Automoderated users، دیوانسالاران، checkuser، ناظمان (CommentStreams)، developer، Moderators، مدیران
۹٬۹۱۹
ویرایش
M-mohammad (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «بَدَنه: به شتر یا گاو آماده برای قربانی یا کفاره در مناسک حج را گویند. ی...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
بَدَنه: به شتر یا گاو آماده برای [[قربانی]] یا [[کفاره]] در [[مناسک حج]] را گویند. یکی از رسومات اعراب روزگار جاهلیت نحر بدنه، نذر نحر بدنه و حرکت دادن و راندن بدنه برای نحر در [[حج]]، بوده است که [[اسلام]] آنرا تقریر و تایید کرده است. قربانی کردن یکی از واجبات [[حج تمتع]] شمرده شده است، که بدنه یکی از مصداقهای قربانی به شمار میرود. علاوه بر قربانی حج، در موارد دیگری نیز قربانی کردن بدنه، واجب شمرده شده است، از جمله به عنوان کفاره برخی از کارها که عبارتند از: آمیزش | بَدَنه: به شتر یا گاو آماده برای [[قربانی]] یا [[کفاره]] در [[مناسک حج]] را گویند. یکی از رسومات اعراب روزگار جاهلیت نحر بدنه، نذر نحر بدنه و حرکت دادن و راندن بدنه برای نحر در [[حج]]، بوده است که [[اسلام]] آنرا تقریر و تایید کرده است. قربانی کردن یکی از واجبات [[حج تمتع]] شمرده شده است، که بدنه یکی از مصداقهای قربانی به شمار میرود. علاوه بر قربانی حج، در موارد دیگری نیز قربانی کردن بدنه، واجب شمرده شده است، از جمله به عنوان [[کفاره]] برخی از کارها که عبارتند از: [[آمیزش جنسی|آمیزش]]، [[خودارضایی]]، کامیابی جنسی، انعقاد [[عقد نکاح]] به دست [[احرامگزار|احرام]]، بیرون رفتن عمدی از [[عرفات]] پیش از غروب [[روز عرفه]] و بازنگشتن به آنجا تا غروب، ادا نکردن [[طواف]] زیارت به سبب جهل یا فراموشی و آمیزش با همسر در پی حج، ادای [[طواف زیارت]] در حال [[جنابت]] و اعاده نکردن، [[سوگند]] دروغ خوردن به [[خداوند]] برای بار سوم، [[فساد حج]]، ناتوانی از ادای حج با پای پیاده که به موجب نذر واجب شده باشد، کشتن شترمرغ، نابود کردن تخم شترمرغ، کشتن الاغ وحشی و کشتن فیل. | ||
==معنای بدنه== | ==معنای بدنه== | ||
واژه «بَدَنه» از ریشه «ب ـ د ـ ن» (چاق و تنومند بودن) و به معنای شتر نر یا ماده<ref>العین، ج8، ص52، | واژه «بَدَنه» از ریشه «ب ـ د ـ ن» (چاق و تنومند بودن) و به معنای شتر نر یا ماده<ref>العین، ج8، ص52، «بدن». </ref>و شتری است که برای قربانی شدن آن را چاق کردهاند.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص92-93؛معجم مقاییس اللغه، ج1، ص211، «بدن. </ref>جمع این واژه، «بُدْن» و «بُدُن» است.<ref>العین، ج8، ص52؛الصحاح، ج5، ص2077، «بدن.</ref>در پارهای منابع لغوی، «شعیره» معادل بدنه به شمار رفته است.<ref>العین، ج1، ص251؛الصحاح، ج2، ص698؛لسان العرب، ج4، ص414، «شعر». </ref>تفاوت مفهوم واژه [[هَدْی]] با بدنه آن است که هدی شامل شتر، گاو و گوسفندی است که برای [[قربانی]] در نظر گرفته شده؛ اما بدنه تنها شامل شتر میشود.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص93.</ref> (← هدی) البته گاهی بدنه بر گاو نیز اطلاق شده است.<ref>النهایه، ابن اثیر، ج1، ص108، «بدن. </ref> | ||
==بدنه در اصطلاح فقهی== | ==بدنه در اصطلاح فقهی== |
ویرایش