پرش به محتوا

آل ابی‌نمی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۷۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اوت ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad }}
'''آل اَبی نُمَی''' از اشراف و سادات حسنی حاکم بر مکه (حک: ۶۶۷-۱۰۷۹ق.)
'''آل اَبی‌نُمَی''' از [[اشراف]] و [[سادات]] حسنی حاکم بر [[مکه]].


==خاندان ابی نمی==
خاندان ابی‌نمی از زیر شاخه‌های [[آل قتاده|آل‌قَتاده]] و از نسل [[امام حسن مجتبی(ع)]] هستند که حکومت‌شان بر مکه از نیمه دوم قرن هفتم (۶۶۷ق.) آغاز شد و سپس در خاندانی از نسل او با عنوان‌های دیگر مانند [[آل عجلان|آل‌عِجلان]] و [[آل برکات|آل‌بَرَکات]] تا اواخر نیمه اول قرن ۱۴ق. و تسلط [[آل سعود|آل‌سعود]] بر مکه، ادامه یافت.
آل ابی نُمَی از نسل شریف ابونمی محمد بن ابی سعد حسن بن علی از زیر شاخه‌های [[آل قتاده|آل‌قَتاده]] هستند<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۸-۱۲۹؛ الاصیلی، ص۱۰۲-۱۰۶؛ النجوم الزاهره، ج۸، ص۱۹۹.</ref> و با عنوان نُمَویین و نُمَوی شناخته می‌شوند.<ref>الضوء اللامع، ج۲، ص۱۷۶؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹.</ref> آنان با ۱۸ واسطه به [[امام حسن مجتبی(ع)]] نسب می‌برند.<ref>النجوم الزاهره، ج۸، ص۱۹۹-۲۰۰؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۱۷۶.</ref> حکومت این دسته از [[اشراف حسنی]] بر [[مکه]] از زمان حکمرانی مستقل ابونمی از نیمه دوم قرن هفتم (۶۶۷ق.) آغاز و سپس در خاندانی از نسل او با عنوان‌های دیگر مانند [[آل عجلان|آل‌عِجلان]] و [[آل برکات|آل‌بَرَکات]] تا اواخر نیمه اول قرن ۱۴ق. و تسلط [[آل سعود|آل‌سعود]] بر مکه، ادامه یافت.<ref>نک: البدایة والنهایه، ج۱۴، ص۲۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۷؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹ به بعد.</ref>
 
==خاندان ابی‌نمی==
آل ابی‌نُمَی از نسل شریف ابونمی محمد بن ابی سعد حسن بن علی از زیر شاخه‌های [[آل قتاده|آل‌قَتاده]] هستند<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۸-۱۲۹؛ الاصیلی، ص۱۰۲-۱۰۶؛ النجوم الزاهره، ج۸، ص۱۹۹.</ref> و با عنوان نُمَویین و نُمَوی شناخته می‌شوند.<ref>الضوء اللامع، ج۲، ص۱۷۶؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹.</ref> آنان با ۱۸ واسطه به [[امام حسن مجتبی(ع)]] نسب می‌برند.<ref>النجوم الزاهره، ج۸، ص۱۹۹-۲۰۰؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۱۷۶.</ref> حکومت این دسته از [[اشراف حسنی]] بر [[مکه]] از زمان حکمرانی مستقل ابونمی از نیمه دوم قرن هفتم (۶۶۷ق.) آغاز و سپس در خاندانی از نسل او با عنوان‌های دیگر مانند [[آل عجلان|آل‌عِجلان]] و [[آل برکات|آل‌بَرَکات]] تا اواخر نیمه اول قرن ۱۴ق. و تسلط [[آل سعود|آل‌سعود]] بر مکه، ادامه یافت.<ref>نک: البدایة والنهایه، ج۱۴، ص۲۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۷؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹ به بعد.</ref>


برخی منابع، آل ابی‌نمی را طبقه چهارم اشراف<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref> دانسته، آنان را به دو شاخه ابونمی اول و ابونمی دوم تقسیم و مدت حکمرانی هر یک را جداگانه بررسی کرده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> دوران حکومت آل‌ابی‌نمی بر مکه، با تحولاتی مهم در جهان اسلام هم‌زمان بود؛ از جمله سقوط سلسله ایوبیان در مصر و شام و روی کار آمدن دولت ممالیک (۶۴۸ق.)، سقوط دستگاه عباسی (۶۵۶ق.) با حمله مغولان به بغداد و نیز تسلط عثمانی بر حجاز. هر یک از این رخدادها در رویدادهای حرمین شریفین نیز اثرگذار بود.
برخی منابع، آل ابی‌نمی را طبقه چهارم اشراف<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref> دانسته، آنان را به دو شاخه ابونمی اول و ابونمی دوم تقسیم و مدت حکمرانی هر یک را جداگانه بررسی کرده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> دوران حکومت آل‌ابی‌نمی بر مکه، با تحولاتی مهم در جهان اسلام هم‌زمان بود؛ از جمله سقوط سلسله ایوبیان در مصر و شام و روی کار آمدن دولت ممالیک (۶۴۸ق.)، سقوط دستگاه عباسی (۶۵۶ق.) با حمله مغولان به بغداد و نیز تسلط عثمانی بر حجاز. هر یک از این رخدادها در رویدادهای حرمین شریفین نیز اثرگذار بود.
خط ۲۷: خط ۲۹:
ابوالغیث فرزندان بسیار داشت. ابن‌عنبه و فاسی تعداد پسران او را ۳۰ و برخی ۱۸ نفر برشمرده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> نسل او از پسرانش رمیثه، سیف و راجح استمرار یافت. سرانجام در سال ۷۱۴ق. برادرش حمیضه بر او غلبه کرد و جانش را گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref>
ابوالغیث فرزندان بسیار داشت. ابن‌عنبه و فاسی تعداد پسران او را ۳۰ و برخی ۱۸ نفر برشمرده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> نسل او از پسرانش رمیثه، سیف و راجح استمرار یافت. سرانجام در سال ۷۱۴ق. برادرش حمیضه بر او غلبه کرد و جانش را گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref>


===حُمیضة بن ابی نمی===
===حُمیضة بن ابی‌نمی===
حُمیضة بن ابی نمی از سال ۷۱۴ق. امیر مکه بود. در سال ۷۱۸ق. رمیثه بر او غلبه کرد و حُمیضه از بیم جان از مکه گریخت و به ایلخانان مغول در ایران پناه آورد و پای دولت ایلخانی را به حوادث مکه باز کرد. سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) و فرزندش ابوسعید ایلخانی به دفاع از حمیضه در برابر دیگر برادرانش پرداختند. به دنبال آن، در سال‌های ۷۱۶ تا ۷۱۷ق. شماری فراوان از مغولان راهی مکه شدند.<ref>نک: تاریخ اولجایتو، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> به گزارشی، اولجایتو سپاهی به فرماندهی امیرطالب دلقندی اَفْطَسی، در اختیار شریف حمیضه قرار داد تا به شام و حجاز لشکرکشی کند. حمیضه با دعوت قبایل در مسیرش، سپاهی بزرگ فراهم آورد؛ اما در پی مرگ اولجایتو این اقدام به نتیجه نرسید. خواجه رشیدالدین فضل‌الله وزیر که با امیرطالب دشمنی داشت، از او خواست سپاه را پراکنده کند و حمیضه پس از نبردی جانانه و غارت سپاهش به دست اعراب، ناچار به عراق رفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰.</ref>
حُمیضة بن ابی‌نمی از سال ۷۱۴ق. امیر مکه بود. در سال ۷۱۸ق. رمیثه بر او غلبه کرد و حُمیضه از بیم جان از مکه گریخت و به ایلخانان مغول در ایران پناه آورد و پای دولت ایلخانی را به حوادث مکه باز کرد. سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) و فرزندش ابوسعید ایلخانی به دفاع از حمیضه در برابر دیگر برادرانش پرداختند. به دنبال آن، در سال‌های ۷۱۶ تا ۷۱۷ق. شماری فراوان از مغولان راهی مکه شدند.<ref>نک: تاریخ اولجایتو، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> به گزارشی، اولجایتو سپاهی به فرماندهی امیرطالب دلقندی اَفْطَسی، در اختیار شریف حمیضه قرار داد تا به شام و حجاز لشکرکشی کند. حمیضه با دعوت قبایل در مسیرش، سپاهی بزرگ فراهم آورد؛ اما در پی مرگ اولجایتو این اقدام به نتیجه نرسید. خواجه رشیدالدین فضل‌الله وزیر که با امیرطالب دشمنی داشت، از او خواست سپاه را پراکنده کند و حمیضه پس از نبردی جانانه و غارت سپاهش به دست اعراب، ناچار به عراق رفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰.</ref>
ابوسعید ایلخانی در سال ۷۱۸ق. دو حلقه طلای گرانبها برای آویختن بر در کعبه فرستاد.<ref>شفاء الغرام، ج۱، ص۱۱۸؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۰.</ref> در سال ۷۲۰ق. موقعیت ابوسعید در مکه اوج گرفت و نامش را پس از نام سلطان مصر، در خطبه آوردند و برایش دعا خواندند.<ref>الدرر، ج۱، ص۳۹۳.</ref> به نظر می‌رسد روابط دوستانه ابوسعید با الملک الناصر، پادشاه مملوکی مصر، و نیز پیوند مثبت با شرفای مکه سبب شد تا در طول حکومت ایلخانان بهترین دوره در زمینه حج رقم بخورد.
ابوسعید ایلخانی در سال ۷۱۸ق. دو حلقه طلای گرانبها برای آویختن بر در کعبه فرستاد.<ref>شفاء الغرام، ج۱، ص۱۱۸؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۰.</ref> در سال ۷۲۰ق. موقعیت ابوسعید در مکه اوج گرفت و نامش را پس از نام سلطان مصر، در خطبه آوردند و برایش دعا خواندند.<ref>الدرر، ج۱، ص۳۹۳.</ref> به نظر می‌رسد روابط دوستانه ابوسعید با الملک الناصر، پادشاه مملوکی مصر، و نیز پیوند مثبت با شرفای مکه سبب شد تا در طول حکومت ایلخانان بهترین دوره در زمینه حج رقم بخورد.


خط ۳۶: خط ۳۸:


===رمیثة بن ابی‌الغیث===
===رمیثة بن ابی‌الغیث===
وی هفت بار به طور ناپیوسته حکمرانی مکه را بر عهده گرفت. در حکومت او سپاهیان مصری با یورش به مکه، وی را دستگیر کردند و به پادشاه مصر، ملک ناصر، تحویل دادند. او شریف عطیة بن ابی نمی را امیر مکه کرد.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> در سال ۷۲۲ق. رمیثه آزاد و در حکمرانی با برادرش شریک شد. پس از مرگ عطیه که هنگام حضورش در مصر رخ داد، رمیثه به تنهایی امیر مکه گشت تا آن‌گاه که ملک صالح، سلطان یمن، در سال ۷۴۶ق. ولایت مکه را در اختیار فرزند رمیثه، عجلان، قرار داد. سر انجام رمیثه در سال ۷۴۶ق. درگذشت. دنباله او به ذوی رمیثه شناخته می‌شوند.
وی هفت بار به طور ناپیوسته حکمرانی مکه را بر عهده گرفت. در حکومت او سپاهیان مصری با یورش به مکه، وی را دستگیر کردند و به پادشاه مصر، ملک ناصر، تحویل دادند. او شریف عطیة بن ابی‌نمی را امیر مکه کرد.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> در سال ۷۲۲ق. رمیثه آزاد و در حکمرانی با برادرش شریک شد. پس از مرگ عطیه که هنگام حضورش در مصر رخ داد، رمیثه به تنهایی امیر مکه گشت تا آن‌گاه که ملک صالح، سلطان یمن، در سال ۷۴۶ق. ولایت مکه را در اختیار فرزند رمیثه، عجلان، قرار داد. سر انجام رمیثه در سال ۷۴۶ق. درگذشت. دنباله او به ذوی رمیثه شناخته می‌شوند.


رمیثه شش پسر از خود برجای گذاشت که چهار تن از ایشان به حکمرانی مکه رسیدند. ثقبة بن رمیثه در سال ۷۵۴ق. به حکمرانی مکه رسید. وی ابتدا با عمویش عجلان مدتی حکمرانی مشترک داشتند؛ اما اختلاف‌های آن‌ها موجب آزار حجاج شد تا این که ثقبه در موسم حج ۷۵۴ق. به دست برادرش دستگیر و روانه زندان مصر شد؛ اما با شفاعت فیاض بن مهنا در سال ۷۵۶ق. آزاد گشت. او در سال ۷۶۱ق. پس از بازگشت حج‌گزاران از منا به مکه هجوم آورد و مصریان را غارت و امیرالحاج مملوکان مصر را اسیر کرد و حکمرانی مکه را مستقلاً در اختیار گرفت. وی در سال ۷۶۲ق. درگذشت و در قبرستان مَعْلات به خاک سپرده شد.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۱.</ref> ثقبه تعصب مذهبی فراوان از خود نشان می‌داد و به غلامانش دستور داده بود که اگر خطیبی نام شیخین را در خطبه ذکر کند، وی را سنگباران کنند.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۲۵۱.</ref> برخی از فرزندانش نیز به حکمرانی رسیدند و نسل او به ذوی ثقبه مشهورند. برخی فرزندان مبارک بن رمیثه، حاکم مکه شدند و نسل او تا قرن دهم ادامه یافت که به ذوی مبارک شناخته می‌شوند.  
رمیثه شش پسر از خود برجای گذاشت که چهار تن از ایشان به حکمرانی مکه رسیدند. ثقبة بن رمیثه در سال ۷۵۴ق. به حکمرانی مکه رسید. وی ابتدا با عمویش عجلان مدتی حکمرانی مشترک داشتند؛ اما اختلاف‌های آن‌ها موجب آزار حجاج شد تا این که ثقبه در موسم حج ۷۵۴ق. به دست برادرش دستگیر و روانه زندان مصر شد؛ اما با شفاعت فیاض بن مهنا در سال ۷۵۶ق. آزاد گشت. او در سال ۷۶۱ق. پس از بازگشت حج‌گزاران از منا به مکه هجوم آورد و مصریان را غارت و امیرالحاج مملوکان مصر را اسیر کرد و حکمرانی مکه را مستقلاً در اختیار گرفت. وی در سال ۷۶۲ق. درگذشت و در قبرستان مَعْلات به خاک سپرده شد.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۱.</ref> ثقبه تعصب مذهبی فراوان از خود نشان می‌داد و به غلامانش دستور داده بود که اگر خطیبی نام شیخین را در خطبه ذکر کند، وی را سنگباران کنند.<ref>سمط النجوم، ج۲، ص۲۵۱.</ref> برخی از فرزندانش نیز به حکمرانی رسیدند و نسل او به ذوی ثقبه مشهورند. برخی فرزندان مبارک بن رمیثه، حاکم مکه شدند و نسل او تا قرن دهم ادامه یافت که به ذوی مبارک شناخته می‌شوند.  
خط ۴۶: خط ۴۸:
او که از سال ۷۴۵ق. حدود ۳۰ سال حکمرانی مکه را بر عهده داشت، در سال ۷۷۷ق. درگذشت و در قبرستان مَعْلات به خاک سپرده شد.<ref>النجوم الزاهره، ج۳، ص۲۹۰؛ السلوک، ج۲، ص۳۹۳.</ref> وی را عادل و خوش سیرت وصف کرده‌اند و مجاوران مکه سپاسگزارش بودند.<ref>النجوم الزاهره، ج۳، ص۲۹۰.</ref> برخی از فرزندانش نیز به حکمرانی رسیدند؛ از جمله احمد بن عجلان که پس از پدر حکمران شد<ref>الاعلام، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و نیز حسن بن عجلان که در سال ۷۹۸ق. امیر مکه گشت. فرزندانش، ابوالقاسم، ابراهیم و علی و برکات، همگی از حاکمان مکه بودند. تبار سه نفر نخست به ذوی حسن شناخته می‌شوند.
او که از سال ۷۴۵ق. حدود ۳۰ سال حکمرانی مکه را بر عهده داشت، در سال ۷۷۷ق. درگذشت و در قبرستان مَعْلات به خاک سپرده شد.<ref>النجوم الزاهره، ج۳، ص۲۹۰؛ السلوک، ج۲، ص۳۹۳.</ref> وی را عادل و خوش سیرت وصف کرده‌اند و مجاوران مکه سپاسگزارش بودند.<ref>النجوم الزاهره، ج۳، ص۲۹۰.</ref> برخی از فرزندانش نیز به حکمرانی رسیدند؛ از جمله احمد بن عجلان که پس از پدر حکمران شد<ref>الاعلام، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و نیز حسن بن عجلان که در سال ۷۹۸ق. امیر مکه گشت. فرزندانش، ابوالقاسم، ابراهیم و علی و برکات، همگی از حاکمان مکه بودند. تبار سه نفر نخست به ذوی حسن شناخته می‌شوند.


===راجح بن ابی نمی===
===راجح بن ابی‌نمی===
وی یک ماه به طور مستقل حکمرانی مکه را بر عهده داشت. پس از آن در سال ۷۳۳ق. برای دیدار سلطان قلاوون به مصر رفت. نسل او به ذوی راجح شناخته می‌شوند که در مکه و خیف بنی‌شدید حضور دارند.آنان در رخدادهای سیاسی، نظامی و اجتماعی تا قرن دهم نقشی برجسته داشتند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۶۹، ۳۸۵، ۳۹۴، ۵۱۲.</ref>
وی یک ماه به طور مستقل حکمرانی مکه را بر عهده داشت. پس از آن در سال ۷۳۳ق. برای دیدار سلطان قلاوون به مصر رفت. نسل او به ذوی راجح شناخته می‌شوند که در مکه و خیف بنی‌شدید حضور دارند.آنان در رخدادهای سیاسی، نظامی و اجتماعی تا قرن دهم نقشی برجسته داشتند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۳۶۹، ۳۸۵، ۳۹۴، ۵۱۲.</ref>


خط ۵۳: خط ۵۵:


===برکات بن حسن===
===برکات بن حسن===
وی در سال ۸۱۰ق. حکمرانی مکه را برعهده گرفت و امارت اشراف از طریق فرزندش شریف محمد ابی نمی دوم، در نسل او استمرار یافت. اینان به آل‌ابی نمی ثانی مشهورند.
وی در سال ۸۱۰ق. حکمرانی مکه را برعهده گرفت و امارت اشراف از طریق فرزندش شریف محمد ابی‌نمی دوم، در نسل او استمرار یافت. اینان به آل‌ابی‌نمی ثانی مشهورند.
ابودعیج بن ابی‌نمی هرگز به حکمرانی نرسید و نسلش از دو پسرش ابوسوید و عاطف ادامه یافت که دودمانش در وادی فاطمه و مکه به ذوی ابی‌سوید شناخته می‌شدند و نقشی برجسته در رویدادهای نظامی مکه تا قرن هشتم داشتند.<ref>الضوء اللامع، ج۵، ص۲۳۰؛ ج۶، ص۱۴۹.</ref> دانسته نیست که نسل اینان ادامه یافته باشد؛ اما عاطف بن ابی‌دعیج داماد عمویش رمیثه بود و دو تن از نسلش به نام‌های عمید بن عاطف و محمد بن عاطف به حکومت رسیدند.<ref>الضوء اللامع، ج۶، ص۱۴۹.</ref>
ابودعیج بن ابی‌نمی هرگز به حکمرانی نرسید و نسلش از دو پسرش ابوسوید و عاطف ادامه یافت که دودمانش در وادی فاطمه و مکه به ذوی ابی‌سوید شناخته می‌شدند و نقشی برجسته در رویدادهای نظامی مکه تا قرن هشتم داشتند.<ref>الضوء اللامع، ج۵، ص۲۳۰؛ ج۶، ص۱۴۹.</ref> دانسته نیست که نسل اینان ادامه یافته باشد؛ اما عاطف بن ابی‌دعیج داماد عمویش رمیثه بود و دو تن از نسلش به نام‌های عمید بن عاطف و محمد بن عاطف به حکومت رسیدند.<ref>الضوء اللامع، ج۶، ص۱۴۹.</ref>


خط ۷۸: خط ۸۰:
با عزل محسن، احمد بن عبد المطلب از سوی احمد پاشا، والی یمن، به حکومت مکه رسید؛ اما در سال ۱۰۳۹ق. به‌دست قناصوه کشته شد. آن‌گاه مسعود بن ادریس به حکمرانی رسید که وی نیز بیش از یک سال و اندی حکومت نکرد. پس از درگذشت او، عبدالله بن حسن به حکومت رسید و نُه ماه بعد، به نفع فرزندانش محمد و زید بن محسن که آن زمان در یمن بود، کناره‌گیری کرد.آن دو برای مدتی کوتاه به صورت مشترک بر مکه حکم راندند<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۲۷-۲۳۳.</ref>؛ اما اختلاف‌هایی که از سوی خویشاوندان آن دو دامن زده می‌شد، موجب قتل محمد و فرار زید از مکه شد. در پی این ماجرا، در سال ۱۰۴۱ق. نامی بن عبدالمطلب به حکمرانی رسید. اما زید دیگربار در سال ۱۰۴۳ق. بر حکومت مکه دست یافت و تا ۱۰۷۷ق. که درگذشت، ۳۶ سال به حکومت پرداخت.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۴۰.</ref> او شخصی بلند همت و شجاع بود و در اداره امور از خود شایستگی نشان داد. از رویدادهای زمان حکومت او، وقوع سیلی مهیب در عرفه بود که از ظهر تا شب ادامه یافت و مانع ورود حاجیان به حرم شد و سبب شد که حج‌گزاران به ناچار بخشی از شب را در آن‌جا بمانند. از دیگر رویدادهای زمان او، منع ایرانیان از ادای حج بود که از سوی عثمانی در موسم ۱۰۴۳ق. ابلاغ شد. شاید علت این اقدام آن بود که صفویان می‌خواستند بغداد را از عثمانی بازپس گیرند و عثمانی می‌کوشید تا بدین طریق بر ایران فشار وارد کند.<ref>خلاصة الکلام، ص۷۵؛ تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۴.</ref> مجلس او سرشار از عالمان بود و در موسم حج با علمای بزرگ مباحثه داشت. او توانست عثمانی‌ها را قانع کند تا واردات جده که به خزانه عثمانی سرازیر می‌شد، به امارت مکه بازگردانده شود. وی مانند خاندانش زیدی بود؛ اما به مذهب حنفی گروید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶.</ref> در سال ۱۰۷۷ق. پس از حدود ۵۳ سال حکومت درگذشت و فرزندش شریف سعد عهده‌دار ولایت شد. آغاز حکمرانی او با اختلاف‌های اشراف بر سر حکومت مکه همراه گشت. غارتگران و راهزنان از این فرصت استفاده کردند تا آن‌گاه که تأیید حکمرانی سعد از عثمانی رسید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> در سال ۱۰۸۰ق. سعد برادرش احمد بن زید را به مشارکت در حکومت مکه فراخواند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۵۰، ۴۵۳.</ref> در همین سال، چون آنان از تصمیم امیرالحاج عثمانی برای دستگیری خود آگاه شدند، مکه را ترک گفته، پس از مدتی به استانبول رفتند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۵۲-۴۵۳.</ref>
با عزل محسن، احمد بن عبد المطلب از سوی احمد پاشا، والی یمن، به حکومت مکه رسید؛ اما در سال ۱۰۳۹ق. به‌دست قناصوه کشته شد. آن‌گاه مسعود بن ادریس به حکمرانی رسید که وی نیز بیش از یک سال و اندی حکومت نکرد. پس از درگذشت او، عبدالله بن حسن به حکومت رسید و نُه ماه بعد، به نفع فرزندانش محمد و زید بن محسن که آن زمان در یمن بود، کناره‌گیری کرد.آن دو برای مدتی کوتاه به صورت مشترک بر مکه حکم راندند<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۲۷-۲۳۳.</ref>؛ اما اختلاف‌هایی که از سوی خویشاوندان آن دو دامن زده می‌شد، موجب قتل محمد و فرار زید از مکه شد. در پی این ماجرا، در سال ۱۰۴۱ق. نامی بن عبدالمطلب به حکمرانی رسید. اما زید دیگربار در سال ۱۰۴۳ق. بر حکومت مکه دست یافت و تا ۱۰۷۷ق. که درگذشت، ۳۶ سال به حکومت پرداخت.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۴۰.</ref> او شخصی بلند همت و شجاع بود و در اداره امور از خود شایستگی نشان داد. از رویدادهای زمان حکومت او، وقوع سیلی مهیب در عرفه بود که از ظهر تا شب ادامه یافت و مانع ورود حاجیان به حرم شد و سبب شد که حج‌گزاران به ناچار بخشی از شب را در آن‌جا بمانند. از دیگر رویدادهای زمان او، منع ایرانیان از ادای حج بود که از سوی عثمانی در موسم ۱۰۴۳ق. ابلاغ شد. شاید علت این اقدام آن بود که صفویان می‌خواستند بغداد را از عثمانی بازپس گیرند و عثمانی می‌کوشید تا بدین طریق بر ایران فشار وارد کند.<ref>خلاصة الکلام، ص۷۵؛ تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۴.</ref> مجلس او سرشار از عالمان بود و در موسم حج با علمای بزرگ مباحثه داشت. او توانست عثمانی‌ها را قانع کند تا واردات جده که به خزانه عثمانی سرازیر می‌شد، به امارت مکه بازگردانده شود. وی مانند خاندانش زیدی بود؛ اما به مذهب حنفی گروید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶.</ref> در سال ۱۰۷۷ق. پس از حدود ۵۳ سال حکومت درگذشت و فرزندش شریف سعد عهده‌دار ولایت شد. آغاز حکمرانی او با اختلاف‌های اشراف بر سر حکومت مکه همراه گشت. غارتگران و راهزنان از این فرصت استفاده کردند تا آن‌گاه که تأیید حکمرانی سعد از عثمانی رسید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> در سال ۱۰۸۰ق. سعد برادرش احمد بن زید را به مشارکت در حکومت مکه فراخواند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۵۰، ۴۵۳.</ref> در همین سال، چون آنان از تصمیم امیرالحاج عثمانی برای دستگیری خود آگاه شدند، مکه را ترک گفته، پس از مدتی به استانبول رفتند.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۵۲-۴۵۳.</ref>


از آن پس حکمرانی مکه از آل‌زید به برکات بن محمد بن ابراهیم بن ابی نمی انتقال یافت. حکمرانی او به همت محمد بن سلیمان رودانی که از نزدیکان صدر اعظم عثمانی، احمد کوپریلی، بود و با ذوو زید دشمنی داشت، تحقق یافت. برکات به تشویق محمد رودانی اصلاحاتی به سود مهاجران ساکن مکه و طبقات فقیر صورت داد.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶، ۴۵۳؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۴۸.</ref>
از آن پس حکمرانی مکه از آل‌زید به برکات بن محمد بن ابراهیم بن ابی‌نمی انتقال یافت. حکمرانی او به همت محمد بن سلیمان رودانی که از نزدیکان صدر اعظم عثمانی، احمد کوپریلی، بود و با ذوو زید دشمنی داشت، تحقق یافت. برکات به تشویق محمد رودانی اصلاحاتی به سود مهاجران ساکن مکه و طبقات فقیر صورت داد.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۴۴۶، ۴۵۳؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۲۴۸.</ref>


از آن هنگام، یعنی از نیمه اول قرن یازدهم، تا قرن چهاردهم نوادگان ابونمی دوم بر سر مقام شریفی مکه با یکدیگر رقابت داشتند و با هویتی جز آل ابی‌نمی شناخته می‌شدند.
از آن هنگام، یعنی از نیمه اول قرن یازدهم، تا قرن چهاردهم نوادگان ابونمی دوم بر سر مقام شریفی مکه با یکدیگر رقابت داشتند و با هویتی جز آل ابی‌نمی شناخته می‌شدند.
۳۷۰

ویرایش