بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Z mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:افغانستان.jpg|بندانگشتی|افغانستان]] | [[پرونده:افغانستان.jpg|بندانگشتی|افغانستان]] | ||
'''افغانستان''': کشوری مسلماننشین در غرب آسیا است. سرزمینی است با مساحت 649000 کیلومترمربع که حدود 5800 کیلومتر مرز مشترک دارد و با [[تاجیکستان]]، [[ازبکستان]] و [[ترکمنستان]] و [[پاکستان]] و چین و [[ایران]] همسایه است. | '''افغانستان''': کشوری مسلماننشین در غرب آسیا است. سرزمینی است با مساحت 649000 کیلومترمربع که حدود 5800 کیلومتر مرز مشترک دارد و با [[تاجیکستان]]، [[ازبکستان]] و [[ترکمنستان]] و [[پاکستان]] و چین و [[ایران]] همسایه است. پایتخت آن شهر کابل میباشد. این کشور مرکز حکومت دو سلسله غزنوی و تیموری بوده. آمار رسمی و دقیق از جمعیت افغانستان در دست نیست. [[دین]] آنها قبل از [[ظهور اسلام]]، دین بودایی بوده و بعد از ظهور اسلام، به [[اسلام]] گرویدند. دین 98% مردم افغانستان اسلام است که، نزدیک به 70% اهل سنتند و بیش از 25% نیز شیعه اثنی عشریاند. مردم افغانستان از همان آغاز سده نخست ق، پس از [[زیارت خانه خدا]]، به [[مدینه]] میرفتند و ضمن زیارت [[روضه نبوی|مرقد مطهر نبوی]]، خدمت [[امامان معصوم]]، شتافته، از امام آن دورهبهره میگرفتند. نویسندگان و دانشمندان افغان درباره فضایل [[مکه]] کتابهایی نگاشتهاند و به آن اهتمام داشتند. حاجیان افغان دو مسیر برای [[حج]] داشتند، یکی از طریق حاجیان پاکستان و مسیر دوم از طریق ایران و [[عراق]] بوده. در دوران معاصر که افغانستان درگیر انقلاب اسلامی و سپس جنگهای خونین داخلی بود، انجام [[فریضه حج]] به دلیل ناامنی و نبودِ کمک مالی و فقدان حاکمیت مرکزی، از رونق افتاده بود، ولی پس از فروپاشی حکومت طالبان به سال 1380ش. و تشکیل دولت جدید، تحولی در حجگزاری مردم افغانستان پدید آمد. | ||
==حیطه جغرفیایی== | ==حیطه جغرفیایی== | ||
افغانستان سرزمینی است کوهستانی با مساحت 649000 کیلومتر مربع که حدود 5800 کیلومتر مرز مشترک دارد. این کشور از شمال با جمهوریهای [[تاجیکستان]]، [[ازبکستان]] و [[ترکمنستان]] و از شرق و جنوب با [[پاکستان]] و از شمال شرقی از راه تنگه واخان با چین همسایه است و از مغرب نزدیک به 900 کیلومتر با جمهوری اسلامی ایران مرز مشترک دارد.<ref>افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص3-4؛افغانستان، ص3.</ref>این کشور که پایتختش شهر کابل است، به 34 ولایت تقسیم میشود.<ref>جغرافیای سیاسی جهان اسلام، ص120؛دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج9، ص528-529؛www.cia. gov.</ref> | افغانستان سرزمینی است کوهستانی با مساحت 649000 کیلومتر مربع که حدود 5800 کیلومتر مرز مشترک دارد. این کشور از شمال با جمهوریهای [[تاجیکستان]]، [[ازبکستان]] و [[ترکمنستان]] و از شرق و جنوب با [[پاکستان]] و از شمال شرقی از راه تنگه واخان با چین همسایه است و از مغرب نزدیک به 900 کیلومتر با جمهوری اسلامی ایران مرز مشترک دارد.<ref>افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص3-4؛افغانستان، ص3.</ref>این کشور که پایتختش شهر کابل است، به 34 ولایت تقسیم میشود.<ref>جغرافیای سیاسی جهان اسلام، ص120؛دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج9، ص528-529؛www.cia.gov.</ref> | ||
== | ==پیشینه تاریخی== | ||
تاریخ افغانستان از روزگار کهن تا سده هجدهم م. با تاریخ کشورهای همسایه به ویژه [[ایران]] همسان است؛ زیرا در هزاره دوم و اول ق. م. این سرزمین زیر تسلط اقوام ایرانی بود و تا سده چهارم ق. م. که داریوش سوم از اسکندر مقدونی شکست خورد، همچنان بخشی از قلمرو ایران به شمار میرفت. پس از این، افغانستان در تصرف اقوام و گروههای گوناگونی چون مغولها، ترکها و چینیها بود تا دیگر بار در آغاز دوره اسلامی زیر نفوذ فرمانروایان ایرانی چون طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان درآمد. سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانیان، تیموریان و افشاریان از دیگر حکومتهای مهمی بودند که پس از غزنویان بر منطقه افغانستان حکم راندند.<ref>نک: جهان اسلام، ج1، ص72-75؛نک: افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص6-11.</ref> | تاریخ افغانستان از روزگار کهن تا سده هجدهم م. با تاریخ کشورهای همسایه به ویژه [[ایران]] همسان است؛ زیرا در هزاره دوم و اول ق. م. این سرزمین زیر تسلط اقوام ایرانی بود و تا سده چهارم ق. م. که داریوش سوم از اسکندر مقدونی شکست خورد، همچنان بخشی از قلمرو ایران به شمار میرفت. پس از این، افغانستان در تصرف اقوام و گروههای گوناگونی چون مغولها، ترکها و چینیها بود تا دیگر بار در آغاز دوره اسلامی زیر نفوذ فرمانروایان ایرانی چون طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان درآمد. سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانیان، تیموریان و افشاریان از دیگر حکومتهای مهمی بودند که پس از غزنویان بر منطقه افغانستان حکم راندند.<ref>نک: جهان اسلام، ج1، ص72-75؛نک: افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص6-11.</ref> | ||
مرکز حکومت دو سلسله غزنوی (حک: 352-582ق.) و تیموری (حک: 782-911ق.) شهرهای غزنین و هرات بود که در ناحیه افغانستان قرار داشت. بدینرو، این دو دوره را میتوان از دورههای مهم تاریخ افغانستان برشمرد.<ref>افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص6؛جهان اسلام، ج1، ص72-75.</ref> | مرکز حکومت دو سلسله غزنوی (حک: 352-582ق.) و تیموری (حک: 782-911ق.) شهرهای غزنین و هرات بود که در ناحیه افغانستان قرار داشت. بدینرو، این دو دوره را میتوان از دورههای مهم تاریخ افغانستان برشمرد.<ref>افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص6؛جهان اسلام، ج1، ص72-75.</ref> | ||
آغاز پادشاهی احمد شاه ابدالی به سال 1744م. آغاز تاریخ مستقل افغانستان است. سپس افغانستان زیر سلطه دو امپراطوری بریتانیا و روسیه قرار گرفت. به سال 1992م. نیروی مجاهدین که متشکل از گروههای گوناگون اسلامی بود، شکل گرفت و رژیم کمونیستی را شکست داد. البته مجاهدین نتوانستند دولت ملی برپا سازند و طالبان که از حمایت پاکستان سود میبرد، جای آنها را گرفت. رژیم طالبان با حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری [[آمریکا]] از هم پاشید. از سال 2001م. و پس از کنفرانس بن، بر اثر توافق گروههای افغان، دولت موقت روی کار آمد و سرانجام به سال 2004م. حکومت جمهوری اسلامی شکل گرفت.<ref>نک: افغانستان، ص125-192.</ref> | آغاز پادشاهی احمد شاه ابدالی به سال 1744م. آغاز تاریخ مستقل افغانستان است. سپس افغانستان زیر سلطه دو امپراطوری بریتانیا و روسیه قرار گرفت. به سال 1992م. نیروی مجاهدین که متشکل از گروههای گوناگون اسلامی بود، شکل گرفت و رژیم کمونیستی را شکست داد. البته مجاهدین نتوانستند دولت ملی برپا سازند و طالبان که از حمایت پاکستان سود میبرد، جای آنها را گرفت. رژیم طالبان با حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری [[آمریکا]] از هم پاشید. از سال 2001م. و پس از کنفرانس بن، بر اثر توافق گروههای افغان، دولت موقت روی کار آمد و سرانجام به سال 2004م. حکومت جمهوری اسلامی شکل گرفت.<ref>نک: افغانستان، ص125-192.</ref> | ||
==جمعیت اقوام و مذاهب== | ==جمعیت اقوام و مذاهب== | ||
با توجه به دهها سال نبرد و ناامنی، آماری رسمی و دقیق از جمعیت افغانستان در دست نیست و تاکنون دولت مرکزی نتوانسته آمارگیری رسمی انجام دهد. مطابق برآوردهای مقامهای داخلی و بینالمللی، این کشور به سال 2011م. دارای 29835392 نفر جمعیت بوده که بسیاری از آنان مهاجران ساکن در کشورهای همسایه چون ایران و پاکستان هستند.<ref>مبانی مطالعات سیاسی اجتماعی، ص254؛www.world atlas.com؛www.cia. gov.</ref> | با توجه به دهها سال نبرد و ناامنی، آماری رسمی و دقیق از جمعیت افغانستان در دست نیست و تاکنون دولت مرکزی نتوانسته آمارگیری رسمی انجام دهد. مطابق برآوردهای مقامهای داخلی و بینالمللی، این کشور به سال 2011م. دارای 29835392 نفر جمعیت بوده که بسیاری از آنان مهاجران ساکن در کشورهای همسایه چون ایران و پاکستان هستند.<ref>مبانی مطالعات سیاسی اجتماعی، ص254؛www.world atlas.com؛www.cia.gov.</ref> | ||
عمدهترین گروه قومی که بیش از نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند، پشتونها هستند. تاجیکها حدود 30% از جمعیت این کشور را در بر میگیرند و بیشتر در سرزمینهای شمالی افغانستان در کابل، هرات و بدخشان زندگی میکنند و بیشینه آنها فارسی زبان هستند. ترکمنها و مغولهای هزاره که از اعقاب چنگیز خان به شمار میروند، سومین گروه بزرگ نژادی افغانستان به حساب میآیند و در منطقه بامیان زندگی میکنند.<ref>جهان اسلام، ج1، ص68؛افغانستان، ص14-20.</ref>فارسی دری و پشتو زبانهای رسمی کشور افغانستان هستند.<ref>جهان اسلام، ج1، ص70.</ref> | عمدهترین گروه قومی که بیش از نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند، پشتونها هستند. تاجیکها حدود 30% از جمعیت این کشور را در بر میگیرند و بیشتر در سرزمینهای شمالی افغانستان در کابل، هرات و بدخشان زندگی میکنند و بیشینه آنها فارسی زبان هستند. ترکمنها و مغولهای هزاره که از اعقاب چنگیز خان به شمار میروند، سومین گروه بزرگ نژادی افغانستان به حساب میآیند و در منطقه بامیان زندگی میکنند.<ref>جهان اسلام، ج1، ص68؛افغانستان، ص14-20.</ref>فارسی دری و پشتو زبانهای رسمی کشور افغانستان هستند.<ref>جهان اسلام، ج1، ص70.</ref> | ||
قبل از ظهور اسلام، دین بودایی در افغانستان رواج داشته است. با پیشروی اسلام و تشکیل حکومتهای اسلامی در منطقه و افغانستان، دین بودایی به تدریج پیروان خود را از دست داده است.<ref>افغانستان، ص29.</ref>بر پایه سخن مشهور، [[دین اسلام]] در سده اول ق. به دست [[خالد بن ولید]] به این سرزمین راه یافت.<ref>جهان اسلام، ج1، ص70.</ref> | قبل از ظهور اسلام، دین بودایی در افغانستان رواج داشته است. با پیشروی اسلام و تشکیل حکومتهای اسلامی در منطقه و افغانستان، دین بودایی به تدریج پیروان خود را از دست داده است.<ref>افغانستان، ص29.</ref>بر پایه سخن مشهور، [[دین اسلام]] در سده اول ق. به دست [[خالد بن ولید]] به این سرزمین راه یافت.<ref>جهان اسلام، ج1، ص70.</ref> | ||
دین 98% مردم افغانستان [[اسلام]] است. از این میان، نزدیک به 70% اهل سنتند که بیشترشان [[مذهب حنفی]] دارند و بیش از 25% نیز شیعه اثنی عشریاند.<ref>شیعیان افغانستان، ص95؛آسیا شناسایی کشورها، ص29.</ref>بیشینه [[شیعه]] را قوم هزارهها تشکیل میدهند که در مناطق مرکزی افغانستان سکونت دارند و مرکز آنان شهر بارسان است.<ref>افغانستان، ص29.</ref>تشیع همچنین در میان قزلباشها، ترکمنها، تاجیکها و حتی پشتونها پیروانی دارد. اقلیتیاندک نیز دارای [[مذهب اسماعیلی]] هستند.<ref>افغانستان، ص29.</ref> | دین 98% مردم افغانستان [[اسلام]] است. از این میان، نزدیک به 70% اهل سنتند که بیشترشان [[مذهب حنفی]] دارند و بیش از 25% نیز شیعه اثنی عشریاند.<ref>شیعیان افغانستان، ص95؛آسیا شناسایی کشورها، ص29.</ref>بیشینه [[شیعه]] را قوم هزارهها تشکیل میدهند که در مناطق مرکزی افغانستان سکونت دارند و مرکز آنان شهر بارسان است.<ref>افغانستان، ص29.</ref>تشیع همچنین در میان قزلباشها، ترکمنها، تاجیکها و حتی پشتونها پیروانی دارد. اقلیتیاندک نیز دارای [[مذهب اسماعیلی]] هستند.<ref>افغانستان، ص29.</ref> | ||
== | ==تاریخچه حجگزاری افغانستان== | ||
پیش از ظهور اسلام در منطقه بلخ افغانستان، بتپرستان افغان برای رقابت با [[خانه کعبه]]، آتشکده یا معبدی را در نوبهار بلخ ساخته بودند که پیرامون آن 360 مقصوره بود و خادمان و کارگزاران در آنها زندگی میکردند. در منابع تاریخی [[مکه]]، از این بنا به نام کعبه یاد شده که پیرامون آن به [[طواف]] مشغول بودهاند. رئیس موبدان آنجا را برمک و نسل او را برامکه مینامیدند. در دوران [[عثمان بن عفان]]، آتشکده نوبهار ویران گشت و برامکه [[مسلمان]] شدند.<ref>منائح الکرم، ج1، ص254-255؛دانشنامه ایران باستان، ج3، ص1433.</ref> | پیش از ظهور اسلام در منطقه بلخ افغانستان، بتپرستان افغان برای رقابت با [[خانه کعبه]]، آتشکده یا معبدی را در نوبهار بلخ ساخته بودند که پیرامون آن 360 مقصوره بود و خادمان و کارگزاران در آنها زندگی میکردند. در منابع تاریخی [[مکه]]، از این بنا به نام کعبه یاد شده که پیرامون آن به [[طواف]] مشغول بودهاند. رئیس موبدان آنجا را برمک و نسل او را برامکه مینامیدند. در دوران [[عثمان بن عفان]]، آتشکده نوبهار ویران گشت و برامکه [[مسلمان]] شدند.<ref>منائح الکرم، ج1، ص254-255؛دانشنامه ایران باستان، ج3، ص1433.</ref> | ||
شماری از مردم افغانستان از همان آغاز سده نخست ق. پس از [[زیارت خانه خدا]]، به [[مدینه]] میرفتند و ضمن [[ | شماری از مردم افغانستان از همان آغاز سده نخست ق. پس از [[زیارت خانه خدا]]، به [[مدینه]] میرفتند و ضمن زیارت [[روضه نبوی|مرقد مطهر نبوی]]، خدمت [[امامان معصوم]] شتافته، از امام آن دوره بهره میگرفتند. روایتهای گوناگون تاریخی، شرفیابی حاجیان بلخ را به محضر [[امام زین العابدین(ع)]] و امامان پس از وی نشان میدهد. حاجیان یاد شده، درباره مسائل گوناگون اعتقادی، فقهی و حدیثی و رخدادهای روز از محضر امامان، سؤال میکردند و با خود سؤالها، نامهها، پیغامها و وجوهات مردم منطقه را همراه داشتند.<ref>نک: مصباح الحرمین، ص397؛ بحار الانوار، ج46، ص47.</ref> | ||
گزارشهایی از فرستادن هدایا به مکه چون [[پرده کعبه]] به فرمان سلطان محمود غزنوی و شاهرخ تیموری و دیگر حکمرانان، در منابع تاریخی مکه و مدینه در دست است. اینان حکمرانان ایران به شمار میآمدند و در شماری از منابع، حکمرانان شرق خوانده شدهاند؛<ref>تاریخ الکعبة المعظمه، ص258-260؛افادة الانام، ج1، .</ref> اما مرکز حکومت آنها در ناحیه افغانستان کنونی قرار داشت. اهدای تخت پادشاهی به مکه به فرمان کابل شاه، پادشاه افغانستان، در روزگار مامون، از دیگر گزارشهای تاریخی در این زمینه است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص227.</ref> | گزارشهایی از فرستادن هدایا به مکه چون [[پرده کعبه]] به فرمان سلطان محمود غزنوی و شاهرخ تیموری و دیگر حکمرانان، در منابع تاریخی مکه و مدینه در دست است. اینان حکمرانان ایران به شمار میآمدند و در شماری از منابع، حکمرانان شرق خوانده شدهاند؛<ref>تاریخ الکعبة المعظمه، ص258-260؛افادة الانام، ج1، .</ref> اما مرکز حکومت آنها در ناحیه افغانستان کنونی قرار داشت. اهدای تخت پادشاهی به مکه به فرمان کابل شاه، پادشاه افغانستان، در روزگار مامون، از دیگر گزارشهای تاریخی در این زمینه است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص227.</ref> | ||
در منابع تاریخی، شماری از گزارشهای کوتاه از حاجیان افغان در مکه دیده میشود که از آن جمله، ضربه زدن حاجی افغان به [[حجرالاسود]] و کندن قطعهای از آن است که بدین سبب، به دست [[دولت سعودی]] اعدام شد.<ref>فی رحاب البیت العتیق، ج1، ص206؛تاریخ الکعبة المعظمه، ص160-161.</ref> | در منابع تاریخی، شماری از گزارشهای کوتاه از حاجیان افغان در مکه دیده میشود که از آن جمله، ضربه زدن حاجی افغان به [[حجرالاسود]] و کندن قطعهای از آن است که بدین سبب، به دست [[دولت سعودی]] اعدام شد.<ref>فی رحاب البیت العتیق، ج1، ص206؛تاریخ الکعبة المعظمه، ص160-161.</ref> | ||
==جایگاه حج و مکه در میراث افغانستان== | ==جایگاه حج و مکه در میراث افغانستان== | ||
ابوزید [[احمد بن سهل بلخی]] (م. 322ق.) از نویسندگان و دانشمندان افغان است که درباره مکه کتابی با نام [[فضل مکه علی سائر البقاع]] نوشته است.<ref>هدیة العارفین، ج1، ص59؛الاعلام، ج1، ص134؛دائرة المعارف تشیع، ج3، ص408، «بلخی. </ref>علی بن سلطان محمد قاری (م. 1014ق.) محدث، فقیه و تاریخنگار افغان از مجاوران مکه بود، چندین اثر در [[فقه]] و [[اسرار حج]] نگاشت و [[اعلام بفضائل بیتالله الحرام]] نیز از آثار تاریخی علی بن سلطان است که در تاریخ محلی مکه نگاشته شده است.<ref>ایضاح المکنون، ج1، ص143؛هدیة العارفین، ج1، ص751.</ref>عبدالله ابوسعید وراق (م. 274ق.) از دیگر نویسندگان افغان است که در اصل بلخی بوده و کتابی درباره مدینه نگاشته است. این کتاب که در بیان مکانهای ناشناخته مدینه است، در شمار منقولات به شمار میرود و بخشی از آن باقی نمانده است.<ref>هدیة العارفین، ج1، ص646؛ایضاح المکنون، ج2، ص271.</ref> | ابوزید [[احمد بن سهل بلخی]] (م. 322ق.) از نویسندگان و دانشمندان افغان است که درباره مکه کتابی با نام [[فضل مکه علی سائر البقاع]] نوشته است.<ref>هدیة العارفین، ج1، ص59؛الاعلام، ج1، ص134؛دائرة المعارف تشیع، ج3، ص408، «بلخی. </ref>علی بن سلطان محمد قاری (م. 1014ق.) محدث، فقیه و تاریخنگار افغان از مجاوران مکه بود، چندین اثر در [[فقه]] و [[اسرار حج]] نگاشت و [[اعلام بفضائل بیتالله الحرام]] نیز از آثار تاریخی علی بن سلطان است که در تاریخ محلی مکه نگاشته شده است.<ref>ایضاح المکنون، ج1، ص143؛هدیة العارفین، ج1، ص751.</ref>عبدالله ابوسعید وراق (م. 274ق.) از دیگر نویسندگان افغان است که در اصل بلخی بوده و کتابی درباره مدینه نگاشته است. این کتاب که در بیان مکانهای ناشناخته مدینه است، در شمار منقولات به شمار میرود و بخشی از آن باقی نمانده است.<ref>هدیة العارفین، ج1، ص646؛ایضاح المکنون، ج2، ص271.</ref> | ||
فریضه حج و جایگاه [[بیتالله الحرام]] در نخستین آثار بر جای مانده فارسی آن سرزمین که به سده پنجم ق. بازمیگردد، به گونه درخور بازتاب یافته است. [[ناصر خسرو بلخی]] (م. 481ق.) | فریضه حج و جایگاه [[بیتالله الحرام]] در نخستین آثار بر جای مانده فارسی آن سرزمین که به سده پنجم ق. بازمیگردد، به گونه درخور بازتاب یافته است. [[ناصر خسرو بلخی]] (م. 481ق.) در سفرنامه خویش که از نخستین سفرنامههای فارسی به شمار میرود، پس از رسیدن به مکه و [[زیارت بیتالله الحرام]] در سفری هفت ماهه از بلخ به [[شام]] و پس از بازدید و مدتی اقامت در دربار فاطمیان مصر، به وصف کعبه پرداخته است. او تصاویری زنده از گرمای سخت شهر مکه و مشکلات حاجیان و وضعیت جغرافیایی شهر به دست میدهد و از مسافرخانهها و محل اقامت ویژه مردم افغانستان و دیگر نقاط با نام سراهای مردم سرزمینهای [[خراسان]] یاد میکند و 25% از ساکنان مکه را غیر بومی میشمارد که از آن جمله مردم افغانستان هستند.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص97-100.</ref> | ||
نامبرده در دیوان اشعارش قصیده بلندی را به فریضه حج اختصاص داده و در قالب داستان و گفتوگوی حکیم با دوست حجگزارش، به مهمترین رموز و [[فلسفه حج]] پرداخته و نکات بسیار مهم عرفانی و دینی را درباره [[اعمال حج]] یادآور شده است. این قصیده مقدمهای دارد که در آن به اهمیت حج و جایگاه والای حاجیان در افغانستان اشاره دارد.<ref>دیوان ناصر خسرو، ص300.</ref> | نامبرده در دیوان اشعارش قصیده بلندی را به فریضه حج اختصاص داده و در قالب داستان و گفتوگوی حکیم با دوست حجگزارش، به مهمترین رموز و [[فلسفه حج]] پرداخته و نکات بسیار مهم عرفانی و دینی را درباره [[اعمال حج]] یادآور شده است. این قصیده مقدمهای دارد که در آن به اهمیت حج و جایگاه والای حاجیان در افغانستان اشاره دارد.<ref>دیوان ناصر خسرو، ص300.</ref> | ||
[[ابوالمجد سنایی غزنوی]] (م. 545ق.) یکی دیگر از ادیبان افغانی در جای جای دیوان اشعارش درباره مقام والای کعبه و اهمیت مراسم حج و لزوم آن و توجه به ذات احدیت و داشتن اخلاص در انجام فریضه حج اشاره کرده است.<ref>میقات حج، ش16، ص131-138، «حج در ادب فارسی.</ref>[[عبدالرحمن جامی هروی]] نیز به سال 877ق. به حج مشرف شد و رسالهای در زمینه حج نگاشت. وی در کتاب [[تحفة الاحرار]] در ضمن ابیاتی به حج اشاره دارد.<ref>میقات حج، ش3، ص216، «اشارت به زیارت بیت الله. </ref> | [[ابوالمجد سنایی غزنوی]] (م. 545ق.) یکی دیگر از ادیبان افغانی در جای جای دیوان اشعارش درباره مقام والای کعبه و اهمیت مراسم حج و لزوم آن و توجه به ذات احدیت و داشتن اخلاص در انجام فریضه حج اشاره کرده است.<ref>میقات حج، ش16، ص131-138، «حج در ادب فارسی.</ref>[[عبدالرحمن جامی هروی]] نیز به سال 877ق. به حج مشرف شد و رسالهای در زمینه حج نگاشت. وی در کتاب [[تحفة الاحرار]] در ضمن ابیاتی به حج اشاره دارد.<ref>میقات حج، ش3، ص216، «اشارت به زیارت بیت الله. </ref> | ||
[[ابوذر هروی]] (م. 434ق.) یکی از محدثان و دانشوران هرات 30 سال در مکه اقامت داشت و در این مدت در سراه بنیشبابه در حومه شهر ساکن شد و هر سال در [[موسم حج]] به شهر میآمد. وی کلام اشعری را که در [[بغداد]] آموخته بود، در مکه انتشار داد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج17، ص557؛دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج5، ص480.</ref> | [[ابوذر هروی]] (م. 434ق.) یکی از محدثان و دانشوران هرات 30 سال در مکه اقامت داشت و در این مدت در سراه بنیشبابه در حومه شهر ساکن شد و هر سال در [[موسم حج]] به شهر میآمد. وی کلام اشعری را که در [[بغداد]] آموخته بود، در مکه انتشار داد.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج17، ص557؛دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج5، ص480.</ref> | ||
یکی از خاندانهای بزرگ مکه، [[خاندان مرداد]] است که جدّ اعلای آنان از مهاجران افغان بود و به امیرداد شهرت داشت. این خاندان با اصالت افغانی، از امامان جماعت مقام حنفی و خطیبان مسجد بودند که به گفته سباعی به دو بخش تقسیم میشوند. شیخ عبدالله ابوالخیر از چهرههای مشهور این خاندان است که کتابی با نام نشر النور و الزهر در تراجم نگاشته است. از دیگر افراد شناخته شده این خاندان، [[عبدالرحمن بن صالح]]، [[عبدالعزیز بن صالح]]، [[عبدالله بن عبدالرحمن]] و [[احمد بن عبدالله ابوالخیر]] است.<ref>تاریخ مکه، ص681.</ref> | یکی از خاندانهای بزرگ مکه، [[خاندان مرداد]] است که جدّ اعلای آنان از مهاجران افغان بود و به امیرداد شهرت داشت. این خاندان با اصالت افغانی، از امامان جماعت مقام حنفی و خطیبان مسجد بودند که به گفته سباعی به دو بخش تقسیم میشوند. شیخ عبدالله ابوالخیر از چهرههای مشهور این خاندان است که کتابی با نام نشر النور و الزهر در تراجم نگاشته است. از دیگر افراد شناخته شده این خاندان، [[عبدالرحمن بن صالح]]، [[عبدالعزیز بن صالح]]، [[عبدالله بن عبدالرحمن]] و [[احمد بن عبدالله ابوالخیر]] است.<ref>تاریخ مکه، ص681.</ref> | ||
== | ==راههای حج افغانستان== | ||
دو مسیر عمده برای حاجیان افغان یاد شده است. در مسیر نخست که با حاجیان پاکستان مشترک بود، به شبه قاره میرفتند و سپس از راه بندر کراچی یا بمبئی از طریق [[دریای عمان]] و [[خلیج عدن]] به [[دریای سرخ]] رفته، در بندر جده پیاده میشدند.<ref>الرحلة السریة للعقید الروس، ص300-301؛پنجاه سفرنامه، ج5، ص173؛تاریخ الحج، ص73.</ref>تا پیش از راه افتادن سفر دریایی به حج از راه این دو بندر، افغانستان، خود، در مسیر حاجیان شرق آسیا چون بنگلادش، پاکستان و هندوستان قرار داشت.<ref>طرق الحج، ص54، 68.</ref> | دو مسیر عمده برای حاجیان افغان یاد شده است. در مسیر نخست که با حاجیان پاکستان مشترک بود، به شبه قاره میرفتند و سپس از راه بندر کراچی یا بمبئی از طریق [[دریای عمان]] و [[خلیج عدن]] به [[دریای سرخ]] رفته، در بندر جده پیاده میشدند.<ref>الرحلة السریة للعقید الروس، ص300-301؛پنجاه سفرنامه، ج5، ص173؛تاریخ الحج، ص73.</ref>تا پیش از راه افتادن سفر دریایی به حج از راه این دو بندر، افغانستان، خود، در مسیر حاجیان شرق آسیا چون بنگلادش، پاکستان و هندوستان قرار داشت.<ref>طرق الحج، ص54، 68.</ref> | ||
مسیر دوم سراسر زمینی بود. در این مسیر، حاجیان از راه ایران به عراق رفته، از آنجا به مکه مشرف میشدند. حاجیان افغان راههایی گوناگون را برای رسیدن به عراق برمیگزیدند. شماری ابتدا به مشهد رفته، از راه شهرهای نیشابور، شاهرود، تهران، و همدان وارد عراق میشدند و پس از دو روز به بصره میرسیدند. سپس به کویت رفته، از آنجا وارد سرزمین عربستان میشدند و با گذر از دمام، به [[ریاض]] و [[طائف]] میرسیدند و از آنجا به مکه میرفتند. این راه به دلیل طولانی بودن و مشکلات بسیار همچون سرمای سخت و برف در شماری از مناطق، کمتر استفاده میشد.<ref>تاریخ الحج، ص73-75.</ref> | مسیر دوم سراسر زمینی بود. در این مسیر، حاجیان از راه ایران به عراق رفته، از آنجا به مکه مشرف میشدند. حاجیان افغان راههایی گوناگون را برای رسیدن به عراق برمیگزیدند. شماری ابتدا به مشهد رفته، از راه شهرهای نیشابور، شاهرود، تهران، و همدان وارد عراق میشدند و پس از دو روز به بصره میرسیدند. سپس به کویت رفته، از آنجا وارد سرزمین عربستان میشدند و با گذر از دمام، به [[ریاض]] و [[طائف]] میرسیدند و از آنجا به مکه میرفتند. این راه به دلیل طولانی بودن و مشکلات بسیار همچون سرمای سخت و برف در شماری از مناطق، کمتر استفاده میشد.<ref>تاریخ الحج، ص73-75.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۳: | ||
شماری از افغانیان که به قصد [[حجاز]] از بخارا وارد استانبول میشدند، به دلیل کمبود مالی از ادامه سفر بازمیماندند و دولت عثمانی به بازگشت این حاجیان در راه مانده کمک میکرد.<ref>میقات حج، ش55، ص200، «حجاج ترکستان، راهها و دشواریها. </ref>در شماری از اسناد عثمانی، به پرداخت هزینه سفر کشتی شاهزادههای افغان، از جمله نورالدین خان، از جانب دولت عثمانی اشاره شده است.<ref>میقات حج، ش54، ص201، «حجاج ترکستان، راهها و دشواریها. </ref> | شماری از افغانیان که به قصد [[حجاز]] از بخارا وارد استانبول میشدند، به دلیل کمبود مالی از ادامه سفر بازمیماندند و دولت عثمانی به بازگشت این حاجیان در راه مانده کمک میکرد.<ref>میقات حج، ش55، ص200، «حجاج ترکستان، راهها و دشواریها. </ref>در شماری از اسناد عثمانی، به پرداخت هزینه سفر کشتی شاهزادههای افغان، از جمله نورالدین خان، از جانب دولت عثمانی اشاره شده است.<ref>میقات حج، ش54، ص201، «حجاج ترکستان، راهها و دشواریها. </ref> | ||
شمار حاجیان افغان در سفرنامه فراهانی حدود 200 تا 600 تن یاد شده است. حاجیان افغان تبعه امیر افغانستان بودند و کنسولگری نداشتند و بدینسبب کارهای اداریشان به دست کنسولگری انگلیس انجام میشد. به گفته فراهانی، حاجیان افغان مبلغی بابت تذکره نمیدادند و مذهبشان حنفی، [[حنبلی]] و [[شافعی]] بود و شیعه به ندرت در میانشان یافت میشد. این حاجیان همیشه سلاح داشتند و در مذهبشان بسیار تعصب میورزیدند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص173.</ref>به سال 1898م. شماره حاجیان این کشور 20 نفر یاد شده است.<ref>الرحلة السریة للعقید الروس، ص304.</ref> | شمار حاجیان افغان در سفرنامه فراهانی حدود 200 تا 600 تن یاد شده است. حاجیان افغان تبعه امیر افغانستان بودند و کنسولگری نداشتند و بدینسبب کارهای اداریشان به دست کنسولگری انگلیس انجام میشد. به گفته فراهانی، حاجیان افغان مبلغی بابت تذکره نمیدادند و مذهبشان حنفی، [[حنبلی]] و [[شافعی]] بود و شیعه به ندرت در میانشان یافت میشد. این حاجیان همیشه سلاح داشتند و در مذهبشان بسیار تعصب میورزیدند.<ref>پنجاه سفرنامه، ج5، ص173.</ref>به سال 1898م. شماره حاجیان این کشور 20 نفر یاد شده است.<ref>الرحلة السریة للعقید الروس، ص304.</ref> | ||
==حج معاصر افغانستان== | ==حج معاصر افغانستان== | ||
با آغاز ترابری هوایی در افغانستان، فرودگاههای کابل و قندهار برای انتقال حاجیان به کار گرفته شد<ref>حج در افغانستان، ص6.</ref>و در سالهای اخیر، فرودگاه مزار شریف (مرکز ولایت بلخ) و هرات نیز به آنها افزوده شده است.<ref>حج در افغانستان، ص3؛www.avapress.com.</ref> | با آغاز ترابری هوایی در افغانستان، فرودگاههای کابل و قندهار برای انتقال حاجیان به کار گرفته شد<ref>حج در افغانستان، ص6.</ref>و در سالهای اخیر، فرودگاه مزار شریف (مرکز ولایت بلخ) و هرات نیز به آنها افزوده شده است.<ref>حج در افغانستان، ص3؛www.avapress.com.</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۱: | ||
خواستاران حج در افغانستان به دو دسته شیعه و [[سنی]] تقسیم میشوند و هر دسته مرشدان یا روحانیان ویژه خود را دارد. البته نبودِ کاروانهای خاص شیعیان، یکی از مشکلات حاجیان شیعی یاد شده است.<ref>با کاروان صفا در سال 82، ص209.</ref>[[اهل سنت]] بیشتر از فرودگاههای افغانستان احرام میبندند و [[شیعیان]] افغانستان مانند دیگر شیعیان جهان، از میقاتهای داخلی عربستان [[محرم]] میشوند. در هنگام زیارت آنان از مکانهای مقدس مکه و مدینه مانند [[قبرستان بقیع]]، [[کوه احد]]، [[غار حرا]]، [[غار ثور]] و جز آنها، کارشناسان و مرشدان دو مذهب به معرفی و بازگویی رخدادهای اسلامی آن مکانها میپردازند. گاه گزارش شده که وزارت اوقاف افغانستان در کار اعزام شیعیان اخلال میکند. به سال 1382ش. از 27 هزار حاجی اعزامی فقط سه هزار تن شیعه بودند.<ref>با کاروان صفا در سال 82، ص143.</ref> | خواستاران حج در افغانستان به دو دسته شیعه و [[سنی]] تقسیم میشوند و هر دسته مرشدان یا روحانیان ویژه خود را دارد. البته نبودِ کاروانهای خاص شیعیان، یکی از مشکلات حاجیان شیعی یاد شده است.<ref>با کاروان صفا در سال 82، ص209.</ref>[[اهل سنت]] بیشتر از فرودگاههای افغانستان احرام میبندند و [[شیعیان]] افغانستان مانند دیگر شیعیان جهان، از میقاتهای داخلی عربستان [[محرم]] میشوند. در هنگام زیارت آنان از مکانهای مقدس مکه و مدینه مانند [[قبرستان بقیع]]، [[کوه احد]]، [[غار حرا]]، [[غار ثور]] و جز آنها، کارشناسان و مرشدان دو مذهب به معرفی و بازگویی رخدادهای اسلامی آن مکانها میپردازند. گاه گزارش شده که وزارت اوقاف افغانستان در کار اعزام شیعیان اخلال میکند. به سال 1382ش. از 27 هزار حاجی اعزامی فقط سه هزار تن شیعه بودند.<ref>با کاروان صفا در سال 82، ص143.</ref> | ||
تا سالهای دهه 1340ش. شمار حاجیان افغانستان از 5000 نفر بیشتر نبود. در سالهای اخیر، شمار آنان به حدود 35 هزار تن رسیده که روزانه 1000 تن از آنان از سوی دو شرکت هواپیمایی به حج اعزام میشوند.<ref>حج در افغانستان، ص6؛www.avapress.com.</ref> | تا سالهای دهه 1340ش. شمار حاجیان افغانستان از 5000 نفر بیشتر نبود. در سالهای اخیر، شمار آنان به حدود 35 هزار تن رسیده که روزانه 1000 تن از آنان از سوی دو شرکت هواپیمایی به حج اعزام میشوند.<ref>حج در افغانستان، ص6؛www.avapress.com.</ref> | ||
== | ==آداب و رسوم پیش و پس از سفر حج== | ||
افرادی که توفیق این عمل معنوی را مییابند، به تدریج آمادگی روحی لازم را به دست میآورند؛ بدین معنی که برای انجام دیگر واجبات به ویژه ادای نمازهای روزانه و پرداخت وجوهات شرعی، دقت بیشتر میورزند و با خانواده و زیردستان و همکاران و همسایگان رفتار نیک و اخلاق پسندیدهتر از گذشته در پیش میگیرند و به دیدار بستگان رفته، از دوستان و آشنایان حلالیت میطلبند. در آستانه سفر حج، نزد روحانی محل میروند و وجوهات شرعیه خود را حسابرسی میکنند و بیش از هر وقت به [[توبه]] و انابه اهتمام میورزند. در شماری از نقاط افغانستان، اقوام و دوستان حاجی، او و خانوادهاش را برای شام یا نهار دعوت مینمایند و به صورت ویژه خداحافظی میکنند.<ref>حج در افغانستان، ص9.</ref> | افرادی که توفیق این عمل معنوی را مییابند، به تدریج آمادگی روحی لازم را به دست میآورند؛ بدین معنی که برای انجام دیگر واجبات به ویژه ادای نمازهای روزانه و پرداخت وجوهات شرعی، دقت بیشتر میورزند و با خانواده و زیردستان و همکاران و همسایگان رفتار نیک و اخلاق پسندیدهتر از گذشته در پیش میگیرند و به دیدار بستگان رفته، از دوستان و آشنایان حلالیت میطلبند. در آستانه سفر حج، نزد روحانی محل میروند و وجوهات شرعیه خود را حسابرسی میکنند و بیش از هر وقت به [[توبه]] و انابه اهتمام میورزند. در شماری از نقاط افغانستان، اقوام و دوستان حاجی، او و خانوادهاش را برای شام یا نهار دعوت مینمایند و به صورت ویژه خداحافظی میکنند.<ref>حج در افغانستان، ص9.</ref> | ||
حاجی برای بیشتر استقبالکنندگان [[تسبیح]] و [[آب زمزم]] سوغات میآورد و لباس و کلاه سفید میپوشد و با عنوان «حاجی» یا «حاجی صاحب» شناخته میشود. حاجی پس از دستیابی به توفیق حج، خود را مکلف میداند که اخلاق و آداب مذهبی را بیش از پیش رعایت کند. انتظار مردم نیز از او بیشتر میشود و بر نفوذ اجتماعیاش افزوده میشود و خیرخواهی و دینداری بیشتری نشان میدهد.<ref>تاریخ الحج، ص75. حج در افغانستان، ص4، 10.</ref> | حاجی برای بیشتر استقبالکنندگان [[تسبیح]] و [[آب زمزم]] سوغات میآورد و لباس و کلاه سفید میپوشد و با عنوان «حاجی» یا «حاجی صاحب» شناخته میشود. حاجی پس از دستیابی به توفیق حج، خود را مکلف میداند که اخلاق و آداب مذهبی را بیش از پیش رعایت کند. انتظار مردم نیز از او بیشتر میشود و بر نفوذ اجتماعیاش افزوده میشود و خیرخواهی و دینداری بیشتری نشان میدهد.<ref>تاریخ الحج، ص75. حج در افغانستان، ص4، 10.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۴۸: | ||
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/474909/أفغانستان?q=افغانستان&score=74.503174&rownumber=3 افغانستان؛پایگاه مجلات تخصصی نور] | * [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/474909/أفغانستان?q=افغانستان&score=74.503174&rownumber=3 افغانستان؛پایگاه مجلات تخصصی نور] | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۹۷: | خط ۹۴: | ||
{{کشورهای مرتبط با حج}} | {{کشورهای مرتبط با حج}} | ||
[[رده:کشورها]] | [[رده:کشورها]] | ||
[[رده:کشورهای مرتبط با حج]] | [[رده:کشورهای مرتبط با حج]] | ||
[[رده:حج گزاران]] | [[رده:حج گزاران]] |