در حال ویرایش امرای مدینه

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:
ضعف امیر مدینه [[عبدالله بن ربیع حارثی]]<ref>تاریخ خلیفه، ص341.</ref> که به سال 145ق. در پی سرکوب قیام نفس زکیه به عنوان امیر عباسی بر مدینه حکم راند، باعث شد تا به دلیل ستم لشکریان، بردگان مدینه سربه شورش ‌گذارند و او و لشکرش را از مدینه فراری دهند. این شورش تنها در پی پا در میانی افرادی چون [[ابوبکر بن ابی‌سبره]]، از فقیهان و محدثان مدینه<ref>المعارف، ص489.</ref> و دعوت سپاهیان به آرامش و فراخواندن امیر به مدینه که بیم حمله دیگر بار لشکر عباسی بدان می‌رفت،<ref>المنتظم، ج8، ص68-69.</ref> فروکش نمود.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص610-614؛ تجارب الامم، ج3، ص409-413؛ الکامل، ج5، ص555-556.</ref> از آن پس تا 152ق. امارت مدینه در آرامش گذشت.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص57-60.</ref>  
ضعف امیر مدینه [[عبدالله بن ربیع حارثی]]<ref>تاریخ خلیفه، ص341.</ref> که به سال 145ق. در پی سرکوب قیام نفس زکیه به عنوان امیر عباسی بر مدینه حکم راند، باعث شد تا به دلیل ستم لشکریان، بردگان مدینه سربه شورش ‌گذارند و او و لشکرش را از مدینه فراری دهند. این شورش تنها در پی پا در میانی افرادی چون [[ابوبکر بن ابی‌سبره]]، از فقیهان و محدثان مدینه<ref>المعارف، ص489.</ref> و دعوت سپاهیان به آرامش و فراخواندن امیر به مدینه که بیم حمله دیگر بار لشکر عباسی بدان می‌رفت،<ref>المنتظم، ج8، ص68-69.</ref> فروکش نمود.<ref>تاریخ طبری، ج7، ص610-614؛ تجارب الامم، ج3، ص409-413؛ الکامل، ج5، ص555-556.</ref> از آن پس تا 152ق. امارت مدینه در آرامش گذشت.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص57-60.</ref>  


در امارت [[زفر بن عاصم هلالی]]<ref>تاریخ طبری، ج8، ص132؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص261.</ref> و به نقلی [[جعفر بن سلیمان بن علی]]<ref>تاریخ خلیفه، ص348؛ فتوح‌البلدان، ص56؛ سبل الهدی، ج3، ص340.</ref> به سال 160ق. سفر [[مهدی عباسی]] به مدینه رخ داد. وی در این سفر، ضمن اکرام مردم مدینه و با هزینه کردن خراج [[مصر]] و یمن در [[حرمین]]، به توسعه مسجد نبوی از سوی شمال طی سال‌های 160-162/یا 165 پرداخت.<ref>الاخبار الطوال، ص386؛ فتوح البلدان، ص17؛ عیون الاثر، ج1، ص226؛ سبل الهدی، ج3، ص340.</ref> از دیگر تلاش‌های امارت مدینه در این سال‌ها، تأسیس برید (چاپارخانه) میان مدینه و مکه و یمن در امارت جعفر بن سلیمان بن علی به سال 166ق. بود<ref>تاریخ الاسلام، ج10، ص25؛ البدایة و النهایه، ج10، ص149؛ تاریخ امراء المدینه، ص131.</ref>  
در امارت [[زفر بن عاصم هلالی]]<ref>تاریخ طبری، ج8، ص132؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص261.</ref> و به نقلی [[جعفر بن سلیمان بن علی]]<ref>تاریخ خلیفه، ص348؛ فتوح‌البلدان، ص56؛ سبل الهدی، ج3، ص340.</ref> به سال 160ق. سفر [[مهدی عباسی]] به مدینه رخ داد. وی در این سفر، ضمن اکرام مردم مدینه و با هزینه کردن خراج [[مصر]] و یمن در [[حرمین]]، به توسعه مسجد نبوی از سوی شمال طی سال‌های 160-162/یا 165 پرداخت.<ref>الاخبار الطوال، ص386؛ فتوح البلدان، ص17؛ عیون الاثر، ج1، ص226؛ سبل الهدی، ج3، ص340.</ref> از دیگر تلاش‌های امارت مدینه در این سال‌ها، تاسیس برید (چاپارخانه) میان مدینه و مکه و یمن در امارت جعفر بن سلیمان بن علی به سال 166ق. بود<ref>تاریخ الاسلام، ج10، ص25؛ البدایة و النهایه، ج10، ص149؛ تاریخ امراء المدینه، ص131.</ref>  


امارت مدینه به سال 196ق. تابع امارت مکه و زیر نظارت [[داود بن عیسی]] گشت و فرزندش سلیمان از سوی او نایب مدینه بود.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص438، 440؛ المنتظم، ج10، ص27.</ref> در این سال، با رسیدن فرمان امین عباسی برای یاد نکردن از برادرانش در خطبه‌ها و یادکردن از فرزندش، داود و به تبع او سلیمان، بر پایه عهدنامه‌ای که امین در روزگار پدر امضا کرده بود، او را از خلافت برکنار کردند و به نام مامون خطبه خواندند. مامون نیز به پاداش این کار، امارت حرمین را با عطایای بسیار در اختیار آنان گذاشت.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص440-441؛ تاریخ الاسلام، ج13، ص44؛ تجارب الامم، ج4، ص84-85.</ref> به این ترتیب، مدینه و مکه در درگیری میان امین و مامون در آرامش به سر بردند.
امارت مدینه به سال 196ق. تابع امارت مکه و زیر نظارت [[داود بن عیسی]] گشت و فرزندش سلیمان از سوی او نایب مدینه بود.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص438، 440؛ المنتظم، ج10، ص27.</ref> در این سال، با رسیدن فرمان امین عباسی برای یاد نکردن از برادرانش در خطبه‌ها و یادکردن از فرزندش، داود و به تبع او سلیمان، بر پایه عهدنامه‌ای که امین در روزگار پدر امضا کرده بود، او را از خلافت برکنار کردند و به نام مامون خطبه خواندند. مامون نیز به پاداش این کار، امارت حرمین را با عطایای بسیار در اختیار آنان گذاشت.<ref>تاریخ طبری، ج8، ص440-441؛ تاریخ الاسلام، ج13، ص44؛ تجارب الامم، ج4، ص84-85.</ref> به این ترتیب، مدینه و مکه در درگیری میان امین و مامون در آرامش به سر بردند.
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
سلطه فاطمیان بر امارت مدینه تا سال 492ق. ادامه یافت و در این برهه صد ساله، سلطه آل مهنا با افت و خیزهایی استمرار داشت.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص303-304؛ تاریخ امراء المدینه، ص504-505.</ref> این سلطه در برهه‌هایی هم‌چون دوران بحران اقتصادی مصر به سال 461ق. و هنگام وعده پاداش خلیفه بغداد برای تبعیت امیر مدینه از بغداد به سال 462ق. متزلزل شد.<ref>تاریخ مکه، ص257.</ref> به سال492ق. در پی مالیات بستن [[حسین بن مهنا]] بر زائران مدینه، [[حسین بن احمد علوی]] مشهور به مِخْیَط قیام کرد و امیر مدینه را فراری داد؛ اما امارتش هفت ماه به طول انجامید.<ref>المنتظم، ج16، ص180؛ النجوم الزاهره، ج5، ص104؛ عمدة الطالب، ص308؛ رقابت عباسیان و فاطمیان، ص64؛ تاج العروس، ج10، ص254، «خیط.</ref>  
سلطه فاطمیان بر امارت مدینه تا سال 492ق. ادامه یافت و در این برهه صد ساله، سلطه آل مهنا با افت و خیزهایی استمرار داشت.<ref>صبح الاعشی، ج4، ص303-304؛ تاریخ امراء المدینه، ص504-505.</ref> این سلطه در برهه‌هایی هم‌چون دوران بحران اقتصادی مصر به سال 461ق. و هنگام وعده پاداش خلیفه بغداد برای تبعیت امیر مدینه از بغداد به سال 462ق. متزلزل شد.<ref>تاریخ مکه، ص257.</ref> به سال492ق. در پی مالیات بستن [[حسین بن مهنا]] بر زائران مدینه، [[حسین بن احمد علوی]] مشهور به مِخْیَط قیام کرد و امیر مدینه را فراری داد؛ اما امارتش هفت ماه به طول انجامید.<ref>المنتظم، ج16، ص180؛ النجوم الزاهره، ج5، ص104؛ عمدة الطالب، ص308؛ رقابت عباسیان و فاطمیان، ص64؛ تاج العروس، ج10، ص254، «خیط.</ref>  


امیران مدینه با ضعیف شدن فاطمیان مناسبات خود را با [[بنی‌عباس|عباسیان]] گسترش دادند. روابط خوب امیران مدینه با بنی‌عباس، با سفر [[قاسم بن مهنا]] به بغداد به سال 576ق. در خلافت مستضیء بالله که با استقبال گرم خلیفه عباسی و تایید امارت قاسم بر مدینه مواجه شد، گسترش یافت. با سلطه [[ایوبیان]] بر مصر، نام حاکم ایوبی کنار خلیفه بغداد در خطبه‌های مدینه یاد می‌شد. در دوران [[صلاح الدین ایوبی]]، به سال 576ق. او استقبال گرمی از قاسم بن مهنا، امیر مدینه، در مصر انجام داد و در فتح [[انطاکیه]] (584ق) قاسم را همراه خود برد.<ref>تاریخ الاسلام، ج40، ص39؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص368؛ ج4، ص140؛ تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص214-215.</ref> این روابط مایه توجه صلاح الدین به حرمین شد که از نشانه‌های آن می‌توان به پرداخت هزینه مالیات حجاج،<ref>نک: النجوم الزاهره، ج6، ص79؛ تاریخ امراء المدینه، ص249.</ref> تعیین خادمان برای مسجد نبوی و تأسیس مقام شیخ الحرم برای نظارت بر کار خدام حرم دانست که تا سال‌های بعد باقی ماند.<ref>تحفة المحبین، ص53-54؛ تاریخ امرا ء المدینه، ص252.</ref>  
امیران مدینه با ضعیف شدن فاطمیان مناسبات خود را با [[بنی‌عباس|عباسیان]] گسترش دادند. روابط خوب امیران مدینه با بنی‌عباس، با سفر [[قاسم بن مهنا]] به بغداد به سال 576ق. در خلافت مستضیء بالله که با استقبال گرم خلیفه عباسی و تایید امارت قاسم بر مدینه مواجه شد، گسترش یافت. با سلطه [[ایوبیان]] بر مصر، نام حاکم ایوبی کنار خلیفه بغداد در خطبه‌های مدینه یاد می‌شد. در دوران [[صلاح الدین ایوبی]]، به سال 576ق. او استقبال گرمی از قاسم بن مهنا، امیر مدینه، در مصر انجام داد و در فتح [[انطاکیه]] (584ق) قاسم را همراه خود برد.<ref>تاریخ الاسلام، ج40، ص39؛ تاریخ ابن خلدون، ج5، ص368؛ ج4، ص140؛ تاریخ المدینه، ابن فرحون، ص214-215.</ref> این روابط مایه توجه صلاح الدین به حرمین شد که از نشانه‌های آن می‌توان به پرداخت هزینه مالیات حجاج،<ref>نک: النجوم الزاهره، ج6، ص79؛ تاریخ امراء المدینه، ص249.</ref> تعیین خادمان برای مسجد نبوی و تاسیس مقام شیخ الحرم برای نظارت بر کار خدام حرم دانست که تا سال‌های بعد باقی ماند.<ref>تحفة المحبین، ص53-54؛ تاریخ امرا ء المدینه، ص252.</ref>  


چنین برمی‌آید که کمک‌های صلاح الدین و نیز یاری‌هایی که همان سال‌ها از بغداد به امارت مدینه رسید، در این تغییر موضع سیاسی ـ مذهبی قاسم تاثیر داشت.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص183.</ref> از این سال به بعد نام حاکمان ایوبی در پی نام خلیفه عباسی در خطبه‌های مدینه برده می‌شد، بی‌آن که ایوبیان در امور حکومتی دخالت کنند.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص193.</ref>  
چنین برمی‌آید که کمک‌های صلاح الدین و نیز یاری‌هایی که همان سال‌ها از بغداد به امارت مدینه رسید، در این تغییر موضع سیاسی ـ مذهبی قاسم تاثیر داشت.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص183.</ref> از این سال به بعد نام حاکمان ایوبی در پی نام خلیفه عباسی در خطبه‌های مدینه برده می‌شد، بی‌آن که ایوبیان در امور حکومتی دخالت کنند.<ref>التاریخ الشامل، ج2، ص193.</ref>  
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
==امارت مدینه در دولت‌ هاشمیان==
==امارت مدینه در دولت‌ هاشمیان==


در پی شکست و ناکامی دولت عثمانی در جنگ جهانی اول (1914-1918م.) [[شریف حسین]] به سال 1335ق. خود را خلیفه مسلمانان خواند و پادشاهی مستقل حجاز را اعلان کرد.<ref>قصة الاشراف و ابن سعود، ص212-213؛ فصول من تاریخ المدینه، ص48-49.</ref> وی برای تأسیس دولتی مستقل از عثمانیان با همکاری انگلستان تلاش نمود. او به سال 1337ق. امارت مدینه را پس از محاصره‌ای طولانی از سلطه عثمانیان بیرون آورد<ref>تنظیمات الدوله، ص88؛ فصول من تاریخ المدینه، ص48-49.</ref> و فرزندش علی را در 17 رجب 1337ق. امیر مدینه تعیین کرد. در این مدت، حدود 18 هزار تن از مردم مدینه که ناچار به هجرت از آن شده بودند، با حمایت دولت‌ هاشمی به آن شهر بازگشتند.<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص49.</ref> اما هنگامی که شریف حسین در اداره حرمین ناکام ماند، [[آل سعود]] زمینه را برای تسلط بر حرمین مناسب دید و نخست مکه و سپس مدینه و [[جده]] را از دست اشراف بیرون ساخت.<ref>تنظیمات الدوله، ص94-95؛ فصول من تاریخ المدینه، ص55.</ref> مردم مدینه در پی طولانی شدن محاصره شهر به دست نیروهای طرفدار آل سعود، دو پیک نزد ملک عبدالعزیز فرستادند و اعلام کردند که حاضرند به یکی از فرزندان وی تسلیم شوند. عبدالعزیز پسرش محمد را به امارت مدینه برگزید و در 19 جمادی الثانی 1344ق. امارت مدینه رسماً از[[شریف احمد بن منصور]] به وی سپرده شد.<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص55.</ref>  
در پی شکست و ناکامی دولت عثمانی در جنگ جهانی اول (1914-1918م.) [[شریف حسین]] به سال 1335ق. خود را خلیفه مسلمانان خواند و پادشاهی مستقل حجاز را اعلان کرد.<ref>قصة الاشراف و ابن سعود، ص212-213؛ فصول من تاریخ المدینه، ص48-49.</ref> وی برای تاسیس دولتی مستقل از عثمانیان با همکاری انگلستان تلاش نمود. او به سال 1337ق. امارت مدینه را پس از محاصره‌ای طولانی از سلطه عثمانیان بیرون آورد<ref>تنظیمات الدوله، ص88؛ فصول من تاریخ المدینه، ص48-49.</ref> و فرزندش علی را در 17 رجب 1337ق. امیر مدینه تعیین کرد. در این مدت، حدود 18 هزار تن از مردم مدینه که ناچار به هجرت از آن شده بودند، با حمایت دولت‌ هاشمی به آن شهر بازگشتند.<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص49.</ref> اما هنگامی که شریف حسین در اداره حرمین ناکام ماند، [[آل سعود]] زمینه را برای تسلط بر حرمین مناسب دید و نخست مکه و سپس مدینه و [[جده]] را از دست اشراف بیرون ساخت.<ref>تنظیمات الدوله، ص94-95؛ فصول من تاریخ المدینه، ص55.</ref> مردم مدینه در پی طولانی شدن محاصره شهر به دست نیروهای طرفدار آل سعود، دو پیک نزد ملک عبدالعزیز فرستادند و اعلام کردند که حاضرند به یکی از فرزندان وی تسلیم شوند. عبدالعزیز پسرش محمد را به امارت مدینه برگزید و در 19 جمادی الثانی 1344ق. امارت مدینه رسماً از[[شریف احمد بن منصور]] به وی سپرده شد.<ref>فصول من تاریخ المدینه، ص55.</ref>  


امیران مدینه در دولت‌ هاشمیان:<ref>تاریخ معالم المدینه، ص388-389؛ تاریخ امراء المدینه، ص426-428.</ref> شریف علی بن حسین (1337-1343ق) ؛ شریف احمد بن منصور (1343-1344ق) ؛ [[شریف شحات بن علی]] (1344ق) قائم مقام مدینه.
امیران مدینه در دولت‌ هاشمیان:<ref>تاریخ معالم المدینه، ص388-389؛ تاریخ امراء المدینه، ص426-428.</ref> شریف علی بن حسین (1337-1343ق) ؛ شریف احمد بن منصور (1343-1344ق) ؛ [[شریف شحات بن علی]] (1344ق) قائم مقام مدینه.
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)