ارقم بن ابی‌ارقم ویرایش

ارقم بن ابی‌ارقم:از نخستین مسلمانان و مهاجران؛ دفن شده در قبرستان بقیع

ارقم بن عبدمناف (ابی ارقم) بن اسد از تیره بنی‌‌مخزوم قریش و کنیه‌اش ابوعبدالله است.[۱] در روزگار جاهلیت، کنیه‌‌اش ابوعبدمناف بود و چون مسلمان شد، به ابوعبدالرحمن تغییر یافت.[۲] در اسلام آوردن پدرش اختلاف است. ابن اثیر به گزارش از ابوخیثمه، پدرش را مسلمان دانسته[۳]؛ ولی ابن عبدالبر آن را نپذیرفته است.[۴] مادر ارقم، اُمَیمَه دختر حارث بن حَباله از بنی‌‌خُزاعه بود.[۵] بر پایه نوشته ذهبی، ارقم از خردمندان قریش بود[۶] و در پیمان حلف الفضول شرکت داشت.[۷]

ارقم در شمار اسلام آورندگان نخستین است. فرزندانش او را هفتمین مسلمان[۸] دانسته‌اند؛ ولی بر پایه گزارش‌هایی، او یازدهمین[۹] یا دوازدهمین[۱۰] مسلمان بوده است.‌گزارشی نیز اسلام آوردن وی را هم‌هنگام با ابوعبیده جرّاح و عثمان بن عفّان در یک روز دانسته است.[۱۱] بر پایه سخن مشهور، در سال‌های نخست بعثت و پیش از علنی شدن دعوت اسلام، خانه ارقم در دامنه کوه صفا[۱۲] مکان همایش و دیدار مخفیانه مسلمانان با پیامبر(ص) بود[۱۳] تا آن‌گاه که شمار مسلمانان به 40 تن رسید و از آن‌جا بیرون شدند.[۱۴] (← خانه ارقم) ارقم از مهاجران به مدینه است.[۱۵] در پیمان برادری در مدینه، پیامبر(ص) او را با ابوطلحه زید بن سهل نجاری[۱۶] (طلحة بن زید)[۱۷] و به گزارشی ضعیف، با عبدالله بن انیس[۱۸] برادر خواند. او در غزوه‌های پیامبر(ص) حضور داشت.[۱۹] در برابر، برخی‌گزارش‌ها تنها به حضور او در بدر اشاره دارند.[۲۰] پیامبر(ص) به درخواست وی، شمشیری گرانبها متعلق به بنی‌‌عائذ بن عمرو از بنی‌‌مخزوم را که در شمار غنیمت‌های غزوه بدر بود، به او بخشید.[۲۱] نیز در سریه‌ای در اواخر سال سوم ق. به سوی قبیله بنی‌اسد به فرماندهی ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومی همراه او بود.[۲۲] گویند: پیامبر در محله بنی‌‌زُریق زمینی به او بخشید و او در همان محله ساکن شد.[۲۳]

نام ارقم در شمار کار‌گزاران زکات[۲۴]، کاتبان پیامبر[۲۵] و نگارندگان وحی[۲۶] نیز آمده است. قرارداد اقطاع برای عظیم بن حارثی محاربی در فخ[۲۷]، نامه‌های پیامبر به عاصم بن حارث و عبدیغوث بن وعله از بنی‌‌حارث[۲۸] و نیز نامه‌ای به أجب، مردی از بنی‌سُلیم، را او نگاشته است.[۲۹]

بر پایه‌ گزارشی، ارقم می‌خواست به زیارت بیت‌ المقدس رود؛ اما چون از پیامبر(ص) شنید که یک رکعت نماز در مسجدالنبی، از 1000 رکعت در مساجد دیگر، جز مسجدالحرام، بهتر است، از رفتن به قدس منصرف شد.[۳۰] وی از راویان حدیث پیامبر(ص) بوده است.[۳۱]

ارقم پس از رحلت پیامبر(ص) تا دهه50 ق. زنده بود. در منابع،‌گزارشی از نقش سیاسی و اجتماعی او در این دوره به چشم نمی‌خورد. درگذشت وی را به سال 53 ق. به سن 83 سالگی[۳۲] و نیز به سال 55 ق.[۳۳] در 85[۳۴] یا 87 سالگی[۳۵] در مدینه‌ گزارش کرده‌اند. گویند: بر پایه وصیت او، سعد بن ابی‌وقاص بر پیکرش نماز‌ گزارد و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند.[۳۶] خبری نیز از ابونعیم روایت شده که ارقم در روز وفات ابوبکر به سال 13 ق. درگذشته است. اما صاحبان شرح‌حال‌نامه‌ها این گزارش را نپذیرفته‌اند.[۳۷] ابن حجر احتمال داده است در این سال پدر او درگذشته باشد.[۳۸]

ارقم دو پسر به نام‌های عبیدالله و عثمان از کنیزش داشت که بیشتر ‌گزارش‌های مربوط به ارقم از طریق آن دو رسیده است. سه دختر نیز از وی به نام‌های امیمه و مریم از هند دختر عبدالله بن حارث اسدی و صفیه از کنیزش بر جای ماند.[۳۹] نسل ارقم از پسرش عثمان ادامه یافت.[۴۰]

پانویس ویرایش

  1. الطبقات، ج3، ص183؛ تاریخ طبری ج11، ص519، 673؛ الاستیعاب ج1، ص131.
  2. انساب الاشراف، ج10، ص214.
  3. اسد الغابه، ج1، ص60.
  4. الاستیعاب، ج1، ص1311.
  5. الطبقات، ج3، ص183؛ معرفة الصحابه، ج1، ص322؛ اسد الغابه، ج1، ص87.
  6. سیر اعلام النبلاء، ج2، ص479.
  7. الاستیعاب، ج1، ص131.
  8. الطبقات، ج3، ص183؛ انساب الاشراف، ج10، ص214؛ الاستیعاب، ج1، ص131.
  9. الاستیعاب، ج1، ص218؛ الاصابه، ج1، ص197.
  10. الاستیعاب، ج1، ص218؛ اسد الغابه، ج1، ص74.
  11. البدایة و النهایه، ج4، ص1031.
  12. اخبار مکه، ج2، ص260.
  13. الطبقات، ج3، ص183؛ الاستیعاب، ج1، ص131؛ جمهرة انساب العرب، ص143.
  14. الطبقات، ج3، ص185؛ الاستیعاب، ج1، ص132؛ اسد الغابه، ج1، ص60.
  15. الاستیعاب، ج1، ص131؛ اسد الغابه، ج1، ص74.
  16. الطبقات، ج3، ص185؛ انساب الاشراف، ج10، ص215؛ المحبر، ص72.
  17. اسد الغابه، ج1، ص75؛ ج2، ص467؛ عیون الاثر، ج1، ص267؛ سبل الهدی، ج3، ص366.
  18. البدایة و النهایه، ج5، ص362؛ تاریخ دمشق، ج4، ص326.
  19. الطبقات، ج3، ص185؛ انساب الاشراف، ج10، ص215؛ تاریخ طبری، ج11، ص519.
  20. المغازی، ج1، ص155؛ انساب الاشراف، ج1، ص214.
  21. السیرة النبویه، ج2، ص469؛ المغازی، ج1، ص104؛ اسد الغابه، ج3، ص58.
  22. المغازی، ج1، ص341.
  23. الطبقات، ج3، ص184.
  24. اسد الغابه، ج1، ص60.
  25. البدایة و النهایه، ج5، ص363.
  26. البدایة و النهایه، ج5، ص363.
  27. البدایة و النهایه، ج5، ص363.
  28. الطبقات، ج1، ص205-206.
  29. الطبقات، ج1، ص210.
  30. اسد الغابه، ج1، ص74.
  31. مسند احمد، ج1، ص417؛ الآحاد و المثانی، ج2، ص19.
  32. تاریخ الاسلام، ج4، ص173؛ سبل الهدی، ج11، ص377.
  33. الطبقات، ج3، ص185؛ انساب الاشراف، ج10، ص215؛ تاریخ طبری، ج11، ص519.
  34. البدایة و النهایه، ج5، ص363؛ الاصابه، ج1، ص198.
  35. المنتظم، ج5، ص281.
  36. اسد الغابه، ج1، ص60.
  37. الاستیعاب، ج1، ص132؛ اسد الغابه، ج1، ص60؛ الاصابه، ج1، ص198.
  38. الاصابه، ج1، ص198.
  39. الطبقات، ج3، ص183؛ انساب الاشراف، ج10، ص215.
  40. الطبقات، ج3، ص183.

منابع ویرایش

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل [ ].

الآحادو المثانی: الضحاک (م.287ق.)، به کوششاحمدالجوابره، دار الدرایه، 1411ق؛اخبار مکه: الازرقی (م.248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، دار الثقافه، 1403ق؛الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.462ق.)، به کوشش علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛انساب الاشراف: البلاذری (م.279‌ق.)، به‌کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ‌1417‌ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م 774 ق)، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م.748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1413ق؛تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1387ق؛تاریخمدینةدمشق‏:ابن عساکر (م.571ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1403ق؛سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م.942ق.)، به کوشش عادل عبدالموجود و علی معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م.‌748ق)، به‌کوشش الارنؤوط، بیروت، الرساله، 1413‌ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م.213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛الطبقات الکبری: ابن سعد(م.230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410ق؛عیون الاثر: ابن سید الناس(م.734ق.)، به کوشش ابراهیم رمضان، بیروت، دار القلم، 1414ق؛المحبّر: ابن حبیب (م.245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده؛مسند احمد: احمد بن‌حنبل (م.‌241‌ق.)، بیروت، دار احیاء‌ التراث‌ العربی، 1415ق؛معرفة الصحابه: ابونعیم الاصفهانی (م.430ق.)، به کوشش العزازی، ریاض، دار الوطن للنشر، 1419ق؛المغازی: الواقدی (م.207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛المنتظم: ابن الجوزی (م.597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.

ارکان حج ویرایش

ارکان حج:شماری از مناسک اصلی حج

واژه ارکان، جمع رکن به معنای تکیه‌گاهو بخش اساسی هر چیز است.[۱] در فقهنیز به جزء اصلی هر کار رکن گفتهمی‌شود.[۲]مقصود از ارکان حج در فقه امامی، آن بخش از مناسک حج است که ترک عمدی آن‌ها موجب بطلان حج می‌شود.[۳] ارکان حجکه در پاره‌ای منابع«فرض»خوانده شده[۴] درفقه اهل سنت به گونه‌های مختلف تعریف شده است؛ از جمله: واجباتی از مناسک که ماهیت حج وابسته به آن‌ها است[۵]؛ واجباتی که تحلل (بیرون آمدن از احرام) به آن‌ها موکول شده است[۶]؛ مناسکی که ترک آن‌ها موجب فساد حج می‌گردد[۷]؛ و واجباتی که با کفاره جبران‌پذیر نیستند.[۸] گفتنی است که مقصود از رکن در نماز، بخشی از واجبات آن است که ترک عمدی و سهوی آن موجب بطلان نماز می‌شود.[۹] بر پایه فقه امامی،رکن به این مفهوم در باب حج تنها دربارهترک وقوفَین (انجام ندادن وقوف درعرفات و مشعر)صدق می‌کند که حتیترک سهوی آن‌ها نیز موجب بطلانحج است. ولی این مفهوم درباره دیگر ارکان حج صادق نیست.[۱۰]بر پایه دیدگاه برخی از اهل سنت، تفاوت رکن در باب حج با رکن نماز آن است که تکرار رکن حج و افزودن برآن، جز در پاره‌ای موارد، حج را باطل نمی‌سازد.[۱۱]

شماره ارکان حج و مصادیق آن: درباره شماره ارکان حج میان فقیهان مذاهب گوناگون اسلامی اختلاف وجود دارد.به باور مشهور فقیهان امامی[۱۲] ارکان حج پنج تا و به باور مشهور شافعیان[۱۳] شش تا است. بر پایه نظر مشهور مالکیان[۱۴] و بسیاری از حنبلیان[۱۵]ارکان حج چهار مورد و به نظر مشهور حنفیان[۱۶] دو مورد است. (← ادامه مقاله) تفصیل این دیدگاه‌ها درباره یکایک مناسکی که در منابع فقهی به منزله ارکان حج مطرح شده‌اند،بدین قرار است:

1. احرام:به اجماع فقیهان امامی[۱۷] احرام از ارکان حج به شمار می‌رود.[۱۸] بیشتر فقیهان شافعی[۱۹]، مالکی[۲۰] و حنبلی[۲۱] نیز بر خلاف حنفیان[۲۲] احرام را از ارکان حج برشمرده‌اند.پشتوانه فقیهان اهل سنت[۲۳] حدیثِ نبوی «الأعمال بالنیات»[۲۴] است؛ زیرا مقصود از احرام را نیت انجام مناسک دانسته‌اند.[۲۵]

2. وقوف در عرفات:به اجماع فقیهان، وقوف در عرفات از ارکان حج است[۲۶]، هر چند درباره زمان وقوف اختلاف نظر وجود دارد. به باور فقیهان امامی[۲۷]، شافعی[۲۸]، حنفی[۲۹] و مالکی[۳۰]زمان این وقوف از ظهر روز عرفه آغاز می‌شود. اما حنبلیان آغاز آن را طلوع فجر روز عرفه می‌دانند.[۳۱]به اتفاق فقیهان اهل سنت، پایان زمان وقوف، طلوع فجر روز عید قربان است.[۳۲] ولی امامیان پایان آن را غروب روز عرفه دانسته و تنها در صورت اضطرار، طلوع فجر عید قربان را پایان آن شمرده‌اند.[۳۳]

به تصریح فقیهان امامی[۳۴] و اهل سنت[۳۵]، برای تحقق رکن وقوف در عرفات، توقفدر همه زمان آن لازم نیست؛ بلکه با لحظه‌ای حضور در عرفات در بخشی از این هنگام یا توقفی کوتاه در آن[۳۶] رکن تحقق می‌یابد. البته بر پایه فقه مالکی، این رکن تنها با لحظه‌ای توقف در شب عید قربان محقق می‌شود و وقوف در روز عرفههر چند واجب است، رکن را محقق نمی‌سازد.[۳۷]مهم‌ترین پشتوانه رکن بودن وقوف در عرفات،حدیثی نبوی است که همه حج را وقوف در عرفه خوانده است[۳۸]:«الحج عرفه[۳۹].»فقیهان امامی در این زمینه به حدیث‌هایی[۴۰]استناد کرده‌اند که حج را در صورت ترک وقوف در عرفات منتفی دانسته‌اند.[۴۱]

3. وقوف در مشعر الحرام(مزدلفه):به باور همه فقیهان امامی[۴۲]، وقوف در مشعر از ارکان حج است.[۴۳]از میان صحابیان وفقیهان متقدم نیز کسانی چون ابن عباس، نخعی و شعبی وقوف در مشعر را رکن می‌دانسته‌اند.[۴۴] از فقیهان اهل سنت، جز اندکی از شافعیان[۴۵] و ابن ماجشون[۴۶] از مالکیان، کسی آن را رکن نشمرده است.[۴۷] برای اثبات رکن بودن وقوف در مشعر، برخی به آیه 198بقره/2 که حاجیان را پس از بازگشت از عرفات به ذکر الهی در مشعر الحرام فراخوانده، تمسک کرده‌اند.[۴۸] اما پشتوانه اصلی فقیهان امامی، افزون بر اجماع،حدیث‌هایی هستند[۴۹] که ترکاین وقوف را به منزله از دست دادن حج قلمداد کرده‌اند.[۵۰]

4. طواف:از مناسک حج که همه فقیهان امامی[۵۱] و اهل سنت[۵۲]به اصل رکن بودن آن باور دارند، طواف حج است که با تعابیری چون طواف افاضه[۵۳]، طواف زیارت[۵۴] و طواف رکن[۵۵] از آن یاد می‌شود. بر این اساس،دیگر اقسام طواف واجب مانند طواف تحیت، طواف وداع و طواف نساء رکن نیستند. حتی بر پایه دیدگاهی در فقه امامی[۵۶] و نیز فقه حنفی[۵۷] تنها چهار شوط نخست از طواف افاضه، رکن به شمار می‌روند.پشتوانه برخی از فقیهان امامی[۵۸] و بسیاری از فقیهان اهل سنت[۵۹]برای رکن بودن طواف، آیه 29 حجّ/22 است که شماری از اهل سنت بر انطباق آن بر طواف افاضه ادعای اجماع کرده‌اند[۶۰]: {وَلیطَّوَّفُوابِالبَیتِالعَتِیقِ}. در برابر، برخی از فقیهان امامی با پذیرش دلالتاین آیه بر وجوب طواف، دلالتش را بر رکن بودن آن نپذیرفته[۶۱]یا به پشتوانه بعضی حدیث‌ها[۶۲]، مقصود از طواف را در آن آیه، طواف نساء دانسته‌اند.[۶۳]مهم‌ترین پشتوانه رکن بودن طواف از منظر فقیهان امامی، اجماع و حدیث‌هایی هستند که در صورت ترک طواف از روی جهل، اعاده حج را واجب شمرده‌اند.[۶۴] این حدیث‌ها به مفهوم اولویت بر وجوب اعاده حج در صورت ترک آگاهانه آن دلالت دارند.[۶۵]شماری از اهل سنت نیز به پشتوانه روایتی از پیامبر(ص)که خروج حج‌گزار را تنها پس از ادای طواف افاضه مجاز دانسته[۶۶]، رکن بودن طواف را ثابت کرده‌اند.[۶۷]

5. سعی:به باور همه فقیهان امامی[۶۸] و شافعی[۶۹] و نظر مشهور مالکیان[۷۰] سعی میان صفا و مروه از ارکان حج است. حنبلیان درباره رکن بودن آن اختلاف نظر دارند[۷۱] و حنفیان رکن بودن آن را نپذیرفته‌اند.[۷۲] پشتوانه فقیهان امامی در این زمینه حدیث‌هایی‌اند[۷۳] که ترک عمدی سعی را موجب بطلان حج و لزوم جبران آن شمرده‌اند.[۷۴] پشتوانه فقیهان اهل سنت برای رکن شمردن سعی[۷۵]، روایتی از پیامبر(ص)است که پس از دعوت مردم به ادای سعی، آن را واجبی ثابت معرفی کرده است:«قد کتب علیکم السعى[۷۶].»دلیل دیگر آنان، حدیثی[۷۷] است که اتمام حج را در گرو انجام دادن سعی دانسته است.

6. دیگر مناسک:برخی دیگر از مناسک در پاره‌ای منابع فقهی یا در سخن اندکی از فقیهان، از ارکان حج به شمار رفته‌اند؛ از جمله:

أ. نیت: برخی از فقیهان امامی نیت را از ارکان حج برشمرده‌اند[۷۸]؛ بدین استناد که در هر واجب، خواه رکن و خواه غیر رکن، نیت نقش اصلی و اساسی را دارد. بسیاری از فقیهان این دیدگاه را نپذیرفته‌اند.[۷۹] به باور برخی از ناقدان، در مواردی که ترک نیت موجب بطلان حج قلمداد شده، در واقع سبب بطلان، انجام ندادن رکنی است که نیت در آن شرط است. به تعبیر دیگر، بطلان حج به استناد از دست رفتن خود رکن است، نه نیت آن.[۸۰]

ب. تلبیه:برخی امامیان، به رکن بودن تلبیه باور دارند.[۸۱] از سخن بعضی دیگر برمی‌آید که ترک عمدی تلبیه، خود، موجب بطلان حج نیست، بلکه از آن رو که بهترکاحرام می‌انجامد، موجب بطلان حج می‌گردد.[۸۲]

ج. ترتیب:برخی از فقیهان امامی رعایت ترتیب میان افعال رکنی حج را در شمار ارکان آن برشمرده‌اند.[۸۳]شماری دیگر، رعایت ترتیب میان طواف و سعیرا از ارکان دانسته‌اند.[۸۴] بسیاری از شافعیان نیز ترتیب میان بیشتر ارکان را رکن حج قلمداد کرده‌اند.[۸۵]در برابر، دیگر فقیهان شافعی[۸۶]و نیز فقیهان امامی[۸۷]و مذاهب دیگر[۸۸]رکن بودن ترتیب را نپذیرفته‌اند.

پشتوانه شافعیان[۸۹] بر رکن بودن ترتیب، حدیث مشهور پیامبر(ص) است که مردم را به فراگیری مناسک از خود فرمان داده است:«خذواعنى مناسککم.»[۹۰]در نقد رکن بودن ترتیب گفته‌اند: بطلان حج در صورت عدم رعایت ترتیب، به استناد بطلان رکنی است که در جایگاه خود ادا نشده است، نه این‌که رعایت نکردن ترتیب موجب بطلان حج باشد.[۹۱]

د. حلق: بسیاری از شافعیان از رکن دیگری با عنوان حلق یا تقصیرسخن گفته‌اند.[۹۲] البته شماری از آنان رکن بودن حلق را به نُسک بودن آن وابسته دانسته‌اند.[۹۳]

ه‍ . رمی جمرة عقبه: بر پایه نظری کمیاب، ابن ماجشون از فقیهان مالکی، رمی جمره عقبه را از ارکان حج به شمار آورده و بر آن است که اگر حج‌گزار تا پایان ایام منا آن را به جا نیاورد، حجش باطل است.[۹۴]

احکام خاص ارکان حج: از مهم‌ترین ویژگی‌های ارکان حج که تفاوت اساسی آن‌ها با واجبات غیر رکنی به شمار می‌رود، آن است که ترک عمدی رکن، موجب بطلان حج است؛ اماترک دیگر واجبات هر چند عامدانه باشد، حج را باطل نمی‌کند[۹۵] و بر پایه دیدگاه اهل سنت، با کفاره جبران‌پذیر است.[۹۶] البته ترک رکن به سبب جهل به حکم نیز مانند ترک عمدی است.[۹۷] دیگر تفاوت ارکان با سایر واجبات، به باور برخی از فقیهان امامی، آن است که اگرحج‌گزار انجام دادن یک رکن را فراموش کند، تنها در صورت ممکن نبودن یا دشواری بازگشت به مکه، می‌تواند نایب بگیرد؛ ولی اگر غیر رکن را فراموش کند، در هر صورت می‌تواند برای جبران آن نایب بگیرد.[۹۸]

در برخی منابع فقهی، احکامی برای ارکان حج برشمرده‌اند. مثلاً به باور برخی از فقیهان امامی، معیار استقرار حج،ترک آن در حال استطاعت است، به شرط آن که استطاعت تا هنگامی ادامه یابد که انجام دادن ارکان حج در آن زمان امکان دارد.[۹۹]البته به باور مشهور، استمرار استطاعت تا هنگامی که ادای همه مناسک ممکن باشد،شرط استقرار حج است.[۱۰۰](← استقرار حج). همچنین بر پایه نظر برخی از فقیهان امامی[۱۰۱] و اهل سنت[۱۰۲]احکام صدّ و احصار، از جمله تحلل از احرام، در پاره‌ای موارد، تنها در صورت بازماندن از ادای ارکان حج جاری می‌شود و بازماندن از دیگر مناسک، آن احکام را در پی نخواهد داشت.(←احصار و صد)به باور برخی از شافعیان، کسی که برای حج ‌‌گزاردن اجیر شده، اگر پس از انجام دادن ارکان حج، بعضی از مناسک غیر رکن را ترک کند و بمیرد یا از ادامه حج بازماند، لازم نیست مقداری از اجرت را بازگرداند. ولیاگر پس از انجام دادن برخی از ارکان بمیرد یا از ادامه حج بازماند، تنها به فراخور عملی که انجام داده،مالک اجرت می‌شود.[۱۰۳] به باور مشهور فقیهان امامی، مستبصر (مسلمانی‌ که به مذهب شیعه امامیمی‌گرود) لازم نیست حجی را که بر پایه مذهب خود صحیح انجام داده، اعاده کند، مشروط بر آن که رکن را صحیح به جا آورده باشد.[۱۰۴]البته در این‌که آیا معیار، رکن در مذهب پیشین است یا رکن در مذهبتشیع،اختلاف دیدگاه به چشم می‌خورد.[۱۰۵]

پانویس ویرایش

  1. النهایه، ج2، ص260؛ لسان العرب، ج13، ص186، «رکن».
  2. مصطلحات الفقه، ص274؛ معجم المصطلحات، ج2، ص179.
  3. السرائر، ج1، ص538؛ مسالک الافهام، ج2، ص275؛ الحدائق، ج15، ص65.
  4. التهذیب، ج5، ص283؛ حاشیة الصاوی، ج2، ص16.
  5. نهایة المحتاج، ج10، ص469.
  6. فتح العزیز، ج7، ص391-392.
  7. مغنی المحتاج، ج1، ص513.
  8. حاشیة الدسوقی، ج2، ص21.
  9. تذکرة الفقهاء، ج3، ص304؛ جامع المقاصد، ج2، ص200؛ جواهر الکلام، ج9، ص239.
  10. مسالک الافهام، ج2، ص275؛ مدارک الاحکام، ج7، ص241.
  11. تحفة الفقهاء، ج1، ص211؛ بدائع الصنائع، ج2، ص127.
  12. مسالک الافهام، ج2، ص226؛ کشف اللثام، ج5، ص20؛ جواهر الکلام، ج18، ص5.
  13. مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ فتح الوهاب، ج1، ص258.
  14. ارشاد السالک، ج1، ص43؛ مواهب الجلیل، ج4، ص11.
  15. شرح منتهی الارادات، ج1، ص596؛ دلیل الطالب، ج1، ص107.
  16. تحفة الفقهاء، ج1، ص381؛ بدائع الصنائع، ج2، ص125.
  17. غنیة النزوع، ص154؛ جامع الخلاف، ص177.
  18. المبسوط، طوسی، ج1، ص314؛ السرائر، ج1، ص528؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص68.
  19. مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ تحفة المحتاج، ج4، ص145؛ اعانة الطالبین، ج2، ص341.
  20. مواهب الجلیل، ج4، ص20؛ ارشاد السالک، ص43.
  21. الانصاف، ج4، ص59.
  22. تحفة الفقهاء، ج1، ص390؛ بدائع الصنائع، ج1، ص467.
  23. الشرح الکبیر، ج3، ص503؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146؛ کشاف القناع، ج2، ص604.
  24. صحیح البخاری، ج1، ص3؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1413؛ السنن الکبری، ج1، ص41، 215.
  25. مواهب الجلیل، ج4، ص20؛ الانصاف، ج4، ص58؛ نهایة المحتاج، ج10، ص345.
  26. المجموع، ج8، ص103؛ المغنی، ج3، ص502؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص184.
  27. الخلاف، ج2، ص337؛ غنیة النزوع، ص180-181؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص186.
  28. الحاوی الکبیر، ج4، ص172؛ فتح العزیز، ج7، ص363؛ المجموع، ج8، ص101.
  29. تحفة الفقهاء، ج1، ص405؛ بدائع الصنائع، ج2، ص125.
  30. منح الجلیل، ج2، ص254؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص37.
  31. المغنی، ج3، ص433؛ دلیل الطالب، ج1، ص108؛ منار السبیل، ج1، ص257.
  32. المغنی، ج3، ص433.
  33. الکافی، حلبی، ص197؛ شرائع الاسلام، ج1، ص188؛ جواهر الکلام، ج19، ص35.
  34. مسالک الافهام، ج2، ص275؛ جواهر الکلام، ج19، ص32؛ ریاض المسائل، ج6، ص361.
  35. المجموع، ج8، ص103؛ التاج و الاکلیل، ج1، ص91.
  36. نک: المجموع، ج8، ص103.
  37. حاشیة الدسوقی، ج2، ص37؛ حاشیة الصاوی، ج2، ص54؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص321.
  38. المجموع، ج8، ص93؛ المغنی، ج3، ص434؛ مدارک الاحکام، ج7، ص399.
  39. مسند احمد، ج4، ص310؛ السنن الکبری، ج5، ص173؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1003.
  40. الکافی، کلینی، ج4، ص463.
  41. تذکرة الفقهاء، ج8، ص185؛ مدارک الاحکام، ج7، ص399؛ جواهر الکلام، ج19، ص32-33.
  42. السرائر، ج1، ص589؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص202.
  43. الخلاف، ج2، ص342؛ جامع المقاصد، ج3، ص228؛ الروضة البهیه، ج2، ص277.
  44. الحاوی الکبیر، ج4، ص177.
  45. نک: الحاوی الکبیر، ج4، ص177؛ فتح الباری، ج3، ص529.
  46. حاشیة الدسوقی، ج2، ص21؛ مواهب الجلیل، ج4، ص12.
  47. المغنی، ج3، ص441؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص2233.
  48. نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص111؛ بدایة المجتهد، ج1، ص280؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص202.
  49. وسائل الشیعه، ج14، ص45.
  50. مدارک الاحکام، ج7، ص434؛ کشف اللثام، ج6، ص95؛ ریاض المسائل، ج6، ص388-389.
  51. تحریر الاحکام، ج2، ص5؛ جواهر الکلام، ج18، ص5؛ ریاض المسائل، ج6، ص389.
  52. المجموع، ج8، ص220؛ مواهب الجلیل، ج4، ص12.
  53. المجموع، ج8، ص220؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص342؛ مواهب الجلیل، ج4، ص90.
  54. الکافی، حلبی، ص195؛ المجموع، ج8، ص220؛ منتهی المطلب، ج2، ص703.
  55. صحیح مسلم، ج8، ص220؛ رسائل الشهید، ص235؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص381.
  56. براهین الحج، ج4، ص72.
  57. حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ المجموع، ج8، ص250.
  58. کتاب الحج، ج4، ص288.
  59. المغنی، ج3، ص503؛ المجموع، ج8، ص220؛ کشاف القناع، ج2، ص604.
  60. بدائع الصنائع، ج2، ص127.
  61. مجمع الفائده، ج7، ص62.
  62. الکافی، کلینی، ج4، ص512-513؛ التهذیب، ج5، ص253.
  63. البرهان، ج3، ص876؛ المیزان، ج14، ص371.
  64. الاستبصار، ج2، ص228.
  65. مجمع الفائده، ج7، ص62؛ جواهر الکلام، ج19، ص371.
  66. السنن الکبری، ج5، ص163؛ مسند احمد، ج6، ص177؛ صحیح مسلم، ج4، ص94.
  67. المجموع، ج8، ص220؛ المغنی، ج3، ص465.
  68. تذکرة الفقهاء، ج8، ص136؛ جواهر الکلام، ج19، ص429؛ براهین الحج، ج4، ص112.
  69. الحاوی الکبیر، ج4، ص155؛ المجموع، ج8، ص77.
  70. مواهب الجلیل، ج4، ص11.
  71. المغنی، ج3، ص504؛ الانصاف، ج4، ص58.
  72. المبسوط، سرخسی، ج4، ص50.
  73. وسائل الشیعه، ج14، ص484-485.
  74. الحدائق، ج16، ص277؛ مستند الشیعه، ج12، ص174؛ براهین الحج، ج4، ص112.
  75. المجموع، ج8، ص63؛ المغنی، ج3، ص504؛ کشاف القناع، ج2، ص606.
  76. مسند احمد، ج6، ص421؛ ‌السنن الکبری، ج5، ص98- 99.
  77. المغنی، ج3، ص504؛ شرح منتهی الارادات، ج4، ص75.
  78. الدروس، ج1، ص328؛ غایة المرام، ج1، ص456؛ کشف الغطاء، ج4، ص470.
  79. مسالک الافهام، ج2، ص226؛ مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ جواهر الکلام، ج18، ص136.
  80. جواهر الکلام، ج18، ص136.
  81. الدروس، ج1، ص328؛ غایة المرام، ج1، ص456؛ کشف الغطاء، ج4، ص470.
  82. نک: جواهر الکلام، ج18، ص136.
  83. الدروس، ج1، ص328؛ جامع المقاصد، ج3، ص110؛ کشف الغطاء، ج4، ص470.
  84. کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص17.
  85. مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ فتح الوهاب، ج1، ص258.
  86. المجموع، ج8، ص266.
  87. مسالک الافهام، ج1، ص258؛ کشف اللثام، ج5، ص20؛ جواهر الکلام، ج18، ص5.
  88. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص125؛ کشاف القناع، ج2، ص604.
  89. فتح الوهاب، ج1، ص258؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ الاقناع، ج1، ص233.
  90. السنن الکبری، ج5، ص125؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513.
  91. نک: جواهر الکلام، ج88، ص136.
  92. مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ فتح الوهاب، ج1، ص258.
  93. المجموع، ج8، ص205؛ تحفة المحتاج، ج4، ص146.
  94. حاشیة الدسوقی، ج2، ص21؛ بدایة المجتهد، ج1، ص283؛ مواهب الجلیل، ج4، ص13.
  95. المهذب البارع، ج2، ص206؛ غایة ‌المرام، ج1، ص456.
  96. تحفة الفقهاء، ج1، ص381؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21.
  97. جامع المقاصد، ج3، ص201؛ مسالک الافهام، ج2، ص275؛ مدارک الاحکام، ج8، ص174.
  98. المهذب البارع، ج2، ص206؛ غایة المرام، ج1، ص456.
  99. مسالک الافهام، ج2، ص143؛ مدارک الاحکام، ج7، ص68.
  100. تذکرة الفقهاء، ج7، ص102؛ الحدائق، ج14، ص153؛ مستند الشیعه، ج11، ص83.
  101. غایة المرام، ج1، ص468؛ جواهر الکلام، ج20، ص12؛ کتاب الحج، خوئی، ج5، ص436.
  102. المغنی، ج3، ص374؛ نهایة المحتاج، ج11، ص106.
  103. المجموع، ج15، ص845.
  104. الوسیله، ص157؛ تحریر الاحکام، ج2، ص90؛ السرائر، ج1، ص518.
  105. جواهر الکلام، ج17، ص304.

منابع ویرایش

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل [ ].

ارشاد السالک: عبدالرحمن بن محمد البغدادی (م.732ق.)، مصر، مکتبة مصطفی البابی؛الاستبصار:الطوسی (م 460ق.)، بهکوششموسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش؛ اعانةالطالبین:السیدالبکریالدمیاطی (م.1310ق.)، بیروت، دار الفکر، 1418ق؛ الاقناع:الشربینی (م.977ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ الانصاففیمعرفةالراجحمنالخلاف:المرداوی (م.885ق.)، بهکوششمحمدحامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛ بدائعالصنائع:علاء الدین الکاسانی (م.587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛ بدایةالمجتهد:ابنرشدالقرطبی (م.595ق.)، بهکوششالعطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ براهین الحج: آقا رضا مدنی کاشانی (م.1413ق.)، کاشان، مدرسه علمیه مدنی کاشانی، 1411ق؛البرهان فی تفسیر القرآن: البحرانی (م.1107ق.)، قم، البعثه، 1415ق؛ التاج و الاکلیل: محمد بن یوسف العبدری (م.897ق.)، بیروت، دار الفکر، 1398ق؛تحریرالاحکامالشرعیه:العلامةالحلی (م.726ق.)، بهکوششبهادری،قم،مؤسسةالامامالصادق(ع)، 1420ق.؛ تحفةالفقهاء:علاء الدینالسمرقندی (م.535/539ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛ تحفة المحتاج: ابن حجر الهیثمی (م.974ق.)، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، 1375ق؛تذکرةالفقهاء:العلامةالحلی (م.726ق.)، قم،آل البیت(ع)، 1414ق؛ تهذیبالاحکام:الطوسی (م.460ق.)، بهکوششموسویوآخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛ جامعالخلافوالوفاق:علیبنمحمدالقمیالسبزواری (م.قرن7ق.)،بهکوششحسنی،قم،زمینهسازانظهورامامعصر[،1379ش؛ جامعالمقاصد:الکرکی (م.940ق.)، قم،آل البیت(ع)، 1411ق؛ جواهرالکلام:النجفی (م.1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛حاشیةالدسوقی:الدسوقی (م.1230ق.)، احیاءالکتبالعربیه؛حاشیة الصاوی علی الشرح الصغیر: احمد بن محمد الصاوی (م.1241ق.)، دار المعارف؛حاشیةردالمحتار:ابن عابدین (م.1252ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ الحاویالکبیر:الماوردی (م 450ق.)، بهکوششعلیمحمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛ الحدائقالناضره:یوسفالبحرانی (م.1186ق.)، بهکوششآخوندی،قم، نشر اسلامی، 1363ش؛ حواشیالشروانی و العبادی:الشروانی (م.1301ق.)والعبادی (م.994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الخلاف:الطوسی (م.460ق.)، بهکوششسیدعلیخراسانیودیگران،قم، نشر اسلامی، 1418ق؛ الدروسالشرعیه:الشهیدالاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامی،1412ق؛ دلیل الطالب: مرعی بن یوسف الکرمی المقدسی (م.1033ق.)، ریاض، دار الطیبه، 1425ق؛رسائلالشهید:الشهیدالثانی (م.965ق.)، قم، بصیرتی،سنگی؛الروضةالبهیه:الشهیدالثانی (م.965ق.)، بهکوششکلانتر،قم،داوری، 1410ق؛ ریاضالمسائل:سیدعلیالطباطبائی (م.1231ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412ق؛ السرائر:ابن ادریس (م.598ق.)، قم، نشر اسلامی،1411ق؛ سننابن ماجه:ابن ماجه (م.275ق.)، بهکوششمحمدفؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1395ق؛ السننالکبری:البیهقی (م.458ق.)، بیروت، دار الفکر؛ شرائع الاسلام:المحققالحلی (م.676ق.)، بهکوششسیدصادقشیرازی،تهران، استقلال، 1409ق؛ الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ شرح مختصر خلیل: محمد بن عبدالله الخرشی (م.1101ق.)، بیروت، دار الفکر؛شرح منتهی الارادات: منصور البهوتی (م.1051ق.)، بیروت، عالم الکتب، 1996م؛صحیحالبخاری:البخاری (م.256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛ صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م.676ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق؛ غایةالمرام و حجة الخصام:البحرانی (م.1107ق.)، بهکوششعاشور؛غنیةالنزوع:الحلبی (م.585ق.)، بهکوششبهادری،قم،مؤسسهامامصادق(ع)، 1417ق؛ فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ فتحالعزیز:عبدالکریمبنمحمدالرافعی (م.623ق.)، دار الفکر؛فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م.936ق.)، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛ الفقهالاسلامیوادلته:وهبةالزحیلی، دمشق، دار الفکر، 1418ق؛ الکافیفیالفقه:ابوالصلاحالحلبی (م.447ق.)، بهکوششاستادی،اصفهان،مکتبةامیر المؤمنین(ع)، 1403ق؛ الکافی:الکلینی (م.329ق.)، بهکوششغفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛ کتابالحج:تقریربحثالگلپایگانی،الصابری،قم،الخیام، 1400ق؛ کتابالحج:محاضراتالخوئی (م.1413ق.)، الخلخالی،قم،مدرسة دار العلم، 1410ق؛ کشافالقناع:منصورالبهوتی (م.1051ق.)، بهکوششمحمدحسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛ کشفاللثام:الفاضلالهندی (م.1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛ کشفالغطاء:کاشفالغطاء (م.1227ق.)، اصفهان،مهدوی؛لسانالعرب:ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ المبسوطفیفقهالامامیه:الطوسی (م.460ق.)، بهکوششبهبودی،تهران، المکتبة المرتضویه؛المبسوط:السرخسی (م.483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمعالفائدةو البرهان:المحققالاردبیلی (م.993ق.)، بهکوششعراقیودیگران،قم، نشر اسلامی، 1416ق؛ المجموع شرح المهذب:النووی (م.676ق.)، دار الفکر؛مدارکالاحکام:سیدمحمدبنعلیالموسویالعاملی (م.1009ق.)، قم،آل البیت(ع)،1410ق؛ مسالکالافهامالیآیاتالاحکام:فاضلالجوادالکاظمی (م.1065ق.)، بهکوشششریف‌زاده،تهران،مرتضوی، 1365ش؛ مستندالشیعه:احمدالنراقی (م.1245ق.)، قم،آل البیت(ع)، 1415ق؛ مسنداحمد:احمدبنحنبل (م.241ق.)، بیروت، دار صادر؛ مصطلحاتالفقه:علیمشکینی،قم،الهادی، 1379ش؛ معجم المصطلحات الفقهیه: جرجس و دیگران، الشرکة العالمیة للکتاب، 1996م؛ مغنیالمحتاج:محمدالشربینی (م.977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛ المغنی:عبداللهبنقدامه (م.620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ منار السبیل فی شرح الدلیل: ابراهیم بن محمد بن ضویان (م.1353ق.)، به کوشش الشاویش، المکتب الاسلامی، 1409ق؛منتهیالمطلب:العلامةالحلی (م.726ق.)، چاپسنگی؛منح الجلیل: محمد علیش (م.1299ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛مواهبالجلیل:الحطابالرعینی (م.954ق.)، بهکوششزکریاعمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛ المهذبالبارع:ابن فهدالحلّی (م.841ق.)، بهکوششالعراقی،قم، نشر اسلامی، 1413ق؛ المیزان:الطباطبائی (م.1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛ نهایةالمحتاج:محمدبن ابی‌العباسالشافعی (م.1004ق.)، دار الکتبالعلمیه؛النهایه:ابن اثیرمبارکبنمحمدالجزری (م.606ق.)، بهکوششالزاوی و الطناحی،قم، اسماعیلیان، 1367ش؛ وسائلالشیعه:الحرالعاملی (م.1104ق.)، بهکوششربانیشیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛ الوسیلةالینیلالفضیله:ابن حمزه (م.560ق.)، بهکوششالحسون،قم، مکتبة النجفی، 1408ق.

ارکان عمره ویرایش

ارکان عمره: شماری از مناسک اصلی عمره

واژه ارکان جمع رکن است که به پایه و بخش اصلی یا زوایای هر چیز مانند ساختمان گفته می‌شود که سبب پایندگی آن است.[۱] در فقه، رکن به معنای بخش اساسی هر عبادت، عقد یا ایقاع است.[۲] به باور فقیهان امامی[۳] و برخی از فقیهان اهل سنت[۴] مقصود از ارکان عمره، بخش‌هایی از مناسک آن است که ترک عمدی آن‌ها موجب بطلان یا فساد عمره می‌گردد. (برای تفاوت مفهوم رکن در نماز و رکن در حج و عمره ← ارکان حج) به تعبیر برخی از فقیهان، ارکان عمره بخش‌هایی از آنند که تحقق ماهیت عمره وابسته به ادای آن‌ها است.[۵]

گاه از واجباتِ غیر رکنی در عمره و حج، با تعابیری چون واجب[۶]، فرض[۷]، فعل[۸] و شرط[۹] یاد شده است؛ از جمله تفاوت‌های ارکان عمره با غیر ارکان. به تعبیر دیگر، از ویژگی‌های ارکان عمره به باور فقیهان امامی، آن است که با ترک رکن به سبب فراموشی یا اشتباه، جبران آن بر شخص عمره‌‌گزار واجب می‌شود و تنها در صورت دشواری این کار یا ناتوانی عمره‌‌گزار، می‌توان آن را به نایب سپرد. ولی اگر جزء فراموش شده رکن نباشد، از آغاز می‌توان به نایب واگذاشت.[۱۰] البته به باور مشهور فقیهان امامی[۱۱]ترک کردن رکن عمره بر اثر جهل مانند ترک عمدی آن، جز در مواردی خاص[۱۲] موجب بطلان عمره می‌شود. همچنین به باور مشهور فقیهان اهل سنت، ترک رکن برخلاف غیر رکن، موجب از دست رفتن عمره می‌گردد و با کفاره جبران‌پذیر نیست؛ ولی واجبات غیر رکن با ادای کفاره جبران می‌شوند.[۱۳]

به باور مشهور فقیهان حنفی، تنها رکن عمره، طواف است.[۱۴] برخی از آن‌ها سعی را نیز رکن عمره شمرده‌اند.[۱۵] حنبلیان[۱۶] و مالکیان[۱۷] افزون بر آن دو، احرام را نیز رکن دانسته‌اند. نظر مشهور در فقه امامی نیز همین است[۱۸]؛ هر چند برخی از فقیهان، نیت و برخی واجبات دیگر را بر این‌ها افزوده‌اند.[۱۹] بیشتر شافعیان افزون بر احرام، طواف و سعی، حلق یا تقصیر و ترتیب را نیز از ارکان عمره به شمار آورده‌اند.[۲۰]

رکن بودن احرام عمره در فقه امامی[۲۱]، اجماعی و پذیرفته بیشتر فقیهان شافعی[۲۲]، مالکی[۲۳] و حنبلی[۲۴] است. ولی بسیاری از حنفیان احرام را رکن به شمار نیاورده‌اند.[۲۵] بسیاری از فقیهان اهل سنت برای رکن بودن احرام، به حدیث نبوی «الأعمال بالنیات»[۲۶] استناد کرده‌اند؛ زیرا به باور آنان، مقصود از احرام چیزی جز نیت ادای مناسک نیست.[۲۷]

فقیهان همة مذاهب اسلامی، خواه امامی[۲۸] و خواه اهل سنت[۲۹]، درباره رکن بودن طواف عمره (طواف فرض[۳۰] یا طواف رکن[۳۱]) اتفاق نظر دارند. البته به باور مشهور در فقه حنفی، تنها چهار شوط از طواف، رکن به شمار می‌رود. از این رو، ارتکاب محرّمات احرام را پس از شوط چهارم، موجب بطلان عمره ندانسته‌اند.[۳۲] از پشتوانه‌های فقیهان امامی برای این حکم، اجماع و قاعده انتفای مرکب با انتفای جزء آن است که اقتضا دارد برای تحقق یک ماهیت، همه اجزای آن تحقق یابند.[۳۳] همچنین به حدیث‌هایی استناد کرده‌اند که بر دخیل بودن طواف در ماهیت عمره دلالت دارند و نیز روایاتی که هر‌گونه نقص و خلل در طواف، مانند شک در شماره شوط‌های آن، را موجب بطلان و در نتیجه لزوم اعاده طواف دانسته‌اند.[۳۴] دیگر پشتوانه فقیهان امامی، حدیث‌هایی هستند که در صورت ترک طواف به سبب جهل، اعادة آن را ضروری شمرده‌اند و به اولویت بر ضرورت اعادة طواف در صورت ترک عامدانة آن دلالت دارند.[۳۵] البته برخی از فقیهان شماری از این ادله و شواهد را مناقشه‌پذیر دانسته‌اند.[۳۶] برخی از فقیهان اهل سنت برای اثبات رکن بودن طواف عمره، به اجماع استناد کرده‌اند.[۳۷] پشتوانه شماری از آنان[۳۸] و نیز اندکی از فقیهان امامی، آیة 29 حجّ/22 است که به طواف گرد خانة خدا فرمان داده است: {ولیطّوّفوا بالبَیت العَتیق}. در دلالت آیه بر رکن بودن طواف نیز مناقشه شده است.[۳۹]

به باور همه فقیهان امامی[۴۰] و شافعی[۴۱] و بیشتر مالکیان[۴۲] و حنبلیان[۴۳] و اندکی از حنفیان[۴۴] سعی میان صفا و مروه نیز از ارکان مناسک عمره است. ابوحنیفه و مالک، به روایتی، با رکن بودن سعی مخالف بوده‌اند و درباره دیدگاه احمد بن حنبل در این زمینه اختلاف‌نظر وجود دارد.[۴۵] پشتوانه فقیهان امامی، افزون بر اجماع، حدیث‌هایی هستند که هر‌گونه خلل و نقص در سعی را موجب بطلان و لزوم اعاده آن شمرده‌اند.[۴۶] برخی حدیث‌ها[۴۷] نیز به صراحت ترک عامدانة سعی را موجب بطلان آن دانسته‌اند.

فقیهان اهل سنت، برای رکن بودن سعی، افزون بر اجماع[۴۸] به حدیث‌های مختلف[۴۹] از جمله حدیثی نبوی[۵۰] استناد کرده‌اند که سعی را «واجب مکتوب» شمرده است: {کتِبَ عَلَیکمُ السَّعى}. به باور آنان، این تعبیر دلالت‌گر بر رکنیت است. از جمله پشتوانه‌های حنفیان[۵۱] بر رکن نبودن سعی، آیه 158 بقره/2 است که به باور آنان بر مباح بودن سعی دلالت دارد نه بر وجوب آن: {فَمَن حَجَّ البَیتَ أَوِ اعتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَیهِ أَن یطَّوَّفَ بِهِمَا}. دیگر دانشوران اهل سنت در این استدلال مناقشه کرده‌اند.[۵۲]

به باور مشهور فقیهان شافعی[۵۳]، حلق یا تقصیر از ارکان عمره است و برخی از آنان رکن بودن حلق را وابسته به نُسک بودن آن دانسته‌اند. همچنین به باور برخی از فقیهان شافعی[۵۴] ترتیب میان ارکان عمره نیز از ارکان آن به شمار می‌رود. شماری اندک از فقیهان امامی نیز واجباتی دیگر، جز احرام و طواف و سعی را در شمار ارکان عمره یاد کرده‌اند؛ از جمله: نیت[۵۵]، تلبیه[۵۶] و ترتیب[۵۷]. ولی فقیهان متأخر، رکن بودن این‌ موارد را نپذیرفته‌اند.[۵۸]

پانویس ویرایش

  1. معجم مقاییس اللغه، ج2، ص430؛ العین، ج1، ص354؛ الصحاح، ج5، ص2126، «رکن».
  2. معجم لغة الفقهاء، ج1، ص226؛ مصطلحات الفقه، ص274؛ العناوین الفقهیه، ج1، ص406.
  3. المبسوط، طوسی، ج1، ص314؛ المهذب البارع، ج2، ص206، 212؛ الحدائق، ج16، ص157؛ مسالک الافهام، ج2، ص267.
  4. تحفة الفقهاء، ج1، ص381؛ المجموع، ج8، ص265؛ الشرح الکبیر، ج3، ص506.
  5. مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21.
  6. نک: المجموع، ج8، ص265؛ الاقناع، ج1، ص235؛ کشاف القناع، ج2، ص605.
  7. المبسوط، طوسی، ج1، ص383؛ نیل الاوطار، ج5، ص53؛ مواهب الجلیل، ج4، ص16.
  8. مسالک الافهام، ج2، ص226.
  9. مواهب الجلیل، ج4، ص11-12؛ کشف اللثام، ج5، ص19.
  10. المهذب البارع، ج2، ص206؛ جواهر الکلام، ج18، ص136.
  11. جامع المقاصد، ج3، ص201؛ مسالک الافهام، ج2، ص285؛ مدارک الاحکام، ج8، ص174.
  12. نک: العروة الوثقی، ج4، ص651؛ کتاب الحج، خوئی، ج3، ص326.
  13. روضة الطالبین، ج2، ص397؛ الشرح الکبیر، ج3، ص506؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21.
  14. المبسوط، سرخسی، ج4، ص32؛ بدائع الصنائع، ج2، ص227.
  15. تحفة الفقهاء، ج1، ص392.
  16. الشرح الکبیر، ج3، ص503؛ کشاف القناع، ج2، ص605.
  17. مواهب الجلیل، ج4، ص11، 18؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21.
  18. غنیة النزوع، ص154؛ جامع الخلاف، ص177.
  19. نک: المبسوط، طوسی، ج1، ص307؛ الوسیله، ص158.
  20. المجموع، ج8، ص265-266؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ الاقناع، ج1، ص233-234.
  21. غنیة النزوع، ص154؛ جامع الخلاف، ص177.
  22. المجموع، ج8، ص154؛ الاقناع، ج1، ص233.
  23. مواهب الجلیل، ج4، ص11، 18؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21.
  24. الشرح الکبیر، ج3، ص503؛ کشاف القناع، ج2، ص604.
  25. تحفة الفقهاء، ج1، ص392؛ نک: مواهب الجلیل، ج4، ص18.
  26. صحیح البخاری، ج1، ص2؛ السنن الکبری، ج1، ص41، 215.
  27. نک: فتح الوهاب، ج1، ص258؛ کشاف القناع، ج2، ص604.
  28. السرائر، ج1، ص617؛ الجامع للشرائع، ص180؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص15.
  29. المبسوط، سرخسی، ج4، ص35؛ الشرح الکبیر، ج3، ص506؛ مواهب الجلیل، ج4، ص18.
  30. الحاوی الکبیر، ج4، ص480؛ المجموع، ج8، ص11.
  31. المجموع، ج8، ص11؛ التنقیح الرائع، ج1، ص508.
  32. المبسوط، سرخسی، ج4، ص35-36، 58.
  33. مجمع الفائده، ج7، ص63؛ جواهر الکلام، ج19، ص370؛ کتاب الحج، ج4، ص288-289.
  34. نک: مدارک الاحکام، ج8، ص178-179؛ ذخیرة المعاد، ج3، ص625.
  35. ذخیرة المعاد، ج3، ص625؛ الحدائق، ج16، ص158-159؛ کتاب الحج، ج2، ص288-289.
  36. نک: مجمع الفائده، ج7، ص62-63؛ فقه الصادق، ج11، ص280-282.
  37. بدائع الصنائع، ج2، ص227؛ المجموع، ج8، ص220؛ مواهب الجلیل، ج4، ص11.
  38. نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص38؛ بدائع الصنائع، ج2، ص227.
  39. کتاب الحج، ج4، ص288.
  40. روضة الطالبین، ج2، ص396؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ اعانة الطالبین، ج2، ص331.
  41. المبسوط، طوسی، ج1، ص361؛ الدروس، ج1، ص412.
  42. مواهب الجلیل، ج4، ص11-12؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21.
  43. الشرح الکبیر، ج3، ص506؛ کشاف القناع، ج2، ص605.
  44. تحفة الفقهاء، ج1، ص392.
  45. المغنی، ج3، ص408-409؛ مواهب الجلیل، ج4، ص18.
  46. مدارک الاحکام، ج8، ص11-12؛ جواهر الکلام، ج19، ص429-430؛ جامع المدارک، ج2، ص524-525.
  47. نک: الکافی، ج4، ص436؛ التهذیب، ج5، ص150.
  48. فتح الباری، ج3، ص398؛ نیل الاوطار، ج5، ص126.
  49. نک: المغنی، ج3، ص407؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ اضواء البیان، ج4، ص416.
  50. المبسوط، سرخسی، ج4، ص50؛ المجموع، ج8، ص77-78.
  51. المبسوط، سرخسی، ج4، ص50؛ المجموع، ج8، ص77-78.
  52. المحلّی، ج7، ص97؛ الاستذکار، ج4، ص222.
  53. المجموع، ج8، ص205، 266؛ روضة الطالبین، ج2، ص396-397؛ الاقناع، ج1، ص233-234.
  54. روضة الطالبین، ج2، ص397؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513؛ اعانة الطالبین، ج2، ص331.
  55. السرائر، ج1، ص616؛ الرسائل التسع، ص355؛ مختلف الشیعه، ج4، ص366.
  56. الدروس، ج1، ص328؛ رسائل، ج2، ص150.
  57. کشف الغطاء، ج4، ص429؛ جواهر الکلام، ج18، ص136.
  58. مسالک الافهام، ج2، ص226-227؛ مدارک الاحکام، ج7، ص240؛ جواهر الکلام، ج18، ص3.

منابع ویرایش

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل [ ].

الاستذکار:ابن عبدالبر (م.463ق.)، بهکوششسالممحمدومحمدعلی، دار الکتبالعلمیه، 2000م؛ اضواءالبیان:محمدامینالشنقیطی (م.1393ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ اعانةالطالبین:السیدالبکریالدمیاطی (م.1310ق.)، بیروت، دار الفکر، 1418ق؛ الاقناع:الشربینی (م.977ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ بدائعالصنائع:علاء الدین الکاسانی (م.587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛ تحفةالفقهاء:علاء الدینالسمرقندی (م.535/539ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛ التنقیحالرائع:الفاضلالمقداد (م.826ق.)، بهکوششکوه‌کمری،قم، مکتبة النجفی، 1404ق؛ تهذیبالاحکام:الطوسی (م.460ق.)، بهکوششموسویوآخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛ جامعالخلافو الوفاق:علیبنمحمدالقمیالسبزواری (م.قرن7ق.)،بهکوششحسنی،قم،زمینه‌سازانظهورامامعصر[، 1379ش؛جامعالمقاصد:الکرکی (م.940ق.)، قم،آل البیت(ع)، 1411ق؛ الجامع للشرائع:یحییبنسعیدالحلی (م.690ق.)، بهکوششگروهی از فضلا،قم، سید الشهداء، 1405ق؛ جواهرالکلام:النجفی (م.1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛حاشیةالدسوقی:الدسوقی (م.1230ق.)، احیاءالکتبالعربیه؛الحاویالکبیر:الماوردی (م.450ق.)، بیروت، دار الفکر؛ الحدائقالناضره:یوسفالبحرانی (م.1186ق.)، بهکوششآخوندی،قم، نشر اسلامی، 1363ش؛ الدروسالشرعیه:الشهیدالاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛ ذخیرةالمعاد:محمدباقرالسبزواری (م.1090ق.)، آل البیت(ع)؛ الرسائل التسع: المحقق الحلی (م.676ق.)، به کوشش رضا استادی، قم، مکتبة النجفی، 1413ق؛رسائلالکرکی:الکرکی (م.940ق.)، بهکوششالحسون،قم، مکتبة النجفی، 1409ق؛ روضةالطالبین:النووی (م.676ق.)، بهکوششعادلاحمدوعلیمحمد، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ السرائر:ابن ادریس (م.598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق؛ السننالکبری:البیهقی (م.458ق.)، بیروت، دار الفکر؛ الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ الصحاح: الجوهری (م.393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛ صحیحالبخاری:البخاری (م.256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛ العروةالوثقی:سیدمحمدکاظمیزدی (م.1337ق.)، قم، نشر اسلامی، 1420ق؛ العناوین:سیدعبدالفتاحالحسینیالمراغی (م.1250ق.)، قم، نشر اسلامی، 1417ق؛ العین:خلیل (م.175ق.)، بهکوششالمخزومیوالسامرائی، دار الهجره، 1409ق؛ غنیةالنزوع:الحلبی (م.585ق.)، بهکوششبهادری،قم،مؤسسهامامصادق(ع)، 1417ق؛ فتحالباری:ابن حجرالعسقلانی (م.852ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ فتحالوهاب:زکریابنمحمدالانصاری (م.936ق.)، دار الکتبالعلمیه، 1418ق؛ فقهالصادق(ع):سیدمحمدصادقروحانی، قم، دار الکتاب، 1413ق؛ الکافی:الکلینی (م.329ق.)، بهکوششغفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛ کتابالحج:محاضراتالخوئی (م.1413ق.)، الخلخالی،قم،مدرسة دار العلم، 1410ق؛ کشافالقناع:منصورالبهوتی (م.1051ق.)، بهکوششمحمدحسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛ کشفالغطاء:کاشفالغطاء (م.1227ق.)، اصفهان،مهدوی؛کشفاللثام:الفاضلالهندی (م.1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛ المبسوطفیفقهالامامیه:الطوسی (م.460ق.)، بهکوششبهبودی،تهران، المکتبة المرتضویه؛المبسوط:السرخسی (م.483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمعالفائدةو البرهان:المحققالاردبیلی (م.993ق.)، بهکوششعراقیودیگران،قم، نشر اسلامی، 1416ق؛ المجموع شرح المهذب:النووی (م.676ق.)، دار الفکر؛المحلیبالآثار:ابن حزمالاندلسی (م.456ق.)، بهکوششاحمدشاکر، بیروت، دار الفکر؛ مختلفالشیعه:العلامةالحلی (م.726ق.)، قم، نشر اسلامی،1412ق؛ مدارکالاحکام:سیدمحمدبنعلیالموسویالعاملی (م.1009ق.)، قم،آل البیت(ع)، 1410ق؛ مسالکالافهامالیتنقیحشرائع الاسلام:الشهیدالثانی (م.965ق.)، قم، معارف اسلامی،1416ق؛ مصطلحاتالفقه:علیمشکینی،قم،الهادی، 1379ش؛ معجملغةالفقهاء:محمدقلعه‌جی، بیروت، دار النفائس، 1408ق؛ معجممقاییساللغه:ابن فارس (م.395ق.)، بهکوششعبدالسلام،قم، دفتر تبلیغات، 1404ق؛ مغنیالمحتاج:محمدالشربینی (م.977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛ المغنی:عبداللهبنقدامه (م.620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ مواهبالجلیل:الحطابالرعینی (م.954ق.)، بهکوششزکریاعمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛ مواهبالرحمن:سیدعبدالاعلیالسبزواری،دفترآیت اللهسبزواری، 1414ق؛ المهذبالبارع:ابنفهدالحلّی (م.841ق.)، بهکوششالعراقی،قم، نشر اسلامی، 1413ق؛ نیلالاوطار:الشوکانی (م.1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م؛ الوسیلةالینیلالفضیله:ابنحمزه (م.560ق.)، بهکوششالحسون،قم، مکتبة النجفی، 1408ق.