در حال ویرایش اشعار و تقلید

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
'''اِشعار و تقلید'''، یکی از سبب‌های انعقاد [[احرام]] در [[حج قران]]، بر پایه برخی مذاهب اسلامی است. اشعار، ایجاد شکاف در کوهان شتری است که برای قربانی آماده شده است، تا اینگونه شناسایی آن آسان‌تر باشد. تقلید، آویزان کردن کفش به گردن حیوانی است که برای قربانی آماده شده است.
{{در دست ویرایش|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۹]]|کاربر=Abbasahmadi1363}}
'''اشعار و تقلید'''، از سبب‌های انعقاد [[احرام]] در [[حج قران]] بر پایه برخی مذاهب اسلامی است


زمان اشعار و تقلید، بر پایه اختلاف نظری که میان فقیهان است، [[میقات]] یا زمان [[احرام]] است.
فقیهان [[شیعه]] و شماری از فقیهان [[اهل سنت]]، اشعار را مخصوص شتر دانسته‌اند. در برابر، بیشتر فقیهان اهل سنت آن را در گاو یا گاو کوهان‌دار نیز جاری دانسته‌اند. به باور فقیهان شیعه، تقلید در شتر، گاو و گوسفند جاری است. در این باره، میان عالمان اهل سنت اختلاف نظر است.
به باور فقیهان شیعه، در حج قران، افزون بر [[تلبیه]]، اشعار و تقلید نیز احرام را منعقد می‌کند. فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]]، این ویژگی را فقط برای تقلید پذیرفته‌اند و دیگر مذاهب اهل سنت، هیچ کدام از اشعار و تقلید را برای انعقاد احرام کافی ندانسته‌اند.
==واژه==
==واژه==
واژه «اشعار»، مصدر باب افعال از ریشه «ش، ع، ر» به معنای اعلام کردن، نشانه گذاری و درآوردن خون است.<ref>لسان العرب، ج4، ص413؛ تاج العروس، ج7، ص33، 37، «شعر».</ref> کاربرد فقهی این واژه، نزدیک به معنای لغوی آن است. اشعار شتر، یعنی شکافتن یک سوی کوهان و خون‌آلود کردن آن، به نشانه مختص بودنش برای [[قربانی]].<ref>المغنی، ج3، ص574؛ جواهر الکلام، ج18، ص57؛ معجم المصطلحات، ج1، ص194.</ref>  
واژه «اشعار»، مصدر باب افعال از ریشه «ش، ع، ر» به معنای اعلام کردن، نشانه گذاری و درآوردن خون است.<ref>لسان العرب، ج4، ص413؛ تاج العروس، ج7، ص33، 37، «شعر».</ref> کاربرد فقهی این واژه، نزدیک به معنای لغوی آن است. اشعار شتر، یعنی شکافتن یک سوی کوهان و خون‌آلود کردن آن، به نشانه مختص بودنش برای [[قربانی]].<ref>المغنی، ج3، ص574؛ جواهر الکلام، ج18، ص57؛ معجم المصطلحات، ج1، ص194.</ref> واژه «تقلید» نیز، مصدر باب تفعیل از ریشه «ق‌، ل، د» به معنای افکندن قلاده بر گردن است<ref>الصحاح، ج2، ص527؛ تاج العروس، ج5، ص205، «قلد».</ref> و در اصطلاح باب حج، به معنای آویختن نعل و چیزهای دیگر بر گردن قربانی به قصد نشانه‌گذاری آن برای قربانی شدن است.<ref>المغنی، ج3، ص574-575؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص257؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص666.</ref> گاه از «اشعار» و «تقلید»، به «سِیاق الهَدْی» تعبیر شده است.<ref>الروضة البهیه، ج2، ص300؛ کشف اللثام، ج6، ص179؛ جواهر الکلام، ج19، ص193.</ref>
 
واژه «تقلید»، مصدر باب تفعیل از ریشه «ق‌، ل، د» به معنای افکندن قلاده بر گردن است<ref>الصحاح، ج2، ص527؛ تاج العروس، ج5، ص205، «قلد».</ref> و در اصطلاح باب حج، به معنای آویختن نعل و چیزهای دیگر بر گردن قربانی به قصد نشانه‌گذاری آن برای [[قربانی]] شدن است.<ref>المغنی، ج3، ص574-575؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص257؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص666.</ref> گاه از «اشعار» و «تقلید»، به «سِیاق الهَدْی» تعبیر شده است.<ref>الروضة البهیه، ج2، ص300؛ کشف اللثام، ج6، ص179؛ جواهر الکلام، ج19، ص193.</ref>


==پیشینه==
==پیشینه==


اشعار و تقلید از سنت‌های [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیمی]] هستند که پیش از پیدایش اسلام بدان عمل می‌شده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج6، ص40؛ العرف الشذی، ج2، ص267؛ المفصل، ج11، ص210، 388.</ref> مردم در روزگار [[جاهلیت]]، کفش یا قلاده‌ای برگردن حیوانات آماده برای [[قربانی]] کردن در حج می‌انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می‌کردند تا هم راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آن رعایت شود و هم مردم بدانند که این حیوان ویژه قربانی حج است.<ref>المفصل، ج11، ص209-210، 388.</ref> آنان پس از انجام دادن اشعار یا تقلید، هرگونه بهره‌وری از حیوان اشعار یا تقلید شده را بر خود حرام می‌پنداشتند و حتی در گرسنگی سخت، از آن بهره نمی‌بردند.<ref>التفسیر الکبیر، ج12، ص101.</ref> در آن روزگار، حاجیان گاه با آویختن گردن‌آویزی از مو، پشم یا پوست درختان، به گمان خود، خویشتن را از گزند دشمنان حفظ می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج3، ص382؛ روح المعانی، ج4، ص36.</ref>
===پیش از اسلام===
چنان‌که گفته‌اند، اشعار و تقلید از سنت‌های [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیمی]] هستند که پیش از پیدایش اسلام بدان عمل می‌شده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج6، ص40؛ العرف الشذی، ج2، ص267؛ المفصل، ج11، ص210، 388.</ref> مردم در روزگار [[جاهلیت]]، کفش یا قلاده‌ای برگردن حیوانات آماده برای [[قربانی]] کردن در حج می‌انداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد می‌کردند تا هم راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آن رعایت شود و هم مردم بدانند که این حیوان ویژه قربانی حج است.<ref>المفصل، ج11، ص209-210، 388.</ref> آنان پس از انجام دادن اشعار یا تقلید، هرگونه بهره‌وری از حیوان اشعار یا تقلید شده را بر خود حرام می‌پنداشتند و حتی در گرسنگی سخت، از آن بهره نمی‌بردند.<ref>التفسیر الکبیر، ج12، ص101.</ref> در آن روزگار، حاجیان گاه با آویختن گردن‌آویزی از مو، پشم یا پوست درختان، به گمان خود، خویشتن را از گزند دشمنان حفظ می‌کردند.<ref>مجمع البیان، ج3، ص382؛ روح المعانی، ج4، ص36.</ref>


==در اسلام==
==در اسلام==
اشعار و تقلید که پیش از [[اسلام]] نیز وجود داشت، در اسلام با حدود و شرایطی تأیید شد. اشعار و تقلید، در منابع فقهی [[شیعه]] و شماری از [[اهل سنت]]، به منزله جایگزین [[تلبیه]]، از سبب‌های انعقاد [[احرام]] در [[حج قِران]] مطرح شده است.<ref group="یادداشت">حج قران در کنار [[حج افراد]] و [[حج تمتع]] یکی از اقسام سه‌گانه حج و وظیفه کسانی است که در محدوده ۴۸ میلی مکه سکونت دارند.</ref><ref>اللمعة الدمشقیه، ص66.</ref>  
اشعار و تقلید که پیش از اسلام نیز وجود داشت، در [[اسلام]] با حدود و شرایطی تأیید شد. در منابع فقهی [[شیعه]] و شماری از [[اهل سنت]]، به منزله جایگزین [[تلبیه]]، از سبب‌های انعقاد [[احرام]] در [[حج قِران]] مطرح شده است.<ref group="یادداشت">حج قران در کنار [[حج افراد]] و [[حج تمتع]] یکی از اقسام سه‌گانه حج و وظیفه کسانی است که در محدوده ۴۸ میلی مکه سکونت دارند.</ref><ref>اللمعة الدمشقیه، ص66.</ref>  


به باور برخی از مفسران، مقصود از شعائر الهی که در آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ}}<ref group="یادداشت" name=":0">اى كسانى كه ايمان آورده ايد، حرمت شعاير خدا را... نگه داريد!</ref><ref name=":0">سوره مائده (۵)، آیه ۲؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۰۶.</ref> پاسداشت حرمت آن سفارش شده، شترهای اشعار شده برای حج هستند.<ref>نک: التبیان، ج4، ص31.</ref> «قلائد» در دو آیه از آیات قرآن <ref group="یادداشت">{{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ}} اى كسانى كه ايمان آورده ايد، حرمت شعاير خدا، و ماه حرام، و قربانى بى نشان، و قربانی‌هاى گردن بنددار و... نگه داريد! {{آیه|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ}} خداوند [زيارت] [[كعبه]] [[بیت‌الله|بيت الحرام]] را وسيله به پا داشتن [مصالح] مردم قرار داده، و ماه حرام و [[قربانی|قربانی‌]]<nowiki/>هاى بى نشان و قربانی‌هاى نشان دار را [نيز به همين منظور مقرّر فرموده است].</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه‌های ۲ و ۹۷.</ref>نیز به قربانی‌های نشان‌دار تفسیر شده<ref>روض الجنان، ج7، ص166.</ref> و ذکر آن پس از «هَدْی»، از قبیل ذکر خاص پس از عام است که از اهمیت این موضوع نشان دارد.<ref>مواهب الرحمن، ج10، ص259؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج2، ص282.</ref>
به باور برخی از مفسران، مقصود از شعائر الهی که در آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ}}<ref group="یادداشت" name=":0">اى كسانى كه ايمان آورده ايد، حرمت شعاير خدا را... نگه داريد!</ref><ref name=":0">سوره مائده (۵)، آیه ۲؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۰۶.</ref> پاسداشت حرمت آن سفارش شده، شترهای اشعار شده برای حج هستند.<ref>نک: التبیان، ج4، ص31.</ref> «قلائد» در دو آیه از آیات قرآن <ref group="یادداشت">{{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ}} اى كسانى كه ايمان آورده ايد، حرمت شعاير خدا، و ماه حرام، و قربانى بى نشان، و قربانی‌هاى گردن بنددار و... نگه داريد! {{آیه|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ}} خداوند [زيارت] [[كعبه]] [[بیت‌الله|بيت الحرام]] را وسيله به پا داشتن [مصالح] مردم قرار داده، و ماه حرام و [[قربانی|قربانيی]]<nowiki/>هاى بى نشان و قربانی‌هاى نشان دار را [نيز به همين منظور مقرّر فرموده است].</ref><ref>سوره مائده (۵)، آیه‌های ۲ و ۹۷.</ref>نیز به قربانی‌های نشان‌دار تفسیر شده<ref>روض الجنان، ج7، ص166.</ref> و ذکر آن پس از «هَدْی»، از قبیل ذکر خاص پس از عام است که از اهمیت این موضوع نشان دارد.<ref>مواهب الرحمن، ج10، ص259؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج2، ص282.</ref>


در منابع گوناگون، حکمت‌هایی برای اشعار و تقلید بیان شده که برخی از آن‌ها چنین است: ناتوانی شیطان از دست زدن به حیوان، آمرزش صاحب حیوان با ریختن نخستین قطره خون از حیوان اشعار شده، آگاهی دیگران از اختصاص یافتن حیوان اشعار شده برای [[قربانی]] و آسان‌تر بودن شناخت حیوان برای مالک خود پس از اشعار و تقلید.<ref>علل الشرایع، ج2، ص434؛ من لا یحضره الفقیه، ج2،
در منابع گوناگون، حکمت‌هایی برای اشعار و تقلید بیان شده که برخی از آن‌ها چنین است: ناتوانی شیطان از دست زدن به حیوان، آمرزش صاحب حیوان با ریختن نخستین قطره خون از حیوان اشعار شده، آگاهی دیگران از اختصاص یافتن حیوان اشعار شده برای [[قربانی]] و آسان‌تر بودن شناخت حیوان برای مالک خود پس از اشعار و تقلید.<ref>علل الشرایع، ج2، ص434؛ من لا یحضره الفقیه، ج2،
خط ۲۴: خط ۱۹:


==استحباب==
==استحباب==
'''اشعار'''
به اجماع فقیهان [[شیعه]]<ref>مستند الشیعه، ج13، ص105.</ref> و به باور بسیاری از فقیهان [[اهل سنت]]،<ref>المغنی، ج3، ص575؛ المجموع، ج8، ص358.</ref> اشعار نه تنها مشروع، بلکه مستحب است. از [[صحابه]] و فقیهان نخستین نیز افرادی مانند [[عبدالله بن عمر بن خطاب|ابن عمر]]، حسن بصری، قاسم بن محمد، سالم بن عبدالله، عطاء، ابویوسف، اسحاق و ابوثور به استحباب اشعار باور داشتند.<ref>شرح صحیح البخاری، ج4، ص382.</ref> پشتوانه این گروه از فقیهان، سیره [[حضرت محمد(ص)]] به مقتضای روایت‌هایی است که از انجام گرفتن اشعار و تقلید به دست وی گزارش کرده‌اند.<ref>صحیح البخاری، ج2، ص182-183؛ المغنی، ج3، ص575.</ref>
به اجماع فقیهان [[شیعه]]<ref>مستند الشیعه، ج13، ص105.</ref> و به باور بسیاری از فقیهان [[اهل سنت]]،<ref>المغنی، ج3، ص575؛ المجموع، ج8، ص358.</ref> اشعار نه تنها مشروع، بلکه مستحب است. از [[صحابه]] و فقیهان نخستین نیز افرادی مانند [[عبدالله بن عمر بن خطاب|ابن عمر]]، حسن بصری، قاسم بن محمد، سالم بن عبدالله، عطاء، ابویوسف، اسحاق و ابوثور به استحباب اشعار باور داشتند.<ref>شرح صحیح البخاری، ج4، ص382.</ref> پشتوانه این گروه از فقیهان، سیره [[حضرت محمد(ص)]] به مقتضای روایت‌هایی است که از انجام گرفتن اشعار و تقلید به دست وی گزارش کرده‌اند.<ref>صحیح البخاری، ج2، ص182-183؛ المغنی، ج3، ص575.</ref>


در برابر، [[ابوحنیفه]] بدین استدلال که اشعار گونه‌ای مُثْله کردن و مایه آزار حیوان است، آن را مکروه، بلکه حرام، دانسته است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص138؛ بدائع الصنائع، ج2، ص162؛ حلیة العلماء، ج3، ص227.</ref> از میان صحابه و فقیهان نخستین، مکروه شمردن اشعار تنها به ابراهیم بن یزید نخعی نسبت یافته است.<ref>سنن الترمذی، ج2، ص194-195.</ref> نظر ابوحنیفه مخالف حدیث‌های صحیح قلمداد شده و مورد نقد قرار گرفته است. ناقدان، انجام دادن کارهایی چون فَصْد، حجامت و نشانه‌گذاری بر اندام‌های بدن حیوانات را که بر پایه مصالحی صورت می‌گیرد، مصداق مثله کردن ندانسته‌اند.<ref>صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228.</ref><ref group="یادداشت">حتی اگر اشعار گونه‌ای مثله کردن شمرده شود، باید گفت که با توجه به حدیث‌های پیش‌گفته، ادله عام نهی از مثله و آزار حیوانات، تخصیص خورده و این کار به‌گونه خاص روا دانسته شده است.</ref><ref>المجموع، ج8، ص359؛ نیل الاوطار، ج5، ص183-184.</ref> برخی در توجیه دیدگاه ابوحنیفه، کراهت را تنها مربوط به اشعاری دانسته‌اند که از اندازه بگذرد و مایه ترس از تلف شدن حیوان باشد.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص138-139؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص38.</ref>
در برابر، [[ابوحنیفه]] بدین استدلال که اشعار گونه‌ای مُثْله کردن و مایه آزار حیوان است، آن را مکروه، بلکه حرام، دانسته است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص138؛ بدائع الصنائع، ج2، ص162؛ حلیة العلماء، ج3، ص227.</ref> از میان صحابه و فقیهان نخستین، مکروه شمردن اشعار تنها به ابراهیم بن یزید نخعی نسبت یافته است.<ref>سنن الترمذی، ج2، ص194-195.</ref> نظر ابوحنیفه مخالف حدیث‌های صحیح قلمداد شده و مورد نقد قرار گرفته است. ناقدان، انجام دادن کارهایی چون فَصْد، حجامت و نشانه‌گذاری بر اندام‌های بدن حیوانات که بر پایه مصالحی صورت می‌گیرد، مصداق مثله کردن ندانسته‌اند.<ref>صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228.</ref><ref group="یادداشت">حتی اگر اشعار گونه‌ای مثله کردن شمرده شود، باید گفت که با توجه به حدیث‌های پیش‌گفته، ادله عام نهی از مثله و آزار حیوانات، تخصیص خورده و این کار به‌گونه خاص روا دانسته شده است.</ref><ref>المجموع، ج8، ص359؛ نیل الاوطار، ج5، ص183-184.</ref> برخی در توجیه دیدگاه ابوحنیفه، کراهت را تنها مربوط به اشعاری دانسته‌اند که از اندازه بگذرد و مایه ترس از تلف شدن حیوان باشد.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص138-139؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص38.</ref>
 
'''تقلید'''


درباره استحباب تقلید، اجمالاً همه فقیهان مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند.<ref>اکمال المعلم، ج4، ص170؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص666؛ مستند الشیعه، ج13، ص105.</ref>
درباره استحباب تقلید، اجمالاً همه فقیهان مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند.<ref>اکمال المعلم، ج4، ص170؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص666؛ مستند الشیعه، ج13، ص105.</ref>
خط ۴۰: خط ۳۱:
از دیدگاه فقیهان [[شیعه]]، اشعار باید در سمت راست کوهان شتر صورت پذیرد. البته در صورت تعدد شترها، اشعارکننده باید میان دو شتر قرار گیرد و نخست سمت راست کوهان یک شتر و سپس سمت چپ کوهان دیگری را بشکافد.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص196؛ مستند الشیعه، ج13، ص105؛ ریاض المسائل، ج6، ص154.</ref> پشتوانه آنان، حدیث‌های [[معاویة بن عمار]]<ref>الکافی، ج4، ص297.</ref> و جمیل بن دراج<ref>الکافی، ج4، ص297.</ref> است.
از دیدگاه فقیهان [[شیعه]]، اشعار باید در سمت راست کوهان شتر صورت پذیرد. البته در صورت تعدد شترها، اشعارکننده باید میان دو شتر قرار گیرد و نخست سمت راست کوهان یک شتر و سپس سمت چپ کوهان دیگری را بشکافد.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص196؛ مستند الشیعه، ج13، ص105؛ ریاض المسائل، ج6، ص154.</ref> پشتوانه آنان، حدیث‌های [[معاویة بن عمار]]<ref>الکافی، ج4، ص297.</ref> و جمیل بن دراج<ref>الکافی، ج4، ص297.</ref> است.


از فقیهان دیگر مذاهب نیز کسانی چون [[امام شافعی|شافعی]]، [[احمد بن حنبل|احمد حنبل]] و ابوثور، اشعار را در سمت راست حیوان مستحب می‌دانند.<ref>الام، ج2، ص238؛ المغنی، ج3، ص574؛ المجموع، ج8، ص358.</ref> پشتوانه آن‌ها گزارش [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از چگونگی اشعار [[حضرت محمد(ص)]] است.<ref>صحیح مسلم، ص589؛ سنن الترمذی، ج3، ص194؛ عمدة القاری، ج10، ص35.</ref> در برابر، برخی به استناد شیوه اشعار [[عبدالله بن عمر]]، به تخییر باور دارند<ref>الاستذکار، ج4، ص246-247؛ المحلی، ج7، ص112؛ فتح الباری، ج3، ص434.</ref> یا اشعار را در سمت چپ کوهان شتر مستحب می‌دانند.<ref>مختصر خلیل، ص76؛ مواهب الجلیل، ج4، ص280.</ref> در مقام موازنه میان این دیدگاه‌ها، دیدگاهی پذیرفته شده که با رفتار حضرت محمد(ص) سازگار است.<ref>المحلی، ج7، ص112؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص301؛ المغنی، ج3، ص574.</ref>
از فقیهان دیگر مذاهب نیز کسانی چون [[امام شافعی|شافعی]]، [[احمد بن حنبل|احمد حنبل]] و ابوثور، اشعار را در سمت راست حیوان مستحب می‌دانند.<ref>الام، ج2، ص238؛ المغنی، ج3، ص574؛ المجموع، ج8، ص358.</ref> پشتوانه آن‌ها گزارش [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از چگونگی اشعار [[حضرت محمد(ص)]] است.<ref>صحیح مسلم، ص589؛ سنن الترمذی، ج3، ص194؛ عمدة القاری، ج10، ص35.</ref> در برابر، برخی به استناد شیوه اشعار [[عبدالله بن عمر]]، به تخییر باور دارند<ref>الاستذکار، ج4، ص246-247؛ المحلی، ج7، ص112؛ فتح الباری، ج3، ص434.</ref> یا اشعار را در سمت چپ کوهان شتر مستحب می‌دانند.<ref>مختصر خلیل، ص76؛ مواهب الجلیل، ج4، ص280.</ref> در مقام موازنه میان این دیدگاه‌ها، دیدگاهی پذیرفته شده که با کار پیامبر(ص) سازگار است.<ref>المحلی، ج7، ص112؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص301؛ المغنی، ج3، ص574.</ref>


===خون‌آلودکردن پهلوی حیوان===
===خون‌آلودکردن پهلوی حیوان===
خط ۵۸: خط ۴۹:


==چگونگی تقلید==
==چگونگی تقلید==
به باور فقیهان [[شیعه]]، تقلید بدین ترتیب تحقق می‌یابد که حج‌گزار نعلی کهنه را که با آن نماز گزارده، بر گردن [[قربانی]] افکند.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص176؛ العروة الوثقی، ج4، ص667؛ کلمة التقوی، ج3، ص294.</ref> به تصریح شماری از فقیهان، نماز یاد شده اعم از نماز واجب و مستحب و شکسته و تمام است.<ref>کشف الغطاء، ج4، ص53.</ref> به این شیوه تقلید در برخی از حدیث‌ها<ref>الکافی، ج4، ص297؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص324.</ref> تصریح شده است. شماری از شیعیان به پشتوانه روایاتی دیگر،<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص323.</ref> آویختن نخ، بند چرمی و مانند آن را نیز کافی دانسته و همین را نشانه قربانی بودن آن خوانده‌اند.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص572؛ الدروس، ج1، ص349؛ معتمد العروه، ج3، ص340.</ref>  
به باور فقیهان [[شیعه]]، تقلید بدین ترتیب تحقق می‌یابد که حج‌گزار نعلی کهنه را که با آن نماز گزارده، بر گردن [[قربانی]] افکند.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص176؛ العروة الوثقی، ج4، ص667؛ کلمة التقوی، ج3، ص294.</ref> به تصریح شماری از فقیهان، نماز یاد شده اعم از نماز واجب و مستحب و شکسته و تمام است.<ref>کشف الغطاء، ج4، ص53.</ref> به این شیوه تقلید در برخی از حدیث‌ها<ref>الکافی، ج4، ص297؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص324.</ref> تصریح شده است. اما شماری از شیعیان به پشتوانه روایاتی دیگر،<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص323.</ref> آویختن نخ، بند چرمی و مانند آن را نیز کافی دانسته و همین را نشانه قربانی بودن آن خوانده‌اند.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص572؛ الدروس، ج1، ص349؛ معتمد العروه، ج3، ص340.</ref> بیشتر فقیهان مذاهب دیگر نیز آویختن یک نعل را کافی دانسته‌اند و تنها سفیان ثوری آویختن دو نعل را شرط کرده است.<ref>فتح الباری، ج3، ص438.</ref> شماری دیگر از اهل سنت، آویختن چیزهای دیگر را نیز کافی شمرده‌اند.<ref>فتح الباری، ج3، ص438.</ref> به تصریح برخی از اهل سنت، سزاوار است نعلی که با آن تقلید صورت می‌گیرد، گرانبها باشد تا بتوان آن را پس از ذبح قربانی صدقه داد.<ref>المجموع، ج8، ص358؛ فتح العزیز، ج8، ص93.</ref>  
 
بیشتر فقیهان مذاهب دیگر نیز آویختن یک نعل را کافی دانسته‌اند و تنها سفیان ثوری آویختن دو نعل را شرط کرده است.<ref>فتح الباری، ج3، ص438.</ref> شماری دیگر از اهل سنت، آویختن چیزهای دیگر را نیز کافی شمرده‌اند.<ref>فتح الباری، ج3، ص438.</ref> به تصریح برخی از اهل سنت، سزاوار است نعلی که با آن تقلید صورت می‌گیرد، گرانبها باشد تا بتوان آن را پس از ذبح قربانی صدقه داد.<ref>المجموع، ج8، ص358؛ فتح العزیز، ج8، ص93.</ref>  


به باور فقیهان شیعه و اهل سنت، از آداب اشعار و تقلید آن است که پس از اشعار و تقلید، حیوان با پوشش ویژه پوشانده شود، که به آن [[تجلیل هدی]] گفته شده است.<ref>المجموع، ج8، ص362؛ روضة المتقین، ج4، ص367؛ تهذیب المسائل المدونه، ج1، ص186.</ref>
به باور فقیهان شیعه و اهل سنت، از آداب اشعار و تقلید آن است که پس از اشعار و تقلید، حیوان با پوشش ویژه پوشانده شود.<ref>المجموع، ج8، ص362؛ روضة المتقین، ج4، ص367؛ تهذیب المسائل المدونه، ج1، ص186.</ref><ref group="یادداشت">برای آگاهی بیشتر روی [[تجلیل هدی|تجلیل]] تلیک کنید!</ref>


==موارد اشعار و تقلید==
==موارد اشعار و تقلید==
خط ۷۴: خط ۶۳:


===قربانی فرستاده شده از راه دور===
===قربانی فرستاده شده از راه دور===
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، مستحب است حج‌گزار [[آفاقی]] به [[مکه]] قربانی بفرستد و با دوستان خود موعدی را برای انجام دادن اشعار و تقلید در [[میقات]] معین کند. مستحب است فرستنده قربانی در فاصله موعد اشعار و تقلید تا ذبح حیوان، از محرمات [[احرام]] دوری کند.<ref>تنقیح الرائع، ج1، ص530؛ اللوامع، ج8، ص336؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص518.</ref> فقیهان اهل سنت نیز، به استحباب اشعار و تقلید در این موارد تصریح کرده‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص361؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص675.</ref>
به تصریح شماری از فقیهان شیعه، مستحب است حج‌گزار [[آفاقی]] به [[مکه]] قربانی بفرستد و با دوستان خود موعدی را برای انجام دادن اشعار و تقلید در [[میقات]] معین کند. مستحب است فرستنده قربانی در فاصله موعد اشعار و تقلید تا ذبح حیوان، از محرمات [[احرام]] دوری کند.<ref>تنقیح الرائع، ج1، ص530؛ اللوامع، ج8، ص336؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص518.</ref> فقیهان اهل سنت نیز، به استحباب اشعار و تقلید در این موارد تصریح کرده‌اند؛<ref>المجموع، ج8، ص361؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص675.</ref> هر چند مکان اجرای اشعار و تقلید در مورد سوم را شهری دانسته‌اند که قربانی از آن‌جا فرستاده شده است.<ref>المجموع، ج8، ص361.</ref>


==زمان و مکان اشعار و تقلید==
==زمان و مکان اشعار و تقلید==
به باور مشهور فقیهان شیعه، مکان انجام دادن اشعار و تقلید، [[میقات]] است. اگر تنها پس از [[احرام]] در میقات، همراه داشتن حیوان ممکن شود، می‌توان همان‌جا اشعار و تقلید نمود.<ref>الدروس، ج1، ص483-484؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص550.</ref> در سخن شماری از فقیهان اهل سنت نیز، به این تفصیل اشاره شده است.<ref>المغنی، ج3، ص575؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص383.</ref> اما شماری دیگر به پشتوانه روایات، هنگام اشعار و تقلید را همان زمان احرام دانسته‌اند،<ref>احکام الاحکام، ج1، ص323؛ الذخیره، ج3، ص356؛ نیل الاوطار، ج5، ص183.</ref> حتی اگر احرام پیش از میقات صورت پذیرد.<ref>المجموع، ج8، ص361.</ref>
به باور مشهور فقیهان شیعه، مکان انجام دادن اشعار و تقلید، میقات است. اگر تنها پس از احرام در میقات، همراه داشتن حیوان ممکن شود، می‌توان همان‌جا اشعار و تقلید نمود.<ref>الدروس، ج1، ص483-484؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص550.</ref> در سخن شماری از فقیهان اهل سنت نیز، به این تفصیل اشاره شده است.<ref>المغنی، ج3، ص575؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص383.</ref> اما شماری دیگر به پشتوانه روایات، هنگام اشعار و تقلید را همان زمان احرام دانسته‌اند،<ref>احکام الاحکام، ج1، ص323؛ الذخیره، ج3، ص356؛ نیل الاوطار، ج5، ص183.</ref> حتی اگر احرام پیش از میقات صورت پذیرد.<ref>المجموع، ج8، ص361.</ref>


==حیوانات قابل اشعار و تقلید==
==حیوانات قابل اشعار و تقلید==
خط ۸۴: خط ۷۳:
شماری از فقیهان اهل سنت، استحباب تقلید را در انواع سه‌گانه هَدْی یعنی شتر، گاو و گوسفند پذیرفته‌اند.<ref>المغنی، ج3، ص575.</ref> مالکیان و حنفیان، به دلیل ضعیف بودن گوسفند در مقایسه با گاو و شتر و شایع نبودن تقلید گوسفند، آن را مستحب نمی‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص140؛ مواهب الجلیل، ج4، ص281؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص560.</ref> این نظر، مخالف حدیث‌های پرشمار و صحیح قلمداد شده<ref>صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228.</ref> و در نقد آن، به گزارش [[عایشه]] از تقلید گوسفند به دست [[حضرت محمد(ص)]]<ref>صحیح البخاری، ج2، ص182.</ref>  استناد کرده‌اند.<ref>المغنی، ج3، ص573؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص40.</ref>
شماری از فقیهان اهل سنت، استحباب تقلید را در انواع سه‌گانه هَدْی یعنی شتر، گاو و گوسفند پذیرفته‌اند.<ref>المغنی، ج3، ص575.</ref> مالکیان و حنفیان، به دلیل ضعیف بودن گوسفند در مقایسه با گاو و شتر و شایع نبودن تقلید گوسفند، آن را مستحب نمی‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص140؛ مواهب الجلیل، ج4، ص281؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص560.</ref> این نظر، مخالف حدیث‌های پرشمار و صحیح قلمداد شده<ref>صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228.</ref> و در نقد آن، به گزارش [[عایشه]] از تقلید گوسفند به دست [[حضرت محمد(ص)]]<ref>صحیح البخاری، ج2، ص182.</ref>  استناد کرده‌اند.<ref>المغنی، ج3، ص573؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص40.</ref>


==ترتیب==
==ترتیب اشعار و تقلید==
در چارپایانی مانند شتر که افزون بر اشعار، تقلید نیز شدنی است، درباره ترتیب آن دو اختلاف است. برخی از اهل سنت به پشتوانه روایتی، اشعار را مقدم می‌شمرند.<ref>المجموع، ج8، ص358؛ اسنی المطالب، ج1، ص533.</ref> در حدیث‌های شیعه نیز اشعار بر تقلید مقدم به شمار رفته است.<ref>الکافی، ج4، ص297.</ref> گروهی از بیم گریختن حیوان هنگام تقلید در صورت مقدم داشتن اشعار، تقلید را مقدم دانسته‌اند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص87؛ الشرح الکبیر، ج2، ص88.</ref> برخی نیز حج‌گزار را در تقدیم و تأخیر هر یک از این دو دارای اختیار دانسته‌اند.<ref>الاستذکار، ج4، ص246.</ref>
در چارپایانی مانند شتر که افزون بر اشعار، تقلید نیز شدنی است، درباره ترتیب آن دو اختلاف است. برخی از اهل سنت به پشتوانه روایتی، اشعار را مقدم می‌شمرند.<ref>المجموع، ج8، ص358؛ اسنی المطالب، ج1، ص533.</ref> در حدیث‌های شیعه نیز اشعار بر تقلید مقدم به شمار رفته است.<ref>الکافی، ج4، ص297.</ref> گروهی از بیم گریختن حیوان هنگام تقلید در صورت مقدم داشتن اشعار، تقلید را مقدم دانسته‌اند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص87؛ الشرح الکبیر، ج2، ص88.</ref> برخی نیز حج‌گزار را در تقدیم و تأخیر هر یک از این دو دارای اختیار دانسته‌اند.<ref>الاستذکار، ج4، ص246.</ref>


==آثار==
==آثار اشعار و تقلید==
===انعقاد احرام قارن===
===انعقاد احرام قارن===
'''در فقه شیعه'''


از ویژگی‌های [[حج قران]] در نظر مشهور فقیهان [[شیعه]] آن است که انعقاد [[احرام]] در آن، افزون بر [[تلبیه]]، با اشعار و تقلید نیز امکان‌پذیر است. آنان باور دارند که قارِن<ref group="یادداشت">شخصی که حج قران به جا می‌آورد.</ref> برای انعقاد احرام در حج قران می‌تواند هر یک از این سه کار را برگزیند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص315؛ کشف اللثام، ج1، ص314؛ سلسلة الینابیع، ج30، ص186.</ref> پشتوانه آنان حدیث‌های گوناگون است<ref>نک: وسائل الشیعه، ج11، ص275-280.</ref> که در آن‌ها اشعار و تقلید در انعقاد احرام به منزله تلبیه قلمداد شده است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص258؛ الدروس، ج1، ص349؛ مدارک الاحکام، ج7، ص196.</ref>
====در فقه شیعه====
از ویژگی‌های [[حج قران]] در نظر مشهور فقیهان [[شیعه]] آن است که انعقاد [[احرام]] در آن، افزون بر [[تلبیه]]، با اشعار و تقلید نیز امکان‌پذیر است. آنان باور دارند که قارن برای انعقاد احرام در حج قران می‌تواند هر یک از این سه کار را برگزیند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص315؛ کشف اللثام، ج1، ص314؛ سلسلة الینابیع، ج30، ص186.</ref> پشتوانه آنان حدیث‌های گوناگون است<ref>نک: وسائل الشیعه، ج11، ص275-280.</ref> که در آن‌ها اشعار و تقلید در انعقاد احرام به منزله تلبیه قلمداد شده است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص258؛ الدروس، ج1، ص349؛ مدارک الاحکام، ج7، ص196.</ref>


با وجود این، در دیدگاه فقیهان شیعه، در صورت گزینش هر یک از این دو گزینه<ref group="یادداشت">تلبیه یا اشعار و تقلید.</ref> انجام دادن دیگری برای احرام‌گزار مستحب است.<ref>مسالک الافهام، شهید، ج2، ص235؛ الحدائق، ج15، ص53.</ref> استحباب تلبیه پس از اشعار و تقلید، از موثقه [[یونس بن یعقوب بجلی|یونس بن یعقوب]]<ref>الکافی، ج4، ص296.</ref> استنباط‌پذیر است.<ref>جواهر الکلام، ج18، ص227-228؛ الحدائق، ج15، ص53.</ref> استحباب اشعار و تقلید در صورت اختیار تلبیه نیز از روایاتی چون حدیث فضیل بن یسار<ref>الکافی، ج4، ص322.</ref> دریافت می‌شود.<ref group="یادداشت">روایاتی که پس از احرام، به اشعار و تقلید نیز سفارش کرده‌اند.</ref> البته برخی<ref>معتمد العروه، ج2، ص534-535؛ المرتقی، ج2، ص82.</ref> این حکم استحبابی را بی‌دلیل دانسته‌اند و برخی دلیل احتمالی آن را اطلاق ادلّه حاکی از انعقاد احرام با تلبیه، اشعار و تقلید دانسته‌اند.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص195؛ ریاض المسائل، ج6، ص131.</ref> به تصریح شماری از فقیهان شیعه، با ترک کردن اشعار و تقلید پس از انعقاد احرام با تلبیه، دیگر حج از گونه قران نخواهد بود.<ref>اللوامع، ج7، ص496؛ العروة الوثقی، ج4، ص666.</ref>
با وجود این، در دیدگاه فقیهان شیعه، در صورت گزینش هر یک از این دو گزینه<ref group="یادداشت">تلبیه یا اشعار و تقلید.</ref> انجام دادن دیگری برای احرام‌گزار مستحب است.<ref>مسالک الافهام، شهید، ج2، ص235؛ الحدائق، ج15، ص53.</ref> استحباب تلبیه پس از اشعار و تقلید، از موثقه [[یونس بن یعقوب بجلی|یونس بن یعقوب]]<ref>الکافی، ج4، ص296.</ref> استنباط‌پذیر است.<ref>جواهر الکلام، ج18، ص227-228؛ الحدائق، ج15، ص53.</ref> استحباب اشعار و تقلید در صورت اختیار تلبیه نیز از روایاتی چون حدیث فضیل بن یسار<ref>الکافی، ج4، ص322.</ref> دریافت می‌شود؛ روایاتی که پس از احرام، به اشعار و تقلید نیز سفارش کرده‌اند. البته برخی<ref>معتمد العروه، ج2، ص534-535؛ المرتقی، ج2، ص82.</ref> این حکم استحبابی را بی‌دلیل دانسته‌اند و برخی دلیل احتمالی آن را اطلاق ادلّه حاکی از انعقاد احرام با تلبیه، اشعار و تقلید دانسته‌اند.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص195؛ ریاض المسائل، ج6، ص131.</ref> به تصریح شماری از فقیهان شیعه، با ترک کردن اشعار و تقلید پس از انعقاد احرام با تلبیه، دیگر حج از گونه قران نخواهد بود.<ref>اللوامع، ج7، ص496؛ العروة الوثقی، ج4، ص666.</ref>


در برابر سخن مشهور، سید مرتضی<ref>الانتصار، ص254.</ref> و [[ابن ادریس حلی]]<ref>السرائر، ج1، ص532.</ref> انعقاد احرام با اشعار و تقلید را نپذیرفته و آن را تنها با تلبیه محقق دانسته‌اند. به باور آن دو، انعقاد احرام با تلبیه بر پایه اجماع یوده و در نتیجه متعین است. این دیدگاه، با توجه به دلالت صریح حدیث‌هایی بر انعقاد احرام با اشعار و تقلید، نقد شده است.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص51-52؛ جواهر الکلام، ج18، ص236؛ معتمد العروه، ج2، ص531-534.</ref> البته برخی باورمندان به سخن مشهور نیز گفتن تلبیه را موافق احتیاط دانسته‌اند.<ref>روضة المتقین، ج4، ص366؛ نجاة العباد، ص103، العروة الوثقی، ج4، ص666.</ref> به باور برخی، انعقاد احرام با اشعار و تقلید وابسته به ناتوانی احرام‌گزار از انجام تلبیه است.<ref>الجمل و العقود، ص132؛ المهذب، ج1، ص214-215؛ الوسیله، ص158.</ref> این دیدگاه را نیز مخالف اطلاق روایات دانسته‌اند.<ref>مستمسک العروه، ج11، ص397.</ref>
در برابر سخن مشهور، سید مرتضی<ref>الانتصار، ص254.</ref> و [[ابن ادریس حلی]]<ref>السرائر، ج1، ص532.</ref> انعقاد احرام با اشعار و تقلید را نپذیرفته و آن را تنها با تلبیه محقق دانسته‌اند. به باور آن دو، انعقاد احرام با تلبیه بر پایه اجماع یوده و در نتیجه متعین است. این دیدگاه، با توجه به دلالت صریح حدیث‌هایی بر انعقاد احرام با اشعار و تقلید، نقد شده است.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص51-52؛ جواهر الکلام، ج18، ص236؛ معتمد العروه، ج2، ص531-534.</ref> البته برخی باورمندان به سخن مشهور نیز گفتن تلبیه را موافق احتیاط دانسته‌اند.<ref>روضة المتقین، ج4، ص366؛ نجاة العباد، ص103، العروة الوثقی، ج4، ص666.</ref> به باور برخی، انعقاد احرام با اشعار و تقلید وابسته به ناتوانی احرام‌گزار از انجام تلبیه است.<ref>الجمل و العقود، ص132؛ المهذب، ج1، ص214-215؛ الوسیله، ص158.</ref> این دیدگاه را نیز مخالف اطلاق روایات دانسته‌اند.<ref>مستمسک العروه، ج11، ص397.</ref>


'''در فقه اهل سنت'''
====در فقه اهل سنت====
 
از میان اهل سنت، تنها [[مذهب حنفی|حنفیان]] تقلید را در انعقاد احرام دخیل می‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص138؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص222.</ref> بر پایه دیدگاه [[مذهب شافعی|شافعیان]]،<ref>المجموع، ج7، ص223؛ نهایة المحتاج، ج3، ص264.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلیان]]<ref>المغنی، ج3، ص239-240؛ کشاف القناع، ج2، ص471.</ref> و نظر مقبول‌تر در میان [[مذهب مالکی|مالکیان]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص401؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص26.</ref> احرام تنها با نیت منعقد می‌شود و در انعقاد آن، تلبیه و تقلید و غیر آن شرط نیست. البته مالکیان همراهی نیت احرام را با تلبیه یا اشعار و تقلید، مستحب دانسته‌اند.<ref>تهذیب المسائل المدونه، ج1، ص186.</ref>
از میان اهل سنت، تنها [[مذهب حنفی|حنفیان]] تقلید را در انعقاد احرام دخیل می‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص138؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص222.</ref> بر پایه دیدگاه [[مذهب شافعی|شافعیان]]،<ref>المجموع، ج7، ص223؛ نهایة المحتاج، ج3، ص264.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلیان]]<ref>المغنی، ج3، ص239-240؛ کشاف القناع، ج2، ص471.</ref> و نظر مقبول‌تر در میان [[مذهب مالکی|مالکیان]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص401؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص26.</ref> احرام تنها با نیت منعقد می‌شود و در انعقاد آن، تلبیه و تقلید و غیر آن شرط نیست. البته مالکیان همراهی نیت احرام را با تلبیه یا اشعار و تقلید، مستحب دانسته‌اند.<ref>تهذیب المسائل المدونه، ج1، ص186.</ref>


===وجوب قربانی بر قارن===
===وجوب قربانی بر قارن===
به تصریح فقیهان شیعه، قربانی در [[حج قران]] واجب نیست؛ بلکه مستحب است قارن در [[منا]] قربانی کند؛ ولی اگر احرام‌گزار قربانیِ همراه آورده را اشعار یا تقلید کند، قربانی در منا بر او واجب می‌گردد.<ref>اشارة السبق، ص136؛ جواهر الکلام، ج19، ص192، 196؛ مهذب الاحکام، ج14، ص246، 310.</ref> حتی بر پایه اعتقاد به برداشته شدن قربانی از عهده [[احصار و صد|محصر]] در صورت اشتراط نیز، قربانی کردن حیوانی که اشعار و تقلید شده، واجب است.<ref>السرائر، ج1، ص640؛ کنز الفوائد، ج1، ص302-303؛ کشف الغطاء، ص471.</ref> همچنین ذبح حیوانی که پس از اشعار و تقلید گم شود و پس از ذبح قربانی بدل آن را بیابند، به باور برخی واجب است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج1، ص37؛ مختلف الشیعه، ج4، ص292؛ نجاة العباد، ص153.</ref>
به تصریح فقیهان شیعه، قربانی در [[حج قران]] واجب نیست؛ بلکه مستحب است قارن در [[منا]] قربانی کند؛ ولی اگر احرام‌گزار قربانیِ همراه آورده را اشعار یا تقلید کند، قربانی در منا بر او واجب می‌گردد.<ref>اشارة السبق، ص136؛ جواهر الکلام، ج19، ص192، 196؛ مهذب الاحکام، ج14، ص246، 310.</ref> حتی بر پایه اعتقاد به برداشته شدن قربانی از عهده [[احصار و صد|محصر]] در صورت اشتراط نیز قربانی کردن حیوانی که اشعار و تقلید شده، واجب است.<ref>السرائر، ج1، ص640؛ کنز الفوائد، ج1، ص302-303؛ کشف الغطاء، ص471.</ref> به باور شماری از فقیهان شیعه، در موارد وجوب قربانی بر محصر، ارسال حیوانی که اشعار و تقلید شده کفایت نمی‌کند<ref>السرائر، ج1، ص640.</ref> و قربانی دیگری لازم است؛ هر چند بیشتر فقیهان آن را کافی می‌دانند.<ref>جواهر الکلام، ج20، ص121.</ref> همچنین ذبح حیوانی که پس از اشعار و تقلید گم شود و پس از ذبح قربانی بدل آن را بیابند، به باور برخی واجب است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج1، ص37؛ مختلف الشیعه، ج4، ص292؛ نجاة العباد، ص153.</ref>


===تعیّن حیوان برای قربانی===
===تعیّن حیوان برای قربانی===
{{اصلی|قربانی}}
{{اصلی|قربانی}}
به باور مشهور فقیهان شیعه، پس از اشعار و تقلید، حیوان برای ذبح در [[منا]] اختصاص می‌یابد و جایگزین کردن حیوانی دیگر برای قربانی جایز نیست.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص375؛ غنیة النزوع، ص189؛ جامع المقاصد، ج3، ص246.</ref> دلیل آنان در این زمینه، افزون بر آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ}}،<ref name=":0" group="یادداشت" /><ref name=":0" /> روایات است.<ref>التهذیب، ج5، ص219؛ کشف اللثام، ج6، ص177؛ جواهر الکلام، ج19، ص193.</ref>  
به باور مشهور فقیهان شیعه، پس از اشعار و تقلید، حیوان برای ذبح در [[منا]] اختصاص می‌یابد و جایگزین کردن حیوانی دیگر برای قربانی جایز نیست.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص375؛ غنیة النزوع، ص189؛ جامع المقاصد، ج3، ص246.</ref> دلیل آنان در این زمینه، افزون بر آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ}}<ref name=":0" group="یادداشت" /><ref name=":0" /> روایات است.<ref>التهذیب، ج5، ص219؛ کشف اللثام، ج6، ص177؛ جواهر الکلام، ج19، ص193.</ref> شماری از حنبلیان<ref>المغنی، ج3، ص559؛ الانصاف، ج4، ص88.</ref> و مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص277.</ref> نیز اشعار و تقلید را مانند گفتار از موجبات تعیین حیوان برای قربانی شمرده‌اند؛ زیرا کاری که دلالت بر مقصود کند، می‌تواند جانشین لفظ شود.<ref>المغنی، ج3، ص559-560؛ کشاف القناع، ج3، ص9.</ref> این نظر به اسحاق و ثوری نسبت یافته است.<ref>المغنی، ج3، ص559.</ref> با وجود این، بسیاری از فقیهان اهل سنت، با این دیدگاه مخالفت کرده‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص360؛ المغنی، ج3، ص559.</ref>  
 
شماری از حنبلیان<ref>المغنی، ج3، ص559؛ الانصاف، ج4، ص88.</ref> و مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص277.</ref> نیز اشعار و تقلید را مانند گفتار از موجبات تعیین حیوان برای قربانی شمرده‌اند؛ زیرا کاری که دلالت بر مقصود کند، می‌تواند جانشین لفظ شود.<ref>المغنی، ج3، ص559-560؛ کشاف القناع، ج3، ص9.</ref> این نظر به اسحاق و ثوری نسبت یافته است.<ref>المغنی، ج3، ص559.</ref> با وجود این، بسیاری از فقیهان اهل سنت، با این دیدگاه مخالفت کرده‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص360؛ المغنی، ج3، ص559.</ref>  


===جایز نبودن فروش حیوان===
===جایز نبودن فروش حیوان===
با توجه به حکم پیشین، هر تصرفی که مانع قربانی حیوان گردد، مانند فروش آن، بر پایه فقه شیعه جایز نیست. اما بهره‌وری‌هایی مانند سوار شدن بر آن و نوشیدن شیر آن، اگر مایه زیان به آن نشود، مانعی ندارد.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص196-197؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص292.</ref> پشتوانه این نظر، برخی روایات<ref>سداد العباد، ص358.</ref> از جمله حدیثی از [[امام صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است که برای جواز بهره‌گیری از منافع حیوان تا رسیدن موعد قربانی، به آیه {{آیه|لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ
با توجه به حکم پیشین، هر تصرفی که مانع قربانی حیوان گردد، مانند فروش آن، بر پایه فقه شیعه جایز نیست. اما بهره‌وری‌هایی مانند سوار شدن بر آن و نوشیدن شیر آن، اگر مایه زیان به آن نشود، مانعی ندارد.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص196-197؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص292.</ref> پشتوانه این نظر، برخی روایات<ref>سداد العباد، ص358.</ref> از جمله حدیثی از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] است که برای جواز بهره‌گیری از منافع حیوان تا رسیدن موعد قربانی به آیه {{آیه|لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ
}}<ref group="یادداشت">براى شما در دام هاى قربانى تا زمانى معين سودهايى است.</ref><ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۳۶.</ref> استناد کرده است.<ref>الکافی، ج4، ص492؛ التهذیب، ج5، ص220.</ref> بسیاری از فقیهان<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص505؛ فقه الصادق، ج12، ص115.</ref> روایت‌هایی را که از سوار شدن بر حیوان اشعار شده منع کرده‌اند، دارای معنای کراهت یا زیانبار بودن سوار شدن بر حیوان دانسته‌اند.<ref>الاستذکار، ج4، ص241؛ جواهر الکلام، ج19، ص211؛ کتاب الحج، داماد، ج3، ص297.</ref>  
}}<ref group="یادداشت">براى شما در دام هاى قربانى تا زمانى معين سودهايى است.</ref><ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۳۶.</ref> استناد کرده است.<ref>الکافی، ج4، ص492؛ التهذیب، ج5، ص220.</ref> بسیاری از فقیهان<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص505؛ فقه الصادق، ج12، ص115.</ref> روایت‌هایی را که از سوار شدن بر حیوان اشعار شده منع کرده‌اند، دارای معنای کراهت یا زیانبار بودن سوار شدن بر حیوان دانسته‌اند.<ref>الاستذکار، ج4، ص241؛ جواهر الکلام، ج19، ص211؛ کتاب الحج، داماد، ج3، ص297.</ref>  


فقیهان شافعی،<ref>الام، ج2، ص238؛ المجموع، ج8، ص365-368، حلیة العلماء، ج3، ص314.</ref> حنبلی<ref>المغنی، ج3، ص563.</ref> و حنفی<ref>البحر الرائق، ج3، ص129.</ref> نیز به پشتوانه حدیثی [[حضرت محمد(ص)|نبوی(ص)]]<ref>صحیح مسلم، ج4، ص92.</ref> سوار شدن بر هَدی را در صورت ضرورت جایز شمرده‌اند، بدین شرط که مایه ضرر به آن نشود. به باور آنان، دوشیدن شیر حیوان در صورت زیان نرسیدن به نوزاد آن نیز به پشتوانه حدیثی از [[امام علی(ع)]]<ref>السنن الکبری، ج5، ص237.</ref> جائز است. بر پایه نظر مالکیان، بهره‌گیری از شیر حیوان و سوار شدن بر آن و باربری با آن در غیر موارد ضروری مکروه است.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص288-289.</ref>
فقیهان شافعی،<ref>الام، ج2، ص238؛ المجموع، ج8، ص365-368، حلیة العلماء، ج3، ص314.</ref> حنبلی<ref>المغنی، ج3، ص563.</ref> و حنفی<ref>البحر الرائق، ج3، ص129.</ref> نیز به پشتوانه حدیثی [[حضرت محمد(ص)|نبوی(ص)]]<ref>صحیح مسلم، ج4، ص92.</ref> سوار شدن بر هَدی را در صورت ضرورت جایز شمرده‌اند، بدین شرط که مایه ضرر به آن نشود. به باور آنان، دوشیدن شیر حیوان در صورت زیان نرسیدن به نوزاد آن نیز به پشتوانه حدیثی از امام علی(ع)<ref>السنن الکبری، ج5، ص237.</ref> جائز است. بر پایه نظر مالکیان، بهره‌گیری از شیر حیوان و سوار شدن بر آن و باربری با آن در غیر موارد ضروری مکروه است.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص288-289.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۲۱۶: خط ۲۰۲:
*'''مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی'''، مصطفی السیوطی (م.۱۲۴۳ق)، دمشق، المکتب الاسلامی، ۱۹۶۱م.
*'''مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی'''، مصطفی السیوطی (م.۱۲۴۳ق)، دمشق، المکتب الاسلامی، ۱۹۶۱م.
*'''معتمد العروة الوثقی'''، محاضرات الخوئی (م.۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۴ق.
*'''معتمد العروة الوثقی'''، محاضرات الخوئی (م.۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۴ق.
*'''معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه'''، محمود عبدالرحمن.  
*'''معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه'''، محمود عبدالرحمن. المغنی، عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
* '''المغنی'''، عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
*'''المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام'''، جواد علی (م.۱۴۰۸ق)، دار الساقی، ۱۴۲۲ق.
*'''المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام'''، جواد علی (م.۱۴۰۸ق)، دار الساقی، ۱۴۲۲ق.
*'''من لا یحضره الفقیه'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
*'''من لا یحضره الفقیه'''، الصدوق (م.۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
خط ۲۳۴: خط ۲۱۹:
{{احکام حج}}
{{احکام حج}}


[[رده:احکام حج]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)

این صفحه عضوی از یک ردهٔ پنهان است: