پرش به محتوا

هاجر اشپور: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۵۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ مارس ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ويرايش}}'''هاجر اشپور'''» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جا:ويرايش}}'''هاجر اشپور'''
{{جا:ويرايش}}'''هاجر اشپور'''
اشپور، هاجر:بانوي آلماني حج‌گزار در سال 1990م. و نگارنده كتاب سفر به مكه
باربِل (Bärbel) كه بعدها به هاجر اشپور تغيير نام داد، به سال 1958م. در بندورف (Bonndorf) در جنوب آلمان زاده شد. (تصوير شماره 13) وي پس از طي مدارج تحصيلي وارد دانشگاه فرايبورگ (Fribourg) شد و در رشته زبان و ادبيات روم باستان به تحصيل پرداخت. او فعاليت خود را در بخش حمايت از زنان مستقل به عنوان عضو فعال بخش حمايت از حقوق زنان با ‌گرايش فمينيستي آغاز كرد.[1]در آن‌جا با يك آلماني ترك‌تبار به نام اريش سليم اشپور (Erich Salim Spohr) آشنا شد كه رهبري يكي از تشكل‌هاي دانشجويي دانشگاه فرايبورگ را عهده‌دار بود. سليم اشپور كه تازه به اسلام مشرف شده بود، بر باربل اثر نهاد و موجب شد وي اسلام را بپذيرد. او با سليم ازدواج كرد و نامش را به هاجر اشپور تغيير داد. وي براي فراگيري آموزه‌هاي ديني به قبرس نزد شيخ نظيم حقاني، استاد سليم و از عارفان نقشبنديه، رفت و مسائل معنوي و معارف قرآن را از او آموخت.[2]
خانم اشپور سفر خود را به حج، سفر به قلب اسلام مي‌داند. وي با تفسيري صوفيانه، با اشاره به حديث قدسي «آسمان و زمين گنجايش مرا ندارند؛ اما قلب بنده مؤمن مرا در خود جاي مي‌دهد»[3]سفر به مكه و مدينه را سفر به قلب انسان دانسته است. (ص121)
وي پس از بازگشت از مكه، به‌ سبب گرويدن به اسلام، از دانشگاه فرايبورگ اخراج شد و در كنار همسرش به تأسيس يك انتشارات كوچك در زادگاهش پرداخت؛ انتشاراتي كه به يكي از بزرگ‌ترين مراكز نشر كتاب‌هاي اسلامي در آلمان بدل شده است.[4]
يكي از ويژگي‌هاي سفرنامه اشپور، تلفيق خاطرات با داستان‌هاي پندآموز تاريخي است. ويژگي ديگر، گزارش و تفسير مكرر آيات و مضامين قرآني و آوردن سخناني از دانشوران غربي در تأييد آن مضامين معنوي است. سفرنامه او هم ‌گزارش خاطرات است و هم بيان ديدگاه‌هاي يك نومسلمان درباره ديني كه پذيرفته و كتابي كه به آن ايمان دارد.
خانم پروفسور آنه ماري شيمل (Annemarie Schimmel) اسلام‌شناس و شرق‌شناس آلماني در كتابش به نام سال اسلامي: جشن‌ها و مراسم از ‌گزارش هاجر اشپور از سفر حج به منزله تصويري زيبا از احساسات زائران بيت‌ الله الحرام و بي‌‌تكلفي مسلمانان در اين سفر معنوي ياد مي‌كند.[5]
سفرنامه اين تازه مسلمان آلماني با عنوان سفر به مكه، در سه بخش تدوين و تنظيم شده است: بخش نخست، شامل رخدادهاي مربوط به آغاز سفر؛ بخش دوم، اتفاق‌هاي روزهاي حج؛ و بخش سوم، ‌گزارش حوادث هنگام بازگشت از مكه است.
خانم اشپور همراه 40 مسلمان ترك‌تبار از شهرهاي آلمان و هلند در سفري زميني به زيارت خانه خدا رفته است. او در اين سفرنامه به نكات و رخدادهايي پرداخته كه در موسم حج با آن‌ها روبه‌رو شده است. كاروان، نخست از يوگسلاوي سابق و اتريش گذشته و در يونان در محله‌اي ترك‌نشين در مسجدي اقامت كرده است. (ص38) كاروان سپس وارد تركيه شد و در آن‌جا زائراني را ديدند كه همگي داراي يك هدف و مشتاق زيارت خانه خدا بوده‌اند.
از ديد نويسنده، سفر حج، عظمت دين و پيامبر ‌گرامي(ص) را نشان مي‌دهد. اسلام ديني منحصر به مشرق نيست و افزون ‌بر اين‌كه پيامبر اسلام انساني كامل است، زيبايي‌هاي اسلام، گواهي روشن بر كمال و جامعيت اين دين است. (ص40)
كاروان از مرز عراق مي‌گذرد و در راه از مقبره عبدالقادر گيلاني و بقعه‌ها و آرامگاه‌هاي مشهور كرخي، جنيد و منصور حلاج ديدار مي‌كند. خانم اشپور در سامرا به زيارت مرقد امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) مي‌رود. او سپس در كربلا به زيارت مرقد امام حسين(ع) و در نجف به زيارت مرقد مقدس امام علي(ع) مي‌رود و ويژگي‌هاي اين زيارتگاه‌ها را به اجمال بيان مي‌كند. (ص60)
وي پس از نجف راهي مدينه شده، از مسير رنج‌آور و سخت مدينه مي‌گذرد. صداي اذان مسجدالنبي، دل او را مي‌ربايد؛ صدايي كه آهنگي فرازميني دارد و منحصر به شهر پيامبر(ص) است. (ص66)
در بخش دوم گزارش‌هاي اشپور، خاطراتي از منازل ميان راه مكه ارائه شده و درباره ذوالحليفه، ميقات مردم مدينه، كه سفر حج اشپور از آن‌جا آغاز شده، ‌گزارشي كوتاه آمده است. او اشاره مي‌كند كه ذوالحليفه جايي است كه مسافران ساده به زائر بدل مي‌شوند.
وي سپس درباره فلسفه و حكمت حج و در پاسخ به اين پرسش كه چرا انسان‌ها به حج مي‌روند، پاسخ آن را در عظمت مكه و كعبه به منزله گهواره توحيد جست‌وجو مي‌كند و مي‌گويد: مكه حرم امن الهي و سرچشمه ايمان به توحيد است. (ص82) او به دفترچه‌اي اشاره مي‌كند كه دولت عربستان سعودي درباره آداب حج منتشر كرده و پيش از احرام در اختيار زائران خارجي قرار داده است. وي سپس به وصف جبل ‌النور و غار حرا مي‌پردازد.
اشپور سپس به سخني از امام علي(ع) اشاره مي‌كند كه حجرالاسود فرشته‌اي الهي بوده و روز رستاخيز به سود كساني كه به حج آمده و برابر آن قرار گرفته‌اند، شهادت خواهد داد. (ص90)
او از زندگي حضرت ابراهيم و آموزش مناسك به دست او و تاريخ كعبه و بناهاي نخستين آن ياد مي‌كند. نخستين بار خانه كعبه را حضرت آدم بنا نهاد؛ اما در طوفان نوح اين خانه ويران شد و حضرت ابراهيم كه پدر مشترك سه دين توحيدي يهوديت، مسيحيت و اسلام به شمار مي‌رود، بعدها اين خانه را بنا نهاد و از همين‌ رو، نقشي اساسي در مراسم حج ايفا مي‌كند. (ص79)
اشپور پس از طواف براي سعي ميان صفا و مروه آماده مي‌شود و به‌ ياد همسر حضرت ابراهيم هفت بار اين مسير را طي مي‌كند و تفاوت سعي خود را با سعي هاجر در اين مي‌داند كه به جاي هفت بار پيمودن اين مسير زير تابش سخت آفتاب، آن را روي سطحي هموار و در محيطي سقف‌دار طي مي‌كند كه مسيرش با نور سبز مهتابي نشان داده مي‌شود. (ص106)
اشپور به پيدايش چشمه زمزم و داستان ابراهيم و همسر و فرزندش در ميان دو كوه صفا و مروه اشاره مي‌كند و از اين‌كه نام هاجر را براي خود برگزيده، اظهار شادماني مي‌كند؛ زيرا نام جوينده چشمه زمزم است؛ چشمه‌اي كه بر اثر آن، يك شهر ايجاد شده است. در اين جا از اهميت آب در ديدگاه قرآن (سوره هود، آيات 7ـ11) و سخناني از دانشمندان غربي در تأييد اين مضامين ياد مي‌كند. (ص109ـ110)
او اشاره مي‌كند كه آدم و حوا يكديگر را در عرفات ديدار كردند و شناختند و از اين رو، اين مكان را عرفات ناميدند. سپس به مكان ديگري رفتند و از آن‌جا كه آدم از يافتن حوا بسيار خشنود بود، آن را منا يعني طلب و آرزو ناميدند. وي از عرفات به منزله مكان و زمان شناخت خداوند ياد مي‌كند. (ص113)
او در قسمتي از سفرنامه خود، تصويري از مسجدالحرام ارائه مي‌كند و حالات مردم را كه مشغول خواندن قرآن يا راز و نياز با معبود خويش هستند، وصف مي‌نمايد و از آرامش قلبي خود در آن‌جا سخن مي‌گويد.
اشپور خود را همچون قطره‌اي ميان طواف‌كنندگان و حاضر در محيطي آرام‌بخش و معنوي مي‌بيند. وي حس معنوي خود از عظمت اعمال و آداب حج را بيان مي‌كند و خويشتن را مشمول عنايت الهي مي‌داند و احساس تنهايي نمي‌كند. او تصور مي‌كند كه در اين محيط آكنده از تجلي معنويت، پروردگارش او را مي‌نگرد. سپس از لمس ركن يماني و اشتياقش براي استلام حجرالاسود ياد مي‌كند. (ص90)
سپس از راه مزدلفه و منا و سختي اين مسير كه شبانگاه سختي آن دو چندان شده است، سخن مي‌گويد. رمي جمره و سنگ زدن به ستون‌ها، حضرت ابراهيم را به ياد او مي‌آورد كه به شيطان سنگ زده است. او و همراهانش نزديك ميدان حج توقف مي‌كنند و مراسم تقصير را براي بيرون رفتن از احرام به‌ جاي مي‌آورند. وي پس از كوتاه كردن اندكي از موي خود، از خدا مي‌خواهد كه حجش را بپذيرد. (ص121)
او با اشاره به فرمان خدا به حضرت ابراهيم براي قرباني كردن حضرت اسماعيل، عيد قربان يا اَضحي را عيدي بزرگ در سراسر جهان اسلام مي‌داند و به مراسم قرباني اشاره مي‌كند و مي‌گويد: زائران با پرداخت پول به كسي وكالت مي‌دهند تا گوسفند يا گاوي را قرباني كند. (ص121)
در بخش سوم و پاياني، رخدادهاي هنگام بازگشت از مكه ياد شده‌اند. وي درمسير بازگشت، چند روز در جده استراحت كرده و سپس ديگر بار راهي مدينه شده و در مسجد قبا نماز ‌گزارده و وصفي كامل از مسجد قبا ارائه كرده است. در روزهاي بعد، وي به زيارت شهيدان احد رفته و وصفي از مزار حمزه، عموي پيامبر، به دست داده است. مسجد ذوقبلتين واپسين مكاني است كه اشپور به وصف آن پرداخته است.
اين سفرنامه در دسامبر 1998م. در 200 صفحه به زبان آلماني، به اهتمام انتشارات اشپور به چاپ رسيد. به سال 1382ش. بخش مربوط به اقامت نويسنده در مكه و مدينه با عنوان حديث نامكرر عشق، به كوشش محمد اخگري همراه مقدمه‌اي درباره پيشينه سفرنامه‌هاي اروپايي حج، به فارسي ترجمه شده و انتشارات آوينا آن را در 127 صفحه منتشر كرده است.
منابع
شرح فصوص الحكم:قيصري (م.751ق.)، به كوشش آشتياني، تهران، علمي و فرهنگي، 1375ش.
http://www.spohrـpublishers.com/
http://www.focus.de/politik/deutschland/religionـprobeـfuerـdenـtod_aid_173373.html
Das islamische Jahr: Zeiten und Feste ـ By Annemarie Schimmel ـ Munichen ـ C.H.Beck, 2001
سيد حميدرضا نجفي
[1]. http://www.focus.de/politik/deutschland/religion-probe-fuer-den-tod-aid-173373.html.
[2]. http://www.focus.de/politik/deutschland/religion-probe-fuer-den-tod-aid-173373.html.
[3]. شرح فصوص الحكم، ص765.
[4]. http://www.spohr-publishers.com.
[5].Das islamische Jahr: Zeiten und Feste - By Annemarie Schimmel - P 117 - C.H.Beck, 2001.
۱۶

ویرایش