در حال ویرایش ابونمی اول
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ابونُمَی اول''' سرسلسله خاندان [[آل ابینمی]] و از برجستهترین امیران [[مکه]] | {{در دست ویرایش|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۱۷]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad }} | ||
'''ابونُمَی اول''' سرسلسله خاندان [[آل ابینمی]] و از برجستهترین امیران [[مکه]] (حک: ۶۵۲ - ۷۰۱ق) | |||
ابونمی محمد بن ابی سعد حسن بن علی بود که پدرش او را از اوان جوانی در حکمرانی شریک کرد، پس از آن که [[اشراف حسینی]] را که به دعوت [[راجح بن قتاده|راجِح بن قَتاده]]، از مدینه به مکه حمله کرده بودند، ناکام گذاشت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> ابونمی پس از درگذشت پدرش، در پی نبردی که با غانم بن راجح بن قتاده از [[اشراف حسنی]] حاکم بر مکه داشتند، در سال ۶۵۲ق. به طور مشترک همراه با عمویش ادریس، حکمرانی این شهر را بر عهده گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref> در سال بعد، ابن برطاس، فرمانده سپاهیان ملک مظفر (حاکم [[یمن]])، با غلبه بر ایشان مدتی بر شهر چیره شد؛ اما دیگربار در محرم همان سال، ابونمی و ادریس به حکومت مکه دست یافتند. در این نبرد، خونهای بسیار در [[مسجدالحرام]] ریخته شد و ابن بَرطاس پس از اسارت و پرداخت فدیه به اتفاق همراهانش از مکه بیرون رفت.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۵؛ الجامع اللطیف، ص۲۷۴.</ref> از این پس حکمرانی ابونمی و ادریس فراز و فرودهایی داشت. | |||
ابونمی محمد بن ابی سعد حسن بن علی | |||
ابونمی در سال ۶۵۴ق. هنگامی که ادریس نزد برادرش [[راجح بن قتاده]] به مدینه رفت، به تنهایی والی مکه شد تا آنگاه که دیگربار ادریس بازگشت و با میانجیگری راجح در حکمرانی ابونمی شریک شد. در سال ۶۵۶ق. برادران ادریس چند روزی بر مکه مسلط شدند؛ اما دوباره ابونمی بر شهر تسلط یافت و با عمویش ادریس در حکمرانی مکه شریک شد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰-۶۴۱.</ref> | ابونمی در سال ۶۵۴ق. هنگامی که ادریس نزد برادرش [[راجح بن قتاده]] به مدینه رفت، به تنهایی والی مکه شد تا آنگاه که دیگربار ادریس بازگشت و با میانجیگری راجح در حکمرانی ابونمی شریک شد. در سال ۶۵۶ق. برادران ادریس چند روزی بر مکه مسلط شدند؛ اما دوباره ابونمی بر شهر تسلط یافت و با عمویش ادریس در حکمرانی مکه شریک شد.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۱۷۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۶۴۰-۶۴۱.</ref> | ||
ابونمی خطبه را گاه به نام [[ممالیک مصر]] و گاه به نام سلاطین [[یمن]] میخواند. با دعوت او [[بیبرس|بَیبَرَس]]، پادشاه مملوکی [[مصر]] و [[شام]]، درسال ۶۶۷ق. [[حج]] به جا آورد<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> و اموالی فراوان در [[حرمین]] پخش نمود و به امیران [[حجاز]] نیکی کرد. او هر سال برای ابونمی و عمویش ادریس مقداری پول و غله میفرستاد؛ زیرا آنان ورود به مسجدالحرام را رایگان کرده بودند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶.</ref> براساس گزارشی، اختلاف میان ادریس و ابونمی با پادرمیانی بیبرس فروکش کرد؛ اما پس از چندی، باز اختلاف میان آن دو آغاز شد. ادریس به بادیه رفت و با دعوت برخی قبیلهها، همراه با جنگجویان فراوان به مکه بازگشت. نبرد این دو در وادی خُلَیص، نزدیک عُسفان در شمال [[جده]]، به کشته شدن ادریس و بازگشت ابونمی به مکه و حکومت او بر این شهر انجامید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۱۷.</ref> با گذشت مدتی از حکمرانی مستقل ابونمی، پسرعمویش غانم بن ادریس به خونخواهی پدرش برخاست و با کمک گرفتن از جماز بن شیحه، امیر مدینه، ابونمی را بیرون راند و بر مکه سلطه یافت. اما پس از ۴۰ روز دیگربار ابونمی روی کار آمد.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref> جماز که قَلاوون، سلطان مصر، ولایت مکه را نیز در سال ۶۶۸ق. بدو داده بود، با یورش به مکه چند روزی بر آن سلطه یافت؛ اما پس از بازگشت او به مدینه، حکمرانی مکه همچنان در دست ابونمی ماند.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۵۲۹.</ref> | |||
ابونمی خطبه را گاه به نام [[ممالیک مصر]] و گاه به نام سلاطین [[یمن]] میخواند. با دعوت او [[بیبرس|بَیبَرَس]]، پادشاه مملوکی [[مصر]] و [[شام]]، | |||
براساس گزارشی، اختلاف میان ادریس و ابونمی با پادرمیانی بیبرس فروکش کرد؛ اما پس از چندی، باز اختلاف میان آن دو آغاز شد. ادریس به بادیه رفت و با دعوت برخی قبیلهها، همراه با جنگجویان فراوان به مکه بازگشت. نبرد این دو در وادی خُلَیص، نزدیک عُسفان در شمال [[جده]]، به کشته شدن ادریس و بازگشت ابونمی به مکه و حکومت او بر این شهر انجامید.<ref>تاریخ مکه، سباعی، ص۳۱۷.</ref> با گذشت مدتی از حکمرانی مستقل ابونمی، پسرعمویش غانم بن ادریس به خونخواهی پدرش برخاست و با کمک گرفتن از جماز بن شیحه، امیر مدینه، ابونمی را بیرون راند و بر مکه سلطه یافت. اما پس از ۴۰ روز دیگربار ابونمی روی کار آمد.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref> جماز که قَلاوون، سلطان مصر، ولایت مکه را نیز در سال ۶۶۸ق. بدو داده بود، با یورش به مکه چند روزی بر آن سلطه یافت؛ اما پس از بازگشت او به مدینه، حکمرانی مکه همچنان در دست ابونمی ماند.<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۵۲۹.</ref> | |||
از رویدادهای زمان او، لشکرکشی حاکم [[یمن]] به [[مکه]] بود که به فرار ابونمی و ادریس از مکه انجامید<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref>؛ اما آنان دیگربار بر مکه چیره شدند. حکومت مشترک ابونمی و ادریس در پی اختلاف آن دو و کشته شدن ادریس در سال ۶۶۹ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶.</ref> به پایان رسید و از آن پس ابونمی به تنهایی امیر مکه شد. | از رویدادهای زمان او، لشکرکشی حاکم [[یمن]] به [[مکه]] بود که به فرار ابونمی و ادریس از مکه انجامید<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref>؛ اما آنان دیگربار بر مکه چیره شدند. حکومت مشترک ابونمی و ادریس در پی اختلاف آن دو و کشته شدن ادریس در سال ۶۶۹ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶.</ref> به پایان رسید و از آن پس ابونمی به تنهایی امیر مکه شد. | ||
از دیگر رویدادهای دوران حکمرانی ابونمی میتوان به این موارد اشاره کرد: در سال ۶۷۴ق. [[حاجی|حجگزاران]] مدت ۱۸ روز در مکه و ۱۰ روز در [[مدینه]] اقامت کردند که تا آن زمان بیسابقه بود.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶-۴۰۷.</ref> اختلاف او با [[امیرالحاج]] مصریان و سربازان مصری، به درگیری میان ایشان میانجامید. به سال ۶۸۳ق. در یکی از این نبردها، ابونمی فرمانده مصریان را کشت و آنان متواری شدند. آنگاه که [[قلاوون]]، یکی از ممالیک مصر، به این ماجرا پی برد، بر آن شد که لشکری را به مکه گسیل کند؛ اما از این تصمیم بازگشت و در سال ۶۸۸ق. حکمرانی مکه را به امیر مدینه، جماز بن شیحه حسینی، واگذاشت. البته حکمرانی او دوام نیاورد و ابونمی وی را از مکه بیرون راند. در سال ۶۸۹ق. مصریان بر سر اسبی با هم درگیر شدند و فتنهای میان حاجیان و اهالی مکه بر پا شد و اموال مردم به غارت رفت و حدود ۴۰ نفر کشته شدند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۸.</ref> | از دیگر رویدادهای دوران حکمرانی ابونمی میتوان به این موارد اشاره کرد: در سال ۶۷۴ق. [[حاجی|حجگزاران]] مدت ۱۸ روز در مکه و ۱۰ روز در [[مدینه]] اقامت کردند که تا آن زمان بیسابقه بود.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶-۴۰۷.</ref> اختلاف او با [[امیرالحاج]] مصریان و سربازان مصری، به درگیری میان ایشان میانجامید. به سال ۶۸۳ق. در یکی از این نبردها، ابونمی فرمانده مصریان را کشت و آنان متواری شدند. آنگاه که [[قلاوون]]، یکی از ممالیک مصر، به این ماجرا پی برد، بر آن شد که لشکری را به مکه گسیل کند؛ اما از این تصمیم بازگشت و در سال ۶۸۸ق. حکمرانی مکه را به امیر مدینه، جماز بن شیحه حسینی، واگذاشت. البته حکمرانی او دوام نیاورد و ابونمی وی را از مکه بیرون راند. در سال ۶۸۹ق. مصریان بر سر اسبی با هم درگیر شدند و فتنهای میان حاجیان و اهالی مکه بر پا شد و اموال مردم به غارت رفت و حدود ۴۰ نفر کشته شدند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۸.</ref> | ||
در سال ۶۹۷ق. ابوالعباس احمد بن امیر حسن بن علی، ملقب به [[الحاکم بامر الله]] از خلفای [[بنی عباس|عباسی]] و خلیفه تشریفاتی از سوی [[ممالیک مصر]]، به [[حج]] رفت. در سال بعد، حاجیان در [[عرفات]] گرفتار آشوب شدند و در پی آن، گروهی کشته و مجروح گشتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.</ref> | در سال ۶۹۷ق. ابوالعباس احمد بن امیر حسن بن علی، ملقب به [[الحاکم بامر الله]] از خلفای [[بنی عباس|عباسی]] و خلیفه تشریفاتی از سوی [[ممالیک مصر]]، به [[حج]] رفت. در سال بعد، حاجیان در [[عرفات]] گرفتار آشوب شدند و در پی آن، گروهی کشته و مجروح گشتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.</ref> | ||
ابونمی در سال ۷۰۱ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶؛ السلوک، ج۱، ص۳۲۲؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۴.</ref> به نفع فرزندانش رُمیثَه و حُمیضَه از حکمرانی کناره گرفت و در چهارم صفر همان سال در ۹۰ سالگی<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> درگذشت. او را پس از طواف در المَعْلات ([[قبرستان ابوطالب]]) به خاک سپردند و بر مزارش [[قبه|قبهای]] ساختند.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۸.</ref> حکمرانی وی در مجموع با احتساب شراکتش در حکومت مکه، حدود ۵۰ سال به درازا انجامید. وی را در شجاعت بینظیر دانستهاند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> | ابونمی در سال ۷۰۱ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶؛ السلوک، ج۱، ص۳۲۲؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۴.</ref> به نفع فرزندانش رُمیثَه و حُمیضَه از حکمرانی کناره گرفت و در چهارم صفر همان سال در ۹۰ سالگی<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> درگذشت. او را پس از طواف در المَعْلات ([[قبرستان ابوطالب]]) به خاک سپردند و بر مزارش [[قبه|قبهای]] ساختند.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۸.</ref> حکمرانی وی در مجموع با احتساب شراکتش در حکومت مکه، حدود ۵۰ سال به درازا انجامید. وی را در شجاعت بینظیر دانستهاند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> | ||
==پیوند به بیرون== | |||
* پایگاه پژوهشکده حج، [http://phz.hajj.ir/422/9559 دانشنامه حج]، مدخل آل ابینمی، نوشته سید محمود سامانی | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* '''تاریخ امراء البلد الحرام عبر عصور الاسلام''': عبدالفتاح حسین راوه، الطائف، مکتبة المعارف | * '''تاریخ امراء البلد الحرام عبر عصور الاسلام''': عبدالفتاح حسین راوه، الطائف، مکتبة المعارف | ||
* '''تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه''': احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، ترجمه: جعفریان، مشعر، تهران، ۱۳۸۵ش | * '''تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه''': احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، ترجمه: جعفریان، مشعر، تهران، ۱۳۸۵ش | ||
خط ۴۳: | خط ۳۴: | ||
* '''عمدة الطالب''': ابن عتبه (م.۸۲۸ق.)، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق | * '''عمدة الطالب''': ابن عتبه (م.۸۲۸ق.)، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق | ||
* '''غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام''': عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به کوشش شلتوت، ۱۴۰۶ق | * '''غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام''': عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به کوشش شلتوت، ۱۴۰۶ق | ||
{{خاندانهای حاکم در حجاز}} | {{خاندانهای حاکم در حجاز}} | ||