در حال ویرایش آمنه بنت وهب

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات اصحاب
{{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Hasaninasab }}
|اطلاعات صحابه  =
| تصویر        =
| توضیح تصویر  =
| نام کامل    =
| کنیه        =  
| لقب          =  
| زادروز/زادگاه =  
| محل زندگی    =  
| مهاجر/انصار =
| نسب/قبیله    =
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت =
| نحوه درگذشت/شهادت =
| مدفن =
| زمان اسلام آوردن =
| نحوه اسلام آوردن =
| حضور در جنگ‌ها =
| هجرت به      =
| دلیل شهرت    =
| نقش‌های برجسته    =
| دیگر فعالیت‌ها  =
| آثار            =
}}
'''آمنه بنت وهب''' همسر [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و مادر گرامی [[پیامبر اسلام]](ص) بود. در هنگام ازدواج با عبدالله 24 سال داشت و شش سال بعد از تولد پیامبر در سی سالگی در حالی که برای دیدار با خویشناوندانش به[[یثرب]] سفر کرده بود، درگذشت و در ابواء، مکانی میان مکه و مدینه به خاک سپرده شد. مسئله ایمان او به خدای یگانه و دین ابراهیمی، یکی از مسائل مناقشه برانگیز بین متکلمان و تاریخ نگاران اسلامی است.
'''آمنه بنت وهب''' همسر [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و مادر گرامی [[پیامبر اسلام]](ص) بود. در هنگام ازدواج با عبدالله 24 سال داشت و شش سال بعد از تولد پیامبر در سی سالگی در حالی که برای دیدار با خویشناوندانش به[[یثرب]] سفر کرده بود، درگذشت و در ابواء، مکانی میان مکه و مدینه به خاک سپرده شد. مسئله ایمان او به خدای یگانه و دین ابراهیمی، یکی از مسائل مناقشه برانگیز بین متکلمان و تاریخ نگاران اسلامی است.


==نسب==
==نسب==
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله [[قریش]] بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.</ref> که نسب او در کلاب جد پنجم [[پیامبر]](ص) به وی می‌پیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان [[بنی‌ عبدالدار]] بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> که در [[عبد مناف]] جد سوم پیامبر(ص) به او می‌پیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref>  
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله [[قریش]] بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.</ref> که نسب او در کلاب جد پنجم [[پیامبر]](ص) به وی می‌پیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان [[بنی‌ عبدالدار]] بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> که در [[عبد مناف]] جد سوم پیامبر(ص) به او می‌پیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref>
 
==تولد==
==تولد==
زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفته‌اند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست [[عام الفیل]] ۲۴ سال داشته است.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.</ref> بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از [[بعثت]] بوده است.  
زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفته‌اند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست [[عام الفیل]] ۲۴ سال داشته است.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.</ref> بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از [[بعثت]] بوده است.  
خط ۳۳: خط ۹:
آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.</ref> برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و علت آن را درگذشت پدرش یاد کرده‌اند<ref>سیرة المصطفی، ص۴۰.</ref>؛ اما این خبر قطعی نیست.
آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.</ref> برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و علت آن را درگذشت پدرش یاد کرده‌اند<ref>سیرة المصطفی، ص۴۰.</ref>؛ اما این خبر قطعی نیست.


او را از برترین زنان قریش برشمرده‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref> گفته‌اند آن‌گاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژه‌ای داشت.<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.</ref>  
او را از برترین زنان قریش برشمرده‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref> گفته‌اند آن‌گاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژه‌ای داشت.<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.</ref>
 
==ازدواج با عبدالله==
==ازدواج با عبدالله==
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارش‌هاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر [[یهود|یهودیان]] و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد [[عبدالمطلب]] فرستاد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.</ref> اما بر پایه گزارش‌های دیگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌ای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری می‌کند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه می‌دهد.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.</ref> برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶.</ref>
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارش‌هاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر [[یهود|یهودیان]] و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد [[عبدالمطلب]] فرستاد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.</ref> اما بر پایه گزارش‌های دیگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌ای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری می‌کند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه می‌دهد.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.</ref> برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶.</ref>
 
میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند.<ref>الانوار، ص۷۸.</ref> برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه [[عبدالمطلب]] سخن گفته‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵.</ref>  


برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.</ref> پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت.<ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref>  
میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند.<ref>الانوار، ص۷۸.</ref> برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه [[عبدالمطلب]] سخن گفته‌اند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵.</ref>
برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانه‌گونه این گزارش‌ها، ضعف سند همه آن‌ها، وجود رگه‌های یهود ستیزی که بعدها در منابع سیره‌ای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آن‌ها پرداخته‌اند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.</ref>  


برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.</ref> پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت. <ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref>
برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانه‌گونه این گزارش‌ها، ضعف سند همه آن‌ها، وجود رگه‌های یهود ستیزی که بعدها در منابع سیره‌ای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آن‌ها پرداخته‌اند. <ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.</ref>
==بارداری و تولد فرزند==
==بارداری و تولد فرزند==
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارش‌های مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام [[تشریق]]، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم [[ذی‌حجه]]، کنار [[جمره وسطی]] و در [[خانه عبدالمطلب]] بیان شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.</ref> اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک [[کعبه]] و [[زمزم]] بوده است.<ref>نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».</ref> ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در [[ربیع‌ الاول]]، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله [[نسی‌ء]] احتمال داده‌اند که حج آن سال در [[جمادی الاولی]] یا [[جمادی الثانیه]] واقع شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref> اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداخته‌اند؛ زیرا ورود این‌گونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن [[شعب ابی طالب]] بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.</ref>  
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارش‌های مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام [[تشریق]]، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم [[ذی‌حجه]]، کنار [[جمره وسطی]] و در [[خانه عبدالمطلب]] بیان شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.</ref> اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک [[کعبه]] و [[زمزم]] بوده است.<ref>نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».</ref> ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در [[ربیع‌ الاول]]، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله [[نسی‌ء]] احتمال داده‌اند که حج آن سال در [[جمادی الاولی]] یا [[جمادی الثانیه]] واقع شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref> اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداخته‌اند؛ زیرا ورود این‌گونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن [[شعب ابی طالب]] بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.</ref>


بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر<ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخ‌های بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوه‌ها، درختان و آسمان‌ها به یکدیگر<ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارش‌های مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref>  
بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر <ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخ‌های بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش <ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان <ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی <ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوه‌ها، درختان و آسمان‌ها به یکدیگر <ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارش‌های مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref>  


بر پایه گزارش‌های تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنی‌ هاشم منتقل شد که بعدها به [[شعب ابی‌طالب]] یا [[شعب علی]] معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها [[مولد النبی]] نام گرفت‌<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref>  
بر پایه گزارش‌های تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنی‌ هاشم منتقل شد که بعدها به [[شعب ابی‌طالب]] یا [[شعب علی]] معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها [[مولد النبی]] نام گرفت‌<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref>  


بر پایه برخی نقل‌ها، در هنگام تولد نوزاد، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در [[یثرب]] وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارش‌هایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر(ص) آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز [[ابو لهب]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به [[حلیمه سعدیه]] سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref>  
بر پایه برخی نقل‌ها، در هنگام تولد نوزاد، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در [[یثرب]] وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارش‌هایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر(ص) آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز [[ابو لهب]] <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به [[حلیمه سعدیه]] سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref>  


محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار دایی‌های پدری‌اش از [[بنی‌ نجار]] به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر می‌برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفته‌اند پیامبر(ص)هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنی نجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله این‌جاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref>  
محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار دایی‌های پدری‌اش از [[بنی‌ نجار]] به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر می‌برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفته‌اند پیامبر(ص)هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنی نجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله این‌جاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref>  
خط ۵۶: خط ۳۰:
آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمه‌اش [[ام ایمن]] از یثرب باز می‌گشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین [[ابواء]] در ۴۵ کیلومتری راه [[جحفه]] از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref>  
آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمه‌اش [[ام ایمن]] از یثرب باز می‌گشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین [[ابواء]] در ۴۵ کیلومتری راه [[جحفه]] از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref>  


بنابر قول مشهور آمنه در محل وفاتش در ابواء به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) گزارش های تاریخی این قول را تایید می کند. مشرکان مکه در زمان حمله به مدینه برای جنگ احد، هنگام گذر از ابواء بر آن شدند تا قبر آمنه را نبش کنند؛ اما ابو سفیان با این توجیه که ممکن است مسلمانان مقابله بمثل کنند، آنان را از این کار بازداشت.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> نیز در سال ششم هجری و هنگام حرکت پیامبر(ص) و سپاهش برای انجام [[عمره]]، ایشان در ابواء فرمود: خداوند به من اجازه داده است که به زیارت مزار مادرم بروم. سپس کنار قبر مادر رفت و به یاد مهربانی‌های وی گریست.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۵۲-۵۳؛ البدایة والنهایه، ج۲، ص۳۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۷۳.</ref> با این حال برخی گزارش ها محل دفن وی را مقبره[[حجون]]<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و [[شعب ابی ذر]]<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانسته‌اند؛ تا زمان دولت عثمانی بقعه‌ای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعه‌ای به نام او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref>  
بنابر قول مشهور آمنه در محل وفاتش در ابواء به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) گزارش های تاریخی این قول را تایید می کند. مشرکان مکه در زمان حمله به مدینه برای جنگ احد، هنگام گذر از ابواء بر آن شدند تا قبر آمنه را نبش کنند؛ اما ابو سفیان با این توجیه که ممکن است مسلمانان مقابله بمثل کنند، آنان را از این کار بازداشت.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۰۶.</ref> نیز در سال ششم هجری و هنگام حرکت پیامبر(ص) و سپاهش برای انجام [[عمره]]، ایشان در ابواء فرمود: خداوند به من اجازه داده است که به زیارت مزار مادرم بروم. سپس کنار قبر مادر رفت و به یاد مهربانی‌های وی گریست.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۵۲-۵۳؛ البدایة والنهایه، ج۲، ص۳۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۷۳.</ref> با این حال برخی گزارش ها محل دفن وی را مقبره[[حجون]]<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و [[شعب ابی ذر]]<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانسته‌اند؛ تا زمان دولت عثمانی بقعه‌ای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعه‌ای به نام او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref>


==ایمان آمنه==
==ایمان آمنه==
شواهد تاریخی درباره زیارت پیامبر از قبر مادرش و نیز دیگر قراین تفسیری و حدیثی<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷؛ ج۳۵، ص۱۰۹.</ref> ادعای برخی از [[اهل ‌سنت]] را درباره ایمان نداشتن آمنه باطل می‌سازد. تنها دلیل این گروه، حدیثی از عطیه در شأن نزول آیه ۱۱۳ ‌توبه/۹ است: {مَا کانَ لِلنَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا أَن یستَغفِرُوا لِلمُشرِکینَ وَلَو کانُوا أُولِی قُربَی مِن بَعدِ مَا تَبَینَ لَهُم أَنَّهُم أَصحَابُ الجَحِیمِ}؛ «پیامبر و مؤمنان را شایسته نبود که برای مشرکان آمرزش بخواهند، آن هم پس از این که بر ایشان روشن شد که این گروه اهل دوزخاند.» در این حدیث، بر خلاف مشهور<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۵۸.</ref> قبر آمنه در مکه دانسته شده و آمده است: هنگامی که پیامبر(ص) به مکه رسید، بر قبر مادرش ایستاد، بدان امید که خدا به او اذن دهد تا برای وی آمرزش طلبد؛ ولی خداوند اجازه نداد.  
شواهد تاریخی درباره زیارت پیامبر از قبر مادرش و نیز دیگر قراین تفسیری و حدیثی<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷؛ ج۳۵، ص۱۰۹.</ref> ادعای برخی از [[اهل ‌سنت]] را درباره ایمان نداشتن آمنه باطل می‌سازد. تنها دلیل این گروه، حدیثی از عطیه در شأن نزول آیه ۱۱۳ ‌توبه/۹ است: {مَا کانَ لِلنَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا أَن یستَغفِرُوا لِلمُشرِکینَ وَلَو کانُوا أُولِی قُربَی مِن بَعدِ مَا تَبَینَ لَهُم أَنَّهُم أَصحَابُ الجَحِیمِ}؛ «پیامبر و مؤمنان را شایسته نبود که برای مشرکان آمرزش بخواهند، آن هم پس از این که بر ایشان روشن شد که این گروه اهل دوزخاند.» در این حدیث، بر خلاف مشهور<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۵۸.</ref> قبر آمنه در مکه دانسته شده و آمده است: هنگامی که پیامبر(ص) به مکه رسید، بر قبر مادرش ایستاد، بدان امید که خدا به او اذن دهد تا برای وی آمرزش طلبد؛ ولی خداوند اجازه نداد.  


مورخانی چون ابن اسعد<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۴.</ref> به نادرستی این گزارش تصریح کرده و برخی همانند ابن‌کثیر آن را حدیثی غریب<ref>البدایة والنهایه، ج۴، ص۳۴۱.</ref> دانسته و دانشمندانی از اهل سنت در سند و متن این‌گونه روایات مناقشه کرده و آن‌ها را ضعیف شمرده‌اند.<ref>نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref> باتوجه به این قراین، برخی بر این باورند که گزارش‌های بیانگر ایمان نداشتن آمنه از برساخته‌های امویان است که خود از خاندان و نیاکانی پاک و خوشنام محروم بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref>
مورخانی چون ابن اسعد<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۴.</ref> به نادرستی این گزارش تصریح کرده و برخی همانند ابن‌کثیر آن را حدیثی غریب <ref>البدایة والنهایه، ج۴، ص۳۴۱.</ref> دانسته و دانشمندانی از اهل سنت در سند و متن این‌گونه روایات مناقشه کرده و آن‌ها را ضعیف شمرده‌اند.<ref>نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref> باتوجه به این قراین، برخی بر این باورند که گزارش‌های بیانگر ایمان نداشتن آمنه از برساخته‌های امویان است که خود از خاندان و نیاکانی پاک و خوشنام محروم بوده‌اند.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.</ref>
 
درباره دین آمنه(س) [[شیعه]] همواره بر این باور بوده است که وی اعتقادی توحیدی داشته و از مؤمنان به کیش ابراهیمی بوده و در روز قیامت، در زمره مؤمنان محشور می‌شود. علمای شیعه از آیاتی متعدد برای اثبات این سخن بهره برده‌اند؛ از جمله آیه ۲۱۹ شعرا/۲۶: {وَتَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ}؛ «و به انتقال تو در اهل سجود [آگاه است]» و نیز روایاتی پر شمار از پیامبر(ص) و [[اهل‌ بیت]]: که خداوند حمل پیامبر(ص) را در بهترین رحم قرار داده<ref>الامالی، ص۷۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و آن را از آتش جهنم دور داشته است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۶؛ الامالی، ص۷۰۳.</ref> برخی از دانشمندان اهل سنت نیز این دیدگاه را تأیید می‌کنند؛ مانند عبدالرحمن سیوطی (م.۹۱۱ق.) که کتابی در اثبات ایمان آمنه به نام الفوائد الکامنة فی ایمان السیدة آمنه و التعظیم و المنة فی انّ ابوی النبی فی الجنه نگاشته و دیدگاه بسیاری از شخصیت‌های بزرگ همانند فخر رازی<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۴.</ref> را با خود همسان شمرده است.<ref>الفوائد، ص۱۶، ۹۰.</ref>  


درباره دین آمنه(س) [[شیعه]] همواره بر این باور بوده است که وی اعتقادی توحیدی داشته و از مؤمنان به کیش ابراهیمی بوده و در روز قیامت، در زمره مؤمنان محشور می‌شود. علمای شیعه از آیاتی متعدد برای اثبات این سخن بهره برده‌اند؛ از جمله آیه ۲۱۹ شعرا/۲۶: {وَتَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ}؛ «و به انتقال تو در اهل سجود [آگاه است]» و نیز روایاتی پر شمار از پیامبر(ص) و [[اهل‌ بیت]]: که خداوند حمل پیامبر(ص) را در بهترین رحم قرار داده <ref>الامالی، ص۷۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و آن را از آتش جهنم دور داشته است. <ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۶؛ الامالی، ص۷۰۳.</ref> برخی از دانشمندان اهل سنت نیز این دیدگاه را تأیید می‌کنند؛ مانند عبدالرحمن سیوطی (م.۹۱۱ق.) که کتابی در اثبات ایمان آمنه به نام الفوائد الکامنة فی ایمان السیدة آمنه و التعظیم و المنة فی انّ ابوی النبی فی الجنه نگاشته و دیدگاه بسیاری از شخصیت‌های بزرگ همانند فخر رازی <ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۴.</ref> را با خود همسان شمرده است.<ref>الفوائد، ص۱۶، ۹۰.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9540/%d8%a2%d9%85%d9%86%d9%87-%d8%a8%d9%86%d8%aa-%d9%88%d9%87%d8%a8
  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9540
  | عنوان = آمنه بنت وهب
  | عنوان = آمنه بنت وهب
  | نویسنده = صدیقه شاکری حسین‌آباد
  | نویسنده = صدیقه شاکری حسین‌آباد
خط ۱۱۳: خط ۸۵:
* '''نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر(ص)''': رمضان محمدی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
* '''نقد و بررسی گزارش‌های زندگانی پیش از بعثت پیامبر(ص)''': رمضان محمدی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
خط ۱۲۹: خط ۱۰۰:
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
}}<onlyinclude>
}}<onlyinclude>
[[رده:مدفونان در مدینه]]
[[رده:منسوبان به پیامبر(ص)]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)