پرش به محتوا

بدعت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۹۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ مهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''بدعت''' بنیادنهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است در حالیکه مستندی از قرآن و روایات ندارد. بدعت می‌تواند به افزودن یا کاستن حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی از اعتقادات دینی بیانجامد.   
'''بدعت''' بنیادنهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است در حالیکه مستندی از قرآن و روایات ندارد. بدعت می‌تواند به افزودن یا کاستن حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی از اعتقادات دینی بیانجامد.   


حرام بودنِ بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و در روایات از مصادیق کفر و شرک معرفی‌ شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد و هر یک دیگری را به بدعت متهم می‌کنند.   
حرام بودنِ بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و در روایات از مصادیق کفر و شرک معرفی‌ شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد ازاین‌رو هر یک دیگری را به بدعت متهم می‌کنند.   


به عقیده شیعیان نماز [[تراویح]]، گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در اذان، گفتن آمین پس از قرائت سوره حمد در نماز، حرمت متعة الحج، اذان دوم و سوم در روز جمعه و... را از مصادیق «بدعت» است.   
به عقیده شیعیان نماز [[تراویح]]، گفتن جملهٔ «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در اذان، گفتن «آمین» پس از قرائت سوره حمد در نماز، حرمت متعة الحج، اذان دوم و سوم در روز جمعه و... از مصادیق «بدعت» است.   


برخی عالمان اهل سنت برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و بد، بدعت حقیقی و نسبی و... ارائه داده‌اند. آنها معتقدند به‌جماعت خواندن نماز تراویح به دستور عمر بن خطاب از مصادیق بدعت خوب است؛ در مقابل برخی دیگر هر گونه بدعتی را حرام اعلام کرده‌اند.  
برخی عالمان اهل سنت برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و بد، بدعت حقیقی و نسبی و... ارائه داده‌اند. آنها معتقدند به‌جماعت خواندن نماز تراویح به دستور عمر بن خطاب از مصادیق بدعت خوب است؛ در مقابل برخی دیگر هر گونه بدعتی را حرام اعلام کرده‌اند.  
خط ۱۵: خط ۱۵:


در آیه 27 [[سوره حدید]] {{قلم رنگ|سبز|رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم}} به رهبانیتی اشاره شده که [[خداوند]] آن را پدید نیاورد، بلکه خود مسیحیان آن‌را از پیش خود بنیاد نهادند.
در آیه 27 [[سوره حدید]] {{قلم رنگ|سبز|رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم}} به رهبانیتی اشاره شده که [[خداوند]] آن را پدید نیاورد، بلکه خود مسیحیان آن‌را از پیش خود بنیاد نهادند.


تعریف بدعت به «ادخال ما لیس فی الدین فی الدین و ادخال ما لم یعلم فی الدین فی الدین» یعنی آنچه جزء دین نیست را جزئی از آن بحساب آوردن یا آن‌چه را که معلوم نیست جزئی از دین است یا نه، جزئی از دین بحاسب آوردن<ref>کشف الارتیاب، ص103.</ref> مورد توجه شماری از معاصران و فقیهان قرار گرفته است.<ref>البدعه، سبحانی، ص32.</ref>  
تعریف بدعت به «ادخال ما لیس فی الدین فی الدین و ادخال ما لم یعلم فی الدین فی الدین» یعنی آنچه جزء دین نیست را جزئی از آن بحساب آوردن یا آن‌چه را که معلوم نیست جزئی از دین است یا نه، جزئی از دین بحاسب آوردن<ref>کشف الارتیاب، ص103.</ref> مورد توجه شماری از معاصران و فقیهان قرار گرفته است.<ref>البدعه، سبحانی، ص32.</ref>  
خط ۲۲: خط ۲۰:
با توجه به آنچه در مورد بدعت گفته شده هرگونه موضوعات بی‌سابقه در دین بدعت نیست بلکه اگر این نوآوری‌ها مستند به دلایل شرعی نباشد و در عین حال ادعای شرعی بودن آن شود «بدعت» محسوب می‌شود.<ref>قواعد معرفة البدع، ص22.</ref>  
با توجه به آنچه در مورد بدعت گفته شده هرگونه موضوعات بی‌سابقه در دین بدعت نیست بلکه اگر این نوآوری‌ها مستند به دلایل شرعی نباشد و در عین حال ادعای شرعی بودن آن شود «بدعت» محسوب می‌شود.<ref>قواعد معرفة البدع، ص22.</ref>  


==تقسیمات بدعت==
==بدعت خوب و بد ==
 
نگرش دانشوران اسلامی به ویژه [[اهل سنت]] درباره بدعت، دستخوش تحولاتی شده است. [[مسلمانان]] به تدریج بر اثر آشنایی با [[مسائل مستحدثه]] و نوپیدا، به تحلیل نسبت این مسائل با احکام دین پرداختند. طرد و رد این مسائل نو، ممکن و مقبول نبود. در نتیجه، نگرش نخست به بدعت که هر چیز نو و بی‌سابقه را شامل می‌شد، دگرگون گشت. حاصل این تغییر دیدگاه، نظریه تقسیم بدعت بود.
 
برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شب‌های ماه [[رمضان]]، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد. عمر این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.»<ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> این گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نیست. از این‌رو، دانشوران اهل سنت به تکاپو افتادند تا تعارض میان سخن عمر و روایت‌های نبوی را از میان ببرند. شماری از آن‌ها تراویح را به سنت نبوی ملحق کردند و بی‌سابقه بودن آن را زیر سؤال بردند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref> اما بیشتر آن‌ها از راهکار تقسیم بدعت به نیک و بد بهره گرفتند و برخی از تقسیم دو بخشی و شماری از تقسیم پنج بخشی و... سخن گفتند.
 
[[شافعی]] (م. 204ق.) به تقسیم دو بخشی بدعت باور دارد: یکی امری تازه که با دانسته‌ای از [[قرآن]]، [[حدیث]]، سنت و اجماع مخالفت ورزد. این بدعت موجب گمراهی است.
 
دیگری بدعت در کارهای نیک است که با مخالفت دانشوران دین روبه‌رو نشود و مذموم به شمار نیاید.<ref>البدعه، الواعی، ص88؛ فتح الباری، ج13، ص212.</ref>


[[سیوطی]] (م. 911ق.) تقسیم بدعت به نیک و بد را پی گرفته و دیدگاه‌های پیشینیان را پایه سخن خود قرار داده و از جمله به تقسیم شافعی استناد کرده و در پی طرح مبانی و یادکرد پاره‌ای از مصداق‌ها، قلمرو بدعت بد را از خوب متمایز ساخته است.<ref>نک: الامر بالاتباع، ص89، 166-171.</ref>  
برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت به خوب و بد را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شب‌های ماه [[رمضان]]، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد؛ عمر این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.»<ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> یعنی نماز تراویح چه خوب بدعتی است؛ گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نبود؛ از این‌رو، عده‌ای از دانشوران اهل سنت همچون [[شافعی]] (م. 204ق.)<ref>البدعه، الواعی، ص88؛ فتح الباری، ج13، ص212.</ref> و [[سیوطی]] (م. 911ق.)<ref>نک: الامر بالاتباع، ص89، 166-171.</ref> برای از بین بردن تعارض میان سخنان عمر و روایت‌های نبوی از بدعت خوب و بد سخن به میان آورده و نماز تراویح را از جمله بدعت‌های خوب معرفی کردند؛ عده‌ای نیز منکر بی‌سابقه بودن این نماز شده و آن‌را از جمله سنت‌های نبوی به‌شمار آوردند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref>  


===بدعت حقیقی و نسبی===
بدعت حقیقی و نسبی


[[شاطبی]] (م. 790ق.) بدعت را به حقیقی و نسبی تقسیم نموده است. بدعت حقیقی آن است که دلیل شرعی از کتاب، سنت و اجماع بر آن دلالت نکند. بدعت نسبی دو جنبه دارد. به یک اعتبار، مستند به ادله شرعی است و نمی‌توان آن را بدعت شمرد، مثل نماز نافله که فی نفسه مشروع است؛ اما اگر کسی آن را واجب تلقی کند، مرتکب بدعت شده است.<ref>الاعتصام، ص207-208.</ref>  
[[شاطبی]] (م. 790ق.) بدعت را به حقیقی و نسبی تقسیم نموده است. بدعت حقیقی آن است که دلیل شرعی از کتاب، سنت و اجماع بر آن دلالت نکند. بدعت نسبی دو جنبه دارد. به یک اعتبار، مستند به ادله شرعی است و نمی‌توان آن را بدعت شمرد، مثل نماز نافله که فی نفسه مشروع است؛ اما اگر کسی آن را واجب تلقی کند، مرتکب بدعت شده است.<ref>الاعتصام، ص207-208.</ref>