در حال ویرایش ابوسعید بهادر خان
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[مهر]]|روز=[[۱۲]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=M-mohammad }} | |||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | |||
{{جعبه اطلاعات حاکم | {{جعبه اطلاعات حاکم | ||
| عنوان =بهادر خان | | عنوان =بهادر خان | ||
خط ۶: | خط ۹: | ||
|نام =سلطان ابوسعید | |نام =سلطان ابوسعید | ||
| لقب =بهادر خان | | لقب =بهادر خان | ||
| تولد (مکان) = | | تولد (مکان) = | ||
| مرگ (مکان) = | | مرگ (مکان) = | ||
| پدر=[[سلطان محمد خدابنده]] (اولجایتو) | | پدر=[[سلطان محمد خدابنده]] (اولجایتو) | ||
| مادر = | | مادر = | ||
| فرزندان = | | فرزندان = | ||
| همسر/همسران=بغداد خاتون | | همسر/همسران=بغداد خاتون | ||
| دین = | | دین =مذهب تسنن | ||
| محل دفن = | | محل دفن = | ||
| سمت =سلطان ایلخانی | | سمت =سلطان ایلخانی | ||
خط ۲۰: | خط ۲۳: | ||
| پایان حکومت =736ق. | | پایان حکومت =736ق. | ||
| همزمان با = | | همزمان با = | ||
| مرکز حکومت = | | مرکز حکومت =ایران و عراق | ||
| اقدامات مهم =رفع مشکلات کاروانهای [[حج]]، تامین امنیت راههای حج، ساخت حمام و مدرسه، بازسازی چشمههای آب و آبرسانی به | | اقدامات مهم =رفع مشکلات کاروانهای [[حج]]، تامین امنیت راههای حج، ساخت حمام و مدرسه، بازسازی چشمههای آب و آبرسانی به مکه، ایجاد [[امیر الحاج]] | ||
| آثار برجا مانده = | | آثار برجا مانده = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
}} | }} | ||
بهادر خان واپسین حاکم ایلخانی مغول و بانی اقداماتی در [[حرمین]] بود. | بهادر خان واپسین حاکم ایلخانی مغول و بانی اقداماتی در [[حرمین]] بود. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۳: | ||
ابوسعید ملقب به بهادر خان، فرزند و جانشین [[سلطان محمد خدابنده]] و از حاکمان مغول در [[ایران]] و [[عراق]] بود و حکومتش به دو دوره تقسیم شده که دوره نخست عرصه رقابت و کشمکش میان وزیران و امیران گوناگون بود و دوره دوم با دگرگونی اوضاع چوپانیان همراه بود. او در دوره حکومتش برای نفوذ در حرمین به ویژه [[مکه]] و رفع مشکلات کاروانهای [[حج]] و انجام شکوهمند [[مراسم حج]] بسیار کوشید و بیشترین خبرها درباره حجگزاری مسلمانان قلمرو [[ایلخانیان]]، به دوره حکومت او مربوط میشود. | ابوسعید ملقب به بهادر خان، فرزند و جانشین [[سلطان محمد خدابنده]] و از حاکمان مغول در [[ایران]] و [[عراق]] بود و حکومتش به دو دوره تقسیم شده که دوره نخست عرصه رقابت و کشمکش میان وزیران و امیران گوناگون بود و دوره دوم با دگرگونی اوضاع چوپانیان همراه بود. او در دوره حکومتش برای نفوذ در حرمین به ویژه [[مکه]] و رفع مشکلات کاروانهای [[حج]] و انجام شکوهمند [[مراسم حج]] بسیار کوشید و بیشترین خبرها درباره حجگزاری مسلمانان قلمرو [[ایلخانیان]]، به دوره حکومت او مربوط میشود. | ||
ابوسعید در تامین امنیت راههای حج تلاشهای فراوانی داشت و کارهای سودمند بسیاری در مکه و [[مدینه]] به انجام رساند که از جمله آنها ساخت حمام و مدرسه، بازسازی چشمههای | ابوسعید در تامین امنیت راههای حج تلاشهای فراوانی داشت و کارهای سودمند بسیاری در مکه و [[مدینه]] به انجام رساند که از جمله آنها ساخت حمام و مدرسه، بازسازی چشمههای آب و آبرسانی به مکه، ایجاد [[امیر الحاج]] در دوره ایشان و موارد دیگر بود، اما در اواخر حکومت ابوسعید اوضاع قلمرو ایلخانیان نابسامان شده لذا اعزام حاجیان با مشکل روبهرو شد و تا چند سال بعد از مرگ ابوسعید حاجیان به [[حج]] نرفتند. | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
ابوسعید بهادر خان (حک: 716-736ق.) فرزند و جانشین [[سلطان محمد خدابنده]] (اولجایتو) و واپسین حاکم ایلخانان مغول در [[ایران]] و [[عراق]] بود.<ref>الوافی بالوفیات، ج10، ص202؛ صبح الاعشی، ج7، ص250.</ref> وی به سال 704ق. زاده شد. در کودکی به ولیعهدی منصوب گشت<ref>مجمع الانساب، ص273.</ref> و پس از مرگ پدرش به سال 716ق. بر تخت ایلخانی تکیه زد.<ref>تحریر تاریخ وصاف، ص339، 341.</ref> | |||
کلمه بهادر از واژه بغاتور/باغاتور به معنای دلیر و قهرمان، پس از استیلای مغول، برای رؤسای مغول به کار رفته و متداول شده است. | |||
نیرویی هزار نفری که از زبدهترین سپاهیان چنگیز تشکیل شده بودند، لقب بهادر داشتند. همچنین واحدهای نظامی مسیحیان در | |||
نیرویی هزار نفری که از زبدهترین سپاهیان چنگیز تشکیل شده بودند، لقب بهادر داشتند. همچنین واحدهای نظامی مسیحیان در ایران در میانه سده سیزدهم ق. دارای این عنوان بودند. نیز لقب برخی شاعران یا تخلص آنها بهادر بوده است. ابوسعید به دلیل شجاعتی که در سرکوب امیران شورشی نشان داد، «بهادر خان» لقب گرفت .<ref>ذیل جامع التواریخ، ص103-104.</ref> | |||
==دوره حکومت ابوسعید== | ==دوره حکومت ابوسعید== | ||
حکومت ابوسعید را میتوان به دو دوره تقسیم کرد. | حکومت ابوسعید را میتوان به دو دوره تقسیم کرد. | ||
===دوره نخست=== | ===دوره نخست=== | ||
دوره نخست حکومت او عرصه رقابت و کشمکش میان وزیران و امیران گوناگون بود که از مهمترین آنها میتوان به رقابت دو وزیر معروف [[ایلخانیان]]، رشیدالدین فضلالله و تاجالدین علیشاه، و نیز درگیری حاکمان گوناگون با امیر چوپان، از امیران برجسته مغول اشاره کرد. | |||
وی در آغاز کوشید تا بدون نبرد و خونریزی شورشیان را به اطاعت وادارد؛ اما مخالفان این را نشانه ضعف ابوسعید دانستند و نبرد را آغاز کردند<ref>ذیل جامع التواریخ، ص99-101؛ تاریخ گزیده، ص614-615.</ref> و به رغم پیروزی نخست آنها، با دخالت و حضور ابوسعید شکست خوردند و سران شورشی دستگیر و کشته شدند. ابوسعید که در این نبرد دلیری فراوان نشان داده بود، از سوی سران حکومت به «بهادر خان» ملقب شد.<ref>تاریخ گزیده، ص614-615؛ ذیل جامع التواریخ، ص103-104.</ref> جایگاه امیر چوپان نیز بهتر از پیش شد و بر احترام او نزد ایلخان افزوده گشت. ایلخان فرزندان او را بر سرزمینهای گوناگون حکومت داد.<ref>نک: دین و دولت، ج2، ص503، 509.</ref> | در این دوره، امیر چوپان که برای تثبیت قدرت ایلخان نوجوان و دفع خطر رقیبان داخلی و نیز تهدیدات خارجی به ویژه خطر ازبک خان میکوشید، یکباره با اتحاد افرادی روبهرو شد که در پی کنار زدن او بودند. ابوسعید این توطئه را خطری برای خود و حکومتش دانست و با حمایت از امیر چوپان، همراه او به رویارویی با شورشیان پرداخت. وی در آغاز کوشید تا بدون نبرد و خونریزی شورشیان را به اطاعت وادارد؛ اما مخالفان این را نشانه ضعف ابوسعید دانستند و نبرد را آغاز کردند<ref>ذیل جامع التواریخ، ص99-101؛ تاریخ گزیده، ص614-615.</ref> و به رغم پیروزی نخست آنها، با دخالت و حضور ابوسعید شکست خوردند و سران شورشی دستگیر و کشته شدند. ابوسعید که در این نبرد دلیری فراوان نشان داده بود، از سوی سران حکومت به «بهادر خان» ملقب شد.<ref>تاریخ گزیده، ص614-615؛ ذیل جامع التواریخ، ص103-104.</ref> جایگاه امیر چوپان نیز بهتر از پیش شد و بر احترام او نزد ایلخان افزوده گشت. ایلخان فرزندان او را بر سرزمینهای گوناگون حکومت داد.<ref>نک: دین و دولت، ج2، ص503، 509.</ref> | ||
از رخدادهای مهم این دوره، قتل رشیدالدین فضلالله به سعایت تاجالدین علیشاه و با دستور ابوسعید بود. در [[ماه رجب|رجب]] سال 717ق. خواجه رشید از وزارت برکنار گشت و در 17 [[جمادی الاولی]] 718ق. همراه پسرش عزالدین که متهم به مسموم کردن | از رخدادهای مهم این دوره، قتل رشیدالدین فضلالله به سعایت تاجالدین علیشاه و با دستور ابوسعید بود. در [[ماه رجب|رجب]] سال 717ق. خواجه رشید از وزارت برکنار گشت و در 17 [[جمادی الاولی]] 718ق. همراه پسرش عزالدین که متهم به مسموم کردن اولجایتو شده بود، کشته شد.<ref>تاریخ گزیده، ص612-613.</ref> | ||
===دوره دوم=== | ===دوره دوم=== | ||
دوره دوم حکومت ابوسعید با دگرگونی اوضاع چوپانیان همراه بود. شورش تیمورتاش، فرزند امیر چوپان و فرمانروای روم،<ref>السلوک، ج2، جزء1، ص263-264.</ref> و رفتار و سخنان دمشق خواجه، پسر دیگر امیر چوپان، درباره ابوسعید و قتل او به دستور ایلخان به سال 727ق.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص210-211.</ref> آغاز دوران نامساعد برای خاندان امیر چوپان بود. | |||
دوره دوم حکومت ابوسعید با دگرگونی اوضاع چوپانیان همراه بود. شورش تیمورتاش، فرزند امیر چوپان و فرمانروای روم، <ref>السلوک، ج2، جزء1، ص263-264.</ref> و رفتار و سخنان دمشق خواجه، پسر دیگر امیر چوپان، درباره ابوسعید و قتل او به دستور ایلخان به سال 727ق.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص210-211.</ref> آغاز دوران نامساعد برای خاندان امیر چوپان بود. | |||
علاقهمندی ابوسعید به بغداد خاتون، دختر امیر چوپان، و همسر شیخ حسن جلایری<ref>مجمع الانساب، ص295؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص209؛ مطلع السعدین، ص60.</ref> واپسین ماجرایی بود که زمینهساز قتل امیر چوپان شد. | علاقهمندی ابوسعید به بغداد خاتون، دختر امیر چوپان، و همسر شیخ حسن جلایری<ref>مجمع الانساب، ص295؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص209؛ مطلع السعدین، ص60.</ref> واپسین ماجرایی بود که زمینهساز قتل امیر چوپان شد. | ||
بر پایه سنت کهن مغولها، اگر زنی مورد پسند خان قرار میگرفت، میبایست شوهرش او را طلاق میداد تا آن زن به همسری خان درآید.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص209؛ ذیل جامع التواریخ، ص117.</ref> ابوسعید خواسته خود را با امیر چوپان در میان نهاد و از او خواست تا دخترش را از شیخ حسن بازستاند و به عقد وی درآورد<ref>ذیل جامع التواریخ، ص117-118؛ مطلع السعدین، ص59-60.</ref> اما او ضمن مخالفت با خواسته سلطان، داماد و دخترش را به قره باغ فرستاد تا از دسترس سلطان دور باشند. | بر پایه سنت کهن مغولها، اگر زنی مورد پسند خان قرار میگرفت، میبایست شوهرش او را طلاق میداد تا آن زن به همسری خان درآید.<ref>تاریخ حبیب السیر، ج3، ص209؛ ذیل جامع التواریخ، ص117.</ref> ابوسعید خواسته خود را با امیر چوپان در میان نهاد و از او خواست تا دخترش را از شیخ حسن بازستاند و به عقد وی درآورد<ref>ذیل جامع التواریخ، ص117-118؛ مطلع السعدین، ص59-60.</ref> اما او ضمن مخالفت با خواسته سلطان، داماد و دخترش را به قره باغ فرستاد تا از دسترس سلطان دور باشند. این کار ناخرسندی ابوسعید و تصمیم او برای کشتن امیر چوپان را درپی داشت.<ref>مطلع السعدین، ص61.</ref> سرانجام غیاثالدین حاکم [[هرات]] به دستور ایلخان، امیر چوپان را که به او پناه برده بود، به سال 728ق. به قتل رساند.<ref>ذیل جامع التواریخ، ص132-133؛ النجوم الزاهره، ج9، ص273.</ref> | ||
ابوسعید با کشتن امیر چوپان و فرزندان او به استیلای آنها بر حکومت ایلخانی پایان داد و به خواسته خود یعنی ازدواج با بغداد خاتون دست یافت. او با ناچار کردن شیخ حسن جلایری به طلاق دادن بغداد خاتون، وی را به همسری خود درآورد.<ref>رحلة ابنبطوطه، ج2، ص72؛ تاریخ حبیب السیر، ج3، ص215.</ref> وی که برای بهبود وضعیت آشفته حکومت، به مردی کاردان و باکفایت نیاز داشت، غیاثالدین محمد، فرزند خواجه رشیدالدین فضلالله، را به وزارت گماشت<ref>تاریخ گزیده، ص620-621؛ ذیل جامع التواریخ، ص126.</ref> و با کمک او حکومت را به سامان رساند. | |||
غیاثالدین تا پایان عمر ابوسعید در منصب وزارت باقی ماند. او با ادامه اصلاحات و سیاستهای پدرش امور دیوانی را سامان داد و در نتیجه حکومت مرکزی ثبات بیشتر یافت. | |||
به | ابوسعید در اواخر سال 735ق. بار دیگر با حمله ازبک خان به [[آذربایجان]] روبهرو شد و برای رویارویی با او حرکت کرد. اما در 13 [[ربیع الآخر]] 736ق. در قره باغ درگذشت.<ref>مجمع الانساب، ص289-290.</ref> درباره علت مرگ ناگهانی او آوردهاند که بغداد خاتون او را با زهر مسموم کرد؛ زیرا افزون بر کینه دیرینهای که به سبب کشتن پدر و برادرش از او داشت، نفوذ و اعتبار خود را به سبب ازدواج ابوسعید با دلشاد خاتون دختر دمشق خواجه و برادرزاده بغداد خاتون، از دست داده بود.<ref>مجمع الانساب، ص295-296؛ رحلة ابنبطوطه، ج2، ص72.</ref> | ||
حُمَیضه پس از پناهندگی به | مرگ ابوسعید را باید پایان حکومت ایلخانان دانست. او که فرزندی نداشت تا وارث تاج و تختش گردد، یکی از نوادگان تولی خان به نام ارپه خان را به عنوان جانشین خود معرفی کرد.<ref>ظفرنامه، ج1، ص193.</ref> اما نه او و نه هیچ یک از امیرانی که به حکومت رسیدند، حکومتی یکپارچه و مقتدر نیافتند. | ||
==اثبات نفوذ ایلخانیان در مکه== | |||
او در آغاز حکومتش با ارسال نمایندگانی به دربار ملک ناصر محمد قلاوون (693-741ق. در سه مرحله<ref>نک: تاریخ گزیده، ص517، «پاورقی. </ref> همراه تقاضای صلح، خواستار بهبود روابط سیاسی و اقتصادی شد.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص211.</ref> وی همچنین درخواست کرد تا امنیت راههای حج تامین گردد و حاجیان دو پرچم به نام ممالیک و ایلخانیان با خود حمل کنند. سلطان مملوکی با پذیرش تقاضای ابوسعید، در پاسخ وی هیاتی روانه [[ایران]] کرد و در نامهای به | ==اقدامات ابوسعید در حرمین== | ||
ابوسعید برای نفوذ در [[حرمین]] به ویژه [[مکه]] و رفع مشکلات کاروانهای [[حج]] و انجام شکوهمند [[مراسم حج]] بسیار کوشید. بیشترین خبرها درباره حجگزاری مسلمانان قلمرو ایلخانیان، به دوره حکومت او مربوط میشود. گرایش وی به مذهب تسنن و اقدام برای ارتباط دوستانه با [[ممالیک مصر]]، در همین جهت بود.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص211.</ref> | |||
===رقابت بر سر حاکمیت مکه=== | |||
وضعیت حجگزاری ایرانیان در دوران ابوسعید، از رخدادهای سیاسی مکه و رقابت درونی اشراف حسنی بر سر حاکمیت آن شهر اثر میپذیرفت. این رقابت پیش از حکومت ابوسعید میان حُمَیضه و رمیثه، فرزندان ابونُمَی امیر حسنی مکه، آغاز شده و به رقابت ایلخانان و ممالیک مصر در [[حجاز]] انجامیده بود. | |||
به گزارش منابع، رمیثه و حمیضه، پس از مرگ پدر به صورت مشترک با یکدیگر بر مکه حکومت میکردند؛ اما پس از مدتی به رقابت با هم برخاستند. رمیثه برای تسلط بر مکه، از ممالیک کمک خواست و با یاری آنها حُمَیضه را شکست داد.<ref>غایة المرام، ج2، ص84؛ الدرر الکامنه، ج2، ص79؛ اتحاف الوری، ج3، ص154.</ref> | |||
حُمَیضه پس از پناهندگی به سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) پدر ابوسعید، از او تقاضای کمک کرد. او سپاهی به فرماندهی امیر طالب دُلْقُنْدی همراه وی فرستاد<ref>العقد الثمین، ج4، ص100-103؛ غایة المرام، ج2، ص76-77؛ اتحاف الوری، ج3، ص155.</ref> که در میانه راه، گزارش درگذشت خدابنده به آنها رسید.<ref>العقد الثمین، ج4، ص103؛ غایة المرام، ج2، ص77.</ref> حمیضه با یاری نیروهای اولجایتو بر مکه چیره گشت و نام ابوسعید جایگزین نام امیر مملوکی در خطبه مکه شد.<ref>تاریخ اولجایتو، ص200؛ اتحاف الوری، ج3، ص158.</ref> سلطه حمیضه باعث نفوذ بیشتر ایلخانیان گشت. البته این سلطه دوام نداشت و او با حضور ملک ناصر مملوکی در مکه، جای خود را به برادرش رمیثه داد.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص185.</ref> اما کوششهای سیاسی ابوسعید باعث ماندگاری نفوذ ایلخانیان در مکه شد. | |||
===اثبات نفوذ ایلخانیان در مکه=== | |||
او در آغاز حکومتش با ارسال نمایندگانی به دربار ملک ناصر محمد قلاوون (693-741ق. در سه مرحله<ref>نک: تاریخ گزیده، ص517، «پاورقی. </ref> همراه تقاضای صلح، خواستار بهبود روابط سیاسی و اقتصادی شد.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص211.</ref> وی همچنین درخواست کرد تا امنیت راههای حج تامین گردد و حاجیان دو پرچم به نام ممالیک و ایلخانیان با خود حمل کنند. سلطان مملوکی با پذیرش تقاضای ابوسعید، در پاسخ وی هیاتی روانه [[ایران]] کرد و در نامهای به شریف مکه دستور داد تا حاجیان ایرانی مورد احترام قرار گیرند.<ref>السلوک، ج2، ص211.</ref> | |||
کاروان ایران و عراق به سال 720ق. با شکوه بسیار و محمل ایشان با حریر زرد مزین به طلا و یاقوت و انواع گوهرها و نیز با سایبان به سوی حجاز حرکت کرد. این کاروان در [[بحرین]] با حمله عربها روبهرو شد. آنان با میانجیگری برخی و با گرفتن سه هزار دینار راضی شدند که کاروان حرکت کند. هنگامی که دریافتند این کاروان عراق است و با اجازه ملک ناصر سلطان مصر حرکت کرده است، اموال کاروانیان را بازگرداندند و راه آنها را باز کردند.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص211-212، 214؛ اتحاف الوری، ج3، ص171.</ref> در همان سال، سلطان مصر هدایای فراوان برای امیران مغول به مکه فرستاد که پس از [[ایام حج]]، به دست ارغون ولیعهد ملک ناصر به آنها اهدا شد و برای ابوسعید پس از سلطان مصر دعا کردند.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص215.</ref> | کاروان ایران و عراق به سال 720ق. با شکوه بسیار و محمل ایشان با حریر زرد مزین به طلا و یاقوت و انواع گوهرها و نیز با سایبان به سوی حجاز حرکت کرد. این کاروان در [[بحرین]] با حمله عربها روبهرو شد. آنان با میانجیگری برخی و با گرفتن سه هزار دینار راضی شدند که کاروان حرکت کند. هنگامی که دریافتند این کاروان عراق است و با اجازه ملک ناصر سلطان مصر حرکت کرده است، اموال کاروانیان را بازگرداندند و راه آنها را باز کردند.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص211-212، 214؛ اتحاف الوری، ج3، ص171.</ref> در همان سال، سلطان مصر هدایای فراوان برای امیران مغول به مکه فرستاد که پس از [[ایام حج]]، به دست ارغون ولیعهد ملک ناصر به آنها اهدا شد و برای ابوسعید پس از سلطان مصر دعا کردند.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص215.</ref> | ||
==حجگذاری عجیب ابوسعید== | |||
ابوسعید که در پی گسترش نفوذ خود در شبه جزیره عربی و حرمین بود، بار دیگر به سال 721ق. کاروانی بزرگ بهراه انداخت و صدقاتی بسیار | ===حجگذاری عجیب ابوسعید=== | ||
ابوسعید که در پی گسترش نفوذ خود در شبه جزیره عربی و حرمین بود، بار دیگر به سال 721ق. کاروانی بزرگ بهراه انداخت و صدقاتی بسیار به دست شیخ دانیال عجمی در مکه تقسیم کرد.<ref>رحلة ابنبطوطه، ج1، ص378.</ref> | |||
در سال 730ق. محمل سلطان ابوسعید بر یک فیل رهسپار حجاز شد که مایه تعجب مردم گشت و برای آنها یادآور حمله [[ابرهه]] و سپاه فیل شد. آنان در همه مواقف با فیل حضور مییافتند و پس از مراسم به سوی مدینه حرکت کردند. اما هنگامی که به نزدیکی [[ذوالحلیفه]] رسیدند، فیل از رفتن به سوی مدینه خودداری کرد و هرچه آن را زدند، به عقب بازگشت تا چندان آن را زدند که هلاک شد. هزینه این فیل از هنگام حرکت تا زمان مرگ بیش از سی هزار درهم برآورد شده است. هیچ کس ندانست که مقصود ابوسعید از این کار چه بود.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص325؛ اتحاف الوری، ج3، ص192-193.</ref> | در سال 730ق. محمل سلطان ابوسعید بر یک فیل رهسپار حجاز شد که مایه تعجب مردم گشت و برای آنها یادآور حمله [[ابرهه]] و سپاه فیل شد. آنان در همه مواقف با فیل حضور مییافتند و پس از مراسم به سوی مدینه حرکت کردند. اما هنگامی که به نزدیکی [[ذوالحلیفه]] رسیدند، فیل از رفتن به سوی مدینه خودداری کرد و هرچه آن را زدند، به عقب بازگشت تا چندان آن را زدند که هلاک شد. هزینه این فیل از هنگام حرکت تا زمان مرگ بیش از سی هزار درهم برآورد شده است. هیچ کس ندانست که مقصود ابوسعید از این کار چه بود.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص325؛ اتحاف الوری، ج3، ص192-193.</ref> | ||
===اهتمام به تامین امنیت راههای حج=== | |||
ابوسعید اهتمامی فراوان به تامین امنیت راههای حج داشت. به سال 719ق. کاروان حج ایلخانیان که با عنوان کاروان عراق شناخته میشد، مورد حمله عربها قرار گرفت و اموالی فراوان از حاجیان سرقت شد. ابوسعید با آگاهی از میزان آن که سی هزار دینار بود، دستور داد تا به آنها شصت هزار درهم بپردازند<ref>اتحاف الوری، ج3، ص167.</ref> زیرا تعهد سپرده بود که در صورت راهزنی و غارت اموال حاجیان در راهی که امنیت آن را بر عهده گرفته بود، دو برابر غرامت بپردازد. | |||
تلاش ابوسعید برای تامین امنیت و رفاه کاروانهای حج و رفع نیازهای آنها، مورد توجه نویسندگان و سیاحان مسلمان قرار گرفته است. | |||
[[ابنبطوطه]] در گزارش خود از کاروان ایلخانیان، همراه اشاره به جمعیت بسیار کاروان حج، از حمل آب برای مسافران بیبضاعت و نیز خواربار برای نیازمندان و دارو برای بیماران گزارش داده و از اطعام درماندگان و مسافران بیتوشه و نیز اختصاص یک دسته شتر برای حمل درماندگان از جانب سلطان ابوسعید گزارش داده است. وی در ادامه گزارش داده که بازاری با کاروان حج همراه بوده که وسایل لازم و انواع غذاها و میوهها را برای کاروان در بر داشته است. نیز وی از حرکت کاروان هنگام شب در حالی که پیشاپیش آن مشعلهایی برمیافروختند، گزارش میدهد.<ref>رحلة ابنبطوطه، ج1، ص411-412.</ref> | |||
ابوسعید به امنیت حاجیان بسیار بها میداد. دستور او برای رفع نیاز عربهای بیابانگرد جهت پیشگیری از حمله آنها به کاروانهای حج، در همین جهت بود.<ref>الدرر الکامنه، ج1، ص501.</ref> | |||
ابوسعید به امنیت حاجیان بسیار بها میداد. دستور او برای رفع نیاز عربهای بیابانگرد جهت پیشگیری از حمله آنها به کاروانهای حج، در | |||
===انجام کارهای سودمند در مکه و مدینه=== | |||
در عصر ابوسعید، کارهای سودمند فراوان در مکه و مدینه انجام گرفت. به دستور او حمام و مدرسههایی در مدینه ساختند.<ref>تاریخ ابنالوردی، ج2، ص274؛ الدرر الکامنه، ج1، ص541.</ref> همچنین بازسازی چشمههای آب و آبرسانی به مکه به دستور وی انجام گرفت.<ref>مطلع السعدین، ص78؛ الدرر الکامنه، ج1، ص541.</ref> | |||
از آنجا که افزایش شمار حاجیان در مکه و کمبود آب مشکلاتی را برای آنها ایجاد کرده بود، امیر چوپان از فرماندهان ابوسعید برای رفع مشکل بیآبی در مکه همت گماشت و با صرف پنجاه هزار دینار و به کارگیری کارگران فراوان و حفر کانال، آب را از چشمه عرفه به این شهر و میان صفا و مروه رساند.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص181-182؛ ذیل جامع التواریخ، ص134؛ السلوک، ج2، جزء2، ص275.</ref> | |||
منابع از بازسازی چشمههای [[عرفه]]<ref>اتحاف الوری، ج3، ص181؛ السلوک، ج2، جزء2، ص275.</ref> و [[بازان]]<ref>شفاء الغرام، ج1، ص449-450.</ref>به دست او در 726ق. گزارش میدهند. | |||
در روزگار ابوسعید، تحولی مهم در نصب و تعیین [[امیر الحاج]] پدید آمد و آن، انتخاب امیر الحاج از میان اهل فُتوّت و پهلوانان بود. در اواخر این دوره، منصب امیر الحاج تقریباً به انحصار آنها درآمد. شاید علت آن، دلیری و قدرت پهلوانان و نیروهای زیر فرمان آنها بود که میتوانستند با خطرات میان راه رویارو شوند و کاروانها را از خطر برهانند و سالم به مقصد رسانند. به این مهم در فرمان سلطان برای امیران حج نیز اشاره شده است؛ همچون فرمانی که برای فردی به نام سراجالدین نوشته و در آن آورده است: «... پهلوان سراجالدین از مشاهیر شجاعان و معاریف دلیران روزگار است....» <ref>دین و دولت، ج2، ص748.</ref> | |||
پهلوانی که به عنوان امیر الحاج انتخاب میشد، «[[امیر پهلوان]]» لقب میگرفت و میتوانست به گسترش نفوذ سلطان یاری کند. | |||
ابنبطوطه که به سال 728ق. همراه کاروان حج ایرانیان بوده، از فردی به نام پهلوان محمد حویج از ساکنان [[موصل]] به عنوان امیر الحاج ایرانیان در این سال یاد کرده که پس از مرگ شیخ شهابالدین قلندر، [[امارت حج]] را بر عهده گرفت.<ref>رحلة ابنبطوطه، ج1، ص412.</ref> او از توزیع اموال فراوان میان ساکنان و فقیران مکه و نفوذ بیشتر آنها در رقابت با مصریان گزارش داده، میگوید: از بس در مکه پول تقسیم کردند، نرخ طلا در بازار آن شهر پایین آمد و در این سال بود که نام ابوسعید را بر منبر و بر فراز گنبد زمزم یاد کردند.<ref>رحلة ابنبطوطه، ج1، ص412.</ref> | |||
ارسال هدایا به مکه، به ابوسعید اختصاص نداشت و کارگزاران او نیز چنین کارهایی را انجام میدادند. وزیر او تاجالدین علیشاه به سال 718ق. دو حلقه طلا هر یک به وزن هزار مثقال با شش لؤلؤ گرانبها، برای آویختن بر در [[کعبه]] فرستاد که با مخالفت امیر الحاج مصریان روبهرو شد؛ اما با اصرار نماینده تاجالدین علیشاه به نام حاج هولاواج و بیان اینکه این حلقهها نذر وزیر برای غلبه بر رشیدالدین فضلالله بوده، آنها را مدتی کوتاه بر در کعبه آویختند و سپس امیر مکه آنها را برداشت.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص160-161.</ref> | |||
در مراسم سال 733ق. یکی از امیران مغول به نام یاسور هنگام [[رمی جمرات]] کشته شد که گویا با توطئه ابوسعید و به دلیل بیم او از نفوذ و قدرت وی بوده است. یاسور به همدستی با امیر چوپان متهم شده یا امیر چوپان او را با خود همراه کرده و بر آن بود تا وی را به جای ابوسعید بر تخت نشاند. اما با کشته شدن امیر چوپان، نقشه آنها شکست خورد.<ref>السلوک، ج2، جزء2، ص367؛ اتحاف الوری، ج3، ص201.</ref> | |||
===مشکل اعزام حاجیان با مرگ ابوسعید=== | |||
در سالهای پایانی حکومت ابوسعید، با نابسامانی اوضاع قلمرو ایلخانیان، اعزام حاجیان با مشکل روبهرو شد. پس از مرگ او به سال 736ق. حاجیان عراقی به [[حج]] نرفتند. این وضعیت به دلیل آشفتگی اوضاع سیاسی قلمرو ایلخانیان تا چندین سال ادامه یافت.<ref>اتحاف الوری، ج3، ص205.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/7683 | ||
| عنوان = ابوسعید بهادر خان | | عنوان = ابوسعید بهادر خان | ||
| نویسنده = حمید رضا مطهری | | نویسنده = حمید رضا مطهری | ||
}} | }} | ||
* '''اتحاف الوری''': عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، 1408ق. | * '''اتحاف الوری''': عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، 1408ق. | ||
* '''تاریخ ابنالوردی''': عمر ابنالوردی (م. 749ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق. | * '''تاریخ ابنالوردی''': عمر ابنالوردی (م. 749ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق. | ||
* '''تاریخ اولجایتو''': عبدالله بن محمد القاشانی (م. 738ق.)، به کوشش همبلی، تهران، علمی و فرهنگی، 1384ش. | * '''تاریخ اولجایتو''': عبدالله بن محمد القاشانی (م. 738ق.)، به کوشش همبلی، تهران، علمی و فرهنگی، 1384ش. | ||
* '''تاریخ حبیب السیر''': غیاث الدین خواند امیر (م. 942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش. | * '''تاریخ حبیب السیر''': غیاث الدین خواند امیر (م. 942ق.)، به کوشش سیاقی، خیام، 1380ش. | ||
* '''تاریخ گزیده''': حمدالله مستوفی (م. 750ق.)، به کوشش نوایی، تهران، امیر کبیر، 1364ش. | * '''تاریخ گزیده''': حمدالله مستوفی (م. 750ق.)، به کوشش نوایی، تهران، امیر کبیر، 1364ش. | ||
* '''تحریر تاریخ وصاف''': عبدالمحمد آیتی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1383ش. | * '''تحریر تاریخ وصاف''': عبدالمحمد آیتی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1383ش. | ||
* '''الدرر الکامنة فی اعیان الماة الثامنه''': ابنحجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی. | * '''الدرر الکامنة فی اعیان الماة الثامنه''': ابنحجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی. | ||
* '''دین و دولت در ایران عهد مغول''': شیرین بیانی (اسلامی ندوشن)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1371ش. | * '''دین و دولت در ایران عهد مغول''': شیرین بیانی (اسلامی ندوشن)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1371ش. | ||
* '''ذیل جامع التواریخ''': عبدالله بن لطف الله حافظ ابرو، به کوشش بیابانی، تهران، نشر علمی، 1317ش. | * '''ذیل جامع التواریخ''': عبدالله بن لطف الله حافظ ابرو، به کوشش بیابانی، تهران، نشر علمی، 1317ش. | ||
* '''رحلة ابنبطوطه''': ابنبطوطه (م. 779ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق. | * '''رحلة ابنبطوطه''': ابنبطوطه (م. 779ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق. | ||
* '''السلوک لمعرفة دول الملوک''': المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد مصطفی، قاهره. | * '''السلوک لمعرفة دول الملوک''': المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد مصطفی، قاهره. | ||
* '''شفاء الغرام''': محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق. | * '''شفاء الغرام''': محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق. | ||
* '''صبح الاعشی''': احمد بن علی القلقشندی (م. 821ق.)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، 1981م. | * '''صبح الاعشی''': احمد بن علی القلقشندی (م. 821ق.)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، 1981م. | ||
* '''ظفرنامه''': شرف الدین علی یزدی (م. 858ق.)، به کوشش میرمحمد صادق و نوایی، تهران، مجلس شورای اسلامی، 1387ش. | * '''ظفرنامه''': شرف الدین علی یزدی (م. 858ق.)، به کوشش میرمحمد صادق و نوایی، تهران، مجلس شورای اسلامی، 1387ش. | ||
* '''العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین''': محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق. | * '''العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین''': محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق. | ||
* '''غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام''': عبدالعزیز بن فهد المکی (م. 920ق.)، به کوشش شلتوت، السعودیه، جامعةام القری، 1409ق. | * '''غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام''': عبدالعزیز بن فهد المکی (م. 920ق.)، به کوشش شلتوت، السعودیه، جامعةام القری، 1409ق. | ||
* '''مجمع الانساب''': محمد بن علی بن محمد شبانکارهای (م. 733ق.)، تهران، نشر امیر کبیر، 1364ش. | * '''مجمع الانساب''': محمد بن علی بن محمد شبانکارهای (م. 733ق.)، تهران، نشر امیر کبیر، 1364ش. | ||
* '''مطلع السعدین و مجمع البحرین''': عبدالرزاق السمرقندی (م. 887ق.)، به کوشش نوایی، تهران، کتابخانه طهوری، 1353ش. | * '''مطلع السعدین و مجمع البحرین''': عبدالرزاق السمرقندی (م. 887ق.)، به کوشش نوایی، تهران، کتابخانه طهوری، 1353ش. | ||
* '''النجوم الزاهره''': یوسف بن تغری بردی (م. 874ق.)، قاهره، به کوشش شلتوت ودیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1392ق. | * '''النجوم الزاهره''': یوسف بن تغری بردی (م. 874ق.)، قاهره، به کوشش شلتوت ودیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1392ق. | ||
* '''الوافی بالوفیات''': الصفدی (م. 764ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق. | * '''الوافی بالوفیات''': الصفدی (م. 764ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{حاکمان ایلخانیان}} | {{حاکمان ایلخانیان}} | ||
[[ | [[رده:حاکمان ایلخانیان]] | ||
[[رده:حج گزاران]] | [[رده:حج گزاران]] | ||