در حال ویرایش ابوشجاع ظهیرالدین

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۳: خط ۳:
ابوشجاع محمد بن حسین، ملقب به ظهیر الدین، به سال ۴۳۷ق، در منطقه اهواز<ref>الکامل، ج۱۰، ص۲۵۰؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۶۱۶؛ ج۱۹، ص۲۷-۲۸.</ref> زاده شد. اصل او از رودراور، از توابع همدان بود.
ابوشجاع محمد بن حسین، ملقب به ظهیر الدین، به سال ۴۳۷ق، در منطقه اهواز<ref>الکامل، ج۱۰، ص۲۵۰؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۶۱۶؛ ج۱۹، ص۲۷-۲۸.</ref> زاده شد. اصل او از رودراور، از توابع همدان بود.
==دانش==
==دانش==
وی [[فقه]] را نزد شیخ ابو‌اسحاق شیرازی فراگرفت. او را ادیب و شاعر، عادل، نیکو سیرت و بسیار خیر و نیکوکار خوانده‌اند. تصانیفی به او نسبت داده‌اند که از آن جمله می‌توان به کتاب ذیل تجارب الامم ابن مسکویه اشاره کرد.<ref>الکامل، ج۱۰، ص۲۵۰؛ تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۳۶۲؛ الاعلام، ج۶، ص۱۰۱.</ref>  
وی [[فقه]] را نزد شیخ ابو‌اسحاق شیرازی فراگرفت. او را ادیب و شاعر، عادل، نیکو سیرت و بسیار خیر و نیکوکار خوانده‌اند. تصانیفی به او نسبت داده‌اند که از آن جمله می‌توان به کتاب ذیل تجارب الامم ابن مسکویه اشاره کرد.<ref>الکامل، ج۱۰، ص۲۵۰؛ تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۳۶۲؛ الاعلام، ج۶، ص۱۰۱.</ref>
==وزارت==
==وزارت==
ابوشجاع پس از عزل عمید الدوله ابومنصور بن جهیر در سال ۴۷۶ق، به وزارت خلیفه [[مقتدی بالله]] عباسی رسید و از سوی خلیفه به ظهیر الدین ملقب شد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۳۲، ص۱۷؛ طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۱۳۷؛ الاعلام، ج۶، ص۱۰۱.</ref> آقا بزرگ تهرانی او را هفتمین ایرانی [[شیعه امامی]] می‌داند که به وزارت دولت [[خلافت عباسی|عباسی]] راه یافت.<ref>الذریعه، ج۲۴، ص۴۱۰.</ref>  
ابوشجاع پس از عزل عمید الدوله ابومنصور بن جهیر در سال ۴۷۶ق، به وزارت خلیفه [[مقتدی بالله]] عباسی رسید و از سوی خلیفه به ظهیر الدین ملقب شد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۳۲، ص۱۷؛ طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۱۳۷؛ الاعلام، ج۶، ص۱۰۱.</ref> آقا بزرگ تهرانی او را هفتمین ایرانی [[شیعه امامی]] می‌داند که به وزارت دولت [[خلافت عباسی|عباسی]] راه یافت.<ref>الذریعه، ج۲۴، ص۴۱۰.</ref>  
===ویژگی‌های وزارت===
===ویژگی‌های وزارت===
دوره وزارت او از بهترین دوره‌های وزارت ارزیابی شده است. آورده‌اند که در میان وزرا کسی مانند وی امور دینی و شرعی را رعایت نکرده است.<ref>وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۳.</ref> او پس از [[نماز ظهر]] تا هنگام [[نماز عصر]] در مصلای خود می‌نشست و به مشکلات و شکایات مردم رسیدگی می‌کرد. حاجبانش در میان مردم ندا می‌دادند که هر کس حاجتی دارد پیش آید و به عرض وزیر برساند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۲۸؛ دولة السلاجقه، ص۲۱۸.</ref>  
دوره وزارت او از بهترین دوره‌های وزارت ارزیابی شده است. آورده‌اند که در میان وزرا کسی مانند وی امور دینی و شرعی را رعایت نکرده است.<ref>وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۳.</ref> او پس از [[نماز ظهر]] تا هنگام [[نماز عصر]] در مصلای خود می‌نشست و به مشکلات و شکایات مردم رسیدگی می‌کرد. حاجبانش در میان مردم ندا می‌دادند که هر کس حاجتی دارد پیش آید و به عرض وزیر برساند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۲۸؛ دولة السلاجقه، ص۲۱۸.</ref>
از دیگر اقدامات مدیریتش در مهار فتنه [[بغداد]] بود. چشم‌پوشی و احتراز ظهیر الدین از برخورد خشونت‌آمیز در جریان درگیری میان شیعیان و [[اهل‌ سنت]] محلات کرخ بغداد، باعث شد تا مورد اعتراض [[خلیفه]] قرار گیرد و وظیفه یافت تا با تخریب خانه‌های برخی از بزرگان شهر شورش را مهار کند.<ref>الفخری، ص۲۸۷؛ تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۴، «پاورقی».</ref>  
از دیگر اقدامات مدیریتش در مهار فتنه [[بغداد]] بود. چشم‌پوشی و احتراز ظهیر الدین از برخورد خشونت‌آمیز در جریان درگیری میان شیعیان و [[اهل‌ سنت]] محلات کرخ بغداد، باعث شد تا مورد اعتراض [[خلیفه]] قرار گیرد و وظیفه یافت تا با تخریب خانه‌های برخی از بزرگان شهر شورش را مهار کند.<ref>الفخری، ص۲۸۷؛ تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۴، «پاورقی».</ref>  
==خصوصیات اخلاقی==
==خصوصیات اخلاقی==
در بیان ویژگی‌های اخلاقی او گفته‌اند: در امور دین بسیار سختگیر و در امور دنیا سهل‌گیر بود.<ref>وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ الکنی و الالقاب، ج۱، ص۹۶؛ ج۱۷، ص۱.</ref> در دوران وزارت خود، ضمن احترام به مردم و فروتنی در برابر علما، پیوسته در مجالست با [[فقها]] از [[فتوای]] آنان بهره می‌برد<ref>تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۳.</ref> و به کارهای خیر همچون [[وقف]] برای امور عام المنفعه، ساختن [[مسجد|مساجد]]، و دستگیری و اطعام فقیران و [[ایتام] می‌پرداخت و حتی همه اموال خود را که حدود ۶۰۰۰۰۰ دینار بود، در دوران وزارتش صدقه داد. وی خطی زیبا داشت و درآمد حاصل از راه خطاطی و فروش تابلوهای خط خود را در راه خدا [[انفاق]] می‌کرد. ابوشجاع خط نیکو و دینار را محبوب‌ترین چیزهایی می‌دانست که در راه خدا انفاق می‌کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۳؛ البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۵۰؛ دولة السلاجقه، ص۲۱۷.</ref> او از معدود وزیران [[خلافت عباسی|عباسی]] بود که در دوران تصدی وزارت خود [[حج]] گزارد.<ref>تجارب السلف، ص۲۸۷.</ref>  
در بیان ویژگی‌های اخلاقی او گفته‌اند: در امور دین بسیار سختگیر و در امور دنیا سهل‌گیر بود.<ref>وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ الکنی و الالقاب، ج۱، ص۹۶؛ ج۱۷، ص۱.</ref> در دوران وزارت خود، ضمن احترام به مردم و فروتنی در برابر علما، پیوسته در مجالست با [[فقها]] از [[فتوای]] آنان بهره می‌برد<ref>تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۳.</ref> و به کارهای خیر همچون [[وقف]] برای امور عام المنفعه، ساختن [[مسجد|مساجد]]، و دستگیری و اطعام فقیران و [[ایتام] می‌پرداخت و حتی همه اموال خود را که حدود ۶۰۰۰۰۰ دینار بود، در دوران وزارتش صدقه داد. وی خطی زیبا داشت و درآمد حاصل از راه خطاطی و فروش تابلوهای خط خود را در راه خدا [[انفاق]] می‌کرد. ابوشجاع خط نیکو و دینار را محبوب‌ترین چیزهایی می‌دانست که در راه خدا انفاق می‌کرد.<ref>تاریخ الاسلام، ج۳۳، ص۲۶۳؛ البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۵۰؛ دولة السلاجقه، ص۲۱۷.</ref> او از معدود وزیران [[خلافت عباسی|عباسی]] بود که در دوران تصدی وزارت خود [[حج]] گزارد.<ref>تجارب السلف، ص۲۸۷.</ref>
==برکناری از وزارت==
==برکناری از وزارت==
وی در سال ۴۸۴ق. پس از هشت سال وزارت، به درخواست ملکشاه سلجوقی و نظام الملک و با موافقت خلیفه [[مقتدی بامر الله]]، از وزارت برکنار شد. برخی سختگیری او را در رویارویی با [[اهل ذمه]] سبب برکناری وی دانسته‌اند؛ اما همچنین احتمال داده‌اند رقابت‌های مذهبی [[شیعه]] و [[سنی]] زمینه پیشنهاد ملکشاه و وزیر [[اهل سنت|سنی]] او برای عزل ابوشجاع بوده است.<ref>دولة السلاجقه، ص۲۱۸.</ref>  
وی در سال ۴۸۴ق. پس از هشت سال وزارت، به درخواست ملکشاه سلجوقی و نظام الملک و با موافقت خلیفه [[مقتدی بامر الله]]، از وزارت برکنار شد. برخی سختگیری او را در رویارویی با [[اهل ذمه]] سبب برکناری وی دانسته‌اند؛ اما همچنین احتمال داده‌اند رقابت‌های مذهبی [[شیعه]] و [[سنی]] زمینه پیشنهاد ملکشاه و وزیر [[اهل سنت|سنی]] او برای عزل ابوشجاع بوده است.<ref>دولة السلاجقه، ص۲۱۸.</ref>


==اقدامات ابوشجاع پس از برکناری==
==اقدامات ابوشجاع پس از برکناری==
ابوشجاع پس از برکناری با پای پیاده به سوی [[مسجد جامع]] رفت و جماعتی بسیار همراه دانشمندان او را همراهی کردند و به وی لطف ورزیدند. این حرکت خلیفه را بر آن داشت تا به حصر خانگی او فرمان دهد. وی مسجدی در دهلیز خانه خود بنا کرد و در آنجا به عبادت پرداخت تا هنگامی که به دستور [[نظام الملک]] از بغداد اخراج شد. او پس از اخراج به زادگاه اصلی خود رودراور رفت<ref>دولة السلاجقه، ص۲۱۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۰.</ref> و پس از درگذشت نظام الملک، خلیفه و سلطان ملکشاه، در سال ۴۸۷ق، عازم سفر حج شد و سپس تا پایان عمر در [[مدینه]] اقامت گزید. هنگام حضورش در مدینه به خدمت مسجد و حرم پیامبر(ص) مشغول گشت. او به سال ۴۸۸ق، همان‌جا بیمار شد و چون مرگش نزدیک گشت، در [[مسجدالنبی]](ص) با چشم گریان ضمن خواندن [[آیه]] ۶۴ [[سوره نساء]] از پیامبر شفاعت خواست و درگذشت. وی را در [[قبرستان بقیع]] کنار قبر [[ابراهیم بن محمد(ص)|ابراهیم پسر پیامبر(ص)]] به خاک سپردند.<ref>الکامل، ج۱۰، ص۲۵۰؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۵۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۰؛ دولة السلاجقه، ص۲۱۸.</ref>  
ابوشجاع پس از برکناری با پای پیاده به سوی [[مسجد جامع]] رفت و جماعتی بسیار همراه دانشمندان او را همراهی کردند و به وی لطف ورزیدند. این حرکت خلیفه را بر آن داشت تا به حصر خانگی او فرمان دهد. وی مسجدی در دهلیز خانه خود بنا کرد و در آنجا به عبادت پرداخت تا هنگامی که به دستور [[نظام الملک]] از بغداد اخراج شد. او پس از اخراج به زادگاه اصلی خود رودراور رفت<ref>دولة السلاجقه، ص۲۱۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۰.</ref> و پس از درگذشت نظام الملک، خلیفه و سلطان ملکشاه، در سال ۴۸۷ق، عازم سفر حج شد و سپس تا پایان عمر در [[مدینه]] اقامت گزید. هنگام حضورش در مدینه به خدمت مسجد و حرم پیامبر(ص) مشغول گشت. او به سال ۴۸۸ق، همان‌جا بیمار شد و چون مرگش نزدیک گشت، در [[مسجدالنبی]](ص) با چشم گریان ضمن خواندن [[آیه]] ۶۴ [[سوره نساء]] از پیامبر شفاعت خواست و درگذشت. وی را در [[قبرستان بقیع]] کنار قبر [[ابراهیم بن محمد(ص)|ابراهیم پسر پیامبر(ص)]] به خاک سپردند.<ref>الکامل، ج۱۰، ص۲۵۰؛ وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۳۵؛ البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۱۵۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۰؛ دولة السلاجقه، ص۲۱۸.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۲۳: خط ۲۳:
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9369/%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%b4%d8%ac%d8%a7%d8%b9-%d8%b8%d9%87%d9%8a%d8%b1%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%8a%d9%86
  | آدرس = http://phz.hajj.ir/422/9369
  | عنوان = ابوشجاع ظهیرالدین
  | عنوان = ابوشجاع ظهیرالدین
  | نویسنده = اصغر ثنائی
  | نویسنده = اصغر ثنائی
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)