پرش به محتوا

بدعت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۸۴۳ بایت حذف‌شده ،  ۴ مه
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
[[شاطبی]] مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>
[[شاطبی]] مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>


== تاریخ و مصداق‌های بدعت در حرمین ==
===مصادیق بدعت ===
در بیان علل و اسباب گرایش به بدعت و بدعت‌گزاری باید به عواملی از این دست اشاره کرد: آگاه نبودن از سازوکارهای خطاب‌ها و عموم‌های قرآن، جهل به مقاصد شریعت، گرایش‌های گمان‌پردازانه، میل‌گرایی و هواپرستی و فرورفتن در متشابهات.<ref>البدعه، باقری، ص75-125؛ البدعه، الواعی، ص119-158.</ref>
 
===مناسک جاهلی===


در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دین [[حنیف]] ابراهیمی مکه به دین [[جاهلیت|جاهلی]] و پدید آمدن بدعت‌ها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل [[ماه‌های حج]] ([[نسیء]]) و رسم‌های برنهاده شده به دست [[حمس|حُمْسی‌ها]] بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>  
در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دین [[حنیف]] ابراهیمی مکه به دین [[جاهلیت|جاهلی]] و پدید آمدن بدعت‌ها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل [[ماه‌های حج]] ([[نسیء]]) و رسم‌های برنهاده شده به دست [[حمس|حُمْسی‌ها]] بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>  
خط ۵۰: خط ۴۷:
===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===
===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===


در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت که در فقه و فرهنگ اهل سنت رواج یافته، اشاره شده که پاره‌ای از آن‌ها در [[حرمین]] راه یافته است؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در [[اذان]] و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت.<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> عمر این عمل را بدعتی نیکو خواند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> [[شیخ طوسی]] در پی گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پیامبر که هر بدعتی را گمراهی خوانده، استناد می‌کند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref>  
در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت در فقه و فرهنگ اهل سنت، اشاره شده؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در [[اذان]] و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت.<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> عمر این عمل را بدعتی نیکو خواند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> [[شیخ طوسی]] در پی گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پیامبر که هر بدعتی را گمراهی خوانده، استناد می‌کند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref>نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref name=":0" />  


تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]، از [[بدعت‌های عثمان]] است.<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> یکی از مصداق‌های بدعت، اذان دوم یا سوم در روز جمعه است که عثمان آن را برنهاد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref> نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref>نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>  
تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> اذان دوم یا سوم در روز جمعه از جمله [[بدعت‌های عثمان]] برشمرده‌اند.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref> نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref name=":0">نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>  


به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و [[شافعی]] (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمده‌اند و از این‌رو، شایسته قدردانی هستند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>  
به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و [[شافعی]] (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمده‌اند و از این‌رو، شایسته قدردانی هستند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>  


===بدعت‌های دیگر===
===نسبت‌های بدعت به شیعه ===


پاره‌ای از اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] را از بدعت‌های شرفای شیعه مذهب [[مدینه]] دانسته اند.<ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ابن‌جبیر]] نیز از این که خطابه را گروهی از اهل بدعت بر فراز منبر نبوی انجام می‌دهند، گلایه داشت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص160.</ref>  
پاره‌ای از اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] را از بدعت‌های شرفای شیعه مذهب [[مدینه]] دانسته اند.<ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ابن‌جبیر]] نیز از این که خطابه را گروهی از اهل بدعت بر فراز منبر نبوی انجام می‌دهند، گلایه داشت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص160.</ref>  
خط ۶۲: خط ۵۹:
[[ذبح]] در استقبال از [[محمل‌ها|محمل]]،<ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref> به عقب گام برداشتن در زیارت [[حرم نبوی]]<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم،<ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref> روشن کردن چراغ بر محل [[مقام‌های چهارگانه]] در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها،<ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref> نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده،<ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref> نمونه‌هایی از کارهای مسلمانان است که نویسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آن‌ها داده‌اند. این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند؛ زیرا رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند، اما به قصد درون کردن در دین برنهاده نشده‌اند. البته می‌توان از دیدگاه لغوی آن‌ها را بدعت یعنی پدید آوردن چیزی بدون نمونه پیشین دانست؛ بر پایه سخن محققانه، بدعت ویژه چیزهایی است که اساسی در دین ندارد و وسیله تقرب به خداوند قرار می‌گیرد.
[[ذبح]] در استقبال از [[محمل‌ها|محمل]]،<ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref> به عقب گام برداشتن در زیارت [[حرم نبوی]]<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم،<ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref> روشن کردن چراغ بر محل [[مقام‌های چهارگانه]] در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها،<ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref> نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده،<ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref> نمونه‌هایی از کارهای مسلمانان است که نویسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آن‌ها داده‌اند. این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند؛ زیرا رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند، اما به قصد درون کردن در دین برنهاده نشده‌اند. البته می‌توان از دیدگاه لغوی آن‌ها را بدعت یعنی پدید آوردن چیزی بدون نمونه پیشین دانست؛ بر پایه سخن محققانه، بدعت ویژه چیزهایی است که اساسی در دین ندارد و وسیله تقرب به خداوند قرار می‌گیرد.


اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش داده‌اند. برای نمونه، نهادن پرده بر [[روضه نبوی]] را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت می‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>  
اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش داده‌اند. برای نمونه، نهادن پرده بر [[روضه نبوی]] را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت می‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>
 
===نسبت‌های بدعت به شیعه===
 
شماری از وهابیان در تحلیل بدعت، بدون تحقیق و ارائه سند، نخستین بدعت‌ها را در پیدایش مذهب شیعه یافته و به باورهای اهل تشیع نسبت داده‌اند.<ref>نصیحة المشاور، ص15-20؛ التقریب، ج1، ص39.</ref> این‌گونه مطالب که در سخنان [[ابن تیمیه]] (م. 728ق.) آمده<ref>نک: الشیعة فی التاریخ، ص3-4.</ref> و وهابیان به آن استناد می‌کنند و در تبلیغ آن می‌کوشند، از سر تعصب و کین‌توزی و پیش‌داوری به میان آمده است. ناآگاهی اینان به قدمت شیعه در روزگار پیامبر(ص)<ref>البدعه، باقری، ص432-441.</ref> و نیز باورهای فرقه‌های قَدَریه، خوارج و غالیان، و انتساب این باورها به شیعه، آن‌ها را به این داوری‌ها دچار ساخته است.<ref>نک: البدعه، باقری، ص395-453.</ref>
 
در تحلیلی از دانشوران اهل سنت، شکل‌گیری وهابیت در [[شبه جزیره|جزیره العرب]] و رواج باورهای [[محمد بن عبدالوهاب]] در حرمین، به مثابه بدعت در دین و پدیده‌ای گمراه کننده تلقی شده است.<ref>تحصیل المرام، ج2، ص797-798.</ref>
 
==آثار در موضوع بدعت==


== آثار در موضوع بدعت ==
در تک‌نگاری‌ها در موضوع بدعت، دانشوران و محققان اسلامی جوانب بحث را کاویده‌اند. از میان آثار مستقل کهن‌تر می‌توان به این آثار اشاره کرد:
در تک‌نگاری‌ها در موضوع بدعت، دانشوران و محققان اسلامی جوانب بحث را کاویده‌اند. از میان آثار مستقل کهن‌تر می‌توان به این آثار اشاره کرد: