افک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
M-mohammad (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} بندانگشتی|آیه افک '''افک''': رخدادی در آغاز اس...» ایجاد کرد) |
M-mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۲۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=M-mohammad }} | {{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۲۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=M-mohammad }} | ||
[[پرونده:آیه افک.jpg|بندانگشتی|آیه افک]] | [[پرونده:آیه افک.jpg|بندانگشتی|آیه افک]] | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
افک به معنای برگرداندن و وارونه کردن<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص118، «افک. </ref>یا هر چیزی است که از حقیقتش بازگردانده شود.<ref>مفردات، ص79-80؛المصباح، ج1، ص17، «افک. </ref>دروغ را نیز به اعتبارِ وارونه ساختن حقیقت، «افک» گفتهاند.<ref>لسان العرب، ج10، ص390؛التحقیق، ج1، ص99، «افک. </ref>برخی نیز آن را به معنای دروغ بزرگ و آشکار دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج7، ص206؛ الکشاف، ج3، ص217؛مجمع البحرین، ج5، ص254، «افک. </ref> | افک به معنای برگرداندن و وارونه کردن<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص118، «افک. </ref>یا هر چیزی است که از حقیقتش بازگردانده شود.<ref>مفردات، ص79-80؛المصباح، ج1، ص17، «افک. </ref>دروغ را نیز به اعتبارِ وارونه ساختن حقیقت، «افک» گفتهاند.<ref>لسان العرب، ج10، ص390؛التحقیق، ج1، ص99، «افک. </ref>برخی نیز آن را به معنای دروغ بزرگ و آشکار دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج7، ص206؛ الکشاف، ج3، ص217؛مجمع البحرین، ج5، ص254، «افک. </ref> | ||
==در اصطلاح تاریخنگاران== | ==در اصطلاح تاریخنگاران== | ||
در اصطلاحِ تاریخنگاران و سیرهنویسان، «افک» برگرفته از آیات 11-12 [[سوره نور]] و اشاره به داستان گروهی از [[مسلمانان]] در آغاز [[اسلام]] است که نسبتی ناروا به خانواده [[پیامبر(ص)]] دادند و با انتشار آن خواستند به جامعه مسلمانان آسیب برسانند. [[قرآن کریم]] در آیات 11-21 سوره نور: {اِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالاِفکِ عُصبَةٌ مِنکُم... } به داستان آنان اشاره کرده، از مسلمانان میخواهد که آن را خیر بدانند. آنگاه یادآور میشود هرکس در این شایعهپردازی شرکت کرده، گناه خویش را به دوش میکشد و کیفر بزرگ از آن کسی است که سهم عمده در آن داشته است. سپس مردان و زنان مؤمن را به چند سبب نکوهش میکند؛ از جمله: گمان نیک نبردن به کسانی که بدانها تهمت زده شد؛ دروغ و تهمت نشمردن داستان با نبودِ چهار شاهد؛ دامن زدن به شایعه و خبری که از آن آگاهی نداشتند؛ کوچک شمردن سخنانی که نزد [[خداوند]] بزرگ است؛ و خودداری نکردن از تهمت. آنگاه، به یاد میآورد که اگر فضل و رحمت و مهربانی خداوند در دنیا و آخرت نبود، عذابی بزرگ بر آنان نازل میشد. سپس هشدار میدهد که مبادا دیگر بار چنین کنند. کسانی که دوست دارند زشتی و فحشا را درباره مؤمنان بپراکنند، به کیفری دردناک در دنیا و آخرت تهدید میشوند. مؤمنان نباید گام در راه [[شیطان]] نهند؛ زیرا او به زشتی و بدی فرمان میدهد. فضل و رحمت خدا است که سبب پاکی انسان میگردد. | در اصطلاحِ تاریخنگاران و سیرهنویسان، «افک» برگرفته از آیات 11-12 [[سوره نور]] و اشاره به داستان گروهی از [[مسلمانان]] در آغاز [[اسلام]] است که نسبتی ناروا به خانواده [[پیامبر(ص)]] دادند و با انتشار آن خواستند به جامعه مسلمانان آسیب برسانند. [[قرآن کریم]] در آیات 11-21 سوره نور: {{قلم رنگ |سبز|اِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالاِفکِ عُصبَةٌ مِنکُم... }} به داستان آنان اشاره کرده، از مسلمانان میخواهد که آن را خیر بدانند. آنگاه یادآور میشود هرکس در این شایعهپردازی شرکت کرده، گناه خویش را به دوش میکشد و کیفر بزرگ از آن کسی است که سهم عمده در آن داشته است. سپس مردان و زنان مؤمن را به چند سبب نکوهش میکند؛ از جمله: گمان نیک نبردن به کسانی که بدانها تهمت زده شد؛ دروغ و تهمت نشمردن داستان با نبودِ چهار شاهد؛ دامن زدن به شایعه و خبری که از آن آگاهی نداشتند؛ کوچک شمردن سخنانی که نزد [[خداوند]] بزرگ است؛ و خودداری نکردن از تهمت. آنگاه، به یاد میآورد که اگر فضل و رحمت و مهربانی خداوند در دنیا و آخرت نبود، عذابی بزرگ بر آنان نازل میشد. سپس هشدار میدهد که مبادا دیگر بار چنین کنند. کسانی که دوست دارند زشتی و فحشا را درباره مؤمنان بپراکنند، به کیفری دردناک در دنیا و آخرت تهدید میشوند. مؤمنان نباید گام در راه [[شیطان]] نهند؛ زیرا او به زشتی و بدی فرمان میدهد. فضل و رحمت خدا است که سبب پاکی انسان میگردد. | ||
===در نظر مفسران=== | ===در نظر مفسران=== | ||
[[فخر رازی]] همه مسلمانان را در نسبت دادن آیات افک به داستان عایشه همباور میداند.<ref>التفسیر الکبیر، ج23، ص337.</ref>[[محمدجواد مغنیه]] با اندکی تفاوت، به همداستانی همه گروههای مسلمان، جز اندکی، در این زمینه تصریح میکند.<ref>التفسیر الکاشف، ج5، ص403.</ref>در واقع، جز تفسیر قمی<ref>تفسیر قمی، ج2، ص99.</ref>و به تبع آن برخی محدثان، <ref>بحار الانوار، ج22، ص245.</ref> مفسران<ref>کنز الدقائق، ج9، ص260-262.</ref>و محققان شیعه<ref>احادیثام المؤمنین، ج2، ص187.</ref>که داستان را درباره [[ماریه قبطیه]] و تهمت عایشه و شماری دیگر به وی دانستهاند، [[مفسران اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج18، ص69؛تفسیر ثعلبی، ج7، ص72؛التفسیر الکبیر، ج23، ص337؛الدر المنثور، ج5، ص25-26.</ref>و نیز بسیاری از مفسران شیعه<ref>التبیان، ج7، ص415؛مجمع البیان، ج7، ص206؛جوامع الجامع، ج3، ص97.</ref>به پشتوانه روایاتی<ref>السیرة النبویه، ج3، ص764-770؛صحیح البخاری، ج3، ص154.</ref>[[شان نزول]] آیات یاد شده را برائت عایشه از این اتهام میدانند. اشاره برخی منابع شیعی سده سوم به حدّ خوردن اهل افک از [[مسطح بن اثاثه]]، <ref>الایضاح، ص514.</ref> دست کم مؤید پذیرش نسبت افک به عایشه است. منابع شیعی متاخر نیز افک را درباره تهمت به عایشه دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج7، ص206؛اعلام الوری، ج1، ص197.</ref>منابع اهل سنت با وجود گزارش تهمت به ماریه، آن را شان نزول آیات افک ندانستهاند.<ref>نک: المستدرک، ج4، ص40؛مجمع الزوائد، ج9، ص161.</ref> | [[فخر رازی]] همه مسلمانان را در نسبت دادن آیات افک به داستان عایشه همباور میداند.<ref>التفسیر الکبیر، ج23، ص337.</ref>[[محمدجواد مغنیه]] با اندکی تفاوت، به همداستانی همه گروههای مسلمان، جز اندکی، در این زمینه تصریح میکند.<ref>التفسیر الکاشف، ج5، ص403.</ref>در واقع، جز تفسیر قمی<ref>تفسیر قمی، ج2، ص99.</ref>و به تبع آن برخی محدثان، <ref>بحار الانوار، ج22، ص245.</ref> مفسران<ref>کنز الدقائق، ج9، ص260-262.</ref>و محققان شیعه<ref>احادیثام المؤمنین، ج2، ص187.</ref>که داستان را درباره [[ماریه قبطیه]] و تهمت عایشه و شماری دیگر به وی دانستهاند، [[مفسران اهل سنت]]<ref>جامع البیان، ج18، ص69؛تفسیر ثعلبی، ج7، ص72؛التفسیر الکبیر، ج23، ص337؛الدر المنثور، ج5، ص25-26.</ref>و نیز بسیاری از مفسران شیعه<ref>التبیان، ج7، ص415؛مجمع البیان، ج7، ص206؛جوامع الجامع، ج3، ص97.</ref>به پشتوانه روایاتی<ref>السیرة النبویه، ج3، ص764-770؛صحیح البخاری، ج3، ص154.</ref>[[شان نزول]] آیات یاد شده را برائت عایشه از این اتهام میدانند. اشاره برخی منابع شیعی سده سوم به حدّ خوردن اهل افک از [[مسطح بن اثاثه]]، <ref>الایضاح، ص514.</ref> دست کم مؤید پذیرش نسبت افک به عایشه است. منابع شیعی متاخر نیز افک را درباره تهمت به عایشه دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج7، ص206؛اعلام الوری، ج1، ص197.</ref>منابع اهل سنت با وجود گزارش تهمت به ماریه، آن را شان نزول آیات افک ندانستهاند.<ref>نک: المستدرک، ج4، ص40؛مجمع الزوائد، ج9، ص161.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
1. [[ابوایوب خالد بن یزید انصاری]] در پاسخ به همسرش که از او درباره سخن مردم درباره عایشه پرسیده بود، سخن آنان را تکذیب کرد و به کنایه گفت: اگر تو چنین گناهی نکردهای، عایشه از تو بهتر است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص335؛جامع البیان، ج18، ص77.</ref> | 1. [[ابوایوب خالد بن یزید انصاری]] در پاسخ به همسرش که از او درباره سخن مردم درباره عایشه پرسیده بود، سخن آنان را تکذیب کرد و به کنایه گفت: اگر تو چنین گناهی نکردهای، عایشه از تو بهتر است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص335؛جامع البیان، ج18، ص77.</ref> | ||
2. افزون بر ابوایوب، [[سعد بن معاذ]] را نیز از کسانی دانستهاند که سخنان ناروا درباره عایشه را تکذیب کردند.<ref>روح المعانی، ج9، ص316.</ref> | 2. افزون بر ابوایوب، [[سعد بن معاذ]] را نیز از کسانی دانستهاند که سخنان ناروا درباره عایشه را تکذیب کردند.<ref>روح المعانی، ج9، ص316.</ref> | ||
3. ابوبکر سوگند خورد که از آن پس به مسطح که نیازمند و از خویشاوندان وی بود، انفاق نکند. آیه 22 سوره نور نازل شد و او را از این کار بازداشت: <ref>تاریخ المدینه، ج1، ص336؛السیرة النبویه، ج3، ص770.</ref> {وَ لا یَاْتَلِ اُولُوا الفَضلِ مِنکُم وَ السَّعَةِ اَن یُؤتُوا اُولِی القُربی وَ المَساکِینَ وَ المُهاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللهَ...} | 3. ابوبکر سوگند خورد که از آن پس به مسطح که نیازمند و از خویشاوندان وی بود، انفاق نکند. آیه 22 سوره نور نازل شد و او را از این کار بازداشت: <ref>تاریخ المدینه، ج1، ص336؛السیرة النبویه، ج3، ص770.</ref> {{قلم رنگ|سبز|وَ لا یَاْتَلِ اُولُوا الفَضلِ مِنکُم وَ السَّعَةِ اَن یُؤتُوا اُولِی القُربی وَ المَساکِینَ وَ المُهاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللهَ...}} | ||
4. [[حسان بن ثابت شعری]] گفت و در آن قوم [[صفوان بن معطل]] را سرزنش کرد. صفوان نیز با شمشیری به او زخم زد. [[ثابت بن قیس شماس خزرجی]]، صفوان را دست بسته به قبیله خزرج برد. [[عبدالله بن رواحه]] دستور داد او را آزاد کنند. آنها نزد پیامبر رفتند و رویداد را گزارش کردند. ایشان برای به دست آوردن دل حسان، به وی زمینی همراه کنیزی قبطی بخشید.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص771-772.</ref> | 4. [[حسان بن ثابت شعری]] گفت و در آن قوم [[صفوان بن معطل]] را سرزنش کرد. صفوان نیز با شمشیری به او زخم زد. [[ثابت بن قیس شماس خزرجی]]، صفوان را دست بسته به قبیله خزرج برد. [[عبدالله بن رواحه]] دستور داد او را آزاد کنند. آنها نزد پیامبر رفتند و رویداد را گزارش کردند. ایشان برای به دست آوردن دل حسان، به وی زمینی همراه کنیزی قبطی بخشید.<ref>السیرة النبویه، ج3، ص771-772.</ref> | ||
====اختلافها در گزارشها==== | ====اختلافها در گزارشها==== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
{{همسران پیامبر}} | {{همسران پیامبر}} | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
[[رده:همسران پیامبر]] | [[رده:همسران پیامبر]] | ||
[[رده:حوادث صدر اسلام]] | [[رده:حوادث صدر اسلام]] |