آمنه بنت وهب: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۰۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ اوت ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} '''آمنه بنت وهب''' مادر گرامی پیامبر اکرم۹ و از دفن شدگان در ابواء م...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
'''آمنه بنت وهب''' مادر گرامی پیامبر اکرم۹ و از دفن شدگان در ابواء میان مکه و مدینه
'''آمنه بنت وهب''' مادر گرامی پیامبر اکرم۹ و از دفن شدگان در ابواء میان مکه و مدینه


آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنیزهره از قبیله قریش بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.</ref> که نسب او در کلاب جد پنجم پیامبر۹ به وی می‌پیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنیزهره بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان بنی‌عبدالدار بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> که در عبدمناف جد سوم پیامبر۹ به او می‌پیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref>
==نسب==
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله [[قریش]] بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.</ref> که نسب او در کلاب جد پنجم [[پیامبر]](ص) به وی می‌پیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان [[بنی‌عبدالدار]] بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> که در [[عبد مناف]] جد سوم پیامبر(ص) به او می‌پیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref>
==تولد==
زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفته‌اند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست [[عام الفیل]] ۲۴ سال داشته است.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.</ref> بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از [[بعثت]] بوده است.


زمان دقیق تولد او مشخص نیست؛ اما گفته‌اند: هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست عام الفیل ۲۴ سال داشته است.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.</ref> بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از بعثت بوده است. آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر۹ دایی و خاله ندارد.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.</ref> برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و علت آن را درگذشت پدرش یاد کرده‌اند<ref>سیرة المصطفی، ص۴۰.</ref>؛ اما این خبر قطعی نیست. او را از برترین زنان قریش برشمرده‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref> گفته‌اند آن‌گاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژه‌ای داشت.<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.</ref>
آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.</ref> برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و علت آن را درگذشت پدرش یاد کرده‌اند<ref>سیرة المصطفی، ص۴۰.</ref>؛ اما این خبر قطعی نیست.


درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با عبدالله و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارش‌هاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر یهودیان و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد عبدالمطلب می‌فرستد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.</ref> اما بر پایه گزارش‌های دیگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌ای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری می‌کند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه می‌دهد.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.</ref> برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶.</ref> میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند.<ref>الانوار، ص۷۸.</ref> برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه عبدالمطلب سخن گفته‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵.</ref>
او را از برترین زنان قریش برشمرده‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref> گفته‌اند آن‌گاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژه‌ای داشت.<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.</ref>
==ازدواج با عبدالله==
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارش‌هاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر [[یهود|یهودیان]] و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد [[عبدالمطلب]] فرستاد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.</ref> اما بر پایه گزارش‌های دیگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌ای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری می‌کند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه می‌دهد.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.</ref> برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶.</ref>


دوران بارداری وی و تولد پیامبر۹ نیز آمیزه‌ای از گزارش‌های مختلف را در بر دارد. در شماری از گزارش‌های همسو، از وجود نوری خاص در پیشانی عبدالله از آغاز تولدش<ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref> تا زمان زفاف، سخن به میان آمده که سبب ابراز تمایل برخی از زنان همچون زنی خثعمی<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۶.</ref>، فاطمه خثعمیه<ref>الانوار، ص۷۶؛ امتاع الاسماع، ج۴، ص۳۹.</ref>، خواهر ورقة بن نوفل<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۶؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۴.</ref> یا لیلی عدویه<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.</ref> به او شده بود. آن‌ها که خواستار این نور بودند، به عبدالله پیشنهاد ازدواج یا همبستری می‌دادند. پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت.<ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref> از این رو، پس از زفاف، آن زنان دیگر خواسته خود را تکرار نکردند. برخی از منابع علت دشمنی یهود با عبدالله و تصمیم آنان برای کشتن او را مشاهده همین نور دانسته‌اند.<ref>الانوار، ص۶۲.</ref>
میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند.<ref>الانوار، ص۷۸.</ref> برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه [[عبدالمطلب]] سخن گفته‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵.</ref>


برخی از معاصران با ادله و شواهد مختلف، همچون سبک افسانه‌گونه این گزارش‌ها، ضعف سند همه آن‌ها، وجود افرادی مانند کعب الاحبار در سند برخی از این اخبار، تناقض آن‌ها با یکدیگر، وجود رگه‌های یهود ستیزی که بعدها در منابع سیره‌ای راه یافته، نبود یهودیان در مکه، سازگار نبودن برخی از این گزارش‌ها با شأن و مقام عبدالله که در آن‌ها تمایل به خواسته زنان پیشنهاد دهنده مطرح شده است و نیز عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا قرن‌ها بعد، به نقد و رد آن‌ها پرداخته‌اند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.</ref>
برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.</ref> پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت. <ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref> از این رو، پس از زفاف، آن زنان دیگر خواسته خود را تکرار نکردند. برخی از منابع گفته اند وجود این نور باعث دشمنی یهودیان با او و تصمیم آنان برای کشتن او شد.<ref>الانوار، ص۶۲.</ref>
 
برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانه‌گونه این گزارش‌ها، ضعف سند همه آن‌ها، وجود رگه‌های یهود ستیزی که بعدها در منابع سیره‌ای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آن‌ها پرداخته‌اند. <ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.</ref>
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارش‌های مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام تشریق، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی‌حجه، کنار جمره وسطی و در خانه عبدالمطلب بیان شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.</ref> اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک کعبه و زمزم بوده است.<ref>نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».</ref> ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر۹ در ربیع‌ الاول، مدت حمل آن حضرت۹ باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله نسی‌ء احتمال داده‌اند که حج آن سال در جمادی الاولی یا جمادی الثانیه واقع شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref> اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداخته‌اند؛ زیرا ورود این‌گونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن شعب ابیطالب بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.</ref>
==بارداری و تولد محمد(ص)==
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارش‌های مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام [[تشریق]]، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم [[ذی‌حجه]]، کنار [[جمره وسطی]] و در [[خانه عبدالمطلب]] بیان شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.</ref> اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک [[کعبه]] و [[زمزم]] بوده است.<ref>نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».</ref> ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در [[ربیع‌ الاول]]، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله [[نسی‌ء]] احتمال داده‌اند که حج آن سال در [[جمادی الاولی]] یا [[جمادی الثانیه]] واقع شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref> اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداخته‌اند؛ زیرا ورود این‌گونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن [[شعب ابی طالب]] بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.</ref>


بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر۹<ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخ‌های بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوه‌ها، درختان و آسمان‌ها به یکدیگر<ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارش‌های مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref> بر پایه گزارش‌های تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنی‌هاشم منتقل شد که بعدها به شعب ابی‌طالب یا شعب علی معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها مولد النبی۹ نام گرفت‌<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا۹».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref> بر پایه برخی نقل‌ها، در آن هنگام، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در یثرب وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارش‌هایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر۹ آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز ابولهب<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به حلیمه سعدیه سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref> محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار دایی‌های پدری‌اش از بنی‌النجار به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر می‌برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفته‌اند پیامبر۹ هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنیالنجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله این‌جاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref> آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمه‌اش ام ایمن از یثرب بازمی‌گشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین ابواء در ۴۵ کیلومتری راه جحفه از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref> و همان جا به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) محل دفن وی را مقبره حجون<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و شعب ابی‌ذر<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانسته‌اند؛ اما قول نخست مشهورتر است. تا زمان دولت عثمانی بقعه‌ای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعه‌ای به نام آرامگاه او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref>
بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر۹<ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخ‌های بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوه‌ها، درختان و آسمان‌ها به یکدیگر<ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارش‌های مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref> بر پایه گزارش‌های تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنی‌هاشم منتقل شد که بعدها به شعب ابی‌طالب یا شعب علی معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها مولد النبی۹ نام گرفت‌<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا۹».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref> بر پایه برخی نقل‌ها، در آن هنگام، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در یثرب وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارش‌هایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر۹ آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز ابولهب<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به حلیمه سعدیه سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref> محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار دایی‌های پدری‌اش از بنی‌النجار به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر می‌برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفته‌اند پیامبر۹ هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنیالنجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله این‌جاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref> آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمه‌اش ام ایمن از یثرب بازمی‌گشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین ابواء در ۴۵ کیلومتری راه جحفه از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref> و همان جا به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) محل دفن وی را مقبره حجون<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و شعب ابی‌ذر<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانسته‌اند؛ اما قول نخست مشهورتر است. تا زمان دولت عثمانی بقعه‌ای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعه‌ای به نام آرامگاه او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref>