در حال ویرایش احبار

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
'''احبار''' به دانشمندان اهل کتاب گفته می‌شود. برخی آن را مخصوص دانشمندان یهود دانسته‌اند؛ هرچند که بعدها [[اسلام|مسلمان]] هم شده باشند. احبار چهار بار در [[قرآن کریم|قرآن]] آمده است و [[خدا|خداوند]] در آن آیات علمای مسیحی و یهودی را خطاب قرار می‌دهد.
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۲۸]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad  }}
 
 
أحبار: دانشوران یهود


بر پایه آیات قرآن و دیگر منابع اسلامی، احبار یهود نشانه‌ها و محل ظهور و هجرت [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اسلام(ص)]] را در تورات و زبور خوانده و از نسل‌های گذشته شنیده بودند؛ اما بسیاری از آنان این حقایق را کتمان می‌کردند. همچنین گفت‌وگوها و مناظره‌هایی میان احبار یهود و [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] صورت گرفت.
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
احبار در لغت به‌معنای عالم و دانشمند<ref>مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۲۱۵</ref> و در اصطلاح به دانشمندان اهل کتاب گفته می‌شود. برخی آن را مخصوص دانشمندان یهود دانسته‌اند؛ هرچند که بعدها [[اسلام|مسلمان]] هم شده باشند.<ref>العین، ج۳، ص۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۷.</ref>
أحبار جمع «حبر» است<ref>لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷، «حبر».</ref> که برخی آن را به کسر حاء<ref>لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷؛ مختار الصحاح، ص۷۱، «حبر».</ref> و بعضی به فتح آن قرائت کرده<ref>الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ تاج العروس، ج۶، ص۲۲۹، «حبر».</ref> و گاه نیز هر دو وجه را صحیح دانسته‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۶، ص‌۳۷؛ التحقیق، ج‌۲، ص‌۱۵۴، «حبر».</ref> حِبر به معنای مُرکّب<ref>العین، ج۳، ص۲۱۸؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۲، «حبر».</ref>، زیبایی<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۱۲۷، «حبر». </ref>، اثر، و اثر نیکو<ref>الصحاح، ج۲، ص۶۱۹؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۲.</ref> و حَبر به همان معانی، جز مُرکّب، آمده است.<ref>القاموس المحیط، ج۲، ص۲.</ref> برخی این واژه را غیر عربی و برگرفته از کلمه عِبری «حابر» به‌ معنای جادوگری و تمرین سحر یا «حابار» به ‌معنای ساحر و کاهن دانسته‌اند. آمدن ریشه حبر به معنای سحر در زبان عبری و رواج کهانت و سحر از زمان‌های گذشته در میان دانشوران [[یهود]]، مؤید این نظر معرفی شده است.<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۱۵۵.</ref> افرادی مانند گایگر (Geiger)، فن کریمر (Von Kremer) و آرتور جفری (Arthur Jeffery) آن را برگرفته از واژه‌ای عبری به معنای معلم دانسته‌اند که در نوشته‌های ربانیان یهود به مثابه یک عنوان و لقب افتخاری به کار می‌رفته است.<ref>واژه‌های دخیل، ص‌۱۰۵-۱۰۶، «احبار».</ref>


به گفته سید محمدحسین طباطبائی، مفسر شیعه، احبار، گروهی از علمای اهل کتاب بودند که احکام و دستورات خداوند را حفظ می‌کردند تا از تغییر و تحریف محفوظ بماند.<ref>المیزان، ج۵، ص۳۴۲.</ref>
حبر در اصطلاح به دانشوران دینی [[اهل کتاب]]، به ویژه دانشوران یهود، هر چند که بعدها [[مسلمان]] شده باشند، گفته می‌شود.<ref>العین، ج۳، ص۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۷.</ref> البته کاربرد آن درباره دانشوران یهود که از فرزندان [[هارون(ع)]] هستند، رایج گشته است.<ref>قس: الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۷.</ref> [[عبدالله بن عباس]] نیز به سبب داشتن بهره فراوان از حدیث، فقه و تفسیر قرآن با عنوان «حبر هذه الاُمه» خوانده شده است.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۱؛ الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۱۲۲؛ عمدة القاری، ج۱۳، ص۲۶۰.</ref> احتمالاً سبب دیگر آن آشنایی بسیار وی با منابع اهل کتاب بوده است. البته حدیث‌هایی که این نام‌گذاری را به [[پیامبر(ص)]] نسبت داده‌اند، ضعیفند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۹؛ الغدیر، ج۱۰، ص۹۵.</ref> در این که کدام یک از دو قرائت حبر در معنای دانشوران یهود فصیح‌تر است، اختلاف وجود دارد.<ref>الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷؛ تاج العروس، ج۶، ص۲۲۹.</ref>


برخی این واژه را غیر عربی و برگرفته از کلمه عِبری «حابر» به‌ معنای جادوگری و تمرین سحر یا «حابار» به ‌معنای ساحر و کاهن دانسته‌اند. آمدن ریشه حبر به معنای سحر در زبان عبری و رواج کهانت و جادوگری از زمان‌های گذشته در میان دانشمندان [[یهود]]، مؤید این نظر معرفی شده است.<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۱۵۵.</ref>
واژه‌پژوهان درباره چگونگی ارتباط میان معنای لغوی و اصطلاحی حبر اختلاف دارند. برخی تناسب آن را آگاهی دانشوران به تحبیر (نیکوسازی) سخن و دانش دانسته‌اند.<ref>الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۴۴، «حبر».</ref> فرّاء که معنای لغوی حبر را «نعمت» می‌داند، سبب این نام‌گذاری را بهره‌مندی احبار از نعمت اخلاق نیکو خوانده است.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۱۷۵، «حبر».</ref> برخی دیگر با اشاره به معنای «اثر نیکو» این تناسب را بر جای ماندن آثار نیکوی دانشمندان در میان مردم یاد کرده‌اند.<ref>مفردات، ص‌۲۱۵، «حبر».</ref> گروهی دیگر سبب این نام‌گذاری را استفاده دانشوران از حبر (جوهر) هنگام نوشتن می‌دانند.<ref>روح البیان، ج‌۳، ص‌۴۱۵؛ التحقیق، ج‌۲، ص‌۱۵۴، «حبر».</ref>


== احبار قرآنی==
== احبار قرآنی==
کلمه احبار چهار بار در [[قرآن کریم|قرآن]] آمده است و خداوند علمای مسیحی و یهودی را خطاب قرار می‌دهد: احکام نازل شده از خداوند، در تورات هم آمده است،<ref>سوره مائده، آیه ۴۴.</ref> سرزنش عالمان به سبب ترک امر به معروف و نهی از منکر و سکوت در برابر گناه،<ref>سوره مائده، آیه ۳۱.</ref> توبیخ یهودیان به دلیل پیروی از عالمانی که احکام خدا را تغییر می‌دادند<ref>سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و دستور خدا به دوری مسلمانان از عالمان فاسد.<ref>سوره توبه، آیه ۴۴.</ref>
واژه احبار چهار بار در [[قرآن کریم]] به صورت صریح آمده است. در [[سوره مائده]] خداوند در احتجاج برابر [[یهود|یهودیانی]] که حکم رجم را انکار و آیات مربوط به آن را پنهان می‌کردند، بیان می‌کند: احکام نازل شده الهی، نور و هدایتند و پیامبران و احبار صالحِ گذشته که این آیات را حفظ و بر پایه آن حکم می‌کردند، گواهند که این حکم در تورات وجود دارد. سپس آنان را از پنهان‌کردن و تحریف آیات خدا نهی می‌نماید و به حکم‌کردن بر پایه شریعت الهی دعوت می‌کند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۲-۳؛ المیزان، ج۵، ص۳۴۳.</ref> (سوره مائده، ۴۴) در آیه ۶۳ سوره مائده احبار به سبب ترک امر به معروف و نهی از منکر و سکوت در برابر گناه و تعدی، سرزنش گشته‌اند و این وظیفه به آنان یادآوری شده است.<ref>جامع البیان، ج۶، ص۴۰۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۹.</ref> در آیه ۳۱ سوره توبه یهودیان توبیخ شده‌اند؛ زیرا احبار را همانند خدای خود ساختند و هرگاه آنان یکی از احکام خدا را تغییر می‌دادند، از آن‌ها پیروی می‌کردند.<ref>التبیان، ج۲، ص۴۸۸؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۹۲.</ref> نیز خداوند [[مسلمان|مسلمانان]] را از عناد احبار در برابر دین خدا و فساد مالی شماری بسیار از آنان که در خوردن مال حرام و دریافت رشوه برای تغییر احکام ریشه داشت، آگاه می‌سازد.<ref>التبیان، ج۵، ص۲۱۰؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۵۱.</ref> ([[سوره توبه]]، آیه ۳۴)
 
شماری از آیات قرآن کریم بدون تصریح به واژه احبار، از دانشوران یهود یاد کرده، به برخی از صفات آنان پرداخته‌اند؛ همچون: نادیده گرفتن حق<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۱۹؛ الامثل، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳.</ref> ([[سوره بقره]]، آیه ۱۰۱)، سرپیچی از احکام [[تورات]] و تحریف آن<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۰.</ref> (سوره بقره، آیه ۷۵)، تجارت از راه دین<ref> الامثل، ج۳، ص۴۰.</ref> ([[سوره آل عمران]]، آیه ۱۸۷)، عمل نکردن آنان بر پایه دانش خویش ([[سوره جمعه]]، آیه ۵).
 
== پیشینه حضور احبار یهود در حجاز ==
درباره پیشینه و سبب حضور احبار در [[حجاز]] که با مهاجرت [[یهود|یهودیان]] به این منطقه هم‌زمانی دارد، گزارش‌های گوناگون در دست است که به ترتیب تاریخی از این قرارند:
 
برخی از گزارش‌ها حضور آنان را در [[مدینه]] به دوران [[حضرت موسی(ع)]] (قرن ۱۲ ق.م.) برگردانده‌اند. آن‌گاه که سپاهی از [[بنی‌اسرائیل]] برای برابری با هجوم [[عمالیق|عَمالیقِ]] ساکن در حجاز<ref>الاعلاق النفیسه، ص۶۰؛ الاغانی، ج۲۲، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref>، روانه آن‌جا شد، پس از پیروزی در آن منطقه ساکن گشت.<ref>الاغانی، ج۲۲، ص۱۱۲؛ معجم البلدان، ج۵، ص۸۴؛ خلاصة الوفاء، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۶.</ref> این گزارش را نادرست و ساخته شده یهودیان دانسته‌اند که هدف از آن، اثبات حضور آنان از زمان حضرت موسی(ع) در حجاز است.<ref>المستوطنات الیهودیه، ص۳۶؛ نک: مدینة یثرب، ص۶۳-۶۶.</ref>
 
بر پایه گزارش‌های دیگر، آنان در دوران حضرت [[حضرت داود|داود]] و [[حضرت سلیمان|سلیمان]](ع) در سده‌های نُه تا۱۰ ق.م. ساکن حجاز شدند.<ref>خلاصة الوفاء، ج۱، ص۱۷۵؛ مدینة یثرب، ص۶۶.</ref> روایتی دیگر زمان سکونت آنان را قرن ششم پیش از میلاد (۵۸۶ و ۵۸۷ ق.م.)<ref>مدینة یثرب، ص۷۳.</ref> و هم‌زمان با حمله [[بخت النصر|بُختُ النُّصَُر]]، پادشاه [[بابل]]، به [[فلسطین]] و نابودی [[اورشلیم]] و اسارت بسیاری از ساکنان آن دانسته است. بر این اساس، گروهی از یهودیان و احبار برای نجات جان خویش به حجاز آمده، در یثرب ساکن شدند.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۴۷؛ خلاصة الوفاء، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بیشتر مورخان آغاز سکونت یهودیان در حجاز را سال ۷۰م. و هم‌زمان با حمله تیتوس، امپراتور روم، به شهر [[بیت المقدس]] دانسته‌اند. در این زمان، گروهی از یهودیان و دانشوران آنان که بعدها قبایل اصلی یهود را در مدینه شکل دادند، با فرار از چنگ ارتش روم، در حجاز ساکن شدند.<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۸۴؛ خلاصة الوفاء، ج۱، ص۱۶۰؛ مدینة یثرب، ص۷۵-۸۱.</ref> مورخ یهودی ولف سان (Wolfe son) و نیز موشه گیل (Moshe gil) با تصریح به این نظر، گزارش‌های مربوط به ورود یهودیان به حجاز در زمان حضرت موسی(ع) را به طور ضمنی رد کرده‌اند.<ref>تاریخ یهود، ص۹؛The origin of the jews of yathrib, p280, p203-224.</ref>
 
بر پایه برخی گزارش‌های تاریخی، احبار بر پایه نشانه‌های یاد شده در [[تورات]] برای [[پیامبر(ص)|پیامبر خاتم(ص)]] و با اعتقاد به مهاجرت ایشان به منطقه‌ای پر از نخل میان دو منطقه سنگلاخ، [[تیماء]] در نزدیکی [[یثرب]] و به احتمالی خود یثرب را مطابق با آن نشانه‌ها یافته، در آن‌جا سکنا گزیدند.<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۸۴؛ خلاصة الوفاء، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۶؛ مدینة یثرب، ص۶۳-۶۴.</ref> برخی از احبار به دیگران سفارش می‌کردند در صورت دیدار آن پیامبر، در ایمان به وی تردید نکنند.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۳؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۳۲۷؛ امتاع الاسماع، ج۳، ص۳۵۵.</ref> بر پایه روایتی از امام صادق (ص)، در کتب یهود، محلی میان دو کوه [[کوه عیر|عیر]] و [[کوه احد|اُحُد]] به عنوان مقصد هجرت پیامبر موعود یاد شده بود. گروهی از آنان با این گمان که [[کوه حداد]] در نزدیکی یثرب همان اُحُد است، در مناطق تیماء، [[خیبر]] و [[فدک]] ساکن شدند.<ref>الکافی، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۹؛ المیزان، ج۱، ص۲۲۳.</ref>
 
بر پایه گفته ولف سان، منابع یهودی درباره یهودیان شمال حجاز سخنی نگفته‌اند. با توجه به دقت یهودیان در نگارش تاریخ خود، محققان تاریخ یهود از سکوت منابع یهودی در این زمینه در شگفتند.<ref>تاریخ الیهود، ص۵۳.</ref> برخی پژوهشگران بر پایه مطالعات زبان‌شناسی و تفاوت فرهنگی یهودیان [[یثرب]] و [[فلسطین]]، در [[بنی‌اسرائیل|بنی‌اسرائیلی]] بودن یهودیانی چون قبیله [[بنی‌نضیر]] تردید کرده، آن‌ها را از عرب‌های یهودی شده دانسته‌اند.<ref>نک: المفصل، ج۶، ص۵۳۰-۵۳۲.</ref>
 
برخی از احبار یهود مانند [[کعب بن اشرف]]، جایگاه اجتماعی و دینی برجسته‌ای میان یهود و مردم یثرب داشتند. او که از احبار ثروتمند بنی‌نضیر بود، به سبب کمک‌های مالی خویش نفوذی فراوان در میان دیگر احبار یهود داشت.<ref>السیرة الحلبیه، ج۳، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>


== احبار و بشارت ظهور پیامبر گرامی(ص) ==
== احبار و بشارت ظهور پیامبر گرامی(ص) ==
=== آگاهی از بشارت ظهور ===
=== آگاهی از بشارت ظهور ===
بر پایه آیات قرآن و دیگر منابع اسلامی، دانشوران و احبار یهود نشانه‌ها و محل ظهور و هجرت پیامبر خاتم را در تورات و زبور خوانده و از نسل‌های گذشته شنیده بودند؛ ولی بسیاری از آنان این حقایق را کتمان می‌کردند. بنابر آیه ۱۵۷ سوره اعراف، بشارت بعثت پیامبر اسلام(ص) و ویژگی‌های ایشان در تورات و انجیل آمده است. این نشانه‌ها به‌اندازه‌ای روشن بود که آن‌ها حضرت محمد(ص) را مانند فرزندان خود می‌شناختند؛ ولی گروهی از آنان این حقایق را آگاهانه کتمان می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۶؛ الصافی، ج۵، ص۴۶؛ المیزان، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷؛ الامثل، ج۱، ص۴۲۰.</ref> (سوره بقره، آیه ۱۴۶) بر پایه همین آگاهی‌های پیشین، یهودیان و دانشورانشان همواره در برابر تعدّی و تجاوز اعراب، چشم امید به ظهور منجی داشتند و آن‌گاه که یهودیان یثرب با دو قبیله اوس و خزرج درگیر می‌شدند، می‌گفتند: به زودی با پیروی از پیامبری که ظهور خواهد کرد، شما را مانند قوم عاد و ارم از میان می‌بریم و بت‌هایتان را نابود می‌کنیم. آنان پس از بعثت پیامبر(ص) به سبب حسادت و سودخواهی، به او کفر ورزیدند؛ اما انصار که با شنیدن گزارش‌ها و صفات پیامبر موعود از زبان یهودیان، آماده این رویداد شده بودند، به اسلام گرویدند.<ref>الکافی، ج۸، ص۳۱۰؛ امتاع الاسماع، ج۳، ص۳۵۹؛ الصافی، ج۱، ص۱۶۰.</ref> (سوره بقره، آیه ۸۹)
بر پایه سخن قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی، دانشوران و احبار یهود نشانه‌ها و محل ظهور و هجرت پیامبر خاتم را در تورات و زبور خوانده و از نسل‌های گذشته شنیده بودند؛ ولی بسیاری از آنان این حقایق را کتمان می‌کردند. بر پایه سخن صریح قرآن کریم، بشارت بعثت پیامبر گرامی(ص) و ویژگی‌های ایشان در تورات و انجیل آمده است. (سوره اعراف، آیه ۱۵۷) این نشانه‌ها به‌اندازه‌ای روشن بود که آن‌ها پیامبر گرامی(ص) را مانند فرزندان خود می‌شناختند؛ ولی گروهی از آنان این حقایق را آگاهانه کتمان می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۶؛ الصافی، ج۵، ص۴۶؛ المیزان، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷؛ الامثل، ج۱، ص۴۲۰.</ref> (سوره بقره، آیه ۱۴۶) بر پایه همین آگاهی‌های پیشین، یهودیان و دانشورانشان همواره در برابر تعدّی و تجاوز اعراب، چشم امید به ظهور منجی داشتند و آن‌گاه که یهودیان یثرب با دو قبیله اوس و خزرج درگیر می‌شدند، می‌گفتند: به زودی با پیروی از پیامبری که ظهور خواهد کرد، شما را مانند قوم عاد و ارم از میان می‌بریم و بت‌هایتان را نابود می‌کنیم. آنان پس از بعثت پیامبر(ص) به سبب حسادت و سودخواهی، به او کفر ورزیدند؛ اما انصار که با شنیدن گزارش‌ها و صفات پیامبر موعود از زبان یهودیان، آماده این رویداد شده بودند، به اسلام گرویدند.<ref>الکافی، ج۸، ص۳۱۰؛ امتاع الاسماع، ج۳، ص۳۵۹؛ الصافی، ج۱، ص۱۶۰.</ref> (سوره بقره، آیه ۸۹)


در منابع تاریخی مسلمانان نیز گزارش‌های گوناگون درباره آگاهی دانشوران یهود از زمان ظهور پیامبر گرامی(ص) و نام و محل هجرت و خاتمیت ایشان در دست است.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۳۲۷؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۱۴؛ امتاع الاسماع، ج۳، ص۳۵۵.</ref> هنگامی که تُبَّع بن حسان، از پادشاهان سلسله حمیر در یمن، با حمله به یهودیان مدینه بر آنان چیره شد، تصمیم گرفت که مدینه را ویران کند. احبار یهود به او گفتند: تو قادر به این کار نخواهی بود؛ زیرا این سرزمین محل هجرت پیامبری از فرزندان اسماعیل(ع) است که در مکه مبعوث خواهد شد. تُبَّع که از دانش آنان آگاه بود، از ویران‌کردن مدینه چشم پوشید و با جمعی از احبار روانه مکه شد. گروهی از اطرافیان، تبع را تحریک کردند تا با ویران ساختن مکه، اموال و گنج‌های آن را غارت کرده، با سنگ‌های آن بنایی در یمن بسازد تا اعراب برای زیارت به آن‌جا روند. احبار یهود ضمن بازداشتن وی از این کار، کعبه را خانه خدا خواندند که هرکس قصد آسیب رساندن به آن را داشته باشد، نابود خواهد شد. همان شب تبع به سختی بیمار شد. احبار از وی خواستند در صورتی که قصد دست‌اندازی به کعبه را دارد، از آن چشم بپوشد تا بهبود یابد. وی چنین کرد و بهبود یافت. از آن پس، او همواره کعبه را تکریم می‌کرد و آن را با پارچه‌ای پوشاند و مناسک حج را انجام داد. وی آن دانشوران یهودی را همراه خود به یمن برد و خود و همه قومش به دین یهود گرویدند.<ref>المعارف، ص۶۳۴-۶۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ قس: بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۱۴.</ref>
در منابع تاریخی مسلمانان نیز گزارش‌های گوناگون درباره آگاهی دانشوران یهود از زمان ظهور پیامبر گرامی(ص) و نام و محل هجرت و خاتمیت ایشان در دست است.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۳۲۷؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۱۴؛ امتاع الاسماع، ج۳، ص۳۵۵.</ref> هنگامی که تُبَّع بن حسان، از پادشاهان سلسله حمیر در یمن، با حمله به یهودیان مدینه بر آنان چیره شد، تصمیم گرفت که مدینه را ویران کند. احبار یهود به او گفتند: تو قادر به این کار نخواهی بود؛ زیرا این سرزمین محل هجرت پیامبری از فرزندان اسماعیل(ع) است که در مکه مبعوث خواهد شد. تُبَّع که از دانش آنان آگاه بود، از ویران‌کردن مدینه چشم پوشید و با جمعی از احبار روانه مکه شد. گروهی از اطرافیان، تبع را تحریک کردند تا با ویران ساختن مکه، اموال و گنج‌های آن را غارت کرده، با سنگ‌های آن بنایی در یمن بسازد تا اعراب برای زیارت به آن‌جا روند. احبار یهود ضمن بازداشتن وی از این کار، کعبه را خانه خدا خواندند که هرکس قصد آسیب رساندن به آن را داشته باشد، نابود خواهد شد. همان شب تبع به سختی بیمار شد. احبار از وی خواستند در صورتی که قصد دست‌اندازی به کعبه را دارد، از آن چشم بپوشد تا بهبود یابد. وی چنین کرد و بهبود یافت. از آن پس، او همواره کعبه را تکریم می‌کرد و آن را با پارچه‌ای پوشاند و مناسک حج را انجام داد. وی آن دانشوران یهودی را همراه خود به یمن برد و خود و همه قومش به دین یهود گرویدند.<ref>المعارف، ص۶۳۴-۶۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ قس: بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۱۴.</ref>
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/احبار»