پرش به محتوا

تبرک: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۰۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ دسامبر ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[آذر]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[آذر]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi  }}
'''تَبَرُّک''': درخواست [[خیر]] و برکت از [[خداوند]]، از طریق یک موجود مبارک است.


'''تَبَرُّک''': درخواست [[خیر]] و برکت از [[خداوند]]، از طریق یک موجود مبارک است.
در اصطلاح دینی تیمن و برکت خواستن به واسطه موجودی که در پیشگاه [[خداوند]] از مقام والایی برخوردار است. تبرک با [[توسل]] شباهت مفهومی و مصداقی دارند.
تبرک یا با لمس و تماس موجود متبرک، یا از طریق اشیائی که به موجودات متبرک شباهت دارند، تحقق پیدا می‌کند و گاهی هم صاحب برکت خودش به شخص برکت می‌بخشد بدون اینکه شخص آن را درخواست کرده باشد.
 
 
برکت علاوه بر [[اسلام]] در [[ادیان]] گذشته و در [[عهد عتیق]] درباره [[حضرت یعقوب]] و [[یوسف]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی(ع)]] آمده است.
دیدگاه رایج میان مسلمانان بر این است که تبرک یک کار نیک و مقبولی است.
 
 
اما به باور [[وهابیان]] یک نوع [[عبادت]] شمرده شده و از آن جایی که عبادت امری توقیفی است بنابرین تبرک تنها در مورد اموری جایز می‌باشد که در کتاب و سنت دلیلی بر جواز آن باشد. در موارد دیگر تبرک [[بدعت]] و غیر مشروع است.
اما در جواب وهابیان باید گفت که در عبادت نیت [[پرستش]] وجود دارد اما در تبرک‌جویی هرگز قصد پرستش موجود متبرک در میان نیست. تبرک از اموری است که در شرع مقدس بر جواز آن دلایل فراوانی وجود دارد و بدعت ناپسند به شمار نمی‌رود.
 
 
در [[قرآن کریم]]، سنت پیامبر(ص)، سیره اهل بیت(ع) و نیز در سیره صحابه و [[تابعین]] تبرک فراوان گزارش شده است.
در مورد تبرک به [[پیامبر(ص)]] از تبرک به مو، ناخن و وسایل پیامبر و نیز تبرک به اماکن منسوب به پیامبر می‌توان سخن گفت. با توجه به ادله و شواهد گوناگون، اختصاص این امر به پیامبر(ص) درست نیست؛ چنانچه در رفتار مسلمانان تبرک به غیر پیامبر فراوان وجود دارد. حتی بنابر روایات خود حضرت به عرق پیشانی [[حضرت علی(ع)]] تبرک جسته است.
به طور خلاصه باید گفت تبرک یک امر مجاز بوده و اختصاص به پیامبر(ص) یا امور مربوط به ایشان ندارد.


در اصطلاح دینی تیمن و برکت خواستن به واسطه موجودی که در پیشگاه خداوند از مقام والایی برخوردار است.


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
خط ۴۷: خط ۶۱:
===رد دیدگاه وهابیت===
===رد دیدگاه وهابیت===


یکم. عبادت کاری است که به نیت پرستش خداوند انجام پذیرد؛ اما کسی که در صدد تبرک‌جویی از آثار بزرگان دین برمی‌آید، هرگز این افراد را دارای مقام الوهیت نمی‌داند و در تبرک‌جویی هرگز قصد عبادت ندارد. بنا بر این، کار او مصداق عبادت نیست<ref>تهذیب الاصول، ج1، ص147.</ref> تا با توحید در الوهیت و عبودیت منافات داشته باشد یا غلوآمیز قلمداد گردد. شاهد این سخن، نهی نکردن پیامبر از مواردی است که در محضر ایشان به دست صحابه انجام می‌گرفته،<ref>التبرک، جدیع، ص244.</ref> حال آن‌که ایشان از برخی الفاظ غلوآمیز منع می‌نمودند.<ref>التوحید، ص106-108.</ref>
یکم. عبادت کاری است که به نیت [[پرستش]] خداوند انجام پذیرد؛ اما کسی که در صدد تبرک‌جویی از آثار بزرگان دین برمی‌آید، هرگز این افراد را دارای مقام الوهیت نمی‌داند و در تبرک‌جویی هرگز قصد عبادت ندارد. بنا بر این، کار او مصداق عبادت نیست<ref>تهذیب الاصول، ج1، ص147.</ref> تا با توحید در [[الوهیت]] و عبودیت منافات داشته باشد یا غلوآمیز قلمداد گردد. شاهد این سخن، نهی نکردن پیامبر از مواردی است که در محضر ایشان به دست صحابه انجام می‌گرفته،<ref>التبرک، جدیع، ص244.</ref> حال آن‌که ایشان از برخی الفاظ غلوآمیز منع می‌نمودند.<ref>التوحید، ص106-108.</ref>


دوم. با وجود ادله و شواهد گوناگون بر جواز این کار، نمی‌توان آن را بدعت‌آمیز شمرد. از این گذشته، هر‌گونه بدعتی ناپسند و حرام نیست؛ بلکه بدعت ناپسند و حرام، امری جدید است که در دین درونی شود و دلیلی بر مشروعیت آن نباشد و با سنت سازگار نگردد.<ref>جامع العلوم و الحکم، ج2، ص127.</ref> تبرک را که دارای ادله و شواهد گوناگون از سنت و سیره مسلمانان است، نمی‌توان بدعت ناپسند دانست؛ بلکه بر پایه نظر شافعی، بدعتی پسندیده است.<ref>جامع العلوم و الحکم، ج2، ص131.</ref> در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، بر خلاف نظر وهابیان، اصل عملی مورد استناد، اصل اباحه است که بر پایه آن، هر کاری که دلیلی استوار بر عدم جواز و حرمتش در دست نباشد، مجاز و مباح است.<ref>کشف الارتیاب، ص82.</ref>
دوم. با وجود ادله و شواهد گوناگون بر جواز این کار، نمی‌توان آن را بدعت‌آمیز شمرد. از این گذشته، هر‌گونه بدعتی ناپسند و حرام نیست؛ بلکه [[بدعت]] ناپسند و حرام، امری جدید است که در دین درونی شود و دلیلی بر مشروعیت آن نباشد و با سنت سازگار نگردد.<ref>جامع العلوم و الحکم، ج2، ص127.</ref> تبرک را که دارای ادله و شواهد گوناگون از [[سنت]] و سیره مسلمانان است، نمی‌توان بدعت ناپسند دانست؛ بلکه بر پایه نظر شافعی، بدعتی پسندیده است.<ref>جامع العلوم و الحکم، ج2، ص131.</ref> در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، بر خلاف نظر وهابیان، اصل عملی مورد استناد، اصل [[اباحه]] است که بر پایه آن، هر کاری که دلیلی استوار بر عدم جواز و حرمتش در دست نباشد، مجاز و مباح است.<ref>کشف الارتیاب، ص82.</ref>


از دیدگاه فقیهان شیعی، طلب برکت از چیزهایی که در شرع از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند، جایز و بلکه راجح و مستحب است.<ref>فرهنگ فقه، ج2، ص335.</ref> از دیدگاه ایشان، تبرک جستن به نام امامان: با نوشتن بر کفن و جریدتین (دو تکه چوب تازه)<ref>جواهر الکلام، ج4، ص225-241.</ref> و نیز به واسطه نام‌گذاری فرزندان به نام ایشان،<ref>جواهر الکلام، ج31، ص254.</ref> قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک،<ref>مختلف الشیعه، ج2، ص312؛ جواهر الکلام، ج4، ص304.</ref> تبرک به قرآن با نوشتن آن بر کفن<ref>جواهر الکلام، ج31، ص254؛ مستمسک العروه، ج4، ص182.</ref> و مس کلمات و حروف آن<ref>مصباح الهدی، ج3، ص170.</ref> مستحب است.
از دیدگاه فقیهان شیعی، طلب برکت از چیزهایی که در [[شرع]] از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند، جایز و بلکه راجح و مستحب است.<ref>فرهنگ فقه، ج2، ص335.</ref> از دیدگاه ایشان، تبرک جستن به نام [[امامان(ع)]] با نوشتن بر کفن و جریدتین (دو تکه چوب تازه)<ref>جواهر الکلام، ج4، ص225-241.</ref> و نیز به واسطه نام‌گذاری فرزندان به نام ایشان،<ref>جواهر الکلام، ج31، ص254.</ref> قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک،<ref>مختلف الشیعه، ج2، ص312؛ جواهر الکلام، ج4، ص304.</ref> تبرک به [[قرآن]] با نوشتن آن بر کفن<ref>جواهر الکلام، ج31، ص254؛ مستمسک العروه، ج4، ص182.</ref> و مس کلمات و حروف آن<ref>مصباح الهدی، ج3، ص170.</ref> مستحب است.


===تبرک به قبر پیامبر نزد اهل سنت===
===تبرک به قبر پیامبر نزد اهل سنت===


علما و فقیهان اهل سنت، میان جواز و استحباب و کراهت تبرک به قبر رسول خدا(ص) اختلاف نظر دارند.<ref>نک: الغدیر، ج5، ص146-155.</ref> حکم به کراهت نیز شاید به علت ترس از منافات آن رفتار با ادب‌ورزی در حق پیامبر باشد.<ref>کشف الارتیاب، ص344-345؛ الغدیر، ج5، ص146.</ref> احمد بن حنبل تبرک به منبر و قبر پیامبر(ص) و بوسیدن آن را مجاز می‌داند.<ref>العلل، ج2، ص492.</ref> شهاب الدین خفاجی حنفی نیز به کراهت مس و بوسیدن و چسباندن سینه به قبر پیامبر(ص) باور دارد.<ref>الغدیر، ج5، ص153.</ref>
علما و فقیهان اهل سنت، میان جواز و استحباب و کراهت تبرک به قبر رسول خدا(ص) اختلاف نظر دارند.<ref>نک: الغدیر، ج5، ص146-155.</ref> حکم به کراهت نیز شاید به علت ترس از منافات آن رفتار با ادب‌ورزی در حق پیامبر باشد.<ref>کشف الارتیاب، ص344-345؛ الغدیر، ج5، ص146.</ref> [[احمد بن حنبل]] تبرک به منبر و [[قبر پیامبر]] و بوسیدن آن را مجاز می‌داند.<ref>العلل، ج2، ص492.</ref> [[شهاب‌الدین خفاجی حنفی]] نیز به کراهت مس و بوسیدن و چسباندن سینه به قبر پیامبر(ص) باور دارد.<ref>الغدیر، ج5، ص153.</ref>


   
   


برخی از فقیهان شافعی همانند رملی شافعی، لمس قبر نبی، ولیّ خدا یا عالم و نیز سردرهای ورودی قبر اولیا و بوسیدن آن را به قصد تبرک مجاز می‌داند.<ref>نک: الغدیر، ج5، ص222.</ref> محب الدین طبری شافعی نیز مس قبر و بوسیدن آن را جایز و موافق با سیره دانشوران و صالحان می‌شمرد.<ref>نک: الغدیر، ج5، ص223.</ref>
برخی از فقیهان شافعی همانند [[رملی شافعی]]، لمس قبر نبی، ولیّ خدا یا عالم و نیز سردرهای ورودی قبر اولیا و بوسیدن آن را به قصد تبرک مجاز می‌داند.<ref>نک: الغدیر، ج5، ص222.</ref> [[محب‌الدین طبری شافعی]] نیز مس قبر و بوسیدن آن را جایز و موافق با سیره دانشوران و صالحان می‌شمرد.<ref>نک: الغدیر، ج5، ص223.</ref>


   
   


زرقانی مالکی نیز باور دارد که بوسیدن قبر پیامبر(ص) به قصد تبرک ایرادی ندارد.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج12، ص215.</ref> حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیره پیوسته اهل شریعت است. در مواردی که جواز و صحت برکت‌جویی مشکوک باشد، اصل اباحه پشتوانه حکم به جواز است.
[[زرقانی مالکی]] نیز باور دارد که بوسیدن قبر پیامبر(ص) به قصد تبرک ایرادی ندارد.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج12، ص215.</ref> حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیره پیوسته [[اهل شریعت]] است. در مواردی که جواز و صحت برکت‌جویی مشکوک باشد، اصل اباحه پشتوانه حکم به جواز است.


==تبرک در قرآن کریم==
==تبرک در قرآن کریم==


قرآن کریم در چند آیه به موضوع تبرک پرداخته است. تبرک یعقوب(ع) به پیراهن یوسف(ع) یکی از این موارد است. هنگامی که یوسف به برادرانش گفت که پیراهنش را بر چشمان پدرشان بیفکنند: {{قلم رنگ|سبز|﴿اذْهَبُواْ بِقَمِیصیِ هَذَا فَاَلْقُوهُ عَلیَ‌ وَجْهِ اَبیِ یَاْتِ بَصِیرًا﴾}} (سوره یوسف، آیه 93) رحمت حق از مجرای پیراهن یوسف بر حضرت یعقوب جاری شد و یعقوب با برکت جستن از آن لباس،<ref>توحید در قرآن، ص534.</ref> بینایی خود را بازیافت.<ref>البحر المحیط، ج6، ص324؛ تبیین القرآن، ج2، ص57.</ref>
قرآن کریم در چند آیه به موضوع تبرک پرداخته است. تبرک [[یعقوب(ع)]] به پیراهن یوسف(ع) یکی از این موارد است. هنگامی که [[یوسف]] به برادرانش گفت که پیراهنش را بر چشمان پدرشان بیفکنند: {{قلم رنگ|سبز|﴿اذْهَبُواْ بِقَمِیصیِ هَذَا فَاَلْقُوهُ عَلیَ‌ وَجْهِ اَبیِ یَاْتِ بَصِیرًا﴾}} ([[سوره یوسف]]، آیه 93) رحمت حق از مجرای پیراهن یوسف بر حضرت یعقوب جاری شد و یعقوب با برکت جستن از آن لباس،<ref>توحید در قرآن، ص534.</ref> بینایی خود را بازیافت.<ref>البحر المحیط، ج6، ص324؛ تبیین القرآن، ج2، ص57.</ref>


نمونه دیگر، تبرک بنی‌اسرائیل به تابوت موسی بوده است. این تابوت، صندوقی بود که در آن، امور متعلق به خاندان موسی و‌هارون و الواح مقدس نازل شده بر موسی(ع) قرار داشت و موسی بن عمران(ع) آن را به یوشع بن نون سپرده بود.<ref>نمونه، ج2، ص240.</ref> بنی‌اسرائیل این صندوق را که مایه آرامش آنان بوده است، بسیار مقدس می‌دانستند و در نبرد با بت‌پرستان آن را با خود حمل می‌نمودند:<ref>مجمع البیان، ج2، ص614-615؛ الدر المنثور، ج1، ص314-315.</ref> {{قلم رنگ|سبز|﴿... التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِّمَّا تَرَکَ ءَالُ مُوسیَ‌ وَ ءَالُ هَرُونَ تحَمِلُهُ الْمَلَائکَةُ﴾}} (سوره بقره، آیه 248) و به آن تبرک می‌جستند.<ref>تفسیر قمی، ج1، ص81-82.</ref> این عمل ممکن است افزون بر تبرک، به قصد احترام و تعظیم نیز باشد؛ اما این قصد منافاتی با تبرک ندارد. پیدا است که حمل این تابوت به ویژه هنگام جنگ، جز به جهت تبرک و استمداد از آن وجهی نداشته است.<ref>نک: فی ظلال التوحید، ص294.</ref>
نمونه دیگر، تبرک [[بنی‌اسرائیل]] به [[تابوت موسی]] بوده است. این تابوت، صندوقی بود که در آن، امور متعلق به خاندان موسی و‌ [[هارون]] و الواح مقدس نازل شده بر موسی(ع) قرار داشت و موسی بن عمران(ع) آن را به [[یوشع بن نون]] سپرده بود.<ref>نمونه، ج2، ص240.</ref> بنی‌اسرائیل این صندوق را که مایه آرامش آنان بوده است، بسیار مقدس می‌دانستند و در نبرد با بت‌پرستان آن را با خود حمل می‌نمودند:<ref>مجمع البیان، ج2، ص614-615؛ الدر المنثور، ج1، ص314-315.</ref> {{قلم رنگ|سبز|﴿... التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِّمَّا تَرَکَ ءَالُ مُوسیَ‌ وَ ءَالُ هَرُونَ تحَمِلُهُ الْمَلَائکَةُ﴾}} ([[سوره بقره]]، آیه 248) و به آن تبرک می‌جستند.<ref>تفسیر قمی، ج1، ص81-82.</ref> این عمل ممکن است افزون بر تبرک، به قصد احترام و تعظیم نیز باشد؛ اما این قصد منافاتی با تبرک ندارد. پیدا است که حمل این تابوت به ویژه هنگام جنگ، جز به جهت تبرک و استمداد از آن وجهی نداشته است.<ref>نک: فی ظلال التوحید، ص294.</ref>


مقام ابراهیم(ع) نیز که اثر گام‌های حضرت ابراهیم بر آن قرار دارد، به همین سبب محل نماز خواندن مردم گشته است: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ اَمْنًا وَ اتخَّذُواْ مِن مَّقَامِ اِبْرَاهِمَ مُصَلیً...﴾}} (سوره بقره، آیه 125)<ref>مجمع البیان، ج1، ص383؛ آلاء الرحمن، ج1، ص125.</ref> به جهت تماس آن سنگ با پای حضرت ابراهیم(ع) مردم به آن تبرک می‌جویند.<ref>کشف الارتیاب، ص341-343.</ref> از این روی، می‌توان گفت که تبرک به محل نشستن و نماز پیامبر اسلام نیز مجاز است. در روایتی، میان حجرالاسود و مقام ابراهیم مدفن شماری فراوان از پیامبران خوانده شده که به همین جهت، مبارک است.<ref>احسن الحدیث، ج1، ص243.</ref>
[[مقام ابراهیم]] نیز که اثر گام‌های [[حضرت ابراهیم(ع)]] بر آن قرار دارد، به همین سبب محل نماز خواندن مردم گشته است: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ اَمْنًا وَ اتخَّذُواْ مِن مَّقَامِ اِبْرَاهِمَ مُصَلیً...﴾}} (سوره بقره، آیه 125)<ref>مجمع البیان، ج1، ص383؛ آلاء الرحمن، ج1، ص125.</ref> به جهت تماس آن سنگ با پای حضرت ابراهیم(ع) مردم به آن تبرک می‌جویند.<ref>کشف الارتیاب، ص341-343.</ref> از این روی، می‌توان گفت که تبرک به محل نشستن و نماز پیامبر اسلام نیز مجاز است. در روایتی، میان [[حجرالاسود]] و مقام ابراهیم مدفن شماری فراوان از پیامبران خوانده شده که به همین جهت، مبارک است.<ref>احسن الحدیث، ج1، ص243.</ref>


==تبرک در سنت نبوی==
==تبرک در سنت نبوی==


سنت پیامبر به عنوان یکی از پشتوانه‌های احکام شرعی، پشتوانه جواز تبرک‌جویی است. برخی روایات حکایت دارند که رسول خدا اصحاب را به این کار برمی‌انگیخت. متون تاریخی و حدیثی شیعه و سنی مواردی فراوان از این دست را گزارش نموده‌اند.<ref>نک: التبرک، میانجی، ص42-62.</ref> برای نمونه، ایشان به اصحاب امر فرمود که از چاه ناقه صالح تبرک جوید. همین دلیل جواز تبرک به آثار پیامبران و صالحان است، اگر چه درگذشته باشند.<ref>تفسیر قرطبی، ج10، ص47؛ مواهب الجلیل، ج1، ص68.</ref>
سنت پیامبر به عنوان یکی از پشتوانه‌های احکام شرعی، پشتوانه جواز تبرک‌جویی است. برخی روایات حکایت دارند که رسول خدا اصحاب را به این کار برمی‌انگیخت. متون تاریخی و حدیثی [[شیعه]] و [[سنی]] مواردی فراوان از این دست را گزارش نموده‌اند.<ref>نک: التبرک، میانجی، ص42-62.</ref> برای نمونه، ایشان به اصحاب امر فرمود که از [[چاه ناقه صالح]] تبرک جوید. همین دلیل جواز تبرک به آثار پیامبران و صالحان است، اگر چه درگذشته باشند.<ref>تفسیر قرطبی، ج10، ص47؛ مواهب الجلیل، ج1، ص68.</ref>


در شب ازدواج حضرت فاطمه(س) پیامبر پس از وضو، باقی‌مانده آب وضوی خویش را به سر و صورت و بدن حضرت زهرا و علی(ع) پاشید و از خداوند خواستار برکت برای ایشان و نسلشان شد.<ref>ینابیع الموده، ج2، ص63.</ref> امام علی روایت نموده که به برکت پیامبر و مسح ایشان در نبرد خیبر گرفتار چشم‌درد و بیماری نشده است.<ref>ینابیع الموده، ج1، ص153.</ref> آورد‌ه‌اند که پیامبر آب وضویش را بر فردی بیمار ریخت و او به برکت آن شفا یافت.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص56-57.</ref> در چند روایت گزارش شده که ایشان پس از انجام اعمال حج، موهای خویش را تراشید و آن‌ها را میان مسلمانان تقسیم نمود.<ref>نک: السنن الکبری، ج2، ص42؛ فضائل الخمسه، ج1، ص21؛ البدایة و النهایه، ج5، ص189.</ref> نیز ایشان در شب معراج، در مکان‌های منسوب به پیامبران نماز خواند.<ref>سبل الهدی، ج3، ص80-81.</ref> پیامبر به هنگام دفن فاطمه بنت اسد، او را با لباس خودش کفن نمود<ref>المستدرک، ج3، ص108؛ المعجم الکبیر، ج24، ص352.</ref> و در قبر او خوابید تا به برکت ایشان سختی قبر بر وی آسان گردد.<ref>جامع الاحادیث، ج32، ص42؛ المستدرک، ج3، ص116.</ref> عبدالله بن ابیّ نیز از حضرت درخواست کرد که او را در لباسی که بر تن داشته‌، به خاک بسپارد.<ref>تفسیر سمرقندی، ج2، ص79.</ref> وی با این کار در پی تبرک به لباس رسول خدا و پیشگیری از عذاب الهی بوده است.
در شب ازدواج [[حضرت فاطمه(س)]] پیامبر پس از وضو، باقی‌مانده آب وضوی خویش را به سر و صورت و بدن حضرت زهرا و علی(ع) پاشید و از خداوند خواستار برکت برای ایشان و نسلشان شد.<ref>ینابیع الموده، ج2، ص63.</ref> امام علی روایت نموده که به برکت پیامبر و مسح ایشان در [[نبرد خیبر]] گرفتار چشم‌درد و بیماری نشده است.<ref>ینابیع الموده، ج1، ص153.</ref> آورد‌ه‌اند که پیامبر آب وضویش را بر فردی بیمار ریخت و او به برکت آن شفا یافت.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص56-57.</ref> در چند روایت گزارش شده که ایشان پس از انجام [[اعمال حج]]، موهای خویش را تراشید و آن‌ها را میان مسلمانان تقسیم نمود.<ref>نک: السنن الکبری، ج2، ص42؛ فضائل الخمسه، ج1، ص21؛ البدایة و النهایه، ج5، ص189.</ref> نیز ایشان در [[شب معراج]]، در مکان‌های منسوب به پیامبران نماز خواند.<ref>سبل الهدی، ج3، ص80-81.</ref> پیامبر به هنگام دفن [[فاطمه بنت اسد]]، او را با لباس خودش کفن نمود<ref>المستدرک، ج3، ص108؛ المعجم الکبیر، ج24، ص352.</ref> و در قبر او خوابید تا به برکت ایشان سختی قبر بر وی آسان گردد.<ref>جامع الاحادیث، ج32، ص42؛ المستدرک، ج3، ص116.</ref> [[عبدالله بن ابیّ]] نیز از حضرت درخواست کرد که او را در لباسی که بر تن داشته‌، به خاک بسپارد.<ref>تفسیر سمرقندی، ج2، ص79.</ref> وی با این کار در پی تبرک به لباس رسول خدا و پیشگیری از عذاب الهی بوده است.


فرستاده قریش در رویداد صلح حدیبیه، اهتمام فراوان اصحاب برای تبرک به قطرات وضوی رسول خدا را حکایت می‌کند. این کار که در محضر حضرت اتفاق می‌افتاده، آن گاه که با عدم منع ایشان همراه می‌شود، می‌تواند ماخذ جواز برکت‌جویی قلمداد گردد. تبرک به آب وضوی رسول خدا و باقی‌مانده آن، نه تنها با نهی ایشان روبه‌رو نشد؛ بلکه گاه خود به اصحاب می‌فرمود که به آن آب تبرک جویند.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص56.</ref>
فرستاده [[قریش]] در رویداد [[صلح حدیبیه]]، اهتمام فراوان اصحاب برای تبرک به قطرات وضوی رسول خدا را حکایت می‌کند. این کار که در محضر حضرت اتفاق می‌افتاده، آن گاه که با عدم منع ایشان همراه می‌شود، می‌تواند ماخذ جواز برکت‌جویی قلمداد گردد. تبرک به آب وضوی رسول خدا و باقی‌مانده آن، نه تنها با نهی ایشان روبه‌رو نشد؛ بلکه گاه خود به اصحاب می‌فرمود که به آن آب تبرک جویند.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص56.</ref>


==تبرک در سیره اهل بیت==
==تبرک در سیره اهل بیت==


در متون روایی و تاریخی، مواردی فراوان از تبرک‌جویی اهل بیت و امامان شیعه به پیامبر(ص) گزارش شده است. فاطمه، دختر پیامبر، پس از وفات ایشان بر مزارش حضور می‌یافت و خاک آن را به نشانه تبرک بر سر و صورت خویش می‌مالید.<ref>وفاء الوفاء، ج4، ص217؛ احقاق الحق، ج10، ص435.</ref> تبرک‌جویی به قبر شریف پیامبر، سیره پیوسته امامان معصوم و اهل بیت بوده است.
در متون روایی و تاریخی، مواردی فراوان از تبرک‌جویی [[اهل بیت]] و امامان شیعه به پیامبر(ص) گزارش شده است. فاطمه، دختر پیامبر، پس از وفات ایشان بر مزارش حضور می‌یافت و خاک آن را به نشانه تبرک بر سر و صورت خویش می‌مالید.<ref>وفاء الوفاء، ج4، ص217؛ احقاق الحق، ج10، ص435.</ref> تبرک‌جویی به قبر شریف پیامبر، سیره پیوسته امامان معصوم و اهل بیت بوده است.


   
   


در منابع روایی، تبرک امام حسین،<ref>الفتوح، ج5، ص18-19؛ بحار الانوار، ج44، ص328.</ref> امام صادق،<ref>بحار الانوار، ج97، ص150-153.</ref> امام رضا<ref>بحار الانوار، ج80، ص314؛ ج93، ص153.</ref> و امام جواد(ع)<ref>نک: الکافی، ج1، ص353؛ بحار الانوار، ج50، ص68.</ref> به مزار پیامبر گزارش شده است. امام حسن(ع) نیز وصیت نمود که در صورت امکان، کنار مزار رسول خدا به خاک سپرده شود.<ref>فضائل الخمسه، ج3، ص256.</ref> تبرک امام صادق(ع) به عصای پیامبر<ref>الکنی و الالقاب، ج1، ص27.</ref> و نیز تبرک حضرت علی به باقی‌مانده حنوط پیامبر<ref>المستدرک، ج1، ص361.</ref> شواهد دیگر این سیره است. از دیگر موارد برکت‌جویی اهل بیت، تبرک به سنگی در خانه حضرت زهرا است که محل نشستن ایشان بوده است.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص58.</ref>
در منابع روایی، تبرک [[امام حسین]]،<ref>الفتوح، ج5، ص18-19؛ بحار الانوار، ج44، ص328.</ref> [[امام صادق]]،<ref>بحار الانوار، ج97، ص150-153.</ref> [[امام رضا]]<ref>بحار الانوار، ج80، ص314؛ ج93، ص153.</ref> و [[امام جواد(ع)]]<ref>نک: الکافی، ج1، ص353؛ بحار الانوار، ج50، ص68.</ref> به مزار پیامبر گزارش شده است. [[امام حسن(ع)]] نیز وصیت نمود که در صورت امکان، کنار مزار رسول خدا به خاک سپرده شود.<ref>فضائل الخمسه، ج3، ص256.</ref> تبرک امام صادق(ع) به عصای پیامبر<ref>الکنی و الالقاب، ج1، ص27.</ref> و نیز تبرک حضرت علی به باقی‌مانده حنوط پیامبر<ref>المستدرک، ج1، ص361.</ref> شواهد دیگر این سیره است. از دیگر موارد برکت‌جویی اهل بیت، تبرک به سنگی در خانه حضرت زهرا است که محل نشستن ایشان بوده است.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص58.</ref>


==تبرک در سیره صحابه و تابعین==
==تبرک در سیره صحابه و تابعین==


صحابه نیز هم‌زمان با پیامبر و بعد از ایشان به وی تبرک می‌جستند. بررسی زندگانی پیامبر گرامی و چگونگی رفتار یاران ایشان حکایت از این دارد که مسلمانان در روزگار آغاز اسلام، به برکت‌جویی از وجود وی و امور متعلق به او اهتمام داشته‌اند.<ref>تبرک الصحابه، ص15-17.</ref> گاهی این اهتمام از سوی یک فرد چندان اوج می‌گرفت که گمان می‌رفت او مجنون شده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص213.</ref> از همین رو، صحابه به نگهداری آثار حضرت و بزرگداشت آن‌ها می‌پرداختند.
[[صحابه]] نیز هم‌زمان با پیامبر و بعد از ایشان به وی تبرک می‌جستند. بررسی زندگانی پیامبر گرامی و چگونگی رفتار یاران ایشان حکایت از این دارد که مسلمانان در روزگار آغاز اسلام، به برکت‌جویی از وجود وی و امور متعلق به او اهتمام داشته‌اند.<ref>تبرک الصحابه، ص15-17.</ref> گاهی این اهتمام از سوی یک فرد چندان اوج می‌گرفت که گمان می‌رفت او مجنون شده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج3، ص213.</ref> از همین رو، صحابه به نگهداری آثار حضرت و بزرگداشت آن‌ها می‌پرداختند.


تبرک به ایشان افزون بر دریافت آثار معنوی و فیض الهی از مسیر غیر طبیعی، به انگیزه اظهار ارادت و محبت به پیامبر و اهل بیت ایشان، از سوی خداوند و پیامبر نیز توصیه شده است؛ زیرا احترام به پیامبران و اولیا و آثار ایشان از مصداق‌های بزرگداشت شعائر الهی است<ref>البراهین الجلیه، ص57.</ref> که قرآن بر آن تاکید کرده است: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ) (سوره حج، آیه 32) با دقت در موارد تبرک‌جویی اصحاب آشکار می‌شود که آنان افزون بر برکت‌جویی، در صدد بزرگداشت آن انسان بزرگ بوده‌اند. مواردی مانند تعظیم قبر و تربت مزار نبوی از سوی دختر پیامبر(ص)<ref>المغنی، ج2، ص410.</ref> و امامان شیعه:،<ref>الفتوح، ج5، ص18-19؛ بحار الانوار، ج44، ص328.</ref> بر چشم نهادن موی پیامبر به دست احمد بن حنبل، و خودداری امام شافعی از اسب‌سواری در مدینه به این دلیل که آن جا محل گام‌های رسول خدا بوده است،<ref>ترتیب المدارک، ج2، ص53.</ref> نشان می‌دهد که مسلمانان آغاز اسلام برای مکان‌ها و آثار منسوب به اولیای دین عظمتی خاص باور داشته‌اند و این تعظیم به واسطه انتساب به ولیّ خدا بوده است.
تبرک به ایشان افزون بر دریافت آثار معنوی و فیض الهی از مسیر غیر طبیعی، به انگیزه اظهار ارادت و محبت به پیامبر و اهل بیت ایشان، از سوی خداوند و پیامبر نیز توصیه شده است؛ زیرا احترام به پیامبران و اولیا و آثار ایشان از مصداق‌های بزرگداشت شعائر الهی است<ref>البراهین الجلیه، ص57.</ref> که قرآن بر آن تاکید کرده است: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ﴾}} ([[سوره حج]]، آیه 32) با دقت در موارد تبرک‌جویی اصحاب آشکار می‌شود که آنان افزون بر برکت‌جویی، در صدد بزرگداشت آن انسان بزرگ بوده‌اند. مواردی مانند تعظیم قبر و تربت مزار نبوی از سوی دختر پیامبر(ص)<ref>المغنی، ج2، ص410.</ref> و امامان شیعه،<ref>الفتوح، ج5، ص18-19؛ بحار الانوار، ج44، ص328.</ref> بر چشم نهادن موی پیامبر به دست احمد بن حنبل، و خودداری [[امام شافعی]] از اسب‌سواری در [[مدینه]] به این دلیل که آن جا محل گام‌های رسول خدا بوده است،<ref>ترتیب المدارک، ج2، ص53.</ref> نشان می‌دهد که مسلمانان آغاز اسلام برای مکان‌ها و آثار منسوب به اولیای دین عظمتی خاص باور داشته‌اند و این تعظیم به واسطه انتساب به ولیّ خدا بوده است.


==انواع تبرک به پیامبر==
==انواع تبرک به پیامبر==


تبرک‌جویی مسلمانان به رسول خدا بر سه‌گونه بوده است: تبرک به اجزایی از بدن ایشان، تبرک به اشیای متعلق به ایشان، و تبرک به مکان‌های مرتبط با ایشان.
تبرک‌جویی مسلمانان به رسول خدا بر سه‌گونه بوده است: تبرک به اجزایی از بدن ایشان، تبرک به اشیای متعلق به ایشان، و تبرک به مکان‌های مرتبط با ایشان.
===تبرک به موی پیامبر===
===تبرک به موی پیامبر===
یکی از اشیای مورد اهتمام مسلمانان در تبرک<ref>صحیح مسلم، نووی، ج15، ص82.</ref> موهای پیامبر(ص) بوده است. اصحاب موی سر ایشان را برای تبرک و تیمن<ref>صحیح مسلم، ج7، ص79؛ صحیح مسلم، نووی، ج15، ص82.</ref> نزد خویش نگاه می‌داشتند.<ref>فتح الباری، ج6، ص148.</ref> آورده‌اند هنگامی که رسول خدا موی سرش را اصلاح می‌کرد، اصحاب گرد او می‌گشتند و هر تار مویی که بر زمین می‌افتاد، برای تبرک برمی‌داشتند.<ref>بحار الانوار، ج17، ص32.</ref> خالد بن ولید برای تبرک و به امید پیروزی، در جنگ‌ها پیشانی‌بندی می‌بست که چند تار از موهای رسول خدا در آن قرار داشت.<ref>تاریخ الخمیس، ج2، ص151؛ سبل الهدی، ج2، ص16.</ref> احمد بن حنبل نیز به موی پیامبر تبرک می‌جسته است.<ref>صفة الصفوه، ج1، ص547.</ref> تبرک به عرق ایشان هم میان اصحاب گزارش شده است. تبرک انس بن مالک<ref>صحیح البخاری، ج7، ص140.</ref> و امّ سلیم<ref>صحیح البخاری، ج7، ص140؛ فتح الباری، ج6، ص417؛ صحیح مسلم، ج7، ص81.</ref> به عرق ایشان از گزارش‌های معتبر در این زمینه است.
 
یکی از اشیای مورد اهتمام مسلمانان در تبرک<ref>صحیح مسلم، نووی، ج15، ص82.</ref> موهای پیامبر(ص) بوده است. اصحاب موی سر ایشان را برای تبرک و تیمن<ref>صحیح مسلم، ج7، ص79؛ صحیح مسلم، نووی، ج15، ص82.</ref> نزد خویش نگاه می‌داشتند.<ref>فتح الباری، ج6، ص148.</ref> آورده‌اند هنگامی که رسول خدا موی سرش را اصلاح می‌کرد، اصحاب گرد او می‌گشتند و هر تار مویی که بر زمین می‌افتاد، برای تبرک برمی‌داشتند.<ref>بحار الانوار، ج17، ص32.</ref> [[خالد بن ولید]] برای تبرک و به امید پیروزی، در جنگ‌ها پیشانی‌بندی می‌بست که چند تار از موهای رسول خدا در آن قرار داشت.<ref>تاریخ الخمیس، ج2، ص151؛ سبل الهدی، ج2، ص16.</ref> احمد بن حنبل نیز به موی پیامبر تبرک می‌جسته است.<ref>صفة الصفوه، ج1، ص547.</ref> تبرک به عرق ایشان هم میان اصحاب گزارش شده است. تبرک [[انس بن مالک]]<ref>صحیح البخاری، ج7، ص140.</ref> و امّ سلیم<ref>صحیح البخاری، ج7، ص140؛ فتح الباری، ج6، ص417؛ صحیح مسلم، ج7، ص81.</ref> به عرق ایشان از گزارش‌های معتبر در این زمینه است.
 
===تبرک به ناخن پیامبر===
===تبرک به ناخن پیامبر===
ناخن رسول خدا<ref>دلائل النبوه، ج5، ص441.</ref> که گاهی ایشان آن را برای تبرک میان اصحاب تقسیم می‌نمود،<ref>المواهب اللدنیه، ج3، ص495.</ref> باقی‌مانده آب آشامیدنی<ref>الطبقات، ج1، ص184.</ref> ایشان،<ref>صحیح البخاری، ج6، ص252-253؛ فتح الباری، ج10، ص85، 89.</ref> آب بئر بضاعه<ref>مفاهیم یجب ان تصحح، ص220.</ref> که با آشامیدن پیامبر متبرک شده است، و آب وضوی پیامبر از موارد تبرک‌جویی اصحاب بوده است.<ref>بحار الانوار، ج17، ص32.</ref> حتی گاه اصحاب آب وضوی پیامبر را می‌نوشیدند.<ref>اسد الغابه، ج2، ص258؛اسد الغابه، ج5، ص634.</ref> آورده‌اند که صحابه دهانه مشکی را که پیامبر از آن آب آشامیده بود، بریدند و به قصد تبرک بردند.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1907.</ref> در منابع تاریخی، نام 20 چشمه و چاه آمده که با آشامیدن پیامبر متبرّک شده و مورد اهتمام اصحاب بوده‌اند.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص119-150.</ref>
ناخن رسول خدا<ref>دلائل النبوه، ج5، ص441.</ref> که گاهی ایشان آن را برای تبرک میان اصحاب تقسیم می‌نمود،<ref>المواهب اللدنیه، ج3، ص495.</ref> باقی‌مانده آب آشامیدنی<ref>الطبقات، ج1، ص184.</ref> ایشان،<ref>صحیح البخاری، ج6، ص252-253؛ فتح الباری، ج10، ص85، 89.</ref> آب بئر بضاعه<ref>مفاهیم یجب ان تصحح، ص220.</ref> که با آشامیدن پیامبر متبرک شده است، و آب وضوی پیامبر از موارد تبرک‌جویی اصحاب بوده است.<ref>بحار الانوار، ج17، ص32.</ref> حتی گاه اصحاب آب وضوی پیامبر را می‌نوشیدند.<ref>اسد الغابه، ج2، ص258؛اسد الغابه، ج5، ص634.</ref> آورده‌اند که صحابه دهانه مشکی را که پیامبر از آن آب آشامیده بود، بریدند و به قصد تبرک بردند.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1907.</ref> در منابع تاریخی، نام 20 چشمه و چاه آمده که با آشامیدن پیامبر متبرّک شده و مورد اهتمام اصحاب بوده‌اند.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص119-150.</ref>
===تبرک به وسایل پیامبر===
===تبرک به وسایل پیامبر===
وسیله‌های متعلق به پیامبر نیز مورد تبرک بوده است.<ref>التبرک، میانجی، ص123، 171.</ref> لباس،<ref>صحیح البخاری، ج7، ص42؛ صحیح مسلم، ج7، ص116.</ref> عبا،<ref>التبرک، میانجی، ص177؛ اسد الغابه، ج3، ص154؛ الاصابه، ج4، ص68.</ref> عمامه،<ref>السنن الکبری، ج5، ص476؛ اکمال الکمال، ص283.</ref> کفش<ref>صحیح البخاری، ج8، ص113.</ref> و سجاده نبوی<ref>نک: التبرک، میانجی، ص25.</ref> از جمله این موارد است. مسلمانان حتی به دستی که در بیعت با رسول خدا با ایشان در تماس بوده، تبرک می‌جستند.<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص325؛ فتح الباری، ج6، ص148.</ref>
 
وسیله‌های متعلق به پیامبر نیز مورد تبرک بوده است.<ref>التبرک، میانجی، ص123، 171.</ref> لباس،<ref>صحیح البخاری، ج7، ص42؛ صحیح مسلم، ج7، ص116.</ref> عبا،<ref>التبرک، میانجی، ص177؛ اسد الغابه، ج3، ص154؛ الاصابه، ج4، ص68.</ref> عمامه،<ref>السنن الکبری، ج5، ص476؛ اکمال الکمال، ص283.</ref> کفش<ref>صحیح البخاری، ج8، ص113.</ref> و سجاده نبوی<ref>نک: التبرک، میانجی، ص25.</ref> از جمله این موارد است. مسلمانان حتی به دستی که در [[بیعت]] با رسول خدا با ایشان در تماس بوده، تبرک می‌جستند.<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص325؛ فتح الباری، ج6، ص148.</ref>
 
===تبرک به اماکن منسوب به پیامبر===
===تبرک به اماکن منسوب به پیامبر===
مسلمانان آغاز اسلام به مکان‌هایی که با پیامبر نسبت داشت و ایشان در آن جا نماز خوانده<ref>صحیح البخاری، ج1، ص124؛ اسد الغابه، ج3، ص227.</ref> یا نشسته بود،<ref>فتح الباری، ج1، ص426.</ref> تبرک می‌جستند. آنان کوشیدند تا فهرست مکان‌هایی را که پیامبر بر آن گام نهاده بود، ثبت کنند. حتی در آغاز اسلام، برای زیارت مسجد قبا، درست همان کوچه‌ها و راه‌هایی را طی می‌کردند که رسول خدا پیموده بود.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص56-57.</ref> فهرست این مکان‌ها در سده سوم ق. به دست فاکهی با عنوان «المواضع التی دخلها رسول الله» ثبت گشته<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص91.</ref> و در برخی منابع دیگر یاد گشته است.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص5-7.</ref>


عبدالله بن عمر اهتمامی ویژه به این امر داشت و در مکان‌های منسوب به پیامبر(ص) نماز می‌خواند.<ref>نک: صحیح البخاری، ج1، ص124؛ البدایة و النهایه، ج5، ص149-150.</ref> البته برخی از مخالفان تبرک‌جویی، این کار وی را بر پایه اجتهاد شخصی می‌دانند. اما بعضی بر پایه همین روایات و نقل‌ها بر آنند که پی‌جویی آثار پیامبر(ص) و تبرک به آن مستحب است.<ref>فتح الباری، ج1، ص471.</ref>
مسلمانان آغاز اسلام به مکان‌هایی که با پیامبر نسبت داشت و ایشان در آن جا نماز خوانده<ref>صحیح البخاری، ج1، ص124؛ اسد الغابه، ج3، ص227.</ref> یا نشسته بود،<ref>فتح الباری، ج1، ص426.</ref> تبرک می‌جستند. آنان کوشیدند تا فهرست مکان‌هایی را که پیامبر بر آن گام نهاده بود، ثبت کنند. حتی در آغاز اسلام، برای زیارت [[مسجد قبا]]، درست همان کوچه‌ها و راه‌هایی را طی می‌کردند که رسول خدا پیموده بود.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص56-57.</ref> فهرست این مکان‌ها در سده سوم ق. به دست [[فاکهی]] با عنوان «المواضع التی دخلها رسول الله» ثبت گشته<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص91.</ref> و در برخی منابع دیگر یاد گشته است.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص5-7.</ref>
 
[[عبدالله بن عمر]] اهتمامی ویژه به این امر داشت و در مکان‌های منسوب به پیامبر(ص) نماز می‌خواند.<ref>نک: صحیح البخاری، ج1، ص124؛ البدایة و النهایه، ج5، ص149-150.</ref> البته برخی از مخالفان تبرک‌جویی، این کار وی را بر پایه اجتهاد شخصی می‌دانند. اما بعضی بر پایه همین روایات و نقل‌ها بر آنند که پی‌جویی آثار پیامبر(ص) و تبرک به آن مستحب است.<ref>فتح الباری، ج1، ص471.</ref>


===مکان‌های متبرک پیامبر در مکه===
===مکان‌های متبرک پیامبر در مکه===


برخی از این مکان‌ها که در مکه قرار داشته‌اند، عبارتند از:
برخی از این مکان‌ها که در [[مکه]] قرار داشته‌اند، عبارتند از:


محل تولد<ref>شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیه، ج1، ص258.</ref> و جایی که پیامبر شترهای خود را در حج قربانی می‌کرد<ref>صحیح البخاری، ج6، ص236.</ref>؛ مسجد محل آغاز هجرت پیامبر از مکه و نیز مسجد بنا شده در آن منطقه<ref>آثار اسلامی، ص158.</ref>؛ مسجد الغنم که پس از فتح مکه، مشرکان در آن جا با پیامبر بیعت کردند<ref>آثار اسلامی، ص150.</ref>؛ مسجد خَیْف که محل خطبه حجة الوداع<ref>الکافی، ج1، ص403؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص270.</ref> و نماز 700 پیامبر است<ref>الکافی، ج4، ص214.</ref> و به نماز خواندن در آن بسیار سفارش شده است<ref>الکافی، ج4، ص519؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص230.</ref>؛ مسجد ردم الاعلی؛ مسجد مختفی؛ خانه‌ام‌هانی؛ مسجدی در راه ذی طوی؛ مسجد عُرَیض<ref>آثار اسلامی، ص99-104، 228.</ref>؛ خانه خدیجه(س) که مکان تولد فاطمه زهرا3 بوده است<ref>آثار اسلامی، ص125.</ref>؛ خانه ارقم بن ابی‌ارقم که محل پنهان شدن مسلمانان از هجوم مشرکان مکه بوده<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص14.</ref>؛ مسجد الغدیر در مکان خواندن خطبه غدیر<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص229.</ref>؛ مسجد الجن، جایگاه بیعت جنیان با پیامبر<ref>آثار اسلامی، ص93.</ref>؛ سنگ در نزدیک قبة الوحی در مسجدالحرام که به پیغمبر سلام نموده است<ref>رحلة ابن بطوطه، ج1، ص379-380.</ref>؛ سنگی نزدیک مکه که پیامبر در بازگشت از عمره روی آن استراحت نموده است<ref>رحلة ابن بطوطه، ج1، ص382.</ref>؛ سنگی در گوشه مسجدالحرام که نقش گام‌های مبارک پیامبر بر آن قرار داشته است.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص128.</ref>
محل تولد<ref>شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیه، ج1، ص258.</ref> و جایی که پیامبر شترهای خود را در [[حج]] قربانی می‌کرد<ref>صحیح البخاری، ج6، ص236.</ref>؛ مسجد محل آغاز هجرت پیامبر از مکه و نیز مسجد بنا شده در آن منطقه<ref>آثار اسلامی، ص158.</ref>؛ [[مسجد الغنم]] که پس از [[فتح مکه]]، مشرکان در آن جا با پیامبر بیعت کردند<ref>آثار اسلامی، ص150.</ref>؛ [[مسجد خیف|مسجد خَیْف]] که محل [[خطبه حجة الوداع]]<ref>الکافی، ج1، ص403؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص270.</ref> و نماز 700 پیامبر است<ref>الکافی، ج4، ص214.</ref> و به نماز خواندن در آن بسیار سفارش شده است<ref>الکافی، ج4، ص519؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص230.</ref>؛ [[مسجد ردم الاعلی]]؛ [[مسجد مختفی]]؛ [[خانه‌ ام‌هانی]]؛ مسجدی در راه [[ذی‌طوی]]؛ [[مسجد عریض|مسجد عُرَیض]]<ref>آثار اسلامی، ص99-104، 228.</ref>؛ خانه [[خدیجه(س)]] که مکان تولد فاطمه زهرا(س) بوده است؛<ref>آثار اسلامی، ص125.</ref> خانه [[ارقم بن ابی‌ارقم]] که محل پنهان شدن مسلمانان از هجوم مشرکان مکه بوده<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص14.</ref>؛ [[مسجد الغدیر]] در مکان خواندن [[خطبه غدیر]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص229.</ref>؛ مسجد الجن، جایگاه بیعت جنیان با پیامبر<ref>آثار اسلامی، ص93.</ref>؛ سنگ در نزدیک [[قبة الوحی]] در [[مسجدالحرام]] که به پیغمبر سلام نموده است<ref>رحلة ابن بطوطه، ج1، ص379-380.</ref>؛ سنگی نزدیک مکه که پیامبر در بازگشت از [[عمره]] روی آن استراحت نموده است<ref>رحلة ابن بطوطه، ج1، ص382.</ref>؛ سنگی در گوشه مسجدالحرام که نقش گام‌های مبارک پیامبر بر آن قرار داشته است.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص128.</ref>


با وجود این پشتوانه‌ها و سیره پیوسته و قطعی مسلمانان در برکت‌جویی، شماری از وهابیان باور دارند که تبرک جستن هنگام زندگانی پیامبر اسلام9 به دلیل رفتار صحابه و عدم منع پیامبر مشروع بوده است؛ اما پس از وفات ایشان، صحابه و مسلمانان به صورت مطلق این رفتار را ترک نمودند. بنا بر این، برکت‌جویی ویژه دوران حیات پیامبر(ص) بوده که ولایت ایشان بر مسلمانان جریان داشته<ref>الاعتصام، ص294-296.</ref>؛ اما پس از وفات او جایز نیست.<ref>حکم الجدیرة بالاذاعه، ص46.</ref>
با وجود این پشتوانه‌ها و سیره پیوسته و قطعی مسلمانان در برکت‌جویی، شماری از وهابیان باور دارند که تبرک جستن هنگام زندگانی پیامبر اسلام(ص) به دلیل رفتار صحابه و عدم منع پیامبر مشروع بوده است؛ اما پس از وفات ایشان، صحابه و مسلمانان به صورت مطلق این رفتار را ترک نمودند. بنا بر این، برکت‌جویی ویژه دوران حیات پیامبر(ص) بوده که ولایت ایشان بر مسلمانان جریان داشته<ref>الاعتصام، ص294-296.</ref>؛ اما پس از وفات او جایز نیست.<ref>حکم الجدیرة بالاذاعه، ص46.</ref>


افزون بر پشتوانه‌های یاد شده، پاسخ دیگر آن است که پیامبر اسلام(ص) دارای زندگانی برزخی است و بر پایه برخی روایات، ایشان سلام افراد به خود را می‌شنود و پاسخ می‌دهد.<ref>شفاء السقام، ص119؛ مفاهیم یجب ان تصحح، ص71.</ref> پس ولایت او منحصر به هنگام حیاتش نیست و پس از وفاتش نیز جریان دارد. شواهد تاریخی نیز نشان می‌دهند که تبرک‌جویی همواره پس از وفات پیامبر مورد اهتمام اصحاب و تابعین بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج4، ص46.</ref>
افزون بر پشتوانه‌های یاد شده، پاسخ دیگر آن است که پیامبر اسلام(ص) دارای زندگانی برزخی است و بر پایه برخی روایات، ایشان سلام افراد به خود را می‌شنود و پاسخ می‌دهد.<ref>شفاء السقام، ص119؛ مفاهیم یجب ان تصحح، ص71.</ref> پس ولایت او منحصر به هنگام حیاتش نیست و پس از وفاتش نیز جریان دارد. شواهد تاریخی نیز نشان می‌دهند که تبرک‌جویی همواره پس از وفات پیامبر مورد اهتمام اصحاب و [[تابعین]] بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج4، ص46.</ref>


===مکان‌های متبرک پیامبر در مدینه===
===مکان‌های متبرک پیامبر در مدینه===
خط ۱۲۵: خط ۱۴۷:
   
   


آورده‌اند که چون صحابه به مسجدالنبی وارد می‌شدند، قسمتی از منبر را که کنار قبر پیامبر بود، می‌گرفتند و رو به قبله دعا می‌کردند.<ref>الشفاء، ج2، ص86.</ref> هنگامی که مردم مدینه از خشکسالی شکایت داشتند، به سفارش عایشه، سوراخی بالای روضه پیامبر گشودند و به برکت قبر پیامبر بر مردم باران بارید.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص115.</ref>
آورده‌اند که چون صحابه به [[مسجدالنبی]] وارد می‌شدند، قسمتی از منبر را که کنار قبر پیامبر بود، می‌گرفتند و رو به [[قبله]] دعا می‌کردند.<ref>الشفاء، ج2، ص86.</ref> هنگامی که مردم مدینه از خشکسالی شکایت داشتند، به سفارش عایشه، سوراخی بالای [[روضه پیامبر]] گشودند و به برکت قبر پیامبر بر مردم باران بارید.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص115.</ref>


این‌که ابوبکر و عمر خواستند کنار قبر پیامبر به خاک سپرده شوند، جز متبرک شدن به ایشان وجهی نداشته است.<ref>کشف الارتیاب، ص344؛ التبرک، میانجی، ص157.</ref> از دیگر مکان‌های متبرک مدینه، می‌توان به این موارد اشاره کرد: غار ثور، غار حراء،<ref>بحار الانوار، ج57، ص223.</ref> مسجد شجره که محل احرام پیامبر بوده است،<ref>الکافی، ج4، ص248.</ref> مسجد الاجابه که پیامبر در بازگشت از عمره در آن نماز خوانده بود و مردم آن را برای تبرک می‌بوسند،<ref>آثار اسلامی، ص142.</ref> مسجد البغله، مسجد الفتح،<ref>وسائل الشیعه، ج4، ص309.</ref> مسجد قبا که نماز در آن پاداش فراوان دارد،<ref>وسائل الشیعه، ج5، ص285-286.</ref> مشربه‌ام ابراهیم،<ref>الکافی، ج4، ص560.</ref> مسجد فضیخ، قبور شهیدان احد، مسجد احزاب یا فتح،<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص229.</ref> مسجد عتبان بن مالک.<ref>آثار اسلامی، ص207-208.</ref>
این‌که [[ابوبکر]] و [[عمر]] خواستند کنار قبر پیامبر به خاک سپرده شوند، جز متبرک شدن به ایشان وجهی نداشته است.<ref>کشف الارتیاب، ص344؛ التبرک، میانجی، ص157.</ref> از دیگر مکان‌های متبرک مدینه، می‌توان به این موارد اشاره کرد: [[غار ثور]]، [[غار حراء]]،<ref>بحار الانوار، ج57، ص223.</ref> [[مسجد شجره]] که محل احرام پیامبر بوده است،<ref>الکافی، ج4، ص248.</ref> [[مسجد الاجابه]] که پیامبر در بازگشت از عمره در آن نماز خوانده بود و مردم آن را برای تبرک می‌بوسند،<ref>آثار اسلامی، ص142.</ref> [[مسجد البغله]]، [[مسجد الفتح]]،<ref>وسائل الشیعه، ج4، ص309.</ref> مسجد قبا که نماز در آن پاداش فراوان دارد،<ref>وسائل الشیعه، ج5، ص285-286.</ref> [[مشربه‌ ام‌ابراهیم]]،<ref>الکافی، ج4، ص560.</ref> [[مسجد فضیخ]]، [[قبور شهیدان احد]]، [[مسجد احزاب]] یا فتح،<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص229.</ref> [[مسجد عتبان بن مالک]].<ref>آثار اسلامی، ص207-208.</ref>


تبرک به این مکان‌ها که یا پس از وفات پیامبر بنا شده‌اند و یا پس از ایشان بازسازی گشته‌اند، دلیل بطلان دیدگاه شماری از وهابیان است که باور دارند تبرک پس از وفات پیامبر تنها در باره آثاری مجاز است که با بدن پیامبر تماس داشته و صحابه نیز به این موارد تبرک می‌جستند.<ref>التبرک، جدیع، ص252.</ref>
تبرک به این مکان‌ها که یا پس از وفات پیامبر بنا شده‌اند و یا پس از ایشان بازسازی گشته‌اند، دلیل بطلان دیدگاه شماری از وهابیان است که باور دارند تبرک پس از وفات پیامبر تنها در باره آثاری مجاز است که با بدن پیامبر تماس داشته و صحابه نیز به این موارد تبرک می‌جستند.<ref>التبرک، جدیع، ص252.</ref>
خط ۱۳۳: خط ۱۵۵:
   
   


آن‌ها تبرک به مواردی مانند در و دیوار مسجدالحرام و مسجدالنبی و نیز ضریح نبوی(ص) را جایز نمی‌شمرند<ref>التبرک و التوسل، ص40-41.</ref> و این کار را در زمره رفتار بت‌پرستان و مشرکان می‌دانند.<ref>نک: کشف الارتیاب، ص342-343.</ref> اما چنان‌که گفتیم، ادله و شواهد آشکار بر جواز تبرک به آثار نبوی پس از زندگانی ایشان، حتی در مواردی که با بدن پیامبر در تماس نبوده، دلالت دارند. فتوای احمد بن حنبل در جواز مسح منبر و روضه نبوی نیز این سخن را تایید می‌کند.<ref>العلل و معرفة الرجال، ج2، ص492.</ref>
آن‌ها تبرک به مواردی مانند در و دیوار مسجدالحرام و مسجدالنبی و نیز [[ضریح نبوی]] را جایز نمی‌شمرند<ref>التبرک و التوسل، ص40-41.</ref> و این کار را در زمره رفتار بت‌پرستان و مشرکان می‌دانند.<ref>نک: کشف الارتیاب، ص342-343.</ref> اما چنان‌که گفتیم، ادله و شواهد آشکار بر جواز تبرک به آثار نبوی پس از زندگانی ایشان، حتی در مواردی که با بدن پیامبر در تماس نبوده، دلالت دارند. فتوای احمد بن حنبل در جواز مسح منبر و روضه نبوی نیز این سخن را تایید می‌کند.<ref>العلل و معرفة الرجال، ج2، ص492.</ref>


نکته مغفول در نظر این گروه، تفاوت برکت‌جویی مسلمانان با کار مشرکان است. قصد مسلمانان در زیارت قبور و بارگاه اولیای دین، خود صاحب قبر و بارگاه است، نه سنگ و خاک و دیوار. اما مشرکان به خود بت‌ها نظر دارند. ابوایوب انصاری در پاسخ به اعتراض مروان در باره قرار دادن صورتش بر قبر نبوی، بیان کرد که قصدش زیارت پیامبر است، نه زیارت سنگ و خاک.<ref>المستدرک، ج4، ص515.</ref>
نکته مغفول در نظر این گروه، تفاوت برکت‌جویی مسلمانان با کار مشرکان است. قصد مسلمانان در زیارت قبور و بارگاه اولیای دین، خود صاحب قبر و بارگاه است، نه سنگ و خاک و دیوار. اما مشرکان به خود بت‌ها نظر دارند. [[ابوایوب انصاری]] در پاسخ به اعتراض مروان در باره قرار دادن صورتش بر قبر نبوی، بیان کرد که قصدش زیارت پیامبر است، نه زیارت سنگ و خاک.<ref>المستدرک، ج4، ص515.</ref>


==تبرک‌جویی به غیر پیامبر==
==تبرک‌جویی به غیر پیامبر==


مسلمانان افزون بر تبرک به پیامبر(ص)، به افراد یا چیزهای دیگر نیز تبرک می‌جسته‌اند. این رفتار در روزگار خود پیامبر نیز انجام می‌گرفته است. آورده‌اند که پیامبر(ص) به عرق پیشانی حضرت علی(ع) تبرّک جسته است.<ref>شرح نهج البلاغه، ج9، ص169؛ المناقب، ص85.</ref>
مسلمانان افزون بر تبرک به پیامبر(ص)، به افراد یا چیزهای دیگر نیز تبرک می‌جسته‌اند. این رفتار در روزگار خود پیامبر نیز انجام می‌گرفته است. آورده‌اند که پیامبر(ص) به عرق پیشانی [[حضرت علی(ع)]] تبرّک جسته است.<ref>شرح نهج البلاغه، ج9، ص169؛ المناقب، ص85.</ref>


موارد دیگر تبرک به غیر پیامبر، عبارتند از: قرآن کریم،<ref>کنز العمال، ج1، ص519.</ref> حجرالاسود،<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص330.</ref> پرچم امام حسن و امام حسین(ع)، شمشیر جعفر طیار، قرآن منسوب به علی بن ابی‌طالب(ع)، پرده کعبه،<ref>الکافی، ج4، ص229؛ آثار اسلامی، ص70.</ref> غذای اهل بیت:،<ref>دعائم الاسلام، ج2، ص104؛ مستدرک الوسائل، ج16، ص329.</ref> امام حسین(ع)، عباس بن عبدالمطلب، علی بن ابی‌طالب(ع)،<ref>السجود علی الارض، ص132.</ref> نیم‌خورده مؤمن،<ref>وسائل الشیعه، ج25، ص263.</ref> آب فرات،<ref>وسائل الشیعه، ج14، ص404-407.</ref> آب زمزم،<ref>بحار الانوار، ج96، ص244-245.</ref> خاک مدینه،<ref>وفاء الوفاء، ج1، ص68.</ref> خانه عقیل بن ابی‌طالب، مسجد کوفه.<ref>بحار الانوار، ج97، ص396.</ref>
موارد دیگر تبرک به غیر پیامبر، عبارتند از: [[قرآن کریم]]،<ref>کنز العمال، ج1، ص519.</ref> حجرالاسود،<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص330.</ref> پرچم امام حسن و امام حسین(ع)، شمشیر [[جعفر طیار]]، قرآن منسوب به علی بن ابی‌طالب(ع)، [[پرده کعبه]]،<ref>الکافی، ج4، ص229؛ آثار اسلامی، ص70.</ref> غذای اهل بیت(ع)،<ref>دعائم الاسلام، ج2، ص104؛ مستدرک الوسائل، ج16، ص329.</ref> امام حسین(ع)، [[عباس بن عبدالمطلب]]، علی بن ابی‌طالب(ع)،<ref>السجود علی الارض، ص132.</ref> نیم‌خورده مؤمن،<ref>وسائل الشیعه، ج25، ص263.</ref> آب فرات،<ref>وسائل الشیعه، ج14، ص404-407.</ref> [[آب زمزم]]،<ref>بحار الانوار، ج96، ص244-245.</ref> خاک مدینه،<ref>وفاء الوفاء، ج1، ص68.</ref> [[خانه عقیل بن ابی‌طالب]]، [[مسجد کوفه]].<ref>بحار الانوار، ج97، ص396.</ref>


===تبرک به قبور غیر پیامبر===
===تبرک به قبور غیر پیامبر===
خط ۱۴۷: خط ۱۶۹:
تبرک به قبور نیز در میان مسلمانان منحصر به قبر پیامبر نبوده است. آنان به قبرهای صحابه و تابعین و صالحان نیز متبرک می‌شدند.<ref>التبرک، بیاتی، ج5، ص11.</ref> سبکی باور دارد که از دیدگاه دین، حتی تبرک به قبرهای برخی از اموات صالح جایز است.<ref>شفاء السقام، ص196.</ref> شماری از موارد تبرک‌جویی صحابه و تابعین عبارتند از:
تبرک به قبور نیز در میان مسلمانان منحصر به قبر پیامبر نبوده است. آنان به قبرهای صحابه و تابعین و صالحان نیز متبرک می‌شدند.<ref>التبرک، بیاتی، ج5، ص11.</ref> سبکی باور دارد که از دیدگاه دین، حتی تبرک به قبرهای برخی از اموات صالح جایز است.<ref>شفاء السقام، ص196.</ref> شماری از موارد تبرک‌جویی صحابه و تابعین عبارتند از:


تربت امام حسین(ع)<ref>التبرک، میانجی، ص267.</ref> و نیز مزارهای این افراد: علی بن موسی الرضا(ع)،<ref>تهذیب التهذیب، ج7، ص339.</ref> موسی بن جعفر(ع)،<ref>وفیات الاعیان، ج5، ص310.</ref> حمزة بن عبدالمطلب در منطقه احد،<ref>وفاء الوفاء، ج1، ص96.</ref> بلال حبشی در شام،<ref>رحلة ابن جبیر، ص226؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص335.</ref> ابوایوب انصاری در استانبول،<ref>اسد الغابه، ج2، ص82.</ref> سیده نفیسه<ref>المواهب اللدنیه، ج2، ص688.</ref> در مصر، سعید بن جبیر در واسط میان بصره و کوفه،<ref>شذرات الذهب، ج1، ص386.</ref> ابوعوانه از دانشمندان حدیث در اسفراین.<ref>مسالک الابصار، ج5، ص460.</ref> همچنین در عسقلان جایی به نام «مشهد راس الحسین» دارای ضریح و مسجدی است که برخی باور دارند سر مبارک امام حسین در آن جا است و مردم سرزمین‌های گوناگون به آن تبرک می‌جویند.<ref>آثار البلاد، ص222؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص205.</ref>
تربت امام حسین(ع)<ref>التبرک، میانجی، ص267.</ref> و نیز مزارهای این افراد: علی بن موسی الرضا(ع)،<ref>تهذیب التهذیب، ج7، ص339.</ref> [[موسی بن جعفر(ع)]]،<ref>وفیات الاعیان، ج5، ص310.</ref> [[حمزة بن عبدالمطلب]] در [[منطقه احد]]،<ref>وفاء الوفاء، ج1، ص96.</ref> [[بلال حبشی]] در شام،<ref>رحلة ابن جبیر، ص226؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص335.</ref> ابوایوب انصاری در [[استانبول]]،<ref>اسد الغابه، ج2، ص82.</ref> [[سیده نفیسه]]<ref>المواهب اللدنیه، ج2، ص688.</ref> در [[مصر]]، [[سعید بن جبیر]] در واسط میان [[بصره]] و [[کوفه]]،<ref>شذرات الذهب، ج1، ص386.</ref> [[ابوعوانه]] از دانشمندان حدیث در [[اسفراین]].<ref>مسالک الابصار، ج5، ص460.</ref> همچنین در [[عسقلان]] جایی به نام «مشهد راس الحسین» دارای ضریح و مسجدی است که برخی باور دارند سر مبارک امام حسین در آن جا است و مردم سرزمین‌های گوناگون به آن تبرک می‌جویند.<ref>آثار البلاد، ص222؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص205.</ref>


قبرهای افرادی صالح در منطقه لوشه<ref>آثار البلاد، ص502.</ref> و شیخ صالح قطب الدین بختیار کعکی در دهلی<ref>رحلة ابن بطوطه، ج3، ص113.</ref> نیز مورد تبرک بوده است.
قبرهای افرادی صالح در منطقه [[لوشه]]<ref>آثار البلاد، ص502.</ref> و [[شیخ صالح قطب‌الدین بختیار کعکی]] در [[دهلی]]<ref>رحلة ابن بطوطه، ج3، ص113.</ref> نیز مورد تبرک بوده است.


==عدم اختصاص تبرک به پیامبر==
==عدم اختصاص تبرک به پیامبر==
با این ادله و شواهد، اختصاص تبرک به پیامبر(ص)<ref>الاعتصام، ص294-296.</ref> نادرست است. نیز نمی‌توان ادعا کرد که صحابه به سبب پیشگیری از افتادن در شرک<ref>التحذیر من تعظیم الآثار، ج1، ص26-27؛ تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص337-338.</ref> و غلو<ref>الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص46؛ التبرک، جدیع، ص268.</ref> از تبرک‌جویی به غیر پیامبر خودداری می‌نمودند.<ref>الاعتصام، ص295؛ الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص46.</ref> از همین روی، شماری از فقیهان اهل سنت فتوا داده‌اند که تبرک به آثار صالحان<ref>صحیح مسلم، نووی، ج15، ص82؛ فتح الباری، ج10، ص277.</ref> و قبر نبوی و مکان‌های مشرفه<ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref> جایز است و حتی بوسیدن دست و پای صالحان و دانشوران نیز در باور برخی از دانشمندان اهل سنت جایز شمرده شده است.<ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref>


علی بن میمون از امام شافعی گزارش می‌کند که او به ابوحنیفه متبرک می‌شده و برای گزاردن حاجت نزد قبر او می‌آمده است.<ref>الاصول الاربعة فی تردید الوهابیه، ص35.</ref> نیز آورده‌اند که احمد بن حنبل لباس امام شافعی را شست و آب بازمانده از آن را نوشید.<ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref>
با این ادله و شواهد، اختصاص تبرک به پیامبر(ص)<ref>الاعتصام، ص294-296.</ref> نادرست است. نیز نمی‌توان ادعا کرد که صحابه به سبب پیشگیری از افتادن در [[شرک]]<ref>التحذیر من تعظیم الآثار، ج1، ص26-27؛ تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص337-338.</ref> و [[غلو]]<ref>الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص46؛ التبرک، جدیع، ص268.</ref> از تبرک‌جویی به غیر پیامبر خودداری می‌نمودند.<ref>الاعتصام، ص295؛ الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص46.</ref> از همین روی، شماری از فقیهان اهل سنت فتوا داده‌اند که تبرک به آثار صالحان<ref>صحیح مسلم، نووی، ج15، ص82؛ فتح الباری، ج10، ص277.</ref> و قبر نبوی و مکان‌های مشرفه<ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref> جایز است و حتی بوسیدن دست و پای صالحان و دانشوران نیز در باور برخی از دانشمندان اهل سنت جایز شمرده شده است.<ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref>
 
[[علی بن میمون]] از امام شافعی گزارش می‌کند که او به [[ابوحنیفه]] متبرک می‌شده و برای گزاردن حاجت نزد قبر او می‌آمده است.<ref>الاصول الاربعة فی تردید الوهابیه، ص35.</ref> نیز آورده‌اند که احمد بن حنبل لباس امام شافعی را شست و آب بازمانده از آن را نوشید.<ref>عمدة القاری، ج9، ص241.</ref>


تبرک سفیان ثوری، از افراد مورد احترام اهل سنت، به عمرو بن قیس<ref>التذکرة فی احوال الموتی، ص476.</ref> و نیز تبرک به لباس و خاک قدم ابواسحاق شیرازی در منابع روایی و تاریخی گزارش شده است.<ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج4، ص219-220.</ref> در تشییع جنازه ابن تیمیه نیز برخی به جنازه او تبرک می‌جستند.<ref>البدایة و النهایه، ج14، ص135-136</ref>
تبرک [[سفیان ثوری]]، از افراد مورد احترام اهل سنت، به [[عمرو بن قیس]]<ref>التذکرة فی احوال الموتی، ص476.</ref> و نیز تبرک به لباس و خاک قدم [[ابواسحاق شیرازی]] در منابع روایی و تاریخی گزارش شده است.<ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج4، ص219-220.</ref> در تشییع جنازه [[ابن‌تیمیه]] نیز برخی به جنازه او تبرک می‌جستند.<ref>البدایة و النهایه، ج14، ص135-136</ref>


==برای مطالعه بیشتر==
==برای مطالعه بیشتر==
۱٬۲۴۴

ویرایش