در حال ویرایش ازلام

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
{{کعبه عمودی}}
{{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۲۸]]|سال=[[۱۳۹۹]]|کاربر=Abbasahmadi1363}}
'''ازلام'''، تیرهای ویژه قمار و قرعه، که در روزگار [[جاهلیت]] در [[کعبه]] یا در دست مردم نگهداری شده و در نوعی قمار، تشخیص نیک و بد و قضاوت در امور مبهم استفاده می‌شد.


با ازلام، مراسم استسقام انجام می‌شد و استسقام به سه گونه صورت می‌گرفت. گونه نخست که مَیْسِر نامیده می‌شد، ۱۰ تیر و حداکثر ۱۰ نفر از ثروتمندان در آن حضور داشتند و در آن قماری صورت می‌گرفت که نتیجه‌اش رسیدن مقداری گوشت به نیازمندان بود. گونه دوم که سه تیر داشت، نوعی استخاره و تشخیص نیک و بد بود. گونه سوم که هفت تیر داشت، شبیه به قرعه بود و برای قضاوت در امور مبهم به کار می‌رفت.
'''ازلام'''، تیرهای ویژه قمار و قرعه، نگاه داشته شده در [[کعبه]] در روزگار [[جاهلیت]] است.
 
استقسام به ازلام، با تعالیم [[اسلام]] سازگار نبود؛ از این رو [[امام علی(ع)]] به دستور [[حضرت محمد(ص)]] نشانه‌های آن را از دیوار کعبه پاک کرد. با این همه، بر پایه گزارش‌هایی، حضرت محمد(ص) در برخی موارد از قرعه بهره می‌گرفت. گفته شده، قرعه‌ای که پیامبر(ص) از آن استفاده می‌کرد با استقسام به ازلام تفاوت داشته و جنبه‌های شرک‌آمیز آن را نداشت؛ بلکه طلب خیر از خداوند بود.  


==واژه==
==واژه==
خط ۱۸: خط ۱۵:
ازلام و کاربرد آن دو بار در قرآن یاد شده است؛ در یکی از آیات، واژگان استقسام و ازلام<ref group="یادداشت">{{آیه|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ... وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ}}.</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه ۳.</ref> و در آیه‌ای دیگر، واژه ازلام<ref group="یادداشت">{{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}.</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه ۹۰.</ref> ذکر شده است. واژه‌های هم‌معنای آن نیز، مانند اقلام<ref>سوره آل عمران(۳)، آیه ۴۴.</ref> و سهام<ref>سوره صافّات (۳۷)، آیه ۱۴۱.</ref> در قرآن یاد شده است.
ازلام و کاربرد آن دو بار در قرآن یاد شده است؛ در یکی از آیات، واژگان استقسام و ازلام<ref group="یادداشت">{{آیه|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ... وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ}}.</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه ۳.</ref> و در آیه‌ای دیگر، واژه ازلام<ref group="یادداشت">{{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}.</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه ۹۰.</ref> ذکر شده است. واژه‌های هم‌معنای آن نیز، مانند اقلام<ref>سوره آل عمران(۳)، آیه ۴۴.</ref> و سهام<ref>سوره صافّات (۳۷)، آیه ۱۴۱.</ref> در قرآن یاد شده است.


==استقسام==
==انواع استقسام با ازلام==
{{اصلی|استقسام}}[[استقسام]] با ازلام به عنوان یکی از سنت‌های [[جاهلیت|جاهلی]] به سه گونه انجام می‌شد. گونه نخست «مَیْسِر» بود که در هنگام قحطی توسط ثروتمندان انجام می‌شد<ref>المیسر و القداح، ص36-37.</ref> و در آن شتری خریده شده و به ۲۸ بخش تقسیم می‌شد.<ref name=":1">المحبر، ص335.</ref> در میسر که نوعی قمار بود ۱۰ تیر استفاده می‌شود و حداکثر ۱۰ نفر در آن شرکت داشتند.<ref name=":2">المیسر و القداح، ص86.</ref> روی تیرها نام و میزان سهم هر تیر مشخص شده بود. آنها را در جعبه‌ای مخصوص می‌ریختند و فردی تیرها را می‌چرخاند تا یکی به بیرون پرتاب شود. بر پایه تیرهایی که بیرون می‌جهید گوشت‌ها به افراد می‌رسید<ref name=":3">المیسر و القداح، ص85-102؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص259-260.</ref> و آنچه باقی می‌ماند به نیازمندان می‌دادند.<ref name=":4">المحبر، ص332.</ref>
استقسام با ازلام به عنوان یکی از سنت‌های [[جاهلیت|جاهلی]] به شیوه‌هایی گوناگون انجام می‌شد و کاربردهایی ویژه آن چنین بود:
 
گونه دوم، برای تشخیص نیک و بد در کارهایی بود که فرد در انجام آن تردید دارد؛ مانند ازدواج و سفر<ref name=":0">الاصنام، ص28؛ جامع البیان، ج6، ص101.</ref> و دارای سه تیر از ازلام بود.<ref name=":5">جامع البیان، ج6، ص101؛ الکشاف، ج1، ص593.</ref>
 
گونه سوم، بسیار همانند قرعه بود<ref name=":6" /> و برای قضاوت میان امور مبهم و مشکوک مانند تعیین نَسَب مشکوک و تعیین قاتل به کار می‌رفت.<ref name=":7">اخبار مکه، ازرقی، ص118.</ref> در این گونه هفت تیر از ازلام به کار می‌رفت.<ref name=":6" />
 
استقسام به ازلام با تعالیم [[اسلام]] سازگار نبود. در گونه نخست، به دلیل حرام بودن قمار و در دو گونه دیگر، به دلیل شرک‌آمیز بودن آن، این کار ناروا به شمار رفت. از این رو، [[حضرت محمد(ص)]] پس از فتح [[مکه]] هنگامی که وارد [[کعبه]] شد و تصاویری از [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] بر دیوارهای کعبه دید که ازلام در دستشان بود، فرمان داد که [[امام علی(ع)]] آن‌ها را پاک کند.<ref>تاریخ الاسلام، ج1، ص73؛ ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج21، ص106.</ref> سپس پیامبر(ص) به خدا سوگند خورد که آن دو هرگز استقسام نکردند.<ref>صحیح البخاری، ج4، ص111؛ السیرة النبویه، ج3، ص573؛ البدایة و النهایه، ج1، ص194.</ref>
 
==در قرآن==
قرآن در دو آیه، ازلام و استقسام با آن را حرام اعلام کرده است.<ref group="یادداشت">{{آیه|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ... وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ}} و {{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}.</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه‌های ۳ و ۹۰.</ref> در این آیات، دلیل تحریم و گونه استقسام مورد نظر معین نشده است. از این رو، مفسران در تفسیر آن دیدگاه‌های متفاوت دارند:


#گروهی، ازلام را به معنای مَیْسِر می‌دانند<ref>الکشاف، ج1، ص359؛ مجمع البیان، ج3، ص272؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص59.</ref> و به سیاق آیه استناد می‌کنند که درباره خوردنی‌های حرام است.<ref>تفسیر قرطبی، ج6، ص118؛ المیزان، ج5، ص166.</ref> نیز در روایت‌هایی، منظور این آیه همان قمار دانسته شده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج6، ص59.</ref>
===مَیْسِر===
#بیشتر مفسران، ازلام در دو آیه پیش‌گفته را به معنای ابزار تشخیص نیک و بد می‌دانند و تحریم آن را به دلیل ادعای علم غیب دانسته‌اند.<ref>الکشاف، ج1، ص360؛ التبیان، ج4، ص17؛ زبدة البیان، ص626.</ref> برخی، استدلال کرده‌اند که در آیه {{آیه|إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ}}، واژه میسر یاد شده و ازلام نمی‌تواند به همین معنا به کار رود، مگر این‌که عطف را از نوع تفسیری بدانیم، که برخلاف سیاق آیه است، زیرا سیاق آیه درباره شمارش موارد گوناگون است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج2، ص13.</ref>
#شماری، ازلام را به همه معانی آن گسترش داده‌اند؛ زیرا هیچ‌یک با تعالیم اسلام سازگاری ندارد؛ یا شرک‌آمیز است یا مانند میسر حرام است.<ref>المحرر الوجیز، ج2، ص233؛ تفسیر بیضاوی، ج2، ص293.</ref>


==گونه‌ها==
====چیستی====
در میان عرب جاهلی، برای چیره شدن بر قحطی و کمبود غذا در زمستان‌های سخت، شیوه‌ای در استقسام به کار گرفته می‌شد که از آن به «میسر» تعبیر می‌کردند. در این حال، ثروتمندان با ذبح شتران و تقسیم آن میان تهیدستان، وضع را متعادل می‌کردند.<ref>المیسر و القداح، ص36-37.</ref> این شیوه از سنت‌های افتخارآمیز آنان بود و اگر ثروتمندی از شرکت در آن خودداری می‌کرد، او را سرزنش نموده، «بَرَم» می‌خواندند،<ref>المیسر و القداح، ص36-37.</ref> یعنی کسی که از قمار خودداری می‌ورزد.<ref>العین، ج8، ص272؛ لسان العرب، ج12، ص43، «برم».</ref> این مراسم، بیشتر در شب‌های زمستان انجام می‌شد.<ref>المیسر و القداح، ص83-84.</ref> 


===ازلام در میسر===
====تیرها====
در مراسم میسر، ۱۰ تیر وجود داشت. هر یک از تیرها یک شکل و یک اندازه و نامی متناسب با سهم تعیین شده داشت. نام آن‌ها چنین بود:  
در مراسم میسر، ۱۰ تیر وجود داشت. هر یک از تیرها یک شکل و یک اندازه و نامی متناسب با سهم تعیین شده داشت. نام آن‌ها چنین بود:  
{{ستون-شروع|3}}
{{ستون-شروع|3}}
خط ۵۲: خط ۳۹:


{{پایان}}
{{پایان}}
===ازلام در تشخیص نیک و بد===
گاهی استسقام با ازلام برای تشخیص نیک و بد انجام می‌شد.<ref name=":0" /> در این گونه، شمار ازلام سه عدد بود. بر روی دو تیر نوشته بود: «أمرنی ربّی»، «نهانی ربّی». سومی نیز بدون نوشته به نام «غُفل» به معنای پوچ بود.<ref name=":5" /> گاه نیز ترتیب آن‌ها چنین بود: «افعل»، «لاتفعل» و «غفل»؛<ref>المدونة الکبری، ج2، ص68؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص58.</ref> یا: «نعم»، «لا» و «غُفل».<ref>معجم لغة الفقهاء، ص358.</ref> این تیرها، درون [[کعبه]] و نزد بت‌ها و کاهنان یا در دست مردم نگهداری می‌شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص118؛ جامع البیان، ج6، ص103؛ بلوغ الارب، ج3، ص68.</ref>
===ازلام در قرعه برای قضاوت===
کاربرد دیگر ازلام، بسیار همانند قرعه بود. در این‌گونه استقسام، هفت تیر به کار می‌رفت که در کعبه و نزد بت بزرگ هبل نگهداری می‌شد.<ref name=":6">اخبار مکه، ازرقی، ص117؛ الاصنام، ص28؛ بلوغ الارب، ج3، ص66-67.</ref> از این تیرها برای تعیین حکم امور مشکوک که حل آن‌ها دشوار بود، بهره می‌گرفتند.<ref name=":7" /> 


برای حل هر مشکل، تیرهایی مخصوص وجود داشت. برای مثال، در نَسَب مشکوک، از تیرهایی به نام «مِنْکُم»، «من غیرکم» و «ملصق» بهره می‌گرفتند. برای انجام مراسم، متولی کعبه تیرها را درون جعبه مخصوص می‌نهاد و در حالی که ورد می‌خواند و رویش را برگردانده بود، تیرها را در هم می‌آمیخت. تیری که بیرون می‌جهید، تعیین‌کننده حکم بود. برای نمونه، اگر «منکم» بیرون می‌جهید، آن کودک یا شخص به مراجعه‌کننده نسبت می‌یافت. اگر «من غیرکم» بیرون می‌جهید، «حلیف» یا هم‌پیمان بود و اگر «ملصق» بیرون می‌آمد، نه هم‌پیمان بود و نه دارای نسب.<ref>جامع البیان، ج6، ص104.</ref>
====چگونگی====
در انجام میسر ۱۰ تن همراه ۱۰ تیر شرکت داشتند.<ref name=":0" /> گاه که شرکت‌کنندگان به ۱۰ تن نمی‌رسیدند، برخی دو یا سه تیر برمی‌داشتند و این موجب برتری آنان می‌شد.<ref>المیسر و القداح، ص86.</ref> برخی از شرکت‌کنندگان نیز تیرهای دیگران را قرض می‌گرفتند؛ زیرا عقیده داشتند که تیرهای آن شخص دیگر خوش‌اقبال بوده، برنده می‌شود.<ref>غریب الحدیث، ج3، ص468-471.</ref> اعضا پس از خریدن شتر، پیش از پرداخت بهای آن ذبحش می‌کردند. سپس آن را به ۲۸ بخش مساوی قسمت می‌کردند. به هر تیر به تناسب نامش سهام معینی تعلق می‌گرفت. آن‌گاه شخصی از میان فقیران با عنوان «حرضه» حاضر می‌شد و در برابرش پارچه سفیدی گسترده، دست راستش را با پارچه‌ای ضخیم می‌پوشاندند تا نتواند با لمس تیرها سهم آن را تشخیص دهد. پشت سر او نیز شخصی به نام «رقیب» برای نظارت بر کار وی و کمک به او می‌ایستاد.<ref>المحبر، ص335.</ref> تیرها را در جعبه مخصوصی به نام «ربابه» می‌گذاشتند. سپس حرضه در حالی که از ازلام روی برگردانده بود، با دست چپ آن‌ها را به هم می‌آمیخت و هر تیری که بیرون می‌جهید، با دست راست گرفته، به رقیب می‌داد و رقیب سهام روی آن را می‌خواند. اگر سهام داشت، به همان مقدار از گوشت به صاحبش می‌دادند و اگر پوچ بود، به داخل ظرف بازمی‌گرداند. این کار تا آن‌گاه که گوشت باقی مانده کمتر از سهام تیرهای باقی مانده شود، ادامه داشت. در پایان بازندگان بهای شتر را می‌پرداختند<ref>المیسر و القداح، ص85-102؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص259-260.</ref> و گوشت‌های مانده میان تهیدستان قسمت می‌شد.<ref>المحبر، ص332.</ref>
 
===تشخیص نیک و بد===
یکی از کاربردهای ازلام در [[جاهلیت]]، کاری همانند استخاره و تعیین تکلیف در اموری بود که فرد در آن تردید داشت و تصمیم‌گیری برایش دشوار بود. این‌گونه استقسام برای دانستن نیک و بد کارها و اراده غیبی خدایان در اموری مانند ازدواج، سفر، جنگ و صلح انجام می‌شد.<ref>الاصنام، ص28؛ جامع البیان، ج6، ص101.</ref>
 
شمار تیرهای این نوع استقسام سه عدد بود. بر روی دو تیر نوشته بود: «أمرنی ربّی»، «نهانی ربّی». سومی نیز بدون نوشته به نام «غُفل» به معنای پوچ بود.<ref>جامع البیان، ج6، ص101؛ الکشاف، ج1، ص593.</ref> گاه نیز ترتیب آن‌ها چنین بود: «افعل»، «لاتفعل» و «غفل»؛<ref>المدونة الکبری، ج2، ص68؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص58.</ref> یا: «نعم»، «لا» و «غُفل».<ref>معجم لغة الفقهاء، ص358.</ref> این تیرها، درون [[کعبه]] و نزد بت‌ها و کاهنان یا در دست مردم نگهداری می‌شد. اگر کسی می‌خواست نیک و بد کاری را بداند، با این سه تیر استقسام می‌کرد. بیشتر در امور مهم، این کار به دست کاهن یا متولیان بت‌ها انجام می‌شد. مردم با دادن مبلغی از آن‌ها می‌خواستند مراسم را نزد بت بزرگ هبل اجرا کنند تا اراده خدایانشان را درباره آن کار بدانند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص118؛ جامع البیان، ج6، ص103؛ بلوغ الارب، ج3، ص68.</ref>
 
برای انجام این کار، سه تیر را درون ظرفی مخصوص با عنوان «ربابه» می‌گذاشتند و پس از درآمیختن آن‌ها، یکی را که از ظرف بیرون می‌جهید، برمی‌داشتند. اگر پوچ نبود، به نوشته روی آن عمل می‌کردند. اما اگر پوچ بود، آن را به ظرف بازگردانده، این‌کار را تکرار می‌کردند. گاه اگر نهی می‌آمد، تا یک سال صبر می‌نمودند و استقسام را دیگر بار انجام می‌دادند.<ref>جامع البیان، ج6، ص104.</ref>
 
از مشرکان نام‌آور که این کار را انجام می‌دادند، می‌توان از سراقة بن مالک نام برد که در شب هجرت [[حضرت محمد(ص)]] برای تعقیب ایشان استقسام کرد و نهی آمد.<ref>صحیح البخاری، ج4، ص256؛ البدایة و النهایه، ج3، ص226؛ المیزان، ج6، ص118.</ref> [[امیة بن خلف]] و عتبه نیز از این شمار بودند. شیبه هم برای شرکت در [[غزوه بدر|نبرد بدر]] این کار را انجام داد و نهی آمد؛ ولی در نبرد شرکت کرد و کشته شد.<ref>الامتاع و الاسماع، ج1، ص86.</ref> گفته‌اند امرؤ القیس هنگامی که قصد خونخواهی پدر را داشت، نزد بت ذو الخصله استقسام کرد و نهی آمد. اما وی تیرها را شکست و این نهی را نپذیرفت.<ref>الاصنام، ص35؛ معجم البلدان، ج2، ص384.</ref> [[ابوسفیان بن حارث|ابو سفیان]] نیز در نبرد بدر و [[غزر|حنین]] ازلام خود را در تیردان داشت.<ref>المیزان، ج9، ص235.</ref>
 
===قرعه‌زدن برای قضاوت در امور مبهم===
کاربرد دیگر ازلام، بسیار همانند قرعه بود. در این‌گونه استقسام، هفت تیر به کار می‌رفت که در کعبه و نزد بت بزرگ هبل نگهداری می‌شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص117؛ الاصنام، ص28؛ بلوغ الارب، ج3، ص66-67.</ref> از این تیرها برای تعیین حکم امور مشکوک که حل آن‌ها دشوار بود، بهره می‌گرفتند. بیشتر، این امور در مواردی مانند تعیین نَسَب مشکوک، ازدواج، پرداخت دیه، تعیین قاتل، دفن مرده و حفر چاه برای آب بود. این مراسم با اهدای ۱۰۰ درهم یا یک شتر به متولی کعبه انجام می‌شد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص118.</ref>
 
برای حل هر مشکل، تیرهایی مخصوص وجود داشت. برای مثال، در نسب مشکوک، از تیرهایی به نام «مِنْکُم»، «من غیرکم» و «ملصق» بهره می‌گرفتند. برای انجام مراسم، متولی کعبه تیرها را درون جعبه مخصوص می‌نهاد و در حالی که ورد می‌خواند و رویش را برگردانده بود، تیرها را در هم می‌آمیخت. تیری که بیرون می‌جهید، تعیین‌کننده حکم بود. برای نمونه، اگر «منکم» بیرون می‌جهید، آن کودک یا شخص به مراجعه‌کننده نسبت می‌یافت. اگر «من غیرکم» بیرون می‌جهید، «حلیف» یا هم‌پیمان بود و اگر «ملصق» بیرون می‌آمد، نه هم‌پیمان بود و نه دارای نسب.<ref>جامع البیان، ج6، ص104.</ref>
 
==استسقام در اسلام==
میسر، یکی از گونه‌های استقسام، در [[جاهلیت]] قمار به شمار می‌رفت و برای لهو و لعب و گاه [[اطعام در حج|اطعام]] نیازمندان به کار می‌رفت.<ref>تفسیر قرطبی، ج6، ص58.</ref> دو گونه دیگر آن نیز، گاه رنگ و بویی مذهبی می‌یافت و به عنوان آیینی برای آگاهی از غیب و اراده خدایان اجرا می‌شد.
 
استقسام به ازلام با تعالیم [[اسلام]] سازگار نبود. در گونه نخست، به دلیل حرام بودن قمار و در دو گونه دیگر، به دلیل شرک‌آمیز بودن آن، این کار ناروا به شمار رفت. از این رو، [[حضرت محمد(ص)]] پس از فتح [[مکه]] هنگامی که وارد [[کعبه]] شد و تصاویری از [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] بر دیوارهای کعبه دید که ازلام در دستشان بود، فرمان داد که [[امام علی(ع)]] آن‌ها را پاک کند.<ref>تاریخ الاسلام، ج1، ص73؛ ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج21، ص106.</ref> سپس پیامبر(ص) به خدا سوگند خورد که آن دو هرگز استقسام نکردند.<ref>صحیح البخاری، ج4، ص111؛ السیرة النبویه، ج3، ص573؛ البدایة و النهایه، ج1، ص194.</ref>
 
==استسقام در قرآن==
قرآن در دو آیه، ازلام و استقسام با آن را حرام اعلام کرده است.<ref group="یادداشت">{{آیه|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ... وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ}} و {{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}.</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه‌های ۳ و ۹۰.</ref> در این آیات، دلیل تحریم و گونه استقسام مورد نظر معین نشده است. از این رو، مفسران در تفسیر آن دیدگاه‌های متفاوت دارند:
 
*گروهی، ازلام را به معنای مَیْسِر می‌دانند<ref>الکشاف، ج1، ص359؛ مجمع البیان، ج3، ص272؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص59.</ref> و به سیاق آیه استناد می‌کنند که درباره خوردنی‌های حرام است.<ref>تفسیر قرطبی، ج6، ص118؛ المیزان، ج5، ص166.</ref> نیز در روایت‌هایی، منظور این آیه همان قمار دانسته شده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج6، ص59.</ref>
*بیشتر مفسران، ازلام در دو آیه پیش‌گفته را به معنای ابزار تشخیص نیک و بد می‌دانند و تحریم آن را به دلیل ادعای علم غیب دانسته‌اند.<ref>الکشاف، ج1، ص360؛ التبیان، ج4، ص17؛ زبدة البیان، ص626.</ref> برخی، استدلال کرده‌اند که در آیه {{آیه|إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ}}، واژه میسر یاد شده و ازلام نمی‌تواند به همین معنا به کار رود، مگر این‌که عطف را از نوع تفسیری بدانیم، که برخلاف سیاق آیه است، زیرا سیاق آیه درباره شمارش موارد گوناگون است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج2، ص13.</ref>
*شماری، ازلام را به همه معانی آن گسترش داده‌اند؛ زیرا هیچ‌یک با تعالیم اسلام سازگاری ندارد؛ یا شرک‌آمیز است یا مانند میسر حرام است.<ref>المحرر الوجیز، ج2، ص233؛ تفسیر بیضاوی، ج2، ص293.</ref>
 
==استقسام و قرعه==
با وجود شرک‌آمیز بودن استقسام و تحریم آن، مواردی یاد شده که موحدان پیش از [[اسلام]] و نیز مسلمانان پس از اسلام از استقسام و همانند آن، یعنی قرعه با سهام و اقلام، استفاده کرده‌اند. در قرآن<ref>سوره آل عمران(۳)، آیه ۴۴.</ref> از استقسام با اقلام به دست [[یهودیت|یهودیان]] در ماجرای کفالت [[حضرت مریم(س)]] سخن رفته است.<ref>مجمع البیان، ج2، ص747؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص48.</ref> در آیاتی دیگر نیز،<ref>سوره صافّات (۳۷)، آیه‌های ۱۳۹–۱۴۲.</ref> نیز ماجرای به آب افکندن [[حضرت یونس(ع)]] و قرعه به همین منظور یاد شده است.<ref>تفسیر عیاشی، ج2، ص136.</ref> عبدالمطلب نیز از موحدان دوره [[جاهلیت|جاهلی]] بود که برای حفر [[زمزم]]<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص12؛ الخصال، ج1، ص157؛ جامع البیان، ج6، ص103.</ref> و ذبح فرزندش عبدالله، از همین‌گونه استقسام بهره برد.<ref>الاصنام، ص28؛ من لا یحضره الفقیه، ج3، ص51؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص59.</ref>
 
پس از اسلام نیز، از مواردی یاد شده که [[حضرت محمد(ص)]] از قرعه بهره می‌گرفت. ایشان برای همراه بردن [[امهات المؤمنین|همسرانش]] به غزوه‌ها<ref>التحریر و التنویر، ج23، ص175.</ref> و حل اختلاف میان دو تن در ارث و این‌گونه موارد، از قرعه با تیر بهره می‌گرفت.<ref>التحریر و التنویر، ج23، ص175.</ref>
 
برخی، برای رفع این تعارض، به تفاوت «قرعه» و «استقسام به ازلام» اشاره کرده‌اند. به باور آنها، درست است که هر دو در ابزار، یعنی سهام و ازلام و اقلام، و نیز در هدف، یعنی تعیین تکلیف و خیر و شر، با هم شباهت دارند؛ ولی استقسام جاهلی، بیانگر اراده بت‌ها است و جنبه شرک‌آمیز دارد؛<ref>روح المعانی، ج6، ص58.</ref> ولی انجام استقسام به منزله قرعه، بر اراده خداوند دلالت دارد.<ref>التحریر و التنویر، ج23، ص174.</ref> بدین روی، استقسام تهی از هرگونه شرک و در معنای «طلب خیر از خداوند یا خواستن رهنمود و یاری از او هنگام تحیر و سرگردانی» جایز است.<ref>المیزان، ج6، ص118.</ref>
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۶۹: خط ۸۷:
}}
}}
*'''احکام القرآن'''، ابن العربی (م.۵۴۳ق)، به کوشش محمد، لبنان، دار الفکر.
*'''احکام القرآن'''، ابن العربی (م.۵۴۳ق)، به کوشش محمد، لبنان، دار الفکر.
*'''اخبار مکه'''، الفاکهی (م.۲۷۹ق)، به کوشش ابن دهیش، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۴۰۷ق.
*'''اخبار مکه'''، الازرقی (م.۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
*'''اخبار مکه'''، الازرقی (م.۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
*'''الاصنام (تنکیس الاصنام)'''، هشام بن محمد کلبی (م.۲۰۱ق)، ترجمه، جلالی، تهران، نشر نو، ۱۳۶۴ش.
*'''الاصنام (تنکیس الاصنام)'''، هشام بن محمد کلبی (م.۲۰۱ق)، ترجمه، جلالی، تهران، نشر نو، ۱۳۶۴ش.
خط ۸۷: خط ۱۰۶:
*'''تفسیر قرطبی (الجامع لأحکام القرآن)'''، القرطبی (م.۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
*'''تفسیر قرطبی (الجامع لأحکام القرآن)'''، القرطبی (م.۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
*'''جامع البیان'''، الطبری (م.۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
*'''جامع البیان'''، الطبری (م.۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
*'''الخصال'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۳ق.
*'''روح المعانی'''، الآلوسی (م.۱۲۷۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
*'''زبدة البیان'''، المقدس الاردبیلی (م.۹۹۳ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
*'''زبدة البیان'''، المقدس الاردبیلی (م.۹۹۳ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
*'''السیرة النبویه'''، ابن کثیر (م.۷۷۴ق)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق.
*'''السیرة النبویه'''، ابن کثیر (م.۷۷۴ق)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق.
*'''صحیح البخاری'''، البخاری (م.۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
*'''صحیح البخاری'''، البخاری (م.۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
*'''العین'''، خلیل (م.۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
*'''العین'''، خلیل (م.۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
*'''غریب الحدیث'''، ابن سلام الهروی (م.۲۲۴ق)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق.
*'''فتح الباری'''، ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
*'''فتح الباری'''، ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
*'''القاموس الفقهی لغةً و اصطلاحاً'''، سعدی ابوجیب، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۹ق.
*'''القاموس الفقهی لغةً و اصطلاحاً'''، سعدی ابوجیب، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۹ق.
خط ۱۰۱: خط ۱۲۳:
*'''المدونة الکبری'''، مالک بن انس (م.۱۷۹ق)، المصر، مطبعة السعاده.
*'''المدونة الکبری'''، مالک بن انس (م.۱۷۹ق)، المصر، مطبعة السعاده.
*'''مستند الشیعه'''، احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
*'''مستند الشیعه'''، احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
*'''معجم البلدان'''، یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
*'''معجم لغة الفقهاء'''، محمد قلعه‌جی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
*'''معجم لغة الفقهاء'''، محمد قلعه‌جی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
*'''معجم مقاییس اللغه'''، ابن فارس (م.۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
*'''معجم مقاییس اللغه'''، ابن فارس (م.۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
*'''من لا یحضره الفقیه'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
*'''الموسوعة الفقهیة المیسره'''، محمد علی الانصاری، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
*'''الموسوعة الفقهیة المیسره'''، محمد علی الانصاری، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
*'''المهذب'''، القاضی ابن البراج (م.۴۸۱ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
*'''المهذب'''، القاضی ابن البراج (م.۴۸۱ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
خط ۱۱۰: خط ۱۳۴:
{{پایان}}
{{پایان}}


[[رده:تاریخ کعبه]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:قمار]]
 
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:قمار]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/ازلام»