قتادة بن ادریس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۰۴ بایت حذف‌شده ،  سه‌شنبهٔ ‏۱۴:۰۵
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
ابوعزیز با همراهی خویشاوندان خود، با اخراج اشراف حاکم بر [[ینبع|ینْبُع]]، شهری در [[حجاز]] بر ساحل [[دریای سرخ]]، بر این شهر تسلط یافت و سپس با بیرون راندن بنی‌یحیی از [[وادی صفراء]] در ۵۱ کیلومتری [[مدینه]] در راه [[بدر]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۸۴۴؛ الروض المعطار، ص۳۶۲؛ المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> آن را نیز بر قلمرو خود افزود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۳۹-۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۲۵، ۲۲۸.</ref> او در سال ۵۹۸ق. فرزندش عزیز را به مکه فرستاد. با پیروزی عزیز بر امیر مکه، [[مکثر بن عیسی|مُکثر بن عیسی]] و خروج وی از آن شهر، قتادة، خود، وارد مکه شد و با کشتن [[محمد بن مکثر]] به حکومت آل ‌هواشم در آن شهر پایان داد.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۵.</ref> برخی آغاز حکمرانی ابوعزیز بر مکه را در ۵۹۷<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۵۱.</ref> یا ۵۹۹ق. دانسته‌اند.<ref>السلوک، ج۱، ص۲۷۴.</ref>
ابوعزیز با همراهی خویشاوندان خود، با اخراج اشراف حاکم بر [[ینبع|ینْبُع]]، شهری در [[حجاز]] بر ساحل [[دریای سرخ]]، بر این شهر تسلط یافت و سپس با بیرون راندن بنی‌یحیی از [[وادی صفراء]] در ۵۱ کیلومتری [[مدینه]] در راه [[بدر]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۸۴۴؛ الروض المعطار، ص۳۶۲؛ المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> آن را نیز بر قلمرو خود افزود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۳۹-۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۲۵، ۲۲۸.</ref> او در سال ۵۹۸ق. فرزندش عزیز را به مکه فرستاد. با پیروزی عزیز بر امیر مکه، [[مکثر بن عیسی|مُکثر بن عیسی]] و خروج وی از آن شهر، قتادة، خود، وارد مکه شد و با کشتن [[محمد بن مکثر]] به حکومت آل ‌هواشم در آن شهر پایان داد.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۵.</ref> برخی آغاز حکمرانی ابوعزیز بر مکه را در ۵۹۷<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۵۱.</ref> یا ۵۹۹ق. دانسته‌اند.<ref>السلوک، ج۱، ص۲۷۴.</ref>


ابوعزیز پس از تثبیت موقعیتش در مکه، فرزندش عزیز را برای تصرف [[مدینه]] فرستاد. اما امیر مدینه، [[قاسم بن مهنا]]، حمله او را دفع کرد.<ref>تاریخ مکه، ص۲۲۵.</ref> حملات ابوعزیز به مدینه در سال‌های بعد نیز تکرار شد؛ اما وی نتوانست بر آن شهر تسلط یابد.<ref>الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۵-۴۷۰.</ref> پس از چندی [[طائف]]، [[نجد]] و برخی از نواحی [[یمن]] نیز به قلمرو حکومت او افزوده شد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.</ref>  
پس از تثبیت موقعیتش در مکه، فرزندش عزیز را برای تصرف [[مدینه]] فرستاد. اما امیر مدینه، [[قاسم بن مهنا]]، حمله او را دفع کرد.<ref>تاریخ مکه، ص۲۲۵.</ref> حملات قتادة به مدینه در سال‌های بعد نیز تکرار شد؛ اما وی نتوانست بر آن شهر تسلط یابد.<ref>الکامل، ج۱۵، ص۲۰۵؛ تاریخ امراء مکه، ص۴۶۵-۴۷۰.</ref> پس از چندی [[طائف]]، [[نجد]] و برخی از نواحی [[یمن]] نیز به قلمرو حکومت او افزوده شد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۳؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۴۲.</ref>  


=== روابط با عباسیان ===
=== روابط با عباسیان ===
خط ۲۲: خط ۲۲:


==رفتار با حاجیان==
==رفتار با حاجیان==
ابوعزیز در ابتدای حکومتش بر [[مکه]]، با حاجیان رفتاری نیک داشت و عدالت را به کار می‌بست. هیبت او در چشم مردم و شدت برخوردش با فسادگران مشهور است.<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۵۳؛ النجوم الزاهره، ج۶، ص۲۵۰.</ref> اما بعدها رفتارش با آنان به خشونت گرایید؛ چنان‌که او را به سنگدلی و ستمگری وصف کرده‌اند.<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۵۴؛ عمدة الطالب، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> او دیگر بار رسم مُکوس (مالیات) را برقرار کرد.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۴۰۱.</ref>
قتادة در ابتدای حکومتش بر [[مکه]]، با حاجیان رفتاری نیک داشت و عدالت را به کار می‌بست. اما بعدها رفتارش با آنان به خشونت گرایید؛ چنان‌که او را به سنگدلی و ستمگری وصف کرده‌اند.<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۵۴؛ عمدة الطالب، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> برخی ترور نافرجام او در [[منا]] به سال ۶۰۸ق. به دست یکی از [[اسماعیلیان]] را سبب تغییر رفتار وی دانسته‌اند.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۲۹۷.</ref>در این رویداد یکی از عموزادگان ابوعزیز که شبیه او بود، به دست اسماعیلیان ترور شد. این امر بدگمانی وی به خلیفه عباسی<ref>الکامل، ج۱۲، ص۲۹۷؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۷-۴۸.</ref> و قتل عام و غارت حاجیان [[عراق]] در [[منا]] و مکه را در پی داشت. گروهی از آنان با پیوستن به کاروان حاجیان [[شام]] و پناه بردن به ربیعه خاتون، خواهر [[ملک عادل ایوبی]]، و وساطت او نجات یافتند.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۳، ص۳۵.</ref> سپس ابوعزیز با فرستادن فرزندش راجح و گروهی به بغداد، به سبب کشتار حاجیان از خلیفه عذرخواهی کرد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۷.</ref> از دیگر رویدادهای دوران حکومت وی می‌توان به غارت حاجیان [[یمن|یمنی]] در سال ۶۰۷ق. اشاره کرد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۶.</ref>


برخی ترور نافرجام او در [[منا]] به سال ۶۰۸ق. به دست یکی از [[اسماعیلیان]] را سبب تغییر رفتار وی دانسته‌اند.<ref>الکامل، ج۱۲، ص۲۹۷.</ref> در این زمان، اسماعیلیان با آمدن [[حسن نو مسلمان]] بر سر کار، با خلافت عباسی رابطه‌ای نزدیک برقرار کرده بودند. بر پایه گزارشی، یکی از عموزادگان ابوعزیز که شبیه او بود، به دست اسماعیلیان ترور شد. این امر بدگمانی وی به خلیفه عباسی<ref>الکامل، ج۱۲، ص۲۹۷؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۷-۴۸.</ref> و قتل عام و غارت حاجیان [[عراق]] در [[منا]] و مکه را در پی داشت. گروهی از آنان با پیوستن به کاروان حاجیان [[شام]] و پناه بردن به ربیعه خاتون، خواهر [[ملک عادل ایوبی]]، و وساطت او نجات یافتند.<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۳، ص۳۵.</ref> در گزارشی آمده که مکیان برای صدور اجازه ورود به مکه و انجام طواف ۳۰.۰۰۰ دینار از حاجیان عراقی می‌ستاندند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۷.</ref> سپس ابوعزیز با فرستادن فرزندش راجح و گروهی به بغداد، به سبب کشتار حاجیان از خلیفه عذرخواهی کرد. اینان کفن‌پوش و با شمشیرهای کشیده نزد خلیفه حضور یافتند و او عذر ابوعزیز را پذیرفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۷.</ref> از دیگر رویدادهای دوران حکومت وی می‌توان به غارت حاجیان [[یمن|یمنی]] در سال ۶۰۷ق. اشاره کرد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۶.</ref>
در سال ۶۰۹ق. خلیفه همراه با کاروان عراقی، برای قتاده مال و خلعت فرستاد و از قتل و غارت حاجیان ذکری به میان نیاورد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۶.</ref> در سال ۶۱۱ق. عیسی بن ملک عادل، حاکم [[ایوبیان]] شام، به [[حج]] رفت و قتادة او را خدمت کرد. اما چون مانند حاکم [[مدینه]] او را تکریم نکرد، حاکم ایوبی لشکریانی در اختیار حاکم مدینه قرار داد تا با ابوعزیز بجنگد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۳، ص۸۰؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۷؛ النجوم الزاهره، ج۱، ص۲۱۱.</ref> در این سال‌ها در مکه به نام ابوبکر بن ایوب، حاکم مصر و شام خطبه خوانده می‌شد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۷.</ref>
 
در همین سال، از کشته شدن فردی به نام بلال یاد شده که از بزرگان قتاده بود و بدین سبب، این سال به سال بلال معروف شد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۴.</ref> در سال ۶۰۹ق. خلیفه همراه با کاروان عراقی، برای ابوعزیز مال و خلعت فرستاد و از قتل و غارت حاجیان ذکری به میان نیاورد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۶.</ref> در سال ۶۱۱ق. عیسی بن ملک عادل، حاکم [[ایوبیان]] شام، به [[حج]] رفت و ابوعزیز او را خدمت کرد. اما چون مانند حاکم [[مدینه]] او را تکریم نکرد، حاکم ایوبی لشکریانی در اختیار حاکم مدینه قرار داد تا با ابوعزیز بجنگد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۳، ص۸۰؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۷؛ النجوم الزاهره، ج۱، ص۲۱۱.</ref> در این سال‌ها در مکه به نام ابوبکر بن ایوب، حاکم مصر و شام خطبه خوانده می‌شد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹۷.</ref>


==درگذشت==
==درگذشت==