کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخهها
←پیشنیه سلفیه
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
قرن پنجم دوره غلبه یافتن اندیشههای سلفی در برابر اندیشههای کلامی و عقل محور بود، سلفیان در این دوره ضمن تأکید بر پیروی از ظاهر نصوص و با استناد به آموزههای ائمه سلف، بر نفی تأویل پای فشردند. ابویعلی ابن فراء (م458) و فرزندش از نویسندگان سلف گرای این قرن بودند. فرزند ابو یعلی بر این باور بود که خدا را باید آن گونه توصیف کرد که خدا خودش را توصیف کرده است.<ref>طبقات الحنابله، ج2، ص 207- 212.</ref> | قرن پنجم دوره غلبه یافتن اندیشههای سلفی در برابر اندیشههای کلامی و عقل محور بود، سلفیان در این دوره ضمن تأکید بر پیروی از ظاهر نصوص و با استناد به آموزههای ائمه سلف، بر نفی تأویل پای فشردند. ابویعلی ابن فراء (م458) و فرزندش از نویسندگان سلف گرای این قرن بودند. فرزند ابو یعلی بر این باور بود که خدا را باید آن گونه توصیف کرد که خدا خودش را توصیف کرده است.<ref>طبقات الحنابله، ج2، ص 207- 212.</ref> | ||
قرن هفتم را به واسطه ظهور ابن تیمیه (م728) باید سرآغازی بر پیدایش مکتب سلفیه دانست، زیرا اگرچه تفکرات سلفی پیش از وی وجود داشت، اما او بود که مبانی فکری سلفی را مدون کرد. ابن تیمیه در سه حوزه علمی، عملی و اعتقادی تأثیرات شگرفی را بر اندیشههای سلفی پس از خود گذاشت.<ref>منهج شیخ الاسلام ابن تیمیه، ص 107.</ref> وی به پیروی از روش سلف به ویژه قرون فاضله - قرون اول تا سوم - تأکید فراوان داشت.<ref>دقائق التفسیر، ج2، ص473.</ref> او روش و مکتب خود را سلفیّه نامید و بیان داشت که در عقل صریح و نقل صحیح، مطلبی که مخالف طریقۀ سلفیه باشد، وجود ندارد.<ref>الفتوی الحمویۀ الکبری، ص46.</ref> وی همچنین تصریح داشت که مقصود از سلفیه، همان مذهب اصحاب حدیث است.<ref>درء تعارض العقل و النقل، ج1، ص 203.</ref> وی هر گونه اظهار نظر یا تفسیر جدید را نوعی بدعت، و امور اعتقادی ظاهر قرآن را حجت دانست و تأویل یا هر گونه باطن مخالف با ظاهر را نفی کرد.<ref> | قرن هفتم را به واسطه ظهور ابن تیمیه (م728) باید سرآغازی بر پیدایش مکتب سلفیه دانست، زیرا اگرچه تفکرات سلفی پیش از وی وجود داشت، اما او بود که مبانی فکری سلفی را مدون کرد. ابن تیمیه در سه حوزه علمی، عملی و اعتقادی تأثیرات شگرفی را بر اندیشههای سلفی پس از خود گذاشت.<ref>منهج شیخ الاسلام ابن تیمیه، ص 107.</ref> وی به پیروی از روش سلف به ویژه قرون فاضله - قرون اول تا سوم - تأکید فراوان داشت.<ref>دقائق التفسیر، ج2، ص473.</ref> او روش و مکتب خود را سلفیّه نامید و بیان داشت که در عقل صریح و نقل صحیح، مطلبی که مخالف طریقۀ سلفیه باشد، وجود ندارد.<ref>الفتوی الحمویۀ الکبری، ص46.</ref> وی همچنین تصریح داشت که مقصود از سلفیه، همان مذهب اصحاب حدیث است.<ref>درء تعارض العقل و النقل، ج1، ص 203.</ref> وی هر گونه اظهار نظر یا تفسیر جدید را نوعی بدعت،<ref>منهاج السنه، ج۵، ص۱۸۲.</ref> و امور اعتقادی ظاهر قرآن را حجت دانست و تأویل یا هر گونه باطن مخالف با ظاهر را نفی کرد.<ref>الصفدیه، ج۱، ص۲۹۱.</ref> | ||
== مبانی معرفتی == | == مبانی معرفتی == | ||
قرآن و سنت پیامبر (ص) و اصحابش و اجماع اهل علم تنها منابع شناخت نزد سلفیان به شمار میرود. | قرآن و سنت پیامبر (ص) و اصحابش و اجماع اهل علم تنها منابع شناخت نزد سلفیان به شمار میرود.<ref>مجموعه فتاوی و مقالات متنوعه، ج۸، ص۱۱۶.</ref> سلفیان تمام اقوال و اعمال دینی خود را با سه اصل کتاب و سنت و اجماع میسنجند و منظور ایشان از اجماع صحیح به معنی «ما کان علیه السلف الصالح» است.<ref>مجموعه الفتاوی، ابن تیمیه، ج3، ص157.</ref> برخی اجماع را با قید «سلف الامه» آوردهاند که منظور اجماع سه قرن اول است.<ref>مجموعه فتاوی و مقالات متنوعه، ج۸، ص۱۱۶.</ref> سلفیان بر این باورند اجماع صحابه مانند کتاب و خبر متواتر حجت و مفید قطع است ولی اجماع پس از صحابه، مفید ظن است.<ref>ارشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول، ص79.</ref> آنان عقل را منبع مستقلی برای شناخت نمی-دانند و بر این باورند که هیچ نصی درباره عقل نیامده<ref>معجم الفاظ العقیده، ص284.</ref> و منظور از عقل در قرآن همان قلب است.<ref>سلسله الاحادیث الضعیفه، ج1، ص301.</ref> به باور سلفیه مستقل دانستن عقل به معنای بیفایده بودن ارسال پیامبران است.<ref>درء تعارض العقل و النقل، ج1، ص21.</ref> | ||
سلفیان نقل را تنها ابزار معرفت و راه سعادت میدانند<ref>مجموع الفتاوی، ابن تیمیه، ج13، ص136.</ref> و معتقدند که ارجاع مردم به ادله شرعی منجر به اتفاق و انقیاد خلق به یک امر واحد خواهد شد در حالی که با ارجاع مردم به ادله عقلی این مقصود حاصل نمیشود زیرا مردم در عقول متفاوتند.<ref>درء تعارض العقل و النقل؛ ج1، ص146.</ref> بنابر نظر سلفیان اصول عقل گرایان بدعتهایی است که با حقیقت متعارض است.<ref>درء تعارض العقل و النقل ج1، ص46-57 ، 95-100 و110-112.</ref> کشف و شهود که از آن تعبیر به ذوق کردهاند نیز راهی به شناخت نیست و تجربههای عرفانی در حکم جدال با خدا است.<ref>درء تعارض العقل و النقل؛ ج5، ص336؛ الاستقامه، ج1، ص22.</ref> | |||
== روشهای شناخت == | == روشهای شناخت == |