| نسخهٔ فعلی |
متن شما |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات اصحاب | | {{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۲۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Abazar }} |
| |اطلاعات صحابه = ابراهیم بن محمد(ص) | | '''ابراهیم بن محمد(ص)''' فرزند [[رسول خدا(ص)]]، مدفون در [[بقیع]] |
| | تصویر =
| |
| | توضیح تصویر =
| |
| | نام کامل = ابراهیم بن محمد بن عبدالله(ص)
| |
| | کنیه =
| |
| | لقب =
| |
| | زادروز/زادگاه = سال هشتم قمری، [[مدینه]]
| |
| | محل زندگی = مدینه | |
| | مهاجر/انصار =
| |
| | نسب/قبیله = [[قبیله قریش|قریش]]
| |
| | خویشاوندان سرشناس = [[پیامبر(ص)|پیامبر]] (پدر)، [[حضرت فاطمه(س)|حضرت فاطمه]] (خواهر)، [[ماریه قبطیه]] (مادر)
| |
| | تاریخ و مکان درگذشت/شهادت = دهم ربیع الاول سال دهم ق، مدینه
| |
| | نحوه درگذشت/شهادت =
| |
| | مدفن = [[قبرستان بقیع]]
| |
| | زمان اسلام آوردن = | |
| | نحوه اسلام آوردن =
| |
| | حضور در جنگها =
| |
| | هجرت به =
| |
| | دلیل شهرت = خورشیدگرفتگی هنگام وفات
| |
| | نقشهای برجسته =
| |
| | دیگر فعالیتها =
| |
| | آثار =
| |
| }} | |
| '''ابراهیم بن محمد(ص)''' آخرین فرزند [[رسول خدا(ص)]] که در سال هشتم قمری در [[مدینه]] به دنیا آمد و پس از یک سال و اندی، در سال دهم ق. وفات یافت. پیامبر در سوگ وی سخت اندوهگین شد و گریست. به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در [[قبرستان بقیع]] دفن کردند. بر روی مزار وی گنبدی ایجاد شد که همانند دیگر گنبدهای بقیع، توسط [[وهابیت|وهابیها]] تخریب گردید. | |
| | |
| هنگام مرگ ابراهیم خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) فرمود: خورشید و ماه دو نشانه [[خدا|خدایند]] که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند. همچنین پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمُرد. برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.
| |
| | |
| بر پایه روایتی از [[امام کاظم(ع)]] پس از درگذشت ابراهیم سه سنت (از جمله استحباب [[نماز میت]] بر کودک) جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد.
| |
|
| |
|
| ==شخصیتشناسی== | | ==شخصیتشناسی== |
| ابراهیم آخرین فرزند [[رسول خدا(ص)]] است. مادر ابراهیم، [[ماریه قبطیه|ماریه قِبطِیه]]، کنیزی بود که [[مقوقس|مُقَوْقِس]]، حاکم [[اسکندریه]]، در سال ششم ق. به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳؛ المعارف، ص۱۴۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> ماریه کنیزی سفید و زیباروی و مورد علاقه رسول خدا(ص) بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> و پس از اسلام آوردن، رسول خدا(ص) او را به همسری برگزید و او را در نخلستانی که امروز به «[[مشربه ام ابراهیم|مَشْرَبه ام ابراهیم]]»{{یادداشت| مشربه امروز در شارع علی بن ابیطالب(ع) جای دارد و با دیواری سیمانی محصور شده است.}} معروف است و از اموال بنینضیر بود، جای داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> | | ابراهیم فرزند [[رسول خدا(ص)]] و مادرش [[ماریه قبطیه|ماریه قِبطِیه]]، کنیزی بود که مُقَوْقِس، حاکم [[اسکندریه]]، در سال ششم ق. به پیامبر اکرم(ص) هدیه کرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳؛ المعارف، ص۱۴۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> ماریه کنیزی سفید و زیباروی و مورد علاقه رسول خدا(ص) بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> و پس از اسلام آوردن، رسول خدا(ص) او را به همسری برگزید و او را در نخلستانی که امروز به «[[مشربه ام ابراهیم|مَشْرَبه ام ابراهیم]]» معروف است و از اموال بنینضیر بود، جای داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷. </ref> مشربه امروز در شارع علی بن ابیطالب(ع) جای دارد و با دیواری سیمانی محصور شده است. |
| | |
| ==تولد==
| |
| ابراهیم در [[ذیحجه]] سال هشتم ق. در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۲.</ref> خبر ولادت او را قابله ماریه، سَلَمی، کنیز آزاد شده رسول خدا(ص) برای شوهرش [[ابورافع]] آورد. ابورافع مژده تولد ابراهیم را به پیامبر داد و ایشان غلامی را برای مژدگانی به ابورافع بخشید<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۱۱۹؛ المجموع، ج۵، ص۱۱۱.</ref> و فرمود: امشب دارای فرزندی شدم. نام پدرم ابراهیم را بر او نهادم.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> نیز فرمود: این پسر، مادرش را از بردگی آزاد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بعد از تولد ابراهیم، [[جبرئیل]] با کنیه «ابو ابراهیم» نزد رسول خدا(ص) آمد و بر ایشان سلام داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> روز هفتم ولادت ابراهیم، رسول خدا(ص) گوسفندی را به رسم [[عقیقه]]، قربانی کرد و به وزن موهای سر او میان فقیران نقره قسمت کرد. سپس دستور داد آن موها را دفن کنند.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> این کار رسول خدا(ص) به عنوان [[سنت پیامبر(ص)|سنت]] ایشان، تأکیدی بر [[مستحب|استحباب]] این رسم هنگام ولادت فرزند است.
| |
|
| |
|
| بعد از تولد ابراهیم، زنان [[انصار]] بسیار مشتاق بودند تا به وی شیر دهند. پیامبر او را به [[ام برده]]، دختر [[منذر بن زید|مُنذِر بن زید]] از طایفه [[بنینجار]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> و همسر بَراءِ بن اوس<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۳۹؛ ج۵، ص۵۶۸.</ref> سپرد. ایشان هر روز برای دیدن فرزندش ابراهیم به قبیله بنینجار میرفت و خواب قیلوله نیمروز خود را کنار پسرش ابراهیم انجام میداد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ الاصابه، ج۷، ص۱۶۷.</ref>
| | == تولد ابراهیم == |
| | ابراهیم در ذیحجه سال هشتم ق. در [[مدینه]] از ماریه زاده شد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۶۲.</ref> خبر ولادت او را قابله ماریه، سَلَمی، کنیز آزاد شده رسول خدا(ص) برای شوهرش ابورافع آورد. ابورافع مژده تولد ابراهیم را به پیامبر داد و ایشان غلامی را برای مژدگانی به ابورافع بخشید<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۱۱۹؛ المجموع، ج۵، ص۱۱۱.</ref> و فرمود: امشب دارای فرزندی شدم. نام پدرم ابراهیم را بر او نهادم.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> نیز فرمود: این پسر، مادرش را از بردگی آزاد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بعد از تولد ابراهیم، جبرئیل با کنیه «ابو ابراهیم» نزد رسول خدا(ص) آمد و بر ایشان سلام داد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> روز هفتم ولادت ابراهیم، رسول خدا(ص) گوسفندی را به رسم عقیقه، قربانی کرد و به وزن موهای سر او میان فقیران نقره قسمت کرد. سپس دستور داد آن موها را دفن کنند.<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۵۴.</ref> این کار رسول خدا(ص) به عنوان سنت ایشان، تأکیدی بر استحباب این رسم هنگام ولادت فرزند است. |
|
| |
|
| رسول خدا(ص) ابراهیم را شبیه خود میدانست. ابن سعد در روایتی از [[عایشه]] آورده است: روزی رسول خدا(ص) ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: «انظُری إلی شَبَهِه بِی»؛ «شباهتش را به من بنگر». عایشه گفت: شباهتی نمیبینم. وی فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: هر کودکی که دوران جنینیاش کوتاه باشد، سفید و فربه میشود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref>
| | بعد از تولد ابراهیم، زنان انصار بسیار مشتاق بودند تا به وی شیر دهند. پیامبر او را بهام برده، دختر مُنذِر بن زید از طایفه بنینجار<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> و همسر بَراءِ بن اوس<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۳۹؛ ج۵، ص۵۶۸.</ref> سپرد. ایشان هر روز برای دیدن فرزندش ابراهیم به قبیله بنینجار میرفت و خواب قیلوله نیمروز خود را کنار پسرش ابراهیم انجام میداد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸؛ الاصابه، ج۷، ص۱۶۷.</ref> |
|
| |
|
| باردار شدن [[ماریه]] از پیامبر، سبب ناخوشایندی برخی از همسران ایشان شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> نیز در روایتی از [[امام باقر(ع)]] نقل شده است که رسول خدا(ص) به ماریه دستور [[حجاب]]{{یادداشت|همانند زنان آزاد (غیر کنیز)}} داد. این بر زنان ایشان ناخوش آمد و سبب حسادت آنان به ماریه شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> گویا همین سبب انتقال ماریه به بیرون [[مدینه]] گشت.
| | رسول خدا(ص) ابراهیم را شبیه خود میدانست. ابن سعد در روایتی از عایشه آورده است: روزی رسول خدا(ص) ابراهیم را همراه خود نزد عایشه برد و به او فرمود: «انظُری إلی شَبَهِه بِی»؛ «شباهتش را به من بنگر». عایشه گفت: شباهتی نمیبینم. وی فرمود: مگر سفیدی او را نمیبینی؟ عایشه پاسخ داد: هر کودکی که دوران جنینیاش کوتاه باشد، سفید و فربه میشود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۶.</ref> |
|
| |
|
| ==وفات و دفن==
| | باردار شدن ماریه از پیامبر، سبب ناخوشایندی برخی از همسران ایشان شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> نیز در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که رسول خدا(ص) به ماریه دستور حجاب داد. این بر زنان ایشان ناخوش آمد و سبب حسادت آنان به ماریه شد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۸.</ref> گویا همین سبب انتقال ماریه به بیرون مدینه گشت. |
| ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سهشنبه دهم ربیع الاول سال دهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵.</ref> برخی وفات او را در ۱۸ رجب همان سال دانستهاند.<ref>مصباح المتهجد، ص۸۱۲.</ref> مدت عمر وی را به اختلاف ۱۶ یا ۱۸<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۸.</ref> یا ۲۲ ماه گفتهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷.</ref> بنابر اینکه او در ذیحجه سال هشتم زاده شده و در ربیع الاول سال دهم رحلت کرده باشد، ۱۶ ماه زنده بوده است. [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] بعد از درگذشت او فرمود: او در [[بهشت]] دایهای دارد که باقیمانده مدت شیرخواریاش را کامل خواهد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۱؛ مسند ابی یعلی، ج۳، ص۲۵۱؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۹۵.</ref>
| |
|
| |
|
| پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه میکنید؟ فرمود: دل میسوزد و چشم اشک میریزد؛ اما سخنی نمیگویم که خدا را به خشم آورد. این گریه از سر مهربانی و دلسوزی است.<ref>المصنف، ج۳، ص۵۵۳؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۱۴۶.</ref> بعد از درگذشت ابراهیم، رسول خدا(ص) دستور داد تا [[امام علی(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] او را برای [[دفن]] آماده کند. امام علی(ع) او را [[غسل]] داد و [[کفن]] کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۸.</ref> سپس پیامبر فرمود: او را در کنار یار پیشگام خود، [[عثمان بن مظعون]] دفن میکنیم{{یادداشت|«نَدفِنُه عند فَرَطنا عثمان بن مظعون». عثمان از این جهت پیشگام خوانده شده که نخستین دفن شده در بقیع بود.}} به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در [[قبرستان بقیع]] و کنار قبر عثمان بن مظعون که رسول خدا به او علاقه بسیار داشت، در منطقه روحاء بقیع دفن کردند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۳؛ ج۱۰، ص۲۵۳.</ref> هنگام دفن ابراهیم، پیامبر(ص) به علی بن ابیطالب(ع) دستور داد تا وارد قبر شود و سنگ لحد را بگذارد. مردم گمان کردند جایز نیست کسی وارد قبر فرزند خود شود. پیامبر فرمود: حرام نیست که در قبر فرزندان خویش وارد شوید؛ اما از این بیمناکم که وقتی در قبر وارد شوید و کفن را از صورت فرزندتان کنار زنید، [[شیطان]] با شما بازی کند تا در بیتابی افراط ورزید و اجر و پاداش شما تباه شود.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۹؛ المحاسن، ج۲، ص۳۱۴.</ref> بعد از دفن ابراهیم، پیامبر دستور داد بر روی قبر وی آب بپاشند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۵۷.</ref>
| | ==وفات وی و خورشیدگرفتگی== |
| | ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سهشنبه دهم ربیع الاول سال دهم ق. وفات یافت.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵.</ref> برخی وفات او را در ۱۸ رجب همان سال دانستهاند.<ref>مصباح المتهجد، ص۸۱۲.</ref> مدت عمر وی را به اختلاف ۱۶ یا ۱۸<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۸۸. </ref> یا ۲۲ ماه گفتهاند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۷. </ref> بنا بر این که او در ذیحجه سال هشتم زاده شده و در ربیع الاول سال دهم رحلت کرده باشد، ۱۶ ماه زنده بوده است. رسول خدا(ص) بعد از درگذشت او فرمود: او در بهشت دایهای دارد که باقیمانده مدت شیرخواریاش را کامل خواهد کرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۱؛ مسند ابی یعلی، ج۳، ص۲۵۱؛ فتح الباری، ج۳، ص۱۹۵.</ref> |
|
| |
|
| از رسول خدا(ص) نقل شده است: اگر ابراهیم زنده میماند، جزیه را از هر قبطی برمیداشتم و هیچ یک از داییهای او برده نمیشدند. نیز نقل کردهاند که [[امام حسن مجتبی(ع)]] با [[معاویه]] گفتوگو کرد تا در گرفتن جزیه از اهالی حَفْن از منطقه اَنِصنا<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷.</ref> زادگاه مادر ابراهیم تسامح ورزد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵؛ مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۵۹؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۳.</ref>
| | هنگام مرگ او خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) دستور داد مردم در مسجد گرد آیند. سپس فرمود: خورشید و ماه دو نشانه خدایند که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۴۵؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۹۷.</ref> پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه میکنید؟ فرمود: دل میسوزد و چشم اشک میریزد؛ اما سخنی نمیگویم که خدا را به خشم آورد. این گریه از سر مهربانی و دلسوزی است.<ref>المصنف، ج۳، ص۵۵۳؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۱۴۶.</ref> بعد از درگذشت ابراهیم، رسول خدا(ص) دستور داد تا علی بن ابیطالب۷ او را برای دفن آماده کند. امام علی۷ او را غسل داد و کفن کرد.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۸.</ref> سپس پیامبر فرمود: او را در کنار یار پیشگام خود، عثمان بن مظعون دفن میکنیم: «نَدفِنُه عند فَرَطنا عثمان بن مظعون». عثمان از این جهت پیشگام خوانده شده که نخستین دفن شده در بقیع بود. به دستور پیامبر گرامی(ص) ابراهیم را در قبرستان بقیع و کنار قبر عثمان بن مظعون که رسول خدا به او علاقه بسیار داشت، دفن کردند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۳؛ ج۱۰، ص۲۵۳.</ref> هنگام دفن ابراهیم، پیامبر(ص) به علی بن ابیطالب(ع) دستور داد تا وارد قبر شود و سنگ لحد را بگذارد. مردم گمان کردند جایز نیست کسی وارد قبر فرزند خود شود. پیامبر فرمود: حرام نیست که در قبر فرزندان خویش وارد شوید؛ اما از این بیمناکم که وقتی در قبر وارد شوید و کفن را از صورت فرزندتان کنار زنید، شیطان با شما بازی کند تا در بیتابی افراط ورزید و اجر و پاداش شما تباه شود.<ref>الکافی، ج۳، ص۲۰۹؛ المحاسن، ج۲، ص۳۱۴.</ref> بعد از دفن ابراهیم، پیامبر دستور داد بر روی قبر وی آب بپاشند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۱۵۷.</ref> |
|
| |
|
| ==خورشیدگرفتگی در هنگام وفات ابراهیم==
| | پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان رسول خدا(ص) طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۷۶؛ النوادر، ص۱۰۳.</ref> برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۲۷۸.</ref> عدهای از مردم گفتند: رسول خدا از شدت بیتابی و ناراحتی فراموش کرد بر فرزندش نماز بگزارد. جبرئیل فرود آمد و سخنان مردم را به رسول خدا خبر داد. پیامبر روبهروی جمعیت ایستاد و فرمود: جبرئیل سخنان شما را به من خبر داد. اما چنان نیست که گفتید. خداوند متعالی پنج نماز بر شما واجب کرده و امر فرموده که نماز میت نخوانم مگر بر جنازهای که نماز خوانده باشد یا به صورت تمرینی بتواند نماز بخواند.<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۱۳؛ الکافی، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> مقصود از این جمله اخیر آن است که دست کم آن کودک به هفت سالگی رسیده باشد. از این رو، در فقه شیعه نماز میت تنها بر جنازه کودکی واجب است که شش سال او تمام شده باشد.<ref>الحدائق، ج۱۰، ص۳۷۱؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۲، ص۸.</ref> بر پایه روایتی از امام کاظم۷ پس از درگذشت ابراهیم سه سنت جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد؛ از جمله استحباب نماز میت بر کودک، و نه وجوب آن.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۱۶۷؛ الخلاف، ج۱، ص۶۷۸.</ref> |
| هنگام مرگ او خورشید گرفت و مردم پنداشتند که خورشید گرفتگی به سبب درگذشت او است. رسول خدا(ص) دستور داد مردم در [[مسجد]] گرد آیند. سپس فرمود: خورشید و ماه دو نشانه [[خدا|خدایند]] که برای مرگ یا زندگی کسی نمیگیرند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۴۵؛ جمهرة انساب العرب، ج۵، ص۹۷.</ref>
| |
|
| |
|
| ==طعنه دیگران به رسولخدا==
| | از رسول خدا(ص) نقل شده است: اگر ابراهیم زنده میماند، جزیه را از هر قبطی برمیداشتم و هیچ یک از داییهای او برده نمیشدند. نیز نقل کردهاند که امام حسن مجتبی(ع) با معاویه گفتوگو کرد تا در گرفتن جزیه از اهالی حَفْن از منطقه اَنِصنا<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۰۷. </ref> زادگاه مادر ابراهیم تسامح ورزد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۱۵؛ مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۵۹؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۳.</ref> |
| پس از مرگ ابراهیم، برخی از زنان [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] طعنه زدند که اگر محمد پیامبر بود، فرزندش نمیمُرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۷۶؛ النوادر، ص۱۰۳.</ref> برخی نیز ایشان را ابتر نامیدند.<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۲۷۸.</ref> عدهای از مردم گفتند: رسول خدا از شدت بیتابی و ناراحتی فراموش کرد بر فرزندش [[نماز میت|نماز]] بگزارد. [[جبرئیل]] فرود آمد و سخنان مردم را به رسول خدا خبر داد. پیامبر روبهروی جمعیت ایستاد و فرمود: جبرئیل سخنان شما را به من خبر داد. اما چنان نیست که گفتید. خداوند متعالی پنج نماز بر شما واجب کرده و امر فرموده که نماز میت نخوانم مگر بر جنازهای که نماز خوانده باشد یا به صورت تمرینی بتواند نماز بخواند.<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۱۳؛ الکافی، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> مقصود از این جمله اخیر آن است که دست کم آن کودک به هفت سالگی رسیده باشد. از این رو، در فقه [[شیعه]] نماز میت تنها بر جنازه کودکی واجب است که شش سال او تمام شده باشد.<ref>الحدائق، ج۱۰، ص۳۷۱؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۲، ص۸.</ref> بر پایه روایتی از [[امام کاظم(ع)]] پس از درگذشت ابراهیم سه سنت جریان یافت که مستند فقها برای سه حکم فقهی شد؛ از جمله استحباب نماز میت بر کودک، و نه وجوب آن.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۱۶۷؛ الخلاف، ج۱، ص۶۷۸.</ref>
| |
|
| |
|
| ==مقبره ابراهیم== | | == مقبره ابراهیم == |
| [[پرونده:بقیع قبل از تخریب.jpg|بندانگشتی|450px|آرامگاه ابراهیم پسر [[پیامبر(ص)]] و [[عثمان بن مظعون]] در کنار دیگر آرامگاههای [[بقیع]] پیش از [[تخریب قبور بقیع|تخریب]]]]
| | بنا بر گزارش مورخان، افرادی برجسته از خاندان پیامبر و صحابه رسول خدا(ص) در بقیع گنبد و بارگاههایی داشتند که به دست وهابیها ویران شد. از جمله این گنبدها که از گنبدهای دیگر بلندتر و بزرگتر بوده، گنبد ابراهیم بوده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.) که خود در سال ۷۲۵ق. از بقیع دیدار کرده، مشاهدات خود را از گنبد ابراهیم چنین وصف میکند: از جمله مشاهد متبرکه، بقیع غَرْقَد است که در شرق مدینه جای دارد و راه آن از دروازه مشهور به باب البقیع است. وقتی از دروازه مزبور خارج میشوی، در سمت چپ، قبر صفیه و روبهروی آن، قبر مالک بن انس است که گنبدی کوچک دارد و در جلو آن قبر فرزند گرامی رسول خدا(ص) ابراهیم است که گنبدی سفید دارد.<ref>رحلة ابن بطوطه، ص۱۴۳. </ref> |
|
| |
|
| بنا بر گزارش مورخان، افرادی برجسته از خاندان [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و [[صحابه]] رسول خدا(ص) در [[قبرستان بقیع|بقیع]] گنبد و بارگاههایی داشتند که به دست [[وهابیت|وهابیها]] ویران شد. از جمله این گنبدها که از گنبدهای دیگر بلندتر و بزرگتر بوده، گنبد ابراهیم بوده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> [[ابن بطوطه]] (م.۷۷۹ق.) که خود در سال ۷۲۵ق. از بقیع دیدار کرده، مشاهدات خود را از گنبد ابراهیم چنین وصف میکند: از جمله مشاهد متبرکه، بقیع غَرْقَد است که در شرق [[مدینه]] جای دارد و راه آن از دروازه مشهور به باب البقیع است. وقتی از دروازه مزبور خارج میشوی، در سمت چپ، قبر [[صفیه دختر عبدالمطلب|صفیه]] و روبهروی آن، قبر [[مالک بن انس]] است که گنبدی کوچک دارد و در جلو آن قبر فرزند گرامی رسول خدا(ص) ابراهیم است که گنبدی سفید دارد.<ref>رحلة ابن بطوطه، ص۱۴۳.</ref>
| | قبهها و گنبدهای بقیع تا زمان حکومت سعودیها برقرار بوده است. سمهودی نیز از این گنبدها، به ویژه گنبد و بارگاه ابراهیم، چنین گزارش میدهد: ضریح ابراهیم مانند ضریح امام حسن مجتبی و عباس و چسبیده به دیوار جنوبی حرم است و در دیوار آن شبکههایی دیده میشود.<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۳.</ref> ظاهراً این گنبدها تجدید بنا میشده است. با وجود گزارشهایی از سدههای پیشین از گنبد ابراهیم، رفعت پاشا گفته است: این گنبد بالای قبر ابراهیم در سال ۱۲۳۳ق. به دست سلطان محمود عثمانی بنا گردیده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> |
| | |
| قبهها و گنبدهای بقیع تا زمان حکومت [[آل سعود|سعودیها]] برقرار بوده است. [[سمهودی]] نیز از این گنبدها، به ویژه گنبد و بارگاه ابراهیم، چنین گزارش میدهد: ضریح ابراهیم مانند ضریح [[امام حسن مجتبی(ع)]] و [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] و چسبیده به دیوار جنوبی حرم است و در دیوار آن شبکههایی دیده میشود.<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۳۰۳.</ref> ظاهراً این گنبدها تجدید بنا میشده است. با وجود گزارشهایی از سدههای پیشین از گنبد ابراهیم، [[رفعت پاشا]] گفته است: این گنبد بالای قبر ابراهیم در سال ۱۲۳۳ق. به دست [[سلطان محمود عثمانی]] بنا گردیده است.<ref>مرآة الحرمین، ج۱، ص۴۲۶.</ref> | |
| | |
| | |
| == جستار وابسته==
| |
| * [[زیارتنامه ابراهیم پسر رسول خدا]]
| |
|
| |
|
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| ==منابع== | | == منابع == |
| {{منابع}}
| |
| {{دانشنامه
| |
| | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9514/%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%d9%8a%d9%85-%d8%a8%d9%86-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d8%b5
| |
| | عنوان = ابراهیم بن محمد(ص)
| |
| | نویسنده = رمضان محمدی
| |
| }}
| |
| * '''الاستیعاب''': ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق | | * '''الاستیعاب''': ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق |
| * '''اسد الغابه''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق | | * '''اسد الغابه''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، به کوشش علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق |
| خط ۸۴: |
خط ۴۱: |
| * '''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق | | * '''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م.۷۲۶ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۴ق |
| * '''الجامع الصغیر''': السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق | | * '''الجامع الصغیر''': السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق |
| * '''جمهرة انساب العرب''': ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق. | | * '''جمهرة انساب العرب''': ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق |
| * '''جواهر الکلام''': النجفی (م.۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی | | * '''جواهر الکلام''': النجفی (م.۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی |
| * '''الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش | | * '''الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش |
| خط ۱۰۵: |
خط ۶۲: |
| * '''النوادر''': احمد بن عیسی اشعری، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۸ق | | * '''النوادر''': احمد بن عیسی اشعری، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۸ق |
| * '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۲ق. | | * '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۲ق. |
| {{پایان}}
| | رمضان محمدی |
| | |
| <onlyinclude>{{تکمیل مقاله
| |
| | شناسه = شد
| |
| | جعبه اطلاعات = شد<!--شد، - -->
| |
| | عنوانبندی = شد
| |
| | ویرایش = شد
| |
| | لینکدهی = شد
| |
| | عکس = شد<!--شد، - -->
| |
| | جعبه نقل قول = <!--شد، - -->
| |
| | پیوند به بیرون = <!--شد، - -->
| |
| | مطالعه بیشتر = <!--شد، - -->
| |
| | پانویس و منابع = شد
| |
| | ناوبری =
| |
| | رده = شد
| |
| | تغییر مسیر = شد
| |
| }}<onlyinclude>
| |
| [[ar:إبراهيم بن محمد(ص)]]
| |