، سفرنامه حجاز، ص 61</ref>  
رابغ از ريشه (ربغ) و به معناي فراواني نعمت است. <ref>الصحاح، ج4، ص 1318، تاج العروس، ج 12، ص 19</ref> در منابع کهن از آن با عنوان بطن رابغ ياد شده است.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص 347، تاریخ الطبری، ج2، ص 402</ref>  اين شهر در ساحل درياي سرخ و در 155 کيلومتري شمال [[جده]] و در مسير بين [[مدینه|مدينه]] و [[مکه]] قرار دارد. با وجود فاصله 212 کيلومتري با مکه از توابع آن حساب مي‌شود. <ref>التاریخ القویم، ج3، ح، 436، سفرنامه حجاز، ص 61</ref>  


برخي جغرافي دانان رابغ را مکاني در مجاورت جحفه* ( از ميقات‌هاي مشهور شامیان و مصریان) دانسته‌اند.<ref>الاماکن، ص 106</ref>  ياقوت آن را در مسير حاجيان بين بزواء و جحفه و پايين‌تر از عزور خوانده و گزارش‌هايي را مبني بر واقع‌شدن رابغ بين جحفه و ودان و نيز قول واقدي را مبني بر قرار گرفتن رابغ بين جحفه و ابوا* (محل دفن مادر پيامبر)  نقل کرده است.<ref>معجم البلدان، ج3، ص 11</ref>  نويسنده ديگري آن را منطقه‌اي بين مدينه و جحفه و از بخش‌هاي وادي مَر مسکن قبيله خزاعه دانسته است، بدين ترتيب هنگامي که کسي از مدينه راهي مکه مي شود بزواء و ودّان قبل از رابغ و عزور و جحفه بعد از آن قرار مي‌گيرند.<ref>الامکنه و المیاه، ج1، ص 498</ref>  
برخي جغرافي دانان رابغ را مکاني در مجاورت [[جحفه]] ( از ميقات‌هاي مشهور [[شام|شامیان]] و [[مصر|مصریان]]) دانسته‌اند.<ref>الاماکن، ص 106</ref>  ياقوت آن را در مسير حاجيان بين بزواء و جحفه و پايين‌تر از عزور خوانده و گزارش‌هايي را مبني بر واقع‌شدن رابغ بين جحفه و ودان و نيز قول واقدي را مبني بر قرار گرفتن رابغ بين جحفه و [[ابواء|ابوا]] (محل دفن مادر پيامبر)  نقل کرده است.<ref>معجم البلدان، ج3، ص 11</ref>  نويسنده ديگري آن را منطقه‌اي بين مدينه و جحفه و از بخش‌هاي وادي مَر مسکن قبيله [[خزاعه]] دانسته است، بدين ترتيب هنگامي که کسي از مدينه راهي مکه مي شود بزواء و ودّان قبل از رابغ و عزور و جحفه بعد از آن قرار مي‌گيرند.<ref>الامکنه و المیاه، ج1، ص 498</ref>  


==مسجد رابغ==
==مسجد رابغ==
   
   
عزور نام مسجدي بوده که در جحفه قرار داشت و گويا پيامبر در آن نماز گزارده بود .<ref>المناسک و طرق الحج، ص 156</ref>  
عزور نام مسجدي بوده که در جحفه قرار داشت و گويا [[پيامبر]] در آن نماز گزارده بود .<ref>المناسک و طرق الحج، ص 156</ref>  


==تحولات سیاسی و نظامی در رابغ==
==تحولات سیاسی و نظامی در رابغ==
رابغ به جهت وقوع برخي از سريه هاي دوره پيامبر از ديرباز مورد توجه سيره نگاران بوده است. پس از غزوه بواط، به فرمان پيامبر(ص)، گروهي 60 نفره از مهاجران به فرماندهي عبيده بن حارث به رابغ در ساحل درياي سرخ اعزام شدند.<ref>السیره النبویه، ج2، ص 338، ص دلائل النبوه، ج3، ص 9-10</ref>   
رابغ به جهت وقوع برخي از [[سريه|سريه‌های]] دوره پيامبر از ديرباز مورد توجه سيره نگاران بوده است. پس از [[غزوه بواط]]، به فرمان پيامبر(ص)، گروهي 60 نفره از مهاجران به فرماندهي [[عبيده بن حارث]] به رابغ در ساحل درياي سرخ اعزام شدند.<ref>السیره النبویه، ج2، ص 338، ص دلائل النبوه، ج3، ص 9-10</ref>   


به گفته برخي از منابع رابغ و شهرهاي ساحلي در دوره هایی سکونتگاه برخي از طالبيان بود. به گفته اين منابع آنها به جهت قيام‌هاي متعدد از جانب امويان و عباسيان تحت فشار بودند و براي رهايي به اين شهرهاي دور از مرکز مهاجرت مي کردند.<ref>خزانه التواریخ النجدیه، ج6، ص 341</ref>   
به گفته برخي از منابع رابغ و شهرهاي ساحلي در دوره هایی سکونت‌گاه برخي از [[طالبيان]] بود. به گفته اين منابع آنها به جهت قيام‌هاي متعدد از جانب [[بنی‌امیه|امويان]] و [[بنی‌عباس|عباسيان]] تحت فشار بودند و براي رهايي به اين شهرهاي دور از مرکز مهاجرت مي کردند.<ref>خزانه التواریخ النجدیه، ج6، ص 341</ref>   


== رابغ، میقات مصریان==
== رابغ، میقات مصریان==
مصرياني که از راه خشکي به مکه مي‌رفتند، در صورتي که ابتدا به مدينه نمي‌رفتند، از رابغ مي گذشتند و در اين شهر که در نزديکي و در موازات جحفه* (ميقات اصلي مصريان) قرار داشت، محرم مي‌شدند و به ميقات جحفه نمي‌رفتند. اين رويه دست کم از سده هشتم هجري که در منابع به آن تصريح شده, رايج بوده است. <ref>البلدانیات، ص 193، رحله ابن بطوطه، ج1، ص 365، رحله العبدری، ص 349</ref>  
مصرياني که از راه خشکي به مکه مي‌رفتند، در صورتي که ابتدا به مدينه نمي‌رفتند، از رابغ مي گذشتند و در اين شهر که در نزديکي و در موازات جحفه (ميقات اصلي مصريان) قرار داشت، محرم مي‌شدند و به ميقات جحفه نمي‌رفتند. اين رويه دست کم از سده هشتم هجري که در منابع به آن تصريح شده, رايج بوده است. <ref>البلدانیات، ص 193، رحله ابن بطوطه، ج1، ص 365، رحله العبدری، ص 349</ref>  


به ناآباداني جحفه در منابع پيش از اين تاريخ<ref>معجم البلدان، ج2، ص 111</ref>  و نیز در منابع بعدي اشاره شده و احرام حاجیان از رابغ به جای جحفه بارها گزارش شده است.<ref>النفخه المسکیه فی الرحله المکیه، ص 317، سفرنامه فرهاد میرزا، ص 164</ref>  همچنين حاجياني که از راه دريايي و با کشتي از شمال درياي سرخ به سوي جده مي‌رفتند، به هنگام رسيدن به نزديکي رابغ در کشتي محرم مي‌شدند. <ref>ارحله المعینیه، ص 125، مرآه الحرمین، ج2، ص 203، الرحله الحجازیه، ص 300</ref>
به ناآباداني جحفه در منابع پيش از اين تاريخ<ref>معجم البلدان، ج2، ص 111</ref>  و نیز در منابع بعدي اشاره شده و [[احرام]] حاجیان از رابغ به جای جحفه بارها گزارش شده است.<ref>النفخه المسکیه فی الرحله المکیه، ص 317، سفرنامه فرهاد میرزا، ص 164</ref>  همچنين حاجياني که از راه دريايي و با کشتي از شمال درياي سرخ به سوي جده مي‌رفتند، به هنگام رسيدن به نزديکي رابغ در کشتي محرم مي‌شدند. <ref>ارحله المعینیه، ص 125، مرآه الحرمین، ج2، ص 203، الرحله الحجازیه، ص 300</ref>


بنابر گزارش منابع در قرون متاخر، برخي از راه‌هاي مکه به مدينه از رابغ مي‌گذشت و حاجياني که ابتدا به مکه آمده بودند از اين شهر براي سفر به مدينه عبور مي‌کردند؛ از جمله رابغ محل تلاقي راه سلطاني و راه فرع و راه شرقي بود.<ref>موسوعه مرآه الحرمین، ج5، ص 157-159، سفرنامه محمدحسین فراهانی، ص 217</ref>
بنابر گزارش منابع در قرون متاخر، برخي از راه‌هاي مکه به مدينه از رابغ مي‌گذشت و حاجياني که ابتدا به مکه آمده بودند از اين شهر براي سفر به مدينه عبور مي‌کردند؛ از جمله رابغ محل تلاقي راه سلطاني و راه فرع و راه شرقي بود.<ref>موسوعه مرآه الحرمین، ج5، ص 157-159، سفرنامه محمدحسین فراهانی، ص 217</ref>