در حال ویرایش ابوایمن خریم بن فاتک
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== شخصیتشناسی == | == شخصیتشناسی == | ||
خُرَیم بن اَخْرَم بن شداد بن عَمرو بن فاتک بن اَزْدی<ref>الطبقات، ج۶، ص۳۸؛ الاصابه، ج۲، ص۲۷۶.</ref> معروف به خُریم بن فاتک<ref>الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۳.</ref> یکی از سه [[صحابه|صحابی]] مکنّا به اَبواَیمن و مشهورترینِ آنهاست. کنیههای دیگر او ابوعبدالله<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و ابویحیی<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۴۶؛ الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> است. درباره خانواده و نسب او اختلاف بسیار است. برخی او را فرزند [[عمرو بن جموح|عَمرو بن جَموح خَزْرجی]]<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۴۵۲.</ref> یا غلام وی<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶.</ref> دانستهاند. او از راویان احادیث [[پیامبر(ص)]]<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۹؛ المبسوط، ج۸، ص۱۶۴.</ref> و نیز از شرکتکنندگان در [[غزوه بدر]] همراه برادرش سبره<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> و از شهیدان [[غزوه احد|احد]] دانسته شده است.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> آوردهاند که به نوعی عارضه پوستی (برص) مبتلا بوده است.<ref>المحبّر، ص۳۰۲.</ref> رسول خدا(ص) او را به سبب دستگیریاش از بیماران و مستمندان دعا کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۹۷؛ الفائق، ج۳، ص۲۹-۳۰.</ref> | خُرَیم بن اَخْرَم بن شداد بن عَمرو بن فاتک بن اَزْدی<ref>الطبقات، ج۶، ص۳۸؛ الاصابه، ج۲، ص۲۷۶.</ref> معروف به خُریم بن فاتک<ref>الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۳.</ref> یکی از سه [[صحابه|صحابی]] مکنّا به اَبواَیمن و مشهورترینِ آنهاست. کنیههای دیگر او ابوعبدالله<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و ابویحیی<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۴۶؛ الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> است. درباره خانواده و نسب او اختلاف بسیار است. برخی او را فرزند [[عمرو بن جموح|عَمرو بن جَموح خَزْرجی]]<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۴۵۲.</ref> یا غلام وی<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶.</ref> دانستهاند. او از راویان احادیث [[پیامبر(ص)]]<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۹؛ المبسوط، ج۸، ص۱۶۴.</ref> و نیز از شرکتکنندگان در [[غزوه بدر]] همراه برادرش سبره<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> و از شهیدان [[غزوه احد|احد]] دانسته شده است.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> آوردهاند که به نوعی عارضه پوستی (برص) مبتلا بوده است.<ref>المحبّر، ص۳۰۲.</ref> رسول خدا(ص) او را به سبب دستگیریاش از بیماران و مستمندان دعا کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۹۷؛ الفائق، ج۳، ص۲۹-۳۰.</ref> | ||
== اسلام آوردن == | == اسلام آوردن == | ||
درباره چگونگی [[اسلام]] آوردنش داستانی عجیب نقل شده است. گویند: برای یافتن شتر گمشدهاش به [[جن|جنّیان]] پناهنده گشت و در پی دیدار با فرستاده پیامبر(ص) به سوی جنّیان [[نجد|نَجد]] مسلمان شد.<ref>الهواتف، ص۷۱؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۳۰۵.</ref> برخی بر این باورند که آیه شش [[سوره جن|سوره جنّ]] که پناه بردن به جنّیان را مایه گمراهی دانسته، ناظر به این سنّت [[جاهلیت|جاهلی]] است.<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref> این دیدار در «اَبْرق العَزاف» رخ داد که مکانی بلند و دارای سنگ و گل و ریگ (اَبرق)<ref>تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۱۷.</ref> بود و گمان میبردند هیاهوی جنیان در آن بسیار شنیده میشود (عَزاف).<ref>العین، ج۱، ص۳۶۰.</ref> این محل در فاصله ۱۲ میلی [[مدینه]] به سوی [[بصره]]<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۶۸.</ref> و متعلّق به [[قبیله بنیاسد|بنیاَسد]] بود.<ref>البلدان، ص۹۰؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۱.</ref> | درباره چگونگی [[اسلام]] آوردنش داستانی عجیب نقل شده است. گویند: برای یافتن شتر گمشدهاش به [[جن|جنّیان]] پناهنده گشت و در پی دیدار با فرستاده پیامبر(ص) به سوی جنّیان [[نجد|نَجد]] مسلمان شد.<ref>الهواتف، ص۷۱؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۳۰۵.</ref> برخی بر این باورند که آیه شش [[سوره جن|سوره جنّ]] که پناه بردن به جنّیان را مایه گمراهی دانسته، ناظر به این سنّت [[جاهلیت|جاهلی]] است.<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref> این دیدار در «اَبْرق العَزاف» رخ داد که مکانی بلند و دارای سنگ و گل و ریگ (اَبرق)<ref>تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۱۷.</ref> بود و گمان میبردند هیاهوی جنیان در آن بسیار شنیده میشود (عَزاف).<ref>العین، ج۱، ص۳۶۰.</ref> این محل در فاصله ۱۲ میلی [[مدینه]] به سوی [[بصره]]<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۶۸.</ref> و متعلّق به [[قبیله بنیاسد|بنیاَسد]] بود.<ref>البلدان، ص۹۰؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۱.</ref> | ||
برخی او را از مَوالی عَمرو بن جَموح<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> ، دیگر شهید جنگ اُحد، دانستهاند. با آن که جز قبر [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] سیدالشهداء، قبور دیگر شهیدان اُحد معین نبوده<ref>خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.</ref> و تنها سنگنوشتهای مکان عمومی دفن شهدا را مشخص میکرده<ref>الدرة الثمینه، ص۲۱۳.</ref> ، گزارشی از سده دهم در دست است که به مکانی بلند در بخش غربی مرقد حمزه اشاره میکند و آن را مدفن هشت تن از شهدای احد، از جمله ابواَیمن و عَمرو بن جَموح، میداند که نزدیک آن، چشمهای جاری بوده است.<ref>خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.</ref> | برخی او را از مَوالی عَمرو بن جَموح<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> ، دیگر شهید جنگ اُحد، دانستهاند. با آن که جز قبر [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] سیدالشهداء، قبور دیگر شهیدان اُحد معین نبوده<ref>خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.</ref> و تنها سنگنوشتهای مکان عمومی دفن شهدا را مشخص میکرده<ref>الدرة الثمینه، ص۲۱۳.</ref> ، گزارشی از سده دهم در دست است که به مکانی بلند در بخش غربی مرقد حمزه اشاره میکند و آن را مدفن هشت تن از شهدای احد، از جمله ابواَیمن و عَمرو بن جَموح، میداند که نزدیک آن، چشمهای جاری بوده است.<ref>خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.</ref> | ||
== ابوایمنهای دیگر == | == ابوایمنهای دیگر == | ||
گزارشهای مربوط به سه ابواَیمن [[صحابه|صحابی]] در منابع با یکدیگر آمیختهاند و نمیتوان به صورت قطعی گزارشهای هر یک را تفکیک کرد. آن دو صحابی دیگر، یکی [[رباح|رَباح]] غلام سیاهپوست [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] است که [[مؤذن|مؤذّن]] پیامبر بود<ref>المحبّر، ص۱۲۸؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲۷.</ref> و دیگری سُفیان بن وَهَب که به عَفان بن وَهب تصحیف شده و متوفای ۴۸ یا ۸۲ق. است.<ref>البدایة و النهایه، ج۹، ص۴۴.</ref> در این گزارشها از حضور ابوایمن در رخداد [[صلح حدیبیه|صلح حُدیبیه]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> ، اسلام آوردنش در روز [[فتح مکه]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۶۰۷.</ref> ، حضور او در [[دمشق]] و مدفون شدنش در [[قبرستان باب الصغیر]] آن شهر<ref>تاریخ دمشق، ج۲، ص۴۱۹.</ref> سخن به میان آمده است. پیداست که تنها گزارشهایی را میتوان درباره او محتمل دانست که با ایمان او پیش از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] و شهادتش در [[غزوه احد|جنگ احد]] سازگار باشند. میتوان گزارشهای مربوط به اَبواَیمن پس از رحلت پیامبر(ص) همچون شرکت در فتح [[شام]] و پذیرفتن مسئولیت تقسیم اموال در دمشق<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۴.</ref> ، سکونت در [[کوفه]]<ref>الثقات، ج۳، ص۱۱۴.</ref> ، دمشق<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۰.</ref> یا [[رقه|رقّه]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> ، رویکرد بیطرفانه در جنگهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] و حضور نیافتن در آنها<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۱.</ref> ، حمایت از [[امام علی(ع)]] در امین نشمردن [[ابوموسی اشعری]] در [[ماجرای حکمیت]]<ref>الفتوح، ج۴، ص۱۹۹؛ بحار الانوار، ج۳۳، ص۳۱۴.</ref> و درگذشت به سال ۴۸ق.<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۳، ص۱۸۹.</ref> در دوره خلافت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]]<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۵۴.</ref> یا سال ۸۲ق.<ref>الاصابه، ج۳، ص۱۱۰.</ref> را مربوط به دو ابوایمن دیگر به ویژه اَبواَیمن خُولانی دانست که برخی او را از تابعین به شمارآوردهاند، نه از صحابه.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۱، ص۳۶۴.</ref> | گزارشهای مربوط به سه ابواَیمن [[صحابه|صحابی]] در منابع با یکدیگر آمیختهاند و نمیتوان به صورت قطعی گزارشهای هر یک را تفکیک کرد. آن دو صحابی دیگر، یکی [[رباح|رَباح]] غلام سیاهپوست [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] است که [[مؤذن|مؤذّن]] پیامبر بود<ref>المحبّر، ص۱۲۸؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲۷.</ref> و دیگری سُفیان بن وَهَب که به عَفان بن وَهب تصحیف شده و متوفای ۴۸ یا ۸۲ق. است.<ref>البدایة و النهایه، ج۹، ص۴۴.</ref> در این گزارشها از حضور ابوایمن در رخداد [[صلح حدیبیه|صلح حُدیبیه]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> ، اسلام آوردنش در روز [[فتح مکه]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۶۰۷.</ref> ، حضور او در [[دمشق]] و مدفون شدنش در [[قبرستان باب الصغیر]] آن شهر<ref>تاریخ دمشق، ج۲، ص۴۱۹.</ref> سخن به میان آمده است. پیداست که تنها گزارشهایی را میتوان درباره او محتمل دانست که با ایمان او پیش از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] و شهادتش در [[غزوه احد|جنگ احد]] سازگار باشند. میتوان گزارشهای مربوط به اَبواَیمن پس از رحلت پیامبر(ص) همچون شرکت در فتح [[شام]] و پذیرفتن مسئولیت تقسیم اموال در دمشق<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۴.</ref> ، سکونت در [[کوفه]]<ref>الثقات، ج۳، ص۱۱۴.</ref> ، دمشق<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۰.</ref> یا [[رقه|رقّه]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> ، رویکرد بیطرفانه در جنگهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] و حضور نیافتن در آنها<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۱.</ref> ، حمایت از [[امام علی(ع)]] در امین نشمردن [[ابوموسی اشعری]] در [[ماجرای حکمیت]]<ref>الفتوح، ج۴، ص۱۹۹؛ بحار الانوار، ج۳۳، ص۳۱۴.</ref> و درگذشت به سال ۴۸ق.<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۳، ص۱۸۹.</ref> در دوره خلافت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]]<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۵۴.</ref> یا سال ۸۲ق.<ref>الاصابه، ج۳، ص۱۱۰.</ref> را مربوط به دو ابوایمن دیگر به ویژه اَبواَیمن خُولانی دانست که برخی او را از تابعین به شمارآوردهاند، نه از صحابه.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۱، ص۳۶۴.</ref> | ||
==ایمن بن خریم== | ==ایمن بن خریم== | ||
درباره فرزند خریم، [[ایمن بن ابی ایمن|اَیمن]]، گفتهاند که [[صحابه|صحابی]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و شاعر<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۵.</ref> بوده و پس از رحلت رسول خدا(ص) تحولات سیاسی مختلف را تجربه کرده است که از آن جمله است: ستودن [[بنیهاشم]]<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۳.</ref> و تقبیح [[عبدالله بن زبیر]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.</ref> در اشعارش و دلسردکردن سپاهیان [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] از شرکت در [[جنگ صفین]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.</ref> به رغم پیشنهاد معاویه برای حکومت او بر [[فلسطین]]<ref>وقعة صفین، ص۵۰۳.</ref> و نیز در مقابل، سرودن اشعاری در رثای معاویه<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۵۷.</ref> و برقراری روابط دوستانه با [[امویان]] به ویژه بنیمروان.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰۴، ۳۳۳.</ref> نیز در [[دمشق]] مسجدی به وی منسوب است.<ref>تاریخ دمشق، ج۲، ص۲۸۹.</ref> | درباره فرزند خریم، [[ایمن بن ابی ایمن|اَیمن]]، گفتهاند که [[صحابه|صحابی]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و شاعر<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۵.</ref> بوده و پس از رحلت رسول خدا(ص) تحولات سیاسی مختلف را تجربه کرده است که از آن جمله است: ستودن [[بنیهاشم]]<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۳.</ref> و تقبیح [[عبدالله بن زبیر]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.</ref> در اشعارش و دلسردکردن سپاهیان [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] از شرکت در [[جنگ صفین]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.</ref> به رغم پیشنهاد معاویه برای حکومت او بر [[فلسطین]]<ref>وقعة صفین، ص۵۰۳.</ref> و نیز در مقابل، سرودن اشعاری در رثای معاویه<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۵۷.</ref> و برقراری روابط دوستانه با [[امویان]] به ویژه بنیمروان.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰۴، ۳۳۳.</ref> نیز در [[دمشق]] مسجدی به وی منسوب است.<ref>تاریخ دمشق، ج۲، ص۲۸۹.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |