در حال ویرایش ام رومان
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
ام رومان دختر عامر بن عُوَیْمِر<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ انساب الاشراف، ج10، ص101؛ الطبقات، خلیفه، ص624.</ref> / عُمَیْرَة<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ تاریخ طبری، ج3، ص435.</ref> بن عبد شمس از قبیله بنوفراس،<ref>السیرة النبویه، ج2، ص299؛ المعارف، ص173؛ الاصابه، ج8، ص391.</ref> از فرزندان کنانة بن خزیمه،<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ السیرة النبویه، ج2، ص298؛ انساب الاشراف، ج10، ص101.</ref> از عرب عدنانی و مادر [[عایشه]] است. در نام پدر و نسب او تا مالک بن کنانه اختلاف بسیار است.<ref>المعارف، ص173؛ الطبقات، خلیفه، ص624؛ تاریخ طبری، ج3، ص425.</ref> | ام رومان دختر عامر بن عُوَیْمِر<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ انساب الاشراف، ج10، ص101؛ الطبقات، خلیفه، ص624.</ref>/ عُمَیْرَة<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ تاریخ طبری، ج3، ص435.</ref>بن عبد شمس از قبیله بنوفراس، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص299؛ المعارف، ص173؛ الاصابه، ج8، ص391.</ref> از فرزندان کنانة بن خزیمه، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ السیرة النبویه، ج2، ص298؛ انساب الاشراف، ج10، ص101.</ref> از عرب عدنانی و مادر [[عایشه]] است. در نام پدر و نسب او تا مالک بن کنانه اختلاف بسیار است.<ref>المعارف، ص173؛ الطبقات، خلیفه، ص624؛ تاریخ طبری، ج3، ص425.</ref> | ||
==همسران== | ==همسران== | ||
ام رومان در جوانی به همسری حارث بن سَخْبَره ازدی درآمد و برای او پسری به نام طفیل زاد. سپس با شوهر و فرزند خود از سَرات به [[مکه]] آمد و ضمن همپیمانی با [[ابوبکر]]، در حمایت وی و قبیلهاش [[تیم بن مره]] در مکه ساکن شد. وی پیش از [[بعثت پیامبر(ص)]] در پی مرگ حارث، به همسری ابوبکر درآمد و از او عبدالرحمن و عایشه را زاد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ انساب الاشراف، ج10، ص101؛ صفة الصفوه، ج1، ص238.</ref> | ام رومان در جوانی به همسری حارث بن سَخْبَره ازدی درآمد و برای او پسری به نام طفیل زاد. سپس با شوهر و فرزند خود از سَرات به [[مکه]] آمد و ضمن همپیمانی با [[ابوبکر]]، در حمایت وی و قبیلهاش [[تیم بن مره]] در مکه ساکن شد. وی پیش از [[بعثت پیامبر(ص)]] در پی مرگ حارث، به همسری ابوبکر درآمد و از او عبدالرحمن و عایشه را زاد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ انساب الاشراف، ج10، ص101؛ صفة الصفوه، ج1، ص238.</ref> | ||
==دعوت فرزند به اسلام== | ==دعوت فرزند به اسلام== | ||
به گزارشی، ام رومان در سالهای نخست بعثت به [[پیامبر اکرم(ص)]] ایمان آورد و با ایشان بیعت کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ امتاع الاسماع، ج6، ص181.</ref> وی برای مسلمان کردن فرزند خود عبدالرحمن کوشید و پیش از هجرت بارها با او گفتوگو کرد که بیفرجام ماند. سرانجام عبدالرحمن در رویداد [[صلح حدیبیه]]<ref>انساب الاشراف، ج10، ص101.</ref> به سال ششم ق. یا پیش از [[فتح مکه]] به سال هفتم ق.<ref>الاصابه، ج8، ص393.</ref> [[اسلام]] آورد. | به گزارشی، ام رومان در سالهای نخست بعثت به [[پیامبر اکرم(ص)]] ایمان آورد و با ایشان بیعت کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ امتاع الاسماع، ج6، ص181.</ref> وی برای مسلمان کردن فرزند خود عبدالرحمن کوشید و پیش از هجرت بارها با او گفتوگو کرد که بیفرجام ماند. سرانجام عبدالرحمن در رویداد [[صلح حدیبیه]]<ref>انساب الاشراف، ج10، ص101.</ref>به سال ششم ق. یا پیش از [[فتح مکه]] به سال هفتم ق.<ref>الاصابه، ج8، ص393.</ref> [[اسلام]] آورد. | ||
بر پایه گزارش شماری از منابع تفسیری<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3295؛ تفسیر ماوردی، ج5، ص279-280؛ مجمع البیان، ج9، ص132.</ref> و تاریخی،<ref>انساب الاشراف، ج10، ص101.</ref> مقصود از ({{قلم رنگ|سبز|والِدَیْهِ}}) در آیه 17 احقاف ،ام رومان و ابوبکر است که پیوسته با خواندن آیات معاد از پسرشان عبدالرحمن میخواستند که ایمان بیاورد. اما او با انکار زندگی پس از مرگ، با این استدلال که تاکنون هیچ یک از بزرگان [[قریش]] در پی مرگ، زنده نشده است، با آنان محاجه میکرد: ({{قلم رنگ|سبز|وَ الَّذی قالَ لِوالِدَیْهِ اُفٍّ لَکُما اَ تَعِدانِنی اَنْ اُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلی}}). | بر پایه گزارش شماری از منابع تفسیری <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج10، ص3295؛ تفسیر ماوردی، ج5، ص279-280؛ مجمع البیان، ج9، ص132.</ref> و تاریخی، <ref>انساب الاشراف، ج10، ص101.</ref> مقصود از ({{قلم رنگ|سبز|والِدَیْهِ}}) در آیه 17 احقاف ،ام رومان و ابوبکر است که پیوسته با خواندن آیات معاد از پسرشان عبدالرحمن میخواستند که ایمان بیاورد. اما او با انکار زندگی پس از مرگ، با این استدلال که تاکنون هیچ یک از بزرگان [[قریش]] در پی مرگ، زنده نشده است، با آنان محاجه میکرد: ({{قلم رنگ|سبز|وَ الَّذی قالَ لِوالِدَیْهِ اُفٍّ لَکُما اَ تَعِدانِنی اَنْ اُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلی}}). | ||
==استواری ایمان== | ==استواری ایمان== | ||
برخی مفسران آیه 71 انعام، را درباره استواری ایمان ام رومان دانستهاند.<ref>زاد المسیر، ج3، ص47؛ تفسیر قرطبی، ج7، ص17-18.</ref> اما بخاری از عایشه روایتی بدین مضمون گزارش کرده است: خداوند جز آیه اِفْک هیچ آیهای درباره ما خاندان ابوبکر فرو نفرستاده است.<ref>صحیح البخاری، ج6، ص41-42.</ref> شماری از پژوهشگران نزول این آیات در شان ام رومان را به نقد کشیدهاند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص313.</ref> | برخی مفسران آیه 71 انعام، را درباره استواری ایمان ام رومان دانستهاند.<ref>زاد المسیر، ج3، ص47؛ تفسیر قرطبی، ج7، ص17-18.</ref>اما بخاری از عایشه روایتی بدین مضمون گزارش کرده است: خداوند جز آیه اِفْک هیچ آیهای درباره ما خاندان ابوبکر فرو نفرستاده است.<ref>صحیح البخاری، ج6، ص41-42.</ref> شماری از پژوهشگران نزول این آیات در شان ام رومان را به نقد کشیدهاند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص313.</ref> | ||
ام رومان در سال نخست قمری با دیگر اعضای خانواده ابوبکر به مدینه هجرت کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ تاریخ طبری، ج1، ص601.</ref> به گفته برخی، وی زنی شایسته، دیندار و در شمار راویان حدیث و [[صحابه پیامبر(ص)]] بود.<ref>تاریخ الصحابه، ص275.</ref> | ام رومان در سال نخست قمری با دیگر اعضای خانواده ابوبکر به مدینه هجرت کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ تاریخ طبری، ج1، ص601.</ref>به گفته برخی، وی زنی شایسته، دیندار و در شمار راویان حدیث و [[صحابه پیامبر(ص)]] بود.<ref>تاریخ الصحابه، ص275.</ref> | ||
==اختلاف در وفات== | ==اختلاف در وفات== | ||
بر پایه گزارشهایی، وی به سال پنجم یا ششم ق. در مدینه درگذشت و پیامبر(ص) بر او نماز گزارد و به قبرش وارد شد و از او به نیکی یاد کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ انساب الاشراف، ج10، ص101؛ الاصابه، ج8، ص392.</ref> اما روایاتی دیگر مرگ او را در سالهای بعد میدانند.<ref>صفة الصفوه، ج1، ص60؛ الاصابه، ج8، ص392.</ref> شواهدی چون پذیرایی وی از پسرش عبدالرحمن در مدینه در پی مسلمان شدن او به سال هفتم ق.،<ref>الاصابه، ج8، ص393.</ref> سخن پیامبر(ص) با عایشه درباره مشورت وی با پدر و مادرش به سال نهم ق. در پی نزول آیهای که زنان پیامبر(ص) را میان انتخاب ایشان و طلاق مخیّر میکرد (آیه تخییر)،<ref>الاصابه، ج8، ص393.</ref> گزارش ارث بردن او از ابوبکر<ref>المغازی، ج2، ص698.</ref> و نیز حدیث گفتن وی برای مسروق بن اجدع در دوران خلافت [[عمر]]<ref>مسند احمد، ج6، ص367؛ الاصابه، ج8، ص392.</ref> نشان میدهند که ام رومان حتی در پی رحلت پیامبر(ص) و درگذشت ابوبکر نیز زنده بوده است. از گزارش ابن شبّه برمیآید که وی در بقیع به خاک سپرده شده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص126.</ref> | بر پایه گزارشهایی، وی به سال پنجم یا ششم ق. در مدینه درگذشت و پیامبر(ص) بر او نماز گزارد و به قبرش وارد شد و از او به نیکی یاد کرد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج8، ص216؛ انساب الاشراف، ج10، ص101؛ الاصابه، ج8، ص392.</ref>اما روایاتی دیگر مرگ او را در سالهای بعد میدانند.<ref>صفة الصفوه، ج1، ص60؛ الاصابه، ج8، ص392.</ref> شواهدی چون پذیرایی وی از پسرش عبدالرحمن در مدینه در پی مسلمان شدن او به سال هفتم ق.، <ref>الاصابه، ج8، ص393.</ref> سخن پیامبر(ص) با عایشه درباره مشورت وی با پدر و مادرش به سال نهم ق. در پی نزول آیهای که زنان پیامبر(ص) را میان انتخاب ایشان و طلاق مخیّر میکرد (آیه تخییر)، <ref>الاصابه، ج8، ص393.</ref> گزارش ارث بردن او از ابوبکر <ref>المغازی، ج2، ص698.</ref>و نیز حدیث گفتن وی برای مسروق بن اجدع در دوران خلافت [[عمر]]<ref>مسند احمد، ج6، ص367؛ الاصابه، ج8، ص392.</ref>نشان میدهند که ام رومان حتی در پی رحلت پیامبر(ص) و درگذشت ابوبکر نیز زنده بوده است. از گزارش ابن شبّه برمیآید که وی در بقیع به خاک سپرده شده است.<ref>تاریخ المدینه، ج1، ص126.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۷۸: | خط ۷۷: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{صحابه}} | {{صحابه}} | ||
{{زنان صحابی}} | {{زنان صحابی}} | ||
{{زنان قرآنی}} | {{زنان قرآنی}} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = شد | | شناسه = شد |