آیه ۱۸۹ سوره بقره
آیه ۱۸۹ سوره بقره، آیهای از قرآن، که یکی از حکمتهای هلالهای ماه را مشخص بودن زمان حج دانسته است. این آیه، یکی از سنتهای جاهلی در زمان احرام را نیز، مورد نهی قرار داده است. پیش از اسلام، کسانی که مُحرم بودند از در وارد خانههای خود نشده؛ بلکه از پشتِ خانه سوراخی ایجاد کرده و وارد میشدند.
متن و ترجمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
﴿ | یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ درباره [حکمت] هلالها[ی ماه] از تو میپرسند، بگو آنها [شاخص] گاهشماری برای مردم و [موسم] حجاند، و نیکی آن نیست که از پشت خانهها درآیید، بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند و به خانهها از در [ورودی] آنها درآیید و از خدا بترسید، باشد که رستگار گردید. |
﴾ |
شرح واژگان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
واژه «اهله» جمع هلال و به معنای شکل ماه در شبهای اول تا سوم هر ماه قمری است. البته واژه هلال در اصل به معنای بلند کردن صدا است، که از «اهلال در حج» گرفته شده است؛ چراکه به هنگام تلبیه با صدای بلند لبیک میگفتند.[۱]
«مواقیت» جمع میقات، به محل احرام گفته میشود. ریشه این واژه «وقت» به معنای مقداری از زمان است که بعداً توسعه یافته و در مکان نیز تشبیهاً به زمان بهکار رفته است.[۲]
شأن نزول[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در شأن نزول آیه ۱۸۹ سوره بقره، گفته شده معاذ بن جبل، یکی از صحابی، بهپیامبر اسلام (ص) از سؤال یهودیان از مسلمانان درباره هلالها پرسید، که این آیه نازل شد.[۳] برخی از مفسران، سؤال را به تفصیل اینگونه بیان کردهاند که چرا و چگونه ماه ابتدا به صورت نخی باریک ظاهر شده و به تدریج گسترش یافته تا به صورت دایره درآمده و دوباره باریک شده و به صورت اول در میآید، و چرا مانند خورشید نیست که یکسان باشد.[۴]
برای بخش ﴿وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهٰا﴾ شأن نزول مستقلی بیان شده است. در زمان جاهلیت، عدهای، زمانی که مُحرم بودند، پشت دیوار خانه خود را سوراخ کرده و از آن رفت و آمد میکردند.[۵] این بخش از آیه در نهی این عمل نازل شده است.
محتوا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آیه ۱۸۹ سوره بقره، از نظر محتوا، از دو بخش جداگانه تشکیل شده، که البته به نظر برخی، این دو بخش با یکدیگر مرتبط هستند.[۶]
فلسفه هلال[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در بخش نخست آیه، سؤالی که از سوی عدهای پرسیده شده است، ذکر شده و سپس پاسخ آن گفته شده است.
در آیه تنها، موضوع سؤال که هلالها هستند ذکر شده و به محتوای سؤال اشارهای نشده است. از این رو، درباره محتوای پرسش در آیه، میان مفسران اختلاف نظر به وجود آمده است. برخی از نظرها چنین است:
- سؤال از حقیقت تکوینی ماه؛[۷]
- سؤال از اشکال مختلف ماه مانند هلال، قمر و بدر؛[۸]
- سؤال از ماهیت هلال و چگونگی ظهور آن بعد از محاق؛
- سؤال از چراییِ ۱۲ بودن عدد ماه؛ فایده تغییرات[۹]
- سؤال از احکام شرعی مربوطه.[۱۰]
برخی، مجموع این سؤالها را به دو پرسش کلیِ «علت ظهور هلالها» و «حکمت و احکام آن» برگرداندهاند.[۱۱]
به گفته سیدمحمود آلوسی، مفسر اهل سنت، اگر سؤال پرسشگران از فایده تغییر هلال، حکمت شکلهای متعدد و احکام شرعی آن باشد، پاسخ آیه متناسب با پرسش است؛[۱۲] ولی اگر سؤال از علت تکوینی تغییر هلالها باشد پاسخ متناسب با پرسش نیست؛ و چون خدای حکیم، سخن بدون حکمت نمیگوید معلوم میشود پرسش از فایده تغییر هلال، حکمت و احکام آن است.
فایده هلال برای مردم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در عبارت ﴿هیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجّ﴾، در پاسخ به پرسش، به دو فایده شکلگیری هلال اشاره شده است. فایده نخست برای مردم است و مفسران به این معنا دانستهاند که انسان در زندگی خود از ظهور شکلهای هلال برای زمانبندی بهره برده و به مسائل اقتصادی و معنوی خود رسیدگی میکند.[۱۳]
فایده هلال برای عبادت حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در عبارت ﴿هیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجّ﴾، به فایده دوم هلال نیز اشاره شده، که بهجا آوردن حج است.
در این عبارت، از میان عباداتی که زمان خاصی دارند مانند نماز، روزه، خمس و زکات، تنها حج یاد شده است. برخی از مفسران، ذکر حج را ذکر خاص بعد از عام دانسته و اختصاص دادن آن به حج را به این دلیل دانستهاند که حج نیاز بیشتری به تشخیص زمان دارد.[۱۴]
نهی از ورود مُحرم به خانه از پشت آن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با توجه به شأن نزول بخش ﴿وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهٰا﴾، محتوای این بخش، مستقل از محتوای پیشین است و به نهیِ عادتی جاهلی پرداخته که مردم وقتی مُحرم میشدند از پشت خانه سوراخی ایجاد کرده و از آن سوراخ به خانه رفت و آمد میکردند.[۵] خداوند این عمل را نیکی ندانسته؛ بلکه نیکی را این دانسته که انسان از درهای خانه به آن وارد شود.
البته به نظر شیخ طوسی، فقیه و مفسر شیعه، این بخش از آیه یک ضربالمثل بوده و کامل کننده بخش نخست آیه است.[۱۵]
علامه طباطبایی، مفسر شیعه، صیغه امر در عبارت ﴿وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوٰابِهٰا﴾ را امر ارشادی دانسته است؛ زیرا بنای عقلا بر این است که وقتی برای خانه دری ساختند از آن وارد و خارج میشوند؛ بنابراین، این فراز از آیه میخواهد آنان را نسبت به یک عادت زشت آگاه، و نسبت به رسیدن به یک سنت درست ارشاد نماید؛ و بیشتر از این را در نظر ندارد. بنابراین، بنابراین، در صورتی که انسان خلاف آن عمل کند، دچار عذاب الهی نمیشود.[۱۶]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ذیل واژه هل.
- ↑ لسان العرب، ذیل واژه وقت.
- ↑ مجمع البیان، ج١، ص٢٨٣.
- ↑ تفسیر کبیر، ج ۵، ص ١٣٢؛ من وحی القرآن، ج۴، ص۶١.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ تفسیر تبیان، ج٢، ص ١۴٣.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۵۵.
- ↑ مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ج٣، ص١١٠.
- ↑ تفسیر تبیان، ج٢، ص ١۴١؛ مجمع البیان، ج٢، ص٢٨٣؛ کشف الاسرار، ج١، ص۵١۵؛ تقریب القرآن الی الاذهان، ج١، ص ٢٢۵؛ الجدید فی تفسیر القرآن، ج١، ص٢٢٧.
- ↑ تفسیر کبیر، ج ۵، ص ١٣٢؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج٢، ص ۵۶؛ تفسیر نمونه، ج٢، ص ١٠.
- ↑ الفرقان فی تفسیر القرآن، ج٣، ص٨٨.
- ↑ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۵۷.
- ↑ روح المعانی، ج٢، ص ١٠.
- ↑ تفسیر نمونه، ج٨، ص٢٢٨.
- ↑ تفسیر بحر المحیط، ج٢، ص٧٠.
- ↑ تفسیر تبیان، ج٢، ص ١۴٣.
- ↑ تفسیر المیزان، ج٢، ص ۵٧.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- تفسير البحر المحيط، محمد بن يوسف مشهور به ابوحيان اندلسى، بيروت، دارالنشر، دارالكتب العلمية، ١۴٢٢ق.
- التبيان فى تفسير القرآن، محمد بن حسن طوسى، تحقيق احمد حبيب قصير عاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى.
- تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، محمد بن عمر فخر رازی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چهارم، ۱۴۱۳ق.
- تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى، و دیگران، دار الكتب الاسلاميه، ١٣۶٩ش.
- معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس، تحقیق عبد السلام محمد هارون، قم، مکتب الإعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، قم، کتابخانة آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ق.
- من وحی القرآن، سید محمدحسین فضلالله، دارالملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ق.
- المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.