در حال ویرایش افک
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
برخی محققان شیعه روایت یاد شده را در مسیر روایتهای گویای فضیلت عایشه، جعلی دانسته و گفتهاند این خبر با هدف بزرگ جلوه دادن شخصیت عایشه در نظر مسلمانان برای توجیه برخی کارهای وی مانند تشویق قتل [[عثمان]] و برپایی [[جنگ جمل|نبرد جمل]] ساخته شده است.<ref>تصویر خانواده پیامبر، ص104.</ref>با وجود این، دلیلی قاطع در دست نیست تا داستان افک به عایشه را از اصل نادرست بشماریم. | برخی محققان شیعه روایت یاد شده را در مسیر روایتهای گویای فضیلت عایشه، جعلی دانسته و گفتهاند این خبر با هدف بزرگ جلوه دادن شخصیت عایشه در نظر مسلمانان برای توجیه برخی کارهای وی مانند تشویق قتل [[عثمان]] و برپایی [[جنگ جمل|نبرد جمل]] ساخته شده است.<ref>تصویر خانواده پیامبر، ص104.</ref>با وجود این، دلیلی قاطع در دست نیست تا داستان افک به عایشه را از اصل نادرست بشماریم. | ||
==گزارش برخی از منابع شیعه== | ===گزارش برخی از منابع شیعه=== | ||
در برابر داستان یاد شده، تفسیر قمی رویداد افک را درباره ماریه قبطیه میداند. بر پایه گزارش منبع یاد شده، با سندی به واسطه زراره از [[امام باقر(ع)]]، پیامبر بر اثر مرگ فرزندش ابراهیم اندوهگین بود. عایشه به پیامبر گفت: اندوهگین نباش که ابراهیم فرزند [[ابنجریح قبطی]] است. پیامبر علی(ع) را فرستاد تا ابنجریح را به قتل برساند. جریح که با دیدن شمشیر و چهره خشمگین علی(ع) به بالای نخلی رفته بود، با تعقیب حضرت روبهرو شد و به ناچار خود را به پایین افکند. در این لحظه، عورتش آشکار گشت و روشن شد که برای فرزنددار شدن توانایی ندارد. علی(ع) نزد پیامبر بازگشت و رویداد را بازگفت. پیامبر خداوند را سپاس گفت که بدی را از اهل بیت دور گردانیده است.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص99.</ref> | در برابر داستان یاد شده، تفسیر قمی رویداد افک را درباره ماریه قبطیه میداند. بر پایه گزارش منبع یاد شده، با سندی به واسطه زراره از [[امام باقر(ع)]]، پیامبر بر اثر مرگ فرزندش ابراهیم اندوهگین بود. عایشه به پیامبر گفت: اندوهگین نباش که ابراهیم فرزند [[ابنجریح قبطی]] است. پیامبر علی(ع) را فرستاد تا ابنجریح را به قتل برساند. جریح که با دیدن شمشیر و چهره خشمگین علی(ع) به بالای نخلی رفته بود، با تعقیب حضرت روبهرو شد و به ناچار خود را به پایین افکند. در این لحظه، عورتش آشکار گشت و روشن شد که برای فرزنددار شدن توانایی ندارد. علی(ع) نزد پیامبر بازگشت و رویداد را بازگفت. پیامبر خداوند را سپاس گفت که بدی را از اهل بیت دور گردانیده است.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص99.</ref> | ||
دیگر منابع شیعی اصل داستان را با اندکی تفاوت و گاه از دیگر معصومان آوردهاند.<ref>نک: الخصال، ص563.</ref>اما هیچیک از روایتها به نزول آیات افک درباره ماریه اشاره نمیکنند. روایت یاد شده را محدثان اهل سنت نیز با کمی اختلاف گزارش کردهاند. اما آنان نیز آن را شان نزول آیات افک ندانستهاند.<ref>صحیح مسلم، ج8، ص119؛المستدرک، ج4، ص39-40؛مجمع الزوائد، ج9، ص161.</ref> نکته نمایان در نقلهای سنی، شک پیامبر(ص) درباره انتساب ابراهیم به ایشان است که گویا از عقیده ناقلان تاثیر پذیرفته است. مؤلف تفسیر قمی، داستان را ذیل آیات افک آورده و نزول آنها را درباره تهمت عایشه به ماریه دانسته؛ اما همین رویداد را به عنوان شان نزول [[آیه نبا]] (سوره حجرات، 6) نیز میآورد.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص318-319.</ref>گزارش عایشه از شگفتی پیامبر(ص) درباره ماریه به سبب زیبایی<ref>الاصابه، ج8، ص311.</ref>و رشک و حسادت او درباره ماریه بر پایه اخباری از خود عایشه<ref>الطبقات، ج8، ص212؛ السیرة النبویه، ج4، ص603؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص87.</ref>را میتوان مؤید درستی اصل رویداد به شمار آورد.<ref>تصویر خانواده پیامبر، ص244.</ref>افزون بر این، نزول سوره نور و آیه افک به سال هشتم<ref>الاتقان، ج1، ص18.</ref>و همزمانی آن با سال وفات [[ابراهیم فرزند پیامبر(ص)]] <ref>البدء و التاریخ، ج5، ص16-17؛ المناقب، ج1، ص140.</ref>مؤید باور کسانی است که این داستان را شان نزول آیات افک میدانند. با این حال، برخی مفسران پارهای نقدها را بر شان نزول دوم وارد کردهاند؛ مثلا آیات قرآن گویای شیوع داستان در میان مردم و سپری شدن دورهای است که در آن، حرمت پیامبر(ص) رعایت نشد؛ اما ظاهر این روایتها بر آن دلالت نمیکند. نیز لازمه آیات افک، برائت ظاهری شخص مورد تهمت و لزوم اجرای حد بر تهمت زننده است. اما سندی درباره اجرای حد بر عایشه وجود ندارد.<ref>المیزان، ج15، ص104-106.</ref> | دیگر منابع شیعی اصل داستان را با اندکی تفاوت و گاه از دیگر معصومان آوردهاند.<ref>نک: الخصال، ص563.</ref>اما هیچیک از روایتها به نزول آیات افک درباره ماریه اشاره نمیکنند. روایت یاد شده را محدثان اهل سنت نیز با کمی اختلاف گزارش کردهاند. اما آنان نیز آن را شان نزول آیات افک ندانستهاند.<ref>صحیح مسلم، ج8، ص119؛المستدرک، ج4، ص39-40؛مجمع الزوائد، ج9، ص161.</ref> نکته نمایان در نقلهای سنی، شک پیامبر(ص) درباره انتساب ابراهیم به ایشان است که گویا از عقیده ناقلان تاثیر پذیرفته است. مؤلف تفسیر قمی، داستان را ذیل آیات افک آورده و نزول آنها را درباره تهمت عایشه به ماریه دانسته؛ اما همین رویداد را به عنوان شان نزول [[آیه نبا]] (سوره حجرات، 6) نیز میآورد.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص318-319.</ref>گزارش عایشه از شگفتی پیامبر(ص) درباره ماریه به سبب زیبایی<ref>الاصابه، ج8، ص311.</ref>و رشک و حسادت او درباره ماریه بر پایه اخباری از خود عایشه<ref>الطبقات، ج8، ص212؛ السیرة النبویه، ج4، ص603؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص87.</ref>را میتوان مؤید درستی اصل رویداد به شمار آورد.<ref>تصویر خانواده پیامبر، ص244.</ref>افزون بر این، نزول سوره نور و آیه افک به سال هشتم<ref>الاتقان، ج1، ص18.</ref>و همزمانی آن با سال وفات [[ابراهیم فرزند پیامبر(ص)]] <ref>البدء و التاریخ، ج5، ص16-17؛ المناقب، ج1، ص140.</ref>مؤید باور کسانی است که این داستان را شان نزول آیات افک میدانند. با این حال، برخی مفسران پارهای نقدها را بر شان نزول دوم وارد کردهاند؛ مثلا آیات قرآن گویای شیوع داستان در میان مردم و سپری شدن دورهای است که در آن، حرمت پیامبر(ص) رعایت نشد؛ اما ظاهر این روایتها بر آن دلالت نمیکند. نیز لازمه آیات افک، برائت ظاهری شخص مورد تهمت و لزوم اجرای حد بر تهمت زننده است. اما سندی درباره اجرای حد بر عایشه وجود ندارد.<ref>المیزان، ج15، ص104-106.</ref> | ||
===خاستگاه گفتوگوها میان مسلمان=== | ===خاستگاه گفتوگوها میان مسلمان=== | ||
داستان ماریه خاستگاه گفتوگوهای فراوان میان گروههای مسلمان بوده است. اهل سنت و [[معتزله]] بر جواز خطا در احکام پیامبر استدلال کردهاند. گروهی تشریع پیامبر را گاه به نص و گاه به اختیار ایشان دانستهاند. برخی نیز بر آنند که پیامبر بر پایه دیدگاه شخصی، حکمی را صادر میکرد و گاه از آن برمیگشت و با صلاحدید خود در حالتهای گوناگون حکم میکرد.<ref>نک: رسالة حول خبر ماریه، ص18-20.</ref> | داستان ماریه خاستگاه گفتوگوهای فراوان میان گروههای مسلمان بوده است. اهل سنت و [[معتزله]] بر جواز خطا در احکام پیامبر استدلال کردهاند. گروهی تشریع پیامبر را گاه به نص و گاه به اختیار ایشان دانستهاند. برخی نیز بر آنند که پیامبر بر پایه دیدگاه شخصی، حکمی را صادر میکرد و گاه از آن برمیگشت و با صلاحدید خود در حالتهای گوناگون حکم میکرد.<ref>نک: رسالة حول خبر ماریه، ص18-20.</ref> |