در حال ویرایش بدعت

هشدار: شما وارد نشده‌اید. نشانی آی‌پی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر وارد شوید یا یک حساب کاربری بسازید، ویرایش‌هایتان به نام کاربری‌تان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.

این ویرایش را می‌توان خنثی کرد. لطفاً تفاوت زیر را بررسی کنید تا تأیید کنید که این چیزی است که می‌خواهید انجام دهید، سپس تغییرات زیر را ذخیره کنید تا خنثی‌سازی ویرایش را به پایان ببرید.

نسخهٔ فعلی متن شما
خط ۱: خط ۱:
'''بِدْعَت''' بنیادنهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است در حالیکه مستندی از قرآن و روایات ندارد. بدعت می‌تواند به افزودن یا کاستن حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی از اعتقادات دینی بیانجامد.   
'''بدعت''' بنیادنهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است در حالیکه مستندی از قرآن و روایات ندارد. بدعت می‌تواند به افزودن یا کاستن حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی از اعتقادات دینی بیانجامد.   


حرام بودنِ بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و در روایات از مصادیق کفر و شرک معرفی‌ شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد ازاین‌رو هر یک دیگری را در برخی اعمال و عقایدشان به بدعت متهم کرده‌اند.   
حرام بودنِ بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و در روایات از مصادیق کفر و شرک معرفی‌ شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد ازاین‌رو هر یک دیگری را در برخی اعمال و عقایدشان به بدعت متهم کرده‌اند.   


به عقیده شیعیان نماز [[تراویح]]، گفتن جملهٔ «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در اذان، گفتن «آمین» پس از قرائت سوره حمد در نماز، حرمت متعة الحج، اذان دوم و سوم در روز جمعه و... از جمله مصادیق «بدعت» است.   
به عقیده شیعیان نماز [[تراویح]]، گفتن جملهٔ «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در اذان، گفتن «آمین» پس از قرائت سوره حمد در نماز، حرمت متعة الحج، اذان دوم و سوم در روز جمعه و... از مصادیق «بدعت» است.   


برخی عالمان اهل سنت برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و بد و... ارائه داده‌اند. آنها معتقدند به‌جماعت خواندن نماز تراویح به دستور عمر بن خطاب از مصادیق بدعت خوب است؛ در مقابل برخی دیگر همه انواع بدعت را حرام اعلام کرده‌اند.  
برخی عالمان اهل سنت برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و بد و... ارائه داده‌اند. آنها معتقدند به‌جماعت خواندن نماز تراویح به دستور عمر بن خطاب از مصادیق بدعت خوب است؛ در مقابل برخی دیگر هر گونه بدعتی را حرام اعلام کرده‌اند.  


در مورد «بدعت» کتاب‌های مستقلی تألیف شده است.
در مورد «بدعت» کتاب‌های مستقلی تألیف شده است.


==معنای بدعت==
==معنای بدعت==
بدعت در اصطلاح به معنای ایجاد پدیده‌ای بی‌سابقه در دین است که مستندی از کتاب، سنت، اجماع و دیگر ادله شرعی ندارد.<ref>الحوادث و البدع، ص21؛ مجمع البحرین، ج4، ص298-299، «بدع. </ref> این پدیده می‌تواند به افزودن یا کاستنِ حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی در دین بیانجامد.<ref>رسائل المرتضی، ج2، ص264؛ کشف الارتیاب، ص102؛ الحوادث و البدع، ص40.</ref> در «بدعت» لازم است بدعت‌گزار عمل یا اعتقاد جدید را به دین نسبت دهد و قصد شرعی‌سازی آن‌را داشته باشد.<ref>الاعتصام، ج1، ص37.</ref>  
بدعت در اصطلاح به معنای ایجاد پدیده‌ای بی‌سابقه در دین است که مستندی از کتاب، سنت، اجماع و دیگر ادله شرعی ندارد.<ref>الحوادث و البدع، ص21؛ مجمع البحرین، ج4، ص298-299، «بدع. </ref> این پدیده می‌تواند به افزودن یا کاستنِ حکمی از احکام شرعی یا اعتقادی در دین بیانجامد.<ref>رسائل المرتضی، ج2، ص264؛ کشف الارتیاب، ص102؛ الحوادث و البدع، ص40.</ref>. در «بدعت» لازم است بدعت‌گزار عمل یا اعتقاد جدید را به دین نسبت دهد و قصد شرعی‌سازی آن‌را داشته باشد.<ref>الاعتصام، ج1، ص37.</ref>


بدعت در لغت به معنای ایجاد کردن چیزی بدون پیشینه است<ref>العین، ج2، ص54؛ جمهرة اللغه، ج1، ص298؛ لسان العرب، ج8، ص6، «بدع. </ref> و از ریشه «ب ـ د ـ ع» به معنای ایجاد امر تازه، انقطاع و جدایی است.<ref>العین، ج2، ص54؛ الصحاح، ج3، ص1183، «بدع. ؛المصباح، ج1، ص38، «ابدع. </ref>  
بدعت در لغت به معنای ایجاد کردن چیزی بدون پیشینه است<ref>العین، ج2، ص54؛ جمهرة اللغه، ج1، ص298؛ لسان العرب، ج8، ص6، «بدع. </ref> و از ریشه «ب ـ د ـ ع» به معنای ایجاد امر تازه، انقطاع و جدایی است.<ref>العین، ج2، ص54؛ الصحاح، ج3، ص1183، «بدع. ؛المصباح، ج1، ص38، «ابدع. </ref>  
در آیه 27 [[سوره حدید]] {{قلم رنگ|سبز|رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم}} به رهبانیتی اشاره شده که [[خداوند]] آن را پدید نیاورد، بلکه خود مسیحیان آن‌را از پیش خود بنیاد نهادند.
تعریف بدعت به «ادخال ما لیس فی الدین فی الدین و ادخال ما لم یعلم فی الدین فی الدین» یعنی آنچه جزء دین نیست را جزئی از آن بحساب آوردن یا آن‌چه را که معلوم نیست جزئی از دین است یا نه، جزئی از دین بحاسب آوردن<ref>کشف الارتیاب، ص103.</ref> مورد توجه شماری از معاصران و فقیهان قرار گرفته است.<ref>البدعه، سبحانی، ص32.</ref>


محققان براین باورند که هرگونه موضوعات بی‌سابقه در دین بدعت نیست بلکه اگر این نوآوری‌ها مستند به دلایل شرعی نباشد و در عین حال ادعای شرعی بودن آن شود «بدعت» محسوب می‌شود.<ref>قواعد معرفة البدع، ص22.</ref>
محققان براین باورند که هرگونه موضوعات بی‌سابقه در دین بدعت نیست بلکه اگر این نوآوری‌ها مستند به دلایل شرعی نباشد و در عین حال ادعای شرعی بودن آن شود «بدعت» محسوب می‌شود.<ref>قواعد معرفة البدع، ص22.</ref>


برای مثال در آیه 27 [[سوره حدید]] {{قلم رنگ|سبز|رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم}} به رهبانیتی اشاره شده که [[خداوند]] آن را پدید نیاورد، بلکه خود مسیحیان آن‌را از پیش خود بنیاد نهادند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۱۷۳.</ref>
== بدعت در آیات و روایات ==
حرمت بدعت، از مسلمات شریعت اسلامی شناخته شده است از جمله ضروریات دین به شمار می‌رود.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص558؛ نک: الاعتصام، ص33-50.</ref>  


== بدعت در آیات و روایات ==
در آیه 21 [[سوره شوری]] {{قلم رنگ|سبز|اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَاْذَنْ بِهِ الله}} خداوند کسانی را که بدون اجازه او دینی بسازند، سخت نکوهش کرده است. همچنین آیات ۱۱۶ سوره نحل، ۶۵ و ۱۵۹ سوره انعام و ۳۱ سوره توبه از دیگر آیاتی است که در آن به «بدعت» اشاره شده است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳و۱۴.</ref>
حرمت بدعت، از مسلمات شریعت اسلامی شناخته شده و از جمله ضروریات دین به شمار می‌رود.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص558؛ نک: الاعتصام، ص33-50.</ref>  
 
در حدیث‌نامه‌های [[شیعه]]<ref>الکافی، ج1، ص54؛ بحار الانوار، ج2، ص261، 269.</ref> و اهل سنت<ref>مسند احمد، ج4، ص126-127؛ صحیح مسلم، ج2، ص592؛ کنز العمال، ج16، ص184.</ref> و نیز آثار پژوهشی، در نکوهش بدعت نکات گوناگون گوشزد شده و بدعت، گناهی بزرگ و حرامی آشکار به شمار آمده است. مطابق آن گفته شده از برنهادن امور تازه در دین باید پرهیز کرد؛ زیرا هر بدعتی گمراهی است.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص16.</ref> همچنین بدعت‌گزار دچار خواری در دنیا و خشم الهی می‌گردد و سرنوشت بدعت‌گزاران همانند سرنوشت گوساله‌پرستان قوم موسی اعلام شده است.<ref>الاعتصام، ص90.</ref>همچنین مطابق فرموده امام صادق(ع) کفر و نفاق از مصادیق بدعت معرفی شده‌ است.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.</ref>
 
به استناد روایتی که کلینی و مجلسی آن‌را نقل کرده‌اند بدعت گناهی است که [[توبه]] از آن پذیرفته نیست؛<ref>بحار الانوار، ج2، ص296.</ref> و ساده‌ترین چیزی که انسان را به مرز کفر می‌کشاند، این است که آن‌چه را خدا نهی کرده، فرمان او بداند و این را اعتقادی دینی بشمارد.<ref>الکافی، ج2، ص415.</ref> عبارت‌هایی چون «شر الامور مُحْدَثاتها» و «ان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» در حدیث‌نامه‌های<ref>سنن ابی داود، ج2، ص393؛ سنن النسائی، ج3، ص188.</ref> اهل سنت فراوان آمده‌اند و مُحْدَث به بدعت تفسیر شده است.<ref>فتح الباری، ج13، ص213.</ref>
 
==بدعت خوب و بد ==
 
برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت به خوب و بد را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شب‌های ماه [[رمضان]]، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد؛ عُمَر، خلیفه دوم، این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.»<ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> یعنی نماز تراویح چه خوب بدعتی است؛ گفته شده گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نبوده است؛ از این‌رو، عده‌ای از دانشوران اهل سنت همچون [[شافعی]] (م. 204ق.)<ref>البدعه، الواعی، ص88؛ فتح الباری، ج13، ص212.</ref> و [[سیوطی]] (م. 911ق.)<ref>نک: الامر بالاتباع، ص89، 166-171.</ref> برای از بین بردن تعارض میان سخنان عمر و روایت‌های نبوی از بدعت خوب و بد سخن به میان آورده و نماز تراویح را از جمله بدعت‌های خوب معرفی کرده‌اند؛ و عده‌ای نیز منکر بی‌سابقه بودن این نماز شده و آن‌را از جمله سنت‌های نبوی به‌شمار آورده‌اند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref>
 
در مقابل گروهی از دانشمندان اهل سنت با استناد به آیات، روایات، سخنان [[صحابه]] و [[تابعین]]، تقسیم بدعت به نیک و بد را نپذیرفته و هرگونه بدعت را ناپسند دانسته‌اند.<ref>البدعه، الواعی، ص103.</ref> از باورداران این تحلیل، [[مالک بن انس]] (م. 179ق.)، امام بیهقی (م. 458ق.)، [[طرطوشی|طُرطُوشی]] (م. 520ق.)، [[ابن‌تیمیه]] (م. 728ق)، [[زرکشی|زَرکَشی]] (م. 794ق)، [[ابن‌رجب حنبلی]] (م. 795ق.)، ابن‌حجر (م. 852ق.)، [[محمد عبده]]، [[محمد رشید رضا]] و [[حسن البنا]] را می‌توان نام برد.<ref>نک: البدعه، الواعی، ص104-108.</ref>  
 
===تقسیم پنج بخشی بدعت===


در آیه 21 [[سوره شوری]] {{قلم رنگ|سبز|اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَاْذَنْ بِهِ الله}} خداوند کسانی را که بدون اجازهٔ او دینی بسازند، سخت نکوهش کرده است. همچنین آیات ۱۱۶ سوره نحل، ۶۵ و ۱۵۹ سوره انعام و ۳۱ سوره توبه از دیگر آیاتی است که در آن به «بدعت» اشاره شده است.<ref>البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳و۱۴.</ref>  
از دیگر تقسیم‌بندی‌های «بدعت»، نظریه تقسیم پنج بخشی بدعت به تعداد احکام شرعی است (واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح) و گفته شده نخستین‌بار [[عز بن عبدالسلام]] (م: 660ق) ‌آن‌را طرح کرد. بر پایه دیدگاه او، خواندن [[نحو]] برای فهمیدن کلام [[خدا]] بدعتی واجب است. ساختن مهمانسرا و مدرسه و خواندن [[نماز تراویح]] در شمار بدعت‌های مستحب است. پدیدار شدن مذاهبی همچون [[جبریه]] و [[قدریه]] از بدعت‌های حرام است.<ref>برای تفصیل بیشتر در باب مذاهب بدعت‌گزار، نک: الحوادث و البدع، ص33، 35.</ref> آراستن مسجدها از بدعت‌های مکروه و [[مصافحه]] در پی نماز صبح و عصر از بدعت‌های مباح است.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص172-173؛ الاعتصام، ص141-142.</ref> به نوشته عبدالسلام، باید برای استنباط نوع این‌گونه بدعت‌ها، به قواعد فقهی و شرعی رجوع کرد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص173.</ref>  


در حدیث‌نامه‌های [[شیعه]]<ref>الکافی، ج1، ص54؛ بحار الانوار، ج2، ص261، 269.</ref> و اهل سنت<ref>مسند احمد، ج4، ص126-127؛ صحیح مسلم، ج2، ص592؛ کنز العمال، ج16، ص184.</ref> بدعت گناهی بزرگ و حرامی آشکار به‌شمار‌ آمده است و مطابق آن گفته شده از بنیاد‌نهادن امور تازه در دین باید پرهیز کرد؛ زیرا هر بدعتی گمراهی است.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص16.</ref> همچنین بدعت‌گزار دچار خواری در دنیا و خشم الهی می‌گردد و سرنوشت بدعت‌گزاران همانند سرنوشت گوساله‌پرستان قوم موسی اعلام شده است.<ref>الاعتصام، ص90.</ref> نیز در حدیثی امام صادق(ع) کفر و نفاق را از مصادیق بدعت معرفی کرده است.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.</ref>  
[[شاطبی]] مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>


به استناد روایتی که کلینی و مجلسی آن‌را نقل کرده‌اند بدعت گناهی است که [[توبه]] از آن پذیرفته نیست؛<ref>بحار الانوار، ج2، ص296.</ref> و ساده‌ترین چیزی که انسان را به مرز کفر می‌کشاند، بدعت است یعنی  آن‌چه را خدا از آن نهی کرده، فرمان او بداند و این را اعتقادی دینی بشمارد.<ref>الکافی، ج2، ص415.</ref> عبارت‌هایی چون «شر الامور مُحْدَثاتها» یعنی بدترین چیزها، چیزهای ساختگی است و «ان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» یعنی هر چیز ساختگی بدعت است و هر بدعتی گمراهی است؛ در حدیث‌نامه‌های<ref>سنن ابی داود، ج2، ص393؛ سنن النسائی، ج3، ص188.</ref> اهل سنت آمده و مُحْدَث به بدعت تفسیر شده است.<ref>فتح الباری، ج13، ص213.</ref>
== مصادیق بدعت ==
== مصادیق بدعت ==
در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دینِ ابراهیمی در مکه به دین [[جاهلیت|جاهلی]] و پدید آمدن بدعت‌ها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل [[ماه‌های حج]] ([[نسیء]]) و رسم‌های ساخته شده به دست [[حمس|حُمْسی‌ها]] معرفی شده است.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایهٔ گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگونی بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>  
در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دین [[حنیف]] ابراهیمی مکه به دین [[جاهلیت|جاهلی]] و پدید آمدن بدعت‌ها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل [[ماه‌های حج]] ([[نسیء]]) و رسم‌های برنهاده شده به دست [[حمس|حُمْسی‌ها]] معرفی شده است.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>  


===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===
===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===


در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت در فقه و فرهنگ اهل سنت، اشاره شده؛ از جمله: جایز بودن سه‌طلاقه‌کردن در یک جلسه،<ref>البدعه، ص۱۹۹و۲۰۰.</ref> گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در [[اذان]] و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> و حرمت [[متعة الحج]] به دستور عُمَر بن خَطّاب. در برخی منابع آمده است که عمل وی با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که متعه حج حلال است.<ref name=":0">نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>  
در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت در فقه و فرهنگ اهل سنت، اشاره شده؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» در [[اذان]] و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> و حرمت [[متعة الحج]] به دستور عمر بن خطاب. در برخی منابع آمده است که عمل وی با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref name=":0">نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>  


تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> و اذان دوم یا سوم در روز جمعه را از جمله [[بدعت‌های عثمان]] برشمرده‌اند.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref>  
تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> و اذان دوم یا سوم در روز جمعه را از جمله [[بدعت‌های عثمان]] برشمرده‌اند.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref>  


به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز|عُمَر بن عَبدالعزیز]] در سده اول قمری  و [[شافعی]] (درگذشت: 204ق) از عالمان اهل سنت، در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمدند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>
به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و [[شافعی]] (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمدند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>  


===نسبت‌های بدعت به شیعه ===
===نسبت‌های بدعت به شیعه ===


گروهی از نویسندگان و عالمان اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] <ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ذبح]] در استقبال از [[محمل‌ها|محمل]]،<ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref> به عقب گام برداشتن در زیارت [[حرم نبوی]]<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم،<ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref> روشن کردن چراغ بر محلِ [[مقام‌های چهارگانه]] در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها،<ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref> نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروةُ الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده،<ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref> را نمونه‌هایی از بدعت‌های مسلمانان و شیعیان دانسته‌اند.  
گروهی از نویسندگان و عالمان اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] <ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ذبح]] در استقبال از [[محمل‌ها|محمل]]،<ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref> به عقب گام برداشتن در زیارت [[حرم نبوی]]<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم،<ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref> روشن کردن چراغ بر محل [[مقام‌های چهارگانه]] در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها،<ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref> نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده،<ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref> را نمونه‌هایی از بدعت‌های مسلمانان و شیعیان دانسته‌اند.  
 
اما گفته شده این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند چراکه به قصد شرعی‌سازی و داخل کردن چیزی در دین ساخته نشده‌اند و تنها رفتارهایی هستند که در سنّت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند.
 
اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش داده‌اند؛‌ برای مثال آن‌ها نهادن پرده بر [[روضه نبوی]] را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت شمرده و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>
 
==بدعت خوب و بد ==
 
برخی ریشهٔ نظریه تقسیمِ بدعت به خوب و بد را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی در شب‌های [[ماه رمضان]]، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد؛ عُمَر، خلیفه دوم، این را بدعتی خوب شمرد و گفت: «نعم البدعةُ هذه.»<ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> یعنی نمازِ تراویح چه خوب بدعتی است؛ گفته شده گفتار وی با مجموعهٔ میراثِ حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نبوده است؛ از این‌رو، عده‌ای از دانشوران اهل سنت همچون [[شافعی|شافِعی]] (درگذشت:204ق)<ref>البدعه، الورعی، ص88؛ فتح الباری، ج13، ص212.</ref> و [[سیوطی|سَیوطی]] (درگذشت:911ق)<ref>نک: الامر بالاتباع، ص89، 166-171.</ref> برای از بین بردن تعارض میان سخنان عمر و روایت‌های نبوی از بدعت خوب و بد سخن به میان آورده و نماز تراویح را از جمله بدعت‌های خوب معرفی کرده‌اند؛ و عده‌ای نیز منکر بی‌سابقه بودن این نماز شده و آن‌را از جمله سنت‌های نبوی به‌شمار آورده‌اند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref>


در مقابل گروهی از دانشمندان اهل سنت با استناد به آیات، روایات، سخنان [[صحابه]] و [[تابعین]]، تقسیم بدعت به نیک و بد را نپذیرفته و از ناپسندی هرگونه بدعتی سخن گفته‌‌اند.<ref>البدعه، الورعی، ص103.</ref>
اما گفته شده این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند چراکه به قصد شرعی‌سازی و داخل کردن چیزی در دین برنهاده نشده‌اند و تنها رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند.  


=== تقسیم پنج بخشی بدعت ===
اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش داده‌اند؛‌ برای مثال آن‌ها نهادن پرده بر [[روضه نبوی]] را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت می‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>
از دیگر تقسیم‌بندی‌های «بدعت»، نظریهٔ تقسیم پنج بخشی بدعت به تعداد احکام شرعی است (واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح) و گفته شده نخستین‌بار [[عز بن عبدالسلام|عزّ بن عَبدالسلام]] (درگذشت:660ق) ‌آن‌را طرح کرده است. بر پایهٔ دیدگاه او، خواندنِ [[نحو]] برای فهمیدن کلام [[خدا]] بدعتی واجب؛ ساختن مهمانسرا و مدرسه و خواندن [[نماز تراویح]] در شمار بدعت‌های مستحب و پدیدار شدن مذاهبی همچون [[جبریه]] و [[قدریه]] از بدعت‌های حرام است.<ref>برای تفصیل بیشتر در باب مذاهب بدعت‌گزار، نک: الحوادث و البدع، ص33، 35.</ref> آراستن مسجدها از بدعت‌های مکروه و [[مصافحه]] در پی نماز صبح و عصر از بدعت‌های مباح است.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص172-173؛ الاعتصام، ص141-142.</ref> به نوشته عبدالسلام، باید برای استنباطِ نوع این‌گونه بدعت‌ها، به قواعد فقهی و شرعی رجوع کرد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص173.</ref>  


[[شاطبی|شاطِبی]] از دیگر عالمان اهل سنت، مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>
== آثار در موضوع بدعت ==
== آثار در موضوع بدعت ==
در تک‌نگاری‌ها در موضوع بدعت، دانشوران و محققان اسلامی جوانب بحث را کاویده‌اند. از میان آثار مستقل کهن‌تر می‌توان به این آثار اشاره کرد:
در تک‌نگاری‌ها در موضوع بدعت، دانشوران و محققان اسلامی جوانب بحث را کاویده‌اند. از میان آثار مستقل کهن‌تر می‌توان به این آثار اشاره کرد:


البدعة مفهومها و حدودها، به قلم محمدهادی اسدی، البدعة مفوهما، حدها و آثارها و مواردها، نوشته جعفر سبحانی،‌ البدع المحدثه ابوالقاسم کوفی (درگذشت:352ق)، البدع و النهی عنها نوشته ابن وَضاح قرطبی، الحوادث و البدع محمد بن ولید طُرطُوشی، الباعث علی انکار البدع و الحوادث نوشته ابوشامه مَقدِسی، درر المباحث فی احکام البدع و الحوادث اثر حسین بن حسن دِمیاطی، الاعتصام نوشته ابراهیم بن موسی شاطِبی نویسنده کتاب معروف الموافقات، الامر بالاتباع و النهی عن الابتداع نوشته سُیوطی، بدعت چیست؟ نوشته علی‌اصغر رضوانی، بدعت از منظر فقه اسلامی نوشته ناهید نعیمی‌پور.
[[البدع المحدثه]] [[ابوالقاسم کوفی]] (م. 352ق.[[البدع و النهی عنها]] نوشته [[ابن وضاح قرطبی|ابن وَضاح قرطبی]]، [[الحوادث و البدع]] محمد بن ولید طُرطُوشی، [[الباعث علی انکار البدع و الحوادث]] نوشته [[ابوشامه مقدسی|ابوشامه مَقدِسی]]، [[درر المباحث فی احکام البدع و الحوادث]] اثر [[حسین بن حسن دمیاطی|حسین بن حسن دِمیاطی]]، [[الاعتصام]] نوشته [[ابراهیم بن موسی شاطبی|ابراهیم بن موسی شاطِبی]] نویسنده کتاب معروف [[الموافقات]]، [[الامر بالاتباع و النهی عن الابتداع]] نوشته سُیوطی.
 
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==


خط ۱۸۰: خط ۱۸۴:


* '''الموطّا''': مالک بن انس (م. 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
* '''الموطّا''': مالک بن انس (م. 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
* '''المیزان فی تفسیر القرآن'''، طباطبایی، محمدحسین، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.


* '''نصیحة المشاور (تاریخ المدینة المنوره)''': ابن فرحون (م. 769ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثفافة الدینیه، 1427ق.
* '''نصیحة المشاور (تاریخ المدینة المنوره)''': ابن فرحون (م. 769ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثفافة الدینیه، 1427ق.
لطفاً توجه داشته‌باشید که همهٔ مشارکت‌ها در ویکی حج منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفته‌می‌شوند (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). اگر نمی‌خواهید نوشته‌هایتان بی‌رحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد می‌کنید که خودتان این را نوشته‌اید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشته‌اید (برای جزئیات بیش‌تر ویکی حج:حق تکثیر را ببینید). کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو راهنمای ویرایش‌کردن (در پنجرهٔ تازه باز می‌شود)

این صفحه عضوی از یک ردهٔ پنهان است:

برگرفته از «https://wikihaj.com/view/بدعت»