در حال ویرایش اوس
این ویرایش را میتوان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که میخواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثیسازی ویرایش را به پایان ببرید.
نسخهٔ فعلی | متن شما | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==شاخههای اصلی اوس== | ==شاخههای اصلی اوس== | ||
نسبشناسان برای اوس تنها یک فرزند به نام مالک نام بردهاند که پنج پسر داشت و طوایف اوسی همگی از آنها ریشه گرفتهاند. | در آستانه ظهور [[اسلام]]، اوس به یک قبیله بزرگ با زیر شاخههای گوناگون تبدیل شده بود. نسبشناسان برای اوس تنها یک فرزند به نام مالک نام بردهاند که پنج پسر داشت و طوایف اوسی همگی از آنها ریشه گرفتهاند. عَوف یکی از آن پسران بود که از نسل او تیرههای گوناگون از [[بنیعمرو بن عوف]]، [[بنیضبیعة بن زید|بنیضُبَیعَة بن زید]]، [[بنیامیة بن زید]]، [[بنیعبید بن زید|بنیعُبَید بن زید]]، [[بنیجحجبا بن کلفه|بنیجَحجَبا بن کلفه]]، [[بنیسمیع]] (بنی لوذان بن عمرو بن عوف) و [[بنیمعاویه]] پدید آمدند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص470.</ref> جز بنیمعاویه که به دلیل اختلاف درونی از آنها جدا شدند، دیگر طوایف منشعب از نخستین شاخه اوس یعنی «عَوف» در یثرب بالا ([[عوالی]]) و به صورت مشخص در [[قبا|قُبا]] ساکن بودند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص470.</ref> | ||
===احیحة بن جلاح=== | |||
از شخصیتهای شناخته شده عوفی در روزگار جاهلیت میتوان به [[احیحة بن جلاح|اُحَیحَة بن جُلاح]] از طایفه بنیجحجبا اشاره کرد که از معاصران جد دوم پیامبر، [[هاشم]]، شمرده میشد.<ref>الطبقات، ج1، ص64؛ السیرة النبویه، ج1، ص137؛ المعارف، ص130.</ref> نفوذ و قدرت سیاسی احیحه در دوران خود بیش از دیگر سران اوس بود. وی در هماوردی با یکی از سران خزرج، خود را والاتر از همه خواند و بر سر همین ادعا با طایفه خزرجی [[بنیسالم]] در همسایگی خویش وارد نبرد شد و به پیروزی رسید.<ref>الاغانی، ج3، ص21؛ الکامل، ج1، ص658-659.</ref> با کشته شدن یکی از خزرجیان طائفه [[بنینجار]] به دستور احیحه و خونخواهی آنان، بار دیگر نبرد میان دو گروه آغاز گشت. گر چه در این نبرد، احیحه ناکام شد،<ref>الکامل، ج1، ص660-661.</ref> آتش نبرد میان اوس و خزرج همچنان برافروخته ماند. | |||
===سوید بن صامت=== | |||
[[سوید بن صامت|سُوَید بن صامت]] نیز از شخصیتهای برجسته این شاخه به شمار میرود. وی از اندک اشرافی بود که توانست لقب کامل را به سبب حکمت در شعر و شرافت در میان قومش دریافت کند.<ref>فتوح البلدان، ص455-456؛ الاستیعاب، ج2، ص677.</ref> مادر او لیلی دختر عمرو، خاله [[عبدالمطلب]] جد پیامبر(ص) است و از بستگان مادری پیامبر(ص) به شمار میآید.<ref>البدایة و النهایه، ج3، ص147.</ref> وی در سفر حجی که در کهنسالی به [[مکه]] داشت، از سوی پیامبر(ص) به اسلام دعوت شد؛ اما پاسخی مشخص به ایشان نداد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص427؛ الاستیعاب، ج2، ص677؛ تاریخ طبری، ج2، ص352.</ref> در پی بازگشت به یثرب، در موقعیتی غافلگیر شد و به دست برخی خزرجیان به قتل رسید و از آن پس، [[نبرد بعاث|نبرد بُعاث]] آغاز گشت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص238؛ الطبقات، ج3، ص417.</ref> برخی قتل او را در بعاث و در حال مسلمانی دانستهاند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص427؛ تاریخ طبری، ج2، ص352؛ الاستیعاب، ج2، ص677.</ref> | |||
===عبدعمرو بن صیفی=== | |||
شخصیت با نفوذ دیگر این شاخه، [[عبدعمرو بن صیفی|عبدعمرو بن صَیفی]]، پدر [[حنظله غسیل الملائکه]]، نام داشت که به ابوعامر راهب مشهور بود. وی در روزگار جاهلیت [[بتپرستی]] را ترک کرد و به آیین [[مسیحیت]] یا [[حنیفیت]] گروید.<ref>الطبقات، ج5، ص48؛ انساب الاشراف، ج1، ص281.</ref> او کنار دو رهبر دیگر اوس که از شاخههای دیگر بودند، نبرد بعاث را برنامهریزی کرد.<ref>الاغانی، ج17، ص123-130.</ref> سخن [[مقریزی|مِقریزی]] که وی را «راس الاوس» دانسته،<ref>امتاع الاسماع، ج1، ص132.</ref> بیانگر جایگاه وی نزد اوسیان است. | |||
===ابوعفک=== | |||
ابوعفک، شاعر اوسی و یهودی طایفه بنیعمرو بن عوف که صد و اندی سال زندگی کرد، در دوره اسلامی تاثیرگذار بود.<ref>المغازی، ج1، ص174؛ الطبقات، ج2، ص28؛ ج3، ص366.</ref> از دیگر شاعران آنان میتوان به [[عبید بن ناقد]] از طایفه جَحجَبا که سرودههایی در [[نبرد سراره]] میان [[بنیحارث]] از خزرج و بنیعمرو بن عوف و نیز [[نبرد بقیع]] سرود<ref>تاریخ دمشق، ج59، ص434؛ الکامل، ج1، ص664، 673.</ref> و همچنین [[درهم بن زید]] که سرودههایی در [[نبرد سمیر]] سرود، اشاره کرد.<ref>الاغانی، ج3، ص17.</ref> عصماء دختر مروان یهودی نیز از این تیره بود که در پی هجرت، [[پیامبر(ص)]] را هجو و از اسلام بدگویی میکرد و به قتل رسید.<ref>المغازی، ج1، ص172؛ انساب الاشراف، ج1، ص373؛ بحار الانوار، ج108، ص277.</ref> | |||
===مرة بن مالک=== | |||
مُرّة بن مالک از دیگر فرزندان اوس است که طوایف [[بنیوائل بن زید]]، بنیامیة بن زید و [[بنیعطیة بن زید]] از او پدید آمدند و به [[جعادره]] شهرت یافتند. اینان همچون شاخه عوف در یثرب بالا میزیستند. [[ابوقیس بن اسلت وائلی|ابوقَیس بن اَسلَت وائلی]] از رهبران و شاعران این شاخه پیش از اسلام بود<ref>طبقات الشعراء، ص119؛ السیرة النبویه، ج1، ص58-59؛ وفاء الوفاء، ج1، ص179.</ref> که به سبب ازدواج با یکی از زنان قریشی، با قریشیان ارتباط داشت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص283، 437.</ref> وی در نبردهای اوس و خزرج از جمله درگیری با بنیمازن بن نجار،<ref>الکامل، ج1، ص665.</ref> نبرد بقیع<ref>الکامل، ج1، ص674.</ref> و نخستین [[نبرد فجار]]<ref>الکامل، ج1، ص676.</ref> فرماندهی اوسیان را بر عهده داشت. برخی وی را از [[بنیخطمه]]، شاخه دیگر اوس، میدانند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص58؛ الطبقات، ج4، ص383.</ref> [[شاس بن قیس]] نیز از اشراف و سران برجسته بنیعطیة بن زید بود که برجی در یثرب ساخته بود<ref>جمهرة النسب، ج2، ص405؛ جمهرة انساب العرب، ص346؛ وفاء الوفاء، ج1، ص156.</ref> که به نام خودش شناخته میشد. | |||
===جشم بن مالک=== | |||
جُشَم فرزند دیگر مالک بود که طایفه [[بنیخطمه|بنیخَطَمَه]] به او میرسد.<ref>جمهرة انساب العرب، ص345.</ref> از بنیخطمه در روزگار جاهلیت آگاهی چندان در دست نیست، جز آنکه در نبرد سمیر کنار طایفه اوسی بنیعمرو بن عوف و رهبرش احیحة بن جلاح قرار گرفت.<ref>الاغانی، ج3، ص16.</ref> | |||
===امرؤالقیس بن مالک=== | |||
از [[امرؤالقیس بن مالک]]، فرزند دیگر اوس، دو طایفه بنیواقف و بنیسلم منشعب شد. سکونتگاه این دو شاخه نیز کنار [[مسجد فضیخ]] قرار داشت.<ref>جمهرة انساب العرب، ص344؛ وفاء الوفاء، ج1، ص156.</ref> در پی درگیری این دو طایفه با یکدیگر، بنیسلم به قُبا مهاجرت کرد و به شاخه اوسی عوف پیوست.<ref>جمهرة النسب، ج2، ص403-404؛ جمهرة انساب العرب، ص345؛ وفاء الوفاء، ج1، ص156.</ref> درباره این دو طایفه آگاهیهای دیگر در دست نیست. | |||
===عمرو بن مالک=== | |||
عمرو معروف به نبیت فرزند دیگر مالک است که طوایف سهگانه [[بنیعبدالاشهل|بنیعبدالاشهَل]]، [[بنیظفر]] و [[بنیحارثه]] به آن میرسند.<ref>جمهرة انساب العرب، ص471؛ وفاء الوفاء، ج1، ص153-154.</ref> اینان در یثربِ پایین زندگی میکردند. به دلیل اختلافهای درون شاخهای، بنیحارثه زیر فشار بنیعبدالاشهل ناچار به ترک منطقه شد و به [[خیبر]] رفت؛ اما با وساطتهای پسین بازگشت و در مناطق شمالیتر اقامت کرد.<ref>نک: وفاء الوفاء، ج1، ص153.</ref> بنیظفر در روزگار جاهلیت به دلیل ستیزهای خونین با طایفه خزرجی بنیمالک بن نجار، وارد نبرد شده بود.<ref>الکامل، ج1، ص666.</ref> | |||
بنی عبد الاشهل بزرگترین و مؤثرترین طایفه اوسی این شاخه است که در تحولات پیش از اسلام حضور برجستهای داشته است. بر پایه سخن ابناثیر، نخستین نبرد آنها با خزرج، نبردی است که بر سر خون یکی از همپیمانانش با بنینجار خزرجی آغاز کرد.<ref>الکامل، ج1، ص668.</ref> | |||
===حضیر بن سماک اشهلی=== | |||
از شخصیتهای شناخته شده این شاخه، میتوان از [[حضیر بن سماک اشهلی|حُضَیر بن سِماک اشهلی]] یاد کرد که در نبردهای سراره، حاطب بقیع و بعاث، اوس را بر ضد خزرج رهبری کرد. برنامهریزی نبرد بعاث، بزرگترین نبرد اوس و خزرج که با مشارکت و حضور قبایل و همپیمانان خارجی دو طرف رخ داد، با همت و تلاش وی صورت گرفت و چون در صحنه نبرد اوسیان پا به فرار گذاشتند، او با نیزه خود را مجروح ساخت. این کار وی باعث شد تا اوسیان که پیش از آن شکست خورده بودند، به حمایت از او به میدان بازگردند و نبرد به سود آنان و با کشتن رئیس خزرجیان، [[عمرو بن نعمان]]، و آتش زدن خانه و نخلستانهایشان به پایان رسید.<ref>الاغانی، ج17، ص85؛ امتاع الاسماع، ج9، ص187.</ref> او در پی همین جراحت دوام نیاورد و درگذشت.<ref>الکامل، ج1، ص662-672، 675؛ امتاع الاسماع، ج9، ص187-188.</ref> | |||
[[معاذ بن نعمان اشهلی]] نیز از رهبران و اشراف این شاخه بود که در نبرد فارع میان بنونجار و بنیعبدالاشهل، طایفه خود را به نبرد با طایفه خزرجی بنیمالک بن نجار برد.<ref>الکامل، ج1، ص669-670.</ref> [[سعد بن معاذ اشهلی]] از رهبران اوس در دوران [[پیامبر(ص)]] فرزند او است.<ref>الاستیعاب، ج2، ص602.</ref> | |||
از بزرگان بنیحارثه نیز میتوان از [[اوس بن قیظی]] و [[مجدعة بن حارثه]] نام برد<ref>المغازی، ج1، ص157-494؛ السیرة النبویه، ج2، ص246؛ الطبقات، ج3، ص490؛ ج4، ص364-369.</ref> که در گزارشهای پیش از اسلام، کمتر از آنان یاد شده است. قَیس بن خَطیم از بنیظفر، از شاعران برجسته این شاخه است که در برابر شاعران خزرج به هماوردی میپرداخت. پیش از هجرت پیامبر(ص) همسر وی به پیامبر ایمان آورده بود. در سفری که به [[مکه]] آمد، پیامبر(ص) به وی درباره همسرش سفارش کرد. وی پیش از هجرت پیامبر(ص) به دست برخی خزرجیان به قتل رسید.<ref>الاغانی، ج3، ص10.</ref> | |||
==نبردهای اوس و خزرج== | ==نبردهای اوس و خزرج== | ||
خط ۴۹: | خط ۸۵: | ||
در منابع تاریخی، نبردهای گوناگون را به اوس و خزرج نسبت دادهاند.<ref>الکامل، ج1، ص658-684.</ref> از میان 13 درگیری که [[ابناثیر]] گزارش کرده، هفت درگیری میان شاخهای از اوس با شاخهای از خزرج روی داده است. از شش نبرد دیگر، جز بُعاث که به نظر همه تاریخنگاران میان تمام شاخههای اوس و خزرج روی داده، یعنی درگیریهای سمیر، ربیع، بَقیع، فِجار اول و فجار دوم آگاهیهای تفصیلی از جمله حضور شاخهها و زیرشاخههای اوس یا خزرج در دست نیست و فقط گفتهاند که این نبرد میان اوس و خزرج روی داده است.<ref>الکامل، ج1، ص658-684.</ref> | در منابع تاریخی، نبردهای گوناگون را به اوس و خزرج نسبت دادهاند.<ref>الکامل، ج1، ص658-684.</ref> از میان 13 درگیری که [[ابناثیر]] گزارش کرده، هفت درگیری میان شاخهای از اوس با شاخهای از خزرج روی داده است. از شش نبرد دیگر، جز بُعاث که به نظر همه تاریخنگاران میان تمام شاخههای اوس و خزرج روی داده، یعنی درگیریهای سمیر، ربیع، بَقیع، فِجار اول و فجار دوم آگاهیهای تفصیلی از جمله حضور شاخهها و زیرشاخههای اوس یا خزرج در دست نیست و فقط گفتهاند که این نبرد میان اوس و خزرج روی داده است.<ref>الکامل، ج1، ص658-684.</ref> | ||
==باورهای | ==اعتقادات و باورهای اوس== | ||
===یهودیت=== | ===رواج یهودیت=== | ||
منابع از رواج آیین [[یهود]] در میان یثربیان حکایت دارد. در ریشهیابی روابط آنها با یهود، نشانههایی از ارتباط نیاکان اوس با کاهنان یهود یمن دیده میشود.<ref>نسب معد، ج2، ص1-2.</ref> نخستین و جامعترین سند درباره یهودیان اوس، عهدنامهای است که پیامبر(ص) در آغاز ورود خود به مدینه میان تیرههای گوناگون بست که در آن به یهودیان اوس تصریح شده است.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص501.</ref> | منابع از رواج آیین [[یهود]] در میان یثربیان حکایت دارد. در ریشهیابی روابط آنها با یهود، نشانههایی از ارتباط نیاکان اوس با کاهنان یهود یمن دیده میشود.<ref>نسب معد، ج2، ص1-2.</ref> نخستین و جامعترین سند درباره یهودیان اوس، عهدنامهای است که پیامبر(ص) در آغاز ورود خود به مدینه میان تیرههای گوناگون بست که در آن به یهودیان اوس تصریح شده است.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص501.</ref> | ||
درباره رواج دین [[مسیحیت]] در یثرب، آگاهیهای تاریخی محدود، از جمله گزارشهایی از تاثیر بازرگانان مسیحی بر جوانان یثرب و تغییر کیش آنها به مسیحیت در منابع اسلامی دیده میشود.<ref>جامع البیان، ج3، ص22؛ مجمع البیان، ج2، ص630.</ref> ابوعامر از بزرگان اوس در دوران مهاجرت پیامبر به مدینه، | میتوان معاشرت طولانی اوسیان با یهودیان را عمدهترین عامل گرایش آنان به این آیین دانست. مفسران مسلمان در این زمینه به عللی همچون استفاده اوسیان از دایههای یهودی برای نوزادان و کودکانشان اشاره کردهاند.<ref>جامع البیان، ج3، ص23-24؛ اسباب النزول، ص53.</ref> نزدیکی سکونتگاههای اوس و یهود یثرب را میتوان از دیگر عوامل گرایش به یهودیگری دانست.<ref>وفاء الوفاء، ج1، ص198.</ref> این مجاورت زمینه ارتباط بیشتر و نزدیکتر آنها را فراهم آورد تا جایی که به برقراری پیمانهای سیاسی میان آنان و یهود [[بنینضیر]] و [[بنیقریظه]] انجامید.<ref>الاغانی، ج3، ص26.</ref> این ارتباط بیش از پیمان خزرج با [[بنیقینقاع]] موثر بود؛ زیرا بنینضیر و بنیقریظه خود را از آن رو که نسب به [[هارون]] میرساندند، کاهن مینامیدند و اعتبار مذهبی ویژه برای خود باور داشتند؛ اما بنیقینقاع چنین ادعایی نداشت.<ref>النهایه، ج4، ص215؛ وفاء الوفاء، ج1، ص171.</ref> | ||
همچنین برخی اوسیان برای حل و فصل دعاوی خود به کاهنان یهودی مراجعه میکردند<ref>اسباب النزول، ص107.</ref> و زمانی که زنی از آنها نگران مرگ نوزاد یا کودک خود میشد، نذر میکرد در صورت بهبود، فرزند خود را یهودی کند.<ref>جامع البیان، ج3، ص21؛ اسباب النزول، ص52.</ref> این گزارشها به خوبی از اعتبار آیین یهودی در میان جمعی از اوسیان حکایت دارد. | |||
آنان زیر تاثیر یهودیان، به محدودیتهایی در روابط جنسی خود با همسرانشان پایبند بودند. آیه 223 [[سوره بقره]] در این زمینه نازل شد و چنین محدودیتهایی را بیاساس دانست:<ref>صحیح مسلم، ج2، ص1058؛ مجمع البیان، ج2، ص564.</ref> {{قلم رنگ|سبز|نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَاتوا حَرثَکُم... }}. | |||
===رواج مسیحیت=== | |||
درباره رواج دین [[مسیحیت]] در یثرب، آگاهیهای تاریخی محدود، از جمله گزارشهایی از تاثیر بازرگانان مسیحی بر جوانان یثرب و تغییر کیش آنها به مسیحیت در منابع اسلامی دیده میشود.<ref>جامع البیان، ج3، ص22؛ مجمع البیان، ج2، ص630.</ref> ابوعامر از بزرگان اوس در دوران مهاجرت پیامبر به مدینه، زیر تاثیر مسیحیت قرار گرفته بود.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص281.</ref> | |||
===بتپرستی=== | ===بتپرستی=== | ||
خط ۷۶: | خط ۱۱۹: | ||
==گسترش اسلام در میان اوس== | ==گسترش اسلام در میان اوس== | ||
در اینکه نخستین مسلمانان یثرب از کدام طوایف بودند، گزارشهای گوناگون در دست است. اَوسیان معتقدند که [[ایاس بن معاذ اشهلی|ایاس بن مُعاذ اشهلی]] در یثرب پایین، نخستین یثربی است که دعوت پیامبر(ص) را پذیرفت. به گفته منابع، گروهی از اَوسیان در تدارک [[نبرد بعاث]] به مکه آمدند تا از آنان همپیمانی بگیرند. هیات اَوسی متشکل از 15 تن از طایفه بنیعبد الاشهل در مکه با پیامبر(ص) دیدار کرد و با دعوت او آشنا شد. در این گزارش، تنها به نام ایاس بن مُعاذ برادر سعد بن مُعاذ و [[انس بن رافع]] معروف به ابوحیسر تصریح شده است. ایاس پس از بازگشتن درگذشت و از آنجا که بستگانش [[تهلیل]] و [[تکبیر]] و [[تسبیح]] وی را بارها شنیده بودند، او را مسلمان میدانستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص427-428؛ الطبقات، ج3، ص334؛ تاریخ طبری، ج2، ص353.</ref> بر پایه این گزارش، میتوان او را نخستین مسلمان یثربی دانست. برخی گزارشها از اسلامِ زنی اشهلی به نام حوّاء بنت یزید پیش از این دیدار یاد کردهاند که اسلام خود را از دیگران پنهان میکرد. از این رو، رسول خدا(ص) در دیدار هیات بنیعبد الاشهل، درباره او به همسرش قیس بن خطیم سفارش کرد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1814؛ اسد الغابه، ج6، ص73؛ الاصابه، ج8، ص91.</ref> | در اینکه نخستین مسلمانان یثرب از کدام طوایف بودند، گزارشهای گوناگون در دست است. اَوسیان معتقدند که [[ایاس بن معاذ اشهلی|ایاس بن مُعاذ اشهلی]] در یثرب پایین، نخستین یثربی است که دعوت پیامبر(ص) را پذیرفت. به گفته منابع، گروهی از اَوسیان در تدارک [[نبرد بعاث]] به مکه آمدند تا از آنان همپیمانی بگیرند. | ||
===اسلام بنیعبدالاشهل=== | |||
هیات اَوسی متشکل از 15 تن از طایفه بنیعبد الاشهل در مکه با پیامبر(ص) دیدار کرد و با دعوت او آشنا شد. در این گزارش، تنها به نام ایاس بن مُعاذ برادر سعد بن مُعاذ و [[انس بن رافع]] معروف به ابوحیسر تصریح شده است. ایاس پس از بازگشتن درگذشت و از آنجا که بستگانش [[تهلیل]] و [[تکبیر]] و [[تسبیح]] وی را بارها شنیده بودند، او را مسلمان میدانستند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص427-428؛ الطبقات، ج3، ص334؛ تاریخ طبری، ج2، ص353.</ref> بر پایه این گزارش، میتوان او را نخستین مسلمان یثربی دانست. برخی گزارشها از اسلامِ زنی اشهلی به نام حوّاء بنت یزید پیش از این دیدار یاد کردهاند که اسلام خود را از دیگران پنهان میکرد. از این رو، رسول خدا(ص) در دیدار هیات بنیعبد الاشهل، درباره او به همسرش قیس بن خطیم سفارش کرد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1814؛ اسد الغابه، ج6، ص73؛ الاصابه، ج8، ص91.</ref> | |||
سپس به سال 11 بعثت، در دیدار یثربیان با [[پیامبر(ص)]] به روایت [[عروة بن زبیر]]، دو تن از اوسیان در این دیدار شرکت کردند.<ref>الطبقات، ج1، ص219.</ref> اما ابناسحق تنها به حضور شش خزرجی اشاره نموده و از هیچ اوسی یاد نکرده است.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص354؛ الطبقات، ج1، ص169.</ref> در [[بیعت عقبه اول]] (12بعثت) از حضور دو تن از اوسیان یاد شده است.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص433.</ref> در پی این پیمان، پیامبر(ص) برای دعوت یثربیان به اسلام، [[مصعب بن عمیر]] را به یثرب فرستاد که با تبلیغات او همه افراد طایفه اوسی عبدالاشهل به رهبری سعد بن معاذ مسلمان شدند. اما این رخداد برای دیگر طوایف یثرب روی نداد. | سپس به سال 11 بعثت، در دیدار یثربیان با [[پیامبر(ص)]] به روایت [[عروة بن زبیر]]، دو تن از اوسیان در این دیدار شرکت کردند.<ref>الطبقات، ج1، ص219.</ref> اما ابناسحق تنها به حضور شش خزرجی اشاره نموده و از هیچ اوسی یاد نکرده است.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص354؛ الطبقات، ج1، ص169.</ref> در [[بیعت عقبه اول]] (12بعثت) از حضور دو تن از اوسیان یاد شده است.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص433.</ref> در پی این پیمان، پیامبر(ص) برای دعوت یثربیان به اسلام، [[مصعب بن عمیر]] را به یثرب فرستاد که با تبلیغات او همه افراد طایفه اوسی عبدالاشهل به رهبری سعد بن معاذ مسلمان شدند. اما این رخداد برای دیگر طوایف یثرب روی نداد. | ||
خط ۹۰: | خط ۱۳۷: | ||
پیامبر(ص) در پی مهاجرت به یثرب با اقامت چهار روزه در قبا، مسجدی را در آنجا بنا نهاد که به مسجد قبا شهرت یافت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص263-266؛ السیرة النبویه، ج1، ص494.</ref> امروز این مسجد از مهمترین یادمانهایی است که به اوسیان تعلق یافته و همچنان پا برجا است. با رسیدن [[علی بن ابیطالب(ع)]] از مکه، رسول خدا(ص) قبا را به سوی سکونتگاههای خزرجی ترک کرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص493.</ref> | پیامبر(ص) در پی مهاجرت به یثرب با اقامت چهار روزه در قبا، مسجدی را در آنجا بنا نهاد که به مسجد قبا شهرت یافت.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص263-266؛ السیرة النبویه، ج1، ص494.</ref> امروز این مسجد از مهمترین یادمانهایی است که به اوسیان تعلق یافته و همچنان پا برجا است. با رسیدن [[علی بن ابیطالب(ع)]] از مکه، رسول خدا(ص) قبا را به سوی سکونتگاههای خزرجی ترک کرد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص493.</ref> | ||
پس از جای گرفتن پیامبر(ص) در یثرب و گسترش اسلام در میان ساکنان شهر، بسیاری از تیرههای اوسی که افزون بر همپیمانی با یهودیان بنینضیر و بنیقریظه<ref>الاغانی، ج3، ص19.</ref> زیر تأثیر بزرگان خود از ابناسلت بودند، اسلام نیاوردند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص359؛ السیرة النبویه، ج1، ص437.</ref> پنج سال بعد، با تبعید یهودیان بنینضیر و شکست بنیقریظه، دیگر اوسیان نیز اسلام آوردند و پیامبر(ص) نام اوس منات را به «اوس الله» تغییر داد.<ref>الاغانی، ج17، ص83.</ref> | پس از جای گرفتن پیامبر(ص) در یثرب و گسترش اسلام در میان ساکنان شهر، بسیاری از تیرههای اوسی که افزون بر همپیمانی با یهودیان بنینضیر و بنیقریظه<ref>الاغانی، ج3، ص19.</ref> زیر تأثیر بزرگان خود از ابناسلت بودند، اسلام نیاوردند.<ref>تاریخ طبری، ج2، ص359؛ السیرة النبویه، ج1، ص437.</ref> پنج سال بعد، با تبعید یهودیان بنینضیر و شکست بنیقریظه، دیگر اوسیان نیز اسلام آوردند و پیامبر(ص) نام اوس منات را به «اوس الله» تغییر داد.<ref>الاغانی، ج17، ص83.</ref> | ||
==روابط اوس و خزرج در دوران نبوی== | ==روابط اوس و خزرج در دوران نبوی== |