در حال ویرایش ابوالقاسم اکاف نیشابوری
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| اجازه روایت از =علی بن عبدالله الحیری، عبدالغفار شیروی | | اجازه روایت از =علی بن عبدالله الحیری، عبدالغفار شیروی | ||
| اجازه اجتهاد از = | | اجازه اجتهاد از = | ||
| اجازه روایت به | | اجازه روایت به = | ||
| اجازه اجتهاد به = | | اجازه اجتهاد به = | ||
| تالیفات = | | تالیفات = | ||
| سایر =فقیه شافعی | | سایر =فقیه شافعی | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
'''ابوالقاسم اِکّاف نیشابوری''' فقیه [[مذهب شافعی|شافعی]] متولد [[نیشابور]] که مدتی در [[مکه]] و [[مسجدالحرام]] به تدریس مشغول بود. وی تحصیل خویش را در نیشابور آغاز کرد و برای ادامه تحصیل به مکه رفت. پس از مدتی ابوالقاسم اکاف به تدریس کتاب مختصر ابن جوزی در مسجدالحرام مشغول شد. وی سپس به [[بغداد]] و از آنجا به نیشابور بازگشت و تدریس خود را در زادگاهش ادامه داد. ابوالقاسم اکاف در دوران حکومت [[سلطان سنجر سلجوقی]] بر خراسان، در نیشابور درگذشت و در محله حیره این شهر به خاک سپرده شد. | '''ابوالقاسم اِکّاف نیشابوری''' فقیه [[مذهب شافعی|شافعی]] متولد [[نیشابور]] که مدتی در [[مکه]] و [[مسجدالحرام]] به تدریس مشغول بود. وی تحصیل خویش را در نیشابور آغاز کرد و برای ادامه تحصیل به مکه رفت. پس از مدتی ابوالقاسم اکاف به تدریس کتاب مختصر ابن جوزی در مسجدالحرام مشغول شد. وی سپس به[[بغداد]] و از آنجا به نیشابور بازگشت و تدریس خود را در زادگاهش ادامه داد. ابوالقاسم اکاف در دوران حکومت [[سلطان سنجر سلجوقی]] بر خراسان، در نیشابور درگذشت و در محله حیره این شهر به خاک سپرده شد. | ||
== شخصیتشناسی == | == شخصیتشناسی == | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== دوران تحصیل == | == دوران تحصیل == | ||
ابوالقاسم فقه را نزد ابونصر قُشَیری (درگذشت ۵۱۴ق) آموخت و از علی بن عبدالله الحیری و عبدالغفار شیروی (درگذشت ۵۱۰ق) اجازه نقل [[حدیث]] گرفت.<ref>الانساب، ج۱، ص۲۰۲؛ المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> وی افزون بر [[فقه]] و حدیث به [[فلسفه]] و دیگر علوم آشنا بود.<ref>الانساب، ج۱، ص۲۰۲.</ref> پس از مدتی عازم [[مکه]] شد و از [[عبدالملک طبری]] و [[محمد جوینی]] (درگذشت ۴۳۸ق) بهره گرفت.<ref>التحبیر، ج۱، ص۳۹۸–۴۰۰؛ العقد الثمین، ج۵، ص۳۶۳.</ref> | ابوالقاسم فقه را نزد ابونصر قُشَیری (درگذشت ۵۱۴ق) آموخت و از علی بن عبدالله الحیری و عبدالغفار شیروی (درگذشت ۵۱۰ق) اجازه نقل [[حدیث]] گرفت.<ref>الانساب، ج۱، ص۲۰۲؛ المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> وی افزون بر [[فقه]] و حدیث به[[فلسفه]] و دیگر علوم آشنا بود.<ref>الانساب، ج۱، ص۲۰۲.</ref> پس از مدتی عازم [[مکه]] شد و از [[عبدالملک طبری]] و [[محمد جوینی]] (درگذشت ۴۳۸ق) بهره گرفت.<ref>التحبیر، ج۱، ص۳۹۸–۴۰۰؛ العقد الثمین، ج۵، ص۳۶۳.</ref> | ||
== تدریس در مکه == | == تدریس در مکه == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{شعر | {{شعر | ||
|سبک نگارش=ساده | |سبک نگارش=ساده | ||
|عرض= | |عرض=40 | ||
|تراز=چپ | |تراز=چپ | ||
|رنگ بالا= | |رنگ بالا= | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|شکل بندی اشعار= | |شکل بندی اشعار= | ||
|شکل بندی خط اول= | |شکل بندی خط اول= | ||
| | |م|'''نصیحت ابوالقاسم اکاف به سلطان سنجر''' | ||
|خواجهٔ اکاف آن برهان دین|گفت سنجر را که ای سلطان دین | |خواجهٔ اکاف آن برهان دین|گفت سنجر را که ای سلطان دین | ||
|واجبم آید | |واجبم آید بتو دادن زکات|زانکه تو درویش حالی در حیات | ||
|گر ترا ملک | |گر ترا ملک وزری هست این زمان|هست آن جمله ازان مردمان | ||
| | |کردهٔ از خلق حاصل آن همه|بر تو واجب میشود تاوان همه | ||
|چون از آن خود نبودت هیچ چیز|زین همه منصب چه سودت هیچ نیز | |چون از آن خود نبودت هیچ چیز|زین همه منصب چه سودت هیچ نیز | ||
|از همه کس گر چه داری بیشتر| | |از همه کس گر چه داری بیشتر|میندانم کس ز تو درویشتر<ref>عطار نیشابوری، مصیبتنامه، بخش هفتم</ref>}} | ||
ابوالقاسم پس از مکه مدتی در [[بغداد]] ساکن گشت و آنگاه به [[نیشابور]] بازگشت.<ref>طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> گفتهاند که وی در زهد و ورع یگانه روزگار بود. از او به عنوان ضربالمثل در پاکی و ترک دنیا یاد میشد. بهاندک مال حلال راضی بود. بسیار انفاق میکرد و از کارهای ویژهاش گرفتن بینی هنگام انفاق عطریات بود تا حتی همین اندازه نیز از بوی آن لذت نبرد.<ref>المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ التحبیر، ج۱، ص۳۹۸–۴۰۰؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> | ابوالقاسم پس از مکه مدتی در [[بغداد]] ساکن گشت و آنگاه به[[نیشابور]] بازگشت.<ref>طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> گفتهاند که وی در زهد و ورع یگانه روزگار بود. از او به عنوان ضربالمثل در پاکی و ترک دنیا یاد میشد. بهاندک مال حلال راضی بود. بسیار انفاق میکرد و از کارهای ویژهاش گرفتن بینی هنگام انفاق عطریات بود تا حتی همین اندازه نیز از بوی آن لذت نبرد.<ref>المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ التحبیر، ج۱، ص۳۹۸–۴۰۰؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> | ||
ابوالقاسم مریدان و شاگردان فراوان داشت. [[سلطان سنجر سلجوقی]] از علاقهمندان او بود که برای دیدار با او و [[تبرک]] به وی اجازه میگرفت.<ref>المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ التحبیر، ج۱، ص۳۹۸–۴۰۰؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۱–۱۵۲.</ref> از شاگردان او میتوان به علی بن سلیمان مرادی اشاره کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۴۱، ص۵۱۵–۵۱۶.</ref> ابوالقاسم در نیشابور رکن [[مذهب شافعی]] بود و [[نماز جمعه]] به امامت او برگزار میشد. پس از نماز، دانشمندان سؤالات خود را از او میپرسیدند.<ref>الوافی بالوفیات، ج۶، ص۱۵۹؛ طبقات الشافعیه، ج۶، ص۹.</ref> | ابوالقاسم مریدان و شاگردان فراوان داشت. [[سلطان سنجر سلجوقی]] از علاقهمندان او بود که برای دیدار با او و [[تبرک]] به وی اجازه میگرفت.<ref>المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ التحبیر، ج۱، ص۳۹۸–۴۰۰؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۱–۱۵۲.</ref> از شاگردان او میتوان به علی بن سلیمان مرادی اشاره کرد.<ref>تاریخ دمشق، ج۴۱، ص۵۱۵–۵۱۶.</ref> ابوالقاسم در نیشابور رکن [[مذهب شافعی]] بود و [[نماز جمعه]] به امامت او برگزار میشد. پس از نماز، دانشمندان سؤالات خود را از او میپرسیدند.<ref>الوافی بالوفیات، ج۶، ص۱۵۹؛ طبقات الشافعیه، ج۶، ص۹.</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
در سال ۵۴۹ق در دوران حکومت سلطان سنجر سلجوقی بر خراسان، با یورش شدید ترکان غُز به این خطه، لشکر خراسان پس از شکست، به [[نیشابور]] عقبنشینی کرد. ترکان غُز به نیشابور هجوم آوردند و تمام شهر را نابود و مردم را قتلعام کردند. بسیاری از بزرگان از جمله ابوالقاسم اکّاف در این هجوم کشته شدند.<ref>الکامل، ج۱۱، ص۱۸۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳۷، ص۳۹.</ref> برخی کشته شدن او را مردود شمرده و آوردهاند که در پی شفاعت سلطان سنجر آزاد شد؛ اما در همان سال بر اثر بیماری درگذشت<ref>طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۱–۱۵۲.</ref> و در حیره، محلهای در نیشابور<ref>احسن التقاسیم، ص۲۵.</ref> کنار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ التحبیر، ج۱، ص۳۹۸؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> | در سال ۵۴۹ق در دوران حکومت سلطان سنجر سلجوقی بر خراسان، با یورش شدید ترکان غُز به این خطه، لشکر خراسان پس از شکست، به[[نیشابور]] عقبنشینی کرد. ترکان غُز به نیشابور هجوم آوردند و تمام شهر را نابود و مردم را قتلعام کردند. بسیاری از بزرگان از جمله ابوالقاسم اکّاف در این هجوم کشته شدند.<ref>الکامل، ج۱۱، ص۱۸۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳۷، ص۳۹.</ref> برخی کشته شدن او را مردود شمرده و آوردهاند که در پی شفاعت سلطان سنجر آزاد شد؛ اما در همان سال بر اثر بیماری درگذشت<ref>طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۱–۱۵۲.</ref> و در حیره، محلهای در نیشابور<ref>احسن التقاسیم، ص۲۵.</ref> کنار پدرش به خاک سپرده شد.<ref>المنتظم، ج۱۸، ص۹۹؛ التحبیر، ج۱، ص۳۹۸؛ طبقات الشافعیه، ج۷، ص۱۵۲.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9356 | ||
| عنوان = ابوالقاسم اکاف نیشابوری | | عنوان = ابوالقاسم اکاف نیشابوری | ||
| نویسنده = سید محمد امینی | | نویسنده = سید محمد امینی | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله | |||
| شناسه = شد | |||
| جعبه اطلاعات = شد<!--شد، --> | |||
| عنوانبندی = شد | |||
| ویرایش = شد | |||
| لینکدهی = شد | |||
| عکس = <!--شد، --> | |||
| جعبه نقل قول = <!--شد، --> | |||
| پیوند به بیرون = <!--شد، --> | |||
| مطالعه بیشتر = <!--شد، --> | |||
| پانویس و منابع = شد | |||
| ناوبری = | |||
| رده = شد | |||
| تغییر مسیر = شد | |||
}}<onlyinclude> | |||
[[رده:مدفونان در نیشابور]] | [[رده:مدفونان در نیشابور]] |