احمد بن حنبل: تفاوت میان نسخهها
←اطلاعات علمی
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==اطلاعات علمی== | ==اطلاعات علمی== | ||
===جایگاه و آثار علمی ابن حنبل=== | ===جایگاه و آثار علمی ابن حنبل=== | ||
فارغ از اغراقهای برخی معاصران در ستایش ابن حنبل<ref>نک: صفة الصفوه، ج۲، ص۳۳۷؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۷.</ref> وی از حافظان بزرگ حدیث بوده است. به رغم تفاخرهای رایج آن دوران به حفظخوانی حدیث، او همواره بر نگاشتهها تکیه میکرد<ref>الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۲، ص۶۹.</ref> و در کنار پرورش شاگردانی برجسته، آثاری مکتوب بر جای نهاد | فارغ از اغراقهای برخی معاصران در ستایش ابن حنبل<ref>نک: صفة الصفوه، ج۲، ص۳۳۷؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۷.</ref> وی از حافظان بزرگ [[حدیث]] بوده است. به رغم تفاخرهای رایج آن دوران به حفظخوانی حدیث، او همواره بر نگاشتهها تکیه میکرد<ref>الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۲، ص۶۹.</ref> و در کنار پرورش شاگردانی برجسته، آثاری مکتوب بر جای نهاد | ||
====مسند احمد==== | ====مسند احمد==== | ||
برجستهترین اثر احمد بن حنبل، مسند اوست. این اثر با ۲۶۳۰۰ روایت از میان دهها هزار روایت رایج<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳، ۱۵.</ref>، بزرگترین کتاب حدیثی متقدم اهل سنت در زمینههای عقیدتی، اخلاقی، تفسیری، فقهی، فضیلتها، و سیره، از زبان حدود ۷۰۰ صحابی<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵.</ref> است. به باور برخی، گردآوری نهایی مسند به دست عبدالله بن احمد صورت گرفت.<ref>EI (The Encyclopaedia of Islam) AHMAD HANBAL.</ref> گویا او چند حدیث نیز به اثر پدر افزوده است.<ref>نک: خصائص مسند احمد، ص۱۳.</ref> وی روایتهای مسند را که بر خلاف ترتیب موضوعی | برجستهترین اثر احمد بن حنبل، [[مسند احمد|مسند]] اوست. این اثر با ۲۶۳۰۰ [[روایت]] از میان دهها هزار روایت رایج<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳، ۱۵.</ref>، بزرگترین کتاب حدیثی متقدم [[اهل سنت]] در زمینههای عقیدتی، اخلاقی، تفسیری، فقهی، فضیلتها، و سیره، از زبان حدود ۷۰۰ [[صحابی]]<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵.</ref> است. به باور برخی، گردآوری نهایی مسند به دست [[عبدالله بن احمد بن حنبل|عبدالله بن احمد]] صورت گرفت.<ref>EI (The Encyclopaedia of Islam) AHMAD HANBAL.</ref> گویا او چند حدیث نیز به اثر پدر افزوده است.<ref>نک: خصائص مسند احمد، ص۱۳.</ref> وی روایتهای مسند را که بر خلاف ترتیب موضوعی [[صحاح سته|صحاح]]، به ترتیب اشخاص یا قبایل سامان گرفته<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۸-۲۱.</ref>، از طریق سماع از پدر<ref>تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۲۸۹.</ref> یا قرائت بر وی، به رغم نهی پدر از آن، با افزودههایی از خود<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۵۲۴.</ref> ترتیب داده است. [[حنبل بن اسحاق]]، برادرزاده ابن حنبل و صالح، فرزندش، نیز مسند را از او شنیدهاند.<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳.</ref> [[ابوبکر قطیعی]]، شاگرد عبدالله، آن را با افزودههایی از خود، روایت کرده است.<ref>منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷.</ref> مهمترین ویژگی مسند ابن حنبل نسبت به مجموعههای حدیثی اهل سنت، وجود بسیاری از روایتهای منقول از [[اهل بیت(ع)|اهل بیت]] یا درفضیلت ایشان و اختصاص مسندی به [[امام علی(ع)]] و [[فاطمه زهرا(س)]] است. | ||
مسند ابن حنبل که با گزینشی احتیاطآمیز<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳-۱۴.</ref> به گزارش گسترده روایت پرداخته، از استقبال کمنظیر محدثان آن روزگار برخوردار گشت و دیری نپایید که منزلتی والا یافت تا جایی که از همان آغاز، برخی همه روایتهای آن را از دیدگاه ابن حنبل صحیح دانستند و برای اثبات مدعای خود، به گزارشهایی درباره میزان حزمگرایی ابن حنبل در هنگام فراهم ساختن مسند و نیز تصریحات گاه و بیگاه وی بر معیار خواندن این کتاب، استناد کردند.<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵-۱۸.</ref> این دیدگاه به تدریج به افراط گرایید تا آنجا که ابوالعلاء همدانی وجود هرگونه حدیث ساختگی را در مسند احمد انکار نمود.<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۲۶.</ref> ولی ابن جوزی (م.۵۹۷ق.) با ذکر نمونههایی، به وجود احادیث ساختگی در این اثر اعتراف کرده است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۴۸.</ref> ابن تیمیه (م.۷۲۸ق.) در تلاش برای داوری میان این دو نگرش، به پشتوانه رسالت کلی مسند نویسان، یعنی گزارش بیطرفانه روایات، تعمّد کذب را از ابن حنبل که خود را متعهد به ترک روایتهای راویان مشهور به کذب دانسته، نفی میکند.<ref>منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷.</ref> | مسند ابن حنبل که با گزینشی احتیاطآمیز<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳-۱۴.</ref> به گزارش گسترده روایت پرداخته، از استقبال کمنظیر محدثان آن روزگار برخوردار گشت و دیری نپایید که منزلتی والا یافت تا جایی که از همان آغاز، برخی همه روایتهای آن را از دیدگاه ابن حنبل [[روایت صحیح|صحیح]] دانستند و برای اثبات مدعای خود، به گزارشهایی درباره میزان حزمگرایی ابن حنبل در هنگام فراهم ساختن مسند و نیز تصریحات گاه و بیگاه وی بر معیار خواندن این کتاب، استناد کردند.<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵-۱۸.</ref> این دیدگاه به تدریج به افراط گرایید تا آنجا که [[ابوالعلاء همدانی]] وجود هرگونه حدیث ساختگی را در مسند احمد انکار نمود.<ref>اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۲۶.</ref> ولی [[ابن جوزی]] (<small>م.۵۹۷ق.</small>) با ذکر نمونههایی، به وجود احادیث ساختگی در این اثر اعتراف کرده است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۴۸.</ref> [[ابن تیمیه]] (<small>م.۷۲۸ق.</small>) در تلاش برای داوری میان این دو نگرش، به پشتوانه رسالت کلی مسند نویسان، یعنی گزارش بیطرفانه روایات، تعمّد کذب را از ابن حنبل که خود را متعهد به ترک روایتهای راویان مشهور به کذب دانسته، نفی میکند.<ref>منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷.</ref> | ||
این جهتگیری در پی رشد دانش رجال و نیز وجود حدیثهای مخالف با مزاج | این جهتگیری در پی رشد دانش رجال و نیز وجود حدیثهای مخالف با مزاج [[سلفی|سلفیان]]، از جمله اخبار فضیلتهای علی(ع) صورت پذیرفته است.<ref>الموضوعات، ج۱، ص۳۶۶؛ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۲۲۴.</ref> [[ابن حجر عسقلانی]] (<small>۷۷۳ـ۸۵۲ق.</small>) با تدوین کتابی در تبیین احادیث ساختگی مسند و دفاع از برخی از آنها، به تثبیت این نظریه یاری رساند<ref>القول المسدد، ص۵.</ref>؛ ولی با جعلی خواندن روایتهای فضیلت مخالفت کرد.<ref>القول المسدد، ص۷.</ref> | ||
====دیگر کتابها==== | ====دیگر کتابها==== | ||
ابن حنبل کتابی دیگر در باب زهد نگاشته که به تعبیر ابن تیمیه، از دروغپردازیهای متداول در اینگونه کتب تهی است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱۸، ص۷۲.</ref> از کتابهای منسوب به وی العلل و معرفة | ابن حنبل کتابی دیگر در باب زهد نگاشته که به تعبیر ابن تیمیه، از دروغپردازیهای متداول در اینگونه کتب تهی است.<ref>مجموع الفتاوی، ج۱۸، ص۷۲.</ref> از کتابهای منسوب به وی [[العلل و معرفة الرجال(کتاب)|العلل و معرفة الرجال]]، [[الاسماء و الکنی(ابن حنبل)|الاسماء و الکنی]] و... است که بر پایه استقرای برخی معاصران به۵۰ اثر میرسد.<ref>نک: مسائل الامام احمد، ج۱، ص۱۱۷-۱۲۴.</ref> بسیاری از این کتابها به دست شاگردان وی تدوین شدهاند. برای نمونه در میان کتابهای فقهی چون [[الاشربه صغیر(ابن حنبل)|الاشربه صغیر]]، [[الاشربه کبیر(ابن حنبل)|الاشربه کبیر]]، و المناسکتنها کتاب فقهی تألیف خود وی رسالهای در باب نماز است.<ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۲۴.</ref> البته به ادعای [[ذهبی]] (<small>م.۷۴۸ق.</small>) همین کتاب نیز از آنِ وی نیست.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳۰.</ref> عبدالله بن احمد راوی برخی از این کتب است.<ref>تاریخ بغداد، ج۹، ص۳۷۵.</ref> | ||
===اندیشههای ابن حنبل=== | ===اندیشههای ابن حنبل=== | ||
برخی عوامل در شکلدهی به شخصیت و باورهای ابن حنبل سهیم بودند؛ از جمله: رواج فزاینده حدیثهای دروغین تا جایی که | برخی عوامل در شکلدهی به شخصیت و باورهای ابن حنبل سهیم بودند؛ از جمله: رواج فزاینده حدیثهای دروغین تا جایی که [[بغداد]] دار الضرب لقب یافت؛ گسترش قلمرو جغرافیایی [[اسلام]] و ارتباط مسلمانان با تمدنها و فلسفههای بزرگ آن زمان؛ آغاز [[نهضت ترجمه]]؛ رواج مکاتب و مذاهب مختلف؛ نفوذ موالی به دستگاه خلافت و اقتدار روزافزون آنها؛ پیدایش ستیزها و تکفیرها میان مذاهب؛ و رواج اشرافیت در جامعه. | ||
====دیدگاههای عقیدتی==== | ====دیدگاههای عقیدتی==== | ||
=====خدا و صفاتش===== | =====خدا و صفاتش===== | ||
به روایت ابن خیاط (م.۵۱۳ق.) از عقاید توحیدی ابن حنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است.<ref>العقیده، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> وی اوصافی چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در خداوند میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند.<ref>العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴.</ref> از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای جهم بن صفوان (م.۱۲۸ق. | به روایت [[ابن خیاط]] (<small>م.۵۱۳ق.</small>) از عقاید توحیدی ابن حنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است.<ref>العقیده، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> وی [[اوصاف الهی|اوصافی]] چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در خداوند میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند.<ref>العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴.</ref> از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای [[جهم بن صفوان]] (<small>م.۱۲۸ق.</small> است<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۳.</ref> و انتقادهای او به [[جهمیه]] در دو کتاب [[الرد علی الجهمیه(احمد بن حنبل)|الرد علی الجهمیه]] منسوب به وی و نیز کتاب السنّه نگاشته فرزندش عبدالله، گرد آمده است. وی آنها را به پیروی از [[آیات متشابه|متشابهات قرآن]] متهم کرد و در توصیف مذهب آنان در قالبی اعتراضآمیز، نامحدود بودن خداوند، عینیت ذات و صفات و... را نفی نمود.<ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲.</ref> کتاب الرد علی الجهمیه با حمایت [[بیهقی]] (<small>م.۴۵۸ق.</small>)، [[ابن ابییعلی]] (<small>م.۵۲۶ق.</small>)، [[ابن تیمیه]] (<small>م.۷۲۸ق.</small>) و نیز [[ابن قیم]] (<small>م.۷۵۱ق.</small>) روبهرو شد. [[ذهبی]] با تشکیک در سند این کتاب، صحت انتساب آن به او را نپذیرفته است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۸۷.</ref> | ||
=====خلقت قرآن===== | =====خلقت قرآن===== | ||
درباره خلقت قرآن نیز از ابن حنبل دیدگاههای گوناگون گزارش شده است؛ چنانکه در رویداد محنه توقف نمود.<ref>الثقات، ج۱، ص۱۹۴.</ref> لیکن به روایت | درباره [[خلقت قرآن|خلقت]] [[قرآن]] نیز از ابن حنبل دیدگاههای گوناگون گزارش شده است؛ چنانکه در رویداد محنه توقف نمود.<ref>الثقات، ج۱، ص۱۹۴.</ref> لیکن به روایت [[یعقوبی]]، او در پی فشارهای حکومت و با تلقین [[اسحاق بن ابراهیم]]، از راه [[تقیه]] حدوث قرآن را پذیرفت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲.</ref> وی در روایاتی به رد مخلوق دانستن قرآن بسنده کرده است<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۳۲.</ref>، گر چه روایتهای فراوان تأکید دارند که او به قدیم بودن قرآن باور داشته است.<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۲، ۱۰۳؛ العقیده، ص۶۰، ۶۸، ۷۲، ۷۹.</ref> | ||
======رویداد محنه====== | ======رویداد محنه====== | ||
مأمون عباسی در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن | [[مأمون عباسی]] در [[ربیع الاول]] سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم [[قرآن]] همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. [[اسحاق بن ابراهیم]]، حکمران [[بغداد]]، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله ابن حنبل را بازجویی کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۶-۶۳۷؛ تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۷.</ref> وی به رغم اعتراف یارانش، از پذیرش مفاد اعترافنامه خودداری ورزید<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۱-۶۳۹؛ قس: تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۷؛ المنتظم، ج۱۱، ص۱۹-۲۲.</ref> و در پی آن به حبس و قتل تهدید شد. اسحاق بار دیگر حجت را بر محدثان تمام و تهدید کرد که در صورت مخالفت، آنها را دست بسته به [[اردوگاه خلیفه]] در [[طرطوس]] در کرانه شرقی [[دریای مدیترانه]] خواهد برد. سرانجام تنها ابن حنبل و [[محمد بن نوح]] بر عقیده خود پای فشردند. دیری نپایید که به فرمان خلیفه، همه آنها از مسیر [[شهر انبار]] به طرطوس فرستاده شدند؛ اما با رسیدن خبر مرگ مأمون در [[شهر رقه|رقه]] [[شام]]، در کرانه غربی [[رود فرات]]، از همان مسیر به بغداد بازگشتند.<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۰-۶۴۵؛ الفتوح، ج۸، ص۴۲۲؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۲-۲۴.</ref> بر پایه گزارشی، دستگیری و حبس وی ۲۸ ماه طول کشید.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref> با توجه به آزادی او در [[ماه رمضان]] سال ۲۲۰ق. این گزارش معقول مینماید. برخی مجموع دوران حبس او را ۲۸ روز دانستهاند.<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴.</ref> با روی کار آمدن [[معتصم عباسی]] در سال ۲۱۸ق. و به تحریک [[معتزله]]، دیگر بار کار بر [[اهل حدیث]] سخت شد. [[معتصم عباسی|معتصم]] احمد را فراخواند وچون با اصرار وی بر قدیم دانستن قرآن روبهرو شد، او را ۳۳ یا ۲۳ یا ۱۸ و یا۸۰ ضربه تازیانه زد.<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴؛ قس: المنتظم، ج۱۱، ص۴۴.</ref> به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد.<ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹.</ref> به باور یعقوبی (<small>م.۲۹۲ق.</small>) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. [[ابن حبّان]] (<small>م.۳۵۴ق.</small>) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹.</ref> وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴.</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل عباسی|متوکل]] و با بازگشت حدیثگرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. سوگند یاد کرد تا دیگر حدیث نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت.<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۲۸۸.</ref> | ||
=====قابلیت زیادت و نقصان در ایمان===== | =====قابلیت زیادت و نقصان در ایمان===== | ||
بر پایه شواهدی، ابن حنبل ایمان را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷. </ref> و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی جبریمذهب بود و حسن و قبح عقلی را باور نداشت و بهشت و دوزخ را مخلوق میشمرد و به شفاعت در روز قیامت پایبند بود.<ref>العقیده، ص۶۲-۷۷.</ref> از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است.<ref>اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱.</ref> | بر پایه شواهدی، ابن حنبل [[ایمان]] را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷. </ref> و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی [[جبر و اختیار|جبریمذهب]] بود و [[حسن و قبح عقلی]] را باور نداشت و [[بهشت]] و [[دوزخ]] را مخلوق میشمرد و به [[شفاعت]] در [[روز قیامت]] پایبند بود.<ref>العقیده، ص۶۲-۷۷.</ref> از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است.<ref>اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱.</ref> | ||
=====رعایت ترتیب در فضیلت خلفا===== | =====رعایت ترتیب در فضیلت خلفا===== | ||
بر پایه برخی روایات، وی در فضیلت خلفا به ترتیب آنها پایبند بود<ref>کتاب السنه، ج۲، ص۵۷۳.</ref> و از این رو، شیعیان را که علی(ع) را بر ابابکر برتری میدهند، بر خطا میدانست. توقف وی در برتر شمردن علی(ع) بر عثمان را گزارش کردهاند<ref>العقیده، ص۶۲-۶۴.</ref>، حال آنکه وی راوی انبوهی از روایتها در برتری علی(ع) چون حدیث طیر | بر پایه برخی روایات، وی در فضیلت [[خلفا]] به ترتیب آنها پایبند بود<ref>کتاب السنه، ج۲، ص۵۷۳.</ref> و از این رو، [[شیعه|شیعیان]] را که [[علی(ع)]] را بر [[ابابکر]] برتری میدهند، بر خطا میدانست. توقف وی در برتر شمردن علی(ع) بر [[عثمان]] را گزارش کردهاند<ref>العقیده، ص۶۲-۶۴.</ref>، حال آنکه وی راوی انبوهی از روایتها در برتری علی(ع) چون [[حدیث طیر مشوی]]، [[حدیث مؤاخات|مؤاخات]]، [[حدیث رایت|رایت]] و [[حدیث غدیر|غدیر]] است<ref>فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۵-۷۲۷.</ref> و بر اختصاص بیشترین روایتهای فضیلت به علی(ع) تصریح نموده<ref>تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۸۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶-۲۷.</ref> و از این طریق، در تعدیل عثمانگرایی در میان اهل سنت نقشی مهم ایفا کرده است. بر پایه گزارشی از عبدالله بن احمد، وی از دلیل سکوت پدر درباره علی(ع) پرسید. او به برتری علی بر خلفای سهگانه و دیگر صحابه اشاره کرد؛ با این استدلال که علی از خاندانی است که هیچکس را نمیتوان با آنها مقایسه کرد.<ref>طبقات الحنابله، ج۲، ص۱۲۰.</ref> | ||
====دیدگاهها و جهتگیریهای سیاسی==== | ====دیدگاهها و جهتگیریهای سیاسی==== | ||
وی خلافت را تنها حق قریش میدانست؛ حقی که با جور و ستم از اعتبار نمیافتد. فارغ از باور به مشروعیت حکومتها، چنانکه از سیره وی نیز نمایان است، او به حرمت قیام بر ضدّ هر حاکم شایسته یا ناشایست معتقد بود. البته اطاعت از حاکمان را تنها تا جایی روا میدانست که به ارتکاب حرام الهی نینجامد. بر این اساس، همراهی در جنگها واجب و نمازگزاردن به امامت حاکم، سنّت است؛ زیرا خداوند به ولایت وی بر جامعه راضی است و نباید به مشیت خدا اعتراض کرد.<ref>العقیده، ص۶۵-۷۶.</ref> | وی [[خلافت]] را تنها حق [[قریش]] میدانست؛ حقی که با جور و ستم از اعتبار نمیافتد. فارغ از باور به مشروعیت حکومتها، چنانکه از سیره وی نیز نمایان است، او به حرمت قیام بر ضدّ هر حاکم شایسته یا ناشایست معتقد بود. البته اطاعت از حاکمان را تنها تا جایی روا میدانست که به ارتکاب [[حرام]] الهی نینجامد. بر این اساس، همراهی در جنگها [[واجب]] و [[نماز|نمازگزاردن]] به امامت حاکم، [[مستحب|سنّت]] است؛ زیرا خداوند به ولایت وی بر جامعه راضی است و نباید به مشیت خدا اعتراض کرد.<ref>العقیده، ص۶۵-۷۶.</ref> | ||
====دیدگاههای فقهی==== | ====دیدگاههای فقهی==== | ||
دیدگاههای فقهی ابن حنبل همچون دیدگاههای | دیدگاههای [[فقه|فقهی]] ابن حنبل همچون دیدگاههای [[علم کلام|کلامیاش]]، افزون بر سخنان پراکنده وی، از کتاب [[مسند احمد|مسند]] و دیگر کتابهای او برآمده است. از آنجا که او مسند را بدون پایبندی به صحّت همه روایتهای آن نگاشته، برخی از دانشمندان در فقیه نامیدن وی تردید کردهاند؛ چنانکه [[طبری]] (<small>م.۳۱۰ق.</small>) در اختلاف الفقهاء و [[ابن عبدالبر|ابن عبدالبرّ]] (<small>م.۴۶۳ق.</small>) در [[الاتقاء علی الائمة الثلاثة(کتاب)|الاتقاء علی الائمة الثلاثة]] از یادکرد وی به منزله فقیه خودداری ورزیدهاند. طبری در همین راه به بهانه تشیعش از حنبلیان آزار دید و از دفن در قبرستان مسلمانان محروم ماند.<ref>تاریخ بخارا، ص۲۸۱.</ref> در این میان، حنبلیان به پشتوانه گزارشهایی از احتیاط ابن حنبل در نقل حدیثهای مربوط به [[حلال]] و [[حرام]]<ref>خصائص المسند، ص۱۳-۱۵.</ref>، حدیثهای فقهی مسند وی را در حکم دیدگاههای او میانگارند و از فقیه خواندن او ابا ندارند.<ref>برای نمونه: طبقات الفقهاء، ص۹۱-۹۲؛ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸.</ref> | ||
=====استحباب زیارت قبور برای مردان===== | =====استحباب زیارت قبور برای مردان===== | ||
ابن حنبل زیارت قبور را برای مردان مستحب میدانست.<ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶.</ref> ولی ابن تیمیه به پشتوانه کلام | ابن حنبل زیارت قبور را برای مردان مستحب میدانست.<ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶.</ref> ولی [[ابن تیمیه]] به پشتوانه کلام [[خرقی]]، ظاهر این گفتار را فقط دلالتگر بر جواز میداند.<ref>المحرر فی الفقه، ج۱، ص۲۱۳.</ref> وی نخست قرائت فاتحه هنگام زیارت قبور را [[بدعت]] میخواند؛ اما سپس به روایتی در این باب برخورد و از نظر خویش بازگشت.<ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶.</ref> درباره نظر وی در زمینه [[زیارت قبور|زیارت]] زنان نیز روایتهایی متعارض در نهی یا [[اباحه]] به چشم میخورد.<ref>المغنی، ص۴۳۰.</ref> | ||
=====عدم وجوب حج بر مرتد===== | =====عدم وجوب حج بر مرتد===== | ||
[[حنبلی|حنبلیان]]، همچون [[حنفی|حنفیان]]، [[حج]] را بر [[مرتد]] [[واجب]] نمیدانند.<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲.</ref> اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد.<ref>المغنی، ج۳، ص۱۸۵.</ref> ابن حنبل [[حج تمتع|تمتع]] را بر [[حج افراد|اِفراد]] و اِفراد را بر [[حج قران|قران]] ترجیح میدهد.<ref>المغنی، ج۳، ص۲۳۸.</ref> وی همچون [[مالک بن انس]]، [[احرام]] عمره از [[میقات]] را بهتر از احرام پیش از آن میداند.<ref>المغنی، ج۳، ص۲۲۱.</ref> وی به سان [[امام شافعی|شافعی]]، نیت را در شکل گرفتن احرام کافی میداند<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۹.</ref> و [[تلبیه]] را مستحب میشمرد.<ref>المغنی، ج۳، ص۲۵۶.</ref> از دید او، بر خلاف پیشوایان دیگر مذاهب، محرم نمیتواند در عدّه به همسر مطلّقه خود رجوع کند.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۴۱.</ref> ولی بر پایه روایتی دیگر از ابن حنبل، این [[رجوع در طلاق|رجوع]] جایز است.<ref>متن الخرقی، ص۵۷.</ref> درباره [[رکن(حج)|رکن]] بودن [[سعی میان صفا و مروه]]، از احمد دو روایت به چشم میخورد.<ref>المغنی، ج۳، ص۴۱۰.</ref> | |||
===مکتب حدیثی ابن حنبل=== | ===مکتب حدیثی ابن حنبل=== |