بنی‌امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۲۳۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۸
اصلاح و خلاصه کردن متن مقاله
(اصلاح و خلاصه کردن متن مقاله)
خط ۱۸: خط ۱۸:
| مذهب            = [[مشرک]]، [[اسلام]]
| مذهب            = [[مشرک]]، [[اسلام]]
}}
}}
'''بنی‌امیه''' تیره‌ای مشهور از [[قریش]]، صاحب منصب در [[حرمین شریفین]] و موجب حرمت‌شکنی در آن دو بودند.
'''بنی‌امیه''' تیره‌ای مشهور از [[قریش]] که در [[حرمین شریفین]] صاحب مناصبی بودند. بنی‌امیه از نسل [[امیة بن عبدشمس|امیة]] بن [[عبدشمس بن عبدمناف|عبدشمس]] بن [[عبدمناف بن قصی]] بودند و نسبشان به عبدمناف جد سوم [[پیامبر(ص)]] می‌رسید. آنها ساکن پیرامون [[کعبه]] و در [[دوران جاهلی]] از تاجران قریش بودند.  بنی امیه که از قدیم با [[بنی‌هاشم]] رقابت داشتند، پس از برخاستن پیامبر(ص) از میان بنی‌هاشم، در صف دشمنان آن حضرت قرار گرفتند و سرپرست مکیان در مبارزه با مسلمانان شدند، تا اینکه با [[فتح مکه]] به ناچار [[مسلمان]] شدند و در [[غزوات پیامبر]](ص) شرکت داشتند و از جمله کارگزاران پیامبر(ص) در مناطق مختلف قرار گرفتند.


بنی‌امیه تیره‌ای از قریش که از نسل [[امیة بن عبدشمس|امیة]] بن [[عبدشمس بن عبدمناف|عبدشمس]] بن [[عبدمناف بن قصی]] هستند و نسبشان به عبدمناف جد سوم [[پیامبر(ص)]] می‌رسد. آنها ساکن پیرامون [[کعبه]] بوده و در [[دوران جاهلی]] از تاجران قریش بودند. آنها قبل از پیامبر(ص) با [[بنی‌هاشم]] رقابت و اختلاف داشتند و با برخاستن پیامبر(ص) از میان بنی‌هاشم بر حسادت آنان افروخته شد و نزاع و دشمنی با پیامبر(ص)، به رهبری [[ابوسفیان]] روز افزون گردید، از همین روی برای مهار دعوت پیامبر(ص) دست به اقداماتی زدند که از جمله آنها ایجاد جنگ‌های متعدد با مسلمانان بود، تا اینکه با [[فتح مکه]] همه آنها به ناچار [[مسلمان]] شدند و در [[غزوات پیامبر]](ص) شرکت داشتند و از جمله کارگزاران پیامبر(ص) در مناطق مختلف قرار گرفتند.
بنی‌امیه در زمان خلفای نخستین با حکومت همراه شدند و جایگاه و منزلتی یافتند و زمینه حکومتشان توسط خلفا ایجاد شد و با روی کار آمدن [[عثمان]] که اموی بود عملا حکومت را در دست گرفتند و تا قیام [[عباسیان]] پابرجا بودند.


بنی‌امیه در زمان خلفا با حکومت همراه شدند و جایگاه و منزلتی یافتند و زمینه حکومتشان توسط خلفا ایجاد شد و با روی کار آمدن [[عثمان]] که اموی بود عملا حکومت را در دست گرفتند و تا قیام [[عباسیان]] پابرجا بودند.
امویان جز در خلافت کوتاه مدت [[ابن‌زبیر]] و استیلای کوتاه [[خوارج ازارقه]]، بر [[حرمین شریفین]] تسلط داشتند. در مدت حکومتشان، برخی اقدامات فاجعه بار مثل [[فاجعه حره]] و غارت و کشتار مردم [[مدینه]]، همچنین حمله به [[مکه]] و به آتش کشیدن کعبه در زمان حکومت [[یزید بن معاویه]] را می توان ذکر کرد. در دوران حکومت اموی برخی ساخت و سازها در شهرهای مکه و مدینه صورت گرفت و  در بناهای مقدس این شهرها تغییراتی ایجاد شد.
 
امویان جز در خلافت کوتاه مدت [[ابن‌زبیر]] و استیلاء کوتاه [[خوارج ازارقه]]، بر [[حرمین شریفین]] تسلط داشتند و در مدت حکومتشان، برخی اقدامات فاجعه بار مثل [[فاجعه حره]] و غارت و کشتار مردم [[مدینه]]، همچنین حمله به [[مکه]] و به آتش کشیدن کعبه در زمان حکومت [[یزید بن معاویه]] را می توان ذکر کرد.  


==نسب‌شناسی==
==نسب‌شناسی==
بنی‌امیه تیره‌ای ثروتمند، قدرتمند، پر جمعیت و دارای نفوذ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار در آستانه ظهور اسلام در [[مکه]] و سپس در [[جهان اسلام]] بودند و جز چند سال، در طول حکومتشان (41-132ق.) بر [[حرمین]] تسلط داشتند.
بنی‌امیه از نسل امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی هستند<ref>انساب الاشراف، ج5، ص7؛ جمهرة انساب العرب، ص74.</ref> که نسبشان به [[عبدمناف]] جد سوم [[پیامبر(ص)]] می‌رسد.<ref>المعارف، ص72-74؛ النسب، ص198-199.</ref>
بنی‌امیه از نسل امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی هستند<ref>انساب الاشراف، ج5، ص7؛ جمهرة انساب العرب، ص74.</ref> که نسبشان به [[عبدمناف]] جد سوم [[پیامبر(ص)]] می‌رسد.<ref>المعارف، ص72-74؛ النسب، ص198-199.</ref>
0از میان فرزندان عبدشمس، یعنی امیه اکبر، امیه اصغر، نوفل، عبدامیه، حبیب، ربیعه، عبدالعزی و عبدالله، نسل امیه اکبر به بنی‌امیه شهرت دارند.<ref>النسب، ص198-199؛ جمهرة انساب العرب، ص78.</ref>


از میان فرزندان عبدشمس، یعنی امیه اکبر، امیه اصغر، نوفل، عبدامیه، حبیب، ربیعه، عبدالعزی و عبدالله، نسل امیه اکبر به بنی‌امیه شهرت دارند.<ref>النسب، ص198-199؛ جمهرة انساب العرب، ص78.</ref>
بر پایه گزارشی، امیه برده‌ای رومی بود که عبدشمس با ملحق ساختن او به خود، وی را فرزند خویش خواند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص216؛ البدایة و النهایه، ج8، ص21؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص233.</ref> برخی این سخن [[امیرمؤمنان علی(ع)]]: «لیس الصریح کاللصیق: <ref>نهج البلاغه، خطبه17.</ref>  پاکیزه‌نسب مانند چسبیده شده نیست» را مؤید همین مطلب می‌دانند. امام این سخن را در پاسخ نامه [[معاویه]] نوشت که افتخار می‌کرد از فرزندان عبدمناف است.<ref>بحار الانوار، ج33، ص107.</ref> بر پایه گزارشی، امیه همسرش را به ازدواج پسرش ابوعمرو در آورد که عقبة بن ابی‌معیط بن امیه نتیجه آن ازدواج بود.<ref>المنمق ص48؛ المعارف، ص318-319.</ref>
 
افزون بر قریش، میان [[عرب قحطانی]] نیز تیره‌ای با نام [[بنی‌امیة بن زید|بنی‌امیة]] بن زید بن قیس از زیر مجموعه‌های [[اوس]] یافت می‌شود<ref>جمهرة انساب العرب، ص471؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص46.</ref> که البته غیر مشهورند.
 
==اصالت امیه==
 
بر پایه گزارشی، امیه برده‌ای رومی بود که عبدشمس با ملحق ساختن او به خود، وی را فرزند خویش خواند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص216؛ البدایة و النهایه، ج8، ص21؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص233.</ref> برخی این سخن [[امیرمؤمنان علی(ع)]]: «لیس الصریح کاللصیق: <ref>نهج البلاغه، خطبه17.</ref>  پاکیزه‌نسب مانند چسبیده شده نیست» را مؤید همین مطلب می‌دانند. امام این سخن را در پاسخ نامه [[معاویه]] نوشت که افتخار می‌کرد از فرزندان عبدمناف است.<ref>بحار الانوار، ج33، ص107.</ref>
 
درباره فساد اخلاقی امیه، در منابع گزارشی بازتاب یافته است. بر پایه گزارشی، او همسرش را به ازدواج پسرش ابوعمرو در آورد که عقبة بن ابی‌معیط بن امیه نتیجه آن ازدواج بود.<ref>المنمق ص48؛ المعارف، ص318-319.</ref>


==فرزندان امیه==
===فرزندان امیه===


فرزندان امیه به دو گروه «[[عنابس]]» و «[[اعیاص]]» تقسیم شده‌اند. حرب، ابوحرب، سفیان، ابوسفیان<ref>المنمق، ص140؛ جمهرة النسب، ص38؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص42-43.</ref> و بر پایه گزارشی، عمرو و ابوعمرو<ref>النسب، ص199؛ جمهرة انساب العرب، ص78؛ تاج العروس، ج8، ص378، «عموس. </ref>به سبب مقاومتشان در [[نبرد عکاظ|نبرد عُکاظ]]، از جنگ‌های فجار، به عنابس (جمع عنبسه به معنای شیر) شناخته می‌شدند.<ref>العقد الفرید، ج3، ص316؛ الکامل، ج1، ص594.</ref>
فرزندان امیه به دو گروه «[[عنابس]]» و «[[اعیاص]]» تقسیم شده‌اند. حرب، ابوحرب، سفیان،ابوسفیان<ref>المنمق، ص140؛ جمهرة النسب، ص38؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص42-43.</ref> و بر پایه گزارشی، عمرو و ابوعمرو<ref>النسب، ص199؛ جمهرة انساب العرب، ص78؛ تاج العروس، ج8، ص378، «عموس. </ref>به سبب مقاومتشان در [[نبرد عکاظ|نبرد عُکاظ]]، از جنگ‌های فجار، به عنابس (جمع عنبسه به معنای شیر) شناخته می‌شدند.<ref>العقد الفرید، ج3، ص316؛ الکامل، ج1، ص594.</ref>
 
===آل ابی‌سفیان===


از میان عنابس، تنها نسل حرب ادامه یافت.<ref>جمهرة النسب، ص38؛ المنمق، ص140.</ref> معاویة بن ابی‌سفیان و جانشینانش، [[یزید]] و [[معاویة بن یزید]]، که از سال 41 تا 64 ق. بر جهان اسلام حکومت کردند، از عنابس<ref>جمهرة النسب، ص38.</ref> و به «[[آل ابی‌سفیان]]» مشهور بودند.
از میان عنابس، تنها نسل حرب ادامه یافت.<ref>جمهرة النسب، ص38؛ المنمق، ص140.</ref> معاویة بن ابی‌سفیان و جانشینانش، [[یزید]] و [[معاویة بن یزید]]، که از سال 41 تا 64 ق. بر جهان اسلام حکومت کردند، از عنابس<ref>جمهرة النسب، ص38.</ref> و به «[[آل ابی‌سفیان]]» مشهور بودند.
عنابس بعدها به زیر مجموعه‌هایی تقسیم شدند. تیره‌های [[بنوابان بن عثمان]]، [[بنوحیدر بن ولید]]، و [[بنوخالد بن یزید|بنوخالد]] بن یزید بن معاویه از آن جمله هستند.<ref>معجم قبائل العرب، ج1، ص1، 322، 329؛ الاعلام، ج2، ص291.</ref>
===اعیاص===


عاص (عاصی)، ابوالعاص (ابوالعاصی)، عیص (عیصی)، ابوالعیص و عویص به دلیل تشابه در نام، به اعیاص شهرت یافتند.<ref>المعارف، ص73-74؛ جمهرة انساب العرب، ص78.</ref>
عاص (عاصی)، ابوالعاص (ابوالعاصی)، عیص (عیصی)، ابوالعیص و عویص به دلیل تشابه در نام، به اعیاص شهرت یافتند.<ref>المعارف، ص73-74؛ جمهرة انساب العرب، ص78.</ref>
از عیص<ref>المعارف، ص74.</ref> و عویص نسلی باقی نماند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص78.</ref> شاخه مروانیان بنی‌امیه که از سال 64 تا 132ق. حکومت کردند، از اعیاص بودند.<ref>النسب، ص199؛ تاج العروس، ج9، ص315، «عیص. </ref>
از عیص<ref>المعارف، ص74.</ref> و عویص نسلی باقی نماند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص78.</ref> شاخه مروانیان بنی‌امیه که از سال 64 تا 132ق. حکومت کردند، از اعیاص بودند.<ref>النسب، ص199؛ تاج العروس، ج9، ص315، «عیص. </ref>


خط ۶۱: خط ۴۲:


آن‌ها به سبب سکونت در پیرامون [[کعبه]]، از [[قریش بطائح]] بودند؛ در برابر [[قریش ظواهر]] که در اطراف [[مکه]] سکونت داشتند.<ref>المحبر، ص167؛ مروج الذهب، ج2، ص32.</ref>
آن‌ها به سبب سکونت در پیرامون [[کعبه]]، از [[قریش بطائح]] بودند؛ در برابر [[قریش ظواهر]] که در اطراف [[مکه]] سکونت داشتند.<ref>المحبر، ص167؛ مروج الذهب، ج2، ص32.</ref>
بنی‌امیه تا آستانه ظهور اسلام به عنوان بنی‌عبدشمس (عَبشَمی) شناخته می‌شدند<ref>لسان العرب، ج6، ص114، «شمس؛ القاموس المحیط، ج2، ص224، «شئس. </ref>و هنوز هویت مستقل نیافته بودند.
بنی‌امیه تا آستانه ظهور اسلام به عنوان بنی‌عبدشمس (عَبشَمی) شناخته می‌شدند<ref>لسان العرب، ج6، ص114، «شمس؛ القاموس المحیط، ج2، ص224، «شئس. </ref>و هنوز هویت مستقل نیافته بودند.
===تاجران قریش===


آن‌ها در دوران جاهلی، از تاجران و توانگران قریش بودند. عبدشمس، جد بزرگ آنان، عامل پیمان تجارت قریش با [[حبشه]]<ref>الطبقات، ج1، ص61؛ المحبر، ص163؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص244.</ref> یا [[عراق]]<ref>مبهمات القرآن، ج2، ص746.</ref> و در زمره [[اصحاب ایلاف]] بود.<ref>المحبر، ص162-163؛ تفسیر قرطبی، ج20، ص204؛ مبهمات القرآن، ج2، ص745.</ref> ابوسفیان (صخر) پسر حرب نیز در آستانه ظهور اسلام به عنوان رئیس کاروان‌های تجاری قریش با [[شام]] داد و ستد داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115؛ المعارف، ص575؛ الاستیعاب، ج4، ص240.</ref>
آن‌ها در دوران جاهلی، از تاجران و توانگران قریش بودند. عبدشمس، جد بزرگ آنان، عامل پیمان تجارت قریش با [[حبشه]]<ref>الطبقات، ج1، ص61؛ المحبر، ص163؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص244.</ref> یا [[عراق]]<ref>مبهمات القرآن، ج2، ص746.</ref> و در زمره [[اصحاب ایلاف]] بود.<ref>المحبر، ص162-163؛ تفسیر قرطبی، ج20، ص204؛ مبهمات القرآن، ج2، ص745.</ref> ابوسفیان (صخر) پسر حرب نیز در آستانه ظهور اسلام به عنوان رئیس کاروان‌های تجاری قریش با [[شام]] داد و ستد داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115؛ المعارف، ص575؛ الاستیعاب، ج4، ص240.</ref>


===مناصب===
===مناصب امویان===


بنی‌امیه از میان مناصب مکه، [[قیادت]] (فرماندهی در نبردها و کاروان‌های تجارت) را که به دست [[قصی بن کلاب]]، جد چهارم پیامبر، در کنار برخی دیگر از مناصب پدید آمده بود، پس از عبدشمس و امیه به صورت موروثی در اختیار داشتند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص2.</ref>
بنی‌امیه از میان مناصب مکه، [[قیادت]] (فرماندهی در نبردها و کاروان‌های تجارت) را که به دست [[قصی بن کلاب]]، جد چهارم پیامبر، در کنار برخی دیگر از مناصب پدید آمده بود، پس از عبدشمس و امیه به صورت موروثی در اختیار داشتند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص2.</ref>
===شخصیت‌های معروف===


حرب بن امیه در [[نبرد فجار]]، فرمانده سپاه قریش بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115.</ref> پس از او فرزندش ابوسفیان عهده‌دار این منصب شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص2.</ref> حرب و ابوسفیان از داوران قریش شمرده شده‌اند.<ref>المحبر، ص132.</ref>
حرب بن امیه در [[نبرد فجار]]، فرمانده سپاه قریش بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115.</ref> پس از او فرزندش ابوسفیان عهده‌دار این منصب شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج3، ص2.</ref> حرب و ابوسفیان از داوران قریش شمرده شده‌اند.<ref>المحبر، ص132.</ref>


از دیگر شخصیت‌های معروف آن‌ها در این عصر، ابواُحیحه سعید بن عاص بن امیه است که وی را از دشمنان سرسخت پیامبر و از استهزاء‌کنندگان او برشمرده‌اند.<ref>المحبر، ص165؛ المنمق، ص120؛ بهج الصباغه، ج2، ص212.</ref>
===ستیز میان قبایل===
 
گزارش‌های متعددی از ستیز قبایل از جمله قبیله بنی امیه با دیگر قبایل مکه و اطراف آن وجود دارد. از آن میان
===حضور در پیمان حلف المطیبین===
درگیری بنی‌امیه به عنوان بخشی از بنی‌عبدمناف با بنی‌عبدالدار و هم‌پیمانانشان برای تصدی مناصب کعبه که به انعقاد [[پیمان حلف المطیبین]] انجامید، حضور داشتند.<ref>المنمق، ص33؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص248؛ المفصل، ج4، ص58.</ref>
 
همچنین از ستیز بنی عبدمناف با [[بنی سهم]] از تیره‌های قریش.<ref>اسباب النزول، ص305؛ مجمع البیان، ج10، ص811؛ تفسیر بغوی، ج5، ص298.</ref> و نیز از ستیز بنی امیه با [[بنی زهره]] <ref>النزاع و التخاصم، ص41.</ref> و ستیز بنی امیه با [[بنی‌مخزوم]] سخن به میان آمده است. <ref>المنمق، ص106-104.</ref> از ستیز بنی‌امیه با [[بنی‌عدی بن کعب]] نیز گزارشی در دست است.<ref>المنمق، ص94.</ref>
بنی‌امیه به عنوان بخشی از بنی‌عبدمناف در درگیری این تیره با بنی‌عبدالدار و هم‌پیمانانشان برای تصدی مناصب کعبه که به انعقاد [[پیمان حلف المطیبین]] انجامید، حضور داشتند.<ref>المنمق، ص33؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص248؛ المفصل، ج4، ص58.</ref>
 
===نزول سوره تکاثر===
 
از رقابت و فخرفروشی بنی‌عبدمناف با [[بنی‌سهم]]، از تیره‌های قریش، درباره شمار جمعیت تیره‌هایشان یاد شده و نزول [[سوره تکاثر]] را مربوط به این رویداد دانسته‌اند.<ref>اسباب النزول، ص305؛ مجمع البیان، ج10، ص811؛ تفسیر بغوی، ج5، ص298.</ref>
 
===ستیز میان امیه و بنی‌زهره===
 
منابع از ستیز میان امیه و [[بنی‌زهره]] به سبب چشم‌چرانی امیه نسبت به کنیزان [[وهب بن عبدمناف]] یاد کرده‌اند و آورده‌اند که بنی‌عبدمناف که از رقیبشان قدرتمندتر بودند، تصمیم گرفتند که بنی‌زهره را از مکه بیرون کنند. این تصمیم با مخالفت بنی‌سهم، از تیره‌های قریش و خویشاوند بنی‌زهره، به نتیجه نرسید.<ref>النزاع و التخاصم، ص41.</ref> از این روز با نام «[[یوم عز الرکب|یوم عِزّ الرَکب]]» (روز صلح) یاد شده است.<ref>انساب الاشراف، ج10، ص271-272.</ref>
 
===ستیز بنی‌امیه با بنی‌مخزوم===
 
نیز منابع از ستیز بنی‌امیه با [[بنی‌مخزوم]]، از دیگر شاخه‌های پر نفوذ قریش، گزارشی کوتاه و مبهم ارائه کرده‌اند. بر این اساس، فردی از کِنانه، هم‌پیمان مخزومی‌ها، با فردی از [[بنی‌زبید]]، هم‌پیمان بنی‌امیه، به تفاخر پرداختند. سپس گروهی از دو طرف همراه هم‌پیمانان خود کنار [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]] گرد آمدند و برتری خود را به رخ یکدیگر کشیدند. با اوج گرفتن ستیز، برای داوری نزد یکی از کاهنان به نام سطیح رفتند و او به سود بنی‌مخزوم حکم کرد.<ref>المنمق، ص106-104.</ref> از ستیز بنی‌امیه با [[بنی‌عدی بن کعب]] نیز گزارشی در دست است.<ref>المنمق، ص94.</ref>
 
===رقابت بنی‌امیه با بنی‌هاشم===


رقابت بنی‌امیه با بنی‌هاشم از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین رخدادهای این خاندان است که ریشه آن به رقابت امیه، سر سلسله این خاندان، با‌ هاشم بازمی‌گردد. امیه که گویا به سبب کوشش‌های شایسته عمویش‌ هاشم در منصب [[سقایت]] و [[رفادت]]، به منزلت اجتماعی والای او رشک می‌برد، <ref>المنمق، ص97؛ تاریخ طبری، ج2، ص253؛ المنتظم، ج2، ص212.</ref>  در رقابت با او تلاش‌هایی چون اطعام حاجیان انجام داد. سرانجام آن دو اختلاف خود را نزد کاهنی از خزاعه برای داوری بردند و تعهد سپردند تا در صورت محکومیت 50 شتر را در مکه نحر نمایند و مردم را اطعام کنند و نیز 10 سال از آن شهر بیرون روند.<ref>الطبقات، ج1، ص62؛ المنتظم، ج2، ص212-213.</ref> با داوری کاهن به نفع‌ هاشم، امیه به شام تبعید شد.<ref>الطبقات، ج1، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص253؛ المنتظم، ج2، ص213.</ref>
رقابت بنی‌امیه با بنی‌هاشم از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین رخدادهای این خاندان است که ریشه آن به رقابت امیه، سر سلسله این خاندان، با‌ هاشم بازمی‌گردد. امیه که گویا به سبب کوشش‌های شایسته عمویش‌ هاشم در منصب [[سقایت]] و [[رفادت]]، به منزلت اجتماعی والای او رشک می‌برد، <ref>المنمق، ص97؛ تاریخ طبری، ج2، ص253؛ المنتظم، ج2، ص212.</ref>  در رقابت با او تلاش‌هایی چون اطعام حاجیان انجام داد. سرانجام آن دو اختلاف خود را نزد کاهنی از خزاعه برای داوری بردند و تعهد سپردند تا در صورت محکومیت 50 شتر را در مکه نحر نمایند و مردم را اطعام کنند و نیز 10 سال از آن شهر بیرون روند.<ref>الطبقات، ج1، ص62؛ المنتظم، ج2، ص212-213.</ref> با داوری کاهن به نفع‌ هاشم، امیه به شام تبعید شد.<ref>الطبقات، ج1، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص253؛ المنتظم، ج2، ص213.</ref>


شماری از پژوهشگران این گزارش را به افسانه تشبیه و آن را انکار کرده و عدم گزارش آن از سوی تاریخ‌نگارانی چون [[یعقوبی]]، [[ابن‌هشام]] و [[مسعودی]] را دلیل جعلی بودن آن دانسته‌اند.<ref>نک: تاریخ صدر اسلام، ص95.</ref>
شماری از پژوهشگران این گزارش را به افسانه تشبیه و آن را انکار کرده و عدم گزارش آن از سوی تاریخ‌نگارانی چون [[یعقوبی]]، [[ابن‌هشام]] و [[مسعودی]] را دلیل جعلی بودن آن دانسته‌اند.<ref>نک: تاریخ صدر اسلام، ص95.</ref>
همانند این گزارش درباره رقابت و حسادت [[حرب بن امیه]] به [[عبدالمطلب]] و محکومیت حرب در داوری میان آن دو نیز در دست است.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص80-81؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص249؛ تاریخ طبری، ج2، ص253.</ref>
===همزاد بودن عبدشمس با‌ هاشم===
بر پایه گزارشی، عبدشمس با‌ هاشم، جد اعلای پیامبر، همزاد بود و هنگام تولد، انگشت یکی بر پیشانی دیگر چسبیده بود. هنگام جداسازی آن دو، خون جاری شد<ref>تاریخ طبری، ج2، ص252.</ref> و این زمینه دشمنی میان فرزندان آن‌ها را فراهم آورد.<ref>نک: النزاع و التخاصم، ص41.</ref>


===هم‌پیمانان بنی‌امیه===
===هم‌پیمانان بنی‌امیه===
خط ۱۱۳: خط ۶۸:


==مناسبات بنی‌امیه با پیامبر==
==مناسبات بنی‌امیه با پیامبر==
 
بعد از [[بعثت]] امویان در صف نخست مقابله با پیامبر و مسلمانان قرار داشتند. و گفت‌وگو با [[ابوطالب]] برای بازداشتن رسول خدا از دعوت خود، <ref>جامع البیان، ج7، ص265؛ اسباب النزول، ص144؛ روض الجنان، ج7، ص297-298.</ref>  پیشگیری از [[طواف]] مسلمانان، <ref>الدر المنثور، ج6، ص40-43.</ref>  محاصره اقتصادی بنی‌هاشم و مسلمانان در شعب ابی‌طالب<ref>السیرة النبویه، ج1، ص376؛ انساب الاشراف، ج1، ص265.</ref> و توطئه قتل پیامبر(ص) <ref>السیرة النبویه، ج2، ص480-481؛ تاریخ طبری، ج2، ص370-372.</ref> از جمله اقدامات امویان در این دوران است.
برخاستن پیامبر از بنی‌هاشم، رشک برخی تیره‌های قریش مانند بنی‌امیه و بنی‌مخزوم را برانگیخت؛ زیرا آن‌ها [[بعثت]] پیامبر را سبب برتری موقعیت بنی‌هاشم ارزیابی کردند و بر پایه تعصب قبیله‌ای و از سر حسادت و رقابت، به رهبری ابوسفیان که در آن هنگام بزرگ بنی‌امیه به شمار می‌آمد، در برابر دعوت رسول خدا واکنشی سخت نشان دادند. رد پای سران بنی‌امیه را در بیشتر کوشش‌های قریش بر ضد پیامبر می‌توان یافت.
 
===تلاش برای مهار دعوت پیامبر===
 
پس از آغاز رسالت وی، آن‌ها با همراهی دیگر قریش از هیچ کوششی برای مهار یا انحراف دعوت پیامبر فروگذار نکردند.
 
گفت‌وگو با [[ابوطالب]] برای بازداشتن رسول خدا از دعوت خود، <ref>جامع البیان، ج7، ص265؛ اسباب النزول، ص144؛ روض الجنان، ج7، ص297-298.</ref>  پیشگیری از [[طواف]] مسلمانان، <ref>الدر المنثور، ج6، ص40-43.</ref>  محاصره اقتصادی بنی‌هاشم و مسلمانان در شعب ابی‌طالب<ref>السیرة النبویه، ج1، ص376؛ انساب الاشراف، ج1، ص265.</ref> و توطئه قتل پیامبر(ص) <ref>السیرة النبویه، ج2، ص480-481؛ تاریخ طبری، ج2، ص370-372.</ref> از این کوشش‌ها است.
 
===دشمنان پیامبر===
 
نام برخی از بنی‌امیه میان مقتسمین (بازدارندگان حاجیان از دیدار با پیامبر(ص)) <ref>مجمع البیان، ج6، ص549؛ تفسیر قرطبی، ج10، ص58.</ref>  مانند [[حنظلة بن ابی‌سفیان]] و هم‌پیمانانشان به چشم می‌خورد.<ref>المحبر، ص160.</ref>


از میان امویان، ابوسفیان، [[عقبة بن ابی‌معیط]]، [[ابواحیحه|ابواُحیحه]]، معاویة بن مغیرة بن ابی‌العاص (از مقتولان پس از [[غزوه احد]])، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص104؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص78؛ اسد الغابه، ج6، ص293.</ref>  مروان و پدرش [[حکم بن ابی‌العاص]] (تبعیدی رسول خدا به [[طائف]])<ref>الفتن، ص72.</ref> و نیز‌ ام‌جمیل خواهر ابوسفیان<ref>السیرة النبویه، ج2، ص355.</ref> از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر(ص) بودند.
از میان امویان، ابوسفیان، [[عقبة بن ابی‌معیط]]، [[ابواحیحه|ابواُحیحه]]، معاویة بن مغیرة بن ابی‌العاص (از مقتولان پس از [[غزوه احد]])، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص104؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص78؛ اسد الغابه، ج6، ص293.</ref>  مروان و پدرش [[حکم بن ابی‌العاص]] (تبعیدی رسول خدا به [[طائف]])<ref>الفتن، ص72.</ref> و نیز‌ ام‌جمیل خواهر ابوسفیان<ref>السیرة النبویه، ج2، ص355.</ref> از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر(ص) بودند.


بر پایه گزارشی، رسول خدا بنی‌امیه را از بدترین و شرورترین عرب<ref>سبل الهدی، ج10، ص123؛ ینابیع الموده، ج2، ص76؛ النصائح الکافیه، ص139.</ref> و دشمن‏‌ترین آن‌ها در برابر بنی‌هاشم معرفی کرد.<ref>المستدرک، ج4، ص487؛ ینابیع الموده، ج2، ص469؛ سبل الهدی، ج10، ص152.</ref>
===مسلمانان شدن تعدادی از بنی امیه===
 
===مسلمانان بنی‌امیه===


به رغم مواضع ستیزآمیز بنی‌امیه با رسول خدا، چند تن از آنان در سال‌های نخست دعوت پیامبر مسلمان شدند. خالد از پیشگامان در [[اسلام]] و از کاتبان پیامبر(ص) <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص23؛ تاریخ طبری، ج2، ص317.</ref> و عمرو فرزندان [[سعید بن عاص]]، <ref>الطبقات، ج4، ص75-76؛ تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ ج46، ص24.</ref>  [[ابوحذیفة بن عتبه]]، <ref>انساب الاشراف، ج9، ص368-369؛ تاریخ طبری، ج2، ص331؛ الاستیعاب، ج4، ص1631.</ref>  [[عثمان بن عفان]] و‌ [[ام‌حبیبه]] دختر ابوسفیان، از همسران پیامبر، از آن جمله هستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص323؛ تاریخ طبری، ج2، ص331.</ref>
به رغم مواضع ستیزآمیز بنی‌امیه با رسول خدا، چند تن از آنان در سال‌های نخست دعوت پیامبر مسلمان شدند. خالد از پیشگامان در [[اسلام]] و از کاتبان پیامبر(ص) <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص23؛ تاریخ طبری، ج2، ص317.</ref> و عمرو فرزندان [[سعید بن عاص]]، <ref>الطبقات، ج4، ص75-76؛ تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ ج46، ص24.</ref>  [[ابوحذیفة بن عتبه]]، <ref>انساب الاشراف، ج9، ص368-369؛ تاریخ طبری، ج2، ص331؛ الاستیعاب، ج4، ص1631.</ref>  [[عثمان بن عفان]] و‌ [[ام‌حبیبه]] دختر ابوسفیان، از همسران پیامبر، از آن جمله هستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص323؛ تاریخ طبری، ج2، ص331.</ref>
خط ۱۳۶: خط ۷۸:
اینان و برخی هم‌پیمانانشان مانند [[بنی‌جحش]] به حبشه هجرت کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص324.</ref> [[ام‌کلثوم]] دختر عقبة بن ابی‌معیط نیز پس از [[حدیبیه]] (6/7ق.)  به [[مدینه]] هجرت کرد.<ref>تاریخ خلیفه، ص52؛ تاریخ المدینه، ج2، ص494؛ عیون الاثر، ج2، ص123.</ref>
اینان و برخی هم‌پیمانانشان مانند [[بنی‌جحش]] به حبشه هجرت کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص324.</ref> [[ام‌کلثوم]] دختر عقبة بن ابی‌معیط نیز پس از [[حدیبیه]] (6/7ق.)  به [[مدینه]] هجرت کرد.<ref>تاریخ خلیفه، ص52؛ تاریخ المدینه، ج2، ص494؛ عیون الاثر، ج2، ص123.</ref>


===دشمنی بنی‌امیه پس از هجرت===
===بنی‌امیه و مسلمانان پس از هجرت===
 
دشمنی بنی‌امیه در پی هجرت پیامبر به یثرب ادامه یافت. آن‌ها پس از [[پیمان عقبه دوم]] (13 بعثت) و هجرت مسلمانان به آن شهر، اموال بنی‌جحش از هم‌پیمانان خود را مصادره کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص499؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص245؛ المنمق، ص238.</ref> ابوسفیان رئیس بنی‌امیه نیز با ارسال نامه‌ای به یثرب، انصار را به سبب پناه دادن به رسول خدا نکوهش کرد.<ref>المحبر، ص271.</ref>
دشمنی بنی‌امیه در پی هجرت پیامبر به یثرب ادامه یافت. آن‌ها پس از [[پیمان عقبه دوم]] (13 بعثت) و هجرت مسلمانان به آن شهر، اموال بنی‌جحش از هم‌پیمانان خود را مصادره کردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص499؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص245؛ المنمق، ص238.</ref> ابوسفیان رئیس بنی‌امیه نیز با ارسال نامه‌ای به یثرب، انصار را به سبب پناه دادن به رسول خدا نکوهش کرد.<ref>المحبر، ص271.</ref>


نقشه ترور رسول خدا از سوی ابوسفیان پس از [[غزوه بنی‌نضیر]] (4ق.) از دیگر کوشش‌های آن‌ها بود که به نتیجه نرسید.<ref>الطبقات، ج2، ص72؛ تاریخ دمشق، ج45، ص426؛ البدایة و النهایه، ج4، ص69.</ref>
نقشه ترور رسول خدا از سوی ابوسفیان پس از [[غزوه بنی‌نضیر]] (4ق.) از دیگر کوشش‌های آن‌ها بود که به نتیجه نرسید.<ref>الطبقات، ج2، ص72؛ تاریخ دمشق، ج45، ص426؛ البدایة و النهایه، ج4، ص69.</ref>


بنی‌امیه در دوره مدنی پیامبر، در همه توطئه‌ها و کوشش‌های نظامی و سیاسی بر ضد او میدان‌دار بودند.
====حضور امویان در نبرد بدر====
 
====حاضران در نبرد بدر====
 
ابوسفیان رهبری و فرماندهی قریش را جز در [[نبرد بدر]] (2ق.) که وی به عنوان رئیس کاروان تجاری قریش به شام غایب بود، بر عهده داشت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص619؛ انساب الاشراف، ج5، ص11-12.</ref>
ابوسفیان رهبری و فرماندهی قریش را جز در [[نبرد بدر]] (2ق.) که وی به عنوان رئیس کاروان تجاری قریش به شام غایب بود، بر عهده داشت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص619؛ انساب الاشراف، ج5، ص11-12.</ref>


در این غزوه نیز که در غیاب ابوسفیان رخ داد، کسانی از بنی‌عبدشمس و بنی‌امیه و هم‌پیمانانشان شرکت داشتند<ref>الآحاد و المثانی، ج1، ص262.</ref> و چند تن از آن‌ها مانند حنظلة بن ابی‌سفیان، <ref>السیرة النبویه، ج1، ص708؛ الارشاد، ج1، ص69.</ref>  عقبة بن ابی‌معیط، <ref>النزاع و التخاصم، ص42.</ref>  عتبه و شیبه فرزندان ربیعه، [[ولید بن عتبه]]، و نیز عاص و عبیده پسران سعید بن عاص<ref>تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص199.</ref> به قتل رسیدند و 12 تن از آنان از جمله [[عمرو بن ابی‌سفیان]]<ref>اسد الغابه، ج1، ص227؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص200.</ref> و حارث بن ابی‌وجزه<ref>السیرة النبویه، ج2، ص4.</ref> و [[ابوالعاص بن ربیع عبشمی]]<ref>السیرة النبویه، ج1، ص653.</ref> به اسارت درآمدند.<ref>سبل الهدی، ج4، ص78.</ref> ابن‌هشام اسیران هم‌پیمان او را هفت تن یاد کرده است.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص4.</ref>
در این غزوه نیز که در غیاب ابوسفیان رخ داد، کسانی از بنی‌عبدشمس و بنی‌امیه و هم‌پیمانانشان شرکت داشتند<ref>الآحاد و المثانی، ج1، ص262.</ref> و چند تن از آن‌ها مانند حنظلة بن ابی‌سفیان، <ref>السیرة النبویه، ج1، ص708؛ الارشاد، ج1، ص69.</ref>  عقبة بن ابی‌معیط، <ref>النزاع و التخاصم، ص42.</ref>  عتبه و شیبه فرزندان ربیعه، [[ولید بن عتبه]]، و نیز عاص و عبیده پسران سعید بن عاص<ref>تاریخ دمشق، ج6، ص129؛ شرح نهج البلاغه، ج15، ص199.</ref> به قتل رسیدند و 12 تن از آنان از جمله [[عمرو بن ابی‌سفیان]]<ref>اسد الغابه، ج1، ص227؛ شرح نهج البلاغه، ج14، ص200.</ref> و حارث بن ابی‌وجزه<ref>السیرة النبویه، ج2، ص4.</ref> و [[ابوالعاص بن ربیع عبشمی]]<ref>السیرة النبویه، ج1، ص653.</ref> به اسارت درآمدند.<ref>سبل الهدی، ج4، ص78.</ref> ابن‌هشام اسیران هم‌پیمان او را هفت تن یاد کرده است.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص4.</ref>
====شدت دشمنی پس از غزوه بدر====
این نبرد دشمنی بنی‌امیه با بنی‌هاشم را از این‌رو که برخی از آن‌ها به دست [[امام علی(ع)]] کشته شده بودند، شدت بخشید و کینه آن‌ها تا زمان‌های بعد نیز باقی ماند.
این نبرد دشمنی بنی‌امیه با بنی‌هاشم را از این‌رو که برخی از آن‌ها به دست [[امام علی(ع)]] کشته شده بودند، شدت بخشید و کینه آن‌ها تا زمان‌های بعد نیز باقی ماند.


پس از غزوه بدر، روابط بنی‌امیه با پیامبر وارد مرحله‌ای تازه‌ای شد؛ زیرا کشته شدن بزرگانی از بنی‌مخزوم و بنی‌عبدشمس و برخی دیگر از تیره‌های قریش، به ابوسفیان این امکان را داد تا افزون بر رهبری بنی‌امیه، به رهبری قریش هم برسد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج1، ص334؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> وی به عنوان وارث منصب قیادت، در نبردهایی بزرگ مانند [[غزوه احد|اُحد]]<ref>الطبقات، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص47؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> و [[غزوه احزاب|احزاب]]<ref>الطبقات، ج2، ص50؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص50؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> هدایت سپاه قریش را بر عهده داشت.
====اوج دشمنی پس از غزوه بدر====
 
پس از غزوه بدر، روابط بنی‌امیه با پیامبر وارد مرحله‌ای تازه‌ای شد؛ زیرا کشته شدن بزرگانی از بنی‌مخزوم و بنی‌عبدشمس و برخی دیگر از تیره‌های قریش، به ابوسفیان این امکان را داد تا افزون بر رهبری بنی‌امیه، به رهبری قریش هم برسد.<ref>شرح نهج البلاغه، ج1، ص334؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> وی به عنوان وارث منصب قیادت، در نبردهایی بزرگ مانند [[غزوه احد|اُحد]]<ref>الطبقات، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص47؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> و [[غزوه احزاب|احزاب]]<ref>الطبقات، ج2، ص50؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص50؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص3.</ref> هدایت سپاه قریش را بر عهده داشت. همسر او هند دختر عتبه در نبرد احد نقشی مهم در به شهادت رساندن [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی پیامبر ایفا کرد.
همسر او هند دختر عتبه در نبرد احد نقشی مهم در به شهادت رساندن [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی پیامبر ایفا کرد.


بر پایه سخنی، یکی از امویان مدعی به شهادت رساندن او بود.<ref>فتوح البلدان، ص107.</ref> گفته‌اند معاویة بن مغیرة بن ابی‌العاص اموی جسد حمزه را مُثْله کرد.<ref>النزاع و التخاصم، ص56.</ref>
بر پایه سخنی، یکی از امویان مدعی به شهادت رساندن او بود.<ref>فتوح البلدان، ص107.</ref> گفته‌اند معاویة بن مغیرة بن ابی‌العاص اموی جسد حمزه را مُثْله کرد.<ref>النزاع و التخاصم، ص56.</ref>


===مصالحه با پیامبر===
===نبرد احزاب و مصالحه بنی امیه با پیامبر===
 
ابوسفیان بزرگ امویان که نقش اصلی را در فرماندهی احزاب (5ق.) داشت، پس از ناکامی در آن نبرد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص215؛ التنبیه و الاشراف، ص216.</ref> به ناچار همراه قریش تن به مصالحه با پیامبر(ص) در [[غزوه حدیبیه]] (6ق.) داد.<ref>نک: الطبقات، ج2، ص72-74؛ البدایة و النهایه، ج4، ص164-165.</ref> پس از نقض این پیمان از سوی قریش، ابوسفیان تلاش‌هایی از جمله سفر به مدینه، برای تجدید پیمان با رسول خدا به کار بست.
ابوسفیان بزرگ امویان که نقش اصلی را در فرماندهی احزاب (5ق.) داشت، پس از ناکامی در آن نبرد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص215؛ التنبیه و الاشراف، ص216.</ref> به ناچار همراه قریش تن به مصالحه با پیامبر(ص) در [[غزوه حدیبیه]] (6ق.) داد.<ref>نک: الطبقات، ج2، ص72-74؛ البدایة و النهایه، ج4، ص164-165.</ref> پس از نقض این پیمان از سوی قریش، ابوسفیان تلاش‌هایی از جمله سفر به مدینه، برای تجدید پیمان با رسول خدا به کار بست.


===اقدامات پیامبر در فتح مکه===
===بنی امیه پس از فتح مکه===


بی‌نتیجه ماندن این کوشش‌ها به [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. انجامید.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص397.</ref> پیامبر در این غزوه با توجه به نفوذ ابوسفیان، خانه او را از مکان‌هایی خواند که مردم با پناهنده شدن به آن‌ها، در امان خواهند بود.<ref>الطبقات، ج2، ص103؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص235-236؛ الاستیعاب، ج4، ص240.</ref>
بی‌نتیجه ماندن این کوشش‌ها به [[فتح مکه]] به سال هشتم ق. انجامید.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص397.</ref> پیامبر در این غزوه با توجه به نفوذ ابوسفیان، خانه او را از مکان‌هایی خواند که مردم با پناهنده شدن به آن‌ها، در امان خواهند بود.<ref>الطبقات، ج2، ص103؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص235-236؛ الاستیعاب، ج4، ص240.</ref>


نیز درباره بنی‌امیه گذشت فراوان نشان داد و با صدور فرمان عفو عمومی، قریش از جمله بنی‌امیه را با عنوان «طُلَقاء» (آزاد شدگان) مخاطب ساخت.<ref>الثقات، ج2، ص56؛ تاریخ طبری، ج3، ص61؛ البدایة و النهایه، ج4، ص344.</ref> بدین ترتیب، بنی‌امیه پس از 21 سال موضع‌گیری ستیزآمیز بر ضد پیامبر، با او بیعت کردند و مسلمان شدند.
نیز درباره بنی‌امیه گذشت فراوان نشان داد و با صدور فرمان عفو عمومی، قریش از جمله بنی‌امیه را با عنوان [[طُلَقا]] (آزاد شدگان) مخاطب ساخت.<ref>الثقات، ج2، ص56؛ تاریخ طبری، ج3، ص61؛ البدایة و النهایه، ج4، ص344.</ref> بدین ترتیب، بنی‌امیه پس از 21 سال موضع‌گیری ستیزآمیز بر ضد پیامبر، با او بیعت کردند و مسلمان شدند.


بنی‌امیه در غزوه‌های [[غزوه‌ حنین|حُنین]] و [[غزوه‌ طائف|طائف]]<ref>السیرة النبویه، ج2، ص486؛ الارشاد، ج1، ص145.</ref> که پس از فتح مکه انجام شد، حضور داشتند.
بنی‌امیه در غزوه‌های [[غزوه‌ حنین|حُنین]] و [[غزوه‌ طائف|طائف]]<ref>السیرة النبویه، ج2، ص486؛ الارشاد، ج1، ص145.</ref> که پس از فتح مکه انجام شد، حضور داشتند.


در نبرد حُنین، پیامبر به چند تن از چهره‌های اموی مانند ابوسفیان و پسرانش یزید و معاویه، <ref>الطبقات، ج7، ص285.</ref>  [[طلیق بن سفیان|طُلیق]] بن سفیان بن امیه و فرزندش [[حکیم بن طلیق]]<ref>النسب، ص201؛ جمهرة انساب العرب، ص79.</ref> و [[خالد بن اسید]]، غنایمی برای تالیف قلوب آن‌ها بخشید. از این‌رو، آن‌ها را در شمار «[[مؤلفة قلوبهم]]» دانسته‌اند.<ref>المغازی، ج3، ص944؛ السیرة النبویه، ج2، ص488؛ تاریخ خلیفه، ص55.</ref>
در نبرد حُنین، پیامبر به چند تن از چهره‌های اموی مانندابوسفیان و پسرانش یزید و معاویه، <ref>الطبقات، ج7، ص285.</ref>  [[طلیق بن سفیان|طُلیق]] بن سفیان بن امیه و فرزندش [[حکیم بن طلیق]]<ref>النسب، ص201؛ جمهرة انساب العرب، ص79.</ref> و [[خالد بن اسید]]، غنایمی برای تالیف قلوب آن‌ها بخشید. از این‌رو، آن‌ها را در شمار «[[مؤلفة قلوبهم]]» دانسته‌اند.<ref>المغازی، ج3، ص944؛ السیرة النبویه، ج2، ص488؛ تاریخ خلیفه، ص55.</ref>
 
===کارگزاران پیامبر===
 
سپس پیامبر از میان بنی‌امیه افرادی را به عنوان کارگزار خود در شهرها و مناطق گوناگون برگزید.


===کارگزاران پیامبر از میان بنی امیه===
[[عتاب بن اسید]] (8-10ق.)  در مکه، <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص122؛ الانساب ج1، ص159؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص49.</ref>  عمرو بن سعید بن عاص در [[وادی القری]]<ref>فتوح البلدان، ص44؛ تاریخ دمشق، ج46، ص24-25.</ref> و پسرانش ابان و خالد بن سعید در مناطقی از [[یمن]]<ref>انساب الاشراف، ج2، ص189؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص122؛ تاریخ طبری، ج3، ص388.</ref> یا [[بحرین]]<ref>النزاع و التخاصم، ص72؛ تاریخ دمشق، ج6، ص137.</ref> و ابوسفیان به عنوان مامور گردآوری خراج [[نجران]]، از آن جمله هستند.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص190؛ المحبر، ص126؛ اسد الغابه، ج2، ص392.</ref>
[[عتاب بن اسید]] (8-10ق.)  در مکه، <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص122؛ الانساب ج1، ص159؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص49.</ref>  عمرو بن سعید بن عاص در [[وادی القری]]<ref>فتوح البلدان، ص44؛ تاریخ دمشق، ج46، ص24-25.</ref> و پسرانش ابان و خالد بن سعید در مناطقی از [[یمن]]<ref>انساب الاشراف، ج2، ص189؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص122؛ تاریخ طبری، ج3، ص388.</ref> یا [[بحرین]]<ref>النزاع و التخاصم، ص72؛ تاریخ دمشق، ج6، ص137.</ref> و ابوسفیان به عنوان مامور گردآوری خراج [[نجران]]، از آن جمله هستند.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص190؛ المحبر، ص126؛ اسد الغابه، ج2، ص392.</ref>
===سکونت بنی‌امیه در مناطق مختلف===
پس از فتح مکه، برخی از بنی‌امیه به مدینه مهاجرت کردند.
در پایان خلافت عثمان (حک: 23-35ق.) که خود از امویان بود، شمار بنی‌امیه با موالی او در این شهر حدود 1000 تن دانسته شده است.<ref>المنتظم، ج6، ص12.</ref>
با گسترش فتوحات، بنی‌امیه افزون بر شام، محل حکمرانی [[یزید بن ابی‌سفیان]] و برادرش معاویه و جانشینان وی، <ref>الطبقات، ج2، ص272؛ ج3، ص236؛ ج7، ص285؛ معجم البلدان، ج2، ص135.</ref>  در عراق<ref>فتوح البلدان، ص395.</ref> و مناطقی از شمال [[آفریقا]]<ref>معجم البلدان، ج2، ص155؛ معجم قبائل العرب، ج3، ص1094؛ ج1، ص43.</ref> نیز حضور یافتند.
از دومین نیمه سده دوم ق. یکی از مراکز عمده گرد آمدن آن‌ها‌ [[اندلس]] بود. امویان در آن جا حکومتی تاسیس کردند که نزدیک به سه سده پابرجا بود.<ref>معجم البلدان، ج2، ص155؛ تاریخ دمشق، ج55، ص80؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص43.</ref>
===آیات تطبیق‌شده با بنی‌امیه===
مفسران آیاتی از [[قرآن]] را بر ویژگی‌ها و رفتار و کردار بنی‌امیه تطبیق کرده یا آن‌ها را سبب نزول این آیات دانسته‌اند. این آیات هم مکی و هم مدنی هستند.<ref>نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج6، ص132-157.</ref>
«[[شجره ملعونه]]» در آیه 60 [[سوره اسراء]]<ref>التفسیر الکبیر، ج20، ص236-237؛ الدر المنثور، ج5، ص308-309؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص297.</ref> و ({{قلم رنگ|سبز|لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ}}) در آیه 3 [[سوره قدر]] که بر طول مدت حکومت بنی‌امیه تطبیق شده، <ref>تفسیر ابن کثیر، ج4، ص566؛ شواهد التنزیل، ج2، ص458.</ref>  از آن جمله هستند.
البته برخی آیات را تنها درباره بعضی از بنی‌امیه مانند ابوسفیان دانسته‌اند؛ چنان‌که در سبب نزول افزون بر 25 آیه از او یاد شده که همه آن‌ها بر نقش منفی وی در برابر پیامبر تاکید دارند. درباره حکم بن ابی‌العاص اموی نیز آیاتی نازل شده است.<ref>مجمع البیان، ج7، ص236؛ بحار الانوار، ج18، ص62-63.</ref>
===روایات وارده درباره بنی‌امیه===
افزون بر آیات، روایاتی از پیامبر(ص) درباره بنی‌امیه همانند «ویل لبنی‌امیه»<ref>تاریخ المدینه، ج2، ص600؛ اسد الغابه، ج1، ص28؛ الاصابه، ج2، ص104؛ ینابیع الموده، ج2، ص84.</ref> گزارش شده که زمان صدور آن به طور دقیق روشن نیست.
اگر این سخنان پیش از اسلام آوردن آن‌ها باشد، تاییدی بر دشمنی پیشین آن‌ها با رسول خدا است. این احتمال نیز وجود دارد که پیشگویی او درباره رفتار بنی‌امیه در زمان‌های بعد باشد، چنان که این سخن حضرت را می‌توان ناظر بر عملکرد بنی‌امیه در دوره‌های پسین دانست: «هرگاه فرزندان ابوالعاص به شمار 30 یا 40 تن برسند، سرزمین‌های خدا را چون مِلْک شخصی زیر فرمان و بندگان خدا را چاکران و دین خدا را به دغل‌بازی خواهند گرفت.» <ref>المعجم الصغیر، ج2، ص135؛ المستدرک، ج4، ص480؛ بحار الانوار، ج18، ص126.</ref>


==بنی‌امیه در دوره خلفای نخستین==
==بنی‌امیه در دوره خلفای نخستین==
بنی‌امیه در دوره خلفای نخستین نقش موثری داشتند.
ابوسفیان پس از خلافت یافتن ابوبکر، به مخالفت با او پرداخت و به امام علی(ع) پیشنهاد مخالفت بر ضد وی را داد و به پشتیبانی بنی‌امیه و قریش از او و تامین منابع مالی و نیروی انسانی تعهد سپرد؛ اما آگاهی امام از نیّت سوءاو<ref>انساب الاشراف، ج2، ص271؛ تاریخ طبری، ج3، ص209.</ref> این توطئه را ناکام گذاشت.
 
===مخالفت ابوسفیان با خلافت ابوبکر===
 
ابوسفیان پس از خلافت یافتن ابوبکر، به مخالفت با او پرداخت و به امام علی(ع) پیشنهاد مخالفت بر ضد وی را داد و به پشتیبانی بنی‌امیه و قریش از او و تامین منابع مالی و نیروی انسانی تعهد سپرد؛ اما آگاهی امام از نیّت سوء او<ref>انساب الاشراف، ج2، ص271؛ تاریخ طبری، ج3، ص209.</ref> این توطئه را ناکام گذاشت.
 
===جذب بنی‌امیه با دستگاه خلافت===


[[ابوبکر]] با پیشنهاد عمر که خطر ابوسفیان را گوشزد کرد، با بخشیدن زکات نجران به ابوسفیان که خود وی گرد آورده بود، او را با خود همراه کرد.<ref>العقد الفرید، ج4، ص240؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص44.</ref>
[[ابوبکر]] با پیشنهاد عمر که خطر ابوسفیان را گوشزد کرد، با بخشیدن زکات نجران به ابوسفیان که خود وی گرد آورده بود، او را با خود همراه کرد.<ref>العقد الفرید، ج4، ص240؛ شرح نهج البلاغه، ج2، ص44.</ref>
خط ۲۱۷: خط ۱۱۷:
به‌کارگیری یزید بن ابی‌سفیان به عنوان فرمانده بخشی از سپاه مسلمانان در شامات<ref>فتوح البلدان، ص134؛ تاریخ طبری، ج3، ص387.</ref> و نیز کاتب قرار دادن عثمان از چهره‌های اموی در خلافت ابوبکر<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص185؛ المحبر، ص377.</ref> را می‌توان از امتیازهای کسب شده بنی‌امیه برای همکاری با دستگاه خلافت به شمار آورد.
به‌کارگیری یزید بن ابی‌سفیان به عنوان فرمانده بخشی از سپاه مسلمانان در شامات<ref>فتوح البلدان، ص134؛ تاریخ طبری، ج3، ص387.</ref> و نیز کاتب قرار دادن عثمان از چهره‌های اموی در خلافت ابوبکر<ref>تاریخ دمشق، ج39، ص185؛ المحبر، ص377.</ref> را می‌توان از امتیازهای کسب شده بنی‌امیه برای همکاری با دستگاه خلافت به شمار آورد.


===منزلت‌یافتن در خلافت عمر===
===منزلت‌یافتن امویان در خلافت عمر===


بنی‌امیه در خلافت عمر دارای منزلت بودند؛ چنان‌که دو تن از فرزندان ابوسفیان در شمار کارگزاران او قرار داشتند.
بنی‌امیه در خلافت عمر دارای منزلت بودند؛ چنان‌که دو تن از فرزندان ابوسفیان در شمار کارگزاران او قرار داشتند.
پس از مرگ یزید بن ابی‌سفیان، به جای او برادرش معاویه امیر شامات شد<ref>فتوح البلدان، ص166-167؛ تاریخ دمشق، ج59، ص111.</ref> و این موجب گشت تا بنی‌امیه موقعیت خود را در بخشی از حاکمیت استوار کنند.
پس از مرگ یزید بن ابی‌سفیان، به جای او برادرش معاویه امیر شامات شد<ref>فتوح البلدان، ص166-167؛ تاریخ دمشق، ج59، ص111.</ref> و این موجب گشت تا بنی‌امیه موقعیت خود را در بخشی از حاکمیت استوار کنند.


خط ۲۲۸: خط ۱۲۷:


خلیفه دوم به رغم آگاهی از تمایلات قبیله‌ای عثمان و هراس در این زمینه، وی را از اعضای شورای شش نفره خلافت قرار داد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص1095.</ref>
خلیفه دوم به رغم آگاهی از تمایلات قبیله‌ای عثمان و هراس در این زمینه، وی را از اعضای شورای شش نفره خلافت قرار داد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص1095.</ref>
بنی‌امیه هنگام تشکیل این شورا برای انتخاب خلیفه، در حمایت از عثمان و رقابت با بنی‌هاشم با افرادی چون [[عمار]] که از علی(ع) حمایت می‌کرد، به بحث پرداختند و وی را دشنام دادند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص233؛ البدء و التاریخ، ج5، ص191.</ref>
ابوسفیان در آغاز خلافت عثمان با این باور که خلافت در جایگاه خود قرار گرفته است، <ref>شرح نهج البلاغه، ج2، ص44-45.</ref>  به بنی‌امیه سفارش کرد که خلافت را همچون گوی به افراد بنی‌امیه بسپارند و نگذارند از این خاندان بیرون رود.<ref>الاغانی، ج6، ص371.</ref>
ابوسفیان در آغاز خلافت عثمان با این باور که خلافت در جایگاه خود قرار گرفته است، <ref>شرح نهج البلاغه، ج2، ص44-45.</ref>  به بنی‌امیه سفارش کرد که خلافت را همچون گوی به افراد بنی‌امیه بسپارند و نگذارند از این خاندان بیرون رود.<ref>الاغانی، ج6، ص371.</ref>


پیامد انتخاب عثمان، قدرت‌گیری بیشتر امویان بود. آن‌ها در روزگار عثمان، هم بیت المال را در دست گرفتند و هم شمشیر سلطان را که حاکی از قبضه همه امور سیاسی، نظامی و مالی دستگاه خلافت بود.<ref>الامام علی صوت العدالة الانسانیه، ج4، ص27-28؛ الفتنة الکبری، ج1، ص119-120.</ref>
پیامد انتخاب عثمان، قدرت‌گیری بیشتر امویان بود. آن‌ها در روزگار عثمان، هم بیت المال را در دست گرفتند و هم شمشیر سلطان را که حاکی از قبضه همه امور سیاسی، نظامی و مالی دستگاه خلافت بود.<ref>الامام علی صوت العدالة الانسانیه، ج4، ص27-28؛ الفتنة الکبری، ج1، ص119-120.</ref>


این خلیفه با اتکا به بنی‌امیه، صحابه گرانقدری چون [[ابوذر]]، عمار و [[ابن‌مسعود]] را آزرد.<ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص51؛ تاریخ المدینه، ج3، ص1099.</ref> سرانجام عملکرد نامناسب کارگزاران عثمان که بیشتر از خویشاوندان وی بودند، میان مسلمانان نارضایتی برانگیخت و منجر به قیام و گرد آمدن آن‌ها بر ضد عثمان در مدینه شد. در این رخداد، بر خلاف معاویه که در اعزام نیرو برای حمایت از عثمان و بر خلاف دستور وی تعلل کرد، <ref>الجمل، ص73.</ref>  امویان ساکن در آن شهر از عثمان حمایت کردند و حتی با طولانی شدن محاصره، تصمیم گرفتند عثمان را شبانه به مکه بفرستند که با آگاهی قیام‌کنندگان، تدبیرشان نافرجام ماند.<ref>الجمل، ص75.</ref>
عملکرد نامناسب کارگزاران عثمان که بیشتر از خویشاوندان وی بودند، میان مسلمانان نارضایتی برانگیخت و منجر به قیام و گرد آمدن آن‌ها بر ضد عثمان در مدینه شد. در این رخداد، بر خلاف معاویه که در اعزام نیرو برای حمایت از عثمان و بر خلاف دستور وی تعلل کرد، <ref>الجمل، ص73.</ref>  امویان ساکن در آن شهر از عثمان حمایت کردند و حتی با طولانی شدن محاصره، تصمیم گرفتند عثمان را شبانه به مکه بفرستند که با آگاهی قیام‌کنندگان، تدبیرشان نافرجام ماند.<ref>الجمل، ص75.</ref>


با قتل عثمان، برخی از بنی‌امیه ساکن در مدینه، بیمناکانه نخست به‌ ام‌حبیبه دختر ابوسفیان و همسر رسول خدا پناه بردند<ref>الغدیر، ج9، ص198.</ref> و سپس به شام<ref>تاریخ طبری، ج4، ص430؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص607.</ref> یا مکه گریختند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص433؛ الکامل، ج3، ص192.</ref>
با قتل عثمان، برخی از بنی‌امیه ساکن در مدینه، بیمناکانه نخست به‌ ام‌حبیبه دختر ابوسفیان و همسر رسول خدا پناه بردند<ref>الغدیر، ج9، ص198.</ref> و سپس به شام<ref>تاریخ طبری، ج4، ص430؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص607.</ref> یا مکه گریختند.<ref>تاریخ طبری، ج4، ص433؛ الکامل، ج3، ص192.</ref>