پرش به محتوا

کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱: خط ۱:
'''سلفیه'''
'''سلفیه'''
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
سلفیه منسوب به سَلَف، به معنای تقدم، سبقت و گذشته است.<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۵؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۱، ص۲۸۵.</ref> اصطلاح «سلف» در میان اهل سنت از استعمالات مختلفی برخوردار است. برخی مراد از سلف را صحابه<ref>وسطیة أهل السنة بین الفرق، ص۹۷.</ref> و برخی صحابه و تابعین<ref>مجموعة رسائل الإمام الغزالی، ص۳۲۰.</ref> و عده­ای دیگر صحابه، تابعین و تابع تابعین<ref>التحف فی مذاهب السلف، ص۱۸ و ص۱۹، ۲۳.؛ لوامع الأنوار، ج۱، ص۲۰.</ref> هر یک از مذاهب فقهی و کلامی تعبیر سلف را برای طیف خاصی از گذشتگان خود به کار برده­اند، علمای حنفی، امامان مذهب حنفی از ابو حنیفه(۱۵۰ق) تا محمد بن حسن شیبانی (۱۸۹ق) را «سلف»، و از محمد بن حسن شیبانی تا شمس الأئمه حلوانی(۴۵۰ق) را «خلف» برشمرده‌اند.<ref>الکواشف الجلیة عن مصطلحات الحنفیة، ص۴۰.</ref> حنابله، احمد بن حنبل و متقدمین بر او تا عصر صحابه را «سلف» دانسته‌اند. علمای شافعی، مالکی و همچنین علمای کلام و فلسفه، «سلف» را بر کسانی اطلاق می­کنند که تا قبل از سال چهارصد قمری ­زیسته‌­اند.<ref>نموذج من الأعمال الخیریة فی إدارة الطباعة المنیریة، ص۱۱.</ref> برخی دیگر دایره اطلاق سلف را تا قبل از سال پانصد قمری توسعه داده‌اند.<ref>تحفة المرید شرح جوهرة التوحید، ص۱۰۴.</ref>
سلفیه منسوب به سَلَف، به معنای تقدم، سبقت و گذشته است.<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۵؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۱، ص۲۸۵.</ref> اصطلاح «سلف» در میان اهل سنت از استعمالات مختلفی برخوردار است. برخی مراد از سلف را صحابه<ref>وسطیة أهل السنة بین الفرق، ص۹۷.</ref> و برخی صحابه و تابعین<ref>مجموعة رسائل الإمام الغزالی، ص۳۲۰.</ref> و عده­ای دیگر صحابه، تابعین و تابع تابعین<ref>التحف فی مذاهب السلف، ص۱۸ و ص۱۹، ۲۳.؛ لوامع الأنوار، ج۱، ص۲۰.</ref> هر یک از مذاهب فقهی و کلامی تعبیر سلف را برای طیف خاصی از گذشتگان خود به کار برده­اند، علمای حنفی، امامان مذهب حنفی از ابو حنیفه (۱۵۰ق) تا محمد بن حسن شیبانی (۱۸۹ق) را «سلف»، و از محمد بن حسن شیبانی تا شمس الأئمه حلوانی (۴۵۰ق) را «خلف» برشمرده‌اند.<ref>الکواشف الجلیة عن مصطلحات الحنفیة، ص۴۰.</ref> حنابله، احمد بن حنبل و متقدمین بر او تا عصر صحابه را «سلف» دانسته‌اند. علمای شافعی، مالکی و همچنین علمای کلام و فلسفه، «سلف» را بر کسانی اطلاق می­کنند که تا قبل از سال چهارصد قمری ­زیسته‌­اند.<ref>نموذج من الأعمال الخیریة فی إدارة الطباعة المنیریة، ص۱۱.</ref> برخی دیگر دایره اطلاق سلف را تا قبل از سال پانصد قمری توسعه داده‌اند.<ref>تحفة المرید شرح جوهرة التوحید، ص۱۰۴.</ref>


به جماعتی از متأخرین که در فهم دین، بویژه در مسائل اعتقادی، خود را ملتزم به روش سلف می­دانند سلفی گفته می­‌شود.<ref>تحفة المرید شرح جوهرة التوحید، ص۱۱.</ref> این گروه اصطلاح سلف را با استناد به حدیث خیر القرون بر سه نسل صحابه، تابعین و تابعین تابعین اطلاق می‌­کنند<ref>السلفیة قواعد وأصول، ص۷.</ref> و از منظر آنان، «سلفیه» منهج و روش سلف در تحصیل عقاید و احکام فقهی از کتاب و سنت است.<ref>المنهج السلفی عند الشیخ ناصر الدین الألبانی، ص۱۳.</ref>
به جماعتی از متأخرین که در فهم دین، بویژه در مسائل اعتقادی، خود را ملتزم به روش سلف می­‌دانند سلفی گفته می­‌شود.<ref>تحفة المرید شرح جوهرة التوحید، ص۱۱.</ref> این گروه اصطلاح سلف را با استناد به حدیث خیر القرون بر سه نسل صحابه، تابعین و تابعین تابعین اطلاق می‌­کنند<ref>السلفیة قواعد وأصول، ص۷.</ref> و از منظر آنان، «سلفیه» منهج و روش سلف در تحصیل عقاید و احکام فقهی از کتاب و سنت است.<ref>المنهج السلفی عند الشیخ ناصر الدین الألبانی، ص۱۳.</ref>
==پیشنیه سلفیه==
==پیشنیه سلفیه==
پیشینه نگرش سلفی را باید در سده نخستین اسلامی در جریانی به نام «اصحاب اثر» جستجو کرد، آنها گروهی از عالمان دینی بودند که اهتمام اصلیشان بحث در احکام و فروع بود و در احادیث اعتقادی بر ظواهر کتاب و سنت تأکید داشتند،<ref>الفرق بین الفرق، ص300-304.</ref> این گروه بعدها به پشتوانه فکری احمد بن حنبل که بیش از دیگران به ظواهر کتاب و سنت و حدیث گرایی تأکید داشت «اصحاب حدیث» نامیده شدند،<ref>الملل و النحل، ص118ـ132.</ref> آنها از نظر کلامی در برابر معتزله و از نظر فقهی در مقابل اهل رای قرار دارند.
پیشینه نگرش سلفی را باید در سده نخستین اسلامی در جریانی به نام «اصحاب اثر» جستجو کرد، آنها گروهی از عالمان دینی بودند که اهتمام اصلیشان بحث در احکام و فروع بود و در احادیث اعتقادی بر ظواهر کتاب و سنت تأکید داشتند،<ref>الفرق بین الفرق، ص300-304.</ref> این گروه بعدها به پشتوانه فکری احمد بن حنبل که بیش از دیگران به ظواهر کتاب و سنت و حدیث گرایی تأکید داشت «اصحاب حدیث» نامیده شدند،<ref>الملل و النحل، ص118ـ132.</ref> آنها از نظر کلامی در برابر معتزله و از نظر فقهی در مقابل اهل رای قرار دارند.


«پیروی از سلف» کاربرد وسیعی در آثار اصحاب حدیث داشت، ولی تا قبل از ابن تیمیه در قرن هشتم در معنای لغوی سلف (پیشینیان) موردنظر بود. لفظ «سلف» در عبارات منقول از اوزاعی (م 143ق) سفیان ثوری(م 160ق) و مالک بن انس (م 179ق) به کار رفته و دیگر محدثان قرون نخستین نیز از این کلمه استفاده کرده اند.<ref>طبقات الحنابله، ج1، ص 31، 92، 294؛ تلبیس ابلیس، ص165، 179؛ الرسائل السلفیه، 129-130.</ref>  ایشان با استناد به احادیثی از پیامبر اقوال سلف را در نبود حکمی از کتاب و سنت، مرجع نهایی می‌شمردند؛ اما اینکه سلف دقیقا چه طیفی را در برمی‌گیرد، محل توافق نبود برخی آن را به صحابه محدود می‌کردند و برخی تا نسل اتباع تابعین<ref>بنیادگرایی و سلفیه، ص۷۲.</ref> نیز گسترش می دادند، سلف در عبارت احمد بن حنبل (م241ق) بیشتر بر صحابه و تابعین اطلاق می شد و بعد از ارائه اعتقاد نامه احمد بن حنبل از سوی شاگردان وی، استفاده از لفظ سلف کاربرد بیشتری یافت.<ref>مناقب الامام احمد بن حنبل، ص 165.</ref>
«پیروی از سلف» کاربرد وسیعی در آثار اصحاب حدیث داشت، ولی تا قبل از ابن تیمیه در قرن هشتم در معنای لغوی سلف (پیشینیان) مورد نظر بود. لفظ «سلف» در عبارات منقول از اوزاعی (م 143ق) سفیان ثوری(م 160ق) و مالک بن انس (م 179ق) به کار رفته و دیگر محدثان قرون نخستین نیز از این کلمه استفاده کرده اند.<ref>طبقات الحنابله، ج1، ص 31، 92، 294؛ تلبیس ابلیس، ص165، 179؛ الرسائل السلفیه، 129-130.</ref>  ایشان با استناد به احادیثی از پیامبر اقوال سلف را در نبود حکمی از کتاب و سنت، مرجع نهایی می‌شمردند؛ اما اینکه سلف دقیقا چه طیفی را در برمی‌گیرد، محل توافق نبود برخی آن را به صحابه محدود می‌کردند و برخی تا نسل اتباع تابعین<ref>بنیادگرایی و سلفیه، ص۷۲.</ref> نیز گسترش می دادند، سلف در عبارت احمد بن حنبل (م241ق) بیشتر بر صحابه و تابعین اطلاق می شد و بعد از ارائه اعتقاد نامه احمد بن حنبل از سوی شاگردان وی، استفاده از لفظ سلف کاربرد بیشتری یافت.<ref>مناقب الامام احمد بن حنبل، ص 165.</ref>


گرایش به سنت سلف، در سده سوم، وارد مرحله‌ای نوین شد. در این سده، اصحاب حدیث متأخر، حتی شیوه‌های متقدمان خود را در پاسداری از آموزه سلف کافی ندانستند و در حیطه معرفت‌شناسی از جایگاه عقل و اجتهاد به شدت کاستند.<ref>تلبیس ابلیس، ص 111.</ref>
گرایش به سنت سلف، در سده سوم، وارد مرحله‌ای نوین شد. در این سده، اصحاب حدیث متأخر، حتی شیوه‌های متقدمان خود را در پاسداری از آموزه سلف کافی ندانستند و در حیطه معرفت‌شناسی از جایگاه عقل و اجتهاد به شدت کاستند.<ref>تلبیس ابلیس، ص 111.</ref>
خط ۱۸: خط ۱۸:


== مبانی معرفتی ==
== مبانی معرفتی ==
قرآن و سنت پیامبر (ص) و اصحابش و اجماع اهل علم تنها منابع شناخت نزد سلفیان به شمار می‌رود.  سلفیان تمام اقوال و اعمال دینی خود را با سه اصل کتاب و سنت و اجماع می‌سنجند و منظور ایشان از اجماع صحیح به معنی «ما کان علیه السلف الصالح» است.  برخی اجماع را با قید «سلف الامه» آورده‌اند که منظور اجماع سه قرن اول است. سلفیان بر این باورند اجماع صحابه مانند کتاب و خبر متواتر حجت و مفید قطع است ولی اجماع  پس از صحابه، مفید ظن است.  آنان عقل را منبع مستقلی برای شناخت نمی-دانند و بر این باورند که هیچ نصی درباره عقل نیامده  و منظور از عقل در قرآن همان قلب است.  به باور سلفیه مستقل دانستن عقل به معنای بی فایده بودن ارسال پیامبران است. سلفیان نقل را تنها ابزار معرفت و راه سعادت می‌دانند  و معتقدند که ارجاع مردم به ادله شرعی منجر به اتفاق و انقیاد خلق به یک امر واحد خواهد شد در حالی که با ارجاع مردم به ادله عقلی این مقصود حاصل نمی‌شود زیرا مردم در عقول متفاوت اند.  بنابر نظر سلفیان اصول عقل گرایان بدعت‌هایی است که با حقیقت متعارض است.  کشف و شهود که از آن تعبیر به ذوق کرده‌اند نیز راهی به شناخت نیست و تجربه‌های عرفانی در حکم جدال با خدا است.
قرآن و سنت پیامبر (ص) و اصحابش و اجماع اهل علم تنها منابع شناخت نزد سلفیان به شمار می‌رود.  سلفیان تمام اقوال و اعمال دینی خود را با سه اصل کتاب و سنت و اجماع می‌سنجند و منظور ایشان از اجماع صحیح به معنی «ما کان علیه السلف الصالح» است.  برخی اجماع را با قید «سلف الامه» آورده‌اند که منظور اجماع سه قرن اول است. سلفیان بر این باورند اجماع صحابه مانند کتاب و خبر متواتر حجت و مفید قطع است ولی اجماع  پس از صحابه، مفید ظن است.  آنان عقل را منبع مستقلی برای شناخت نمی-دانند و بر این باورند که هیچ نصی درباره عقل نیامده  و منظور از عقل در قرآن همان قلب است.  به باور سلفیه مستقل دانستن عقل به معنای بی فایده بودن ارسال پیامبران است. سلفیان نقل را تنها ابزار معرفت و راه سعادت می‌دانند  و معتقدند که ارجاع مردم به ادله شرعی منجر به اتفاق و انقیاد خلق به یک امر واحد خواهد شد در حالی که با ارجاع مردم به ادله عقلی این مقصود حاصل نمی‌شود زیرا مردم در عقول متفاوت اند.  بنابر نظر سلفیان اصول عقل گرایان بدعت‌هایی است که با حقیقت متعارض است.  کشف و شهود که از آن تعبیر به ذوق کرده‌اند نیز راهی به شناخت نیست و تجربه‌های عرفانی در حکم جدال با خدا است.


== روش‌های شناخت ==
== روش‌های شناخت ==
خط ۳۹: خط ۳۹:
سلفیان وهابی با تقسیم بندی توحید به توحید الوهی، توحید ربوبی و توحید اسماء و صفات، بیش از همه بر توحید در الوهیت (توحید در عبادت) تاکید کرده‌اند ، زیرا پیامبران برای مبارزه با شرک در عبادت مبعوث شدند  قرآن نیز شرک در عبادت را مورد نکوهش قرار داده و کمتر به اثبات وجود خداوند پرداخته است.  به نظر سلفیان برای اثبات وجود خداوند – اگر لازم باشد – باید به آیات قرآن تمسک کرد و چون قرآن به این مسأله نپرداخته، بنابراین اولین واجب شناخت خداوند نیست. شرع اولین واجب را نفی شرک در عبادت معرفی کرده است. اکثر سلف معرفت خدا را فطری می‌دانستند و فطرت را دلیل وجود خداوند بیان کرده‌اند زیرا قرآن به فطرت به عنوان دلیل پذیرش وجود خداوند اشاره دارد.   
سلفیان وهابی با تقسیم بندی توحید به توحید الوهی، توحید ربوبی و توحید اسماء و صفات، بیش از همه بر توحید در الوهیت (توحید در عبادت) تاکید کرده‌اند ، زیرا پیامبران برای مبارزه با شرک در عبادت مبعوث شدند  قرآن نیز شرک در عبادت را مورد نکوهش قرار داده و کمتر به اثبات وجود خداوند پرداخته است.  به نظر سلفیان برای اثبات وجود خداوند – اگر لازم باشد – باید به آیات قرآن تمسک کرد و چون قرآن به این مسأله نپرداخته، بنابراین اولین واجب شناخت خداوند نیست. شرع اولین واجب را نفی شرک در عبادت معرفی کرده است. اکثر سلف معرفت خدا را فطری می‌دانستند و فطرت را دلیل وجود خداوند بیان کرده‌اند زیرا قرآن به فطرت به عنوان دلیل پذیرش وجود خداوند اشاره دارد.   


'''۱. توحید ربوبی''': توحید ربوبی یعنی وحدانیت خداوند در خلق، رزق، احیاء، میراندن و تدبیر خلق. به عبارت دیگر خالق و رازقی جز خدا نیست. در دیدگاه سلفیه اقرار به توحید ربوبی یا توحید در افعال به تنهایی باعث ورود در اسلام نمی‌شود؛ زیرا مشرکان نیز به توحید ربوبی اقرار داشته و معتقد بودند که خداوند خالق آسمان و زمین است«و لئن سألتهم من خلق السموت و الارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم» (زخرف، ۹) بلکه مهم پذیرش توحید در الوهیت است.   
'''۱. توحید ربوبی''': توحید ربوبی یعنی وحدانیت خداوند در خلق، رزق، احیاء، میراندن و تدبیر خلق. به عبارت دیگر خالق و رازقی جز خدا نیست. در دیدگاه سلفیه اقرار به توحید ربوبی یا توحید در افعال به تنهایی باعث ورود در اسلام نمی‌شود؛ زیرا مشرکان نیز به توحید ربوبی اقرار داشته و معتقد بودند که خداوند خالق آسمان و زمین است«و لئن سألتهم من خلق السموت و الارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم»<ref>زخرف، آیه ۹.</ref> بلکه مهم پذیرش توحید در الوهیت است.   


'''۲. توحید الوهی''': سلفیان معتقدند پیامبران صرفاً برای دعوت به توحید الوهی مبعوث شده‌اند.  لذا توحید ربوبی به تنهایی مانع از کفر کسی نمی‌شود.  ابن تیمیه براین باور است که مقصود از توحید در اسلام توحید عبادت است؛ چراکه خداوند با کلمه شهادت (لا اله  الا الله) توحید عبادی را قصد کرده است.  به نظر سلفیان فرقی میان عبادت بتها و عبادت انبیاء و صالحین نیست. عبادت انبیاء به صورت ذلیل و خوار نمودن خود در مقابل قبور انبیاء و صالحان و طواف پیرامون آن و نذر و طلب حاجت و توسل و شفاعت از ایشان است.  مسلمانانی که برای صالحین نذر کرده و برای آنها ذبح نموده و به قبر انبیاء تبرک می‌جویند، مشرکند، اگرچه خود را مسلمان معرفی می‌کنند. سلفیان معتقدند که قربانی، طواف، استغاثه، تبرک، طلب شفاعت، در خواست شفاء و رفتن به قبور همان اعمال مشرکان مکه است که پیامبر با این اعمال مخالفت کرد و آن را شرک دانست.   
'''۲. توحید الوهی''': سلفیان معتقدند پیامبران صرفاً برای دعوت به توحید الوهی مبعوث شده‌اند.  لذا توحید ربوبی به تنهایی مانع از کفر کسی نمی‌شود.  ابن تیمیه براین باور است که مقصود از توحید در اسلام توحید عبادت است؛ چراکه خداوند با کلمه شهادت (لا اله  الا الله) توحید عبادی را قصد کرده است.  به نظر سلفیان فرقی میان عبادت بتها و عبادت انبیاء و صالحین نیست. عبادت انبیاء به صورت ذلیل و خوار نمودن خود در مقابل قبور انبیاء و صالحان و طواف پیرامون آن و نذر و طلب حاجت و توسل و شفاعت از ایشان است.  مسلمانانی که برای صالحین نذر کرده و برای آنها ذبح نموده و به قبر انبیاء تبرک می‌جویند، مشرکند، اگرچه خود را مسلمان معرفی می‌کنند. سلفیان معتقدند که قربانی، طواف، استغاثه، تبرک، طلب شفاعت، در خواست شفاء و رفتن به قبور همان اعمال مشرکان مکه است که پیامبر با این اعمال مخالفت کرد و آن را شرک دانست.   


'''۳. توحید اسماء و صفات''': به اعتقاد سلفیان، توحید در اسماء و صفات یعنی ثبوت آنچه خداوند خود را به آن وصف کرده است. آنان با تمسک به ظاهر آیات قرآن بر این باورند که تأویل در اسماء و صفات خداوند راه ندارد؛ بنابر این آنان برای خداوند دست، پا، اندام انسانی، نزول به آسمان اوّل، ورود به جهنم و امثال آن را قائلند، ولی با تمسک به آیه «لیس کمثله شیئ» (شوری،۱۱) خود را از تشبیه دور می‌سازند و معتقدند خداوند شبیه مخلوقات نیست. به نظر سلفیّه صفت علم، کلام، سمع، بصر، اراده، حیات و قدرت همگی صفات ازلی قائم به ذات خداوند و سلف معتقدند که اسماء و صفات خدا توفیقی است.   
'''۳. توحید اسماء و صفات''': به اعتقاد سلفیان، توحید در اسماء و صفات یعنی ثبوت آنچه خداوند خود را به آن وصف کرده است. آنان با تمسک به ظاهر آیات قرآن بر این باورند که تأویل در اسماء و صفات خداوند راه ندارد؛ بنابر این آنان برای خداوند دست، پا، اندام انسانی، نزول به آسمان اوّل، ورود به جهنم و امثال آن را قائلند، ولی با تمسک به آیه «لیس کمثله شیئ»<ref>شوری، آیه ۱۱.</ref> خود را از تشبیه دور می‌سازند و معتقدند خداوند شبیه مخلوقات نیست. به نظر سلفیّه صفت علم، کلام، سمع، بصر، اراده، حیات و قدرت همگی صفات ازلی قائم به ذات خداوند و سلف معتقدند که اسماء و صفات خدا توفیقی است.   


=== نبوت ===
=== نبوت ===
خط ۶۵: خط ۶۵:
جریان‌های سلفی با وجود تنوع در رویکرد و باور، در بازگشت به سلف و اجرای اسلام سلف در جوامع اسلامی اشتراک دارند. اما چهار جریان فکری زیر با همه اختلافات اعتقادی و روشی به ترویج تفکر سلف پرداخته و خود را به عنوان مروّجان و احیاگران روش سلف معرفی می‌کنند، اما اکنون بیشترین کاربرد این اصطلاح از سوی وهابیان صورت می‌گیرد تا روش خود را به صدر اوّل رسانده و دیگر روش‌ها را غیر حق جلوه دهند.
جریان‌های سلفی با وجود تنوع در رویکرد و باور، در بازگشت به سلف و اجرای اسلام سلف در جوامع اسلامی اشتراک دارند. اما چهار جریان فکری زیر با همه اختلافات اعتقادی و روشی به ترویج تفکر سلف پرداخته و خود را به عنوان مروّجان و احیاگران روش سلف معرفی می‌کنند، اما اکنون بیشترین کاربرد این اصطلاح از سوی وهابیان صورت می‌گیرد تا روش خود را به صدر اوّل رسانده و دیگر روش‌ها را غیر حق جلوه دهند.


'''سلفی وهابی''': ظهور وهابیت در عربستان و احیای تفکر ابن تیمیه به وسیله محمد بن عبد الوهاب (م۱۲۰۶ق) در قرن دوازدهم نقطه عطفی در تاریخ جریان‌های سلفی به شمار می‌رود. او با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام راستین بر اساس اندیشه‌های احمد بن حنبل و ابن تیمیه، اندیشه سلفی را بار دیگر به عرصه مجادله‌های کلامی آورد. هم پیمانی ابن عبد الوهاب با محمد بن سعود در عربستان به این روند تسریع بخشید و باعث شد مکتب سلفی وهابی به شکل یک ساختار سیاسی مذهبی درآید. (آل سعود)
=== '''سلفی وهابی''' ===
محمد بن عبدالوهاب با تالیف کتاب نواقض الاسلام تعریف جدیدی از مکتب سلفیه ارائه کرد، وی در این کتاب ده چیز را ناقض اسلام و مرتکب آن را کافر دانست؛ شرک در عبادت، کسی که میان خود و خدا واسطه قرار دهد و آن واسطه را بخواند، کسی که مشرکین را تکفیر نکند، کسی که معتقد باشد روش‌های دیگر (مانند حکم طواغیت) از روش پیامبر کامل تر است، هر کس چیزی که پیامبر آورده را ناخوش دارد، هر کس چیزی از دین یا ثواب و عقاب را تمسخر کند، هر کس جادوگری کند یا بدان راضی باشد، کمک به مشرکین و یاری رساندن آنان علیه مسلمانان، هر کس معتقد باشد که خروج برخی از مردم از شریعت پیامبر رواست، پشت کردن به دین خدا به گونه ای که آن را فرا نگرفته و به آن عمل نکند، از مصادیق ده گانه نواقض  اسلام نزد محمد بن عبدالوهاب به شماره می‌رود.  
ظهور وهابیت در عربستان و احیای تفکر ابن تیمیه به وسیله محمد بن عبد الوهاب (م۱۲۰۶ق) در قرن دوازدهم نقطه عطفی در تاریخ جریان‌های سلفی به شمار می‌رود. او با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام راستین بر اساس اندیشه‌های احمد بن حنبل و ابن تیمیه، اندیشه سلفی را بار دیگر به عرصه مجادله‌های کلامی آورد. هم پیمانی ابن عبد الوهاب با محمد بن سعود در عربستان به این روند تسریع بخشید و باعث شد مکتب سلفی وهابی به شکل یک ساختار سیاسی مذهبی درآید.
سلفی دیوبندی: در شرق جهان اسلام، شاه ولی الله دهلوی (م۱۱۷۶ق) به ترویج برخی از آراء ابن تیمیه در میان حنفیان (اصحاب رأی) شبه قاره هند پرداخت (تحفة الموحدین، ص۲۶-۲۹). شاگردش احمد رای بریلوی یا احمد بن عرفان به پیروی از «سنّت محض» و «طریقت سلف» تأکید فراوان نمود (ندوی، ج۷، ص۲۸-۳۲). نقد برخی از اعمال صوفیانه همچون سجده بر قبور اولیاء و طواف آن از سوی پیروان مکتب شاه ولی الله دهلوی و دیوبندیه باعث گردید که دیوبندیه به وهابیت ملقب گردد (سهارنپوری، ص۳۱-۳۲). افکار سلفیه شبه قاره هند با سلفیه وهابی تعارضات فراوان دارد و آثاری در نقد یکدیگر تألیف کردند. (شمس سلفی،ج۳،ص۱۷۷۹ به بعد).
 
سلفی اصلاحی: درشمال آفریقا سید محمد رشیدرضا (م۱۹۲۵م) تفکر سلفیه را پذیرفت و در تفسیر المنار و در مجلّه المنار از آن دفاع کرد.  حسن البنا مؤسس اخوان المسلمین نیز بر روش سلف تأکید کرده و دعوت خود را دعوتی سلفی، طریقتی سنّی، حقیقتی صوفیانه معرفی کرد، ولی همچون رشیدرضا مدافع وهابیت نگردید و بر وحدت اسلامی تأکید فراوان نمود. افراطیون اخوان المسلمین و برخی از احزاب انشعابی از آن در کشور‌های اسلامی نیز خود را سلفی نامیده و به ترویج تفکر سلفیه پرداختند. سید قطب با تألیف آثاری همچون معالم فی الطریق و جاهلیة القرن العشرین آشکارا جوامع امروزی را جوامع جاهلی در مفهوم قرآنی آن دانسته و کشورهای اسلامی را ضد اسلامی خواند. (کوپل، ص۲۳-۳۵؛ بیومی، ص۱۴۳؛ حسینی، ص۷۹-۸۴).  
محمد بن عبدالوهاب با تالیف کتاب نواقض الاسلام تعریف جدیدی از مکتب سلفیه ارائه کرد، وی در این کتاب ده چیز را ناقض اسلام و مرتکب آن را کافر دانست؛ شرک در عبادت، کسی که میان خود و خدا واسطه قرار دهد و آن واسطه را بخواند، کسی که مشرکین را تکفیر نکند، کسی که معتقد باشد روش‌های دیگر (مانند حکم طواغیت) از روش پیامبر کامل تر است، هر کس چیزی که پیامبر آورده را ناخوش دارد، هر کس چیزی از دین یا ثواب و عقاب را تمسخر کند، هر کس جادوگری کند یا بدان راضی باشد، کمک به مشرکین و یاری رساندن آنان علیه مسلمانان، هر کس معتقد باشد که خروج برخی از مردم از شریعت پیامبر رواست، پشت کردن به دین خدا به گونه ای که آن را فرا نگرفته و به آن عمل نکند، از مصادیق ده گانه نواقض  اسلام نزد محمد بن عبدالوهاب به شماره می‌رود.
سلفی جهادی: پس از سقوط امپراتوری عثمانی جهان اهـل سـنت در پـی احیای خالفت اسلامی برآمد و جنبشهـای متعـددی در جهـان اسـلام ظهـور پیـدا کـرد. سید قطب رهبر شاخه‌ی انقلابی اخوان المسلمین مصر با تالیف کتاب معالم فی الطریق نه تنها کشورهای غیر اسلامی، بلکه کشورهای اسلامی را به علت اجرا نکردن قوانین اسلامی «جوامع جاهلی» نامید. چنین رویکردی موجب شد که پیروان سید قطب، مواضعی جهادی بگیرند. شکری مصطفی با تشکیل گروه جماعه المسلمین(التکفیر و الهجره) و محمدعبدالسلام فرج با تاسیس گروه الجهاد، جهاد را واجب فراموش شده معرفی کردند. سلفیان جهادی مدعی هستند بر هر مسلمانی جهاد برای برپا کردن حکومت و خلافت اسلامی واجب عینی است. این افراد تمام مسلمان را به دلیل پذیرش یا سکوت در مقابل فرهنگ غرب، یا حاکمانی که بغیر ما انزل الله حکم می‌کنند، کافر دانسته و تمام افرادی را که به این حاکمان کمک می‌کنند مهدورالدم معرفی کردند.  بنابراین، سلفیه جهادی به جریانی در درون سلفیه گفتـه می شـود که معتقدند یگانه راه و روش برای رسیدن به حکومت اسـلامی و از بـین بردن طاغوت و ظلم، جهاد است. ایـن گـروه فقـط خود را فرقه ناجیه می‌پندارد  و ایدئولوژی آنها بر سه محور تکفیر، هجرت و جهاد استوار است. این جریان امروزه الهامبخش بسـیاری ازگروههـای تروریسـتی  از جمله القاعده و داعش قرار گرفته است.
 
سلفی زیدی: برخی از زیدیان یمن ضمن دوری از زیدیه معتزلی و اهل بیتی به سمت افکار اهل حدیث و ابن تیمیه گرایش پیدا کرده و مورد حمایت سلفیان وهابی قرار گرفتند. این جریان از ابن الوزیر(م۸۴۰ ) شروع شد که وی ضمن نقد متکلمان به تمجید از محدثان پرداخت.  پس از او ابن الامیر صنعانی (م۱۱۸۲) در تأیید دیدگاه‌های محمد بن عبدالوهاب  کتاب «تطهیر الاعتقاد من إدران الإلحاد» را نوشت و با تأثیر پذیری از اندیشه سلفیان زیارت اهل قبور را نشانه عمل مشرکین، توسل و نذر برای مردگان، طلب حاجت از آنان و طواف قبر را حرام و شرک دانسته و آن را رفتار جاهلیت می‌داند  وی همچنین بناء بر قبر پیامبر را عملی اسلامی نداسته است.  
=== سلفی دیوبندی ===
در شرق جهان اسلام، شاه ولی الله دهلوی (م۱۱۷۶ق) به ترویج برخی از آراء ابن تیمیه در میان حنفیان (اصحاب رأی) شبه قاره هند پرداخت.<ref>تحفة الموحدین، ص۲۶-۲۹.</ref> شاگردش احمد رای بریلوی یا احمد بن عرفان به پیروی از «سنّت محض» و «طریقت سلف» تأکید فراوان نمود.<ref>ندوی، ج۷، ص۲۸-۳۲.</ref> نقد برخی از اعمال صوفیانه همچون سجده بر قبور اولیاء و طواف آن از سوی پیروان مکتب شاه ولی الله دهلوی و دیوبندیه باعث گردید که دیوبندیه به وهابیت ملقب گردد.<ref>سهارنپوری، ص۳۱-۳۲.</ref> افکار سلفیه شبه قاره هند با سلفیه وهابی تعارضات فراوان دارد و آثاری در نقد یکدیگر تألیف کردند.<ref>شمس سلفی،ج۳،ص۱۷۷۹ به بعد.</ref>
 
=== سلفی اصلاحی ===
درشمال آفریقا سید محمد رشیدرضا (م۱۹۲۵م) تفکر سلفیه را پذیرفت و در تفسیر المنار و در مجلّه المنار از آن دفاع کرد.  حسن البنا مؤسس اخوان المسلمین نیز بر روش سلف تأکید کرده و دعوت خود را دعوتی سلفی، طریقتی سنّی، حقیقتی صوفیانه معرفی کرد، ولی همچون رشیدرضا مدافع وهابیت نگردید و بر وحدت اسلامی تأکید فراوان نمود. افراطیون اخوان المسلمین و برخی از احزاب انشعابی از آن در کشور‌های اسلامی نیز خود را سلفی نامیده و به ترویج تفکر سلفیه پرداختند. سید قطب با تألیف آثاری همچون معالم فی الطریق و جاهلیة القرن العشرین آشکارا جوامع امروزی را جوامع جاهلی در مفهوم قرآنی آن دانسته و کشورهای اسلامی را ضد اسلامی خواند.<ref>کوپل، ص۲۳-۳۵؛ بیومی، ص۱۴۳؛ حسینی، ص۷۹-۸۴.</ref>
 
=== سلفی جهادی ===
پس از سقوط امپراتوری عثمانی جهان اهـل سـنت در پـی احیای خالفت اسلامی برآمد و جنبشهـای متعـددی در جهـان اسـلام ظهـور پیـدا کـرد. سید قطب رهبر شاخه‌ی انقلابی اخوان المسلمین مصر با تالیف کتاب معالم فی الطریق نه تنها کشورهای غیر اسلامی، بلکه کشورهای اسلامی را به علت اجرا نکردن قوانین اسلامی «جوامع جاهلی» نامید. چنین رویکردی موجب شد که پیروان سید قطب، مواضعی جهادی بگیرند. شکری مصطفی با تشکیل گروه جماعه المسلمین(التکفیر و الهجره) و محمدعبدالسلام فرج با تاسیس گروه الجهاد، جهاد را واجب فراموش شده معرفی کردند. سلفیان جهادی مدعی هستند بر هر مسلمانی جهاد برای برپا کردن حکومت و خلافت اسلامی واجب عینی است. این افراد تمام مسلمان را به دلیل پذیرش یا سکوت در مقابل فرهنگ غرب، یا حاکمانی که بغیر ما انزل الله حکم می‌کنند، کافر دانسته و تمام افرادی را که به این حاکمان کمک می‌کنند مهدورالدم معرفی کردند.  بنابراین، سلفیه جهادی به جریانی در درون سلفیه گفتـه می شـود که معتقدند یگانه راه و روش برای رسیدن به حکومت اسـلامی و از بـین بردن طاغوت و ظلم، جهاد است. ایـن گـروه فقـط خود را فرقه ناجیه می‌پندارد  و ایدئولوژی آنها بر سه محور تکفیر، هجرت و جهاد استوار است. این جریان امروزه الهامبخش بسـیاری ازگروههـای تروریسـتی  از جمله القاعده و داعش قرار گرفته است.
 
=== سلفی زیدی ===
برخی از زیدیان یمن ضمن دوری از زیدیه معتزلی و اهل بیتی به سمت افکار اهل حدیث و ابن تیمیه گرایش پیدا کرده و مورد حمایت سلفیان وهابی قرار گرفتند. این جریان از ابن الوزیر(م۸۴۰ ) شروع شد که وی ضمن نقد متکلمان به تمجید از محدثان پرداخت.  پس از او ابن الامیر صنعانی (م۱۱۸۲) در تأیید دیدگاه‌های محمد بن عبدالوهاب  کتاب «تطهیر الاعتقاد من إدران الإلحاد» را نوشت و با تأثیر پذیری از اندیشه سلفیان زیارت اهل قبور را نشانه عمل مشرکین، توسل و نذر برای مردگان، طلب حاجت از آنان و طواف قبر را حرام و شرک دانسته و آن را رفتار جاهلیت می‌داند  وی همچنین بناء بر قبر پیامبر را عملی اسلامی نداسته است.
 
شوکانی (م۱۲۵۰) در قرن سیزدهم جریان سلفی زیدی یمن را به اوج رساند و در کتاب «التحف علی مذهب السلف» مبانی فکری ابن تیمیه را در پیش گرفت، وی بر این باور بود که فهم سلف از خلف برتر است و سلف آیات و روایات را بر ظاهرشان حمل می‌کردند.  وی در تحریم بنای بر قبور کتاب «شرح الصدور  بتحریم رفع القبور» را نگاشت.
شوکانی (م۱۲۵۰) در قرن سیزدهم جریان سلفی زیدی یمن را به اوج رساند و در کتاب «التحف علی مذهب السلف» مبانی فکری ابن تیمیه را در پیش گرفت، وی بر این باور بود که فهم سلف از خلف برتر است و سلف آیات و روایات را بر ظاهرشان حمل می‌کردند.  وی در تحریم بنای بر قبور کتاب «شرح الصدور  بتحریم رفع القبور» را نگاشت.


۳٬۲۵۳

ویرایش