بدون خلاصۀ ویرایش
M-mohammad (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{جعبه اطلاعات خاندان | نام = بنیاسد | تصویر = | انداز...» ایجاد کرد) |
Z mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات خاندان | {{جعبه اطلاعات خاندان | ||
| نام = بنیاسد | | نام = بنیاسد | ||
خط ۸: | خط ۵: | ||
| نام کامل = بنیاسد بن عبدالعزی | | نام کامل = بنیاسد بن عبدالعزی | ||
| نسب = [[بنیاسد بن عبدالعزی]] | | نسب = [[بنیاسد بن عبدالعزی]] | ||
| محل حکومت = | | محل حکومت = مکه | ||
| مدت حکومت = | | مدت حکومت = ده سال | ||
| مکان قبیله = [[مکه]] و [[مدینه]] | | مکان قبیله = [[مکه]] و [[مدینه]] | ||
| سرسلسله = اسد بن عبدالعزی بن قُصَی بن کلاب | | سرسلسله = [[اسد بن عبدالعزی |اسد]] بن [[عبدالعزی بن قصی |عبدالعزی]] بن [[قصی بن کلاب|قُصَی بن کلاب]] | ||
| اشخاص مهم = [[حضرت خدیجه]] | | اشخاص مهم = [[حضرت خدیجه دختر خویلد]]، [[ورقة بن نوفل|ورقة]] بن [[نوفل بن اسد]]، [[حکیم بن حزام]]، [[اسود بن مطلب|اسود]] بن [[مطلب بن اسد]]، ابوالبَختری [[عاص بن هشام]]، [[هبار بن اسود]]، [[نوفل بن خویلد|نوفل]] بن [[خویلد بن اسد]]، [[عروة بن زبیر]]، [[مصعب بن ثابت]]، [[زبیر بن خبیب]]، [[زبیر بن بکار]]، [[زبیر بن عوام]]، [[خویلد بن اسد]]،[[عبدالله بن زبیر]] | ||
| جمعیت = | | جمعیت = | ||
| جنگها = | | جنگها = | ||
| شاخهای از = | | شاخهای از = | ||
| زیرشاخهها = [[آل زبیر]] | | زیرشاخهها = [[آل زبیر]] | ||
| مهمترین اقدامات = منصب رفادت و | | مهمترین اقدامات = منصب [[رفادت]] و [[سقایت]]، بازسازی [[کعبه]] پیش از [[بعثت پیامبر]]، حفر [[چاه شفیه]]، حمایت از پیامبر در زمان ظهور اسلام، یاری پیامبر در [[شعب ابیطالب]]، بازسازی کعبه و [[مسجدالحرام]] در زمان عبدالله بن زبیر، | ||
| مناصب مهم = | | مناصب مهم = | ||
| مذهب = [[بتپرستی]] و [[مسیحیت]] و [[اسلام]] | | مذهب = [[بتپرستی]] و [[مسیحیت]] و [[اسلام]] | ||
}} | }} | ||
'''بنیاسد بن عبدالعزی''': از خاندانهای تاثیرگذار [[مکه]] در [[دوران جاهلیت]] و [[اسلام]] بودند. این خاندان یکی از تیرههای اصلی [[قریش]] در مکه و خاندان پدری [[حضرت خدیجه(س)]] و فرزندان [[اسد بن عبدالعزی]] جد چهارم [[پیامبر(ص)]] هستند. | '''بنیاسد بن عبدالعزی''': از خاندانهای تاثیرگذار [[مکه]] در [[دوران جاهلیت]] و [[اسلام]] بودند. این خاندان یکی از تیرههای اصلی [[قریش]] در مکه و خاندان پدری [[حضرت خدیجه(س)]] و فرزندان [[اسد بن عبدالعزی]] جد چهارم [[پیامبر(ص)]] هستند. | ||
این خاندان پیش از اسلام به جز عده کمی که مسیحی بودند بقیه بتپرست بودند و با ظهور اسلام | این خاندان پیش از اسلام به جز عده کمی که مسیحی بودند بقیه بتپرست بودند و با ظهور اسلام عدهای از آنان به اسلام گرویده و جزء حامیان پیامبر(ص) شدند و در جنگها در کنار پیامبر(ص) بودند ولی عدهای دیگر از آنان در مقابل و از دشمنان پیامبر(ص) قرار گرفتند. بعد از پیامبر(ص) هم آنان همسو با [[خلفا]] شدند و فقط چهره شاخص بنیاسد که به حمایت از [[امام علی(ع)]] به پا خواست [[زبیر بن عوام]] بود. | ||
دولت بنیاسد نخستین دولتی بود که مکه را مرکز خلافت خود قرار دادند و ده سال خلافت کردند. خلیفه آنها [[عبدالله بن زبیر]] بود که پس از [[معاویة بن ابیسفیان]] تشکیل خلافت داد و همه مردم بجز مناطق [[شام]] با او بیعت کردند. حکومت آنها با شکست از [[حجاج بن یوسف ثقفی]] برچیده شد. | دولت بنیاسد نخستین دولتی بود که مکه را مرکز خلافت خود قرار دادند و ده سال خلافت کردند. خلیفه آنها [[عبدالله بن زبیر]] بود که پس از [[معاویة بن ابیسفیان]] تشکیل خلافت داد و همه مردم بجز مناطق [[شام]] با او [[بیعت]] کردند. حکومت آنها با شکست از [[حجاج بن یوسف ثقفی]] برچیده شد. | ||
از اقدامات زبیریان در مدت حکومت خود بازسازی [[کعبه]] و گسترش [[مسجدالحرام]] به دست ابنزبیر بود که در حمله شامیان، کعبه دچار آتشسوزی شد و | از اقدامات [[زبیریان]] در مدت حکومت خود بازسازی [[کعبه]] و گسترش [[مسجدالحرام]] به دست ابنزبیر بود که در حمله شامیان، کعبه دچار آتشسوزی شد و در حال فروپاشی بود؛ این بازسازی طبق روایتی که از [[عایشه]] نقل شده بود بر [[پایههای ابراهیمی]] بنا شد ولی دیری نپایید که با روی کار آمدن [[حجاج بن یوسف]]، کعبه را به حالت سابق خود برگرداند. | ||
بنیاسد خانههای مختلفی در مکه داشتند که در گزارشات تاریخی به آنها اشاره شده است. | بنیاسد خانههای مختلفی در مکه داشتند که در گزارشات تاریخی به آنها اشاره شده است. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۳: | ||
بنیاسد خاندان پدری [[خدیجه(س)]] اُمالمومنین و از تیرههای اصلی [[قریش]] در [[مکه]] است. | بنیاسد خاندان پدری [[خدیجه(س)]] اُمالمومنین و از تیرههای اصلی [[قریش]] در [[مکه]] است. | ||
افزون بر وجود چهرههای برجسته و نقشآفرین در رویدادهای عصر جاهلی و دوران | افزون بر وجود چهرههای برجسته و نقشآفرین در رویدادهای [[عصر جاهلی]] و دوران پیامبر(ص)، اهمیت آنها به جهت تشکیل تنها دولت با مرکزیت مکه است. | ||
آنان فرزندان [[اسد بن عبدالعزی|اسد]] بن [[عبدالعزی بن قصی|عبدالعزی]] بن [[قصی بن کلاب|قُصَیّ]] | آنان فرزندان [[اسد بن عبدالعزی|اسد]] بن [[عبدالعزی بن قصی|عبدالعزی]] بن [[قصی بن کلاب|قُصَیّ بن کلاب]]، جد چهارم پیامبر(ص) شامل خُوَیلد پدر حضرت خدیجه(س) و جد زبیر صَیفی، حُوَیرث، عمرو، مطلب، حارث، نوفل، حبیب، هاشم، مُهاشم، طُوَیلب و طالب بودند که پنج تن اخیر در [[جنگهای فجار|جنگهای فِجار]] کشته شدند.<ref>انساب الاشراف، ج9، ص419؛ جمهرة انساب العرب، ص117.</ref> | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
بنیاسد بن عبدالعزی یکی از 25 تیره قریش<ref>مروج الذهب، ج2، ص269.</ref> و از بَطائِح (ساکنان پیرامون کعبه) است.<ref>قلائد الجمان، ص138.</ref> | بنیاسد بن عبدالعزی یکی از 25 تیره قریش<ref>مروج الذهب، ج2، ص269.</ref> و از [[بطائح|بَطائِح]] (ساکنان پیرامون کعبه) است.<ref>قلائد الجمان، ص138.</ref> | ||
مادر اسد، ریطه یا حَظیاء/حَطیا دختر کعب بن سعد بن تَیم بن مره بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص120؛ انساب الاشراف، ج9، ص419؛ الطبقات، ج1، ص51.</ref> | مادر اسد، ریطه یا حَظیاء/حَطیا دختر کعب بن سعد بن تَیم بن مره بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص120؛ انساب الاشراف، ج9، ص419؛ الطبقات، ج1، ص51.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۵: | ||
بنیاسد از طریق اُمحبیب دختر اسد بن عبدالعزی با رسول خدا(ص) پیوند نسبی دارد؛ زیرا وی جده مادری [[آمنه]]، مادر رسول خدا(ص) است.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص110؛ دلائل النبوه، ج1، ص103.</ref> | بنیاسد از طریق اُمحبیب دختر اسد بن عبدالعزی با رسول خدا(ص) پیوند نسبی دارد؛ زیرا وی جده مادری [[آمنه]]، مادر رسول خدا(ص) است.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص110؛ دلائل النبوه، ج1، ص103.</ref> | ||
میان [[عرب]]، تیرههایی دیگر نیز با نام بنیاسد شناخته میشوند که اسد بن ربیعة بن | میان [[عرب]]، تیرههایی دیگر نیز با نام بنیاسد شناخته میشوند که [[اسد بن ربیعه|اسد]] بن [[ربیعة بن نزار|ربیعة بن نَزار]]، بنیاسد از [[قبیله ازد شنوءه یمن|قبیله اَزد شَنوءَه یمن]] و [[بنیاسد بن خزیمه|بنیاسد بن خُزَیمه]] از آن جمله به شمار میروند.<ref>الانساب، ابن قیسرانی، ج1، ص7، 171؛ اللباب، ج1، ص53؛ نهایة الارب، ج16، ص138.</ref> | ||
==بنیاسد پیش از اسلام== | ==بنیاسد پیش از اسلام== | ||
اسد، بزرگ این تیره، از اشراف و سران قریش در روزگار جاهلیت بود. | اسد، بزرگ این تیره، از اشراف و سران قریش در [[روزگار جاهلیت]] بود. | ||
بر پایه گزارشی، وی کنار دیگر سران مکه مانند [[عبدالمطلب]]، [[امیة بن عبدشمس]] و [[عبدالله بن جدعان تیمی]] به دیدار سیف بن ذی یَزَن پادشاه [[یمن]] رفت.<ref>محاضرة الابرار، ج1، ص194؛ نهایة الارب، ج16، ص138؛ سبل الهدی، ج1، ص125.</ref> اما او از صاحبان مناصب [[کعبه]] نبود و تبار او نیز در جایگاهی فروتر از تیرههایی مانند [[بنیهاشم]] و [[بنیامیه]] قرار داشت. | بر پایه گزارشی، وی کنار دیگر سران مکه مانند [[عبدالمطلب]]، [[امیة بن عبدشمس]] و [[عبدالله بن جدعان تیمی]] به دیدار سیف بن ذی یَزَن پادشاه [[یمن]] رفت.<ref>محاضرة الابرار، ج1، ص194؛ نهایة الارب، ج16، ص138؛ سبل الهدی، ج1، ص125.</ref> اما او از صاحبان مناصب [[کعبه]] نبود و تبار او نیز در جایگاهی فروتر از تیرههایی مانند [[بنیهاشم]] و [[بنیامیه]] قرار داشت. | ||
خط ۶۱: | خط ۵۹: | ||
===مذهب=== | ===مذهب=== | ||
بنیاسد همچون دیگر قبایل قریش، بتها به ویژه [[بت عزی]] را میپرستیدند.<ref>معجم قبائل العرب، ج1، ص24.</ref> اما افرادی انگشتشمار از آنها مانند [[ورقة بن نوفل]] و عثمان بن | بنیاسد همچون دیگر قبایل قریش، بتها به ویژه [[بت عزی]] را میپرستیدند.<ref>معجم قبائل العرب، ج1، ص24.</ref> اما افرادی انگشتشمار از آنها مانند [[ورقة بن نوفل]] و [[عثمان بن حویرث|عثمان بن حُویرث]]، در روزگار جاهلیت به کیش [[مسیحیت]] درآمدند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص222؛ المنمق، ص153؛ البدایة و النهایه، ج2، ص238.</ref> | ||
عثمان بن حویرث کوشش کرد تا با تشویق قیصر روم برای مالیات بستن به کاروانهای تجاری قریش که به [[شام]] میرفتند، همراه کسب جایگاه ویژه در دربار قیصر از سوی او بر قریش حکمرانی کند و مسیحیت را دین رسمی مکه نماید. اما قریش به ریاست [[سعید بن عاص اموی]] و [[ولید بن مغیره مخزومی]]، با این امر مخالفت نمودند و او را در این کار ناکام نهادند و با کوشش برخی درباریان قیصر او را مسموم کردند.<ref>انساب الاشراف، ج9، ص465؛ المنمق، ص156؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص391.</ref> | عثمان بن حویرث کوشش کرد تا با تشویق قیصر روم برای مالیات بستن به کاروانهای تجاری قریش که به [[شام]] میرفتند، همراه کسب جایگاه ویژه در دربار قیصر از سوی او بر قریش حکمرانی کند و مسیحیت را دین رسمی مکه نماید. اما قریش به ریاست [[سعید بن عاص اموی]] و [[ولید بن مغیره مخزومی]]، با این امر مخالفت نمودند و او را در این کار ناکام نهادند و با کوشش برخی درباریان قیصر او را مسموم کردند.<ref>انساب الاشراف، ج9، ص465؛ المنمق، ص156؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص391.</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۵: | ||
===تلبیه بنیاسد=== | ===تلبیه بنیاسد=== | ||
آنان در [[مراسم حج]] تلبیهای ویژه داشتند: «لبَّیْکَ اللهُمَّ لبَّیْکَ. رَبنا اَقْبَلَتْ بنواسدِ. اهلُ الوفاءِ والنوالِ والجَلَدِ. فینا النَّدَی والذرّی والعَدَدِ) (والمالُ والبنون فینا والوَلَدِ. الواحدُ القَهَّارُ والربُّ الصَمَدِ. لا نَعْبدُ الاَصنامَ حتی نَجتَهدَ لِربِّها ونَعْتَبِدَ. لِحِجَّةٍٍٍ لَها الدِّما وحَجُّها حتی | آنان در [[مراسم حج]] تلبیهای ویژه داشتند: «لبَّیْکَ اللهُمَّ لبَّیْکَ. رَبنا اَقْبَلَتْ بنواسدِ. اهلُ الوفاءِ والنوالِ والجَلَدِ. فینا النَّدَی والذرّی والعَدَدِ) (والمالُ والبنون فینا والوَلَدِ. الواحدُ القَهَّارُ والربُّ الصَمَدِ. لا نَعْبدُ الاَصنامَ حتی نَجتَهدَ لِربِّها ونَعْتَبِدَ. لِحِجَّةٍٍٍ لَها الدِّما وحَجُّها حتی نَرِدُ»؛ <ref>الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ج1، ص40؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255؛ المفصل، ج11، ص376.</ref> «خدایا! اسدیان به تو روی آوردند و دعوتت را اجابت کردند؛ آنان که وفادارانی پرمایه و سخاوتمندند و جمعیتی فراوان دارند. ای یکتای قهار و بیهمتا! ما بتان را نمیپرستیم، مگر برای بندگی خدای بتان و نزدیک شدن به او و این [[پرستش]] ما در حجی است که شامل قربانی و ریختن خون و احترام و بزرگداشت بتها است». | ||
===مناصب سقایت=== | ===مناصب سقایت=== | ||
بنیاسد در اختلاف میان [[بنی عبدمناف]] و [[بنی عبدالدار]] بر مناصب رفادت و سقایت حاجیان همراه تیرههایی چون [[بنی زهرة بن کلاب]]، [[بنیتیم بن مرّه]]، و [[بنی حارث بن فهر]] به پشتیبانی از بنی عبدمناف پرداختند و از تیرههایی بودند که در «[[حلف المطیبین|حلف المُطَیِّبین]]» حضور داشتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص131-132؛ الطبقات، ج1، ص63؛ المنمق، ص51.</ref> | بنیاسد در اختلاف میان [[بنی عبدمناف]] و [[بنی عبدالدار]] بر مناصب [[رفادت]] و [[سقایت]] حاجیان همراه تیرههایی چون [[بنی زهرة بن کلاب]]، [[بنیتیم بن مرّه]]، و [[بنی حارث بن فهر]] به پشتیبانی از بنی عبدمناف پرداختند و از تیرههایی بودند که در «[[حلف المطیبین|حلف المُطَیِّبین]]» حضور داشتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص131-132؛ الطبقات، ج1، ص63؛ المنمق، ص51.</ref> | ||
آنها همچنین در [[حلف الفضول|حِلف الفُضُول]] به حمایت از مظلومان همسوگند شدند<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص18؛ التنبیه و الاشراف، ص180؛ المنتظم، ج2، ص309-310.</ref> و سالها بعد در اسلام نیز بر این پیمان اعلان وفاداری کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص135؛ الطبقات، خامسه1، ص345.</ref> | آنها همچنین در [[حلف الفضول|حِلف الفُضُول]] به حمایت از مظلومان همسوگند شدند<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص18؛ التنبیه و الاشراف، ص180؛ المنتظم، ج2، ص309-310.</ref> و سالها بعد در اسلام نیز بر این پیمان اعلان وفاداری کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص135؛ الطبقات، خامسه1، ص345.</ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۷۹: | ||
===عهدهدار بازسازی کعبه=== | ===عهدهدار بازسازی کعبه=== | ||
بنیاسد در بازسازی کعبه به دست قریش که به گفته مشهور، پنج سال<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص20؛ الطبقات، ج1، ص116.</ref> پیش از [[بعثت پیامبر]] رخ داد، با قرعهکشی همراه بنیعبدالدار و بنیعَدی بن کَعب، بازسازی ضلع شامی کعبه را بر عهده گرفتند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص109؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص161.</ref> | بنیاسد در [[بازسازی کعبه]] به دست قریش که به گفته مشهور، پنج سال<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص20؛ الطبقات، ج1، ص116.</ref> پیش از [[بعثت پیامبر]] رخ داد، با قرعهکشی همراه بنیعبدالدار و بنیعَدی بن کَعب، بازسازی ضلع شامی کعبه را بر عهده گرفتند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص109؛ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص161.</ref> | ||
== | ==بنیاسد و پیامبر== | ||
بنیاسد مانند بسیاری از قبایل دیگر، هنگام ظهور اسلام واکنشهای متفاوت از خود نشان دادند و در مجموع میتوان آنها را در جبهه برابر اسلام یافت. | بنیاسد مانند بسیاری از قبایل دیگر، هنگام ظهور اسلام واکنشهای متفاوت از خود نشان دادند و در مجموع میتوان آنها را در جبهه برابر اسلام یافت. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۳: | ||
در [[نبرد احد|نبرد اُحد]] نیز از [[سائب بن عوام]]<ref>الطبقات، ج4، ص89؛ المنتظم، ج4، ص92؛ اسد الغابه، ج2، ص166.</ref> یاد شده است. | در [[نبرد احد|نبرد اُحد]] نیز از [[سائب بن عوام]]<ref>الطبقات، ج4، ص89؛ المنتظم، ج4، ص92؛ اسد الغابه، ج2، ص166.</ref> یاد شده است. | ||
از مسلمانان بنیاسد در مجموعه غزوههای مهم پیش از [[فتح مکه]] مانند [[جنگ خندق|خندق]] (5ق.)، [[جنگ حدیبیه|حدیبیه]] (6ق.)، و [[جنگ خیبر|خیبر]] (7ق.) جز کسانی مانند زبیر و برادرش سائب<ref>الطبقات، ج4، ص89؛ المنتظم، ج4، ص92؛ اسد الغابه، ج2، ص166.</ref> و حاطب بن ابیبلتعه<ref>عیون الاثر، ج1، ص318؛ الاستیعاب، ج1، ص312.</ref> سخنی به میان نیامده است. | از مسلمانان بنیاسد در مجموعه غزوههای مهم پیش از [[فتح مکه]] مانند [[جنگ خندق|خندق]] (5ق.)، [[جنگ حدیبیه|حدیبیه]] (6ق.)، و [[جنگ خیبر|خیبر]] (7ق.) جز کسانی مانند زبیر و برادرش [[سائب بن عوام|سائب]]<ref>الطبقات، ج4، ص89؛ المنتظم، ج4، ص92؛ اسد الغابه، ج2، ص166.</ref> و حاطب بن ابیبلتعه<ref>عیون الاثر، ج1، ص318؛ الاستیعاب، ج1، ص312.</ref> سخنی به میان نیامده است. | ||
===دشمنان پیامبر=== | ===دشمنان پیامبر=== | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۱: | ||
===یاریدهندگان به پیامبر در شعب ابیطالب=== | ===یاریدهندگان به پیامبر در شعب ابیطالب=== | ||
گزارشهایی درباره یاری پنهان حکیم بن حُزام و ابوالبَختری به تحریمشدگان در محاصره اقتصادی بنیهاشم در [[شعب ابیطالب]]<ref>السیرة النبویه، ج1، ص353-354؛ تاریخ طبری، ج2، ص336؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص223.</ref> در دست است. نیز از همراهی [[زمعة بن اسود اسدی|زَمْعَة بن اسود اسدی]] در نقض این عهدنامه یاد شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص164؛ انساب الاشراف، ج1، ص272؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص223.</ref> اما اینان و زمعة بن اسود کنار دیگر سران قریش در جلسه [[دار الندوه]] برای توطئه بر ضد پیامبر در سال سیزدهم بعثت شرکت داشتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص480-481؛ تاریخ طبری، ج2، ص371؛ عیون الاثر، ج1، ص205-206.</ref> | گزارشهایی درباره یاری پنهان [[حکیم بن حزام|حکیم بن حُزام]] و ابوالبَختری به تحریمشدگان در محاصره اقتصادی [[بنیهاشم]] در [[شعب ابیطالب]]<ref>السیرة النبویه، ج1، ص353-354؛ تاریخ طبری، ج2، ص336؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص223.</ref> در دست است. نیز از همراهی [[زمعة بن اسود اسدی|زَمْعَة بن اسود اسدی]] در نقض این عهدنامه یاد شده است.<ref>الطبقات، ج1، ص164؛ انساب الاشراف، ج1، ص272؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص223.</ref> اما اینان و [[زمعة بن اسود]] کنار دیگر سران قریش در جلسه [[دار الندوه]] برای توطئه بر ضد پیامبر در سال سیزدهم بعثت شرکت داشتند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص480-481؛ تاریخ طبری، ج2، ص371؛ عیون الاثر، ج1، ص205-206.</ref> | ||
===در نبرد بدر=== | ===در نبرد بدر=== | ||
در نبرد | در [[نبرد بدر]]، برخی از بنیاسد، قریش را همراهی کردند و برخی از آنها مانند حکیم بن حزام، [[عبدالرحمن بن عوام]] و [[عبدالله بن عوام]] برادران زبیر، <ref>الاصابه، ج4، ص289.</ref> [[سائب بن ابیحبیش|سائب بن ابیحُبَیش]]، حُوَیرث/[[حارث بن عباد|حارث بن عبّاد]] و [[حارث بن عثمان |حارث]] بن [[عثمان بن حویرث|عُثْمَان بن حویرث]] به اسارت مسلمین در آمدند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص362؛ ج9، ص464؛ نهایة الارب، ج17، ص52.</ref> | ||
زمعة بن اسود، [[عقیل بن اسود]]، [[حارث بن زمعه]]، ابوالبختری [[عاص بن هشام]] و [[نوفل بن خویلد]] نیز در این نبرد به قتل رسیدند.<ref>المغازی، ج1، ص149؛ انساب الاشراف، ج1، ص357.</ref> | زمعة بن اسود، [[عقیل بن اسود]]، [[حارث بن زمعه]]، ابوالبختری [[عاص بن هشام]] و [[نوفل بن خویلد]] نیز در این نبرد به قتل رسیدند.<ref>المغازی، ج1، ص149؛ انساب الاشراف، ج1، ص357.</ref> | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۱: | ||
===در نبرد احد=== | ===در نبرد احد=== | ||
در نبرد اُحد (3ق.) عبدالله بن حمید بن زهیر بن حارث بن اسد همراه سه تن دیگر تصمیم به قتل پیامبر داشتند که ناکام ماندند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص391؛ امتاع الاسماع، ج14، ص339.</ref> | در [[نبرد احد|نبرد اُحد]] (3ق.) عبدالله بن حمید بن زهیر بن حارث بن اسد همراه سه تن دیگر تصمیم به قتل پیامبر داشتند که ناکام ماندند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص391؛ امتاع الاسماع، ج14، ص339.</ref> | ||
عبدالله به دست [[امام علی(ع)]] کشته شد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص128؛ الطبقات، ج2، ص33.</ref> | عبدالله به دست [[امام علی(ع)]] کشته شد.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص128؛ الطبقات، ج2، ص33.</ref> | ||
همچنین میتواند از دلیلهای موضعگیری آنها در برابر امام علی در دورههای بعد باشد؛ سران بنیاسد در غزوه خندق (5ق.) نیز میان قبایل متحد با [[ابوسفیان]] به محاصره مدینه پرداختند.<ref>سبل الهدی، ج4، ص377.</ref> | همچنین میتواند از دلیلهای موضعگیری آنها در برابر [[امام علی]] در دورههای بعد باشد؛ سران بنیاسد در [[غزوه خندق]] (5ق.) نیز میان قبایل متحد با [[ابوسفیان]] به محاصره مدینه پرداختند.<ref>سبل الهدی، ج4، ص377.</ref> | ||
===اسلام بنیاسد در فتح مکه=== | ===اسلام بنیاسد در فتح مکه=== | ||
سرانجام بنیاسد در فتح مکه همچون دیگر قریش مسلمان شدند و برخی از آنها پیامبر را در غزوههای بعد همراهی کردند. از جمله اسدیانی که در [[جنگ حنین]]یا طائف<ref>المغازی، ج3، ص926؛ الطبقات، ج4، ص90.</ref> به شهادت رسیدند، یزید بن زمعه<ref>السیرة النبویه، ج2، ص459؛ الکامل، ج2، ص266.</ref> از مشاوران مهم قریش در جاهلیت، <ref>العقد الفرید، ج3، ص271.</ref> زید بن ربیعه/زمعه<ref>اسد الغابه، ج2، ص135.</ref> و یزید بن معاویة بن اسود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص229.</ref> بودند. | سرانجام بنیاسد در فتح مکه همچون دیگر قریش مسلمان شدند و برخی از آنها پیامبر را در غزوههای بعد همراهی کردند. از جمله اسدیانی که در [[جنگ حنین]] یا طائف<ref>المغازی، ج3، ص926؛ الطبقات، ج4، ص90.</ref> به [[شهادت]] رسیدند، [[یزید بن زمعه]]<ref>السیرة النبویه، ج2، ص459؛ الکامل، ج2، ص266.</ref> از مشاوران مهم قریش در جاهلیت، <ref>العقد الفرید، ج3، ص271.</ref> زید بن ربیعه/زمعه<ref>اسد الغابه، ج2، ص135.</ref> و یزید بن معاویة بن اسود<ref>انساب الاشراف، ج1، ص229.</ref> بودند. | ||
[[ابوسنابل بن بعکک]] و حکیم بن حزام دو تن از بنیاسد را نیز میان | [[ابوسنابل بن بعکک]] و حکیم بن حزام دو تن از بنیاسد را نیز میان «[[مولفة قلوبهم]]» نام بردهاند.<ref>المنمق، ص422-423؛ اسد الغابه، ج3، ص766.</ref> [[وهب بن زمعه]] نیز در [[حجة الوداع]] پیامبر را همراهی کرد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1560؛ اسد الغابه، ج4، ص682.</ref> | ||
==بنیاسد پس از پیامبر== | ==بنیاسد پس از پیامبر== | ||
گزارشی که بهطور مشخص رویکرد بنیاسد پس از [[سقیفه]] را بیان کرده باشد، در دست نیست؛ اما با توجه به همکاری چهرههای گوناگون از بنیاسد با جریان خلافت، میتوان رویکرد آنها را همسو با این جریان دانست. تنها چهره شاخص بنیاسد که پس از پیامبر(ص) در صحنههای گوناگون به جانبداری از امام علی(ع) پرداخت، زبیر بود. وی مخالف جریان سقیفه بود<ref>الاستیعاب، ج3، ص973؛ انساب الاشراف، ج1، ص263.</ref> و حتی برای مبارزه مسلحانه با دستگاه خلافت اعلام آمادگی کرد.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص581؛ الاحتجاج، ج1، ص81.</ref> همو در شورای شش نفره خلافت به نفع امام علی(ع) کنار رفت<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص44؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص160.</ref> و به پشتیبانی و همراهی اهل بیت پیامبر و امام علی(ع) پرداخت.<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص28؛ اسد الغابه، ج3، ص139.</ref> | گزارشی که بهطور مشخص رویکرد بنیاسد پس از [[سقیفه]] را بیان کرده باشد، در دست نیست؛ اما با توجه به همکاری چهرههای گوناگون از بنیاسد با جریان خلافت، میتوان رویکرد آنها را همسو با این جریان دانست. تنها چهره شاخص بنیاسد که پس از پیامبر(ص) در صحنههای گوناگون به جانبداری از امام علی(ع) پرداخت، زبیر بود. وی مخالف [[جریان سقیفه]] بود<ref>الاستیعاب، ج3، ص973؛ انساب الاشراف، ج1، ص263.</ref> و حتی برای مبارزه مسلحانه با دستگاه خلافت اعلام آمادگی کرد.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص581؛ الاحتجاج، ج1، ص81.</ref> همو در [[شورای شش نفره]] خلافت به نفع امام علی(ع) کنار رفت<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص44؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص160.</ref> و به پشتیبانی و همراهی [[اهل بیت]] پیامبر و امام علی(ع) پرداخت.<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص28؛ اسد الغابه، ج3، ص139.</ref> | ||
===سرگذشت اسدیان=== | ===سرگذشت اسدیان=== | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۱: | ||
اما بیشتر اسدیان به همکاری با خلفا پرداختند؛ سائب در [[نبرد یمامه]] (13ق.) در برابر [[مسیلمه کذاب]] به قتل رسید.<ref>الطبقات، ج4، ص89؛ اسد الغابه، ج2، ص166.</ref> به روایتی [[بجیر بن عوام]]، برادر زبیر، نیز در این نبرد کشته شد.<ref>الاصابه، ج1، ص403.</ref> | اما بیشتر اسدیان به همکاری با خلفا پرداختند؛ سائب در [[نبرد یمامه]] (13ق.) در برابر [[مسیلمه کذاب]] به قتل رسید.<ref>الطبقات، ج4، ص89؛ اسد الغابه، ج2، ص166.</ref> به روایتی [[بجیر بن عوام]]، برادر زبیر، نیز در این نبرد کشته شد.<ref>الاصابه، ج1، ص403.</ref> | ||
بر پایه گزارشی، هشام بن حکیم نیز در [[نبرد اجنادین]] (13ق.) در دوران [[ابوبکر]] کشته شد.<ref>اسد الغابه، ج4، ص623؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص663.</ref> حاطب | بر پایه گزارشی، [[هشام بن حکیم]] نیز در [[نبرد اجنادین]] (13ق.) در دوران [[ابوبکر]] کشته شد.<ref>اسد الغابه، ج4، ص623؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص663.</ref> [[حاطب ابیبلتعه]]، قاصد ابوبکر نزد مقوقس پادشاه مصر بود و با وی قرار داد صلح بست.<ref>الاستیعاب، ج1، ص314.</ref> | ||
[[عدی بن نوفل|عَدَی بن نوفل]] کارگزار [[عمر]] و [[عثمان]] بر حَضْرَموت بود.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1061؛ جمهرة انساب العرب، ص120.</ref> در برابر، گزارشی وجود دارد که عمر به هشام اختیارات گسترده برای امر به معروف و نهی از منکر داد، به گونهای که او را همتای خود در این کار میدانست.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1538.</ref> [[عبدالرحمن بن عوّام]] برادر زبیر که مادرش ام الخیر دختر مالک عبدری بود، در [[نبرد یرموک]] (15ق.) در دوران عمر کشته شد.<ref>اسد الغابه، ج3، ص375-376؛ الاصابه، ج4، ص289.</ref> | [[عدی بن نوفل|عَدَی بن نوفل]] کارگزار [[عمر]] و [[عثمان]] بر [[حضرموت|حَضْرَموت]] بود.<ref>الاستیعاب، ج3، ص1061؛ جمهرة انساب العرب، ص120.</ref> در برابر، گزارشی وجود دارد که عمر به هشام اختیارات گسترده برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] داد، به گونهای که او را همتای خود در این کار میدانست.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1538.</ref> [[عبدالرحمن بن عوّام]] برادر زبیر که مادرش ام الخیر دختر [[مالک عبدری]] بود، در [[نبرد یرموک]] (15ق.) در دوران عمر کشته شد.<ref>اسد الغابه، ج3، ص375-376؛ الاصابه، ج4، ص289.</ref> | ||
زبیر نیز در نبرد یرموک (15ق.) همراه پسرش عبدالله که به سبب اندک بودن سن، در نبرد شرکت نکرد، حضور داشت<ref>تاریخ طبری، ج3، ص571.</ref> و دلاوری فراوان از خود نشان داد.<ref>البدایة و النهایه، ج7، ص249.</ref> آوردهاند که او در سفر عمر به شام (15ق.) در جابیه دمشق با او همراهی کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج18، ص332.</ref> | زبیر نیز در [[نبرد یرموک]] (15ق.) همراه پسرش عبدالله که به سبب اندک بودن سن، در نبرد شرکت نکرد، حضور داشت<ref>تاریخ طبری، ج3، ص571.</ref> و دلاوری فراوان از خود نشان داد.<ref>البدایة و النهایه، ج7، ص249.</ref> آوردهاند که او در سفر عمر به شام (15ق.) در جابیه دمشق با او همراهی کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج18، ص332.</ref> | ||
گزارشهایی نیز از حضور و سرداری زبیر در فتح [[مصر]] و | گزارشهایی نیز از حضور و سرداری زبیر در فتح [[مصر]] و اسکندریه و عین شمس به سال 20ق. وجود دارد.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص108؛ المنتظم، ج4، ص292.</ref> او به سال 21ق. میان جمع مشاوران عمر حضور داشت.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص122-123.</ref> | ||
عبدالله بن زمعه نیز در حمایت از | عبدالله بن زمعه نیز در حمایت از [[عثمان بن عفان|عثمان]]، با [[ابنمسعود]] که به کوششهای خلیفه معترض بود، درگیر شد و او را در [[مسجد النبی|مسجد مدینه]] به زمین کوبید.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص147.</ref> عبدالله<ref>انساب الاشراف، ج6، ص199؛ جمهرة انساب العرب، ص119.</ref> در دفاع از عثمان همراه [[عبدالله بن وهب]]، <ref>اسد الغابه، ج3، ص311؛ الاصابه، ج4، ص225.</ref> عبدالله و عبیدالله پسران عبدالرحمن بن عوام و [[عبدالله بن زبیر]]<ref>تاریخ المدینه، ج4، ص1280.</ref> حضور داشتند که جز [[عبیدالله بن عبدالرحمن]] و عبدالله بن زبیر به دست شورشیان به قتل رسیدند.<ref>اسد الغابه، ج3، ص376.</ref> | ||
حکیم بن حزام پس از قتل عثمان، پنهانی در گروهی محدود کنار زبیر و فرزندانش عبدالله و منذر، جسد عثمان را تشییع و دفن کرد.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص205؛ الامامة و السیاسه، ج1، ص64.</ref> | حکیم بن حزام پس از قتل عثمان، پنهانی در گروهی محدود کنار زبیر و فرزندانش عبدالله و منذر، جسد عثمان را تشییع و دفن کرد.<ref>انساب الاشراف، ج6، ص205؛ الامامة و السیاسه، ج1، ص64.</ref> | ||
== | ==بنیاسد و امام علی== | ||
در این دوره، زبیر و [[طلحه]] از نخستین بیعتکنندگان با امام علی بودند<ref>تاریخ طبری، ج4، ص428؛ الفتوح، ج2، ص436.</ref> اما به دلیل محروم ماندن از حکومت [[کوفه]] و [[بصره]]، بیعت خود را شکستند و [[نبرد جمل]] را در سال 36ق. در برابر او به راه انداختند. پیش از آغاز نبرد، در پرتو سخنان امام علی(ع) زبیر از نبرد کناره گرفت.<ref>الفتوح، ج2، ص470؛ مروج الذهب، ج2، ص363.</ref> | در این دوره، زبیر و [[طلحه]] از نخستین بیعتکنندگان با امام علی بودند<ref>تاریخ طبری، ج4، ص428؛ الفتوح، ج2، ص436.</ref> اما به دلیل محروم ماندن از حکومت [[کوفه]] و [[بصره]]، بیعت خود را شکستند و [[نبرد جمل]] را در سال 36ق. در برابر او به راه انداختند. پیش از آغاز نبرد، در پرتو سخنان امام علی(ع) زبیر از نبرد کناره گرفت.<ref>الفتوح، ج2، ص470؛ مروج الذهب، ج2، ص363.</ref> | ||
اسود بن ابوالبختری نیز در مدینه همراه مروان، مردم را از یاری امام علی بازمیداشت. همو با معاویه همکاری میکرد.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص83؛ تاریخ طبری، ج4، ص555.</ref> [[عبدالله بن معبد]] در جمل در یاری [[عایشه]] کشته شد.<ref>الاصابه، ج5، ص22.</ref> | [[اسود بن ابوالبختری]] نیز در مدینه همراه مروان، مردم را از یاری امام علی بازمیداشت. همو با معاویه همکاری میکرد.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص83؛ تاریخ طبری، ج4، ص555.</ref> [[عبدالله بن معبد]] در جمل در یاری [[عایشه]] کشته شد.<ref>الاصابه، ج5، ص22.</ref> | ||
عبیدالله بن عبدالرحمن بن عوام نیز در همین نبرد یا صفین، در ستیز با امام علی کشته شد.<ref>تاریخ دمشق، ج38، ص9.</ref> در هجوم بُسْر بن اَرطاة به مدینه، معاویه به او سفارش کرد که در کارهای خود با اسود مشورت نماید.<ref>الاستیعاب، ج1، ص88؛ اسد الغابه، ج1، ص99-100.</ref> | عبیدالله بن عبدالرحمن بن عوام نیز در همین نبرد یا صفین، در ستیز با امام علی کشته شد.<ref>تاریخ دمشق، ج38، ص9.</ref> در هجوم [[بسر بن ارطاة|بُسْر بن اَرطاة]] به مدینه، معاویه به او سفارش کرد که در کارهای خود با اسود مشورت نماید.<ref>الاستیعاب، ج1، ص88؛ اسد الغابه، ج1، ص99-100.</ref> | ||
منذر بن زبیر در دوران معاویه همراه 30 تن از بنیاسد برای فتح قسطنطنیه کوشش کرد که نتیجهای در بر نداشت.<ref>اسد الغابه، ج6، ص437؛ البدایة و النهایه، ج8، ص246.</ref> معاویه وصیت کرده بود منذر او را در قبرش بگذارد.<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص246؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص257.</ref> | منذر بن زبیر در دوران معاویه همراه 30 تن از بنیاسد برای فتح قسطنطنیه کوشش کرد که نتیجهای در بر نداشت.<ref>اسد الغابه، ج6، ص437؛ البدایة و النهایه، ج8، ص246.</ref> معاویه وصیت کرده بود منذر او را در قبرش بگذارد.<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص246؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص257.</ref> | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۷: | ||
بنیاسد نخستین کسانی هستند که مکه را مرکز خلافت خود کردند؛ خلافتی که حدود 10 سال به درازا انجامید. عبدالله بن زبیر با یاری خاندان و برادرانش پس از مبارزه با حکومت یزید و شعار برکناری او و تشکیل شورای خلافت<ref>انساب الاشراف، ج5، ص315-318؛ الکامل، ج4، ص122.</ref> پس از مرگ یزید، در نهم [[ماه رجب|رجب]] سال 64ق.<ref>تاریخ خلیفه، ص160.</ref> مردم را به بیعت با خود، بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره خلفا فراخواند.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص318-372؛ البدء و التاریخ، ج6، ص18.</ref> مردم همه شهرها جز مناطقی در شام با او بیعت کردند.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص374؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص255.</ref> | بنیاسد نخستین کسانی هستند که مکه را مرکز خلافت خود کردند؛ خلافتی که حدود 10 سال به درازا انجامید. عبدالله بن زبیر با یاری خاندان و برادرانش پس از مبارزه با حکومت یزید و شعار برکناری او و تشکیل شورای خلافت<ref>انساب الاشراف، ج5، ص315-318؛ الکامل، ج4، ص122.</ref> پس از مرگ یزید، در نهم [[ماه رجب|رجب]] سال 64ق.<ref>تاریخ خلیفه، ص160.</ref> مردم را به بیعت با خود، بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره خلفا فراخواند.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص318-372؛ البدء و التاریخ، ج6، ص18.</ref> مردم همه شهرها جز مناطقی در شام با او بیعت کردند.<ref>انساب الاشراف، ج5، ص374؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص255.</ref> | ||
در این میان، مردم مدینه با [[عبدالله بن مطیع عدوی|عبدالله بن مُطیع عَدوی]] به نیابت از ابن زبیر بیعت کردند<ref>انساب الاشراف، ج5، ص337؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص255.</ref> و عثمان بن | در این میان، مردم مدینه با [[عبدالله بن مطیع عدوی|عبدالله بن مُطیع عَدوی]] به نیابت از ابن زبیر بیعت کردند<ref>انساب الاشراف، ج5، ص337؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص255.</ref> و [[عثمان بن محمد]]، حاکم [[یزید]] و دیگر [[بنیامیه]] را از آن جا بیرون راندند.<ref>مروج الذهب، ج3، ص69.</ref> آنها پیشنهاد یزید را درباره همکاری با لشکر شام برای سرکوب ابن زبیر نپذیرفتند. همین سبب شد که شامیان در 28 [[ذیحجه]] سال 63ق. به مدینه هجوم آورند.<ref>المنتظم، ج6، ص16.</ref> | ||
پس از شکست مردم مدینه، با قتل عام مردم و [[صحابه]] پیامبر و هتک حرمت نوامیس، [[فاجعه حرّه]] در مدینه رقم خورد.<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص231؛ البدایة و النهایه، ج8، ص220.</ref> در این رخداد، افراد گوناگون از بنیاسد از جمله خاندان زمعه مورد خشم لشکر یزید قرار گرفتند و کشته شدند.<ref>الاستیعاب، ج3، ص912؛ تاریخ دمشق، ج58، ص107.</ref> | پس از شکست مردم مدینه، با قتل عام مردم و [[صحابه]] پیامبر و هتک حرمت نوامیس، [[فاجعه حرّه]] در مدینه رقم خورد.<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص231؛ البدایة و النهایه، ج8، ص220.</ref> در این رخداد، افراد گوناگون از بنیاسد از جمله خاندان زمعه مورد خشم لشکر یزید قرار گرفتند و کشته شدند.<ref>الاستیعاب، ج3، ص912؛ تاریخ دمشق، ج58، ص107.</ref> | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۳: | ||
===برچیده شدن دولت زبیریان=== | ===برچیده شدن دولت زبیریان=== | ||
سرانجام ابن زبیر پس از محاصره دوم مکه به دست شامیان زیر فرمان [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، در [[جمادیالثانی]] سال 73ق. در [[مسجدالحرام]] به قتل رسید<ref>الاخبار الطوال، ص315؛ انساب الاشراف، ج7، ص128.</ref> و با مرگ او دولت زبیریان برچیده شد. | سرانجام ابن زبیر پس از محاصره دوم مکه به دست شامیان زیر فرمان [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، در [[جمادیالثانی]] سال 73ق. در [[مسجدالحرام]] به قتل رسید<ref>الاخبار الطوال، ص315؛ انساب الاشراف، ج7، ص128.</ref> و با مرگ او [[دولت زبیریان]] برچیده شد. | ||
===سرانجام زبیریان=== | ===سرانجام زبیریان=== | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۶۹: | ||
پس از شکست ابن زبیر، گروهی از بنیاسد، عزلت گزیدند و گروهی دیگر خود را به حکمرانان اموی و عباسی نزدیک کردند. | پس از شکست ابن زبیر، گروهی از بنیاسد، عزلت گزیدند و گروهی دیگر خود را به حکمرانان اموی و عباسی نزدیک کردند. | ||
از جلوههای همراهی بنیاسد با | از جلوههای همراهی بنیاسد با [[مروانیان]]، رخداد قدید بود. در این رویداد، پس از حمله [[خوارج]] به سرکردگی ابوحمزه [[مختار بن عوف خارجی]] به سال 130ق. به [[حجاز]]، لشکری از مردم مدینه به حمایت از مروانیان برخاستند و بنیاسد نیز سهم درخوری در این زمینه دارا بودند. اما با شبیخون نیروهای مخالف، این لشکر که جنگاوران کارآزمودهای نداشت، به سرعت فروریخت و افراد بسیاری از آن کشته شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص339؛ تاریخ طبری، ج7، ص393.</ref> کشتههای بنیاسد را در این رویداد 40 تن از جمله [[حمزة بن مصعب |حمزة]] بن [[مصعب بن زبیر]] و پسرش [[عمارة بن زبیر|عماره]] و پسر برادرش [[مصعب بن عکاشه]] و [[عتیق بن عامر |عتیق]] بن [[عامر بن عبدالله |عامر]] بن [[عبدالله بن زبیر]] و پسرش [[عمرو بن عتیق|عمرو]] و [[صالح بن عبدالله |صالح]] بن [[عبدالله بن عروه]] و پسرعمویشان [[حکم بن حیی]] و [[منذر بن عبدالله |منذر]] بن [[عبدالله بن منذر |عبدالله]] بن [[منذر بن زبیر]] و [[سعید بن محمد |سعید]] بن [[محمد بن خالد |محمد]] بن [[خالد بن زبیر]] دانستهاند.<ref>تاریخ خلیفه، ص256؛ الاغانی، ج23، ص168.</ref> | ||
==امیران اسدی حرمین== | ==امیران اسدی حرمین== | ||
افراد گوناگون از بنیاسد به ویژه در دوران خلافت زبیریان به حکمرانی مدینه رسیدند که عبارتند از: [[منذر بن زبیر]] (حک: 64 ق.)، [[عبیدالله بن زبیر]] (64-65ق. برای بار دوم)، [[جعفر بن زبیر]] (64ق.)، [[عبیدة بن زبیر]] (64ق.)، [[مصعب بن زبیر]] (65ق.)، [[عبدالله بن مصعب زبیری]] (183ق.)، [[بکار بن عبدالله|بکار]] بن عبدالله بن مصعب (183-194ق.)، ابوالبختری [[وهب بن وهب]] (194-195ق.).<ref>تاریخ امراء المدینه، ص500.</ref> | افراد گوناگون از بنیاسد به ویژه در دوران خلافت زبیریان به حکمرانی مدینه رسیدند که عبارتند از: [[منذر بن زبیر]] (حک: 64 ق.)، [[عبیدالله بن زبیر]] (64-65ق. برای بار دوم)، [[جعفر بن زبیر]] (64ق.)، [[عبیدة بن زبیر]] (64ق.)، [[مصعب بن زبیر]] (65ق.)، [[عبدالله بن مصعب زبیری]] (183ق.)، [[بکار بن عبدالله|بکار]] بن [[عبدالله بن مصعب]] (183-194ق.)، ابوالبختری [[وهب بن وهب]] (194-195ق.).<ref>تاریخ امراء المدینه، ص500.</ref> | ||
گویا جز عبدالله بن زبیر که خود را خلیفه میخواند، شخصی دیگر از بنیاسد، به حکمرانی مکه دست نیافت. | گویا جز عبدالله بن زبیر که خود را خلیفه میخواند، شخصی دیگر از بنیاسد، به حکمرانی مکه دست نیافت. | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۷۹: | ||
==بنیاسد و بازسازی کعبه و مسجدالحرام== | ==بنیاسد و بازسازی کعبه و مسجدالحرام== | ||
از افتخارات بنیاسد میتوان به بازسازی کعبه و گسترش مسجدالحرام به دست ابن زبیر اشاره کرد. | از افتخارات بنیاسد میتوان به بازسازی کعبه و گسترش [[مسجدالحرام]] به دست ابن زبیر اشاره کرد. | ||
پس از محاصره کعبه از جانب لشکر یزید به سرکردگی [[حصین بن نمیر]]، کعبه به سبب اصابت منجنیق<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص199؛ الامامة و السیاسه، ج2، ص19.</ref> و آتشسوزی<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص198، 203.</ref> در حال فروپاشی بود. به همین دلیل، ابن زبیر آن را در پانزدهم جمادیالثانی سال 64ق.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص206؛ الطبقات، خامسه2، ص72.</ref> تا پایههای ابراهیمی ویران کرد<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص207؛ البدایة و النهایه، ج8، ص251.</ref> و طبق روایت عایشه از پیامبر<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص206.</ref> آن را بازسازی نمود.<ref>الطبقات، خامسه2، ص73؛ البدایة و النهایه، ج1، ص166.</ref> | پس از محاصره کعبه از جانب لشکر یزید به سرکردگی [[حصین بن نمیر]]، کعبه به سبب اصابت منجنیق<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص199؛ الامامة و السیاسه، ج2، ص19.</ref> و آتشسوزی<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص198، 203.</ref> در حال فروپاشی بود. به همین دلیل، ابن زبیر آن را در پانزدهم [[جمادیالثانی]] سال 64ق.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص206؛ الطبقات، خامسه2، ص72.</ref> تا پایههای ابراهیمی ویران کرد<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص207؛ البدایة و النهایه، ج8، ص251.</ref> و طبق روایت عایشه از پیامبر<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص206.</ref> آن را بازسازی نمود.<ref>الطبقات، خامسه2، ص73؛ البدایة و النهایه، ج1، ص166.</ref> | ||
او قسمتهایی از [[حجر اسماعیل]] را در کعبه درون کرد<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص251.</ref> و ارتفاعش را به 27 ذراع رساند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص209.</ref> برای آن دری دیگر نیز در ضلع غربی قرار داد و درهای آن را بر کف مسجد نهاد<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص209؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص260.</ref> و در [[رکن شامی]] نردبانی برای رفتن به بام ساخت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص209.</ref> | او قسمتهایی از [[حجر اسماعیل]] را در کعبه درون کرد<ref>البدایة و النهایه، ج8، ص251.</ref> و ارتفاعش را به 27 ذراع رساند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص209.</ref> برای آن دری دیگر نیز در ضلع غربی قرار داد و درهای آن را بر کف مسجد نهاد<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص209؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص260.</ref> و در [[رکن شامی]] نردبانی برای رفتن به بام ساخت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص209.</ref> | ||
وی با خرید خانههای پیرامون مسجدالحرام، آن را از سمت شرق از سوی رکن شامی و نیز [[رکن یمانی]] گسترش داد. این گسترش مسجد را تا دره پس از صفا و دار الندوه وسعت بخشید<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص222.</ref> و مساحت آن را به بیش از هفت جریب معادل 25200 ذرع مربع رساند.<ref>شفاء الغرام، ج1، ص305.</ref> | وی با خرید خانههای پیرامون مسجدالحرام، آن را از سمت شرق از سوی [[رکن شامی]] و نیز [[رکن یمانی]] گسترش داد. این گسترش مسجد را تا دره پس از [[صفا]] و [[دار الندوه]] وسعت بخشید<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص222.</ref> و مساحت آن را به بیش از هفت جریب معادل 25200 ذرع مربع رساند.<ref>شفاء الغرام، ج1، ص305.</ref> | ||
اما بنای جدید کعبه چندان نپایید و پس از مرگ ابن زبیر و سلطه یافتن حجاج بن یوسف به مکه به سال 73ق. حجاج به فرمان [[عبدالملک بن مروان]]، درِ غربی کعبه را مسدود کرد و حجر اسماعیل را به حالت پیشین بیرون از کعبه بازگرداند و در کعبه را بهاندازه ارتفاع سابق کوتاه کرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص211.</ref> | اما بنای جدید کعبه چندان نپایید و پس از مرگ ابن زبیر و سلطه یافتن حجاج بن یوسف به مکه به سال 73ق. حجاج به فرمان [[عبدالملک بن مروان]]، درِ غربی کعبه را مسدود کرد و [[حجر اسماعیل]] را به حالت پیشین بیرون از کعبه بازگرداند و در کعبه را بهاندازه ارتفاع سابق کوتاه کرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص211.</ref> | ||
==شخصیتهای بنیاسد در آغاز اسلام== | ==شخصیتهای بنیاسد در آغاز اسلام== | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۵: | ||
1. خدیجه دختر خویلد نخستین زن مسلمان و یگانه همسر پیامبر.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص309.</ref> | 1. خدیجه دختر خویلد نخستین زن مسلمان و یگانه همسر پیامبر.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص309.</ref> | ||
2. و نیز ورقة بن نوفل بن اسد که در گزارشهای بعثت، محدثان زبیری با ویژگیهایی مبالغهآمیز از یاری او به پیامبر(ص) یاد کردهاند.<ref>الطبقات، ج1، ص153؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص23؛ تاریخ طبری، ج2، ص300.</ref> | 2. و نیز ورقة بن نوفل بن اسد که در گزارشهای بعثت، محدثان زبیری با ویژگیهایی مبالغهآمیز از یاری او به [[پیامبر(ص)]] یاد کردهاند.<ref>الطبقات، ج1، ص153؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص23؛ تاریخ طبری، ج2، ص300.</ref> | ||
3. حکیم بن حزام را تنها جوانی میدانند که در 15 سالگی به گروه مشاوران دار الندوه پیوست و تا دوران معاویه اختیار دار الندوه را بر عهده داشت. او دار الندوه را به 100000 درهم به معاویه فروخت و در پاسخ به اعتراض ابن زبیر، قسمت خانه را در راه خدا انفاق کرد.<ref>المنتظم، ج5، ص270؛ البدایة و النهایه، ج8، ص68؛ شذرات الذهب، ج1، ص254.</ref> | 3. حکیم بن حزام را تنها جوانی میدانند که در 15 سالگی به گروه مشاوران دار الندوه پیوست و تا دوران [[معاویه]] اختیار دار الندوه را بر عهده داشت. او دار الندوه را به 100000 درهم به معاویه فروخت و در پاسخ به اعتراض ابن زبیر، قسمت خانه را در راه خدا [[انفاق]] کرد.<ref>المنتظم، ج5، ص270؛ البدایة و النهایه، ج8، ص68؛ شذرات الذهب، ج1، ص254.</ref> | ||
4. اسود بن مطلب بن اسد<ref>انساب الاشراف، ج1، ص148؛ اعلام الوری، ج1، ص113.</ref> در رویداد بازسازی کعبه به دست قریش، از سوی بنیاسد در قرار دادن [[حجرالاسود]] در موضع پیشین شرکت کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص20؛ الطبقات، ج1، ص116.</ref> | 4. [[اسود بن مطلب |اسود]] بن [[مطلب بن اسد]]<ref>انساب الاشراف، ج1، ص148؛ اعلام الوری، ج1، ص113.</ref> در رویداد بازسازی کعبه به دست قریش، از سوی بنیاسد در قرار دادن [[حجرالاسود]] در موضع پیشین شرکت کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص20؛ الطبقات، ج1، ص116.</ref> | ||
5. ابوالبَختری عاص بن هشام بن حارث بن اسد از دیگر اسدیان است که کمترین دشمنی را با پیامبر داشت و به پاس خدماتش برای رفع محاصره اقتصادی بنیهاشم، پیامبر در [[نبرد بدر]] سفارش کرد که مسلمانان او را نکشند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص629؛ نهایة الارب، ج17، ص46.</ref> | 5. ابوالبَختری عاص بن هشام بن حارث بن اسد از دیگر اسدیان است که کمترین دشمنی را با پیامبر داشت و به پاس خدماتش برای رفع محاصره اقتصادی بنیهاشم، پیامبر در [[نبرد بدر]] سفارش کرد که مسلمانان او را نکشند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص629؛ نهایة الارب، ج17، ص46.</ref> | ||
6. [[هبار بن اسود|هَبّار]] بن اسود بن مطلب بن اسد کسی است که به تعقیب زینب دختر پیامبر رفت و در حین تعقیب با نیزهای او را که باردار بود، آزرد و باعث شد سقط جنین نماید. پیامبر به دلیل این جرم و نیز اشعاری که ضد اسلام سروده بود، خون او را هدر اعلام کرد؛ اما با مسلمان شدن هبار، از گناه او گذشت.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص24؛ المغازی، ج2، ص857؛ عیون الاثر، ج2، ص225.</ref> | 6. [[هبار بن اسود|هَبّار]] بن اسود بن مطلب بن اسد کسی است که به تعقیب [[زینب بنت رسول الله|زینب دختر پیامبر]] رفت و در حین تعقیب با نیزهای او را که باردار بود، آزرد و باعث شد سقط جنین نماید. پیامبر به دلیل این جرم و نیز اشعاری که ضد اسلام سروده بود، خون او را هدر اعلام کرد؛ اما با مسلمان شدن هبار، از گناه او گذشت.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص24؛ المغازی، ج2، ص857؛ عیون الاثر، ج2، ص225.</ref> | ||
7. نوفل بن خویلد | 7. [[نوفل بن خویلد |نوفل]] بن [[خویلد بن اسد]] از کسانی است که در مکه برخی [[مسلمانان]] را برای بازگشت از اسلام شکنجه میداد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص709؛ اعلام الوری، ج1، ص109.</ref> او که به اسد قریش و اسد مطیبین شهرت داشت، همراه زمعة بن اسود، در نبرد بدر از فراهم کنندگان آذوقه لشکر کفر بود.<ref>المغازی، ج1، ص128.</ref> | ||
==شخصیتهای بنیاسد در دورههای بعد== | ==شخصیتهای بنیاسد در دورههای بعد== | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۵: | ||
2. [[مصعب بن ثابت|مصعب]] بن [[ثابت بن عبدالله]] (م. 157ق.) نیز از این چهرهها است. | 2. [[مصعب بن ثابت|مصعب]] بن [[ثابت بن عبدالله]] (م. 157ق.) نیز از این چهرهها است. | ||
3. همچنین عبدالله بن مصعب بن ثابت (م. 184ق.) شاعر و از نزدیکان [[مهدی عباسی|مهدی]] (حک: 158-169ق.) و [[هارون عباسی]] (حک: 170-193ق.) بود که ولایت عک و یمن را یافت.<ref>جمهرة انساب العرب، ص123.</ref> | 3. همچنین عبدالله بن [[مصعب بن ثابت]] (م. 184ق.) شاعر و از نزدیکان [[مهدی عباسی|مهدی]] (حک: 158-169ق.) و [[هارون عباسی]] (حک: 170-193ق.) بود که ولایت عک و یمن را یافت.<ref>جمهرة انساب العرب، ص123.</ref> | ||
3. [[زبیر بن خبیب|زبیر]] بن [[خبیب بن عبدالله]] از دانشمندان و عابدان و زاهدان مشهور بود. | 3. [[زبیر بن خبیب|زبیر]] بن [[خبیب بن عبدالله]] از دانشمندان و عابدان و زاهدان مشهور بود. | ||
4. زبیر بن بکار بن عبدالله بن مصعب (م. 255ق.) <ref>نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص65-80.</ref> نیز قضاوت کوفه را در مدتی طولانی از سوی عباسیان عهدهدار شد و تالیفات فراوان داشت.<ref>الانساب، سمعانی، ج6، ص266؛ الاعلام، ج3، ص42.</ref> | 4. [[زبیر بن بکار]] بن عبدالله بن مصعب (م. 255ق.) <ref>نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص65-80.</ref> نیز قضاوت کوفه را در مدتی طولانی از سوی [[عباسیان]] عهدهدار شد و تالیفات فراوان داشت.<ref>الانساب، سمعانی، ج6، ص266؛ الاعلام، ج3، ص42.</ref> | ||
===شماری دیگر از بنیاسد=== | ===شماری دیگر از بنیاسد=== | ||
از فرزندان عروه نیز [[هشام بن عروه]] (61-146ق.) <ref>الطبقات، ج5، ص375.</ref> و [[عبدالله بن عروه]] و [[یحیی بن عروه]] محدثانی مشهور بودند.<ref>الطبقات، ج5، ص374-376.</ref> [[یزید بن رومان]] (م. 130ق.) <ref>الطبقات، ج5، ص412.</ref> و [[حمید اعرج|حمید اَعْرج]] (م. 130ق.) قاری اهل مکه که در مسجدالحرام مردم مکه تنها برای قرائت او گرد میآمدند و همراه او ختم قرآن میکردند<ref>تاریخ دمشق، ج15، ص298.</ref> و [[موسی بن عقبه|موسی بن عُقبه]] تاریخنگار و مغازینویس مشهور مدنی (م. 142ق.) <ref>تاریخ دمشق، ج60، ص468.</ref> از وابستگان و موالیان [[آلزبیر]] از بنیاسد هستند. | از فرزندان عروه نیز [[هشام بن عروه]] (61-146ق.) <ref>الطبقات، ج5، ص375.</ref> و [[عبدالله بن عروه]] و [[یحیی بن عروه]] محدثانی مشهور بودند.<ref>الطبقات، ج5، ص374-376.</ref> [[یزید بن رومان]] (م. 130ق.) <ref>الطبقات، ج5، ص412.</ref> و [[حمید اعرج|حمید اَعْرج]] (م. 130ق.) قاری اهل مکه که در مسجدالحرام مردم مکه تنها برای قرائت او گرد میآمدند و همراه او [[ختم قرآن]] میکردند<ref>تاریخ دمشق، ج15، ص298.</ref> و [[موسی بن عقبه|موسی بن عُقبه]] تاریخنگار و مغازینویس مشهور مدنی (م. 142ق.) <ref>تاریخ دمشق، ج60، ص468.</ref> از وابستگان و موالیان [[آلزبیر]] از بنیاسد هستند. | ||
عمر بن عبدالعزیز بن منذر از نسل هبار بن اسود بود که پس از قتل [[متوکل عباسی|متوکل]] خلیفه عباسی (حک: 232-247ق.) در سند خروج کرد و حکمرانی خاندانش تا سده پنجم ق. در المنصوره (مولتان هند) پابرجا بود.<ref>جمهرة انساب العرب، ص118؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص391.</ref> | [[عمر بن عبدالعزیز|عمر]] بن [[عبدالعزیز بن منذر]] از نسل هبار بن اسود بود که پس از قتل [[متوکل عباسی|متوکل]] خلیفه عباسی (حک: 232-247ق.) در سند خروج کرد و حکمرانی خاندانش تا سده پنجم ق. در المنصوره (مولتان هند) پابرجا بود.<ref>جمهرة انساب العرب، ص118؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص391.</ref> | ||
===تیرههای نسل زبیر=== | ===تیرههای نسل زبیر=== | ||
خط ۲۴۳: | خط ۲۴۱: | ||
عبدالله بن زبیر نیز سه خانه تودرتو به نام [[دار العجله|دار العَجَله]]، [[دار البخاتی|دار البُخاتی]] و [[دار الزنج|دار الزَنْج]] خرید که در [[کوه قعیقعان|کوه قُعَیقَعان]] قرار داشتند و از آنها برای امور حکومتی، از جمله نگهداری خزانه حکومتی، استفاده میکرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص252؛ اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص309.</ref> | عبدالله بن زبیر نیز سه خانه تودرتو به نام [[دار العجله|دار العَجَله]]، [[دار البخاتی|دار البُخاتی]] و [[دار الزنج|دار الزَنْج]] خرید که در [[کوه قعیقعان|کوه قُعَیقَعان]] قرار داشتند و از آنها برای امور حکومتی، از جمله نگهداری خزانه حکومتی، استفاده میکرد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص252؛ اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص309.</ref> | ||
خاندانهای گوناگون بنیاسد در مدینه نیز خانههای بسیار داشتند. از جمله در قطعه زمینی به نام [[بقیع زبیر]] که در سمت شرقی [[مسجدالنبی]] نزدیک [[بقیع الغرقد]] که پیامبر پس از مرگ [[کعب بن اشرف یهودی]]، به زبیر و مادرش صفیه واگذار کرده بود، خانههای خاندان زبیر از جمله فرزندانش عبدالله و مصعب و عروه و منذر و نیز خانه برادرش، عبدالرحمن بن | خاندانهای گوناگون بنیاسد در مدینه نیز خانههای بسیار داشتند. از جمله در قطعه زمینی به نام [[بقیع زبیر]] که در سمت شرقی [[مسجدالنبی]] نزدیک [[بقیع الغرقد]] که پیامبر پس از مرگ [[کعب بن اشرف یهودی]]، به زبیر و مادرش صفیه واگذار کرده بود، خانههای خاندان زبیر از جمله فرزندانش عبدالله و مصعب و عروه و منذر و نیز خانه برادرش، [[عبدالرحمن بن عوام]]، مشهور به [[دار الریان|دار الرَّیان]] قرار داشت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص17، 230-231؛ وفاء الوفاء، ج4، ص33؛ المعالم الاثیره، ص52.</ref> | ||
خانه ذُوَیب بن حبیب کنار بازار یثرب جاهلی نزدیک مسجدالنبی<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص230.</ref> میان دار عبدالملک بن مروان و کوچه قَفاصین قرار داشت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص230.</ref> | خانه [[ذویب بن حبیب|ذُوَیب بن حبیب]] کنار بازار یثرب جاهلی نزدیک مسجدالنبی<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص230.</ref> میان دار عبدالملک بن مروان و کوچه قَفاصین قرار داشت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص230.</ref> | ||
خانه حکیم بن حزام کنار خانه مطیع بن اسود و در بَلاط (زمینی خالی میان مسجدالنبی و [[بازار مدینه]]<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص248؛ المعالم الاثیره، ص53.</ref> جای داشت و حکیم آن را وقف کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص230.</ref> خانه عَدی بن نوفل نیز در همین مکان بود.<ref>جمهرة انساب العرب، ص120.</ref> | خانه حکیم بن حزام کنار خانه [[مطیع بن اسود]] و در بَلاط (زمینی خالی میان مسجدالنبی و [[بازار مدینه]]<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص248؛ المعالم الاثیره، ص53.</ref> جای داشت و حکیم آن را وقف کرد.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص230.</ref> خانه عَدی بن نوفل نیز در همین مکان بود.<ref>جمهرة انساب العرب، ص120.</ref> | ||
خانه هبار بن اسود میان [[محله بنینصر]] و بنیزُرَیق قرار داشت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص231.</ref> | خانه هبار بن اسود میان [[محله بنینصر]] و [[بنیزریق|بنیزُرَیق]] قرار داشت.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص231.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |