جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۲]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Abazar }} | {{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۲]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Abazar }} | ||
'''آذربایجان''' کشوری مسلمان در جنوب | '''آذربایجان''' کشوری مسلمان در جنوب [[قفقاز]] که در مسیر [[حج]] اهالی [[ماوراءالنهر]] و [[ایران|ایرانیان]] بوده است. | ||
== درباره کشور == | == درباره کشور == | ||
آذربایجان از کشورهای عضو کنفرانس اسلامی است که همه ساله حدود ۴۰۰۰ نفر از ساکنان آن حج میگزارند.<ref>www.en. apa. az</ref> این کشور در سدههای دهم تا سیزدهم هجری بخشی مهم از مسیر حج اهالی ماوراءالنهر و ایران را تشکیل میداده و از این رو در تاریخ حجگزاری مسلمانان آسیا اهمیت داشته است.<ref>تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۱۷۰.</ref> | آذربایجان از کشورهای عضو کنفرانس اسلامی است که همه ساله حدود ۴۰۰۰ نفر از ساکنان آن حج میگزارند.<ref>www.en. apa. az</ref> این کشور در سدههای دهم تا سیزدهم هجری بخشی مهم از مسیر حج اهالی [[ماوراءالنهر]] و [[ایران]] را تشکیل میداده و از این رو در تاریخ حجگزاری مسلمانان آسیا اهمیت داشته است.<ref>تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۱۷۰.</ref> | ||
جمهوری آذربایجان در شرق منطقه قفقاز جنوبی، از شمال با روسیه، از شمال غربی با گرجستان، از جنوب با ایران، از غرب با ارمنستان، و از طریق منطقه خودمختار نخجوان با ترکیه هممرز است و از شرق به دریای مازندران محدود میشود. (تصویر شماره ۲) مساحت این کشور ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع است.<ref>جغرافیای کامل قفقاز، ص۹۵-۱۰۰.</ref> زبان رسمی آن آذری و پایتختش شهر باکوست. جمعیت جمهوری آذربایجان حدود هشت میلیون نفر است. مذهب ۷۰ درصد از مردم آن تشیع و ۳۰ درصد سنی حنفی است.<ref>دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص۶۷؛ www.cia.gov.</ref> | جمهوری آذربایجان در شرق منطقه قفقاز جنوبی، از شمال با روسیه، از شمال غربی با گرجستان، از جنوب با ایران، از غرب با ارمنستان، و از طریق منطقه خودمختار نخجوان با ترکیه هممرز است و از شرق به دریای مازندران محدود میشود. (تصویر شماره ۲) مساحت این کشور ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع است.<ref>جغرافیای کامل قفقاز، ص۹۵-۱۰۰.</ref> زبان رسمی آن آذری و پایتختش شهر باکوست. جمعیت جمهوری آذربایجان حدود هشت میلیون نفر است. مذهب ۷۰ درصد از مردم آن تشیع و ۳۰ درصد سنی حنفی است.<ref>دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص۶۷؛ www.cia.gov.</ref> | ||
== تاریخ آذربایجان == | == تاریخ آذربایجان == | ||
سرزمین امروزین جمهوری آذربایجان، در عهد باستان با نام آلبانیا شناخته میشد. در برخی متون سریانی سده ششم | سرزمین امروزین جمهوری آذربایجان، در عهد باستان با نام آلبانیا شناخته میشد. در برخی متون سریانی سده ششم میلادی نام این ناحیه به صورت اران آمده است.<ref>اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۶۶.</ref> این نام بعدها در دوران اسلامی برای این منطقه شهرت یافت.<ref>تاریخ شروان و دربند، ص۱۶-۱۹.</ref> نام آذربایجان تنها در دوران حاکمیت شوروی، با اهداف سیاسی بر اران اطلاق شد و رواج یافت. این در حالی است که آذربایجان در طول تاریخ، استانی از سرزمین ایران بوده و نام خود را از یکی از فرمانداران دوران هخامنشی با نام آتورپات گرفته است.<ref>اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۱۱-۱۴، ۷۹-۸۱.</ref> پیش از حمله اسکندر، هخامنشیان بر این ناحیه سلطه داشتند. اسکندر پس از فتح ایران (۳۳۱ق.م.) فرصت حمله به قفقاز را نیافت و به نظر میرسد شاهان اران در دوران جانشینان اسکندر استقلال بیشتری یافتند. در تمام دوران اشکانیان و ساسانیان، ایران و روم بر سر تصرف اران و ارمنستان نزاع و کشمش داشتند. از این روی، جنگهایی بسیار در این نواحی اتفاق افتاد و پادشاهان اران گاه زیر نفوذ ایران و گاه روم بودند.<ref>نک: اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۲۷۹-۶۱۱.</ref> | ||
نخستین یورش مسلمانان به قفقاز در سال ۲۲ هجری، در پی فرمان خلیفه دوم صورت گرفت. فرمانده سپاه اسلام، سراقة بن | ===ورود اسلام=== | ||
نخستین یورش مسلمانان به [[قفقاز]] در سال ۲۲ هجری، در پی فرمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] صورت گرفت. فرمانده سپاه اسلام، [[سراقة بن عمرو]]، با حاکمان محلی اران پیمان صلح امضا کرد.<ref>الروض المعطار، ص۷۸؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۱۵۶-۱۵۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۸۰.</ref> بار دیگر سلمان بن ربیعه باهلی (م.۲۹ق.) در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] و از طرف [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] به این نواحی تاخت.<ref>فتوح البلدان، ص۱۹۷؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۴۶؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۳۲-۶۳۳.</ref> در دوران [[حکومت امویان]]، ارمنستان و اران زیر نفوذ خلافت درآمد و نمایندگانی از طرف خلیفه به این منطقه گسیل شدند. در دوره امویان و نیز اوایل دوران عباسیان، فرماندهان اران با هجومهای پیاپی قوم خزر روبهرو بودند.<ref>الروض المعطار، ص۷۸.</ref> در دوران عباسی این منطقه شاهد شورشهایی در مخالفت با عباسیان بود که از آن جمله میتوان به قیام بابک خُرَّمْدین(م.۲۲۳ق.) اشاره کرد.<ref>اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۲۵-۴۴۲، تاریخ شروان و دربند، ص۱۹-۲۰.</ref> | |||
=== حکومتهای نیمه مستقل === | |||
تا پیش از حمله سلجوقیان، سلسلههایی نیمه مستقل مانند ساجیان (حکومت: ۲۷۶-۳۳۰ق.) و شدادیان (حکومت: ۳۳۰-۴۶۸ق.) در این منطقه حکم راندند.<ref>تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۳۶-۵۲.</ref> با ورود طُغْرُل سلجوقی (م.۴۴۲ق.) اران سلطه سلجوقیان را پذیرفت<ref>اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۴۴-۴۹۰.</ref> و با حمله مغول به ایران، اران زیر سلطه مغولان رفت (۶۱۸ق.). برخی از حکومتهای محلی این منطقه مانند شروانشاهان در این زمان به حیات خود ادامه دادند، اما باجگزار دولت ایلخانی بودند.<ref>نک: گلستان ارم، ص۸۴-۱۰۷.</ref> | تا پیش از حمله سلجوقیان، سلسلههایی نیمه مستقل مانند ساجیان (حکومت: ۲۷۶-۳۳۰ق.) و شدادیان (حکومت: ۳۳۰-۴۶۸ق.) در این منطقه حکم راندند.<ref>تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۳۶-۵۲.</ref> با ورود طُغْرُل سلجوقی (م.۴۴۲ق.) اران سلطه سلجوقیان را پذیرفت<ref>اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۴۴-۴۹۰.</ref> و با حمله مغول به ایران، اران زیر سلطه مغولان رفت (۶۱۸ق.). برخی از حکومتهای محلی این منطقه مانند شروانشاهان در این زمان به حیات خود ادامه دادند، اما باجگزار دولت ایلخانی بودند.<ref>نک: گلستان ارم، ص۸۴-۱۰۷.</ref> | ||
شروانشاهان از نوادگان یزید بن مزید بودند که در زمان عباسیان و از طرف هارون الرشید (۱۷۰-۱۹۳ق.) بر اران حکمرانی یافت (۱۸۳ق.) و فرزندانش توانستند در شروان فرمانروایی تشکیل دهند.<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۲۷۰؛ تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۴۴۶؛ تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۵۴-۵۵؛ تاریخ شروان ودربند، ص۴۴-۴۵.</ref> شروانشاهان تا دوران صفویان بر حکومت شروان باقی ماندند و هر بار به تبعیت یکی از سلسلههایی درمیآمدندکه در غرب ایران شکل میگرفتند.<ref>گلستان ارم، ص۱۰۴؛ نک: اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۴۲-۴۹۰.</ref> | شروانشاهان از نوادگان یزید بن مزید بودند که در زمان عباسیان و از طرف هارون الرشید (۱۷۰-۱۹۳ق.) بر اران حکمرانی یافت (۱۸۳ق.) و فرزندانش توانستند در شروان فرمانروایی تشکیل دهند.<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۲۷۰؛ تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۴۴۶؛ تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۵۴-۵۵؛ تاریخ شروان ودربند، ص۴۴-۴۵.</ref> شروانشاهان تا دوران صفویان بر حکومت شروان باقی ماندند و هر بار به تبعیت یکی از سلسلههایی درمیآمدندکه در غرب ایران شکل میگرفتند.<ref>گلستان ارم، ص۱۰۴؛ نک: اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ص۴۴۲-۴۹۰.</ref> | ||
در دوران صفویه حکومت شروانشاهان به دست شاه طهماسب صفوی از میان رفت و پس از آن نمایندگان دولت صفوی در این ناحیه حاکم شدند.<ref>گلستان ارم، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> بعد از سقوط صفویان و جز در دوران کوتاه حکومت نادرشاه افشار (حکومت: ۱۱۴۸-۱۱۶۰ش.)<ref>تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۷.</ref>، این منطقه به سمت تجزیه پیش رفت و شاهان محلی حکومتهایی مستقل تشکیل دادند. محمد خان قاجار در سال ۱۲۰۹ با لشکرکشی به قفقاز کوشید قدرت مرکزی را دوباره در آنجا برپا کند. از سال ۱۸۰۳م. پیشروی روسیه در قفقاز آغاز شد و برخی از شهرهای این منطقه به روسیه ملحق شدند. این موضوع انگیزه جنگ اول روس و ایران بود. این جنگها با پذیرفتن عهدنامه گلستان (۱۲۲۸ش./ ۱۸۱۳م.) از سوی ایران و واگذارکردن قره باغ، گنجه، موقان، شکی، شروان، قبه، دربند، باکو، ولایات طالش، داغستان و گرجستان به روسیه پایان یافت. در پی جنگهای جدید با روسیه و به موجب عهدنامه ترکمنچای(۱۲۴۳ش./ ۱۸۲۸م.) ایروان و نخجوان نیز از ایران جدا شدند.<ref>بستان السیاحه، ص۹۴؛ تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۷-۲۵۸؛ دائرة المعارف الشیعیه، ج۱، ص۶۴-۶۵.</ref> | === دوران صفویان و قاجار=== | ||
در دوران [[صفویان|صفویه]] حکومت شروانشاهان به دست [[شاه طهماسب صفوی]] از میان رفت و پس از آن نمایندگان دولت صفوی در این ناحیه حاکم شدند.<ref>گلستان ارم، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> بعد از سقوط صفویان و جز در دوران کوتاه حکومت نادرشاه افشار (حکومت: ۱۱۴۸-۱۱۶۰ش.)<ref>تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۷.</ref>، این منطقه به سمت تجزیه پیش رفت و شاهان محلی حکومتهایی مستقل تشکیل دادند. محمد خان قاجار در سال ۱۲۰۹ با لشکرکشی به قفقاز کوشید قدرت مرکزی را دوباره در آنجا برپا کند. از سال ۱۸۰۳م. پیشروی روسیه در قفقاز آغاز شد و برخی از شهرهای این منطقه به روسیه ملحق شدند. این موضوع انگیزه جنگ اول روس و ایران بود. این جنگها با پذیرفتن عهدنامه گلستان (۱۲۲۸ش./ ۱۸۱۳م.) از سوی ایران و واگذارکردن قره باغ، گنجه، موقان، شکی، شروان، قبه، دربند، باکو، ولایات طالش، داغستان و گرجستان به روسیه پایان یافت. در پی جنگهای جدید با روسیه و به موجب عهدنامه ترکمنچای(۱۲۴۳ش./ ۱۸۲۸م.) ایروان و نخجوان نیز از ایران جدا شدند.<ref>بستان السیاحه، ص۹۴؛ تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۷-۲۵۸؛ دائرة المعارف الشیعیه، ج۱، ص۶۴-۶۵.</ref> | |||
=== سلطه روسیه و استقلال کشور=== | |||
در دوران حکومت روسیه، خاننشینهای قفقاز استقلال داخلی خود را از دست دادند و به صورت استانهایی از امپراتوری روسیه درآمدند.<ref>تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۸.</ref> در ۱۹۱۸م. حزب بلشویک بر باکو و مناطق شرق آذربایجان چیره شد و در مناطق میانی آذربایجان، ملیگرایان به رهبری حزب مساوات، دولتی مستقل تشکیل دادند. در پایان جنگ جهانی دوم، دول متحد آذربایجان را تصرف کردند و حزب مساوات را قانونی دانستند. با خروج متحدین در سال ۱۹۱۹م. بلشویکها آذربایجان را تصرف و تشکیل جمهوری آذربایجان شوروی سوسیالیستی را اعلان کردند. دو سال بعد اتحادیه شوروی ماورای قفقاز با عضویت آذربایجان، ارمنستان و گرجستان تشکیل شد. این سه در سال ۱۹۳۶ از هم جدا شدند و هر یک جمهوری مستقلی را شکل دادند. در سال۱۹۸۹ شورای عالی جمهوری آذربایجان، قانون حکومت ملی مستقل را به تصویب رساند و اعلان استقلال کرد. این سبب شد نیروهای نظامی شوروی به آذربایجان حمله کنند؛ اما سرانجام با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱ آذربایجان به استقلال کامل دست یافت.<ref>دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص۶۵-۶۷.</ref> | در دوران حکومت روسیه، خاننشینهای قفقاز استقلال داخلی خود را از دست دادند و به صورت استانهایی از امپراتوری روسیه درآمدند.<ref>تاریخ عمومی منطقه شروان، ص۲۵۸.</ref> در ۱۹۱۸م. حزب بلشویک بر باکو و مناطق شرق آذربایجان چیره شد و در مناطق میانی آذربایجان، ملیگرایان به رهبری حزب مساوات، دولتی مستقل تشکیل دادند. در پایان جنگ جهانی دوم، دول متحد آذربایجان را تصرف کردند و حزب مساوات را قانونی دانستند. با خروج متحدین در سال ۱۹۱۹م. بلشویکها آذربایجان را تصرف و تشکیل جمهوری آذربایجان شوروی سوسیالیستی را اعلان کردند. دو سال بعد اتحادیه شوروی ماورای قفقاز با عضویت آذربایجان، ارمنستان و گرجستان تشکیل شد. این سه در سال ۱۹۳۶ از هم جدا شدند و هر یک جمهوری مستقلی را شکل دادند. در سال۱۹۸۹ شورای عالی جمهوری آذربایجان، قانون حکومت ملی مستقل را به تصویب رساند و اعلان استقلال کرد. این سبب شد نیروهای نظامی شوروی به آذربایجان حمله کنند؛ اما سرانجام با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱ آذربایجان به استقلال کامل دست یافت.<ref>دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص۶۵-۶۷.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۷: | ||
با جدایی آذربایجان از ایران در پی معاهده گلستان و ترکمنچای در سالهای آغازین سده نوزدهم، حجگزاری آذربایجان زیر مجموعه روسها قرار گرفت. تشیع اکثر مردم آذربایجان موجب ارتباط گسترده آنان با ایرانیان بود و حج شیعیان قفقاز را با حجگزاری ایرانیان پیوند میداد. در سده نوزدهم شیعیان قفقاز برای رفتن به مکه از ایران میگذشتند و همراه با کاروانهای ایرانی به سوی عتبات عالیات و سپس حجاز رهسپار میشدند. در مشکلاتی که برای شیعیان در حجاز ایجاد میشد، آذریها نیز شریک بودند. از این روی، برخی از حاجیان شیعی استان ایروان روسیه، خود را داغستانی معرفی میکردند تا از گرفتاریهای دامنگیر حاجیان شیعه در حجاز بگریزند.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۱۹۵-۱۹۷.</ref> | با جدایی آذربایجان از ایران در پی معاهده گلستان و ترکمنچای در سالهای آغازین سده نوزدهم، حجگزاری آذربایجان زیر مجموعه روسها قرار گرفت. تشیع اکثر مردم آذربایجان موجب ارتباط گسترده آنان با ایرانیان بود و حج شیعیان قفقاز را با حجگزاری ایرانیان پیوند میداد. در سده نوزدهم شیعیان قفقاز برای رفتن به مکه از ایران میگذشتند و همراه با کاروانهای ایرانی به سوی عتبات عالیات و سپس حجاز رهسپار میشدند. در مشکلاتی که برای شیعیان در حجاز ایجاد میشد، آذریها نیز شریک بودند. از این روی، برخی از حاجیان شیعی استان ایروان روسیه، خود را داغستانی معرفی میکردند تا از گرفتاریهای دامنگیر حاجیان شیعه در حجاز بگریزند.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۱۹۵-۱۹۷.</ref> | ||
وظیفه سازماندهی حاجیان قفقاز را افرادی با نام چاووشی | وظیفه سازماندهی حاجیان قفقاز را افرادی با نام [[چاووشی]] برعهده داشتند. این افراد هر ساله در مناطق مختلف قفقاز حضور مییافتند و به سازماندهی حاجیان در قالب کاروانهایی اقدام کرده، آنان را بدون هیچ مشکلی از مرزهای ایران عبور میدادند. چاووشیها از ساکنان همین مناطق یا از عربها و ترکهای مهاجر به روسیه بودند.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۱۶.</ref> در آغاز، ساکنان مناطق مختلف آذربایجان و ارمنستان و قفقاز برحسب سکونتگاه خود به یکی از شهرهای تبریز، اردبیل، خوی، انزلی و... میآمدند. آنگاه از هریک از این شهرها قافلهای راه میافتاد و هر کدام از مسیری به سمت کرمانشاه حرکت میکرد و در آن شهر با سایر قافلهها آمیخته، همراه کاروان حج ایرانیان راهی مکه میشد.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۱۶-۱۸.</ref> | ||
با وجود این نباید پنداشت که حج اهالی قفقاز تنها از مسیر ایران بوده است. حاجیان سنی مذهب و شماری از حاجیان شیعه مذهب قفقاز همراه با دیگر مسلمانان روسیه از مسیر دریای سیاه و استانبول به حج میرفتند. میرزا حسین فراهانی که در سال ۱۳۰۲ق. راهی حج شده، شمار معمول حاجیان قفقازی را ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر دانسته و آنان را به دو گروه قسمت کرده است: گروهی با مذهب شافعی که از منطقه داغستان و چِچِن میآمدند و گروهی با مذهب تشیع که از گنجه، شماخی، باکو، شیروان و تفلیس میآمدند. او با اشاره به شمار حاجیان در آن سال که۵۰۰ نفر بوده، همگی را از شهروندان روسیه شمرده که از راه استانبول به حج رفتهاند.<ref>سفرنامه فراهانی، ص۱۶۸.</ref> | با وجود این نباید پنداشت که حج اهالی قفقاز تنها از مسیر ایران بوده است. حاجیان سنی مذهب و شماری از حاجیان شیعه مذهب قفقاز همراه با دیگر مسلمانان روسیه از مسیر دریای سیاه و استانبول به حج میرفتند. میرزا حسین فراهانی که در سال ۱۳۰۲ق. راهی حج شده، شمار معمول حاجیان قفقازی را ۳۰۰ تا ۶۰۰ نفر دانسته و آنان را به دو گروه قسمت کرده است: گروهی با مذهب شافعی که از منطقه داغستان و چِچِن میآمدند و گروهی با مذهب تشیع که از گنجه، شماخی، باکو، شیروان و تفلیس میآمدند. او با اشاره به شمار حاجیان در آن سال که۵۰۰ نفر بوده، همگی را از شهروندان روسیه شمرده که از راه استانبول به حج رفتهاند.<ref>سفرنامه فراهانی، ص۱۶۸.</ref> | ||
نیکوکاران در حجاز مکانهایی ویژه برای سکنا دادن به حاجیان روسی ساخته بودند و مطوفان مخصوص امور حج آنان را بر عهده داشتند. در سال ۱۸۹۸م. سه مطوف | نیکوکاران در حجاز مکانهایی ویژه برای سکنا دادن به حاجیان روسی ساخته بودند و مطوفان مخصوص امور حج آنان را بر عهده داشتند. در سال ۱۸۹۸م. سه [[مطوف]] برای حاجیان روسی وجود داشته که یکی متعلق به حاجیان قفقازی بوده است.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۲۰۶.</ref> در این سال ۱۰۰ نفر از اهالی قفقاز به حج رفتهاند.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۱۹۵.</ref> | ||
در دوران حکومت تزارها، حج مسلمانان از کشور روسیه با دشواریهایی همراه بوده است. حاکمان روسیه با توجه به تأثیر سیاسی حج در اتحاد میان مسلمانان از سویی و فراگیری نهضتهای اسلامگرا و استعمارستیز از سوی دیگر، میکوشیدند شهروندان مسلمان خود را از ادای تکلیف حج بازدارند.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۱۴-۱۶، ۳۱۳.</ref> | در دوران حکومت تزارها، حج مسلمانان از کشور روسیه با دشواریهایی همراه بوده است. حاکمان روسیه با توجه به تأثیر سیاسی حج در اتحاد میان مسلمانان از سویی و فراگیری نهضتهای اسلامگرا و استعمارستیز از سوی دیگر، میکوشیدند شهروندان مسلمان خود را از ادای تکلیف حج بازدارند.<ref>الحج قبل مئة سنه، ص۱۴-۱۶، ۳۱۳.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۵: | ||
در آذربایجان، شب قبل از سفر حاجی، نزدیکان در منزلش گرد هم میآیند و او از آشنایان و بستگان حلالیت میطلبد. حاجیان قبل از رفتن به حج، به زیارت مزار اولیا و بزرگان دینی میروند. هنگام بازگشت حاجی، خانواده و فامیل به استقبال او میروند و برایش گوسفند قربانی میکنند. حاجی در پی بازگشت از سفر ضیافتی ترتیب میدهد که به سفره علی۷ معروف است. افزون بر این، تا چند روز مردم به دیدار حاجی آمده، از سفره احسان و آب زمزم بهره میبرند.<ref>تحقیقات میدانی، رایزنی فرهنگی ایران در آذربایجان.</ref> در گذشته حاجیان در پی بازگشت از سفر حج لباسی موسوم به چوخا میپوشیدند. چاووشیخوانی پیش از سفر حج نیز از دیگر مراسم سنتی آذربایجان بود. در این مراسم چاووشخوان با خواندن اشعار دینی به در خانه زائران میرفت و از آنان صله میگرفت.<ref>جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۳۳، ۳۸.</ref> تهیه سوغاتی نیز میان حاجیان آذربایجانی رواج دارد. از جمله سوغاتیهای معمول حج میتوان به تسبیح، خرما، آب زمزم و انگشتری اشاره کرد.<ref>جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۶۱.</ref> | در آذربایجان، شب قبل از سفر حاجی، نزدیکان در منزلش گرد هم میآیند و او از آشنایان و بستگان حلالیت میطلبد. حاجیان قبل از رفتن به حج، به زیارت مزار اولیا و بزرگان دینی میروند. هنگام بازگشت حاجی، خانواده و فامیل به استقبال او میروند و برایش گوسفند قربانی میکنند. حاجی در پی بازگشت از سفر ضیافتی ترتیب میدهد که به سفره علی۷ معروف است. افزون بر این، تا چند روز مردم به دیدار حاجی آمده، از سفره احسان و آب زمزم بهره میبرند.<ref>تحقیقات میدانی، رایزنی فرهنگی ایران در آذربایجان.</ref> در گذشته حاجیان در پی بازگشت از سفر حج لباسی موسوم به چوخا میپوشیدند. چاووشیخوانی پیش از سفر حج نیز از دیگر مراسم سنتی آذربایجان بود. در این مراسم چاووشخوان با خواندن اشعار دینی به در خانه زائران میرفت و از آنان صله میگرفت.<ref>جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۳۳، ۳۸.</ref> تهیه سوغاتی نیز میان حاجیان آذربایجانی رواج دارد. از جمله سوغاتیهای معمول حج میتوان به تسبیح، خرما، آب زمزم و انگشتری اشاره کرد.<ref>جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۶۱.</ref> | ||
و | == اشخاص تأثیر گذار در حج== | ||
محمد بن ابیالساج و یوسف بن ابیالساج بنیانگذاران سلسله ساجیان در آذربایجان و اران بودند که مدتی نیز از طرف معتمد عباسی (حکومت: ۲۵۶-۲۷۹ق.) حکمرانی مکه و مدینه را داشتند.<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۸۰؛ العقد الثمین، ج۷، ص۴۸۷؛ ج۲، ص۲۵؛ اران از دوران باستان تا عهد مغول، ص۴۴۴-۴۴۵.</ref> از میان حجگزاران شهیر علمی و ادبی این سرزمین هم میتوان به خاقانی شروانی(۵۲۰-۵۹۵ق.) شاعر بلند آوازه اشاره کرد که در [[منظومه تحفة العراقین]] گزارشی از سفر حج خود آورده است.<ref>تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۶۴-۶۵.</ref> نویسنده مصباح الحرمین که کتابی است در آداب حج، از مردم قفقاز بوده است.<ref>مصباح الحرمین، ص۸-۹.</ref> زین العابدین شروانی (حکومت: ۱۱۹۴-۱۲۵۳ق.) که از دانشوران متولد شروان بود، به مسافرت در کشورهای اسلامی پرداخت و از جمله چند ماهی را در مکه و مدینه ماند و گزارش سفر خود را در کتاب بستان السیاحه ثبت کرد.<ref>خاطرات زیارت خانه خدا و عتبات عالیات، ص۴۹۳-۴۹۹.</ref> باکی خان اف از جمله بزرگان ادبیات آذربایجان است که در سال ۱۸۴۶م. به حج رفت. سفرنامه حج مشهوری نیز از اسماعیل بیقوتقاشنلی در دست است که از سرداران نظامی در دوران امپراتوری روسیه بود. در سالهای اخیر حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان در سال ۱۹۹۴م. به سفر حج رفت.<ref>جزوه تحقیقی دفتر نمایندگی ولی فقیه در جمهوری آذربایجان، ص۱۷، ۳۹، ۴۳.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۸۹: | خط ۹۴: | ||
* '''www.cta.gov''' | * '''www.cta.gov''' | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{کشورهای مرتبط با حج}} | |||
گروه حجگزاری | گروه حجگزاری |