در حال ویرایش ابن کثیر مکی
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عبدالله بن کثیر مکی''' (۴۵-۱۲۰ق)، از [[قراء هفتگانه|قُرّاء هفتگانه]]، امام جماعت [[ | '''عبدالله بن کثیر مکی''' (۴۵-۱۲۰ق)، از [[قراء هفتگانه|قُرّاء هفتگانه]]، امام جماعت [[مسجدالحرام]] و [[ایران|ایرانیتبار]]. ابن کثیر متولد [[مکه]] بود و همانجا از دنیا رفت. وی را به همراه [[حمید بن قیس]] مهمترین [[قاری|قاریان]] مکه دانسته و با القابی چون قاری و مکی از او یاد کردهاند. او همچنین از قاضیان مکه بود. گفتهاند قرائت ابن کثیر انحصاری بوده و از طریق [[مجاهد بن جبر]] و [[عبدالله بن عباس]] و [[ابیابن کعب]] به [[پیامبر اسلام(ص)]] میرسیده است. آراء او در [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات نیز مورد توجه علما [[شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است. | ||
[[پرونده:مفردة عبدالله بن کثیر المکی.jpg|بندانگشتی|کتابی درباره قرائت ابن کثیر مکی]] | [[پرونده:مفردة عبدالله بن کثیر المکی.jpg|بندانگشتی|کتابی درباره قرائت ابن کثیر مکی]] | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
ابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق)، [[ایران|ایرانی]] تبار<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵؛ المنتظم، ج۷، ص۲۰۳.</ref> ، متولد [[مکه]]<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مأمور عقب راندن [[حبشه|حبشیان]] کرد.<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵.</ref> ، برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> | ابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق)، [[ایران|ایرانی]] تبار<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵؛ المنتظم، ج۷، ص۲۰۳.</ref> ، متولد [[مکه]]<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مأمور عقب راندن [[حبشه|حبشیان]] کرد.<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵.</ref> ، برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کردهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> | ||
بهجز ابومعبد<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.</ref> ، ابوسعید، ابوبکر،<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> ابوعباد،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> ابومحمد و ابوصلت<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> هم کنیههای او هستند. وی از [[تابعین]] شمرده میشود.<ref>التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | بهجز ابومعبد<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.</ref> ، ابوسعید، ابوبکر،<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> ابوعباد،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> ابومحمد و ابوصلت<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> هم کنیههای او هستند. وی از [[تابعین]] شمرده میشود.<ref>التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.</ref> | ||
در منابع تاریخی با القابی چون [[قاری]]، مکی، داری<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲؛ تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> و دارانی<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> از او یاد میشود. عنوان «داری» ابهامهایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنیعبدالدار<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.</ref> یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیلهای دیگر قرار میگیرد) او با این قبیله<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲.</ref> و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانستهاند؛ زیرا مکیان، عطار را داری مینامیدند.<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> برای این نسبت احتمالهای دیگر نیز آوردهاند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آنجا عطر آورده میشد،<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> نشان سرمایهداری، چرا که برای تأمین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود،<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰.</ref> و نشانه [[زهد]]، زیرا غالبا در خانه مشغول [[عبادت]] بود.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> | در منابع تاریخی با القابی چون [[قاری]]، مکی، داری<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲؛ تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> و دارانی<ref>الفهرست، ص۳۱.</ref> از او یاد میشود. عنوان «داری» ابهامهایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنیعبدالدار<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.</ref> یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیلهای دیگر قرار میگیرد) او با این قبیله<ref>تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲.</ref> و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانستهاند؛ زیرا مکیان، عطار را داری مینامیدند.<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> برای این نسبت احتمالهای دیگر نیز آوردهاند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آنجا عطر آورده میشد،<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> نشان سرمایهداری، چرا که برای تأمین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود،<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰.</ref> و نشانه [[زهد]]، زیرا غالبا در خانه مشغول [[عبادت]] بود.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳.</ref> | ||
==اوصاف ظاهری و اخلاقی== | ==اوصاف ظاهری و اخلاقی== | ||
ابن کثیر بلند قامت، تنومند، سفید موی و دارای چشمانی میشی رنگ بود و محاسنش را به رنگ زرد یا حنایی خضاب میکرد.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> وی را با وقار و فصیح و اندرزگوی وصف کردهاند.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> در وصف [[زهد]] و تقوای او گفتهاند بارها همه اموالش را در راه خدا انفاق کرد و شغلی جز [[عبادت]] نداشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> | ابن کثیر بلند قامت، تنومند، سفید موی و دارای چشمانی میشی رنگ بود و محاسنش را به رنگ زرد یا حنایی خضاب میکرد.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> وی را با وقار و فصیح و اندرزگوی وصف کردهاند.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> در وصف [[زهد]] و تقوای او گفتهاند بارها همه اموالش را در راه خدا انفاق کرد و شغلی جز [[عبادت]] نداشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> | ||
==منصب== | ==منصب== | ||
او از قاضیان [[مکه]] بود<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و امامت نمازهای پنجگانه [[مسجدالحرام]] را تا پایان عمر بر عهده داشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> مایه شهرت وی در تاریخ و علوم قرآنی، قرار گرفتنش در زمره [[قراء هفتگانه|قُرّاء هفتگانه]]<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> و طبقات نخستین قاریان<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> و مقبولیت قرائت وی در مکه و [[حجاز]] است. قرائت وی مشهورترین قرائت مکه در سده دوم بود.<ref>فتح الباری، ج۹، ص۲۸؛ مفتاح الکرامه، ج۷، ص۲۱۴.</ref> از او با عنوان فصیح در قرائت<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> و امام مکیان در قرائت و ضبط [[قرآن]] یاد شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> | او از قاضیان [[مکه]] بود<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> و امامت نمازهای پنجگانه [[مسجدالحرام]] را تا پایان عمر بر عهده داشت.<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.</ref> مایه شهرت وی در تاریخ و علوم قرآنی، قرار گرفتنش در زمره [[قراء هفتگانه|قُرّاء هفتگانه]]<ref>المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> و طبقات نخستین قاریان<ref>الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱.</ref> و مقبولیت قرائت وی در مکه و [[حجاز]] است. قرائت وی مشهورترین قرائت مکه در سده دوم بود.<ref>فتح الباری، ج۹، ص۲۸؛ مفتاح الکرامه، ج۷، ص۲۱۴.</ref> از او با عنوان فصیح در قرائت<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> و امام مکیان در قرائت و ضبط [[قرآن]] یاد شده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> | ||
او و [[حمید بن قیس]] (م.۱۳۰ق.) را مهمترین قاریان مکه دانستهاند.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> انحصاری بودن قرائت وی و انتساب قرائتش از طریق [[مجاهد بن جبر]] (م.۱۰۴ق) و [[عبدالله بن عباس]] (م.۶۸ق) و [[ابیابن کعب]] (م.۲۲ق.) به [[پیامبر اسلام(ص)]]<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref> را از امتیازات قرائت او دانستهاند. | او و [[حمید بن قیس]] (م.۱۳۰ق.) را مهمترین قاریان مکه دانستهاند.<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref> انحصاری بودن قرائت وی و انتساب قرائتش از طریق [[مجاهد بن جبر]] (م.۱۰۴ق) و [[عبدالله بن عباس]] (م.۶۸ق) و [[ابیابن کعب]] (م.۲۲ق.) به [[پیامبر اسلام(ص)]]<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref> را از امتیازات قرائت او دانستهاند. | ||
==ویژگیهای قرائت== | ==ویژگیهای قرائت== | ||
ابن کثیرو و [[نافع]] (م.۹۹ق) را در میان قراء «حرمیان» و همراه ابن عامر «ابنان» مینامند.<ref>العنوان، ج۱، ص۱.</ref> وی از [[مصحف|مُصحَف]] مکه پیروی کرده است.<ref>ابراز المعانی، ج۱، ص۲۷.</ref> برخی از ویژگیهای قرائت وی عبارتند از: ضمهدادن میم جمع و اضافهکردن واو به آن (سمعهم= سمعهمو)، اشباع مدّ در حروف مدّ و لین هنگامی که در کنار همزه قرار گیرند و قرائت همزه مکسور پس از همزه مفتوح به صورت یاء در مثل «اَ اِله مع الله»؛<ref>العنوان، ج۱، ص۴۰.</ref> اما برخی او را در تمام ویژگیهای قرائت پیرو [[مجاهد]] میدانند.<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۴.</ref> | ابن کثیرو و [[نافع]] (م.۹۹ق) را در میان قراء «حرمیان» و همراه ابن عامر «ابنان» مینامند.<ref>العنوان، ج۱، ص۱.</ref> وی از [[مصحف|مُصحَف]] مکه پیروی کرده است.<ref>ابراز المعانی، ج۱، ص۲۷.</ref> برخی از ویژگیهای قرائت وی عبارتند از: ضمهدادن میم جمع و اضافهکردن واو به آن (سمعهم= سمعهمو)، اشباع مدّ در حروف مدّ و لین هنگامی که در کنار همزه قرار گیرند و قرائت همزه مکسور پس از همزه مفتوح به صورت یاء در مثل «اَ اِله مع الله»؛<ref>العنوان، ج۱، ص۴۰.</ref> اما برخی او را در تمام ویژگیهای قرائت پیرو [[مجاهد]] میدانند.<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۴.</ref> | ||
==اساتید قرائت== | ==اساتید قرائت== | ||
اساتید قرائت ابن کثیر عبارتند از: [[مجاهد بن جبر]]، درباس مولی [[ابن عباس]] و عبدالله بن سائب (م.۷۳ق).<ref>التیسیر، ج۱، ص۵.</ref> برخی سلسله مشایخ وی را پس از مجاهد و ابن عباس به [[علی بن ابیطالب]]<ref>القرآن فی الاسلام، ص۱۴۶، «پاورقی».</ref> و گروهی به [[ابی بن کعب]]<ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۵۰۱.</ref> میرسانند. ناقلان قرائت وی نیز از این قرارند: ابوعمرو بن علاء (م.۱۵۴ق.) معروف به ابن مشکان (م.۱۶۵ق)، اسماعیل بن عبدلله بن قسطنطین (م.۱۹۰ق.)، خلیل بن احمد (م.۱۷۰ق)، حماد بن سلمه (م.۱۶۷ق) و شبل بن عباد (م.۱۴۸ق).<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۵؛ امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گسترش دهندگان قرائت او در دورههای بعد، محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (م.۲۹۱ق.) و یک [[ایران|ایرانی]] به نام احمد بن محمد بزی (م.۲۵۰ق.) بودهاند.<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۱؛ البیان، ص۱۲۸.</ref> | اساتید قرائت ابن کثیر عبارتند از: [[مجاهد بن جبر]]، درباس مولی [[ابن عباس]] و عبدالله بن سائب (م.۷۳ق).<ref>التیسیر، ج۱، ص۵.</ref> برخی سلسله مشایخ وی را پس از مجاهد و ابن عباس به [[علی بن ابیطالب]]<ref>القرآن فی الاسلام، ص۱۴۶، «پاورقی».</ref> و گروهی به [[ابی بن کعب]]<ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۵۰۱.</ref> میرسانند. ناقلان قرائت وی نیز از این قرارند: ابوعمرو بن علاء (م.۱۵۴ق.) معروف به ابن مشکان (م.۱۶۵ق)، اسماعیل بن عبدلله بن قسطنطین (م.۱۹۰ق.)، خلیل بن احمد (م.۱۷۰ق)، حماد بن سلمه (م.۱۶۷ق) و شبل بن عباد (م.۱۴۸ق).<ref>السبعة فی القراءات، ص۶۵؛ امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گسترش دهندگان قرائت او در دورههای بعد، محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (م.۲۹۱ق.) و یک [[ایران|ایرانی]] به نام احمد بن محمد بزی (م.۲۵۰ق.) بودهاند.<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۱؛ البیان، ص۱۲۸.</ref> | ||
==تفسیر== | ==تفسیر== | ||
افزون بر سبک قرائت ابن کثیر، آرای او در [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات نیز مورد توجه علما [[شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است.<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۲۴۸؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵۰، ۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۷۵؛ ج۴، ص۲۹۰، ۴۲۷؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۶۲.</ref> روایتهای او که به اعتقاد ابن سعد (م.۲۳۰ق.) و ابن حجر (م.۸۵۲ق.) موثقاند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۸۴؛ فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref> ، افزون بر یافتههای قرآنی مشتمل بر دستهای از گزارشهای تاریخی هستند. وی در شأن نزول آیه ۱۰۳ [[سوره نحل]] به اتهام [[مشرکان]] به [[پیامبر اسلام(ص)]] در زمینه ارتباط با غلامی [[مسیحی]] به نام «جبر» در [[کوه مروه]] و فراگیری آیات قرآن از او اشاره کرده و این آیات را پاسخی به این اتهام دانسته است.<ref>جامع البیان، ج۱۴، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> نیز ابن جریج به نقل از وی در شأن نزول آیه ۱۵۳ [[سوره آل عمران]] میگوید: در [[جنگ احد|جنگ اُحد]]، ابوسفیان پس از توقف در شعب، ندا داد: «أُعْلُ هُبَل، یومٌ بیوم بدر و حنظلة بحنظله». به دستور پیامبر مسلمانان پاسخ دادند: «الله أعلی و أجلّ... لایستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة».<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۸۴.</ref> | افزون بر سبک قرائت ابن کثیر، آرای او در [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات نیز مورد توجه علما [[شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است.<ref>سنن ابی داود، ج۲، ص۲۴۸؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵۰، ۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۷۵؛ ج۴، ص۲۹۰، ۴۲۷؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۶۲.</ref> روایتهای او که به اعتقاد ابن سعد (م.۲۳۰ق.) و ابن حجر (م.۸۵۲ق.) موثقاند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۸۴؛ فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref> ، افزون بر یافتههای قرآنی مشتمل بر دستهای از گزارشهای تاریخی هستند. وی در شأن نزول آیه ۱۰۳ [[سوره نحل]] به اتهام [[مشرکان]] به [[پیامبر اسلام(ص)]] در زمینه ارتباط با غلامی [[مسیحی]] به نام «جبر» در [[کوه مروه]] و فراگیری آیات قرآن از او اشاره کرده و این آیات را پاسخی به این اتهام دانسته است.<ref>جامع البیان، ج۱۴، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> نیز ابن جریج به نقل از وی در شأن نزول آیه ۱۵۳ [[سوره آل عمران]] میگوید: در [[جنگ احد|جنگ اُحد]]، ابوسفیان پس از توقف در شعب، ندا داد: «أُعْلُ هُبَل، یومٌ بیوم بدر و حنظلة بحنظله». به دستور پیامبر مسلمانان پاسخ دادند: «الله أعلی و أجلّ... لایستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة».<ref>جامع البیان، ج۴، ص۱۸۴.</ref> | ||
او همچنین در شأن نزول آیه ۱۱ [[سوره مائده]] به توطئه [[یهود]] برای قتل پیامبر(ص) اشاره کرده است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸.</ref> همچنین در روایتهایش به شیوه نماز پیامبر در سفر<ref>المصنف، صنعانی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> و سفارش وی به [[صحابه]] در چگونگی بیان خطبه و اقامه [[نماز جماعت]]<ref>التمهید، ج۱۰، ص۱۹.</ref> پرداخته و از رخدادهایی چون پریشانحالی همسران شهیدان [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]]<ref>کنز العمال، ج۹، ص۶۹۴.</ref> سخن به میان آورده است. وی از برخی رخدادهای روزگار خود همچون کیفیت خطبه و نماز جمعه [[عمر بن عبدالعزیز]] در [[مسجدالحرام]] گزارش داده است.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۴، ص۳۳۶.</ref> | او همچنین در شأن نزول آیه ۱۱ [[سوره مائده]] به توطئه [[یهود]] برای قتل پیامبر(ص) اشاره کرده است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸.</ref> همچنین در روایتهایش به شیوه نماز پیامبر در سفر<ref>المصنف، صنعانی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> و سفارش وی به [[صحابه]] در چگونگی بیان خطبه و اقامه [[نماز جماعت]]<ref>التمهید، ج۱۰، ص۱۹.</ref> پرداخته و از رخدادهایی چون پریشانحالی همسران شهیدان [[غزوه احد|غَزوه اُحُد]]<ref>کنز العمال، ج۹، ص۶۹۴.</ref> سخن به میان آورده است. وی از برخی رخدادهای روزگار خود همچون کیفیت خطبه و نماز جمعه [[عمر بن عبدالعزیز]] در [[مسجدالحرام]] گزارش داده است.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج۴، ص۳۳۶.</ref> | ||
==نقل حدیث== | ==نقل حدیث== | ||
روایتهای ابن کثیر بیانگر برخی سنتها و گزارشها در موضوع [[حج]] نیز هستند. ابن جریج به نقل از ابن کثیر در شأن نزول آیه ۲۰۰ [[سوره بقره]] {فَإِذا قَضَیتُم مَناسِککم فَاذکرُوا اللهَ کذِکرِکم آباءَکم...} میگوید: رسم [[عرب]] این بود که پس از فراغت از [[قربانی]] در روز دهم [[ذیحجه]]، به فخرفروشی درباره کارهای پدران خود میپرداختند. خداوند در این آیه آنان را به یاد خداوند فرامیخواند.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۴۰۶.</ref> نیز وی در روایتی روز دهم ذیحجه را روز حج اکبر از منظر پیامبر(ص) دانسته است.<ref>مسند الشامیین، ج۱، ص۱۶۰.</ref> او در انجام [[مناسک حج]] به سنت پیامبر اهتمامی خاص داشت و با استناد به سیره او هنگامی که در [[طواف]] به روبروی خانه [[یعلی بن منبه]] میرسید، رو به [[کعبه]] دعا میکرد.<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۷۷-۷۸.</ref> | روایتهای ابن کثیر بیانگر برخی سنتها و گزارشها در موضوع [[حج]] نیز هستند. ابن جریج به نقل از ابن کثیر در شأن نزول آیه ۲۰۰ [[سوره بقره]] {فَإِذا قَضَیتُم مَناسِککم فَاذکرُوا اللهَ کذِکرِکم آباءَکم...} میگوید: رسم [[عرب]] این بود که پس از فراغت از [[قربانی]] در روز دهم [[ذیحجه]]، به فخرفروشی درباره کارهای پدران خود میپرداختند. خداوند در این آیه آنان را به یاد خداوند فرامیخواند.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۴۰۶.</ref> نیز وی در روایتی روز دهم ذیحجه را روز حج اکبر از منظر پیامبر(ص) دانسته است.<ref>مسند الشامیین، ج۱، ص۱۶۰.</ref> او در انجام [[مناسک حج]] به سنت پیامبر اهتمامی خاص داشت و با استناد به سیره او هنگامی که در [[طواف]] به روبروی خانه [[یعلی بن منبه]] میرسید، رو به [[کعبه]] دعا میکرد.<ref>المصنف، صنعانی، ج۵، ص۷۷-۷۸.</ref> | ||
== تشابه اسمی ابن کثیر== | == تشابه اسمی ابن کثیر== | ||
وجود شخصی دیگر به نام عبدالله بن کثیر بن مطلب سهمی در همان روزگار، اختلافها و ابهامهایی را در منابع تاریخی و حدیثی پدید آورده است. برخی تنها به ابن کثیر سهمی و گروهی تنها به ابن کثیر [[قاری]] اشاره کردهاند. ذهبی در تفصیلی که گویا جمعکننده سخنان دیگران است، عقیده دارد که ابن کثیر داری از رجال مشهور [[مکه]] است و ابن کثیر سهمی که از او با عنوان «قرشی» نیز یاد میشود، تنها با روایت یک حدیث در [[صحیح مسلم]] شناخته میشود.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۱.</ref> ابن حجر (م.۸۵۲ق) پس از پذیرش این تفصیل، هر دو را [[ثقه]] و ابن کثیر قاری را ارجح دانسته است.<ref>فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref> البته در برابر، ذهبی کسی را نیافته که ابن کثیر سهمی را ثقه شمرده باشد.<ref>میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۷۴.</ref> از پیامدهای ناصواب اختلاط میان این دو شخصیت، میتوان انتساب قرائت مکیان به ابن کثیر سهمی را به قلم برخی از مورخان برشمرد.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گروهی نیز وی را از قصهخوانان مکه دانستهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> با توجه به عهدهداری مناصبی چون قضاوت مکه و امامت [[مسجدالحرام]] و جایگاه ویژه وی در قرائت قرآن، شاید بتوان منشأ این نظر را قصهگو بودن شخصی همنام وی<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۲.</ref> دانست. | وجود شخصی دیگر به نام عبدالله بن کثیر بن مطلب سهمی در همان روزگار، اختلافها و ابهامهایی را در منابع تاریخی و حدیثی پدید آورده است. برخی تنها به ابن کثیر سهمی و گروهی تنها به ابن کثیر [[قاری]] اشاره کردهاند. ذهبی در تفصیلی که گویا جمعکننده سخنان دیگران است، عقیده دارد که ابن کثیر داری از رجال مشهور [[مکه]] است و ابن کثیر سهمی که از او با عنوان «قرشی» نیز یاد میشود، تنها با روایت یک حدیث در [[صحیح مسلم]] شناخته میشود.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۱.</ref> ابن حجر (م.۸۵۲ق) پس از پذیرش این تفصیل، هر دو را [[ثقه]] و ابن کثیر قاری را ارجح دانسته است.<ref>فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.</ref> البته در برابر، ذهبی کسی را نیافته که ابن کثیر سهمی را ثقه شمرده باشد.<ref>میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۷۴.</ref> از پیامدهای ناصواب اختلاط میان این دو شخصیت، میتوان انتساب قرائت مکیان به ابن کثیر سهمی را به قلم برخی از مورخان برشمرد.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.</ref> گروهی نیز وی را از قصهخوانان مکه دانستهاند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.</ref> با توجه به عهدهداری مناصبی چون قضاوت مکه و امامت [[مسجدالحرام]] و جایگاه ویژه وی در قرائت قرآن، شاید بتوان منشأ این نظر را قصهگو بودن شخصی همنام وی<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۲.</ref> دانست. | ||
==راویان از ابن کثیر و اساتید حدیث او== | ==راویان از ابن کثیر و اساتید حدیث او== | ||
با توجه به سخن ذهبی که ابن کثیر سهمی را تنها دارای یک روایت در صحیح مسلم میداند، میتوان راویان اخبار ابن کثیر داری را چنین برشمرد: اسماعیل بن امیه (م.۱۴۴ق.)، [[ایوب سختیانی]] (م.۱۳۱ق)، [[جریر بن حازم]] (م.۱۷۰ق)، حسین بن واقد مروزی (م.۱۵۹ق)، زمعة بن صالح، [[سفیان بن عیینه]] (م.۱۹۸ق)، عبدالله بن عثمان (م.۱۳۲ق)، عبدالله بن ابونجیح (م.۱۳۱ق)، عبدالملک بن جریج، عمر بن حبیب مکی (م.۲۰۷ق) و لیث بن ابوسلیم (م.۱۵۸ق).<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> مشایخ (اساتید) حدیث او عبارتند از: [[عبدالله بن زبیر]] (م.۷۳ق)، عبدالرحمن بن مطعم، [[عکرمه مولی ابن عباس]] (م.۱۰۸ق)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> و بدیح بن سدره.<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۶۲۳-۶۲۴.</ref> | با توجه به سخن ذهبی که ابن کثیر سهمی را تنها دارای یک روایت در صحیح مسلم میداند، میتوان راویان اخبار ابن کثیر داری را چنین برشمرد: اسماعیل بن امیه (م.۱۴۴ق.)، [[ایوب سختیانی]] (م.۱۳۱ق)، [[جریر بن حازم]] (م.۱۷۰ق)، حسین بن واقد مروزی (م.۱۵۹ق)، زمعة بن صالح، [[سفیان بن عیینه]] (م.۱۹۸ق)، عبدالله بن عثمان (م.۱۳۲ق)، عبدالله بن ابونجیح (م.۱۳۱ق)، عبدالملک بن جریج، عمر بن حبیب مکی (م.۲۰۷ق) و لیث بن ابوسلیم (م.۱۵۸ق).<ref>تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.</ref> مشایخ (اساتید) حدیث او عبارتند از: [[عبدالله بن زبیر]] (م.۷۳ق)، عبدالرحمن بن مطعم، [[عکرمه مولی ابن عباس]] (م.۱۰۸ق)<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.</ref> و بدیح بن سدره.<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۶۲۳-۶۲۴.</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
محل وفات ابن کثیر قاری را همگان مکه دانستهاند.<ref>الفهرست، ص۳۱؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> اما سال درگذشت وی را ۱۲۰ق<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۴.</ref> و نیز ۱۲۲ق<ref>تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> یاد کردهاند. گروهی به سبب تشابه اسمی، به هر دو تاریخ اشاره نمودهاند.<ref>البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> ابن خلکان با استناد به این که عبدالله بن ادریس (متولد ۱۱۵ق) از ابن کثیر قاری نقل قرائت کرده است، ابن کثیر قاری را درگذشتهٔ پس از سال ۱۲۰ق دانسته و عبدالله بن کثیر سهمی را وفات یافته در همین سال شمرده است.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> | محل وفات ابن کثیر قاری را همگان مکه دانستهاند.<ref>الفهرست، ص۳۱؛ البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> اما سال درگذشت وی را ۱۲۰ق<ref>الانساب، ج۲، ص۴۴۴.</ref> و نیز ۱۲۲ق<ref>تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.</ref> یاد کردهاند. گروهی به سبب تشابه اسمی، به هر دو تاریخ اشاره نمودهاند.<ref>البرهان، ج۱، ص۳۲۷.</ref> ابن خلکان با استناد به این که عبدالله بن ادریس (متولد ۱۱۵ق) از ابن کثیر قاری نقل قرائت کرده است، ابن کثیر قاری را درگذشتهٔ پس از سال ۱۲۰ق دانسته و عبدالله بن کثیر سهمی را وفات یافته در همین سال شمرده است.<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.</ref> | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9495 | ||
| عنوان = ابن کثیر مکی | | عنوان = ابن کثیر مکی | ||
| نویسنده = علی غفرانی و حامد قرائتی | | نویسنده = علی غفرانی و حامد قرائتی |